صندوقچه

صندوقچه | تورقی بر کتاب الخصائص الفاطمیه

خانه / پیروان عترت / صندوقچه | تورقی بر کتاب الخصائص الفاطمیه

آن گاه که زمان رحلت سالار عصمت و پاکدامنی فرا رسید امیر المومنین (علیه السلام)به بالین آن بانوی بزرگوار آمد، دید در کنار آن حضرت صندوقچه ای است.

صندوقچه | تورقی بر کتاب الخصائص الفاطمیه

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام: در کتاب «الخصائص الفاطمیه» این گونه نقل شده است:

آن گاه که زمان رحلت سالار عصمت و پاکدامنی فرا رسید امیر المومنین (علیه السلام)به بالین آن بانوی بزرگوار آمد، دید در کنار آن حضرت صندوقچه ای است.

علی (علیه السلام) پرسید: در این صندوقچه چیست؟

حضرت زهرا (علیها السلام) پاسخ داد: در آن صندوقچه پارچه ابریشمی سبزی است که در آن پارچه کاغذی سفیدی است کهدرآن مطالبی نوشته شده که نور از آن می تابد.

امیر المونین علی (علیه السلام) فرمود: ای دختر خدیجه کبری(علیهاالسلام)! در آن کاغذ چه چیزی نوشته شده است؟

فاطمه(علیها السلام)  پاسخ داد: ای کشتی نجات و ای پسرعموی پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)!

آنگاه که پدر بزرگوارم مرا به همسری تو درآورد  و آن را به من بازگو کرد که پیمان ازدواج من در تحت درخت طوبی خوانده شده و در آن مراسم الهی زیور آلات و لباس های فاخر آماده شد؛ من دو دست لباس داشتم که یک دست آن کهنه و دست دیگر نو بود. شب عروسی بود، من برای عبادت و پرستش خدا روی سجاده نماز نشسته بودم.

 ناگاه سائلی فریاد زد: ای خاندان پیامبر و معدن خیر و جوانمردی! اگر پیراهن کهنه دارید، من نیازمند آن هستم، زیرا فرد نداری هستم.

من برخاستم و آن دست لباس نو را به او دادم. و خود لباس کهنه برتن کردم.

فردا صبح هنگام پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)  با چهره ای نورانی به خانه ما آمد، به من رو کرد و فرمود: مگر تو لباس نو نداشتی؟ چرا آن را نپوشیده ای؟

گفتم: من آن را به سائل صدقه دادم.

فرمود: کار بسیار خوبی کردی. اگر لباس نو را خود می پوشیدی و لباس کهنه را به فقیر می دادی، هم حال همسرت را مراعات می کردی و هم برای فقیر بهتر بود و هم برای تو از گرمای تابستان در روزهای روزه محفوظ تر بود.

عرض کردم: به واقع من از شما الگو گرفتم؛ آن گاه که با مادرم خدیجه (علیها السلام)  ازدواج کردی. او همه دارایی خود را به شما بخشید. شما همه را در راه خدا دادی تا این که سائلی آمد و از شما درخواست کرد، شما لباس خود را به او دادی و برخود حصیر پوشیدی. بسیاری از این موارد از شما دیده ام که جز شما این گونه رفتار نمی کند و برای این رفتار بهشت از آن شما شد و این آیه برای شما فرود آمد:« دست خود را در راه انفاق بیش از حد نگشای که سرزنش می شوی و از انجام کارها باز می مانی».

صندوقچه
صندوقچه

در این هنگام پیامبر خدا گریست و مرا به سینه خود چسپانید و فرمود: اینک فرشته امین جبرائیل فرود آمد و گفت: خداوند می فرماید: به فاطمه سلام برسان و به او بگو: آن چه درآسمان و زمین است، بخواه که به او داده خواهد شد و به او مژده بده که من اورا دوست دارم. من عرض کردم:

 ای رسول خدا! لذتی که از خدمت گزاری و بودن در حضور او، مرا از درخواست از او بازداشته است. من جز نگاه به جمال والا و کریم او در بهشت برین نیازی ندارم.

در این هنگام پیامبر فرمود: (دخترم!) دست هایت را بالا بیاور! من دست هایم را بالا بردم و پیامبر نیز دسته ایش را به گونه ای بالا برد که سفیدی زیر بغل هایش آشکار شد. آن گاه برای امت خود دعا کرد و گفت: خدایا! امت مرا ببخشای!

من گفتم: خدایا بپذیر!

در این هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت:

خداوند می فرماید: من آن دسته از امت تو را که به فاطمه، پدر او، همسر او و فرزندان او مهر بورزند، بخشودم.

صندوقچه
صندوقچه

من دراین باره از خدا سند و نوشته ای خواستم. دراین موقع جبرئیل امین با این دیبای سبز نزد من آمد و در آن این کاغذ سفید بودکه به دست توانمند الهی نوشته شده بود:

“پروردگارت رحمت و بخشش را بر خویشتن لازم کرده است.”

آن گاه بر این موضوع جبرئیل و میکائیل گواهی دادند.

پدر بزرگوارم به من فرمود: این سند را نگه دار و به هنگام مرگ وصیت کن که در قبرت قرار دهند.

هنگامی که روز رستاخیز برپاشود و شعله های آتش دوزخ شعله ور گردد من این سند را به پدر بزرگوارم می دهم تا وعده ای که پروردگارم به من داده، وفا شود.

منبع :

 پرسش های مردم و پاسخ های حضرت فاطمه سلام الله علیها، احمد قاضی زاهدی

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *