متن سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در سیزدهمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیأت رزمندگان اسلام

خانه / آموزش / محتوای دوره ها / محتوای دوره ها سخنرانان / متن سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در سیزدهمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیأت رزمندگان اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترویج روحیه انقلابی

  • طرح درست اخلاق به سیاست منجر می شود

مسائل اخلاقی که ما می گوییم همیشه اگر ابتر نباشند همه انقلابی اند. ما اگر حسادت را مطرح کنیم ولی ابتر در مورد حسادت صحبت نکنیم به بحث ولایت و ولایتمداری می رسد و به بحث جنایت های برزگ که در تاریخ از سر حسادت بعضی ها علیه انقلاب اسلامی پیامبر و ائمه هدی انجام دادند .

یا اگر خدمت به همنوعان را صدقه دادن را  و هرگونه گذشت و فداکاری را ابتر اگر مطرح نکنیم حتما به استکبار ستیزی منجر خواهد شد . بنده تقریبا بحثی در مباحث دینی و اخلاقی را نمی شناسم که بگوییم این بحث به سیاست ربطی ندارد . عدم ربطش با سیاست را نمی توانم بفهمم. و فکر می کنم اگر یک مبلغ ارجند حرفی را بزند و بعد سیاسی اش را نگوید خیلی زحمت کشیده و خیلی هنر به خرج داده چون خیلی کار سختی است که شما یک حرف دینی را بزنید اما ابعاد سیاسی اش را نگویید . این کار خیلی بزرگی است باید جایزه داد به آن مبلغ . و به عموم مبلغان در طول تاریخ این جوایز باید زیاد تعلق بگیرد که توانستند کاری کنند که حضرت امام در آن دوره فرمودند والله اسلام همه اش سیاست است. هم والله فرمودند . هم اینکه اسلام همه اش سیاست است. جای دیگری برای توجیه اذهان فرمودند سیاست در اسلام از معنویاتش بیشتر است.

من خیلی مستقیم راهکارها را عرض می کنم.

  • مسجد سیاسی

همین موضوع مسجد را ما اینقدر هنرمندیم که توانستیم کاری بکنیم مردم مسجد نماز جماعت به ذهنشان می آید معنای ولایتمداری به ذهنشان متبادر نشود. این زحمت بوده که ما کشیدیم . مسجد بنا شده برای عبادت فرادا؟ نه . مسجد برای عبادت دسته جمعی است یعنی نماز جماعت . نماز جماعت اصلش آن تبعیت از امام است چقدر  در احکام بسیار سختگیرانه نماز تقیید ایجاد می شود با نماز جماعت. هر انسان حکیمی که از حداقل حکمت برخوردار باشد به مسجد نگاه کند حتی فردی که از دین خارج است. می گوید چرا باید این کار را بکنند؟ که روزی سه مرتبه بروند مسجد تبعیت از امام جماعت را تمرین کنند. اگر این برداشت را نشود از نماز جماعت کرد تناقض در سخن امام باقر علیه السلام پیش می آید که فرمود ما نودی بشیئ مثل ما نودی بالولایه. اگر ولایت اصل است این اصل باید در این فروع حضور جدی و پررنگ داشته باشد ولی مردم الآن از نماز جماعت اصلا برداشت سیاسی ندارند . خلاصه عرضم این است که هر بحث دینی ما اگر کامل ارائه شود به ابعاد سیاسی کارش کشیده خواهد شد. صدقه دادن هفتاد بلا را برطرف می کند چون خدا به شدت دوست دارد دستگیری شود از فقرا . معلوم است که اگر کسی علیه فقر قیام کند و علیه تولیدکنندگان فقیر قیام کند یعنی مرگ بر استکبار بگوید ثوابش از صدقه دادن بیشتر است . خوب معلوم است که بیشتر است .نمی شود که آدم عقلش را به کار نیندازد. می شود دین متحجری که ما همه از آن بدمان می آید. در هر صفت اخلاقی در نوع دوستی وقتی توسعه اش بدهیم می شود سیاسی .

پس یک بحث بنده به طور مشخص این است که ما اگر مباحث اخلاقی و مباحث مختلف خودمان را به صورت کامل بیان کنیم. این حتما سیاسی خواهد شد.

  • نشان دادن سیاست اسلام

بحث دوم بنده این است که ریشه انقلابی گری سیاسی بودن است . ما نباید تعارف کنیم. کلمه سیاست شده یک کلمه نجس شده کلمه منفور به حدی که من بخواهم بگویم پیامبر اکرم کار سیاسی کردند باید عذر خواهی کنم بگویم نعوذ بالله زبانم لال. اگر بخواهم بگویم پیامبر برای قدرت کار کردند باید بگویم نعوذبالله یک وقت برداشت بد نشود . عذرخواهی می کنم .

چرا ؟ برای اینکه این کلمه سیاست و قدرت منفور شده. ما باید اول مخاطبانمان سیاسی شوند بعد انقلابی شوند . به طور مشخص درباره سیاسی بودن اسلام ما باید برویم سراغ تاریخ اسلام.

  • پیمان پیامبر با اهل مدینه

چند نمونه کوچک را عرض می کنم. بسیاری از اوقات تجربه کرده ام که بسیاری از متدینین ما از اینها خبر ندارند . در تاریخ اسلام است. من دیدم اخیرا مقام معظم رهبری با روحانیون محترم همین حرف را زدند. همین که من ناقص می گویم ایشان درست و کامل فرمودند که همین تاریخ اسلام را مراجعه کنید . پیمان عقبه دوم هفتاد و خرده ای نفر از مردم مدینه آمدند خدمت رسول خدا  که از حضرت دعوت کنند . که یا رسول الله ما حاضریم از شما دفاع کنیم . بعد رسول گرامی اسلام بر سه موضوع با آنها قرارداد بستند که هر سه سیاسی است . یکی اطاعت از پیامبر یکی از جان جهاد کردن و از جان گذشتن در دفاع از پیامبر گرامی اسلام . دیگری در جانشینی پیامبر که در قدرت سهیم نیستند. که حالا اوس و خزرج آن اتفاقی که در سقیفه افتاد در واقع نقض این پیمان بود.

بعد رسول گرامی اسلام بعد از این پیمان اولین اقدامی که کردند چه بود؟ این نقطه حساسی است از تاریخ اسلام . حضرت امام می فرماید اسلام را بد معرفی کردن ، یک نمونه اش این است . هیچکس نمی داند اولین اقدام پیامبر چه بود . می پرسیم می گویند مسجد ساخت . نه ، مسجد را بعد از هجرت ساختند . اینجا در واقع دره ای است بین منا و مکه. محل عقبه در یکی از خانه های عبدالمطلب است . دو نفر نگهبان دم شیار دره ایستاده اند حضرت علی علیه السلام و حضرت حمزه که مشرکین را پراکنده می کنند و می گویند اینجا خبری نیست. در این موقعیت مسجد را چجوری ساخته اند ؟

اولین اقدام این بود که 12 نفر رئیس برای 12 ناحیه مدینه اعلام کردند. بعد فرمودند اسم ها را جبرئیل امین آورده کسی ناراحت نشده که نامش اعلام نشده جبرئیل امین نام ها را می آورد. آقا بگو یا رسول الله کسی از شما کار سیاسی نخواست که . مردم که هنوز مسلمان نشده اند . مردم داشتند زندگی خود را می کردند . شما چکار دارید به رئیس ناحیه درست کردن ؟!اینها که الان مسلمان نیستند !

من یک جایی صحبت کردم بعد گفتم مراقب باشید این جایی پخش نشود . گفتم آخوند یعنی این که رفت در یک محله بگوید شهردار کیست فرماندار کیست . مسخره بازی است که فرماندار ساز خود را بزند من آنجا بروم مردم را به اخلاق دعوت کنم. اول من باید فرماندار تعیین کنم. ما آخوند ها میدان پیدا کنیم آخرش این است. در حوزه عملیه در بناب صحبت می کردم که اینها طنزهایی است که منظور را برساند. ما اصلا برداشت اینجوری نداریم از اسلام . چون سیاست را در متن تاریخ اسلام توضیح ندادیم . خیلی ها نمی دانند که پیامبر گرامی اسلام فرمود هرکه مسلمان می شود مؤمن می شود باید بیاید مدینه . شما می دانید از زمان فتح مکه به بعد آزاد شد کسی مسلمان بشود و هجرت نکند .قبلش هجرت واجب بود . حتی اینقدر بعضی اوقات گفتن جزییات مردم را تکان می دهد. رسول خدا اعلام فرمودند که کسی حق ندارد بدون اذن پیامبر از مدینه خارج شود . نه تنها بیاید در مدینه ساکن شود . بعد اینها گفتند اینکه نباید خارج شویم دقیقا مرز حومه مدینه کجاست ؟ برای اینکه مردم بدانند قصه جدی بود تاریخ به آنها بفرمایید که رسول خدا تعیین کردند که کسی بیاید علامت بگذارد که مرز اینجاست . علامت هایی که ما همین الآن برای شهرهامان نداریم. این کارها  را ببخشید زبانم لال روم به دیوار رسول خدا برای قدرت انجام دادند دیگر . قدرت اسلام . ولی اینقدر قدرت مسأله اش …

بخش دوم عرض بنده این است که اسلام سیاسی باید معرفی شود . سیاست در اسلام باید معرفی شود. اصلا نیست. پایه انقلابی بودن سیاسی بودن است . بعد رسول گرامی اسلام چکار کردند؟

  • مبعث روز اخلاق یا روز سیاست؟

بعضی از اوقات دعوت می کردند نه به لااله الا الله . بلکه به دفاع از خودشان . می فرمودند حتی من با عقاید شما کاری ندارم شما اگر دین من را هم نپذیرفتید اشکال ندارد . دعوت های سیاسی پیامبر اکرم جایی بیان نشده .. اصلا مردم شاخ در می آورند وقتی داریم اینها را به آنها می گوییم. به خاطر اینکه در طول سالها تلاش شده این اسلام غیر سیاسی معرفی شده و موفق بودند واقعا . من همیشه ترجیع بند حرف هایم این است که می گویم.روز مبعث روز سیاست است یا اخلاق . شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کرده است روز مبعث روز اخلاق . شما امتحان کنید بنده در هر جمع باسواد و کم سوادی حاضر شده ام گفته ام روز مبعث یاد چه حدیثی می افتید گفته اند : انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق . محقق ارجمندی  تحقیق کرده این حدیث ناقلش فقط ابوهریره است . البته تواتر معنوی دارد یعنی معنایش به صورت هایی در جاهای دیگر گفته شده ولی ابوهریره را که شما می شناسید کیست . فلسفه وجودی اش تحریف دین است . چرا باید این حدیث را به این صراحت از رسول خدا نقل کند که هیچکدام از مجامع روایی ما نقل نکرده اند. البته حدیث مشهوری است تسامح در ادله سنن هم انگار اقتضا کرده. ما میدان دادیم . در بعثت که دعوا سر اخلاق نبود. مگر قبل از بعثت اخلاق نداشته اند ؟ امین مردم بودند. بعثت یعنی قدرت به دست گرفتن . آنها سر قدرت دعوا داشتند در تاریخ اسلام وقتی آدم وارد مباحث سیاسی می شود عجایبی را می بیند که آدم  نمی تواند بالای منبر بگوید . شما عجایب سیاسی زمان امیرالمؤمنین علیه السلام را بسیاری اش را نمی توانید بگویید حزب اللهی ها هم ممکن است نپذیرند امیرالمؤمنین را . همان اعتراضات مالک اشتر را به امیرالمؤمنین ممکن است بکنند. اصلا ممکن است تصور کنند حضرت علی فرد ساده ایست . و اگر شما جرأت کردید تاریخ امیرالمؤمنین را یک جوری بگویید که مردم بگویند یا علی تو سیاست نداری آن وقت تاریخ اسلام را درست گفته اید. چون مردم زمان خود امیرالمؤمنین گفتند یا علی تو سیاست نداری. چکار می کرده که مردم این را می گفتند ؟ مردم مغز حمار که نخورده بودند . می دیدند که آقا تو در این درگیری با معاویه هی شل می آیی . اگر ما توانستیم .  رازهایی دارد که اوج معارف دینی ماست  بخش های سیاسی تاریخ اسلام . که اینها را اگر بگوییم مردم تازه عمق اسلام را می فهمند والا اخلاق را که سریال های کره ای و سریال ژاپنی اوشین و جومونگ و اینها هم می توانند یک چیزهای اخلاقی در بیاورند . اینها که هنر نیست.

این هم بحث دوم برای انقلابی بودن.

  • دوری از راحت طلبی و لذت گرایی پایه انقلابی گری

مبحث سوم این است که پایه شخصیتی انقلابی بودن مبارزه با دو گرایش برجسته یا لااقل محدود کردن آن است . اول راحت طلبی و عافیت جویی. دوم لذت طلبی که به هرزگی بخواهد منجر شود. البته ما راحت و لذت را مطلق نفی نمی کنیم . بلکه اسلام راه بهتر لذت بردن را به آدم نشان می دهد. این الطریق الراحة فرمود فی مخالفة الهوی . اینها را توجه داریم. ولی ما وقتی بخواهیم روحیه انقلابی گری را بگوییم اگر مستقیما از مردم بخواهیم روحیه انقلابی داشته باشند که این اتفاق نمی افتد بعد به ضد تبلیغ هم ممکن است منجر شود. ما پایه های انقلابی بودن را بیان کنیم. مثلا بنده می آیم بسیجی هایی که صبح زود بلند نمی شوند بروند کوه را بمباران می کنم. می گویم تو راحت طلبی اسمت را گذاشته ای انقلابی . از تو انقلابی در نمی آید. یک هیجانی داری ولی پایش برسد مردش نیستی چون راحت طلبی . یکبار خدمت مقام معظم رهبری سخنرانی داشتم در باره بحث راحت طلبی اتفاقا حضرت امام در یکی از تحلیل های سیاسی خود فرمودند در اسلام از اول دو خط بوده یکی اسلام راحت طلب یکی اسلام دیگری که دیگر آن را توضیح کامل نمی دهند که اسلام انقلابی است . امروز هم جامعه دچار همین معضل است . در انتخابات هم مردم بر همین اساس رأی می دهند . زمان امام حسن مجتبی علیه السلام هم حضرت فرمودند مردم راحتی می خواهید بروید جنگ . مردم گفتند که ما راحتی می خواهیم شعارشان چه بود ؟ ما بقا را می خواهیم. آقا فرمود خدا رحمتتان می کند همین را می خواهید و رفتند و پذیرفتند. ما نباید بگذاریم این اتفاق بیفتد .

  • سوزاندن فرهنگ راحت طلبی

راحت طلبی یک فرهنگ است . راحت طلبی را باید ریشه اش را سوزاند. بنده برای این روحیه انقلابی به طور غیر مستقیم روی راحت طلبی که کار می کنم گفت چوب را که بلند می کنی گربه دزده حساب کارش را می کند. نمونه هایش را عرض می کنم. شما می دانید در اسلام مکروه است از بیرون نان خریدن . مکروه است آرد خریدن فقر می آورد .باید گندم را در خانه آرد کنی. امام صادق علیه السلام در توحید مفضل توضیح می دهند که چرا انسان یک نان می خواهد بخورد باید سه مرحله زحمت بکشد تا به نان برسد . چرا داروی گیاهی می خواهد باید سه مرحله زحمت بکشد میوه می خواهد سه مرحله …

بعد امام صادق علیه السلام می فرماید ببین اگر یک جا مهمان باشی سه روز بعد از سه روز ناراحت می شود که خودت را به زحمت نینداختی بلند می شود و خودت را به زحمت می اندازی می گویی کاری بدهید من بکنم. بعد می فرماید انسان باید در دنیا به زحمت بیفتد . ما فقط به مباحث عقیدتی پرداختیم بالای منبر ها . ما باید به مسائل زندگی بپردازیم که این تتمه عرض من خواهد بود.

امام صادق علیه السلام فرمود انسان باید خودش را به سختی بیندازد. اصلا خدا اینجوری طراحی کرده زندگی را . ما اگر در خانه خودمان به بچه نشان دهیم که برای یک لقمه نان چه زحمتی باید بکشد این بچه آماده می شود که انقلابی شود . سخت کوش شود . رفاه طلبی غرب زدگی می آورد . آدم را کور می کند از حقایق.

آقا بعد از صحبت فرمودند در فاطمیه دو سال پیش که این صحبت مهمی بود . این بحث بحث یک جلسه نبود باید به تفصیل این بحث برای جوان ها جا بیفتد . آقا روایتی را در هیئت دولت فرمودند که پیامبر اکرم هر موقعی جوانی را می دیدند و به او علاقه پیدا می کردند بلافاصله می پرسیدند که او چه هنری فنی دارد تا می گفتند او هنری ندارد می فرمودند سقط من عینی از چشمم افتاد. حالا برای بچه مذهبی ها این روایت را بقیه اش را هم می شود خواند . من در بیت نتوانستم بقیه اش را بخوانم جرأت نکردم . می گویند یا رسول الله برای چه فرمودید سقط من عینی ؟ فرمودند : برای اینکه می ترسم از ایمانش از دینش ارتزاق کند. حزب اللهی بی عرضه به این می گویند. من حزب اللهی عقیده ام درست است همه باید نوکر من باشند. تو که عرضه نداری من چکارت کنم.

ما اگر برویم در بین زرتشی ها هم صحبت کنیم علیه راحت طلبی زرنگ بازی علیه چیزی که مبنای ضد انقلابی گری قرار می گیرد. انقلاب ما الآن مشکلش افکار غربی نیست. مشکلش اسلام راحت طلب است . نماینده های برجسته اش هم می دانید چه کسانی هستند . عوام فریبی را دارند رأیشان هم تا حدی رأی حقیقی است . ولی اگر ما برویم به مردم بگوییم راحت طلبی شما را نابود می کند و علیه راحت طلبی حرف بزنیم . پیامبر اکرم فرمود چرا چیزی که خدا نیافریده اصلا تقاضا می کنید ؟ گفتند ما چه را تقاضا می کنیم که خدا نیافریده ؟ فرمود : راحتی را . خدا راحتی را نیافریده چرا دعا می کنید برای راحتی ؟

من دو تا مثال زدم . گفتم برای اینکه با راحت طلبی مبارزه کنید یکی درس بخوانید یکی ورزش  کنید. خدا را شاهد می گیرم می خواستم بگویم یکی هم نماز که بعد دینی اش را بگویم گفتم حالا نگویم یاد یک قصه ای از تلویزیون افتادم بعد از جلسه سر سفره آقا فرمودند من می خواهم یک مثال به مثال هایت اضافه کنم. برنامه برای مبارزه با راحت طلبی درس و ورزش درست است نماز هم اضافه کن چون نماز هم سخت است. یادم آمد که من در تلویزین رفتم گفتم نماز سخت است . صحبت بنده را جلسه بعدش پخش می کردند از یکی از اساتید دعوت می کردند علیه صحبت من بحث می کردند . ایشان گفتند نماز سخت است ایشان گفتند نه نماز سخت نیست .نماز عشق بازی با خداست.

آقا نماز سخت است دیگر .

آقا فرمودند به بنده که نماز سخت است ساده نیست راحت نیست. نماز برنامه است برای مبارزه با هوای نفس .

  • پذیرفتن واقعیت زندگی

تتمه ای که می گویم این است که هرکسی زندگی را معنای حقیقی اش را درک نکند بندگی را هم معنای حقیقی اش را درک نخواهد کرد. هرکسی باور نکند که زندگی سخت است سختی دین را نخواهد پذیرفت خیلی ها هستند بی دینی شان فقط علت را دارد . زندگی سخت است. لقد خلقنا الانسان فی کبد . من دارم پایه انقلابی گری را صحبت می کنم . پایه انقلابی گری این است یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه . تکلیف مخاطب خود را با سختی های زندگی مشخص کنید . لقدخلقنا الانسان فی کبد. و من نعمره ننکسه فی الخلق  . لیس للانسان الا ما سعی . سعی در لغت به تلاش سخت می گویند. دنیا این است. طاعات محفوف اند به مکاره جهنم محفوف است به شهوات . زندگی سخت است دین که تقصیری ندارد . دین می گوید در این سختی تو چجوری بهره ببری صدمه کمتر بخوری . سختی کمتر بکشی . دین این کار را می کند دین مثل ورزش است که اگر ورزش نکنی دیسک کمر می گیری . می گوید تکانی به خودت بده سختی کوچک را استقبال کن تا سختی بزرگ سراغت نیاید.

  • جمع بندی

جمع بندی : 1/ هر بحث اخلاقی فقهی احکام هر توصیه ای توسعه اش بدهیم قطعا به سیاست می رسیم  . حجاب را توسعه دهیم به سیاست می رسیم.

2/پایه انقلابی گری سیاسی بودن است که سیاسی بودن را باید از تاریخ اسلام درس بگیریم و از آیات و روایات فراوان می شود درس گرفت.

3/ پایه روحیه انقلابی پذیرش سختی ها و سخت کوش بودن و راحت طلب نبودن

4/ اساسا زندگی را هرکه درست بشناسد بندگی و دیانت را هم نخواهد شناخت

اینها پایه های تقویت روحیه انقلابی است به شیوه ای که مردم به شما نمی گویند هرجا می روی شعار می دهی انقلاب انقلاب . وشما عمیقا دیدگاه افراد را متحول می کنید.

یکبار از آقا پرسیدم که آقا من مستقیم وارد نشدم . ایشان فرمود همین جوری خوب است.

آقا از انقلابی حرف زدن همین را قبول دارد که شما مبانی را گفتی ضمیر هم مرجعش را پیدا کرد و کارت را انجام دادی مستقیما هم درگیر نشدی . اگر ما پایه های فکری مردم را در دینداری ببریم به سمت انقلابی گری واقعا مردم هم احساس نمی کنند که ما شعار دادیم یا جناحی حرف زدیم. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *