متن بیست و هفتمین جلسه آموزش مداحی، مجمع الذاکرین هیأت رزمندگان اسلام توسط اساتید گرانقدر حاج سعید حدادیان

خانه / آموزش / متن بیست و هفتمین جلسه آموزش مداحی، مجمع الذاکرین هیأت رزمندگان اسلام توسط اساتید گرانقدر حاج سعید حدادیان

«بسم الله الرحمن الرحیم»

الان مُد شده است، بسیار بد است، این کار را نکنید، آقا من یک نوکری هستم به دردت می خورم، من را نگه دار و…، این ها را نگویید! نوکر باید از همه بهتر باشد، این حرف را نزنید؛ یا مداح درد دل شخص خودش را می گوید، نوکر امام حسین(علیه السلام) همه که نیستند، این ها فردا صبح می روند سر کار به آن ها می گویند نوکر امام حسین(علیه السلام)؟!! نوکر امام حسین(علیه السلام) آن کسی است که دارد می خواند، حالا عیبی ندارد به مسئول صوت هم می گوییم نوکر امام حسین(علیه السلام)، به جارو کش هم می گوییم نوکر امام حسین(علیه السلام)؛ آقا نوکری امام حسین(علیه السلام) برای تو است، چرا هی احوال خودت را می گویی! این ها برای تو است، نمی خواهد این ها را بگویی، این وقت را به تو دادند که از دین بگویی، یک چیزی بگو که به درد همه بخورد. حرف اولت حرف آخرت را نفی نکند و حرف آخرت حرف اولت را هم نفی نکند، علامه از همین فرمول استفاده کرده است دیگه؛ خیرالکلام جوامِعُ الْکَلِام آن است که بخشی از آن بخش دیگر را نقض نکند.

راجع به کوثر می گویند که یک حوضی است در بهشت، راجع به کوثر می گویند ذُریه پیامبر (صلی الله علیه و الله) است، بعضی ها می گویند اصحاب، بعضی ها می گویند قرآن و… ایشان می گوید این سوره به این کوتاهی، همان آیه اول را نگاه کن، آیه دوم را بخوان، آیه سوم را هم بخوان، این ها باید به هم ربط داشته باشد یا نه؟ در کتابی که کلام خدا است باید ربط داشته باشد یا نه؟

می شود ما بگوییم که دشمن تو ابتر است، اولاد دار نمی شود، ما به تو یک حوض می دهیم؟!! این جواب این است! گرفتید چه شد؟! علامه این را می گوید که این جواب این است؟! آخه نمی شود ما به تو یک حوض می دهیم، به خاطر اینکه به تو یک حوض دادیم، مثلا قربانی کن « فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ » که حالا می گویند قربانی، بعضی از تفاسیر می گوید « فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ » ” وَ انْحَرْ ” یعنی چطور تکبیر بگویی و…!

خب، بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّآ أَعْطَیْنَاكَ الْكَوْثَرَ، ما به تو حوض می دهیم، « فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ » قربانی کن، نماز بخوان « ان شانئک هو الابتر» دشمن تو است که ابتر است، اینکه می گوید دشمن تو ابتر است، خب باید در مصرع اول بگوید تو ابتر نیستی دیگه!  حالا همین تفسیر را بگیر بیا سراغ ما، دوتا مصرع می خوانیم با هم نمی خواند، باید مصرع اول، مصرع دوم را حمایت کند.

یکی از تعابیر کوثر که خود قرآن در تفسیر موضوعی آورده است « وَمَن يُؤْتَ الحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً »، خیر کثیر را می گوید حکمت، حکم، محکم، سفت، دقیق، حکمت سخنی است که دقیق است.

پس قرار است شما حکیم باشی به عنوان یک مداح، حکیمانه بخوانی، اگر عاشقانه می خواهی بخوانی، عاشقانه ات عارفانه باشد، یعنی بر پایه ی معرفت باشد؛ عشق زیر مجموعه ی عقل است، عقل می بیند، حس می کند، این دوست داشتنی است و باید دوست داشته شود، آدم عاشق می شود. پس ما در خواندنمان باید عاقل باشیم، حکیمانه بخوانیم و باید شعرها و سخنان ما و حرف اول و آخر مجلس ما هم دیگر را نقض نکند؛ نمی شود بگویی: سوار بر اشتران بی جهاز وارد کوفه شدند، بعد همین را ادامه بدهی بگویی بعد سر را زد به چوبه ی محمل! خب تو الان گفتی محمل ندارد! نمی شود که! ما در بعضی خواندن هایمان این گرفتاری را داریم، چه کار باید بکنیم؟ شما مثل من نباشید، من گاهی خودم نمی دانم که بعدش چه می خواهم بخوانم، اما من خودم نمی دانم چه می خواهم بخوانم، انباشته دارم، تمرین دارم؛ یک قاری که مثلا حافظ بخش هایی از قرآن است، بخش هایی از قرآن را به انوع مختلف قرا خواندن این بلد است، تا آن موقعی هم که نشسته است فکر نمی کند و بعد یک دفعه می خواند! لذا در مصرف هم چون عمده ی شما هیات دارید، منبری هم آدم می خواهد دعوت کند همین است، یک دهه منبر می رود آدم دهانش آب میافتد، آدم اصلا گیج می شود، آدم اصلا می ماند عجب منبری؛ آدم های حرفه ای می گویند آقا این یک دهه منبر رفت، صبر کنید ببینید بعدش چه می شود، این آقا سی شب منبر دارد، تمام شود دوباره می رود از منبر اول شروع می کند، شما اون نشوید در کار خودت، شما باید همیشه تازگی داشته باشید.

این چیزی که الان مهم است این است که سر و ته خواندن ما به هم بیاید؛ کل جلسه ای که من اداره می کنم باید یک تعریف واحدی از آن در بیاید. شما یک شعری آورده ای که می خواهی بخوانی، قبلا راجع به این شعر به عنوان یک پروژه، به عنوان یک پروسه، به عنوان یک عملیات راهبردی فکر کن که این شعر را چطوری می خواهی بخوانی.

آن جلسه گفتیم دستم بُوَد به دامنت ای دست بی رمق، همین طوری بعضی ها شعر را می خوانند و می روند! سوال ایجاد کنیم، صبر کنیم، مکث کنیم، حرفه ای عمل کنیم، گنده تر از خودمان عکس العمل نشان ندهیم. یک نفر به من گفت حاج آقا یک عده ای رفتند به هوای شما رفتند موتور وِیو خریدند که این ها هم مداح بشوند، بابا، آقای حاج علی انسانی چرا ویو خریده است؟ برای اینکه با ویو بشود مداح؟! علتش این است که ایشان خیابان ایران می نشیند، یک جلسه اش همان نزدیکی های منزلش است، یک جلسه اش دو کیلومتر آن طرف تر است، یک جلسه اش به اندازه یک کیلومتر و نیم آن طرف تر است، این ها را خب باید به چه چیزی برود! یک مداح باید به چه چیزی برود! باید با تاکسی برود! حالا شما می خواهی از شهریار بیایی بروی تهرانپارس بخوانی، سوار ویو بشوی دیگر آنجا چیزی از تو نمی ماند! بعضی از حرکات و سکنات هم برای یک بزرگتری است که انجام داده است، این هم می خواهد انجام دهد، مثلا او دارد حدیث نفس می کند، مثلا شعر دارد می خواند « هر کجا خواست مرا نفس کشید»، خب الان بچه شانزده سالش است، این را بخواند ما چه فکری کنیم! به محض اینکه میاید پایین، در مجلس به باباش می گویند برای این زودتر زن بگیر! حالا مصرع بعد « عاقبت موی سرم گشت سپید»، خب آخه این برای تو نیست، این را نخوان. تقلید صرف، مخصوصا در عملیات را فعلا کنار بگذارید، آن مقداری از آن که به شما می خورد، سوال کنید چرا من ویو بخرم؟! چرا من دستم مثل ایشان حرکت کند؟! چرا لباس من مثل ایشان باشد؟!

درس امروز، سر و ته مجلس ما به هم بیاید، حرفی حرف دیگر را نقض نکند، ما باید حکیمانه بخوانیم، عاشقانه که بالاخره پیش می آید، اما عاشقی که حکیم نباشد شوت است!

درس دوم: ادبیات آئینی چه می گوید؟ حضرت آقا بهترین تعریف را دارد، می گوید ادبیات آئینی فقط موضوع اهل بیت (علیهم السلام) را نمی گوید بلکه موضع اهل بیت (علیهم السلام) را هم باید بگوید. الان موضع اهل بیت عصمت و طهارت در این ایام چیست؟ در این فضای جهانی چیست؟ مثلا با این دولت چیست؟ خب همه این ها را باید از چه کسی بپرسیم؟ از ولی فقیه دیگه.

مجلس بدون این سه عنصر برگزار نکنید: 1- هدف گذاری 2-  پیام  3- نصیحت.

یکی از مستمعین سوال می پرسد که چطور هدف گذاری کنیم؟ با علما بنشین، با وعاظ بنشین، با بزرگان بنشین، عیبی ندارد با فرهیختگان دانشگاهی هم بنشینی از مشکلات جامعه بگویند.

از اینجا به بعد، مستمعین شروع می کنند به خواندن شعر.

نکته: در خواندن شعر، لحن بیان کردن کلمات مهم است.  

ما این هفته شنبه شب رفتیم مسافرت، من نمی خواستم بروم مسافرت، دیدم آقا محمد حسین با دوتا از شاعرها دارد می رود مسافرت، گفتم کجا میری؟ گفت میریم کار فقط نوحه ی زمینه ی محرممان را ببندیم، یعنی دو سه روز من با این ها رفتم و تعجب کردم از یکی از این شاعرها که شب و روز نداشت، واقعا هم سبک می سازد و …، این بنده ی خدا چقدر فعال. ما دو سه روز رفتیم کل این هزینه ها را هم آقازاده ما انجام داد دیگه، بالاخره شام دارد ناهار دارد و… ، اما به عنوان یک آدمی که دارد از جیب خرج می کند، بعد هم محرم باید بیاید پیش ما بخواند دیگه، تازه این می شود یک نوحه ی زمینه اش، حساب کنید این آدم دوتا شور دارد، یکی دوتا واحد دارد برای هر مناسبتی، این ها را باید تدارک ببیند، بلا فاصله هم بعد  از دهه ی اول تنفسی نیست دهه دوم است و بلافاصله دهه سوم است، و ایشان آنجا به من می گفت من دوست دارم یک وقتی دوربین بیاورم چهار ماه مانده به محرم مداح های حرفه ای را بروم نشان بدهم به مردم که این کسی که میاید، می بینند این بابا دارد می خواند همینطوری این ها میشنوند و می روند، این ها چه مصائبی را متحمل می شوند.  

ما از همین الان بخواهیم برای محرممان کار کنیم نیازمند هستیم که غزلیات خوبی را انتخاب کنیم. به ما می گویند پندیات بخوانید، آیا واقعا ما دهه محرم می شود پندیات بخوانیم؟ عملا نمی شود، عملا پندیات برای دهه ی محرم نیست؛ چرا دهه دوم واقعا می شود، یا مثلا شب چهاردهم محرم یک مقدار مردم خسته هستند، شعر زیاد شنیدند، شما می توانی با پندیات وارد بشوی، ولی عملا دهه ی اول خیلی نه، چرا؟ آتش پر حرارت عشق اهل بیت عصمت و طهارت به قدری است که اشعاری پاسخگو است که این عشق را همانطور که حضرت آقا گفتند که مداح باید عشق اهل بیت را منتشر کند، این ها را بگوید، ما باید دنبال اشعاری باشیم که ضمن توسل به اهل بیت، امام ها و امام زاده ها در محرم، ضمن توسل به ما معارف اهل بیت را هم بدهد.

پیشنهاد ما چیست ؟کاری که ما می کنیم در جلسه مان، من عمدتا قصیده می خوانم، فایده ی شعر طولانی (قصیده)، قصیده که می گویم دوتا معنی دارد، یکی یک قالب شعری است، یکی هر شعر مُطَوَّل را متاسفانه عادت شده است می گویند قصیده، شما شعر مُطَوَّل را الان قصیده حساب کنید، اشعار مثلا مربع ترکیب مفصلی است، این را می خوانیم، شعری است برای شب عاشورا، حتی ما روز ششم یا شب ششم از این ها استفاده می کنیم، شعرهای شب عاشورا را که بزنیم به احلی من العسل؛ نظر من این است که بروید از الان ده تا قصیده تدارک ببینید، خوبی قصیده : 1- آدم ساده هم بخواند، چون محتوا گرا است و محتوایش روشن است و پر از حرف است و حرف هایش هم حرف حساب است، مردم را می برد؛ اما قصیده در وهله ی اول قرار بود آن هفت هشت ده بیت اولش پیام باشد، می توانست عاشقانه باشد، می توانست پند باشد، بعد از بیت هفتم هشتم دهم گریز بزند بیاید در مطلب ما، قاعده این بوده است؛ این قاعده را الان خیلی مراعات نمی کنند، از اول مدح را می گویند، از اول می روند سراغ آن شخصیت. اگر قصیده بخوانید ولو از رو، رفقا اگر قصیده بخوانند خود قصیده راه باز می کند، یعنی نوع ورود ما به روضه از درون قصیده خودش راه باز می کند برای ما؛ این شعر طولانی ما هفت بند است، ده بند است، ما می رویم بند سوم یک تکانی خوردند، یک گریه ای کردند، بند هفتم اصلا مجلس به قدری رفته در گریه دیگر صلاح نیست آن سه بند دیگر را بخوانیم، می گذاریم کنار، این سه بند می تواند یک بار مجلس ما را در دهه ی بعد، یا در اوقات دیگر با خودش بکشد، اگر الان دوباره شعر را ادامه بدهیم مجلس یخ می کند، برویم در غزل مصیبت و کارهای دیگر.

پس برای محرم پیشنهاد بنده الان این است: ده تا شعر طولانی تدارک ببینید. حالا پیشنهادی دارم به مسئولین جلسه که مسئولین جلسه هم ده تا شعر مُطَوَّل برای ده روز محرم تدارک ببینند؛ حاج آقا ما می خواهیم سیاسی هم بگوییم، ما می خواهیم راجع به بحرین هم بگوییم، ما می خواهیم راجع به یمن هم بگوییم، ما می خواهیم راجع به برجام هم بگوییم، این قصاید حتی معاصرین چیزی ندارند؛ آقا این شش بند است، هفت بند است، شاعر کنار ما است، آقا بند هشتمش را شما بگو، ضرورت هم داشته باشد اعلام می کنیم، یا این بند را می گذاریم وسط ها می گوییم اجازه بدهید در این شعر من یک بند هم از یک شاعر دیگر بخوانم، مانعی ندارد که حرف های روزمان را به آن ملحق کنیم، اما با ذکر اینکه این بخش شاعرش کسی دیگر است. یک وقت هم می بینید نه همین قصاید حرف ها را به طور کلی گفته است، شما از توی دل ابیات مصداق می گیرید؛ بیت دارد می گوید “سازش پذیر نیستم منِ حسین ابن علی”، شما تمام که می شود یک کلمه می گویید آقایان مسئولین جمهوری اسلامی ایران، آقایانی که موقعیتی دارید، اگر واقعا امام سوم شما امام حسین است، اگر واقعا معتقد به امام حسین هستید، امام حسین این است، اگر واقعا معتقد به محرم هستید امام حسین این است، محرم ماه ایستادگی هفتاد و دو نفر در مقابل سی هزار نفر است. لذا ما آن حرفی که زدیم سه عنصر هدف گذاری، پیام، نصیحت؛ ما هدف گذاری کنیم می خواهیم به کجا برسیم، می خواهیم چه کار کنیم، این هدف گذاری که شد بعد از هدف گذاری جلسه باید پیام هم داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *