مصاحبه ی اختصاصی با مادر شهید مدافع حرم| خواب شهادت رضا را دیده بودم

خانه / پیروان عترت / اخبار پیروان عترت / مصاحبه ی اختصاصی با مادر شهید مدافع حرم| خواب شهادت رضا را دیده بودم

شهید رضا اسماعیلی؛ شهید مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها که در گردان فاطمیون در جبهه ی نبرد حق علیه باطل جان خود را نثار کرده و پیکر بی سر او به آغوش مادر بازگشته است.

چند دقیقه ای که مهمان صحبتهای مادر شهید مدافع حرم هستم؛ آنچه بیش از هرچیز دیگری به چشم میآید لبخندِ اوست.

صلابت در کلمات ساده ی مادر جاری میشود و با لبخند از تک پسرش میگوید.

رضا متولد سال 1373 بود. من یک دختر دارم و رضا تک پسرم بود. اگر بخواهم بگویم رضا چه خصوصیاتی داشت، میگویم خیلی شجاع بود. اگر شجاع نبود که به جنگ تکفیری ها نمیرفت. ورزشکار و قهرمان بود. یک قهرمانی و یک نایب قهرمانی داشت.

میپرسم؛ از نحوه و چگونگی شهادت چطور مطلع شدید؟

میگوید: من یک هفته قبل از شهادت ایشان خواب دیدم. فرمانده شان وقتی میخواست خبر شهادت رضا بدهد؛ دل گفتن نداشت. چون رضا تک پسرم بود. برای مسئولین خیلی سخت بود که خبر شهادت رضا را به ما بدهند. در نهایت خبر شهادت را  ما از طریق دوستانش که به خواهرم گفته بودند تا مرا آماده شنیدن خبر شهادت رضا کند؛ مطلع شدیم.

من به خواهرم گفتم میدانم رضا شهید شده؛ من خواب شهادتش را دیدم.

لبخندش به بغض فروخورده ای آمیخته میشود و میگوید: پیکر رضا را بی سر برای ما آوردند. پیکر رضا سر ندارد. ما سر رضا را هدیه به پیشگاه مظلوم حضرت زینب سلام الله و حضرت رقیه سلام الله علیها کردیم.

میپرسم وقتی برای فرزندتان دلتنگ میشوید چه میکنید؟

میروم حرم امام رضا علیه السلام. میگویم یا امام رضا علیه السلام به ما صبر بده. با اهل بیت علیهم السلام صحبت میکنم. میگویم یا امام حسین، یا حضرت زینب یا حضرت رقیه به ما صبر بده. ما رضا را فرستادیم تا برای حرم بی بی حضرت زینب اتفاقی نیافتد.

وقتی این جملات در کلامش مینشیند؛ باور عمیقی در نگاهش اوج میگیرد. میپرسم: آقا رضا فرزند هم دارد؟

لبخندش دوباره جان میگیرد و میگوید: بله محمدرضا. بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. بنا به وصیت آقا رضا این اسم را برایش گذاشتیم. گفته بود اگر دختر شد، اسمش زینب یا رقیه باشد و اگر پسر شد محمدرضا.

میپرسم اگر بازهم فرزند پسری داشتید اورا تشویق میکردید که به راه دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام برود؟

بدون کوچکترین تأملی پاسخ میدهد: بله؛ من خواهر شهید هم هستم. این راهی هست که ما قبل از این هم رفته ایم.

فرصت کوتاهم برای نشستن پای نگاه باصلابت و لبخند بی پایان مادر تمام شده است. حالا من مانده ام با نقشی از تصویرمعصوم او مقابل دیدگانم… آری اینان دختران فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند. مادران شهداء. همسران شهداء. که به تعبیر مقام معظم رهبری(دامت برکاته) اگر بی صبری نشان میدادند شوق جهاد در راه خدا و شهادت در دل مردها میخشکید. نمی جوشید و به جامعه طراوت نمیداد…

انتهای مطلب/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *