شناخت صهیونیسم

خانه / مطالب و رویدادها / شناخت صهیونیسم

شناخت صهیونیسم به عنوان تفکری متعصبانه و متعلق به سرمایه داران افراطی یهود، با اجرای تفکر اسرائیل بزرگ و بازگشت یهودیان به ارض موعود در فلسطین و با حمایت قدرت های استکباری، اهداف تسلط بر جهان را دنبال می کند، بر انسانهای آزاده به خصوص امت مسلمانان ضرورت داشته و در این مقاله سعی شده است در خصوص صهیونیسم و اهداف و تفکرات افراطی سیاسی و مذهبی و تعالیم و آموزه های یهود، شناخت اجمالی داده شود و خطرات و تهدیدات صهیونیزم را بر علیه بشریت و امت مسلمان یاد آوری نماید.

مقدمه

یکی از مسائل مهم دنیای اسلام، یهودیت و مسیحیت، تشابه یا تفاوت میان یهودیت و صهیونیسم و آموزه ها و تعالیم حضرت موسی علیه السلام پیامبر خدا بوده است.

گروهی از محققان صهیونیسم را از ریشه ی یهودیت دانسته و تفاوتی بین صهیونیسم و یهودیت قائل نیستند. ولی گروهی دیگر صهیونیسم را متفاوت از یهودیت دانسته و آموزه های صهیونیسم را متفاوت از دیدگاه ها و اهداف پیامبر الهی حضرت موسی علیه السلام می دانند.

از جمله کسانی که به جرأت و صراحت بین یهودیت و صهیونیسم تفاوت قائل است ، امام رحمه الله علیه بوده است . ایشان تعالیم حضرت موسی علیه السلام را همان تعالیم الهی می داند. امام رحمه الله علیه قیام و ایستادگی آن پیامبر الهی را در برابر استبداد و قدرت استکباری دوران خود، در مسیر استقرار عدالت و به نفع مستضعفین و در راه مصالح ستم دیدگان دانسته و صهیونیست ها را از جرگه ی یهود خارج می دانندو می فرمایند: « وقتی که ملاحضه می کنیم حضرت موسی سلام الله علیه را و کیفیت تبلیغ او و مبارزه ای که او با طاغوت کرده است ؛ بعد می رویم سراغ امت موسی علیه السلام …  اینها می گویند ما امت موسی هستیم ، خودشان طاغوت اند در عین حال می گویند ما پیرو حضرت موسی هستیم» ( صحیفه امام، جلد18 ، صفحه 262)

«قیام بر ضد مستکبرین طریقه حضرت موسی علیه السلام بود و درست این معنی برخلاف آن چیزی است که این طایفه صهیونیست ها برنامه دارند، این ها اتصال به مستکبرین پیدا کرده اند جاسوس آنها هستند ، نوکران آنها هستند و بر ضد مستضعفین عمل می کنند، عکس تعلیمات حضرت موسی علیه السلام » ( صحیفه امام ، جلد7، صفحه 290)

واقعیت این است که صهیونیسم تفکری متعصبانه متعلق به سرمایه داران افراطی یهود است که اکنون به ایدئولوژی رسمی رژیم اشغالگر قدس تبدیل شده است.

اگرچه صهیونیسم جدای از یهودیت است ولی صهیونیست ها با مصادره دین یهودیت خود را یهودی و قوم برگزیده خدا می دانند ، در صورتیکه یهودیت عمر بیش از 2500 ساله دارد ولی عمر صهیونیسم مربوط به قرن اخیر است.

دین یهود با سابقه طولانی خود را پیرو حضرت موسی علیه السلام و یعقوب ( لقب بنی اسرائیل)  می داند. کتاب آنها تورات یا عهد قدیم در برابر انجیل یا عهد جدید است.

از نظر قرآن کریم کتاب آسمانی مسلمین ، تورات فعلی تحریف شده و شواهد تاریخی نیز نشان می دهد که بعدها پیروان موسی علیه السلام این کتاب را براساس حافظه ذهنی و یا طراوشات ذهنی خود نوشته اند.

الف)کتب دینی نقشه راه و ماهیت یهودیان

  1- تورات( عهد عتیق)

بر اساس اظهارات یهودیان ، در حمله ای که در طول تاریخ آشوری ها و نیز زمان بخت النصر دوم حاکم کلده در سال 598 قبل از میلاد به فلسطین داشته اند، باعث شده تا تورات اصلی از بین برود بعد در طول گذشت هزار سال و یا بیشتر ، کتابی به نام عهد عتیق که حاصل دین و فرهنگ جهودان است نوشته و جمع آوری شده است.

2- تلمود

جهودان ادعا می کنند که حضرت موسی مطالبی را به صورت گفتاری در طول حیات خود به آنها گفته است که آن را «میشنا» می خوانند. در زمان حضرت عیسی علیه السلام یعنی حدود 1300 سال بعد از رحلت حضرت موسی علیه السلام هنوز میشنا نوشته نشده بود و به صورت شفاهی نقل می شد.

 در طول چند قرن جهودان  صهیونیسم مطالب دیگری را تحت عنوان « گیما» را که تفسیر «میشنا» توسط خاخام ها است ، به میشنا اضافه نمودند و مجموعه میشنا و گیما را تلمود نامیدند. ( برگرفته از کتاب یوسرائیل و صهیوناکراسی ، سید هاشم میر لوحی ، دفتر نشر معارف)

3 پروتکل های نخبگان بزرگ صهیونیست:

پروتکل های نخبگان بزرگ صهیونیست ، یکی دیگر از کتب جهودان صهیونیست می باشد که طرح ها و برنامه های خود را برای جوامع بشری و سلطه بر جهان در این کتاب ذکر کرده اند.

این کتاب نقشه راه بعضی از جهودان است که دقیقا یهودیان صهیونیسم در همان مسیر حرکت  و دنیا را به سمت اهداف خود هدایت کرده و میکنند. (همان)

ب) اجمالی از تعالیم تلمود ( شرح تورات یا عهد قدیم):

1- امتیاز ارواح یهود از غیر یهودیان آن است که ارواح یهود جزئی از خداست ولی ارواح غیر یهود شیطانی و شبیه ارواح حیوانات است. نطفه غیر یهودی مانند نطفه دیگر حیوانات است.

2- یهودی پیش خداوند از ملائکه بالاتر است و ملتهای دیگر مانند سگ هستند. سگ از غیر یهودی ها بالاتر است ، زیرا در اعیاد جایز است به سگ ها غذا داد اما به غیر یهودی ها جایز نیست.

هیچگونه خویشاوندی بین یهود و غیر یهود نیست زیرا آنها به خرها شبیه ترند تا به انسان ها. خانه های غیر یهود پیش یهودیان به منزله طویله ی حیوانات است. غیر یهود خوک های نجس هستند که برای خدمت یهودیان آفریده شده اند.

3- افرادصالح غیر یهودی ا بکش و بر یهودی حرام است که غیر یهودی را از مرگ و یا چاهی که افتاده نجات دهد بلکه سزاوار است که جلوی آن را با سنگ بگیرد.

4- بر اسرائیلی ها ، کشتن و غصب کردن و دزدی کردن از مال غیر اسرائیلی ها جایز بلکه واجب است.

5- املاک غیر یهودی مانند مال متروکه است ] یهودی حق دارد آن را تملک نماید.

6- ما تنها ملت برگزیده خدا بر روی زمین هستیم و خداوند به خاطر لطفی که به ما دارد حیواناتی از جنس انسان را برای ما آفریده است و آنها را مسخر ما ساخته است زیرا خداوند به خوبی دانسته است که ما نیازمند به دو حیوان هستیم : 1- حیوان لال مانند چهار پایان2- حیوان ناطق مانند مسلمانان ، مسیحی ها ، بودائی ها و سایرین برای خدمتگزاری به ما.

بر ما واجب است اگر در زمین پراکنده باشیم به ترفند های مختلف حتی زنان زیبا روی و فریب بزرگان و پادشاهان قدرت را به دست بگیریم و … .

         ج) نکات لازم در مورد یهودیت:

نکته اول: تعداد کل جمعیت جهودان در تمام دنیا حدودا 4/13 میلیون نفر یعنی 2 دهم در صد جمعیت کل جهان می باشد که 5/5 میلیون نفر در آمریکا و 2/4 میلیون نفر به فلسطین اشغالی هجوم برده اند و 600 هزار نفر در فرانسه و 300 هزار نفر رد انگلیس و 250 هزار نفر در آرژانتین و مابقی در نقاط مختلف جهان پراکنده هستند.

نکته دوم: جهودان خود را مردم برگزیده خدا می دانند و غیر جهود احشام آنها و می گویند از نیل تا فرات به آنان تعلق دارد.

نکته سوم : در طول قرون گذشته مبالغ زیادی از پول را در اختیار داشته اند ولی رسانه و مراکز علمی را نیز بر پیشبرد اهداف خود و سلطه بر تمام دنیا باید در دست گیرند.

این جمعیت دو دهم درصدی جهان سعی داشته اند دنیا را به سمت اهداف خود هدایت کنند.

نکته چهارم: در صد بسیار اندکی از جهودان مطرح می گویند که ما عقاید صهیونیستی نداریم و برخی از فعالان این جمعیت سعی می کنند خود را مخالف سیاست های صهیونیستی نشان دهند.( همان)

د) جنبش صهیونیسم:

صهیونیسم تفکری نژادپرستانه و متعصب و متعلق به سرمایه داران افراطی یهود است که اکنون به ایدئولوژی رسمی رژیم اشغالگر قدس تبدیل شده است.در اوایل دهه 60 قرن 19 بعضی از متفکران یهودی برای فعالیت در راه بازگشت به فلسطین و عمران و آبادی آن دعوت خود را آغاز کرده اند. یکی از اولین افرادآنها « هرش کالیشر»خاخام یهودی بود که این دعوت را در کتاب « در جستجوی صهیون» در سال 1861 میلادی آغاز کرد. این نام از صهیون کوهی در نزدیکی بیت المقدس گرفته شده است. در سال 1897 میلادی جمعیتی به نام « سازمان جهانی صهیونیسم» با هدف انتقال یهودیان جهان به فلسطین به وجود آمد که اکنون این سازمان به ابر قدرت مالی نا محدودی تبدیل شده است و دارای مراکز اطلاعاتی و جاسوسی در اکثر نقاط جهان می باشد.

صهیونیسم به سه گروه عمده تقسیم می شود :

1 – صهیونیسم مذهبی: که این گروه از صهیونیست ها انگیزه مذهبی داشته اند و بزرگترین آمال و آرزو های آنها تشکیل سرزمین موعود و حرکت تمام بشریت به آن سرزمین و قیام یهودیت بوده و هرگز مخالفتی با مسلمانان و مسیحیت نداشتند.

2- صهیونیسم سیاسی: اما صهیونیسم سیاسی با دکترین «تئودورهرتزل » در سال 1882 میلادی متولد شد که مهمترین تفکر او عبارت بود از : 1- یهودیان سراسر دنیا در هر کشوری که باشند در مجموع یک قوم را تشکیل می دهند 22- یهودیان غیر قابل جذب و ادغام در ملت هایی هستند که در بین آنها زندگی می کنندو در آن تحلیل نمی روند( نژادپرستی محض). 4- یهودیان باید در یک محل خالی و بی مدعی مستقر شوند. خانم «گلدا مئیر» چهارمین نخست وزیر اسرائیل می گو.ید « ما آمده ایم و کشورشان را گرفته ایم ، اصلا آنها وجود ندارند».  پروفسور «بنزیون دینر» نخستین وزیر آموزش ملی اسرائیل می گوید: « در کشور ما کسی جز یهودیان نیست ، ما اعراب خواهیم گفت بیرون ، اگر مقاومت کنند بیرون خواهیم کرد».

پس از 20سال فعالیت « صهیونیسم سیاسی برای بازگشت یهودیان از اقصی نقاط جهان به سرزمین موعود « بیانیه بالقور» وزیر وقت خارجه انگلیس ، در سال 1917 میلادی به تصویب رسید که بر این اساس سرزمین فلسطین را به 2 بخش منطقه عربی و اسرائیلی تقسیم کرد. در اثر این بیانیه عده زیادی از یهودیان روسیه، لهستان و رومانی به سرزمین فلسطین مهاجرت کردند.

صهیونیسم سیاسی ازتورات و اعتقادات یهودیت سوء استفاده کرده و برای همراه سازی خود با یهودیت ، در پروتکل و محاورات خود از واژه «یهود» استفاده می کند هر چند مبانی فکری نژاد پرستانه را از کتاب های تحریف شده یهود گرفته اند در حالی که مبنا و خواستگاه جنبش صهیونیسم سیاسی ، انگلستان و آمریکا می باشد.

مفهوم صهیونیسم سیاسی ، واکنش رهایی بخش یهودیان اروپا در جریان « یهود ستیزی »است . « تئودر هرتزل » ایده بازگشت به سرزمین مقدس دین یهود را با ایده تأسیس دولت یهودی پیوند داد و از این طریق ایدئولوژی موسوم به صهیونیسم سیاسی را بنیان نهاد. ( عبدالفتاح محمد ماضی، دین و سیاست در اسرائیل، فصلنامه مطالعات منطقه ای ، جلد سوم 1379، ص 136)

صهیونیسم سیاسی در استراتژی سازمان سازمان جهانی صهیونیسم ، دارای پروتکل های 24 گانه هست که استراتژی اهداف کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت را بر اساس آن ترسیم می کنند. (همان)

3- صهونیسم مسیحی :

اصول و مبانی جریان مبلغان انجیل در آمریکا و انگلیس حمایت همه جانبه عقیدتی و سیاسی از صهیونیسم می باشد و آنها اعتقاد دارند که پیروان کلیسای پروتستان برای ظهور دوباره مسیح باید چند خواسته مسیح را که درتفاسیر انجیل در قرن بیستم به عنوان پیشگوئی های انجیل بیان شده عملی نمایند. این جریان نوظهور در پروتستانیسم با عنوان صهیونیسم مسیحی شهرت دارد.

مسیحیت به سه شاخه کاملا جدا و مخالف یکدیگر یعنی کلیسای کاتولیک روم ، ارتدکس و پروتستان تقسیم شده است. کشورهای جنوب اروپا و آمریکای لاتین عمدتا کاتولیک، کشورهای شمال اروپا را و ایالات متحده آمریکا پروتستان و پیروان کلیسای ارتدکس در اروپای شرقی هستند. در یک قرن گذشته جریان جدیدی که در بین پروتستانها فوق العاده قدرتمند شده است مکتب نوظهور مبلغان انجیل می باشد. قبل از جنگ جهانی دوم این مکتب نوظهور به بنیاد گرایی معروف و شعار آنها بازگشت به انجیل و تغییر جامعه با تحول فرهنگی بود و هدف آن به وجود آوردن حکومت در آمریکا بر مبنای بنیادهای انجیل می باشد. این جریان قدرتمند در مراکز سیاسی این کشور نفوذ زیادی دارد.

پروتستان های مقیم آمریکا و انگلیس این جریان نوظهور را « عملی نمودن خواسته های مسیح و عملی نمودن پیشگوئی های انجیل » نیز می نامند.

مطابق اعتقادات این مکتب باید به وسیله پروتستانها حوادثی به وقوع بپیوندد تا مسیح دوباره ظهور کند و پیروان این مکتب وظیفه دینی دارند برای تسریع در عملی شدن این حوادث کوشش نمایند.

حوادثی که توسط آنها باید عملی شود:.

1- باید یهودیان از سراسر جهان به فلسطین آورده شوندو کشور اسرائیل در گستره ای از رودخانه نیل تا فرات به وجود آیدو یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت نمایند اهل نجات خواهند شد.

2- یهودیان با کمک آمریکا و انگلیس مسجدالاقصی و صخره را منهدم کنند که مورد تقدس مسلمانان است و به جای آن معبد بزرگ را بنا کنند .

3- روزی که مسجدالاقصی نابود شود جهانی مقدس « آرماگدون» به رهبری آمریکا و انگلیس آغاز شده که در این جنگ جهانی تمام جهان نابود خواهد شد.

4- روزی که جنگ آرماگدون آغاز شود تمامی مسیحیان پیرو اعتقاد « عملی نمودن خواسته های مسیح» که مسیحیان دوباره تولد یافته می باشند، مسیح را خواهند دید و 144 یهودی با زیارت مسیح و خلسه ی روحانی به مسیح ایمان خواهند آورد و توسط یک سفینه ی عظیم از دنیا به بهشت منتقل می شوند و از آنجا همراه با مسیح نظاره گر نابودی جهان و عذاب سخت در این جنگ مقدس را خواهند بود.

5- این حادثه پس از سال 2000 میلادی حتما اتفاق خواهد افتاد.

6- قبل از آغاز جنگ آرماگدون رعب و وحشت جامعه آمریکا و اروپا را فرا خواهد گرفت.

7- قبل از ظهور دوباره مسیح ، صلح در جهان هیچ معنایی ندارد و مسیحیان باید بر اساس تسریع در ظهور مسیح مقدمات جنگ آرماگدون و نابودی جهان را فراهم نمایند.

رهبران مذهبی فرقه های پروتستان در ایالات متحده آمریکا و انگلیس که به مکتب نوظهور « خواسته های مسیح» اعتقاد دارند در دهه 1990 میلادی اعتقادات یاد شده را به شدت در جامعه آمریکا و اروپا تبلیغ کرده اند و در ده سال گذشته در آمریکا در این زمینه ده ها کتاب منتشر شده است و فیلم های گوناگونی را به نمایش در آورده اند.

دولت آمریکا در اوج جنگ سرد موشکهای هسته ای قاره پیمای خود را « شمشیر های جنگ مقدس» نامیده بود.

پیروان این مکتب در دهه گذشته تبلیغ کرده اند که عملیات طوفان صحرا علیه عراق در سال 1991 میلادی فراهم کردن زمینه برای جنگ آرماگدون بوده است.( دکتر حیدر رضا ضابط ، نشریه معارف ، آّبان ماه 1383 ، شماره 20)

ه) هلوکاست ادعای صهیونیست و ممنوعیت تحقیق:

هلوکاست به معنای همه سوزی ، که منظور از آن کشتار یهودیان توسط آلمان نازی در جنگ جهانی دوم است که بر اساس ادعای صهیونیستها حدود 6 میلیون نفر از یهودیان در اتاق های گاز مسموم شده و در کوره های آدم سوزی سوزانده شدند و کم ترین تردید در این خصوص در کشورهای صهیونیستی جرم تلقی می شود و قوانین خاصی را وضع کرده اند که سرانجام با تلاش رژیم صهیونیستی این افسانه جنبه ای قانونی به خود گرفته و مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب قطعنامه ای روز 27 ژانویه را به عنوان روز یادبود هلوکاست نام گزاری کرده است. ( عبدالله محمد سیندی، استاد دانشگاه نیویورک، هلوکاست افسانه ای خاص صهیونیزم است، خبرگزاری مهر 6/11/84)

این در حالی است که در طول تاریخ هلوکاست های متعددی توسط جهودان صهیونیسم ، از جمله هلوکاست بولشویک ، جنگ جهانی ، هلوکاست آمریکا ، کشتار مردم عراق ، ایران ، فلسطین ، لبنان ، اردوگاههای صبرا و شتیلا و … که به نوعی مستقیم و یا در پشت صحنه قرار داشته اند، صورت گرفته است.

در هلوکاستی که در ایران توسط انگلیسی ها واقع شد ،حدود 10 میلیون نفر از ایرانی ها در سال های 1917-1919 یعنی حدود 40 در صد ایرانی ها از بین رفت. در آن زمان انگسی ها نه تنها از پرداخت پول نفت ایران امتناع می ورزیدند بلکه غلات ایران را خریداری کرده و اجازه نمی دادند تا غلات و مواد غذایی از کشور های دیگر نظیر آمریکا ، هند و غیره وارد ایران شودو این باعث گرانی و قحطی و گرسنگی شده بود.( دکتر میرلوحی ، کتاب یوسرائیل و صهیوناکراسی)

اهداف صهیونیسم از ادای هلوکاست:

  1. انگیزه سیاسی:

از دیدگاه صهیونیست ها برپایی دولت اسرائیل نتیجه منطق ظلم بر یهودیان در هلوکاست است. سازمان صهیونیسم در شرایط جنگ جهانی، اولین مرحله از پروژه تسلط بر جهان را کلید زد. این سازمان چاره را در این دید که از هرج و مرج به وجود آمده در جنگ جهانی استفاده کند و با مظلوم نمایی هرچه تمام تر چنین جلوه دهد که جهان مسیحیت به آنان حمله کرده و تعداد زیادی از آنان را کشته است، پس انان به ناچار باید به جای دیگری بروندو بهترین جا خاور میانه و فلسطین می باشد.( از هلوکاست تا تشکیل دولت اسرائیل، پایگاه اطلاع رسانی رسا)

صهیونیست ها استقرار فاشیسم در آلمان را نه به مثابه یک مصیبت ملی ، بلکه به عنوان فرصتی تاریخی و بی مانند در وصول به هدف های صهیونیستی خود می دیدند.( یوری ایوانف، صهیونیسم ، ترجمه ابراهیم یوسفی ص129)

علاوه بر تأسیس اسرائیل و تلاش برای تحقق صهیونیسم بین الملل ، صهیونیست ها دو هدف عمده سیاسی دیگر را از مظلوم نمایی یهود و تقدس بخشیدن به هلوکاست تعقیب می کنند: اولین هدف پیش گیری از خیزش عمومی جهانیان علیه صهیونیزم و دومین هدف مظلوم نمای و برانگیختن احساسات نژاد یهود و ایجاد اتحاد سیاسی بین آنان است.( محمد رضا واحدی ، بوی خون، ص44-45)

2- انگیزه ی اقتصادی:

صهیونیست ها با ماجرای هلوکاست و طرح دعاوی حقوق علیه کشورهای آلمان ، اتریش، لهستان، سوئیس و … تاکنون میلیاردها دلار به جیب زده اند و به عنوان نمونه آلمان ملزم شد از سال 1954 تا سال 2002 م به روش های مختلف به بازماندگان به اصطلاح قتل عام یهود غرامت بپردازد.

گلدمن ( مجری اصلی طرح) می گوید:« هدف از این افسانه سازی ها و دروغ پردازی ها صرفا گرفتن غرامت برای قربانیان نبود بلکه هدف از آن تهیه بودجه لازم جهت پایه ریزی حکومتی بود که کوچکترین حق در این رابطه نداشت؛زیرا زمانی که این جنایات انجام شد چنین دولتی وجود خارجی نداشت؛ اما از این مسأله برای فراهم آوردن تسلیحات لازم برای جنایات جدیدبهره گرفت».( روژه گارودی، محاکمه آزادی ، ترجمه جعفریان و دیگران، موسسه اندیشه معاصر 1377، ص8)

 3- انگیزه روانی:

مقام معظم رهبری می فرمایند: « صهیونیست ها از اول کار یک شگرد تبلیغاتی انتخاب کردندکه عبارت است از مظلوم نمایی … و گفتند ما به امنیت روانی احتیاج داریم و باید امنیت روانی ما تأمین شود، … وقتی می خواهید خواسته اسرائیل را در مورد امنیت روانی برآورده کنید نمی دانید تا کجا باید تسلیم شد و امتیاز داد… دولت آلمان 150 میلیارد مارک به عنوان غرامت به یهودی ها داد اما هنوز تمام نشده است و کم و بیش با برخی از کشورهای اروپایی دیگر مثل اتریش ، سوئیس ، فرانسه و حتی تا چند سال پیش واتیکان نیز انجام دادند ، همه باید خسارت بدهند ، این تمام شدنی نیست … این ها روش هایی است که در تبلیغ دارندو همه معطوف به مظلوم نمایی است. ( سخنان مقام معظم رهبری در همایش بین المللی رسانه های اسلام در حمایت از انتفاضه فلسطین 11/11/1389)

و) انتخاب فلسطین برای بازگشت یهود:

اهمیت ژئواستراتژیک منطقه فلسطین که پیوند دهنده شرق و غرب و حلقه اتصال سه قاره اروپا ، آسیا و آفریقاست و نیز پایگاهی به منظور کنترل بر کانال سوئز ، اقیانوس هند( اتحاد جماهیر شوروی) و چاههای نفت منطقه حساس خاورمیانه محسوب می شود ، توجه ایالات متحده آمریکا را به خود جلب کند از این رو تأسیس دولت اسرائیل و حمایت آمریکا از این دولت بر اساس فهم و مصلحت سیاستگزاران، روسای جمهور و نخبگان سیاست خارجی این کشور آغاز شد.

نخستین گام های دوت آمریکا در اجرای سیاست های خاورمیانه ای خود تسهیل مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین و حمایت دولت ترومن ازطرح تقسیم فلسطین به سه منطقه یهودی ، فلسطینی و بی طرف یا بین المللی بود. این طرح به رغم مخالفت اعراب در 29 نوامبر  1947 ، هاری ترومن نخستین رئیس جمهور آمریکا پس از جنگ جهانی دوم ، اولین دولتی بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت.( علی اکبر جعفری، منافع استراتژیک مشترک و همگرایی اسرائیل و آمریکا، نشر پژوهشکده مطالعات راهبردی ، ص 15)

در پی آن اولین جنگ اعراب و اسرائیل در 15 می 1948 به وقوع پیوست.

از زمان ریاست جمهوری ترومن تا حال هر رئیس جمهوری که در آمریکا به قدرت رسیده خشتی بر خشت های روابط متقابل آمریکا و اسرائیل افزوده که در نتیجه آن روابط آنها در ابعاد سیاسی ، نظامی و اقتصادی شکل اتحاد پیدا کرده است.

بر اساس سند شماره 2373/1 (28 ژانویه 1944) رأی کنگره آمریکا از دولت این کشور می خواهد تمام تلاش های خیر خواهانه خود را جهت گشایش روز مهاجرت یهودیان به فلسطین به کار گیرد تا مهاجران یهودی حق استعمار و آبادانی این سرزمین و تأسیس دولت یهودی آزاد و دموکراتیک را در آن داشته باشد .( محمد حسنین هیکل، گفت و گو های سری میان اعراب و اسرائیل: اسطوره امپراطوری و دولت یهود ، ترجمه عبدالصاحب سعیدی، تهران: انتشارات همشهری ، 1378 ، ص 163)

تاسال  1296 شمسی ، یهودیان تنها 650 کیلومتر مربع از 27 هزار کیلومتر مربع از مساحت کل فلسطین را در مالکیت خود داشته اند، در این سال با شکست دولت عثمانی در جنگ جهانی اول انگلستان سرزمین فلسطین را اشغال کرد و طی اعلامیه ای به صهیونیست ها اجازه داد که در فلسطین کانون ملی یهود را ایجاد کنند و یهودی های غیر فلسطینی را به سکونت در زمین های سلطنتی متعلق به دولت شکست خورده عثمانی تشویق کرد.

از این پس اشغالگران انگلیسی با وضع انواع قوانین شرایط را برای اشغال زمینها ، ساختمانها و باغات فلسطینی توسط یهودیان فراهم کردند. رقمی در حدود 597 کیلومتر مربع توسط خود دولت بریتانیا به طور رایگان به قیمت ارزان در اختیار آژانس یهود و شرکت های صهیونیستی قرار گرفت. 678 کیلومتر مربع نیز توسط خانواده های عرب غیر فلسطینی با اجبار قوانین انگلیسی به یهودیان فروخته شد تا جایی که فتوای حرام بودن فروش زمین به یهودیان توسط کنگره ی علمای فلسطین اعلام شد.

پس از خروج انگلیس از فلسطین در سال 1327 ش ما بقی سرزمین نه از طریق خرید بلکه با کشتار ، غضب ، شکنجه ، تخریب ، فشار و توطئه و با بدترین شکل از فجایع و خیالات که ممکن است به تصور بشر در آید به طرف صهیونیست ها در آمده است تا جایی که در صبرا و شتیلا حدود 3 هزار کشته تحت نظارت آریل شارون در سال 1361 انجام شد و تا حالا ادامه دارد. ( ماهنامه موعود ، شماره 101)

انگلیسی ها با چندحرکت مزورانه بعد ازاضمحلال حکومت عثمانی فلسطین این مرکز مهم وبسیار حیاتی جهان اسلام را از ید مسلمین خارج و در نهایت در اختیار صهیونیست ها قرار دادند.

1_طی معاهده مک ماهون_شریف حسین که به خاندان شریف مکه قول انتقال خلافت اسلامی را از استانبول به حجاز دادند.

2- طی معاهده در سایکس پیکو سراسر خاور میانه میان فرانسه و انگلیس تقسیم شد

3- بالفور وزیر امور خارجه انگلیس طی اعلامیه ای صهیونیست ها را به فلسطین وعده داد.

4- در شورش آل سعود علیه شریف حسین ، از سعودی ها حمایت کردند.

5- در جامعه ملل که تازه تأسیس شده بود قیمومیت را انگلیسی ها به سرزمین فلسطین تحمیل کردند.

6- در زمان قیمومیت، بر مهاجرت یهودیان چشم بستندو از آن سوی بر اعراب فلسطین که ساکنان اصلی بودند سخت گرفتندو سرانجام فلسطین تحت نظارت مستقیم بریتانیا بر مالکیت یهود در آمد.

7- پس از جنگ جهانی دوم نیز آنها در تقسیم فلسطین و تثبیت موقعیت بین المللی رژیم غاصب صهیونیست نقش اساسی را داشتند.( علی اکبر ولایتی ، ایران و تحولات فلسطین ، مرکز اسنادو پژوهش ، چاپ دوم:1383 ، ص 9-10)

ز) وضعیت فلسطینیان در اسرائیل:

از لحاظ ساختار قانونی رژیم اسرائیل همواره تبعیض های خود را بر ضد اعراب و مغایر با قوانین بین المللی اعمال می دارد و حقوق مدنی و سیاسی آن را نادیده می انگارد مانند تبعید 422 فلسطینی به جنوب لبنان در سال1992 م و نیز ترور های حساب شده آنها ، تشکیل یگان ویژه ضد تروریسم با هدف کنترل اعراب و ….

از لحاظ نظام قوانین جزایی به جهت شرایط اجتماعی و اقتصادی اعراب را در قشر محروم نگه داشته و زمینه مجازات را بر علیه آنان فراهم می کند.

از لحاظ سیاسی کردن قانون تا جایی که اعراب به خاطر یک شعر خواندن در تظاهرات به 6 ماه زندان محکوم می شوند و مجازات های سنگین با عنوان جرایم امنیت ملی و مجازات های سخت بر علیه فلسطینیان تا جایی که اگر یک فلسطینی بدون گواهینامه رانندگی کند به 14 سال زندان محکوم می شود.

از لحاظ اسکان و مالکیت اراضی فلسطینیان با سیاست های تبعیض مواجه هستند و از طرفی روزانه روستاها و خانه ها و شهرهایشان را منهدم و به جای آن برای صهیونیست ها شهرک سازی می شود.

از لحاظ آموزش و پرورش آموزش در رژیم اسرائیل ازابتدا با بحث قومیت ارتباط پیدا می کند که برای یهودیان تحکیم وطن قومی بودولی برای اعراب وسیله ای برای انقیاد آنها محسوب می شود.

فضای اموزشی اعراب حتی مدارس عربی از امکانات بهداشتی و درمانی ناچیزی برخوردارند در حالی که مدارس یهودی عمدتا دارای پزشک و پرستار است.

از لحاظ اقتصادی تمامی فعالیت های اقتصادی اعراب تحت سلطه سیاست گزاران رژیم اسرائیل است.

از لحاظ کشاورزی نیز تابع سیاست های مهار از سوی دولت است. از لحاظ نیروی کار کارگران عرب در مشاغل حرفه ای در بخش های حاشیه ای مشغول بوده از حق بیمه و تأمین اجتماعی به طور کافی برخوردار نیستند.( مهدی شیرزادی، واینک اسرائیل ، نشر موسسه فرهنگی پیوند با امام رحمه الله علیه، چاپ 83، ص 356- 364)

نزدیک به هفت دهه از اشغال فلسطین توسط صهیونیسم جهان، مردم فلسطین با فراز و فرودهایی مبارزه کردند.

در سالهای اول بیشتر کشورهای عربی قاطعانه از ملت فلسطین حمایت کردند و حاضر شدند در چندین مرحله بر علیه رژیم اشغالگر وارد جنگ شوند که متأسفانه نتیجه آن به شکست کشورهای عربی و تصرف بخش های دیگری از خاک کشور های عربی توسط صهیونیست ها گردید و تا جائیکه دوره هایی هم به افول حمایت آن کشورها از فلسطین و نا امیدی منجر شده بودکه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام رحمه الله علیه اولین طنین حمایت همه جانبه از فلسطین ، جان و رمق تازه ای بر پیکر ناامید فلسطینیان بخشید.

اندیشه ی امام، صهیونیسم را حرکتی می داند علیه اسلام و مسلمین که تلاش فکری ایشان این بود که این بحران از یک مقوله عربی به مقوله ای اسلامی تغییر دهد. ( صحیفه نور، جلد17 ، ص29، 29/6/1361)

امام با حرکت ابتکاری برای حمایت از ملت مظلوم فلسطین، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را «روز قدس» اعلام می کند که پیکره مغرور و ستمگر و غاصب اسرائیل را می لرزاند. و در پیامی می فرماید: « روز قدس یک روز جهانی است ، روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است … تمام ملت ها قیام کنند و این جرثومه ی فساد را به زباله دان ها بریزند… روز قدس فقط روز فلسطین نیست ، روز اسلام است…».( همان ، ص 109-113)

که در اثر این فراخوان امام رحمه الله علیه حمایت های جهانی اوج گرفته و استقبال می کنند که در راه پیمایی های با شکوه سالانه این اتحاد امتی نمود دارد.

رهبر معظم انقلاب در ادامه راه امام رحمه الله علیه می فرمایند: «هر جا ظلم هست دو طرف وجود دارد؛ ظالم و مظلوم ، ما طرفدار مظلومیم …. این را همه بدانندمسأله فلسطین از دستور کار جمهوری اسلامی خارج نخواهد شد». ( سخنرانی مقام معظم رهبری در حرم مطهر امام 14/3/1394)

استکبار و رژیم صهیونیستی در تلاش است تا با حاشیه راندن فلسطین به عنوان مسأله اصلی جهان اسلام با هم گرایی عربی، غربی، عبری و با طرح کردن خطر حزب الله ، خطر گروه های مبارز فلسطینی، حفظ حاکمیت شیعیان، خطر قدرت گرفتن حوثی ها، خط هلال شیعی، خطر فعالیت هسته ای ایران و … اسرائیل را در حاشیه امن قرار دهد، اما آنچه باعث آزرده شدن صهیونیست ها است عدم تثبیت این اهداف و آسیب پذیری جوی آن است که «روز قدس» می تواند تمامی معادلات و طرح های صهیونیستی و استکباری را به هم بزند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *