مداحان باید این کتاب را بخوانند

خانه / پیشنهاد ویژه / مداحان باید این کتاب را بخوانند

بیستمین سالروز درگذشت مرحوم حاج محمد علامه است که 60 سال‌ در بسیاری از هیأت‌ها نوحه خواند. او یک سفارش به پامنبری‌های خود داشت و می‌گفت: «مرا فراموش نکنید اگر در محضر حضرت زهرا جای خالی مرا دیدید، سراغ من را هم بگیرید».

مداحان باید این کتاب را بخوانند

هیات:۱۶ مهرماه بیستمین سالروز درگذشت یک پیرغلام اهل بیت علیهم السلام است که بسیاری از شعرهای مداحی‌هایش را خود سروده بود و مانند دیگر مداحان نسل قدیم، سبک مرثیه‌سرایی ساده و بی‌تکلف داشت. همه او را به اخلاص و ادب می‌شناختند. مرحوم محمد علامه که عمر خود را در هیأت‌هایی چون پیرعطا، صنف بزازان، مکتب القرآن، فاطمیون و بنی‌فاطمه سپری کرده بود، سرانجام در ۱۶ مهرماه ۱۳۸۰ درگذشت و در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی  علیه السلام به خاک سپرده شد.

آخرین شاگرد حاج مرزوق کربلایی

مرحوم حاج محمد علامه در سال ۱۳۰۴ در محله دروازه دولاب تهران متولد شد. او از آغاز نوجوانی در سال ۱۳۱۷، پا به عرصه مداحی گذاشت و می‌توان او را آخرین شاگرد حاج مرزوق حائری معروف به حاج مرزوق عرب دانست، اما تأثیرات فراوانی از شاعران و مداحان معاصر خود پذیرفت که از جمع شاعران می‌شود به مرحوم خوشدل تهرانی اشاره کرد. حاج علامه، خود دست به قلم بود و خاطرات یک عمر نوکری‌اش را در کتاب «شصت سال خدمتگزاری» نوشت که این کتاب، یک سال بعد از فوت او منتشر شد. از ویژگی‌های اخلاقی این پیرغلام اهل بیت علیهم السلام می‌توان به برخورد مهربان و اخلاص او در تمام کارها اشاره کرد.

ماجرای دوستی محمد علامه با مرحوم کافی

خیلی از شعرهای حاج علامه از خودش بود؛ سروده‌هایی ساده که با دل مخاطب بازی می‌کرد. اما وقتی از سایر شعرا شعری می‌خواند، باز هم از آثاری انتخاب می‌کرد که سادگی و همه‌فهمی از ویژگی‌هایشان باشد. مثل این شعر صغیر اصفهانی که مرحوم شیخ احمد کافی را در نجف اشرف مجذوب خود کرد و از علامه برای مداحی در جمع طلاب جوان دعوت گرفت. او در اوایل جوانی در صحن مطهّر حضرت امیرالمومنین علیه السلام این ابیات «صغیر» را خواند:

در حقیقت جان ندارد، هر کسی جانان ندارد
هرکسی جانان ندارد، در حقیقت جان ندارد

راستی، بعد از قضایای غدیر، از بعد احمد
هرکه نشناسد علی را جانشین، وجدان ندارد

هرچه می‌خواهی، بخوان مدحش ز قول حق به قرآن
مدح‌خوانی به ز حق، مدحی به از قرآن ندارد

به نوشته مرحوم علامه در کتاب «شصت سال خدمتگزاری»، آن شب پس از منبر، جوانی طلبه ـ که تازه خط سبزی در محاسنش پیدا شده بود ـ آمده و خودش را احمد کافی معرفی کرده است. او از علامه دعوت می‌کند که دو شب به «مدرسه سید» برود و برای طلبه‌ها منبر برود. این سرآغاز آشنایی و رفاقت علامه با یکی از مشهورترین منبری‌های کشور می‌شود و این دو، سال‌ها در تهران و شهرستان‌ها، هم‌منبر می‌شوند.

مداحان باید این کتاب را بخوانند

اگر محضر حضرت زهرا سلام الله علیها جایم خالی بود، سراغ مرا بگیرید

«من شما را فراموش نمی‌کنم، شما هم مرا فراموش نکنید اگر روز قیامت در محضر حضرت زهرا سلام الله علیها جای خالی مرا دیدید سراغ من را هم بگیرید». این جمله معروف مرحوم حاج محمد علامه بود که مدام در منبرهایشان آن را مطرح می‌کردند. حسین علامه فرزندش در خصوص او می‌گوید: «مرحوم علامه در سن ۱۸ سالگی پدر خود را از دست داد و مسئولیت خانواده را بر عهده می‌گیرند. پدر ایشان به حدی به حضرت رسول(ص) علاقه داشت که نام هر چهار فرزند خود را از نام‌های حضرت رسول(ص) یعنی محمد، قاسم، مصطفی، و محمود انتخاب کرده بودند. مرحوم پدر همیشه به ما می‌گفتند که من نان امام حسین علیه السلام را به شما داده‌ام و امیدوارم همه شما (ما ۷ خواهر و دو برادر هستیم) خدمت‌گزار اهل بیت علیهم السلام باشید و ما خوشحالیم که تا حدودی این آرزوی پدر برآورده شده است.»

کتاب‌های مرحوم علامه

مرحوم علامه دست به قلم بود و علاوه بر شاعری کتاب هم می‌نوشت. فرزندش می‌گوید: « از مرحوم علامه سه کتاب به یادگار مانده است.کتاب «ارمغان حج» که خاطرات اولین سفر حج ایشان است، کتاب «هدیه مور» که یادگار اشعار ایشان است و کتاب «خاطرات ۶۰ سال خدمت‌گزاری» که خاطرات ایشان از ذاکری اهل بیت علیهم السلام است و پس از فوت ایشان به چاپ رسیده است. این کتب می‌تواند برای ذاکران اهل بیت علیهم السلام مورد استفاده قرار گیرد که بدانند چگونه در آستان اهل بیت علیهم السلام خدمت‌ کنند. کتاب‌ خطی «روضةالشهدا» که اشعاری در مدح ائمه علیهم السلام است توسط پدرم به آستان قدس رضوی اهدا شد. همچنین کتابخانه‌ ارزشمندی از ایشان هم به یادگار مانده است. او همواره ما را به سه چیز تشویق می‌کردند، یکی حضور در مجالس اهل بیت علیهم السلام ، قرائت قرآن و مطالعه.»

مداحی که بدون مطالعه در شب، نمی‌خوابید

حاج محمد طوری زندگی می‌کرد که ظاهر و باطنشان یکی باشد؛ چنان به کانون خانواده علاقه داشته و اهمیت می‌داد که هر هفته علی‌رغم داشتن برنامه باید همه اعضای خانواده را می‌دید. نماز اول وقت ایشان ترک نمی‌شد و طوری رفتار می‌کردند که این خصلت را بچه‌هایشان هم یاد بگیرند. اهل نماز شب بود و توجه زیادی به تلاوت قرآن داشت. ماه‌های مبارک رمضان سه بار قرآن را ختم می‌کرد، یک بار برای امام زمان(عج)، یک‌بار برای پدر و مادرشان و یک بار هم برای خودشان. به مطالعه اهتمام زیادی داشتند و کمتر شبی بود که بدون مطالعه به خواب برود.

مداحان باید این کتاب را بخوانند

کتابی که مداحان باید بخوانند

مرحوم علامه مداح بی‌ادعایی بود و هیچ نیازمندی را دست خالی باز نمی‌گرداند حتی وقتی کسی از ایشان قرضی می‌خواست به وی کمک می‌کرد و پول قرض را پس نمی‌گرفت. مهدی آصفی از پیرغلامان اهل بیت علیهم السلام در خصوص او می‌گوید: « خواندن کتاب مرحوم علامه با عنوان «خاطرات ۶۰ سال خدمت‌گزاری» را به جامعه منبر از مبلغان و مداحان توصیه می‌کنم. البته این کتاب برای همه سودمند است و خوب است که چنین کتابی با چنین مطالب عرفانی مورد مطالعه عموم قرار گیرد. وقتی مرحوم علامه می‌خواست از خانه برای یک خرید ساده هم خارج شود لباس کامل می‌پوشید و عبا می‌انداخت. وقتی تو عبا می‌اندازی؛ یعنی هر لحظه متوجه جایگاه خودت و مراقب چشم و زبان و رفتارت در جامعه هستی. نحوه لباس پوشیدن، معاشرت و تعامل ایشان هم آموختنی است.»

روضه‌ای که مرحوم علامه ۲۰ سال آن را ترک نکرد

«گاهی یک مداح یک یا چند ویژگی‌ و محسنه دارد، اما علامه همه محسنات را با هم داشت. مداحی‌ها را چنان می‌خواند که مستمع فکر می‌کرد علامه دارد خود وی را نصیحت می‌کند و دارد با مستمع دوستانه حرف می‌زند. هر کسی علامه را حتی از دور می‌دید یاد امام حسین علیه السلام می‌افتاد و بر امام حسین علیه السلام سلام می‌فرستاد.» این‌ها جملات استاد غلامرضا سازگار شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام در خصوص محمد علامه است که سخن خود را اینگونه تکمیل می‌کند: «هیچ کس به یاد ندارد علامه برای حضور در مجلسی با صاحب مجلس بر سر قیمت صحبتی کرده باشد، حتی بسیاری مواقع پولی که در مجالس به وی می‌دادند به اندازه پول تاکسی بود که علامه با آن به مجلس رفته بود. مرحوم علامه ۲۰ سال خانه پیرزنی مجلس می‌رفت، حتی پس از مشهور شدن نیز این مجلس ترک نشد.»

زودتر ما را به کربلا برسان …

علامه، بسیار بذله‌گو و مهربان بود. در هیئت فاطمیون، همیشه پیرمردی برای گرفتن صلوات جمعیت، کنار منبر قرار می‌گرفت و می‌گفت: هرکس می‌خواهد دسته جمع به زیارت حرم امام رضا علیه السلام برویم، از آنجا به قم و زیارت حرم حضرت معصومه سلام الله علیها رفته و از آنجا …. این حکایت ادامه داشت تا آنکه آن پیرمرد، مردم را به کربلا و نجف و کاظمین و سامرا و … دعوت می‌کرد و دست آخر می‌گفت صلوات بفرستید. در یکی از روزها علامه عجله داشت که به منبر بعدی‌اش برسد. تا پیرمرد شروع کرد، با خنده به او گفت: لطفا زودتر ما را به کربلا برسان که من عجله دارم!

نیایش خوانی مرحوم محمد علامه

پیکر مرحوم محمد علامه در باغ طوطی، در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام به خاک سپرده شده است، اگر گذرتان به حرم افتاد، به مزار او هم سری بزنید و به فاتحه‌ای مهمانش کنید.

منبع: فارس

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *