عاشورا | درس ها و عبرت ها - قسمت دوم

عاشورا | درس ها و عبرت ها – قسمت دوم

خانه / با ولایت / امام خامنه ای / عاشورا | درس ها و عبرت ها – قسمت دوم

عاشورا | درس ها و عبرت ها – قسمت دوم

براساس بیانات ارزشمند و حکیمانه سکّاندار انقلاب امام خامنه ای أدام الله ظلّه العالی، درس ها و پیام هایی از عاشورا را خدمتتان تقدیم می کنیم.

لُبّ و جوهر حادثه عاشورا این است که در دنیایی که همه جای آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین‌‌بن‌‌علی علیه‌‌السّلام برای نجات اسلام قیام کرد و در این دنیای بزرگ، هیچ‌‌کس به او کمک نکرد!

ابن‌‌عبّاس یک‌‌طور؛ عبدالله‌‌بن‌‌جعفر یک‌‌طور؛ عبدالله‌‌بن‌‌زبیر یک‌طور؛ بزرگان باقیمانده از صحابه و تابعین یک‌‌طور. این، در حالی بود که هنگام حرف زدن، همه از دفاع از اسلام می گفتند. اما وقتی نوبت عمل رسید و دیدند که دستگاه یزید، دستگاه خشنی است؛ رحم نمی کند و تصمیم بر شدّت عمل دارد، هرکدام از گوشه‌‌ای فرار کردند و امام حسین علیه‌السّلام را در صحنه تنها گذاشتند. حتی برای این‌که کار خودشان را توجیه کنند، خدمت حسین‌‌بن‌‌علی علیه‌‌السّلام آمدند و به آن بزرگوار اصرار کردند که «آقا، شما هم قیام نکنید! به جنگ با یزید نروید!»

فرق است بین آن سربازی که به میدان نبرد می‌رود؛ مردم به نام او شعار می دهند و از او تمجید می کنند؛ میدان اطراف او را انسان های پرشوری مثل خود او گرفته‌‌اند؛ می داند که اگر مجروح یا شهید شود، مردم با او چگونه با شور برخورد خواهند کرد؛ فرق است بین این آدم و آن انسانی که در چنان غربتی، در چنان ظلمتی، تنها، بدون یاور، بدون هیچ‌گونه امید کمکی از طرف مردم می‌ایستد و مبارزه می کند و تن به قضای الهی می سپارد و آماده کشته شدن در راه خدا می شود.

خطاست اگر کسی خیال کند که امام حسین علیه السّلام، شکست خورد. کشته شدن، شکست خوردن نیست. در جبهه جنگ آن کس که کشته می‌شود شکست نخورده است. آن کس که به هدف خود نمی‌رسد، شکست خورده است. هدف دشمنان امام حسین علیه السّلام، این بود که اسلام و یادگارهای نبوّت را از زمین براندازند. اینها شکست خوردند. چون این‌طور نشد.

عاشورا | درس ها و عبرت ها
عاشورا | درس ها و عبرت ها

این، یک الگوی امتحان شده‌‌است. درست است که در روزگار صدر اسلام، حسین بن علی علیه‌‌السّلام، با هفتاد و دو نفر به شهادت رسید؛ اما معنایش این نیست که هرکس راه حسین علیه‌السّلام را می‌رود و همه کسانی که در راه مبارزه‌‌اند، باید به شهادت برسند؛ نه. ملت ایران، بحمدالله امروز راه حسین علیه السّلام را آزمایش کرده است و با سر بلندی و عظمت، در میان ملت های اسلام و ملت های جهان، حضور دارد. آنچه که شما پیش از پیروزی انقلاب انجام دادید و رفتید، راه حسین علیه السّلام؛ یعنی نترسیدن از خصم و تن دادن به مبارزه با دشمن مسلّط بود.

نکته‌‌ای که می خواهم عرض کنم این است: آن ایستادگی، امروز هم واجب و لازم است. امروز قدرت استکباری امریکا می خواهد ملت ایران و ملت های مبارز مسلمان را در همه دنیا، از سطوت و بطش خود بترساند.

این، یک عبرت عجیب در تاریخ است. آن‌جا که بزرگان می ترسند، آن‌جا که دشمن چهره بسیار خشنی را از خود نشان می‌دهد، آن‌جا که همه احساس می‌کنند اگر وارد میدان شوند میدان غریبانه‌‌ای آنها را در خود خواهد گرفت؛ آن‌جاست که جوهرها و باطن افراد شناخته می شود.

عظمت شهدای کربلا به این است! یعنی برای احساس تکلیف، که همان جهاد در راه خدا و دین بود، از عظمت دشمن نترسیدند؛ از تنهایی خود، احساس وحشت نکردند؛ کم بودن عدّه خود را مجوزی برای گریختن از مقابل دشمن قرار ندادند. این است که یک آدم را، یک رهبر را، یک ملت را عظمت می‌بخشد: نترسیدن از عظمت پوشالی دشمن.

جا دارد ملت اسلام فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر، کار کشور اسلامی به جایی رسید که مردم مسلمان در کوفه و کربلا جمع شدند و جگر گوشه‌ی پیغمبر را با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیدند؟! خوب؛ انسان باید به فکر فرو رود، که «چرا چنین شد؟»

از هر طرف حرکت می‌کنیم، به خواص می‌رسیم

به جماعت بشری که نگاه کنید، در هر جامعه و شهر و کشوری، از یک دیدگاه، مردم به دو قسم تقسیم می‌شوند: یک قسمْ کسانی هستند که از روی فهمیدگی و آگاهی و تصمیم‌گیری کار می‌کنند. راهی را می‌شناسند و در آن راه – که به خوب و بدش کار نداریم – گام برمی‌دارند. یک قِسم اینهایند که اسمشان را «خواص» می‌گذاریم. قسم دیگر، کسانی هستند که نمی‌خواهند بدانند چه راهی درست و چه حرکتی صحیح است. به چگونگی جوّ نگاه می‌کنند و دنبال آن جوّ به حرکت در می‌آیند. اسم این قسم از مردم را «عوام» می‌گذاریم. پس، جامعه را می‌شود به «خواص» و «عوام» تقسیم کرد.

اکنون دقّت کنید تا نکته‌ای در باب «خواص» و «عوام» بگویم تا این دو با هم اشتباه نشوند:«خواص» چه کسانی هستند؟ آیا قشر خاصّی هستند؟ نه. در بین «خواص»، افراد با سواد هستند، آدم های بی‌سواد هم هستند. گاهی کسی بی‌سواد است؛ اما جزو خواص است. یعنی می‌فهمد چه کار می‌کند. از روی تصمیم‌گیری و تشخیص، عمل می‌کند؛ ولو درس نخوانده، مدرسه نرفته، مدرک ندارد و لباس روحانی نپوشیده است، اما می فهمد.

عوام، بسته به شانس خود، اگر تصادفاً در مقطعی از زمان قرار گرفتند که امامی مثل امام امیرالمؤمنین علیه‌السّلام و امام راحل ما رضوان‌اللَّه تعالی علیه، بر سرِ کار بودند که همه را به سمت بهشت می‌بردند، به ضربِ دستِ خوبان، به سمت بهشت رانده خواهند شد. اما اگر اتّفاقا در زمانی قرار گرفتند که «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ»قصص 41 ، «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ . جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا ۖ وَ بِئْسَ الْقَرَارُ»ابراهیم 28-29 به سمت جهنّم خواهند رفت.

مراقب باشیم عوام نباشیم

عوام بودن، دستِ خودِ من و شماست. باید مواظب باشیم عوام نباشیم. یعنی هر کاری می‌کنیم از روی بصیرت باشد. هر کس که از روی بصیرت کار نمی‌کند، عوام است. اگر باز به صدر اسلام برگردیم، باید این طور بگوییم که عدّه‌ای اصحاب امیرالمؤمنین و امام حسین، علیهماالسّلام هستند و بنی‌هاشمند. عدّه‌ای دیگر هم اصحاب معاویه اند. بین آنها هم خواص یعنی افراد با فکر، عاقل و زرنگ بودند. آنها هم خواص دارند. پس «خواصِ» یک جامعه، به دو گروهِ «خواصِ طرفدار حق» و «خواصِ طرفدار باطل» تقسیم می‌شوند.

عاشورا | درس ها و عبرت ها
عاشورا | درس ها و عبرت ها

خواص هم دو دسته اند

مشکل بودن قضیه از اینجا به بعد است. عزیزان من! خواصِ طرفدارِ حق، دو نوعند. اگر در هر جامعه‌ای، آن قسمِ خوبِ خواصِ طرفدارِ حق؛ یعنی کسانی که می‌توانند در وقت لازم از متاع دنیا دست بردارند، بیشتر باشند، هیچ وقت جامعه‌ی اسلامی به سرنوشت جامعه‌ی دوران امام حسین علیه‌السّلام مبتلا نخواهد شد و مطمئنّاً تا ابد بیمه است. اما اگر اینها کم باشند و نوع دیگرِ خواصِ طرفدار حق – دل سپردگان به دنیا، آنان که حق را هم می‌شناسند، طرفدار حقّند، ولی درعین‌حال مقابل دنیا، پایشان می‌لرزد – عدّه شان زیاد بود، آن وقت دیگر واویلاست! آن وقت حسین‌بن‌علی‌ها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد.

کسانی که از کوفه برای امام حسین علیه‌السّلام نامه نوشتند و او را دعوت کردند، نگاه می‌کنید، می‌بینید همه جزو طبقه‌ی خواص و از زبدگان و برجستگان جامعه‌اند. تعداد نامه‌ها زیاد است. منتها لحن نامه‌ها را که نگاه کنید، معلوم می‌شود از این خواصِ طرفدارِ حق، کدام ها جزو دسته‌ای هستند که حاضرند دینشان را قربانی دنیایشان کنند و کدام ها کسانی هستند که حاضرند دنیایشان را قربانی دینشان کنند. از خود نامه‌ها هم می‌شود فهمید.

همین طور که من برای شما حرف می زنم، شما خودتان ببینید کجایید. تاریخ را با قصه اشتباه نکنید. تاریخ یعنی شرح حال ما. منتها در یک صحنه‌ی دیگر.

خوشتر آن باشد که وصف دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

پس، اگر ما شرحِ تاریخ را می‌گوییم، هر کداممان باید نگاه کنیم و ببینیم در کدام قسمتِ داستان قرار گرفته‌ایم. بعد ببینیم کسی که مثل ما در این قسمت قرار گرفته بود، آن روز چگونه عمل کرد که ضربه خورد؟ مواظب باشیم آن طور عمل نکنیم.

تاریخ یعنی شرح حال ما ، منتها در یک صحنه‌ی دیگر

در عصرِ روزِ هجدهم بهمن ماهِ سال ۵۷، در تهران حکومت نظامی اعلام شد. امام به مردم فرمود: «به خیابان ها بریزید.» اگر امام در آن لحظه چنین تصمیمی نمی‌گرفت، امروز محمّدرضا در این مملکت بر سرِ کار بود. یعنی اگر با حکومت نظامی ظاهر می‌شدند، و مردم در خانه‌هایشان می‌ماندند، اوّل امام و ساکنان مدرسه‌ی «رفاه» و بعد اهالی بقیه‌ی مناطق را قتل عام و نابود می‌کردند. پانصدهزار نفر را در تهران می‌کشتند و قضیه تمام می‌شد. اما امام، در لحظه‌ی لازم تصمیمِ لازم را گرفت.

ببینید! از هر طرف حرکت می‌کنیم، به خواص می‌رسیم. تصمیم‌گیریِ خواص در وقت لازم؛ تشخیص خواص در وقت لازم؛ گذشتِ خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم؛ اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات می‌دهد و حفظ می‌کند! در لحظه‌ی لازم، باید حرکتِ لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد.

«شَبَثْ بن ربْعی» یکی از آنها بود که به امام حسین علیه‌السّلام نامه نوشت و او را به کوفه دعوت کرد. همو، جزو کسانی است که وقتی عبیداللَّه گفت «بروید مردم را از دُوْر مسلم متفرّق کنید» قدم پیش گذاشت و به تهدید و تطمیع و ترساندنِ اهالی کوفه پرداخت!چرا چنین کاری کردند؟! اگر امثال شَبَثْ بن ربْعی در یک لحظه‌ی حسّاس، به جای این‌که از ابن زیاد بترسند، از خدا می‌ترسیدند، تاریخ عوض می‌شد.

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *