مجلس حرفه ای ها را بروید،حرفه ای یعنی مداح با اخلاصی که از سوز دل می خواند و استانداردهای فنی را در می نوردد؛بیانات حاج سعید حدادیان

مجلس حرفه ای ها را بروید،حرفه ای یعنی مداح با اخلاصی که از سوز دل می خواند و استانداردهای فنی را در می نوردد؛بیانات حاج سعید حدادیان

خانه / اختصاصی هیأت / مجلس حرفه ای ها را بروید،حرفه ای یعنی مداح با اخلاصی که از سوز دل می خواند و استانداردهای فنی را در می نوردد؛بیانات حاج سعید حدادیان

بیانات مداح اهل بیت علیهم السلام حاج سعید حدادیان در اولین جلسه مجمع الذاکرین :مجلس حرفه ای ها را بروید،حرفه ای یعنی مداح با اخلاصی که از سوز دل می خواند و استانداردهای فنی را در می نوردد

مجلس حرفه ای ها را بروید،حرفه ای یعنی مداح با اخلاصی که از سوز دل می خواند و استانداردهای فنی را در می نوردد؛بیانات حاج سعید حدادیان

در آغاز دوره جدید کلاسهای آموزش مداحی، مداح و ستایشگر اهل بیت علیهم السلام، حاج سعید حدادیان به جوانان پرشور انقلابی توصیه های ارزشمندی را رهنمون شدند که گزیده ای از مطالب مطرح شده را به سمع و نظر مخاطبان گرامی می رسانیم:

« آنچه که اینجا به عنوان مداحی و ستایشگری اهل بیت علیهم السلام مطرح است شاخصه اش انقلابی گری و انقلابی بودن است. لذا اگر کسانی در این جمع هستند که دینشان را از غیر از نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و ولی فقیه می گیرند( مثلا از آقای شیرازی ) بروند و مداحی را هم از آنان فراگیری نمایند … . این شاخصه ی ما است که متعهد به این انقلاب و متعهد به ولایت فقیه و متعهد به امام و شهدا و متعهد به مقام معظم رهبری و فرمانبردار و سرباز حضرت آقا باشیم.»

در ضمن ایشان به هجمه وسیع دشمنان به جامعه مداحان و تولید فیلم های مخرب علیه مداحان انقلابی و نیز حساب ویژه ای که دشمن بر روی جامعه مداحان و جبهه فرهنگی باز کرده است اشاره نمود و خاطر نشان کرد:

« ما یک تعهدی داریم به امام و به حضرت آقا و شهدا، ته کارمان هم ان شاء الله به حق پنج تن شهادت است.»

در خلال این جلسه ایشان ویژگی های فردی مداحان اعم از ارزیابی و کارآمدی خود در زمینه مداحی توسط خود و دوستان صمیمی را حائز اهمیت دانست و آفت غفلت از آموزش غیرمنظم را نیز یادآور شد.

جلسه اول

1) نفس و منبر بزرگان

نفسی که به انسان می خوره شرط است و تاثیرگذار، حتما بروید و از اشخاص صاحب نظر استفاده کنید. بر کسی پوشیده نیست، ممکن است بعضی از مواضع و بعضی از برخوردهای مکالمه ای حاج منصورآقای ارضی تند باشد. ما این را کار نداریم. الان در مقام دفاع از این نیستیم. ولی در اینکه ایشان صاحب نفس است حرفی نیست. در اینکه به ایشان عنایاتی شده غیر قابل وصف است و قابل مقایسه با هیچ مداحی نیست ، همه هم قبول دارند. همین اخیرا از قول آقای انسانی گفته شده است آقای ارضی هرچه دارد از خلوتش دارد. بعد هم کمیل اسم اعظم است، ایشان آدمی هست که چهل سال دارد کمیل را در سحر می خواند. شما بیا 5 هفته سحرها بخوان. ببین چقدر توان داری؟ نمی توانی. یک شب بچه ات مریض است ، یک شب مأموریت بهت می خورد می گویی من از سه شنبه شب تا حالا نخوابیده ام خواب ساعت یازده و نیم شب جمعه سراغت می آید. ببینید باید از قیود خارج بشید خانواده رو هم باید با آن تنظیم کنید تا بتوانید کار انجام دهید.. بعضی خودشان را مستغنی می دانند، بعضی ها هم مریض هستند مثلا می گویند من فقط حدادیان، این نشانه ی مریضی است. من نگفتم فقط منصور ارضی، کسی از من شنیده است؟ نه آقای انسانی را هم خیلی استفاده کرده ام از آقای سازگار هم خیلی استفاده کرده ام، بعدش هم من اول از آقای حاج محسن طاهری هم استفاده کرده ام. بله در این استادها کی از هم قشنگتر و از همه بزرگتر است؟ برای من حاج منصور. شک نکنید. بلا شک، از نفس این بزرگوار استفاده کرده ام.

شخصی با بنده تماس گرفته بود و می گفت: روایتی دال بر زیارت شب جمعه ی امام حسین نیست!! خیلی خنده دار است. می گفت: من هم گشته ام غیر از بحار جای دیگری نیست. یک ساعتی ما صحبت کردیم گفتم ابن قولویه کتابی دارد به نام کامل الزیارات که کتابی است که در علم رجال سند است در رجال یک متن داریم یک سند وقتی می خواهند روی سند کار کنند آدمها را می شناسند؛ بحث می کنند این آدم کیه آن آدم کیه؟ این ثقه هست آن ثقه نیست، این شیعه است آن شیعه نیست، این احتمال کذب بر او می رود این اصحاب اجماع است و قس علی هذا. گفتم ابن قولویه کل روایاتی که آورده است قابل اعتماد است و این کتاب کتابی است که سند برای علم رجال است و آنجا در مورد زیارت شب جمعه کلی بحث دارد و روایت می آورد. ما هر چه بحث پیش آمد همه را جواب دادیم. بعد از بحث طولانی به من گفت والا این دکترایی که من دارم می گیرم کشک است. حالا چرا اینطوری می شود برای اینکه ما فقط دانشگاهی درس نخوانده ایم بلکه رفته ایم پای تفسیر آیت الله خوشوقت. دو سه دوره ای ایشان قرآن گفته بعضی جلساتش را ما بوده ایم، یکی دو دوره صحیفه گفته بعضی جلساتش را ما بوده ایم. ما نشستیم پای جلسه استفاده کردیم در ضمن تعارف هم با کسانی که در استفاده از منبر مزاحمت ایجاد می کنند، نداشته باشید .قاطع باشید ،ناراحت هم شد بشود ولی از خط قرمز خودتون غافل نشوید ،خدا باید از آدم راضی باشه. چرا چون شما ترانه خون نیستید که چند تا ترانه حفظ کنید برید بخونید دین مردم در دستتان است و شما به عنوان یک مداح باید مسلح به علم کلام باشید. علم کلام چیست؟ علم کلام علم دفاع از یک اندیشه ی مذهب یک مسلک و یک مکتب است یعنی شما باید شیعه را بلد باشید و ازش دفاع کنید. الان داعش این همه شبهه وارد کرده است یا بعضا نظراتی که ایجاد شبهه می کنند. اینها را شما باید جواب بدهید. همش با احساسات که نمی شود گاهی با یک بیت،کلی از مسائل را حل می کنید. ببینید الان یک مثال بزنم که الان وظیفه ی شما چیست. آمدند گفتند این همه پول خرج می کنید می روید کربلا مردم فقیر هستند بیایید خرج فقرا کنید. سریع بچه های فعال در عرصه ی مبارزه در فضای مجازی آمدند یک کار خوشگل کردند. گفت آن کسی که این خرج را داده است فقیر است، خودش نخورده گفت می خواهم برای امام حسین خرج کنم. فبهت الذی کفر. دیگه لال شدند. ما از شما اینها را می خواهیم.

مجلس حرفه ای ها را بروید،حرفه ای یعنی مداح با اخلاصی که از سوز دل می خواند و استانداردهای فنی را در می نوردد؛بیانات حاج سعید حدادیان

2) شعر مناسب و با محتوا:

امروز شعر مسأله نیست البته برای ما هست. تفاوت مداحی حرفه ای با مداحی غیر حرفه ای این است که از بین همه این اشعار شعری رو انتخاب کنم با محتوا و در شاًن مجلس. از منبری ها شعر هم بود هر کی هرچه می خواند، در تاریکی هم بود، بنویس آن مهم است. می خواهم یک خاطره بگویم. ما با حاج محسن طاهری رفتیم مجمع الذاکرین سال 1362 یا 1363، آقای حاج محسن طاهری یک شعر خواند. من در تاریکی نوشتم. از آنجا رفتیم رسیدیم به زورخانه شب ماه رمضان بود گفتم من حفظ کردم. 24 بیت بود گفت نه این را دیگر نمی شود شعر طولانی بود. گفتم من حفظ کردم. بعد برایش خواندم

برق هجران شرر افروخته بود         قلب آزاده زنی سوخته بود

تا رسد شوهرش از جبهه جنگ          چشم بر حلقه ی در دوخته بود

گریه ی دخترکش بیش از پیش           بر دل مادر او می زد نیش

بعد شش ما ز بیمارستان             نامه آورد بر او ناه رسان

نامه از شوهر محبوبش بود          کی مرا همسر بهتر از جان

به ملاقات من امروز بیا              لیک با دخترکم نی تنها

دختر این نامه ی بنوشته چو دید              ماجرای پدرش را فهمید

قلک کوچک خود را بشکست           رفت یک دسته گل تازه خرید

شعر به اینجا می رسد به اینجا که می آید که می بیند پدرش بغلش نکرد. مادرش دعوایش می کند و می بیند دست ندارد.

گفت آزاده زن با احساس            شوهرم! دست نداری مهراس

من به بی دستی تو فخر کنم         چون تویی رهرو راه عباس

تا ابد همسر پابست تو ام             هر کجا پا بنهی دست توام

حالا تا حاج محسن این را خواند من نوشتم و خواندم تا الان. الان چند سال است که این شعر را نخوانده ام، الان دیگر این شعر موضوعیت ندارد ولی آن را حفظ کردیم. صد بار هم شاید خواندیم. هر جا هم که خواندیم مردم منقلب شدند. درس هم داد. اگر یک خانمی آمده بود مسجد، که با شوهر جانبازش اختلاف هم داشت زمانی این شعر را می شنید می رفت و زندگی او متفاوت می شد.

چگونه مداح شویم؟

باید بروید علم کلام مربوط به شیعه را بخوانید. اینها واجب است. بروید فرق مختلف را هم بخوانید. هستند کسانی که راسخانه قائل به این هستند که ما نیاز به نماز نداریم چون قائل به این هستیم که حق با علی است. هیئتی هستند ها!! اینها را داشتیم و چه بسا الان هم داریم. اینها را می گویند غالین، یکی از علامت های غالین آن است که اعتقاد به ولایت را مُکفی از عبادت می دانند یعنی نفی فرائض. می گوید واعبد ربک حتی یاتیک الیقین. یقین پیدا کردی حق با علی است پس دیگر نمی خواهد نماز بخوانی. این ظلم به علی است. خود امیرالمؤمنین نماز که می خواند اصحاب امیرالمؤمنین نماز می خواندند این آقا مقامش از همه ی آنها بالاتر است و ما داریم اینها را. خب چه کار کنیم؟

شنیدید می گویند سنی ها می گویند شیعیان نمازشان که تمام می شود می گویند خان جبریل خان جبریل خان جبریل. این را وهابی ها به ما می بندند. یعنی جبرییل خیانت کرد قرار بود وحی را برای علی علیه السلام بیاورد ولی برد برای پیغمبر صلی الله علیه و آله . ماها مسخره می کردیم می گفتیم اینطور نیست. آقایان، در شیعه یک اعتقاد هست در دو گروه خیلی کوچک یکی آن ته ترکیه و یکی ته سوریه واقعا دو گروه کوچک شیعه هستند می گویند علی علیه السلام پیغمبر بوده است و ما داریم از اینها لطمه می خوریم.

خب من می خواهم مداح شوم. مثال بزنم ما می خواهیم تئاتر بازی کنیم استاد گفت بلند شوید برویم تئاتر تماشا کنیم. یک بار رفتیم ما دبیرستانی بودیم و خودمان تئاتر تمرین می کردیم. گفت خب حالا شما شش شاگرد برگزیده بلند شوید من یک تئاتری است که بچه های راهنمایی دارند بازی می کنند برویم تماشا. ما را می بردند تئاتر تماشا کنیم. می گفت تو اگر جای این بازی می کردی چه می کردی؟ کدام بازیگر خوب است کدام بد؟ پس برای ما لازم است در جلسات مختلف حرفه ای ها برای آنالیز کردن متد و روش کار مداحان حرفه ای که احساس می کنیم می توانیم مثل آنها شویم یا علاقه داریم مثل آنها بخوانیم شرکت کنیم و با قرارگرفتن در فضا و شرایط، مهارت کسب کنیم.

برای مثال همین دو روز گذشته ما آمدیم بخوانیم یک شخصی بلند شد گفت می شود شما بعد از قرعه کشی بخوانی؟ گفتم چرا؟ گفت ما می خواهیم برویم. شهرستانی بودند باید می رفتند. گفتم قرعه کشی سر چیست؟ گفتند کربلا است. گفتم چند نفر؟ گفتند 5 نفر. خب اگر من در ذوقم می خورد می گفتم من را دعوت کرده اند و این همه راه آمده ام و این می گوید نخوان. این حرفها نیست باید مستمع را درک کنی. گفتم صبر کن ببینم. اگر من 5 نفر اضافه کنم چه؟ ریخت به هم، همه کف و … گفتم نفری چند است؟ گفتند نفری 3 میلیون. گفتم اجازه بدهید من سه نفر اضافه می کنم. با اضافه کردن سه نفر همه قشنگ نشستند و گوش دادند. خب تو باید این جلسه را ببینی. اگر من در چنین جلسه ای باشم نمی گذارند بخوانم. من می گویم شما باید ببینید که مداح های حرفه ای چه کاری را در چه موقعیتی انجام می دهند و میدان را چگونه کنترل می کنند.

یا مثلا سال 63 با حاج محسن طاهری رفتیم جبهه. آقای آهنگران بود آقای سیدرضا نبوی بود، آقای کویتی پور بود، ده پانزده مداح بودند. یک جایی به اسم ستاد دعا. من کوچکترینشان بودم. گفتند تو برو فلان لشکر، تو برو فلان گردان، تو برو فلان جا. یکی از اینها رفت و برگشت گفت نشد. من زیر دو هزار نفر نمی خوانم اکویش هم باید فلان باشد! خب مرد حسابی! اینها که می خواهی برایشان بخوانی از جان گذشته اند آمده اند شهید شوند آن وقت تو دنبال دو هزار نفر هستی، دنبال اکو هستی؟ این را بفهم اصلا تو چرا جلو نمی روی با اینها؟ یعنی این هنوز به فکر دو هزار نفر و بلندگو است. در صورتی که اولین باری که آقای آهنگران را دیدم ، دیدم از دست دو تا محافظش قهر کرده و آمده بود. چون رزمندگان می خواستند ببوسندش این کلاه کاسکتشان می خورد در صورت و دماغ (آقای آهنگران) و زخمی می کرد. محافظ ها آمدند و رزمنده ها را رد کردند ایشان از محافظ هایش قهر کرد که شما برای چه به سینه ی رزمنده ها زده اید؟ این هم آهنگران. بعد می گویند چرا آهنگران سالهای سال نفر اول مداح انقلابی کشور است؟! تا کور بشوند آنهایی که نتوانند ببینند. آهنگران حاضر است دماغش خرد شود ولی کسی به یک رزمنده نگوید بالای چشمت ابروست.

یک وقت مجلس یخ می کند بروید ببینید مداح حرفه ای چه کار می کند که این جلسه ی یخ کرده را بالا بیاورد. برعکسش یک روز یک جلسه ی خوب را مداح حرفه ای استثنائا خراب می کند، با خودت عهد کن که این اشتباهی رو که این کرد من نکنم.

یک مثال بزنم یک روز میکروفن خراب بود پرت کردیم. گفتم این چیه خراب است؟ فکر می کردیم اگر این کار را نکنیم حرفه ای نیستیم. کار غلط را هر کس بکند غلط است. شما مؤدب به آداب باش. نگاه نکن ببینی من آنجا غلط می کنم،تو غلط می کنی غلط بکنی.

در جلسات حرفه ای شرکت کنید بعد هرچه من اینجا برای شما می گویم فایده ندارد. شما هرچه جلسات حاج منصور بروید حال کردن خودش را هم می بینید این خیلی مهم است. ما به جلسه می رویم بعد خودمان چیزی گیرمان نمی آید چون همه ی وقتمان صرف این می شود که چیز گیر مردم بیاید تازه اگر صادق باشیم خیلی وقتها وقتمان صرف می شود که یخمان آب شود. آن وقت می بینیم نه ، ما جلسه می رویم خودمان حال کنیم. این یک مقام است در مداحی که هر بار که می خوانم خودم حال کنم و سخت ترین کار این است که من جلوی حال خودم را به خاطر وجود دوربین و اقتضائات دیگر بگیرم. هزار دفعه من خواسته ام خودم را له و لورده کنم ولی دوربین بوده و اغیار بوده اند جلوی خودم را گرفته ام.

مجلس حرفه ای ها را بروید. حرفه ای یعنی مداح با اخلاصی که از سوز دل می خواند و استانداردهای فنی را در می نوردد. یعنی خودش استانداردهای جدید تولید می کند.(آن کسی که استاندارد های فنی را رعایت می کند آماتور است.)

حاج سعید حدادیان در پایان جلسه اول،  مبحث جلسه آینده را تاریخچه و پیشینه مداحی تعیین نمود و شمه ایی از مباحث را این گونه ترسیم نمود:

جلسه ی دیگر من می خواهم تاریخچه و پیشینه ی مداحی را بگویم. یکی دو جلسه ی اول نظری است و لازم است باشد. پیشینه ی مداحی به زبان فارسی از کی بوده است؟ بروید کتاب فتوت نامه ی ……… ، نمی گویم کی نوشته است. اسم کتابش هم ملا حسین کاشفی صاحب روضه الشهدا کتابی دارد که این کتاب را یک مستشرق آلمانی که اسمش را نمی برم و شما باید پیدا کنید می آید در سده ی اخیر این مستشرق می آید این کتاب را ترجمه می کند. در این کتاب که فتوت نامه ی اصناف مختلف دوره ی خودش است که پیش از صفویه است، بیست و هفت صنف موضوعیت و موجودیت دارند. آیین نامه ی صنوف است. مانیفست اصناف مختلف است. بیست و هفت صنف هم هر صنفی کلی است و شاخه های مختلف دارد مثلا سقاییان یک صنفی هستند. می گوید ریشه ی سقاییان به کی بر می گردد؟ حمالان صنف دیگری است که ریشه ی آنها به کی بر می گردد. می گوید آدم ابوالبشر امانت الهی را حمل می کرد پس من که حمال هستم باید بار مردم را که می برم باید امانتداری کنم و برسانم. بعد در مورد حمالان و مانیفست و آیین نامه شان کلی مطلب نوشته است. آنجا یک صنف را مطرح می کند که پیش از صفویه بودند یعنی حدود شش هفت قرن پیش کتاب نوشته است که می تواند دو سه قرن قبل از خودش را تحلیل کرده باشد. آنجا یک فتوت نامه دارد به عنوان فتوت نامه ی کمربستگان، در اینها یک بخششان می شوند مداحان. کمربستگان یعنی می گویند این کمربسته ی امام رضا است یعنی امام رضا پشتیبانش است و این کمر بسته در خدمت امام رضا باشد. کمربستگان کسانی هستند که اهل بیت صلوات الله  علیهم اجمعین پشتیبان اینها هستند. آنجا می گوید مداحان به سه دسته ی اصلی تقسیم می شدند. آن موقع مداح بوده است فکر می کنند مداحی از حاج منصور شروع شده یا از آقای آهی یا حاج اکبر ناظم شروع شده است در زبان فارسی!

رده اول مداحان پایه خوانان بودند. چرا می گویند پایه خوانان؟ چون پای منبر می ایستادند. پس اول آن بوده است. از آن موقع آمده و به اینجا رسیده است.

رده ی دوم غراء خوانان بودند. شما می دانستید مداحی چنین بساطی داشته، آیین نامه داشته است؟ آیین نامه اش را می آورید می خوانید ببینید در شش هفت قرن پیش مداحان چطور زندگی می کردند بعد ما الان می گوییم این را نپوش، این کار را نکن می گوید برو بابا!

رده ی سوم مرصع خوانان بودند. مرصع خوان کسی بود که اولا به چند زبان می خواند ثانیا مُتَنتَن می خواند، ثالثا شش دانگ صدا را داشت رابعا به کل موسیقی ایران و اطراف مسلط بود. در قرن گذشته که پنجاه سالش را من عمر کردم ما فقط یک مداح داشتیم که مرصع خوان بوده است. آن هم سلیم مؤذن زاده بوده است. انگلیسی خوانده، عربی خوانده، فارسی، ترکی هم خوانده است. بعد ایشان در هر کشوری که می رفت مخصوصا کشور عربی او را تعظیم می کردند حتی آدمهایی که ترانه خوان بودند مثل ابراهیم تاتلیس آمده دست و سر او را بوسیده چون موسیقی که اقای سلیم مؤذن زاده ارائه داد کار هر کسی نبود پیاده کردنش… او اورژینال بود. کاری ندارد یک روز شما بردارید بیاورید نوحه ی اربعینی را که خوانده است. میگذاریم و با هم گوش می کنیم. بعد این می رود بالا بعد دوباره پایین می آید صد نفر می آیند این را اجرا کنند اگر توانستید این را پایین و بالایش را اجرا کنید. یعنی دوباره به همان جا برگردند. بعد ایشان آهنگهای مختلف، گوشه های مختلف، آوازهای مختلف را مسلط بود حالا ما زود رفتیم. پایه خوانان روضه خوان بودند یعنی حرف می زدند. بیشتر حالت سخن گفتن بود خیلی شعر گرا نبودند. پس اینکه می بینیم بعضی ها همین جوری حرف می زنند در گذشته بوده است. غراء خوانان مخلوطی از شعر بوده و نثر و نظم بوده و حالا این هم خودش حساب و کتابهایی دارد. من تعریفش را هنوز نگفته ام تعریفش وقت می برد. من دارم به شما کد می دهم که جلسه بعد من پوشه ای دارم از خانه بیاورم و با هم مطالعه کنیم این بخش کار ،کار تئوری است ما هنوز ورود به خواندن نکرده ایم و در این دو جلسه ورود پیدا نمی کنیم. در این دو جلسه ما ورود به خواندن نمی کنیم. ما می خواهیم این را یاد بگیریم که اگر این آقا پس فردا رفت تلویزیون و دوربین مقابل این آقا آمد  سؤال می کنند آقا شما که مداح اهل بیت هستی پیشینه ای از مداحی مثلا ایران را برای ما بگو. کتابی را که فلان مستشرق ترجمه کرده است. چقدر برای ما بد است، این مستشرق آلمانی است، می آید ایران و علامه ی طباطبایی را این به دنیا معرفی می کند، فیلسوف بوده به ایران می آید وقتی فلسفه ی آقای طباطبایی را می بیند احساس حقارت می کند و شاگردی می کند برای علامه و بعضی از کتابهای بسیار مهم ما را همین مستشرق چاپ می کند و ما متأسفانه کار نکرده ایم و عقب هستیم. این مستشرق را نامش را پیدا کنید و کاشفی را که صاحب کتاب روضة الشهدا است به هیچ وجه پیدا نمی شود. فقط در تهران در کل کشور یک نفر یک جلد از این کتاب دارد. آن یک نفر هم آدرسش را به شما نمی دهم. ممکن است یک جلسه دعوتش کنم بیاید اینجا ولی اگر بخواهد شروع کند ممکن است سه ربع ساعت در مورد همین جریان مداحی در آن سده برای شما صحبت کند.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

3 نظرات

  1. سلام.واقعا وبسایت خوبی دارید

  2. مطلب بسیار خوبی بود.ممنون

  3. محمد تقی حمزه دولابی

    سلام.
    بخش میانی این شعر که در متن آمده را که در تاسوعای ۶۲یا۶۳ خوانده شده مربوط به بازگشت دختر بچه از بیمارستان است با مصرع زیر است
    …لیک برگشت پریشان احوال …

    خدمت حاج سعید سلام برسانید و اگر مقدور است این شعر را کامل در ایمیل زیر بفرستید . نوار آن مجلس را گم کرده ام و سالها است دنبال شعر میکردم . ممنون شما هستم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *