مسابقه معارفی 24

خانه / اختصاصی هیأت / مسابقه معارفی 24

مسابقه معارفی شماره  24

بیست و چهارمین مسابقه معارفی پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام ویژه محرم الحرام 1440 منتشر شد. علاقه مندان می توانند با پاسخ درست به سوالات برنده این دوره از مسابقه معارفی سایت هیات باشند.

[gravityform id=”26″ title=”false” description=”false”]

 

مخاطبان گرامی:

پاسخ سوالات فوق را می توانید در متن در پرتو ضیافت الهی که در ذیل آورده شده بیابید .

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تأسى به سيد الشهداء در مبارزه با ظلم‏

در هر صورت ماها كه الآن اينجا هستيم بايد خودمان را بسازيم. اگر يك ملتى بخواهد مقاومت كند براى يك حرف حقى، بايد از تاريخ استفاده كند. از تاريخ اسلام استفاده كند ببيند كه در تاريخ اسلام چه گذشته؛ و اينكه گذشته سرمشق هست از براى ما. حضرت سيد الشهداء عدد كمى، با يك عدد كمى حركت كردند و مقابل يزيد كه خوب يك حكومت قلدرى بود، يك حكومت مقتدرى بود و اظهار اسلام هم مى‏كرد، اظهار اسلام هم مى‏كرد و از قوم و خويشهاى خود اينها هم بود؛ در عين حالى كه اظهار اسلام مى‏كرد و حكومتش- به خيال خودش- حكومت اسلامى بود و خليفه رسول اللَّه- به خيال خودش- بود لكن اشكال اين بود كه يك آدم ظالمى است كه بر مقدرات يك مملكت، بدون حقْ تسلط پيدا كرده است. اينكه حضرت ابى عبد اللَّه- عليه السلام- نهضت كرد و قيام كرد با عدد كم در مقابل اين، براى اين [بود] كه گفتند تكليف من اين است كه استنكار كنم از اين، نهى از منكر كنم. اگر يك حاكم ظالمى بر مردم مسلط شد، علماى ملت، دانشمندان ملت بايد استنكار كنند، بايد نهى از منكر كنند. در عين حالى كه مى‏دانست، يعنى به حَسَب قواعد هم معلوم بود، به حَسَب قواعد هم يك عده كمى كه آن وقتى كه همراهانشان همه با هم بودند مى‏گويند چهار هزار نفر بودند لكن شب آنها رفتند، يك عدد بسيار كم هفتاد- هشتاد نفرى، هفتاد و دو نفرى ماند، در عين حال او تكليف مى‏ديد براى خودش كه بايد او با اين قدرت مقاومت كند و كشته بشود تا به هم بخورد اين اوضاع؛ تا رسوا بكند اين قدرت را با فداكارى خودش و اين عده‏اى كه همراه خودش بود. چون ديد كه يك حكومت جائرى است كه بر مقدرات مملكت او سلطه پيدا كرده است تكليف خودش را- تكليف الهى خودش را- تشخيص داد كه بايد نهضت‏

                        صحيفه امام، ج‏5، ص: 163

كند و راه بيفتد برود و مخالفت بكند و اظهار مخالفت و استنكار بكند؛ هر چه خواهد شد. در عين حالى كه به حَسَب قواعد معلوم بود كه يك عدد اين قدرى نمى‏تواند با آن عده‏اى كه آنها دارند، مقابله كند لكن تكليف بود. اين يك سرمشقى است از براى شما و ما كه اگر عددمان هم كم بود بايد باز استنكار كنيم براى اينكه يك كسى آمده است و سلطنت اسلامى ايران را گرفته است. جايى كه بايد امير المؤمنين بنشيند اين نشسته، جايى كه بايد امام حسين بنشيند اين نشسته. سلطنت دارد مى‏كند- به خيال خودش- و اظهار اسلام هم مى‏كند! يزيد هم مى‏كرد! معاويه هم مى‏كرد. آنها جماعت هم مى‏خواندند، امام جماعت هم بودند. در مقابل يك كسى كه مسند اسلام را غصب كرده است، حكومت اسلامى را غصب كرده، بر مقدرات مسلمين حكومت مى‏خواهد بكند، اگر اين خيانتكار هم نبود غاصب بود؛ غصب كرده بود مقام را. اين مقام براى اشخاصى است كه شرايطى دارد. اسلام شرايطْ معين كرده براى آن كسى كه بايد تكفل امور مسلمين را بكند. اگر اين نفتهاى ما را هم به باد نداده بود و مراتع ما هم از بين نبرده بود و زراعت ايران را هم از بين نبرده بود و فرهنگ ايران را هم از بين نبرده بود و ارتش ايران را هم ضايع نكرده بود و اقتصاد ايران را هم به هم نزده بود و همه جهات ايران را هم به هم نزده بود، باز هم يك آدم غاصبى بود كه استنكار لازم داشت كه شما نبايد حكومت بكنيد؛ حالا كه همه اين صفات را دارد، همه اين كارها را هم كرده، همه جهات ايران را به هم زده است همان طورى كه سيد الشهداء- سلام اللَّه عليه- تكليف شرعى الهى مى‏خواست عمل بكند، غلبه بكند تكليف شرعى‏اش را عمل كرده، مغلوب هم بشود تكليف شرعى‏اش را عمل كرده. قضيه تكليف است. قضيه اين است كه مقابل يك نفرى كه دارد همه حيثيات اسلام و مسلمين را مى‏برد و سلطه پيدا كرده است بر مقدرات مسلمين و سلطه مى‏دهد كفار را بر بلاد مسلمين، ارتش ايران را به دست مستشارهاى امريكا مى‏سپارد، مخازن ايران را به جيب اين و آن مى‏كند، فرهنگ ايران را ضايع كرده، ايران به يك شكل نمونه درآمده است، يك همچو آدمى كه بر مسندى نشسته است كه بايد مثل امام حسين- سلام اللَّه عليه- بنشيند، اين استنكار لازم دارد؛ يعنى بر همه مردم لازم است كه اين را به‏

                        صحيفه امام، ج‏5، ص: 164

او بگويند كه بيا پايين از اين مسند! همه مكلف هستند.

لزوم حركت با سيل خروشان ملت‏

الآن كه ملت ايران قيام كرده است و در مقابلش ايستاده، الآن بر همه ما، بر همه علما، بر همه مراجع، بر همه كسبه و تجار، بر همه روشنفكران، بر همه احزاب لازم است كه همراه اين سيل حركت بكنند تا اينكه اين آشغالها را از بين ببرند. اگر يكى تبانى بكند در اين امر، سستى بكند- هر كس مى‏خواهد باشد- سستى بكند، اين خيانتكار است؛ اين به مسلمانها خيانت كرده، به اسلام خيانت كرده. اگر يكى يك كلمه همراهى با اين آدم بكند، اين خائن است. به اسلام خيانت كرده است براى اينكه يك آدمى است اينكه به اسلام دارد خيانت مى‏كند؛ يك آدمى كه دارد همه حيثيات اسلام را مى‏برد؛ يك آدمى كه همه مخازن ما را [مى‏برد] و اين ملت را فقير كرده است.

                        صحيفه امام، ج‏9، ص: 410

عمل به تكليف الهى‏

و عمده مطلب اين است كه ما يك تكليفى داريم، ما مكلفيم، خدا به ما تكليف كرده است، كه با اين مخالفين اسلام و مخالفين ملت اسلام معارضه كنيم، يا پيش مى‏بريم، يا نمى‏بريم. اگر پيش برديم، كه الحمد للَّه هم به تكليفمان عمل كرده‏ايم و هم پيش برديم، و اگر هم مُرديم و كشته شديم، به تكليفمان عمل كرديم، ما چرا بترسيم؟ ما شكست نداريم. شكست براى ما نيست، براى اينكه از دو حال خارج نيست؛ يا پيش مى‏بريم، كه پيروز هم شديم. يا پيش نمى‏بريم، كه پيش خدا آبرومنديم. اولياى خدا هم شكست مى‏خوردند. حضرت امير در جنگ معاويه شكست خورد، اين حرف ندارد، شكست خورد. امام حسين- سلام اللَّه عليه- هم در جنگ با يزيد شكست خورد و كشته شد. اما به حسب واقع پيروز شدند آنها. شكستْ ظاهرى، و پيروزى واقعى بود. اگر ماها هم كه براى خدا مى‏خواهيم كار بكنيم، شكست هم بخوريم، تكليف را عمل كرديم؛ و به حسب واقع هم پيروزى با ما خواهد شد.

سيد الشهداء اسلام را زنده نگه داشته است‏

و اما قضيه‏اى كه آقا فرمودند راجع به منبر و راجع به محراب. اين را من باز هم گفته‏ام اگر سانسور نشود! و اگر سانسور بشود، ممكن است من يك كار ديگر بكنم- اسلام را تا حالايى كه شما مى‏بينيد، اينجا ما نشسته‏ايم، سيد الشهدا زنده نگه داشته است سيد الشهدا- سلام اللَّه عليه- تمام چيز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و مَنال، هر چه بود، هر چه داشت- مال و مَنال كه نداشت- هر چه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در

                        صحيفه امام، ج‏10، ص: 314

راه خدا داد و براى تقويت اسلام و مخالفت با ظلم قيام كرد. [در] مخالف با امپراتورى آن روز، كه از امپراتوريهاى اينجا زيادتر بود، قيام كرد در مقابل او با يك عده قليل. و با اين عده قليل در عين حالى كه شهيد شد، غلبه كرد. غلبه كرد بر اين دستگاه ظلم و شكست داد آنها را. ما كه دنباله او هستيم و مجالس عزا از آن وقت، به امر حضرت صادق سلام اللَّه عليه- و به سفارش ائمه هدى‏- عليهم السلام- ما بپا مى‏كنيم اين مجالس عزا را، ما همان مسأله را داريم مى‏گوييم؛ مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمكاران. ما زنده نگه داشتيم، خطباى ما زنده نگه داشتند، قضيه كربلا را؛ و زنده نگه داشتند قضيه مقابله يك دسته كوچك اما با ايمان بزرگ را در مقابل يك رژيم طاغوتى بزرگ. گريه كردن بر شهيد؛ نگه داشتن زنده نگه داشتن نهضت است اينكه در روايت هست كه كسى كه گريه بكند يا بگرياند، يا به صورت گريه دار خودش را بكند، اين جزايش بهشت است. «1» اين براى اين است كه حتى آنى كه با صورت گريه دار خودش را، صورتش را مى‏كند يك حال حزن به خودش مى‏دهد و صورت گريه دار به خودش مى‏دهد، اين نهضت را دارد حفظ مى‏كند؛ اين نهضت امام حسين- سلام اللَّه عليه- را حفظ مى‏كند. ملت ما را اين مجالس حفظ كرده.

افشاگرى ظالم در مجالس سيد الشهداء

بيخود نبود كه رضا خان- مأمورين ساواك رضا خان- تمام مجالس عزا را قَدَغَن كردند. اين همين طورى نبود. رضا خان همچو نبود كه از اصل مخالف با اين مسائل بشود، رضا خان مأمور بود، مأمور بود [براى‏] آنهايى كه كارشناس بودند؛ آنهايى كه ملتفت بودند مسائل را. دشمنهاى ما، كه مطالعه كرده بودند در حال ملتها و مطالعه كرده بودند در حال ملت شيعه، مى‏ديدند آنها كه تا اين مجالس هست و تا اين نوحه‏سراييهاىِ بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست، نمى‏توانند برسند به مقاصد خودشان. زمان رضا خان قدغن كردند، به طورى كه تمام مجالس در ايران قدغن شد، كارهاى خودشان‏

                        صحيفه امام، ج‏10، ص: 315

را انجام دادند. دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند كه اينها تبليغات خودشان را بكنند؛ و آنها تبليغات را از آن طرف شروع كردند، و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمد رضا هم به همين معنا، منتها با فرم ديگر، به فرم ديگر، نه با آن طور سرنيزه، به يك جور ديگر، اين طايفه را مى‏خواستند كنار بگذارند. حالا هم همانها [هستند] منتها جوانهاى ما را بازى مى‏دهند. همان مسأله است. همان مسئله زمان رضا خان است كه مجالس را او قدغن كرد. حالا يك دسته‏اى آمده‏اند مى‏گويند كه نه، ديگر روضه نخوانيد! نمى‏فهمند اينها كه روضه يعنى چه. اينها ماهيت اين عزادارى را نمى‏دانند چيست. نمى‏دانند كه اين نهضت امام حسين آمده تا اينجا، تا اين نهضت را درست كرده.

اين نهضت پرتوى است از نهضت عاشورا

اين تابع، اين يك شعاعى است از آن نهضت. نمى‏دانند كه گريه كردن بر عزاى امام حسين، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همين معنا [ست‏] كه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراتورى بزرگ ايستاد. دستور است. آن دستور عمل امام حسين، سلام اللَّه عليه. دستور است براى همه: كُلُّ يَوْمٍ عَاشُورَا؛ وَ كُلُّ أَرْضٍ كَرْبَلاء «1» دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را.

درس عاشورا

امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد؛ مقابل يك امپراتورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت؛ هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند. و اين مجالسى كه هست مجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. بچه‏ها و جوانهاى ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله «ملتِ گريه» است! اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد «ملتِ گريه»! آنها از همين گريه‏ها مى‏ترسند، براى اينكه گريه‏اى است كه گريه بر مظلوم است؛ فرياد مقابل ظالم است. دسته‏هايى كه بيرون مى‏آيند، مقابل ظالم هستند؛

                        صحيفه امام، ج‏10، ص: 316

قيام كرده‏اند. اينها را بايد حفظ كنيد. اينها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود. اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين قلمفرساها! بازيتان ندهند اين اشخاصى كه با اسماء مختلفه و با مرامهاى انحرافى مى‏خواهند همه چيز را از دستتان بگيرند. و اينها مى‏بينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصايب مظلوم و ذكر جنايات ظالم، در هر عصرى [مظلومان را] مقابل ظالم قرار مى‏دهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مى‏كنند به اين كشور؛ خدمت دارند مى‏كنند به اسلام.

توجه جوانها به فريبكارى خيانتكاران‏

توجه ندارند جوانهاى ما! بازى اين بزرگها را نخوريد. اينها خيانتكاراند! اينهايى كه تزريق مى‏كنند به شما «ملت گريه»، «ملت گريه»، اينها خيانت مى‏كنند. بزرگهايشان و اربابهايشان از اين گريه‏ها مى‏ترسند؛ دليلش اين است كه رضا خان آمد همه اينها را برد از بين، و مأمور بود. دليلش اين است كه رضا خان آخرش كه رفت، انگلستان در راديوى دهلى اعلام كرد كه ما اين را آورديم، حالا هم برديم! درست هم مى‏گفتند. آورده بودند براى سركوب كردن اسلام، و يكى از راههايش همين بود كه اين مجالس را از دست شما بگيرند. جوانهاى ما خيال نكنند كه دارند يك خدمتى مى‏كنند مى‏روند توى مجلس اگر صحبت عزا بشود، مى‏گويند نه، اين را نگو، غلط است اين حرف، بايد اين را بگويد، بايد اين ظلمها را بگويد، تا مردم بفهمند كه چه گذشته آن وقت؛ و بايد هر روز اين كار بشود. اين جنبه سياسى دارد؛ جنبه اجتماعى دارد.

 


 

2 نظرات

  1. با سلام و عرض ادب؛
    مهلت شرکت در این مسابقه تا چه تاریخی است؟
    تشکر

    • مدیر سایت

      ضمن عرض سلام و آرزوی قبولی عزاداری ها؛
      شما تا پایان محرم الحرام برای شرکت در مسابقه معارفی شماره 24 هیات فرصت دارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *