طرح آمریکایی بی ثبات سازی داخلی؛ زمینه ها و پیامدها

طرح آمریکایی بی ثبات سازی داخلی؛ زمینه ها و پیامدها

خانه / اختصاصی هیأت / طرح آمریکایی بی ثبات سازی داخلی؛ زمینه ها و پیامدها

طرح بی ثبات سازی داخلی که بر پایه اعتراضات اقتصادی – اجتماعی بنا نهاده شده و زمینه های داخلی اعتراض که حاصل برخی غفلت ها و سوء مدیریت ها می باشد، طمع دشمن را برای موج سواری و تبدیل آن به شورش های سیاسی برانگیخته است

طرح آمریکایی بی ثبات سازی داخلی؛ زمینه ها و پیامدها

 ثبات داخلی و برخورداری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از پشتوانه و حمایت مردمی نه تنها امکان ایستادگی و مقاومت در برابر انواع توطئه ها و فتنه را فراهم کرده بلکه زمینه ساز پیشرفت ها و دستاوردهایی در عرصه‌های مختلفی بوده که ایران اسلامی را الگوی امکان بقا و پیشرفت در عین استقلال از قدرت‌های غربی و مقابله با انواع فشار و دشمنی غرب مطرح کرده است. این روزها که تا چهل سالگی انقلاب اسلامی تداوم یافته و الهام بخش دیگر ملت ها و جنبش های جویای عزت و آزادگی بوده و سلطه‌ی زورگویان و مستکبران را به خطر انداخته، مورد توجه دشمنان انقلاب و نظام اسلامی ایران قرار گرفته و در شرایط شکست طرح بی ثبات سازی منطقه ای و جنگ نیابتی که آن را بی ثباتی سازنده می نامیدند، بی ثبات سازی داخلی به عنوان یک طرح موثر برای مهار تغییر رفتار و حتی براندازی و تغییر ساختار علیه جمهوری اسلامی در دستور کار آمریکا و متحدان غربی و منطقه آن قرار گرفته است.

 به عبارتی امروز دشمن به دنبال کشاندن ناامنی به داخل کشور است که جانبداری آشکار سران کاخ سفید، رژیم صهیونیستی و آل سعود از آشوبهای دی ماه ۹۶ و مرداد ماه سال جاری و همراهی گروهک های ضد انقلابی با آنان نشانگان اشتراک نظر آنان بر اولویت بخشی به بی ثبات سازی و آشوب های داخلی در کشورمان می باشد.

الف_ چیستی طرح بی ثبات سازی داخلی

آمریکایی‌ها که از مداخله نظامی در افغانستان و عراق حاصلی جز خسارت های سنگین مالی و جانی نداشته و جنگ نیابتی در سوریه نیز تنها نفوذ ایران و حضور روسیه در آن کشور و توسعه مقاومت را موجب شده،  امیدی به کارآیی جنگ سخت علیه جمهوری اسلامی نداشته و در مقابل فشار آل سعود و سران رژیم صهیونیستی برای شروع جنگ علیه ایران مقاومت کرده‌‍ اند. به ویژه اینکه دستیابی جمهوری اسلامی ایران به تجهیزات دفاعی و امکان جنگ نامتقارن که در مقیاس کوچک در جنگ‌های ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و پنجاه روزه در لبنان و فلسطین تجربه شده نتایج خسارت باری را برای مشاوران نظامی کاخ سفید متصور می سازد.

از سوی دیگر سران فعلی کاخ سفید و متحدان منطقه ای آنان به ویژه رژیم صهیونیستی و آل سعود حوصله بهره گیری از جنگ نرم و انتظار نتایج طولانی مدت آن را نداشته و نتایج طولانی مدت برجام آنها را از دموکرات های آمریکایی و برخی دولتمردان اروپایی دور ساخته وسوسه مشاورتهای سران گروهک های ضد انقلابی و وقوع برخی وقایع داخلی ایران که موید وجود زخم ها و شکاف های داخلی است مانند (فتنه ۸۸، آشوب های ۹۶ ) امکان بهره گیری از این زمینه ها را برای جنگی موجودیتی که متکی بر شکاف ها و اعتراضات داخلی و تقابل مردم با حاکمیت است برایشان قابل توجه کرده است.

طرح آمریکایی بی ثبات سازی داخلی؛ زمینه ها و پیامدها

زیرا آنچه موجب پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم آن و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران شده حمایت و همراهی مردم بوده که در کنار دو مولفه اساسی دیگر اسلام و رهبری، اقتدار و استحکام را برای شکست ناپذیری این انقلاب و نظام فراهم ساخته است. بنابراین تا زمانی که این سه مولفه در کنار هم و در حمایت از نظام و انقلاب وجود داشته باشد هیچ گونه تهدیدی علیه آنها موثر نخواهد بود. اما اگر با فشار های سه گانه تحریمی، روانی و عملی مردم به ستوه آورد و مسئولین نظام را فاقد کارآمدی سلامت و عدالت تلقی و امید به آینده خود را از دست بدهند نه‌تنها در ادامه حمایت از نظام دچار تردید خواهند شد، بلکه ریزش، بی تفاوتی و حتی تقابل با نظام جای این حمایت را گرفته و زمان موج سواری ضد انقلاب بر ایجاد بلوا و آشوب آغاز می شود.

لایه های طرح بی ثبات سازی داخلی

طرح بی ثبات سازی داخلی جمهوری اسلامی دارای سه لایه می باشد که عبارتند از:

۱_ لایه راهبردی که برعهده آمریکا و متحدان غربی آن می‌باشد و به ویژه کشور هایی چون انگلیس و فرانسه در آن ایفای نقش می کنند.

۲_ لایه عملیاتی که رژیم صهیونیستی، آل سعود و برخی دیگر از متحدان منطقه‌ای آنان برای سازماندهی گروهک های ضد انقلابی، مداخله در بازار ارز و طلا و تشدید نارضایتی های داخلی نقش‌هایی را بر عهده گرفته اند.

۳_ لایه تاکتیکی که در آن گروهک های ضد انقلابی، تفاله های سیاسی و پادوهای داخلی دشمن که در دروغ پردازی، شایعه افکنی و ایجاد بدبینی و بی اعتمادی، التهاب آفرینی و تشدید نارضایتی های مردم و سپس موج سواری بر اعتراضات، سازمان دهی و جهت دهی آن به سمت شورش و ساختار شکنی مامور به اجرای نقش شده اند.

 این طرح که با سیاست تشدید فشار، مقاومت و تاب آوری مردم را هدف قرار داده از مجموعه‌ای از تهدیدات و اقدامات برای تشدید ناامیدی و بی اعتمادی مردم به مسئولان و نظام و موج سواری بر امواج اعتراضی پایه گذاری شده که دارای مراحل زیر است:

۱_ خروج آمریکا از برجام و بزرگنمایی آثار اقتصادی آن بر اقتصاد ملی و معیشت مردم ایران با استفاده

از جنگ روانی و تبلیغاتی.

۲_ وارد ساختن شوک اقتصادی به بازار و ایجاد فضای کمبود و پیوند آن با اعتصابات صنفی و ایجاد مشکلات اقتصادی و معیشتی و القاء فروپاشی اقتصادی در جامعه.

۳_ ورود پادوهای سیاسی دشمن و ضد انقلاب به عرصه ی سازماندهی، جهت‌دهی و قبح زدایی از اقدامات ساختارشکنانه برای تبدیل اعتراضات اجتماعی مردم به شورش و تظاهرات اعتراضی.

۴_ استمرار بخشی به تظاهرات و شورش ها و توسعه و فراگیر سازی آن و تشویق به تحصن و اعتصابات فراگیر و مختل سازی روند اداره کشور و فرسایش توان نیروهای مدافع نظام

۵_ تشدید درگیری، کشته سازی در شورش ها و اعتراضات و خشن سازی

۶_ ورود آشکار گروهک‌های ضد انقلاب مسلح و وارد آوردن ضربه نهایی و یا مداخله بین المللی به بهانه های حقوق بشری و دفاع از پیروان مذاهب و قومیت های خاص.

هدف های اصلی دشمن در این طرح توقف در روند قدرت یابی و پیشرفت جمهوری اسلامی و وادار سازی آن به سازش است که چنانچه با تقابل مردمی مواجه شود و موجودیت خود را در خطر ببیند به آن تمکین خواهد کرد. از این رو تمامی اقدامات این طرح بر ایجاد و تشدید شکاف و رویارویی مردم با با حاکمیت متمرکز است که جنگ اقتصادی یک عامل شتاب دهنده به حساب می آید

ب_زمینه ها و بسترها

زمینه‌ها و بسترهای اجرای این طرح در یک تقسیم بندی کلی عبارتند از:

۱_ زمینه‌ها و بسترهای عینی و واقعی

۲_ زمینه‌ها و بسترهای ذهنی و روانی

در گروه اول یعنی زمینه‌ها و بسترهای عینی و واقعی می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۱_ عوامل اقتصادی مثل گرانی، تورم، ورشکستگی موسسات مالی و بانکی

۲_ عوامل اجتماعی مثل بیکاری، آسیب های اجتماعی، فاصله طبقاتی و تبعیض

۳_ عوامل سیاسی مثل دعواها و رقابت های متکی بر متهم سازی و سیاه نمایی

۴_ عوامل فرهنگی مثل سبک زندگی وارداتی غرب گرایی

در گروه دوم یعنی زمینه‌ها و بسترهای ذهنی و روانی موارد ذیل قابل توجه می باشد:

۱_ احساس محرومیت نسبی در جامعه

۲_ پمپاژ اخبار منفی و سیاه علیه مسئولان و نظام توسط دستگاه رسانه ای دشمن و برخی زیر رسانه‌ها و پادوهای داخلی آنها

۳_ ضعف رسانه ها و تریبون‌های مدافع نظام در اقناع سازی افکار عمومی

این بسترها که حاصل سالها دشمنی و کارشکنی های بیگانه و ضد انقلاب از بیرون و برخی غفلت ها ، تنبلی ها و حتی خیانت نفوذی ها در داخل بوده منجر به موارد نارضایتی شده که عبارتند از:

۱_ ضعف در کارآمدی

۲_ بی اعتمادی و ناامیدی

۳_ نارضایتی و نفرت

۴_ اعتراضات اجتماعی

گرچه وجود اعتراض و بیان آن پدیده ای رایج در نظام های سیاسی است که وجود مشکلات و مسائلی را به مسئولان هشدار می دهد اما چون در کشور ما با طمع دشمن و ضد انقلاب برای موج سواری و تبدیل آن به شورش آمیخته شده ، وضعیتی چالشی به حساب می‌آید چرا که ناکارآمدی و ضعف مسئولان در سایر کشورها به انتخاب مردم مرتبط دانسته شده و معترضین آن را متوجه لایه های کارگزاری و مدیریتی می دانند اما در کشور ما به سرعت به کلیت نظام تسری داده شده و موج سواری ضد انقلاب و بیگانه آن را به سمت ساختار نظام هدایت می کند و جالب اینکه در فضای هیجانی اعتراضات حتی نقش ، دشمن تحریم ها و کارشکنی های بیرونی به فراموشی سپرده می شود و بار تمامی مشکلات متوجّه داخل می شود.

ج_ پیامدها

طرح بی ثبات سازی داخلی که بر پایه اعتراضات اقتصادی – اجتماعی بنا نهاده شده و زمینه های داخلی اعتراض که حاصل برخی غفلت ها و سوء مدیریت ها می باشد، طمع دشمن را برای موج سواری و تبدیل آن به شورش های سیاسی برانگیخته است، می تواند دو پیامد کلان را رقم بزنند:

۱_ فرسایش اقتدار و امنیت نظام و اجبار نظام به پذیرش شرایط دشمن

۲_ بیشینه سازی قدرت و خروج کشور از وابستگی در عرصه اقتصادی و تقویت استقلال

واقعیت این است که گرچه تحریم های دشمن و جنگ روانی بر شدت آن در بروز شرایط اعتراضی موثر بوده و بخشی از مشکلات فعلی کشور را تولید کرده اما سوء مدیریت ، غفلت ها و بی اعتنایی به مسئولیت ها در داخل نقش بیشتری در موثر واقع شدن خواسته دشمن داشته است بنا براین ما در وضعیت چالشی قرار گرفته‌ایم که می‌تواند یک تهدید علیه موجودیت نظام و یا یک فرصت طلایی برای حل مشکلات و رفع مسائل برای استحکام بخشی و افزایش قدرت نظام به حساب آید. بنابراین طرح دشمن برای بی ثبات سازی داخلی جمهوری اسلامی می تواند به فرسایش قدرت کشور و وادار سازی نظام به تسلیم و سازش و یا بالاتر از آن بر تکرار سرنوشت سوریه و لیبی منتهی شود، اگر:

۱_ جنگ پرشدت اقتصادی دشمن با بی اعتنایی مسئولان و مردم مواجه و الزامات مقابله با آن فراهم نشود

۲_ مسئولان نسبت به رفع زمینه های داخلی اعتراض بی اعتنا بوده و در حل مسائل مردم و جامعه کوتاهی و اهمال کاری کنند

۳_ همچنان چشم مسئولان و مردم به سمت دشمن و شرطی شدن به برجام آمریکایی با شرطی شدن به برجام اروپایی پیوند خورده و تداوم یابد ونگاه به بیرون کلید مشکلات تلقی شود

۴_اختلافات و رقابت های سیاسی تداوم یافته و سیاه‌نمایی و اتهام زنی های جناحی به یاًس و بی اعتمادی مردم دامن زند

در این صورت شرایط تحمیل خواسته های دشمن و یا شکل گیری وضعیت بی ثباتی فراهم می شود که دشمن را برای تکرار سرنوشت لیبی یا سوریه برای ایران اسلامی ، فرسایش قدرت و حتی تجزیه خاک کشور به طمع می اندازد.

 ولی صورت دوم یعنی تبدیل این چالش به یک فرصت طلایی برای درمان زخم داخلی و عبور کشور از اقتصاد نفتی و وابستگی به دلار و بیشینه سازی قدرت ملی و استحکام درونی نیز متصور، است اگر:

۱_ طرح بی ثبات سازی داخلی و جنگ اقتصادی دشمن به باوری بین مسئولان و مردم تبدیل و الزامات مقابله با آن فراهم گردد.

۲_ حل مسائل اساسی مردم و رفع زمینه‌های نارضایتی ومولد اعتراض مردمی در اولویت قرار گیرد.

۳_ ظرفیت های داخلی کشور برای افزایش تولید شغل و ثروت ملی بسیج و عملیاتی شود

۴_ تمامی قوا و نیروهای مدافع نظام و مشتاق پیشرفت و استقلال کشور با اتحاد و همکاری در حل مسائل و مشکلات همکاری نمایند

۵_ امید و اعتماد مردم را مسئولان با عمل و کار انقلابی و جهادی تقویت نمایند و سرمایه اجتماعی نظام را از تأثیرپذیری از طرح دشمن مصون نگه دارند و یا ترمیم کنند

با توجه به تجارب ارزشمند قبلی وجود ظرفیت‌ها و استعدادهای مثبت در داخل و منفور بودن طراحان و مجریان طرح بی ثبات سازی داخلی شامل ترامپ ، بن سلمان ، نتانیاهو ، ضد انقلاب و عناصر پادوی آنان ، امکان تبدیل این چالش به فرصتی برای تقویت و کارآمدی و اقتدار در عرصه اقتصادی و اجتماعی و اصلاح رویه های مدیریتی به مراتب بالاتر از احتمال تهدید امنیت و اقتدار نظام و موفقیت دشمن در به راه انداختن آشوب و بلوای داخلی برای دستیابی به اهداف شومش می باشد.

دکتر سنایی راد

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *