شعر در مرثیت حضرت معصومه سلام الله علیها

شعر در مرثیت حضرت معصومه سلام الله علیها

از دو چشم پر آبم وز گلوی بی تابم
ناله شد طنین افکن از برای معصومه

غم رسد به بالینم در وجود غمگینم
آتشی شده روشن از برای معصومه

شعر در مرثیت حضرت معصومه سلام الله علیها

شعر در مرثیت حضرت معصومه سلام الله علیها

گریه کن نگاه من از برای معصومه
بغض من شده شیون از برای معصومه

از دو چشم پر آبم وز گلوی بی تابم
ناله شد طنین افکن از برای معصومه

غم رسد به بالینم در وجود غمگینم
آتشی شده روشن از برای معصومه

فصل زرد پاییز است دل ز غصه لبریز است
شد خزان مرا گلشن از برای معصومه

در عزای این بانو چشم ضامن آهو
خون چکیده بر دامن از برای معصومه

می زنم به سر دستی ، کرده از غمش هستی
جامه سیه بر تن از برای معصومه

در غم گل پرپر دخت موسی جعفر
شعله داشت هر روزن از برای معصومه

“یاسر” امشب از داغش در خزان شده باغش
ناله ها ز دل می زن از برای معصومه

شاعر:حاج محمود تاری

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *