متن سخنرانی حجة الاسلام و المسلمین مهدی طائب در پانزدهمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط به هیأت رزمندگان اسلام بهمن 1395 – شهرمقدس قم

خانه / آموزش / متن سخنرانی حجة الاسلام و المسلمین مهدی طائب در پانزدهمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط به هیأت رزمندگان اسلام بهمن 1395 – شهرمقدس قم

سلام علیکم و رحمة الله

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی

قال الله تبارک و تعالی : يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصاري‏ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَفَتَرَي الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشي‏ أَنْ تُصيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَي اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلي‏ ما أَسَرُّوا في‏ أَنْفُسِهِمْ نادِمينَ

آیات 51 و 52 سوره مائده

1- امید دادن به مردم و قدرشناسی از مقاومت  مردم

شما در زمان جنگ وقتی عملیات به نقطه پیروزی می خواست برسد آتش دشمن سه تا ویژگی پیدا می کرد:

هر چه داشت می آورد در میدان/همه جا را می زد/دائم می زد

وقتی هم به آن نقطه می رسیدید این گردان های آخری بود که هم خسته بودند ، هم شهید داده بودند ، مهمات ته کشیده بود و احتمال بریدن شان زیر این آتش بسیار بود ، بنابراین تنها وسیله ای که در اختیار می ماند که این گام آخر را بردارند ، روحیه دادن بود.

روحیه بدهید ،  گام آخر را بروند جلو و الا زیر این آتش می بُرند.

بنده می خواهم عرض کنم که انقلاب امروز در همان وضعیت است ، ما با نقطه ی هدف فاصله ی زیادی نداشتیم ، دشمن این را فهمیده ، آتشش این سه تا ویژگی را پیدا کرده: همه جا را می زند ، دائم می زند ، هر چه داشته به میدان آورده .

از آن طرف مردم ما 37 ساله دارند مقاومت می کنند ، این آیه را دقت کنیم ، ما قدردان مردممان باشیم ،

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا

ما بار امانت را به زمین و آسمان دادیم قبول نکردند ، انسان قبول کرد ، از امام صادق علیه السلام سؤال کردند این بار امانت چه باری بود ؟ حضرت فرمودند : بار امانت ولایت ، مردم ما سی و هفت سال است این بار ولایت را به دوش کشیده اند ، ولایت یعنی با امام حسین علیه السلام در روز عاشورا بودن، ولایت یعنی با امیرالمؤمنین علیه السلام در آن 25 سال بودن ، یعنی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم .

بابا! مردم ما انصافا در این 37 سال بار امانت را به دوش کشیدند .

بنده این حرف را زدم کسی هم انکار نکرد : از افتخارات ما این است که امام شهید نشد ، چون اگر شهید شده بود برای امام افتخار بود ولی ما زیر سؤال بودیم، کجا بودی دست دشمن به ایشان رسید؟

الان آقا چند سال است جلوی دشمن حرفشان را محکم می زنند ؟ دست دشمن به ایشان نرسیده!چرا ؟

آقا! مردم سختی ها را تحمل کرده اند ، شما امت جایگزین هم نداری ، همه ی دار و ندارمان همین است ، زیر این آتش احتمال دارد ببُرند، امروز باید بدانیم کار ما روحیه دادن است ، این تجربه ی جنگ است ، به مردم باید روحیه بدهیم ، مردم چه طوری روحیه پیدا می کنند ؟ مردم بدانند ، مردم ما اگر بدانند ، پای کار می ایستند ، ندانند از میدان می روند بیرون ، لذا امروز بالاترین وظیفه برای آحاد ما این است که بدانیم و بگوییم.

بنده حالا مستقیم نشنیدم ولی واسطه ی ثقه گفت که  امثال ما آخوندها می خواستند سوریه بروند دیگر ، آقا فرمودند اگر گوشتان را گرفتند و به زور بردند بروید و الا اینجا باشید و کار کنید ، سوریه حالا عرض می کنم چه قدر مهم است ، ولی برای ماها خصوصا اینجا ، لذا بدانیم بگوییم .

بنده اعتقادم بر این است که امروز  در پنج مطلب به مردم خوب باید اطلاع رسانی شود

برجام / سوریه / یمن / فیش نجومی / مسئله رئیس جمهوری ،  پنج تا مطلب بود

2- برجام چه بود؟

برجام ، برجام چه بود ؟ خیلی مهم است برای مردم توضیح بدهیم که آمریکایی ها در این برجام به دنبال چه بودند. مگر دنبال چیزی بودند ؟ آقای روحانی گفتند مذاکرات برد برد است ، یعنی چه؟ یعنی یک چیزی ما می خواهیم ببریم یک چیزی او . برای مردم مهم است که بدانند که آمریکایی ها چه می خواستند ببرند؟ می صرفد یا نمی صرفد؟ آمریکایی ها دنبال چه بودند ؟ والله امروز کشف شده که آمریکایی ها دنبال خلع سلاحند. و اگر موفق می شدند عین یک دانه ارزن ما را از روی زمین بر می داشتند . نمی گویند آقایان ، برجام برای این ها به نتیجه نرسیده است. آقای روحانی سال 92 که رأی آورد در فضای اقتصادی رأی آورد، دلار از 800 تومان شده بود 3800 تومان، بازار قفل ، آقای روحانی گفت من می آیم این قفل او باز می کنم، کلید دارم. کلید ایشان چه بود ؟ آن 200 میلیارد دلاری بود که ما می توانستیم در دنیا جنس بفروشیم ، پول را به حساب ما می ریختند، ولی از این پول نمی توانستیم برداشت کنیم . تحریم بانکی بودیم ، حساب از این طرف مسدود بود . در دنیا خرید و فروش که نقدی نیست ، عین کارت های امروز ، 200ملیارد دلار آنجا پر شده بود ، آقای روحانی به این چشم داشت ، چه کسی نگه داشته بود این تحریم های بانکی را؟ آمریکایی ها .

آقای روحانی گفت کدخدا را می بینم قضیه حل می شود ، با همین هم قول داد.

ببینید ، ما سالی 20 میلیارد دلار پول قابل خرید داشته باشیم ، یعنی بتوانیم کارت بکشیم ، اوضاع اقتصادی مان خوب است ، 20 میلیارد دلار ، شما تصور کنید یک دولت یک دفعه200 میلیارد دلار پول دستش بیاید . روی این چشم دوخته بود ، آقایان آمریکایی ها ، چه می خواهید که از این مال و گنج بروید کنار؟ گفت یک مطلب به ما بده برای ما بس است . گفت چه ؟ گفت : بمب اتم نتوانی بسازی . گفت : باشه بیا تعیین کن .

اینها فکر می کردند سه ماهه حل است ، اما یک سال و نیم آنها را دواند ، معین شد، گفت خُنداب (شهری در اراک) را قلبش را پر می کنید ، نطنز را 29 هزار تا بشود 6هزار تا ، فردو هم باشد .

آقا رفتند اجرا کنند ، خدا شاهد است، آن داستان حکمیت بود ، گفتند بابا ما از صفین یک تجربه داریم ، صفین چه بود ؟ قرار شد یک مطلب را هر دو بگویند ، ملک نشسته بود گفت : ابوموسی اگ قرار است یک مطلب را هر دو بگویید ، بگو اول او بگوید ، گفت: برو ، باید اعتماد کرد . تو بدبینی به هیچ کس اعتماد نداری ، گفت : خب بگو ، گفت ، او نگفت ، گفت خاک بر سرت .

الان گفتند به آنها ، گفت اگر قرار است یک مطلب را شما و او بگویید ، بگو اول پول را آزاد کند بعد ما ،

گفت باید اعتماد باشد ، خب حالا اعتماد کرد ، جمع کرد ، به ملت ما نمی گویند چه اتفاق افتاده ؟ یعنی چه ؟ یعنی حالا شاید ما قلب را خیلی نتوانیم بفهمیم ولی 23 هزار سانتریفیوژ جمع کردند ، 23 هزار ، دو متر و نیم طول دارد و 45 سانت قطر دارد ، 23هزار لوله آب اینقدری در نظر بگیرید ، بله ! قبول نکرد که در سالن ها بماند، گفت جمعش کنید بیاورید بالا ، آوردید بالا ، انبار داشتید برای اینها؟ شما انبار پیدا می کنید ؟ چادر زده عین اوراق چی ها ریخته آنجا ، حالا اینها ماشین است ، برای هر کدام بروید تحقیق کنید ، شصت – هفتاد میلیون خرجش شده ، 23 هزار تا را جمع کرد ، ریخت آنجا . آقا اینجا گاز تزریق نشود ، دو تا هیأت آمد و گفت اینها بیش از آن چیزی که ما خواستیم عمل کردند ، خیلی خوب حالا، ای مار عزیز برو کنار .

بار اول ، بار دوم ، بار سوم ، دید نمی شود ، آقای سیف بلند شو برو آنجا ببین چه خبر است؟ رفت و آمد گفت : چه شد ؟ گفت تقریبا هیچ!

3-زیاده خواهی امریکا

این چیست ؟ نمی رود کنار، نمی گویند به مردم ، دبّه در آورده . ( امریکا) چه می گوید ؟ می گوید دو تا مشکل دیگه را باید حل کنید تا بشود .

دو تا مشکل چیست؟ یکی مسئله تروریسم حل بشود ، یکی حقوق بشر ،

تروریسم چیست؟ ما کسی از شما را ترور کردیم؟ نه!

می گویید اسرائیل باید از بین برود.

محور تروریسم اسرائیل است ، با اسرائیل هر که بجنگد ، هر که کمک کند این تروریسم است.

خب نمی گوید ، دیدید آقایان یک جا بعد از برجام مرگ بر اسرائیل بگویند ؟ نمی گویند !

هسته ای که گفتی نمی سازی ، گفتم نباید بتوانی ، این هم نباید بتوانی .

چه کار کنم ؟

سه تا کار بکن حلّ است !

غزه و حزب الله و کرانه ی باختری را جمع کن

از عراق و سوریه بیا بیرون

موشک سیصد به بالا هر چه داری جمع کن .

یکی می گفت به او بگو حمار خودتی .

4- تهدید کشور و پاسخ به تهدید

من نوع گفتار را می خواهم بگویم ها ، ما از اول انقلاب ، غیر از صدام که به ما حمله کرد ، چند تا رئیس کشور ، که حق  جنگ و صلح با آنهاست ما را تهدید به عملیات کرده است ؟

دو تا : یکی آمریکا یکی اسرائیل.

آمریکا ، آقای کارتر ، شما جاسوس خانه را گرفتید رسما گفت : ما به ایران حمله می کنیم ، فرمانده کل قواست . در ایران همه جاده ها به امام ختم می شد، هیچ چیز سر راهش (کارتر) نبود . بسیج نداشتیم ، سپاه پنج – شش تا گردان بود ، ارتش . امام سخنرانی کرد ، (به امام) گفتند آقا این گفته میزنم ، میزنه .امام سخنرانی کرد فرمود : این گفته میزنم ، آقای کارتر بداند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، خیلی خب ، یک چند ساعتی گذشت و گفت نمی زنم.

دفعه دوم کی بود ؟ آقا نتانیاهو ، رسما گفت ایران را با هسته ای می زنم ، آقا در مشهد صحبت کردند و فرمودند : گفته می زنم ، غلط کرده ، خطا کند من تلاویو و حیفا را با خاک یکسان می کنم. او هم چند روز بعد گفت نمی زنم .

یک سؤال دارم از شما : فرق بیان امام با آقا در چه بود ؟

هر دو عملیات را تعطیل کردند : امام به آمریکا گفت تو نمی توانی غلطی بکنی ، بیخودی هیچ مانوری نداد ، چون می دانست این طرف هیچ خبری نیست ، اما این دفعه آقا نگفت تو نمی توانی ، ولی خطا کنی من می زنمت ، چرا ؟ چون این دفعه او می تواند . چرا (اسرائیل) گفت نمی زنم ؟ چون دید از لحاظ عملیاتی ما جلوتریم.

چرا جلوتریم ؟ او بخواهد ما را با هسته ای بزند ، یک موشک بخواهد به ما برسد هفت دقیقه طول می کشد . تا اینجا هفت دقیقه با سوخت جامد بیاید روی هوا گیر است . ما بخواهیم بزنیم چه؟ از یک نقطه 150 کیلومتر تا دیمونا فاصله داریم جنوب لبنان ، از یک نقطه 75 کیلومتر، غزه . از یک نقطه از کرانه باختری 25 کیلومتر فاصله داریم .

جنوب لبنان چقدر موشک گذاشتید آنجا؟ غزه چقدر موشک گذاشتی؟ همه را هم می دانند.

دید اگر موشکی بیاید رادار دیده و دستش گذاشته روی دیمونا ، نشت هسته ای ، گداخت شده تلاویو . گفت نمی زنیم .

شما این ها را جمع کنی چه اتفاقی می افتد؟ جمع کنیم موشک ها ، را آمده پایین .

خب حقوق بشر چی ؟

رسما می گویند ها . آقای کری برای ترامپ نامه نوشت ، چی نوشت ؟ گفت آقای ترامپ ، هسته ای را من حل کردم ، تروریسم و حقوق بشر ماند برای تو ، برو حلّش کن ،

من بقیه را دیگه نمی گویم .

5- مسأله سوریه

سوریه به دو دلیل باید آنجا باشیم و ادامه بدهیم

یکی : تاکتیکی ، یک استراتژیکی.

تاکتیکی : یعنی انتخاب مدل عمل ، مقام معظم رهبری فرمود : اگر شهدای مدافع حرم در سوریه و عراق نبودند باید در تهران ، شیراز و اصفهان می جنگیدیم ، برای این که معنای این حرف معلوم بشود یک پیشینه می گویم : عراق که به ما حمله کرد ما چه قدر آماده بودیم ؟ هیچی ، عراق صددرصد آماده بود؟ بله .

عراق زد ، خرمشهر را گرفت آبادان را نتوانست . مهران را گرفت ، دهلران را نتوانست ، قصرشیرین را گرفت ، سرپل ذهاب را کامل نتوانست بگیرد. درست است ؟

الان ما اوج آمادگی هستیم ، آقا فرمود اگر در عراق و سوریه زمین گیر نمی کردیم ، آماده بود رسیده بود به تهران ، خب درست !

شما وقتی عراق را زمین گیر کردید در جنگ ، چندتا شهید دادید ؟ 180 هزار تا . این اگر می آمد می رسید به تهران تا حالا چندتا شهید داده بود ؟ شما تا الان که انجا زمین گیر کردید چند تا شهید دادید ؟ شمار (شهدای مدافع حرم) تازه از هزار یک خورده رفته بالا. زیر ساخت ها هم همه سالم است . این تاکتیکی .

اما استراتژیک : نقطه ی هدف ، ما این مطلب را باید برای مردم بگوییم تا روحیه شان قوی بشود . هدف این انقلاب کجاست ؟ چرا این قدر سختی می کشیم .

والله هدف این انقلاب این است که پرچم این انقلاب بالای خانه ی خدا به اهتزاز درآید . چرا؟ حضرت امام فرمودند: مقدمه ساز هستیم ما. برای که ؟ برای دولت امام زمان علیه السلام .

آقایان علما هستید . مقدمه ی لازم برای امام زمان علیه السلام چیست؟ پایش را که می گذارد شهید نشود . نقطه ی ظهورش امن باشد . ایشان قرار است کجا ظهور کنند ؟ کنار خانه ی خدا امن است؟

نه ، پس امنش کن و ما ثابت کردیم که می توانیم برای ولی امر نقطه ی امن درست کنیم . دلیلش؟ امام و آقا .

6-ما و عربستان

پس اگر ما مکه را بگیریم . ـ آقا! الان هی زور می زنیم می گوییم عجّل عجّل، اما به باطن خودمان که مراجعه می کنیم می گوییم لا عجل لاعجل ـ آخر می خواهد توی گودال آتش بیاید ، خودمان نرفتیم ، چرا سال قبل حج نرفتیم ، چون امنیت ندارد! امسال باز هم می گوید اگر امنیت فراهم شد می رویم ، ما را به خاطر این که امام زمانی هستیم می زنند، امنیت ندارد برای ایشان ، حالا حرف از هدف ؟ ما باید به عربستان حمله کنیم ؟ اینها می خواهند جلوی ما بایستند؟ یک حرفی از ترامپ برایتان نقل کنم . گفت : این کشورهای خلیج فارس خرجشان را بدهند ، ما این ها را در برابر ایران نگه داشتیم ، چرا خرجش را نمی دهند ؟ این حرف را نگه دارید در ذهنتان .

این منا که پیش آمد ، آقا اجساد ما را نمی دادند ، از بس که دیپلماسی ما قوی بود ، این آقا رفت سازمان ملل بغل دست این امیر کویت نشست و گفت آقا تو رو خدا برو وساطت کن ، او هم رفت وساطت کرد اما رئیس عربستان گفته بود مگه اینها با لیبی چه فرقی دارند ؟ غلط کردند نمی دهیم ، اصلا بن بست شد و یک دفعه آقا فرمودند ، ما حق برادری را رعایت کردیم ولی اگر ندهید می زنمت و سخت هم می زنمت . دادند جنازه ها را . اما آن وزیر دفاعشان کُری خواند ، گفت ایران فکر می کند ما دست بسته ایم ، آقا چی داریم چی داریم چی داریم.

هاور وزیر دفاع آمریکا مصاحبه کرد و گفت من به این ها توصیه می کنم نگذارند شاخ ایران به آنها بند بشود ، اگر شاخ ایران به شما بند بشود ، ایران طی چند ساعت -نگفت چند ماه ها- ظرف چند ساعت شما را می فرستد به عصر ما قبل از صنعت .

گفتم این می داند . چرا ؟ برق و مخابرات این ها (عربستان) دست خارجی هاست  و می دانید خارجی ها یک بمب بیفتد فرار می کنند . گفتم اگر یک موقع شاخ ما بند بشود ، نمی خواهد بزنی تأسیسات را خراب بکنی ها ، یک موشک بینداز دم در کارخانه و بعد صدا برود داخل ، همه در می روند ، کارخانه برق از کار بیفتد ، برق قطع می شود ، پمپ بنزین قطع می شود و بعد این باید با شتر این و آن ور برود . برق قطع می شود. مخابرات قطع میشود آن موقع باید پیام هایش را با کفتر این و اون ور بفرستد .او فهمید .

یک پیشنهادی دادم منتها کسی در این عالم به پیشنهاد من عمل نمی کند ، ریسکش بالاست.

اینها که کُری می خوانند ، گفتم یک ماه کارشناس های نظامی را از کشورهایتان اخراج کنید و یک مانور دریایی بگذارید و ما هم از آب می رویم کنار و فقط تو نیروهای دریایی ات را از آن ور آب بیاور این ور آب . اگر شد ساحل مال تو .

دیدی آن قایق ها را از آمریکایی ها گرفتیم . دلبر بود ، جنس قایق کربنیک ، گلوله می خورد کمانه می کرد می رفت بالا ، آن تیربار برقی شلیک می کرد ، بیسیم نیم کره با کیهان تماس می گرفت ، کماندو جدا ، قایقران جدا ، بیسیمچی جدا .

ما قایقمان فایبرگلاس که با آجر سوراخ می شد . دوشکای آن روز زمان جنگ روکشش را هم برنداشته بود که زنگ نزند ، من یقین داشتم دست به گلوله می زدند بیست تایش در لوله گیر می کرد . بیسیم از این بیسیم های قدیمی که سیم زیرش قطع میشه . تیربارچی و بیسیم چی همه یکی . به او می گفتی برو عربستان می گفت خداحافظ . نمی گفت کجا بروم ؟

ما یاد گرفتیم آخه .خاک بر سر تو به او وابسته ای .

خانه ی خدا دست عربها نیست . حضرت امام خوب پیامی داد . خانه ی خدا در چنگال صهیونیست ها و آمریکاست . دست آمریکا را بشکن آزاد می شود .

خبر داد ، گفت می خواهی دست آمریکا را بشکانی ، اسرائیل وسط می آید .

امروز رسیدیم آنجا . و بالاخره هم ما باید حلّش کنیم.

7-خاطره ای از جنوب لبنان

یک خاطره عرض کنم. جنوب لبنان با بچه های حزب الله رفته بودیم . خدا رحمتش کند شهید سعید مهتدی شهید نشده بود . رفتیم مسئول محور آن ها بود . مرز آن ها خیلی فنّی است. جاده است و هر دو طرف فنس کشیده همین طوری که می آمدیم به عبّاد رسیدیم که یک کوه سنگی بود یک دفعه نگاه کردیم اینجا یک سیم طولی کشیده و یک اتاقک شیشه ای هست و یک دوربین در آن هست . ایستادیم و گفتم ماجرا چیه ؟

گفت اینجا نمی توانست جاده بچرخد و سرباز اینجا می ایستاد و بچه های کوچک این را با سنگ می زدند ، توری را بردند بالا و بردند بالا با این تیر و کمان ها مگسی می آمدند می زدند به صورت آن سرباز ، یک اتاقک شیشه ای گذاشتند می زدند تق تق می خورد و همیشه این سرباز در می رفت ، آمدند این چاله را کندند و دوربین گذاشتند . من یاد اول جنگ افتادم ، یک روز در آبادان لبه خاکریز کج خوابیده یک آیینه هم دستش است و گفتم چی کار می کنی ؟ گفت دیده بانی شان  ، نور می اندازم توی چشمش نمی تواند این ور را ببیند . گفتم عجب جنگ مفتی است ، به حاج سعید گفتم آینه داری ، نور بینداز توی این دوربین و دیدیم که این سرباز با مالیدن چشمش آمد بیرون گفت عجب نیرنگ خوبی بود . کل جادّه این ماشین هایشان بدون سقف بود می آمدند می رفتند از این آینه بزرگ ها گذاشتند که بیندازند توی چشم راننده که نتواند ببیند . توی همه خط این ها آینه پخش کردند آن ها عینک دودی .

بچه های ایران برسند آنجا او را خورده اند . لذا آقا فرمودند 25 سال دیگر نخواهند بود به شرط این که مقاومت و مبارزه را ادامه بدهیم .

اما یمن ، خداوند یک میلیون نیروی مفت برایت فرستاده ، مأموریت خانه ی خدا را داده به این ها ، اما حیف که ابزار لازم را برجام راه رفتنش را بست ، سوره ی فیل توی یمن باید اجرا بشود انسانی اش ، خانه ی خدا  دست اصحاب فیله ، ابابیل شده اند یمنی ها فقط و فقط سجیل می خواهند ، سجیل را به آنها برسانید کار تموم است ، دعا کنید راهش باز بشود ، فیش نجومی هم امام زمان باید بیاید حل کند.

انتخابات هم سعی کنید فردی با این سه صفت بیاید : زندگی اش اشرافی نباشد ، مدیریت بلد باشد ، آقا را قبول داشته باشد.

از همه تشکر می کنم و به همه ما توفیق بدهد مقدمه ساز ظهور امام زمان علیه السلام باشیم صلوات ختم کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *