abalfazl-abbas-moharram

متن سخنرانی دکتر رفیعی – استواری اباالفضل علیه السّلام

خانه / قرآن و عترت / عترت / ستارگان هدایت / امام حسین (علیه السلام) / متن سخنرانی دکتر رفیعی – استواری اباالفضل علیه السّلام

اگر تمسک به معصوم امکان نداشت خدا نمی فرمود پیغمبر الگو است. خود امام حسین نمی فرمود من الگو هستم. وقتی می فرماید لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه یعنی می شود. حالا کسی از شما توقع نماز حضرت علی را که ندارد، توقع هزار رکعت را هم ندارد اما خودش فرمود من را با تقوا یاری کند اعینونی بورع و اجتهاد. اینها باعث می شود قدم انسان استوار بماند.

متن سخنرانی دکتر رفیعی – استواری اباالفضل علیه السّلام

     شب تاسوعای حسینی است امشب و فردا منسوب به اباالفضل العباس برادر رشید و شجاع امام حسین علیه السلام است. به همین مناسبت من هم چند نکته ای را محضر شما عرض می کنم و به یکی از ویژگی های حضرت که به همان بحث های شب های گذشته مان هم برمی گردد اشاره خواهم کرد.

     می دانید حضرت اباالفضل کارنامه ی شاگردی در محضر چهار معصوم را دارد. ایشان محضر امیرالمؤمنین علیه السلام، محضر امام مجتبی، امام حسین، و امام سجاد علیهم السلام همراهی با چهار معصوم در زندگی و پرونده ی این شخصیت هست. آن هم شخصیتی که امام معصوم علیه السلام مدح و ثنای او را گفته است. وقتی فرزند اباالفضل وارد اتاق شد امام سجاد که نگاهش به ایشان افتاد فرمود خداوند پدر او را در قیامت مقامی داده که شهدا به او غبطه می خورند. بعد فرمود فلقد آثر و ابلی و فدی هم ایثار کرد، هم فدا کرد خودش را و هم هرچه داشت در طبق اخلاص گذاشت و برای امام حسین گذاشت. خب اینها نکاتی است که شاخص می کند اباالفضل العباس را. ما تقریبا در امام زاده ها امامزاده ای که زیارتنامه ی خاص داشته باشد نداریم، شاید مثلا دو سه مورد زیارتنامه ها غالبه یک انشاء ثابتی داشته باشد و برای همه می خوانند. اما زیارت نامه ایشان السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله این نص صریح از امام صادق علیه السلام است. و این چیز ساده ای نیست زیارتنامه ای که متنش از امام معصوم فرموده است این گونه بایستید این گونه وارد حرم بشوید برای امام داریم ولی برای امام زادگان دو سه مورد؛ علی اکبر علیه السلام، حضرت معصومه سلام الله علیها اما زیارت مأثور و رسیده از معصوم علیه السلام آن هم مجموعه ای از فضائل؛ تسلیم، وفا، تصدی، در مقام شهدای بدر بودن، عبد صالح خدا بودن اینها که خود مرور زیارت نامه ی حضرت اباالفضل شناخت حضرت است اینها چیزهای ساده ای نیست. انبیاء دعا می کردند عبد صالح باشند. همه ی ما و شما هر روز در نماز به عبد صالح سلام می دهیم السلام علینا و علی عبادالله الصالحین حضرت ابراهیم دعا می کرد که خدایا من را در عباد صالح خود قرار بده. آن وقت این لقب به این مهمی را امام صادق علیه السلام به عموجانشان داده اند. السلام علیک ایها العبد الصالح، خب می شد بگوید السلام علیک یا اباالفضل العباس، اما با این کلمه شروع شده است. ایها العبد الصالح.(صوت شب تاسوعا)

     نکته ی دیگری که قابل توجه هست در زندگی این شخصیت بزرگوار و این هم خیلی مهم است، اباالفضل تقریبا آخرین شهید کربلا است قبل از علی اصغر و عبدالله بن الحسن از مردها کسی جز ایشان نمانده بود. تمام اصحاب و یاران ابی عبدالله شهید شده بودند. وقتی آمد اجازه بگیرد میدان برود، این تعبیر امام مهم است امام معصوم اهل مبالغه که نیست تعارف که نمی کند، فرمود عباس جان! اگر تو بروی تفرق عسکری لشکر من از هم می پاشد. چه لشکری؟ مگر کسی آنجا بوده است؟ مگر غیر از امام حسین کسی آنجا بوده است؟ لشکر یک مجموعه ای از آدمها است. این همان است که قرآن کریم می فرماید ابراهیم را نگویید یک آدم، کان امة ابراهیم یک امت بود. حضرت امام در مورد شهید بهشتی هم فرمود شهید بهشتی یک امت بود. بعضی ها واقعا فرد نیستند. یعنی رفتن این خیلی اتفاقات دنبال دارد. حالا آقایان خیلی آمده اند تلاش کرده اند که این را معنا کنند که تفرق عسکری یعنی چه؟ بعضی از بزرگان اینطور نوشته اند که امام فرمود این نظم و قوامی که الان می بینی؛ خیمه ها سرپاست، دخترها و زنها در خیمه اند، دشمن به خودش اجازه نمی دهد جلو بیاید، خب تقریبا یک حصنی و قلعه ای دور خیام امام حسین با اباالفضل العباس ایجاد شده است. اگر تو بروی دیگر این خیمه ها آرام نیست، دیگر دشمن اجازه پیدا می کند جلو بیاید. به قول بعضی شعرا:

تا تو بودی خیمه ها آرام بود. دیگر دست ها بالا می رود. تازیانه ها به بچه ها می خورد. دیگر نمی شود جمعش کرد. واقعا هم اینطور شد که حضرت زینب تا خبر شهادت را شنید فرمود واضیعتاه!! یعنی واقعا پشتوانه ی حرم بود این تفرق عسکری وگرنه امام حسین لشکری ندارد. لشکر کارش چیست؟ این است که یک مجموعه را حفظ می کند به تنهایی اباالفضل این را حفظ کرده است. برادر! تو بروی این از هم می پاشد. اینها تعابیر .. ببینید اینها را کنار هم که می چینیم آن وقت به این نتیجه می رسیم که یک امامزاده ای که فرزند رسول خدا هم نیست، شما نمی گویید یابن رسول الله. امامزاده ای که حدود بیست سال از امام حسین کوچکتر است. امام حسین برادرهای دیگر هم داشته اما کار به کجا می رسد که امام زمان ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء که در آن زیارت معروف ناحیه مقدسه وقتی می خواهد سلام بدهد به اباالفضل العباس علیه السلام می فرماید السلام علیک ایها المواسی اخاه بنفسه. یعنی تمام زندگیت را برای برادرت دادی. الآخذ لغده من امسه. از امروزت برای فردای خودت توشه برداشتی. لغده من امسه. الوافی الساعی تمام تلاشت را کردی، تمام کوششت را .. شما می دانید وقتی موضوع کربلا مطرح شد، یه آقایی است نزد ابن زیاد نشسته بود به نام عبدالله. این برادر زاده ی ام البنین است یعنی ام البنین عمه اش می شود. خب وقتی عمر سعد فرمان را گرفت و ابن زیاد دستور رفتن به کربلا را داد. این بلند شد رفت جلو گفت چهارتا از پسرعمه های من دنبال امام حسین هستند. اگر می شود شما اینها را معاف کنید. گفت باشد. یک امان نامه ای نوشت داد دست این عبدالله. حالا نمی دانم شمر خبر داشت از این یا نه. یک امان نامه هم شمر آمد گرفت. شمر یک فامیلی دارد با ام البنین و از یک قبیله اند. لذا فردا دو امان نامه برای اباالفضل آوردند. خب خیلی است. فریاد بزند ما در امان باشیم و پسر فاطمه امان نداشته باشد، لعنت خدا بر چنین امان نامه ای که می خواهد من را از اینجا ببرد اما پسر فاطمه و پسر رسول خدا اینجا تنها بماند.

moharram-rafiei
متن سخنرانی دکتر رفیعی – استواری اباالفضل علیه السّلام

اینها مجموعه اش را که روی هم بریزید در زندگی این شخصیت بزرگوار عظمت را نشان می دهد.

خیلی در مورد حضرت اباالفضل شعر گفته شده است یکی از نوه های ایشان زمان امام صادق یک شعر قشنگی گفته است. می گوید:

احق الناس ان یُبکی علیه فتی ابکی الحسین بکربلاءِ

سزاوار است مردم برای کسی گریه کنند که امام حسین را گریه انداخته است. شما برای امام حسین گریه می کنید. لذا این تعابیری که شما می بینید از معصوم از امام صادق. من اعتقادم این است که بعضی چیزها به ما نرسیده است. ما قضاوت هایمان بر اساس این است که به ما رسیده است، اینقدر کتاب سوزی شده، اینقدر آثار از بین رفته است، خیلی بیش از اینها حرف بوده است اما همین هایی که رسیده است. خود امام حسین می فرماید بنفسی انت حسین به فدای تو!! خود امام سجاد بچه های عباس را هر وقت می دید اشک می ریخت. امام صادق، وجود مقدس امام زمان ارواحنا فداه. اینها نشان از این عظمت و جایگاه این شخصیت بزرگوار دارد. که دیگر کرامات و تشکیلاتش بماند

حالا چیزی که من می خواهم امشب خدمت شما عرض کنم در راستای بحث های شب های گذشته مان که بحث رشد بود یکی از امور مهم در زندگی، ثبات قدم و استواری بر حق است. اینی که انسان بماند در مسیری که هست. خیلی مهم است. این دعا را خدا می گوید دعای رزمنده هاست. سوره ی مبارکه آل عمران آیه ی 163 و 164. در آیه 163 خدا صفات رزمندگان را می شمارد. می گوید اینها می دانید کی هستند؟ و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر. یک صفت رزمنده ها این است که ربی هستند نه ملی. رِب یعنی منسوب به رب. کارشان خدایی است. دوم فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل الله. وهن یعنی سستی. سست هم نمی شوند. محکم هستند. وهن مال دل است یعنی در دلشان تردید پیدا نمی شود سوم و ما ضعفوا ضعیف هم نمی شوند. ضعف مال جسم است. چهارم و ما استکانوا هیچ وقت هم در مقابل دشمن کرنش نمی کنند مقاومت می کنند. پنجم قرآن می فرماید صبور هستند خدا می فرماید صابرین را دوست دارد. صبر، مقاومت، استحکام که شما در زیارت نامه ی حضرت اباالفضل هم همین ها را می گویید که اشهد انک لم تهن سست نشدی، و لم تنکل در مقابل دشمن خاضع نشدی. این را می خواهم بگویم. آیه ی بعد دعای رزمندگان است. این دعا را حفظ کنید گاهی در نماز بخوانید. قرآن می فرماید رزمندگان شجاع دعایشان این است و ما کان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین. در آیه ی اول صفات رزمندگان آمده و در آیه دوم دعایشان. یکی از دعاهایشان این است که و ثبت که در دعای معروفی هم که در قرآن هست می فرماید ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا این قدم اگر ثابت باشد خیلی مهم است. در زیارت عاشورا هم میگوییم و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین. لذا ائمه ی ما وقتی می خواستند برای کسی دعا کنند خیلی جالب است این را من چندجا پیدا کردم یادداشت هم کردم که در جاهای متعددی ائمه ی بزرگوار می خواستند برای کسی دعا کنند این دعا را می کردند. خدا رحمت کند آیت الله العظمی بهجت ما خدمت ایشان منبر می رفتیم تقریبا بلا استثنا وقتی از منبر پایین می آمدیم ایشان همین دعا را می کردند که ثبتک الله بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا و الاخره ان شاء الله در دنیا و آخرت ثابت بمانی. بعد من رفتم گشتم دیدم این دعا مال امیرالمؤمنین است به اصبغ بن نباته فرمود ثبتک الله بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا و الاخره. عبدالعظیم حسنی وقتی آمد خدمت امام هادی علیه السلام گفت آقا من دینم را می خوام برای شما عرضه کنم، اجازه می دهید؟ آقا فرمود بگو. وقتی دینش را عرضه کرد آقا فرمودند هذا والله دین الله درست است. همینهایی که می گویید دین است. ولی فاثبت علیه مواظب باش بر اینها ثابت باشی، استوار باشی. یک وقتی یک نفر به امام جواد نامه نوشت گفت پدری دارم خیلی بداخلاق است، ناصبی است، به اهل بیت جسارت می کند همه اش در خانه با ما بحث می کند، ضد شما حرف می زند، چه کار کنم با این بابا؟ خیلی جالب است. امام جواد علیه السلام این را نوشتند المداراة خیر من المکاشفه با آنها مدارا کن بهتر از دعوا است. بالاخره یواش یواش کاری کن که به تو جلب بشود، به اهل بیت جذب بشود. بعد فرمودند ان مع العسر یسرا بالاخره سختی ها تمام می شود و اینطور نمی ماند و ان العاقبة للمتین بعد این سه سفارش را که آقا به او کردند که مدارا کن، با عسر، یسر است، عاقبت برای متقین است این را فرمود یثبت الله علی ولایة من تولیت ثبتک الله علی ولایة من .. ان شاء الله خدا بر ولایت ما ثابت نگهت دارد. این خیلی مهم است. خیلی ها در طول تاریخ قدمهایشان لغزید. از رزمنده هایی مثل زبیر. از عالمانی مثل بلعم. از عابدانی مثل برصیصا. در همه ی قشرها از فرزند پیغمبری مثل پسر حضرت نوح، مثل برادران حضرت یوسف. از زن پیغمبری مثل حضرت نوح و لوط. از عموی پیغمبر مثل ابولهب. لذا این که در روایات ما تأکید شدهاست خیلی مواظب باشید که این ثبات قدم و استواری .. این که امام صادق فرمود دوره ی آخر الزمان این دعا را زیاد بخوانید یا الله یا رحمن یارحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک چون این تزلزل ممکن است آخر عمر باشد برصیصای عابد آخر عمرش منحرف شد. دیشب گفتم عمرو عاص آخر عمرش رفت سمت عمرو عاص.

خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی می گفت رفیقی داشتیم عالم بود هم مباحثه ای ما بود مریض شد رفتم کنارش. هرچه کردم با لا اله الا الله از دنیا برود لا اله الا الله نگفت بد و بیراه به خدا گفت و از دنیا رفت. این خیلی مهم است. دعای برای ثبات و استواری. اصلا امام سجاد یک دعا مخصوص همین دارد. دعای یازدهم صحیفه ی سجادیه دعای خواتیم الخیر. نصف صفحه است. دعا برای عاقبت به خیری است. این اهمیت را می رساند. و لذا در روایات داریم سوره ی الحاقه را زیاد بخوانید حدیث دارد اگر کسی این سوره را مرتب بخواند ثابت قدم می ماند، دینش از او سلب نمی شود. دلیلش هم روشن است. موادی که در این سوره است بیشتر در مورد معاد و عذاب و قیامت است. اینها یکی از مهمترین شاخصه های حضرت اباالفضل العباس است. صبح عاشورا سه تا برادرانش را صدا زد فرمود یا بنی امی پسران مادر من! تقدموا بروید جلو. حتی اراکم من شهادت شما را ببینم. نصحتم لله و لرسوله ببینم امامتان را یاری کنید. ممکن است بعد از من نمانید و سست شوید. آخه معاویه ی ملعون یک وقتی حجر بن عدی و هفت نفر از یاران و پسرش را دستگیر کرد و آورد همین جایی که الان قبرشان هست. من رفتم بعضی از شما رفتید که یک سال داعشی ها آنجا را تخریب کردند البته الان بازسازی شده است. اینها را آورد قبرشان را جلویشان کند، به حجر گفتند از علی برائت بجوی، بگو علی کافر است ما کاری با تو نداریم. بپیوند به معاویه. گفت شما ساده اید من از علی برائت بجویم بپیوندم به معاویه؟ ابدا!! بقیه هم همین را گفتند. گفتند خب پس همه شما باید اعدام بشوید. حجر گفت من دوتا خواهش دارم یکی اینکه بگذارید من دو رکعت نماز بخوانم که با یاد خدا از دنیا بروم. دوم اینکه اول پسرم را به شهادت برسانید. می ترسم اگر من شهید بشوم این بچه عشق پدر و جوانی و اینها در او تردید ایجاد کند. زینب کبری می گوید من شب عاشورا رسیدم جلوی خیمه ی اباالفضل دیدم دارد با برادرانش حرف می زند. می گوید ما رأیکم غدا فردا چه می کنید؟ خب اینها بزرگترین برادرشان اباالفضل است آنها 25 و 23 و 21 سال هستند و حضرت اباالفضل 37 سال یا 36 سال دارد. ده دوازده سال از اینها بزرگتر است و اینها کوچک بودند که امیرالمؤمنین به شهادت رسید ولی اباالفضل 16 ساله. تقریبا برای اینها پدری کرده است. گفتند نظر، نظر تو است. گفت اگر نظر نظر من است تا ما زنده ایم به پسر فاطمه نباید ضربه ای وارد شود حسین باید بماند، ما باید قبل از حسین کشته شویم. لذا روز عاشورا اول حرفی که زد گفت تقدموا شما بروید من ببینم خیالم راحت شود. لذا سه تا برادرانش قبل از خودش به شهادت رسیدند. بعد آن داستانی که برای خود اباالفضل پیش آمده است.

moharram-imam-hosain
متن سخنرانی دکتر رفیعی – استواری اباالفضل علیه السّلام

چه کنیم ثابت قدم باشیم؟

من چند راه برای شما بگویم.

1- دعا، مخصوصا این دعا که در قرآن است می فرماید مؤمن آل فرعون که فرعون تهدیدش می کرد این دعا را می خواند افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد. همین جا یک چیزی به شما عرض کنیم مرحوم حاج شیخ عباس قمی اعلی الله مقامه الشریف در تعقیبات نماز صبح یک دعایی آورده است. خیلی این دعا عجیب است و ثواب عجیبی دارد و این دعا موجب عاقبت به خیری می شود. یک نصف صفحه هم بیشتر نیست که این دعا قرآنی است و چهار آیه ی قرآن در آن است. این دعا از امام جواد است در کافی ولی مرحوم شیخ عباس می گوید از امام رضا است. اشکالی هم ندارد ممکن است از امام رضا باشد ولی امام جواد علیه السلام از پدرشان نقل کرده است. ولی روایتی که مرحوم شیخ صدوق دارد می گوید کسی آمد خدمت امام جواد علیه السلام گفت دعایی به من یاد بدهید نافع و مفید. آقا فرمود این دعا را بخوان بسم الله و بالله و صلی الله علی محمد و آله و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد فوقیه الله سیئات ما مکروا … چهارتا از آن آیات کلیدی قرآن را در چهار جای حساس آورده است که وقت نیست من توضیح بدهم اگر یک موقعی وقت بشود برای شما می گویم. چهار آیه را در قالب یک دعا گنجانده است. یکی همین آیه است که افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد که در مورد مؤمن آل فرعون است. یکی این آیه است لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین که مربوط به حضرت یونس است. یکی هم آن آیه ای است که در جنگ احد شاید شبهای قبل هم اشاره کردم وقتی ابوسفیان برگشت به مسلمانهایی که مجروح بودند حمله کند، قرآن می گوید آنها گفتند حسبنا الله و نعم الوکیل. یک آیه دیگر هم ماشاء الله لا قوة الا بالله که یک داستانی در قرآن دارد. این دعا را خواهش می کنم ببینید. من کپی گرفتم به بعضی رفقا دادم گفتم بگذارید در جیبتان چهار پنج روز که بعد از نماز بخوانید حفظ می شوید دعای مشتمل بر چهار آیه ی کلیدی. البته یک ادامه ای هم دارد حسبی الرب من المربوبین، حسبی الخالق من المخلوقین … هفت مرتبه در این دعا حسبی آمده است. یعنی خدا تو مرا بسی هر کس هرچی می خواهد بگوید. آقا ما اگر در زندگیمان همین یک کلمه جا افتاد حسبی، آن وقت هر چه می خواهد ترامپ تهدید کند، هرچه می خواهد اسراییل تهدید کند. ترسی نیست. قرآن می گوید اگر گفتی خدا، حسبی یعنی خدا مرا کافی است. پس یک راه ثبات قدم دعا است. که چندتا دعا به شما یاد دادم. یکی هم آخر سوره ی توبه یادداشت کنید و زیاد بخوانید. خدا به پیغمبر می فرماید همه ی دنیا به تو پشت کردند این را بگو فان تولوا جالب است آن هم حسبی دارد معلوم می شود این حسبی الله خیلی ذکر مهمی است خیلی آدم را محکم می کند. آخرین آیه سوره توبه فان تولوا اگر همه ی دنیا به تو پشت کردند بگو حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم. این هم یک خط است پس برای ثبات قدم دعا کنید

2- خدا به پیغمبرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله می فرماید ما یک بار سنگینی گردن تو گذاشتیم. این همه مشرک باید مسلمان شوند. آن هم چه کسانی؟ مشرکان بددهن، فحش می دهند می گویند مجنون، ساحر، کاهن، مشرکان بی ادب که سنگ می زنند، مشرکان جلاد. سمیه را از وسط دو شقه کردند، یاسر را جلوی پسرش عمار به شهادت رساندند، بلال را روی زمین کشیدند با اینها خیلی کار مشکل است. وقتی پیغمبر از غار حراء پایین آمد خدا به او گفت انا سنلقی علیک قولا ثقیلا ما خودمان می دانیم کار سختی گردنش گذاشتیم ولی اگر می خواهی استوار باشی قم اللیل الا قلیلا. بلند شو در دل شب کمی با خدا حرف بزن

خدا رحمت کند آقای مجتهدی را، می گفت هر کس سحر ندارد از خود خبر ندارد.

این شب بلند شدن و با خدا حرف زدن آدم را استوار می کند.

3- راه دیگرش مراجعه ی به تاریخ است. ببینید خدا به پیغمبر می گوید نگو چرا ما در این قرآن اینقدر قصه می گوییم! قرآن خیلی قصه دارد. فقط یک سوره ی یوسف صد و خرده ای آیه است که همه اش قصه است. هفتصد آیه ی قرآن داستان موسی و بنی اسراییل و اینها است. هفتصد آیه!! که الان دارند فیلمش را می سازند. من فیلمنامه اش را دیده ام چند جلد شده است شاید اگر کلش را بخواهند بسازند دویست سیصد قسمت می شود. حضرت موسی و بنی اسراییل و … چقدر داستان شیطان، داستان انبیاء، یونس، حضرت هود. پیغمبر! می دانی چرا ما اینقدر در قرآن برای تو قصه می گوییم دلیلش این است کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک. می خواهیم ثابت بشود دل تو. اگر تو را در شعب ابی طالب سه سال قرار دادند، اگر بیست و سه سال به حرفت گوش نکردند حضرت نوح را نهصد و پنجاه سال حرفش را گوش نکردند. اگر یک سنگ به پیشانی ات زدند، حضرت یحیی را سر از بدنش جدا کردند. اگر به تو می گویند مجنون، به حضرت نوح می گفتند سفیه. پس اینها را می گوییم .. خیلی مهم است

هست اندر صورت هر قصه ای

خرده بینان را ز معنا حصه ای

خوشتر آن باشد که سر دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

چه کنیم ثابت قدم بشویم؟ من راه های سختش را نمی گویم. دعا که آسان است. این همه دعا امشب گفتیم یکی را امشب یاد بگیرید. صبح به صبح تعقیب نماز صبح. دوم قرآن فرمود به پیغمبر بلند شو در دل شب با ما حرف بزن. حضرت امام در این کتاب شمع سحرش می گوید جوان هایی که سختشان است شب بلند شوند آخر شب نماز شب بخونند بخوابند. ساعت 10 و 11. بخوانند و بخوابند. اسمشان جزء نمازشب خوان ها ثبت بشود. نماز شب یک عبادت تفکیکی است. مثل روزه نیست که اگر از صبح شروع کردید باید تا غروب ادامه بدهید و اگر یک ساعت به غروب روزه را باز کنید همه اش باطل می شود. نماز شب اینطور نیست شما دو رکعتش را بخوان. شما فقط شفعش را بخوان، اشکال ندارد بگذار اسمت باشد. لذا ایشان در آنجا می گوید بعضی که نماز شب را قضا می کنند خدا به اینها مباهات می کند می گوید ببین با اینکه بر او واجب نبوده ولی دارد قضایش را می خواند. در کتاب شمع سحر امام رهبر کبیر انقلاب که خیلی کتاب قشنگی است.

4- یک راه مهم که دیگر من مقدمه ی روضه ام باشد، این است که انسان دستش را از دست معصوم جدا نکند. ببینید این خیلی مهم است. خدا حفظ کند حضرت آیت الله جوادی آملی یک کتابی دارند شرح زیارت جامعه ی کبیره. خیلی کتاب خوبی است البته کمی سنگین است. ایشان هم بیانش سنگین است هم قلمش. ولی کتاب خوبی است. در آنجا می فرماید اینها کسانی هستند که خدا عصمکم الله من الزلل آمنکم من الفتن و طهرکم من الدنس پس من اتبعکم فالجنة مأواه و من خالفکم فالنار مثواه پس فاز من تمسک بکم اگر کسی به شما تمسک کرد نه تعریف کرد، تمسک را توضیح بدهم. یک وقت چیزی را نگه می داری می گویند امساک مثل ماه رمضان که خودت را نگه می داری می شود امساک. الان من این انگشتر را نگه داشته ام می شود امساک اما تمسک این است که من دارم می افتم خودم را به چیزی می گیرم که من را نگه دارد. در امساک شما نگه می داری ولی در تمسک خودت را به چیزی می بندی که تو را نگه دارد. در هواپیما کمربند می بندی یا در اتوبوس دستت را به نرده می گیری. به اهل بیت می گوییم من تمسک بکم، تمسک یعنی برویم در زندگیشان ببینیم چطور الگو بگیریم. بله در زندگی معصوم چیزهایی است که قابل الگو برداری نیست مثل عصمت، علم غیب، علوم خاص اما معصوم حسن خلقش وفای به عهدش، رسیدگی به خانواده اش قابل الگوبرداری است. اگر تمسک به معصوم امکان نداشت خدا نمی فرمود پیغمبر الگو است. خود امام حسین نمی فرمود من الگو هستم وقتی می فرماید لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه یعنی می شود. حالا کسی از شما توقع نماز حضرت علی را که ندارد، توقع هزار رکعت را هم ندارد اما خودش فرمود من را با تقوا یاری کند اعینونی بورع و اجتهاد. اینها باعث می شود قدم انسان استوار بماند.

خدایا به آبروی اهل بیت و به آبروی اباالفضل العباس باب الحوائج قسمت می دهم ما را ثابت قدم قرار بده. دنیا و آخرت بین ما و اهل بیت جدایی مینداز،

السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین علیهم السلام.

چه شخصیتی!! اباعبدالله فضایلش را تعریف کند، امام سجاد از او مدح بگوید. امشب برویم در خانه ی این باب الحوائج این شخصیتی که امام حسین علیه السلام کنار بدنش یک حرفی زد که کنار بدن امام حسن هم نزد. همه شنیدید کنار بدن امام حسن هم نشست خاکها را کنار زد، تیر را از بدن بیرون آورد اما نفرمود کمرم شکست. کنار بدن اباالفضل بود که صدا زد الان انکسر ظهری. یا اباعبدالله! ساعد الله قلبک المهموم تا عباس بود امام حسین یک آرامشی داشت. خیمه ها آرامشی داشت. اما وقتی عباس به شهادت رسید دیگر این آرامش از هم پاشید. روضه ی من امشب این باشد. سه تا سؤآل سکینه ی بنت الحسین روز عاشورا پرسیده است این سه سؤال سه روضه است، سه مصیبت است، سه تا دل آتش زدند است. یک سؤال وقتی بود که ذوالجناح آمد جلوی خیمه رفت جلو گفت هل سقی ابی ام قتل عطشانا؟ بابام میدان رفت تشنه بود، تشنه جان داد یا آب خورد؟ قلب زینب را آتش زد. یک سؤال هم در گودی قتلگاه وقتی بدن را دست عمه دید پرسید عمه جان! این نعش کیست؟ عمتی هذا نعش من؟ من نمی دانم کار حضرت سکینه پرسشگری بوده در کربلا؟ یک سؤال هم کرد امام حسین را آتش زد وقتی از کنار نهر علقمه آمد دوید جلو گفت بابا! این عمی العباس؟ این عمی العباس؟ ابی عبدالله رفت عمود خیمه ی عباس را خوابان یعنی دیگر منتظر نمانید. دیگر این خیمه سالاری ندارد. مادرش ام البنین هم خیلی زیبا عزاداری می کرد. چهار صورت قبر درست می کرد در قبرستان بقیع می آمد می نشست کنار این قبرها، می گفت عباسم شنیدم تیر به چشمت زدند مادر! می گویند عمود به سرت زدند، می گویند دستت را از بدن قطع کردند. یا لیت شعری کما اخبروا بان عباسا قطیع الیمین. بانوی بزرگوار شما نبودی اما ابی عبدالله بود کنار بدن. ببینید دستها از بدن قطع شده بود. دستی نبود که به زمین بزند. اما این باقی مانده ی بازو را روی زمین می زد.

کمتر بزن بازوی خود را بر زمین

شرمنده ام کردی گل ام البنین

عباسم

برخیز و با آن چشم خون آلود خوب

رخت اسیری بر تن زینب ببین

عباسم، برادرم

ای زور بازوی حسین

سرت به زانوی حسین

حرفی بزن علمدار

حرفی بزن علمدا

عباسم یک جمله حرف بزن،

راوی گفت وقتی ابی عبدالله برمی گشت دیدند منحنی است یعنی کمر خمیده بود، عباسم برادرم، الان انکسر ظهری

صلّی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله یا رحمة الله الواسعه و یا باب نجاة الامه صلی الله علیک و علی اخیک العباس علیه السلام

به آبروی باب الحوائج عموی امام زمان قسمت می دهم در ظهور آقایمان تعجیل بفرما.

موانع فرج را برطرف بگردان.

عاقبتمان ختم به خیر بنما.

مراجع عالیمقام اساتید رهبر عظیم الشأن انقلاب سایر اساتید و بزرگان محافظت بفرما.

روح ملکوتی امام از این جلسه بهرمند بفرما.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *