مشکلات پیشِ روی تربیت در دنیای امروز، قسمت اول، برگرفته از کتاب ارزشمند منِ دیگر ما، استاد حجة الاسلام والمسلمین عباسی وَلَدی

خانه / آموزش / مشکلات پیشِ روی تربیت در دنیای امروز، قسمت اول، برگرفته از کتاب ارزشمند منِ دیگر ما، استاد حجة الاسلام والمسلمین عباسی وَلَدی

بسم الله الرحمن الرحیم

بخش اوّل

مشکلات را بشناسیم؛ امّا پیش آنها قد، خم نکنیم

(مشکلات پیشِ روی تربیت در دنیای امروز)

در این بخش، بنا داریم به مشکلاتی که در مسیر تربیت وجود دارد، اشاره کنیم؛ مشکلاتی که توجّه به آنها می‌تواند انگیزۀ ما را برای پرداختن به مسائل تربیتی افزایش دهد.

پیش از پرداختن به این نکات، تذکّر این نکته را لازم می‌دانیم که ما در این بخش، می‌خواهیم مشکلات را بیان کنیم و در پی ارائۀ راه‌کار نیستیم. تبیین راه حلّ این مشکلات، وظیفه‌ای است که بر عهدۀ کلّ این مجموعه است.

اوّل: ناآگاهی تأثیرگذاران تربیتی از  مبانی و روش‌های تربیت دینی

بدون تردید، دین برای خود، یک نظام تربیتی دارد. کسی که می‌خواهد در مسیر تربیت، دینی عمل کنند و به اهدافی که دین برای تربیت ترسیم کرده برسد، باید با مبانی و روش‌های تربیت دینی آشنا باشد.

والدین، معلّمان[1] و روحانیان، سه قشر تأثیرگذار تربیتی در جامعۀ ما هستند.[2] ما این اقشار را در میانۀ میدان تربیت، مدیرانی می‌دانیم که عدم آشنایی آنان با مبانی و روش‌های تربیت دینی، می‌تواند جامعه را با خطرهای جدّی رو به رو کند؛ امّا سؤال اساسی این جاست که آیا برنامۀ تعریف شده و تدوین یافته‌ای برای آموزش این سه قشر، وجود دارد؟ چه کسی می‌تواند منکر تأثیر تربیتی محیط خانه که مدیریت آن به عهدۀ والدین است، شود؟ اگر برای روحانیان و معلّمان، برنامه‌هایی هر چند اندک در راستای مبانی و روش‌های تربیت دینی وجود دارد، آیا برای والدین نیز برنامه‌ای آموزشی که بتوان تأثیر آن را به صورت عملی در تربیت فرزند دید، وجود دارد؟

شاید ذائقۀ خوانندۀ گرامی با شنیدن این جملات، تلخ شود؛ امّا با سرپوش گذاشتن بر روی حقایق، نمی‌توان آنها را از بین بُرد. بسیاری از اقشار جامعۀ ما حتّی از الفبای آموزه‌های تربیت دینی بی‌خبرند. کم نیستند افرادی که به نام دین، روش‌هایی را برای تربیت فرزندان خویش در پیش گرفته‌اند که هیچ ردّپایی در معارف دینی ندارد.

از دین، فراری بود. خوراکش موسیقی بود و رقص. نمی‌توانست محدودیت‌هایی را که دین در برقراری ارتباط بین دختر و پسر گذاشته، بپذیرد. دلِ خوشی از مذهبی‌ها نداشت.

مادرش را اگر می‌خواستی پیدا کنی، باید در جلسات مذهبی به دنبالش می‌گشتی. پدرش از دنیا، سجّاده را می‌شناخت و مسجد را.

مادر از دستش شاکی بود. دخترش را پیش من آورده بود تا او را هدایت کنم!

با او وارد صحبت شدم. از دست مادرش گِله داشت. از این که وقت نماز که می‌شود، به سراغش می‌آید و تا وقتی که نمازش را نخواند، رهایش نمی‌کند. هر چه می‌گوید تازه اذان گفته‌اند، بگذار یک ساعت دیگر نمازم را می‌خوانم، مادر رهایش نمی‌کند. کمی که دیر می‌شد، مادر، زبان به ناسزا می‌گشود و او را مجبور به نماز خواندن می‌نمود. او هم برای این که از دست مادر نجات یابد، رو به قبله می‌ایستاد و چند کلمه به عربی سخن می‌گفت!

به مادر گفتم: دختر، راست می‌گوید؟

تأیید کرد. گفتم: یعنی تو برای این که دخترت نماز اوّل وقت بخواند، این گونه برخورد می‌کنی؟

گفت: بله. انسان باید نمازش را اوّل وقت بخواند.

و من مانده بودم و یک دنیا تعجّب که در کجای دین آمده که فرزند را این گونه به نماز اوّل وقت، دعوت کنید؛ در حالی که خدا، نماز اوّل وقت را واجب نکرده است؟![3]

ناآگاهی از روش‌های تربیت صحیح، تنها در دین فرزندان ما، ایجاد مشکل نمی‌کند، سلامت روحی و روانی بچّه‌‌ها به استفاده از روش‌های صحیح تربیتی بستگی دارد.

آیا دیده‌اید که برخی از والدین به اسم یاد دادن نظم، بچّه‌‌های سه، چهار ساله را محدود می‌کنند و یا با آنها به تندی برخورد می‌کنند؟ و آیا بچّه‌‌ها باید در سه، چهار سالگی نظم را یاد بگیرند؟ آیا می‌دانید فشار آوردن برای آموزش نظم در این سنین، ممکن است فشاری به روح کودک وارد کند که نشاط و شادابی کودکانه را از او بگیرد؟ اصلاً آموزش نظم در چه سنّی باید انجام بگیرد؟ روش آموزش نظم، چه نسبتی با این فشار‌ها و تندی‌ها دارد؟

حتماً دیده‌اید والدینی را که به اسم تمیزی، اجازۀ بازی کردن با غذا را به بچّه‌‌های یکی دو ساله نمی‌دهند. آیا بچّه‌‌ها در این سنین، نیازی با بازی با غذا ندارند؟ آیا می‌دانید یکی از دلایل بی‌رغبتی بچّه‌‌ها به غذا، محدودیت‌هایی که والدین در شیوۀ غذا خوردن و بازی با غذا برای او ایجاد می‌کنند؟

بی‌شک، شما هم تأیید می‌کنید که یکی از اصلی‌ترین روش‌های تربیت فرزند در بسیاری از خانواده‌ها، امر و نهی یا همان گزاره‌های انضباطی است؛ امّا گزاره‌های انضباطی تا چه اندازه می‌تواند مدیریت تربیت فرزند را به دست بگیرد؟ تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا بسیاری از کودکان در مقابل والدین خود، سرکش و متمرّد هستند؟ و آیا می‌دانید یکی از دلایل اصلی عدم تبعیّت فرزند از والدین، همین امر و نهی‌های زیادی است؟ امر و نهی، چه‌قدر باید باشد؟ در کجا باید امر و نهی کرد؟ آیا امر و نهی برای تأثیرگذاری، نیازمند روش خاصّی است؟

این سؤالات، مُشتی بود از خروار مسائل تربیتی که امروزه بسیاری از خانواده‌ها در برخورد با آنها، مخالف اصول و روش‌های صحیح تربیتی عمل می‌کنند و اثر مستقیم آن را هم می‌شود در روحیّه و رفتار فرزندان دید.

مسئله، وقتی شکل نگران‌کننده‌تری به خود می‌گیرد که والدین در عین ناآگاهی از اصول و روش‌های تربیتی، خود را دارای معرفت تربیتی در حدّ قابل قبولی بدانند. برخی از والدین، بی آن که تخصّص یا مطالعۀ لازم در زمینۀ تربیت فرزند را داشته باشند، سلایق خود را به نام اصول و روش‌های تربیتی می‌شناسند و بی آن که در بارۀ درستی این سلایق، تحقیق لازم را کرده باشند، آن را ملاک تربیت فرزند خود قرار می‌دهند.

آگاهی، شرط لازم برای تربیت فرزند است. باید پذیرفت فرزند ما، یک انسان است که پیچیدگی‌های فراوانی در روح او وجود دارد. بدون آگاهی از اصول و روش‌های تربیت فرزند، دل‌سوزترین افراد نسبت به فرزند، یعنی پدر و مادر، خطرناک‌ترین ضربه‌ها را به او خواهند زد.

[1]. مقصود ما از معلّمان، اساتید دانشگاه هم هست؛ امّا ناگفته پیداست که تا چه اندازه تأثیر معلّمان مقاطع پیش از دانشگاه، بیشتر است.

[2]. ما از تأثیر رسانه غافل نیستیم؛ امّا معتقدیم در دنیای امروز با تمام پیشرفتی که در عرصۀ ارتباطات انجام گرفته، هنوز هم تأثیر مرّبیانی که به صورت چهره به چهره با مخاطبان ارتباط دارند، بیش از رسانه است.

[3]. در این که نماز اوّل وقت، بسیار پسندیده است، تردیدی نیست. آنچه در این جا مورد انتقاد قرار گرفته، شیوۀ دعوت به نماز اوّل وقت است. 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *