مفهوم‌شناسی حیا و عفاف؛ آسیب‌ها و راهکارها

مفهوم‌شناسی حیا و عفاف؛ آسیب‌ها و راهکارها (قسمت دوم و پایانی)

خانه / پیشنهاد ویژه / مفهوم‌شناسی حیا و عفاف؛ آسیب‌ها و راهکارها (قسمت دوم و پایانی)

محیط‌های آموزشی در ترویج مسائل معنوی و نهادینه‌شدن آنها نقش بسزایی دارد. مربیان، محتوای آموزشی، مکان و دوستان، از عناصر محوری است که در باورپذیری ارزش‌های دینی در چنین محیط‌هایی اثرگذار است.

دو واژه حیا و عفاف از نظر واژگانی و اصطلاحی دارای معانی متفاوتی هستند، اما به‌شدت نیز با یکدیگر مرتبط‌ند؛ بدین‌معنا که یکی ریشه و دیگری ثمره آن است. جلوه حیا و عفاف در زنان بیش از مردان است. این نکته‌ مطابق با فطرت زنان است.

بخش دوم و پایانی

ج) جلوه‌ها و مصادیق حیا و عفاف در آیات و روایات

یک. عفت و حیا در نگاه

بی‌شک دروازه ورود به قلب، چشم است و به همین‌رو آلودگی آن، سرانجام دامن فرد را می‌آلاید. در روایات نیز بر این مهم تأکید رفته است: العین رائد الفتن. (تمیمی آمدی، 1366: ح 667 )چشم، دل را به دنبال خود می‌کشد. العیون مصائد الشیطان. (همان: ح 5560)چشم‌ها قلاب شیطان است. من أطلق طرفه کثر أسفه. (همان: ح 5554)کسی که چشمش را آزاد بگذارد، حسرتش زیاد می‌شود. من غضّ طرفه أراح قلبه. (نوری، 1408: 4 / ح 16683)کسی که چشم خود را مهار کند، دلش را آسوده ساخته است.

از همین‌رو در روایات بر حیای چشم تأکید بسیاری شده است: «فإن الله جعل الحیاء فی العینین.» (مجلسی، بی‌تا: 73 / 666) از سویی عفت که ثمره حیاست، یکی از انواع آن عفت در نگاه است که در قرآن بدان اشاره شده: قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم. (نور / 30)و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن. (نور / 31)

بی‌تردید دلیل توصیه به «غض بصر»، هم به زنان و هم به مردان آن است که در لزوم عفت و پاک‌دامنی و ترک نگاه حرام بین زن و مرد تفاوتی نیست. (قرائتی، 1383: 8 / 175) البته در همین راستا و برای جلوگیری از هرگونه آلودگی، توصیه به زنان در سایر موارد ادامه می‌یابد که این خود بیانگر حساسیت جنس زن در این خصوص است.

شواهد تجربی نیز مؤید تأثیر نگاه در ازدیاد تحریک جنسی به‌ویژه در مردان است. مردان بالغ به محرک‌های بینایی شهوانی، حساسیت بیشتری دارند. این تفاوت از همان اوایل تحت‌تأثیر اندورژن‌ها شکل می‌گیرد. اصطلاح چشم‌چرانی که برای این ویژگیِ مردان به‌کار می‌آید، زاییده حساسیت مردان نسبت به محرک‌های بینایی شهوانی است. چون برد حس بینایی زیاد است، مردان به‌صورتی گسترده‌تر تحت‌تأثیر محرک‌های شهوانی قرار می‌گیرند و از این نظر فعال‌ترند.

اسلام چون از مفاسد چشم‌چرانی ـ این بیماری روانی ـ و تأثیر آن بر سلامت روان و ایمان انسان اطلاع داشته، به‌کلی آن را ممنوع کرده است. از طرفی چون مردان دراین‌باره حساس‌ترند، به زنان [نیز] دستور حجاب و پوشش کامل داده است. (مقیمی حاجی، 1380: 137) به همین دلیل در اسلام، احکام پوشش، بیشتر برای زنان است تا مردان. آموزه‌های اسلام در موضوع‌هایی مانند کنترل نگاه، پرهیز از گفتگو‌های تحریک‌آمیز و دیگر عوامل تحریک جنسی در ارتباط با نامحرمان، اهمیت بسیاری دارد؛ به‌گونه‌ای‌که در برخی احادیث، این‌گونه ارتباط‌ها شعبه‌ای از زنا دانسته شده:

ما من أحد و هو یصیب حظاً من الزنا، فزنا العینین النظر و زنا الفم القبلة و زنا الیدین اللمس، صدّق الفرج ذلک أو کذّب. (حر عاملی، بی‌تا، 1387: ح 25396)

یافته‌های پژوهشی نیز نشان می‌دهد که محرک‌های چشمی در انحرافات جنسی سهم بسزایی دارد؛ مانند تصاویر محرکی که از طریق اینترنت، فیلم‌های ویدئویی، سینمایی و تلویزیونی پخش می‌شود. (ضمیری، 1382: 82)به‌واقع از همین روست که ثمرات بسیاری برای چشم‌پوشی ذکر شده است. برای مثال، امام صادق علیه السلام می‌فرماید: هیچ کس به‌اندازه چشم‌پوشی از نگاه [حرام]، سود نبرده است. همانا چشم از حرام پوشیده نمی‌شود، مگر آنکه قلب به مشاهده عظمت و جلال الهی توجه می‌یابد. (نوری، 1408: ح 16683)

دو. عفت و حیا در گفتار

یکی از مهم‌ترین راه‌های ارتباطی انسان با دیگران از طریق کلام است. پرهیز از پرگویی در منابع دینی بسیار مورد تأکید قرار گرفته؛ چنان‌که در روایتی می‌خوانیم: إن أحببت سلامة نفسک و ستر معایبک فاقلل کلامک و أکثر صمتک یتوفر فکرک و یستغفر قلبک و یسلم الناس من یدک. (تمیمی آمدی، 1366: ح 4252)

حیای در گفتار به شکل‌های مختلفی نمود می‌یابد؛ ازجمله حیا در استفاده از زبان، بیان مطالب مناسب، حیا نسبت به مخاطب، تذکر دادن، درخواست کردن و بیان مسائل جنسی. (بانکی پورفرد، 1386: 55 به بعد)در قرآن‌کریم درخصوص عفت در کلام چنین آمده: «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا.» (احزاب / 33)

امام سجاد علیه السلام در رساله حقوق درباره حق زبان می‌فرماید: اما حق زبان این است که با کرامت، آن را از گفتار زشت بازداشته و به گفتار خیر و بر ادب سخن واداری و هرچه بیشتر آن را از بیهوده‌گویی برحذر داری، مگر در مواردی که منفعت دین یا دنیای تو در آن است و عفت در زبان را در اموری که فایده‌ای ندارد و اثر سوء می‌آفریند، حفظ کنی؛ زیرا انسان از ضررش در امان نیست. زبان گواه بر عقل آدمی، و پیرایه و زینت عقل است و زیبایی سیرت انسان در زبانش آشکار می‌شود.

حیا و عفت در قرآن نیز با تعابیر مختلفی مطرح شده: «قول معروف» در نوع سخن گفتن با نامحرمان (بقره / 234)، «قول سدید» که همان گفتار صواب و محکم است (احزاب / 70)، «قول کریم» در نوع تکلم با پدر و مادر (إسراء / 23)، «قول بلیغ و لین» در عرصه رویارویی با فرهنگ‌های غیرالهی (نساء / 23) و «قول میسور» نیز در مواجهه با دریافت حق مستضعفان از انسان‌های کافر. (میرخانی، 1381: 65 به بعد)

سه. عفت و حیا در رفتار

این‌گونه عفت و حیا، موارد متعددی اعم از پوشش، زینت و معاشرت را دربرمی‌گیرد. منشأ عفاف، حیاست و از عفاف نیز پوشش ظاهری و عدم زینت برای نامحرمان ایجاد می‌گردد. به بیانی دیگر، حجاب زیرمجموعه عفت است، هرچند هر پوششی نمودار عفاف نیست.

در تفاوت عفاف و حجاب گفته‌شده که عفاف حالتی باطنی است، ولی حجاب به ظاهر بازمی‌گردد. در واقع حجاب مقتضی حیا و عفت است. در آیات قرآنی به‌شکل‌های مختلفی بر لزوم حیا و عفت در هر دو جنس تأکید شده؛ مانند پرهیز از گفتگوی طولانی مردان با زنان که در احادیث متعدد بدان اشاره گشته است. البته به‌دلیل تأثیر فراوان رفتار زنان در جامعه، در منابع دینی، میزان توصیه به زنان برای رعایت حیا و عفاف، بیشتر است.

یکی از آیات مهمی که بدین موضوع اشاره دارد، آیه 31 سوره نور است: [ای پیامبر!] به زنانِ باایمان بگو چشم [از نگاه به مردان نامحرم] بپوشند و دامنشان را حفظ کنند و زینتشان را جز مقداری که آشکار است، ظاهر نکنند و روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند و پاهایشان را به زمین نزنند تا زینت پنهانی‌شان آشکار شود … .

از سویی، شواهد تجربی نیز عدم وجود حیا و عفاف در رفتار ـ به‌ویژه در جنس مؤنث ـ در تحریک‌پذیری غریزه جنسی را اثبات می‌کند؛ تحریک‌هایی مانند نگاه کردن، لمس کردن، شنیدن صدای جنس مخالف، گفتگوهای محرک و تخیل‌های جنسی. (جوان، 1387: 26)

د) حیا و عفاف در زنان

برخی دانشمندان، حیای طبیعی و عفت رفتاری را به‌خصوص در زنان، فطری دانسته و آن را لازمه حیات جمعی شمرده‌اند. (دورانت، 1369: 129) بنابراین فطری و فضیلت بودن حیا در همه انسان‌ها امری بدیهی به‌نظر می‌رسد. یکی از دلایل قرآنی فطری‌بودن حیا در هر دو جنس، آیه‌ای از سوره اعراف است: فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءاتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورقة الجنة. (اعراف / 22)

مؤلف تفسیر نور عملکرد آدم و حوا را در پوشاندن خود چنین ارزیابی می‌کند: چون آنها اولین انسان بودند، پوشش برای آنها جنبه اکتسابی نداشت. بنابراین تنها دلیلِ اضطراب ایشان از برهنگی، فطری‌بودن حیا و به دنبال آن، فطری‌بودن پوشش در آنها بود و چون برهنگی خلاف فطرت است، اضطراب به‌همراه دارد. (قرائتی، 1383: 4 / 35)

دو فضیلت حیا و عفاف بنابر نظر تشکیکی بودن اخلاق (بهشتی، 1388) شدت و ضعف دارند. علوم انسانی و متون دینی این حالت را تأیید می‌کند و از وجود حیای بیشتر در زنان خبر می‌دهد. زیست‌شناسان، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان نیز بر وجود حیای بیشتر در زنان صحه می‌نهند. دکتر فخری، فیزیولوژیست مصری می‌گوید: اصل و مبدأ احساس حیا، همان احساس حیوانی جنس ماده در مورد حیاست و به همین‌رو نوع احساس حیا در زنان، از مردان قوی‌تر است. (رجبی، 1387: 86)

امام سجاد علیه السلام در تفسیر آیه 23 سوره یوسف (و غلقت الابواب) در داستان پیشنهاد گناه زلیخا به حضرت یوسف علیه السلام، عمل زلیخا در پوشاندن بت به‌وسیله پارچه را نه‌تنها نشانه حیای فطری زلیخا می‌شمرد، بلکه آن را در تقوای حضرت یوسف و دوری از آن گناه نیز مؤثر می‌داند: یوسف گفت تو از بت حیا می‌کنی، ولی من از خدا حیا نکنم. (میبدی، 1371: 5 / 58)

امام صادق علیه السلام در بخشی از حدیثی طولانی در بیان قصه آدم و حوا می‌فرماید: حوا از خداوند خواست همان‌گونه که به آدم عطایایی بخشیدی، به‌من نیز عنایت فرما. پس خدای متعال فرمود: من به تو حیا، رحمت و انس عنایت کردم … . (نوری، 1408: 15 / ح 16390)

بااین‌همه، روایات بسیاری بر لزوم رعایت بیشتر حیا از سوی زنان تأکید دارد و حتی دلایل آن را باز می‌گوید؛ مثلاً اینکه محرک‌های جنسی در ظاهر و رفتار زنان امکان جلوه بیشتری دارد. در روایتی آمده است: ستة اشیاء حسن ولکن من ستة أحسن … والحیاء حسن و هو من النساء أحسن … وإمرأة لا حیاء لها کطعام لا ملح له. (دیلمی، 1376: 9 / 693)

این مطلب مورد تأیید حکما نیز قرار گرفته است: و قال بعض الحکماء: عشر خصال یبغضها الله من عشرة أنفس: البخل من الأغنیاء … و قلة الحیاء من النساء. (مشکینی، 1424: 547)

نظریات گونه‌گونی درخصوص کمیت شهوت در زنان و مردان وجود دارد: برخی آن را در هر دو جنس، برابر ‌دانسته و پاره‌ای نیز آن را در زنان بیش از مردان پنداشته‌اند. (شلیت، 1386: 45) بنابر روایات، شهوت زنان چندین برابر مردان است. إن الله تبارک و تعالی جعل الشهوة عشرة أجزاء تسعة منها فی النساء و واحدا فی الرجال. (ابن‌بابویه، 1362: 2 / 438)

اما از سویی روایاتی نیز دیده می‌شود که میزان حیا را ـ که کنترل‌کننده شهوت است ـ در زنان بیشتر می‌داند: «الحیاء علی عشرة أجزاء تسعة فی النساء و واحدة فی الرجال.» (همان) ابوالاعلی مودودی می‌گوید: در طبع زنان، در مقابل شهوت و جاذبیت جنسی، حیا و احتشام و امتناع نیز به‌ودیعت نهاده شده است که در هر زنی کم‌وبیش وجود دارد. بدون شک این غریزه امتناع و فرار، در جنس ماده انسان بیشتر و شدیدتر است و این شدت به‌وسیله وضع غریزه حشمت و حیا در روان او افزون گشته است. (رجبی، 1387: 86)

تحقیقات صورت‌گرفته در کشورهای غربی نیز بیشتربودن حیای زنان را تأیید می‌کند. روزنامه نیویورک‌پست از زنان در خیابان می‌پرسد: آیا تصاویر برهنه مردان تحریک‌آمیز است؟ از پنج نفر مصاحبه‌شونده چهار نفر به‌طور قاطع جواب منفی می‌دهند. (شلیت، 1386: 45)

همچنین تحقیقات دانشگاه‌های آمریکا نشان می‌دهد اگر زنی جذاب از مردی تقاضای همبستر شدن کند، 75% مردان می‌پذیرند؛ درحالی‌که وقتی مردی جذاب به زنی نزدیک می‌شود و چنین تقاضایی می‌کند، هیچ زنی زیر بار نمی‌رود. (پیز، 1384: 273)

به‌هرروی بر پایه تحلیلی روان‌شناسانه دست‌کم می‌توان گفت در میزان غریزه جنسی بین دو جنس تفاوتی وجود ندارد، بلکه تفاوت در نوع گرایش‌های غریزی و نمودهای این امر در احساسات و رفتار آن‌دو است. زنان در بروز این غریزه عاطفی‌گرایند و مردان نیز رابطه‌خواه و عمل‌گرا.

به سخنی دیگر، گرایش‌های جنسی در زنان با دیگر جنبه‌های شخصیتی آنان ازجمله عزت نفس، اطمینان‌خاطر، محبت و علاقه و حیا و عفاف به‌شدت در پیوند است. (جوان، 1387: 31) نتیجه چنین حالتی آن است که زنان بیشتر به انحصار رابطه با یک مرد گرایش دارند. در واقع رابطه با چند مرد، با عواطف و روحیه زنانه سازگاری ندارد. همچنین فعالیت غریزه جنسی در زن پیش از آنکه منشأ غریزی و جسمی داشته باشد، منشأ عاطفی و روانی دارد. به بیانی دیگر، فعالیت غریزه جنسی در زن، زمانی ظاهر می‌شود که تصور کند مرد دوستدار او بوده و ارزش او را در مافوق نیاز حیوانی و شهوانی خود طالب است.

رعایت حیا و عفاف در جامعه در معرض نقدهایی نیز قرار گرفته است. برخی افراد باحیا با برچسب‌هایی ـ ازجمله امّل بودن، کمرو و بی‌اعتماد به نفس ـ مورد اتهام قرار می‌گیرند؛ حال آنکه در ارزیابی صفت حیا، گفته شد که فرد باحیا با وجود توانایی در انجام فعلی، به‌دلایل عقلانی از انجام آن می‌پرهیزد. حتی در برخی اوقات تمایل فرد اقتضا می‌کند که عملی را انجام دهد یا سخنی را بگوید و یا به شکلی خود را به دیگری بنمایاند، ولی حیا موجب می‌شود با وجود این تمایل و توانایی، خویشتن‌داری کند و حریم دیگری را پاس دارد.

این در حالی است که این توانایی در افراد کمرو وجود ندارد. ازاین‌رو شرم و خجالت، رفتاری نادرست است و حیا نیز رفتاری پسندیده. از سویی، حیا نقش تربیتی و سازنده دارد، اما شرم و خجالت ممکن است مضر باشد و حتی در مواقعی به ضد خود بدل گردد. بر این بنیاد، حیا در زنان صفتی است که در امور جنسی، نوعی حریم برای ایشان فراهم می‌آورد و آنها را از دست‌درازیِ مردان نامحرم در امان می‌دارد. از همین‌رو، این امر اساساً به توانایی‌های اجتماعی زنان بی‌ارتباط است و خاستگاه آن نیز احساس عقب‌ماندگی علمی و فکری و حس خودکم‌بینی نیست، بلکه حیا نوعی مهار مسائل جنسی است و بی‌شک رعایت آن برای همه زنان ضرورت دارد.

ه‍) راهکارهای توسعه و تقویت فرهنگ عفاف و حیا در بین زنان

بی‌تردید اکتساب فضایل اخلاقی بسته به جنس خاصی نیست، اما بدیهی است که وجود عفاف و حیا در زنان به‌دلایل گوناگون ـ ازجمله دلایل پیش‌گفته ـ اهمیت ویژه‌ای دارد. به تعبیر مقام معظم رهبری:عفت در زن، وسیله‌ای برای تعالی و تکریم شخصیت زن در چشم دیگران حتی در چشم خودِ مردان شهوتران و بی‌بندوبار است … عفاف مخصوص زنان نیست، [بلکه] مردان نیز باید عفیف باشند؛ منتها چون در جامعه، مرد به‌خاطر قدرت جسمانی می‌تواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است. (بانکی پورفرد، 1386: 223 و 228)

در کلام معصومین به کم‌حیایی زنان نیز اشاره شده است. در روایت است که رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم از جبرئیل پرسید: آیا بعد از من به زمین نزول خواهی کرد؟ عرض کرد: بلی یا رسول الله! [بر اثر فراوان‌شدن گناهان] ده‌بار به زمین نازل می‌شوم و ده‌گوهر را از زمین با خود می‌برم. پرسید: آن گوهرها کدام‌اند؟ پاسخ داد: نخست برکت را از زمین برمی‌دارم، مرتبه دوم رحمت را خواهم برد، بار سوم حیا را از چشمان زنان برمی‌دارم … . (جاجرمی، 1390: 2 / 223 / ح 24)

همچنین از ایشان نقل است: لا تقوم الساعة حتی یذهب الحیاء من الصبیان و النساء و حتی تؤکل المعاهد المغاثیر کما تؤکل الخضرة. (راوندی، بی‌تا: 17)از سویی دیگر، بدترینِ زنان نیز زنان بی‌حیا معرفی شده‌اند؛ چنان‌که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: «بدترینِ زنان شما، زن بی‌حیای عبوس است.» (نوری، 1408: 15 / ح 18037)

عوامل مختلفی موجب بی‌حیایی و بی‌عفافی برخی زنان می‌شود؛ ازجمله عوامل فرهنگی و اعتقادی (عدم شناخت و آگاهی، ضعف ایمان و تأثیر از فرهنگ غرب)، عوامل بیولوژیکی و روانی، عوامل اجتماعی (خانواده، محیط‌های آموزشی و جامعه) و عوامل سیاسی. بر همین اساس راهکارهای مطرح‌شده برای ترویج هرچه بیشتر فرهنگ عفاف و حیا، به ابعاد اجتماعی، فرهنگی، روانی و سیاسی تقسیم‌پذیر است.

یک. بعد اجتماعی

بعد اجتماعی ناظر به عملکرد محیط‌هایی مانند خانواده، جامعه، مؤسسات آموزشی (اعم از مدرسه و دانشگاه)، نهادها، سازمان‌ها و گروه‌ها و تعامل‌های اجتماعی است.

  1. تقویت باورهای دینی خانواده

بین نگرش، اعتقادات و میزان پایبندی به اصول اخلاقی خانواده و فرزندان همبستگی تنگاتنگی وجود دارد. مطالعات روان‌شناسی کودکان و نوجوانان حاکی از آن است که مهم‌ترین فرد مورد علاقه شخص، در چگونگی شکل‌گیری شخصیت وی نقش بسزایی دارد؛ چراکه نوجوانان و جوانان اغلب با این فرد همانندسازی می‌کنند. بر همین اساس، در پژوهشی میدانی مشخص شده که مهم‌ترین فرد مورد علاقه برای عموم دختران و پسران (به ترتیب با رقم 41 و 2/37 درصد) مادر است. درعین‌حال علاقه دختران به مادرانشان بیشتر از علاقه پسران به مادرانشان است.

دومین فرد مورد علاقه برای جوانان دختر و پسر (به ترتیب 2/21 و 2/29 درصد) پدر است. (تدوین سازمان ملی جوانان، 1381: 37) همچنین طی پژوهشی میدانی، بیشترین عامل اثرگذار در ایجاد انحرافات جنسی 99% عامل خانوادگی و فرهنگی بوده است. (واصفیان، 1388: 183) برای نمونه، اگر ما خروجی بحث عفاف را حجاب در نظر بگیریم، در پژوهشی میدانی مشخص شده که 89 درصد از بانوان، تربیت خانوادگی را علت رعایت نکردن حجاب اسلامی دانسته‌اند. در این پژوهش، اصلی‌ترین انگیزه رعایت نکردن حجاب همین عامل بوده است. (رجبی، 1387: 166)

بنابراین هرچه پدر و مادر نسبت به این موضوع نگرش مثبت‌تری داشته باشند، فرزندان نیز عاملان بهتری برای رعایت حیا و عفاف خواهند بود. به بیانی دیگر، تقویت باور‌های دینی خانواده‌ها مساوی با بالا رفتن باورهای دینی در فرزندان است. درخصوص رعایت حجاب اسلامی، به اثبات رسیده که میان پوشش مادر و فرزند رابطه تنگاتنگی وجود دارد؛ تا آنجاکه براساس تحقیقات صورت‌گرفته 7/90 درصد دخترانی که دارای پوشش روسری، مانتو و شلوار بودند، مادرانشان نیز چنین پوششی داشته‌اند و 7/50 درصد دختران چادری نیز همانند مادرانشان دارای پوشش مشابه بوده‌اند. (شرف‌الدین، 1386: 15)

تأثیر والدین بر فرزندان درخصوص موضوع عفاف و حیا، از لحظه انعقاد نطفه آغاز می‌شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: من لم یستحی مما قال و مما قیل فیه، فهو لغیر رشدة أو حملت امه علی غیر طهر. بی‌گمان رعایت اصول اخلاقی در دوران بارداری و توجه به لقمه حلال، نامگذاری مناسب کودکان، توجه به رشد معنوی فرزندان، غیرت بجا و مناسب پدران نسبت به مسائل اخلاقی فرزندان و از سویی، پایبندی مادر به اصول اخلاقی، از مهم‌ترین عوامل تقویت حیا و عفاف در افراد به‌شمار می‌رود.

  1. تقویت مسائل دینی در محیط‌های آموزشی

محیط‌های آموزشی در ترویج مسائل معنوی و نهادینه‌شدن آنها نقش بسزایی دارد. مربیان، محتوای آموزشی، مکان و دوستان، از عناصر محوری است که در باورپذیری ارزش‌های دینی در چنین محیط‌هایی اثرگذار است.جامعه‌شناسان معتقدند بسیاری از رفتارهای انحرافی، اکتسابی و قابل انتقال از شخصی به شخص دیگر است. ساترلند می‌گوید:برای آنکه شخصی تبهکار گردد، نخست باید یاد بگیرد که چگونه تبهکار شود. این فرآیند یادگیری در اثر کنش متقابل فرد با دیگران حاصل می‌شود. (واصفیان، 1388: 175)

از همین‌رو دوستان و مربیان در فضاهای آموزشی، در تقویت فضایل اخلاقی افراد نقش در خوری دارند. مثلاً نقش دوستان در پذیرش چادر بیش از نقش مادران در این زمینه است:70% از دخترانی که صمیمی‌ترین دوستانشان چادری بودند، چنین پوششی را برگزیده و 73% از دخترانی که نزدیک‌ترین دوستانشان دارای روسری و مانتو و شلوار بودند، خود همین‌گونه بودند. (شرف‌الدین، 1386: 15) محتوای آموزشیِ مناسب در مؤسسات آموزشی، در ایجاد آگاهی و تقویت فضیلت حیا و عفاف نیز بسیار مؤثر است. به‌جز آموزش‌های مناسب، پیوستگی آنها در مقاطع مختلف تحصیلی نیز ازجمله موارد مهم اثرگذاری است.

دو. بعد فرهنگی و اعتقادی

مؤثرترین راه برای ایجاد یا تقویت ارزش یا فضیلتی در افراد، کار فرهنگی است. بالابودن فرهنگ جامعه بیانگر توسعه‌یافتگی آن جامعه است. به بیانی دیگر، همان‌گونه که برخی عوامل غیرفرهنگی در ایجاد ناهنجاری‌های اجتماعی ـ ازجمله تضعیف روحیه حیا و عفاف در زنان ـ نقش زیادی دارد، عوامل فرهنگی مثبت نیز موجب تقویت روحیه عفاف در زنان می‌گردد.

از مهم‌ترین راهکارهای فرهنگی در توسعه و نهادینه‌سازی فرهنگ عفاف و حیا می‌توان بدین موارد اشاره داشت: ایجاد شناخت و دادن آگاهی به بانوان نسبت به مسئله حیا و عفاف، آگاه کردن جامعه ـ به‌ویژه بانوان ـ از پیامدهای منفی بی‌حیایی و بی‌عفافی، هدایت تمایل بانوان به تبرج و تنوع‌خواهی، پررنگ کردن نقش رسانه‌های جمعی در الگوسازی مناسب برای احیای فضایل عفاف و حیا و نیز تصحیح نگرش‌ها نسبت به مقوله زن.

سه. بعد بیولوژیکی و روانی

بسیاری از عوامل بیولوژیکی و روانی در زنان موجب می‌شود که برخی از آنان از مسیر حیا و عفاف فاصله گیرند. ازجمله زمینه‌های بیولوژیکی و روانی در این زمینه عبارت است از: میل به خودنمایی، تبرج، تزئین، تجمل و خودآرایی، تمایل شدید به جلب کردن توجه دیگران به‌ویژه در دوره جوانی، به رخ کشیدن زیبایی‌ها، میل به برانگیختن احساسات مثبت افراد و نیز به‌دست آوردن آرامش و امنیت در پرتو تحسین و تمجید دیگران. (شرف‌الدین، 1386: 5)

ازاین‌رو به نظر می‌رسد پرورش نیروی عقلانی، ایمان‌گرایی، پذیرش مسئولیت، آماده‌سازی فرد برای رویارویی با دنیای متجدد، تعدیل غرایز و دقت در دوست‌گزینی، از مواردی است که موجب از بین رفتن عواملِ پیش‌گفته می‌شود. بی‌تردید دین اسلام با امور فطری زنان ـ مانند میل به تبرج ـ مخالف نیست، اما درصدد اصلاح و تعدیل آن در کانون خانواده است.

چهار. بعد سیاسی

برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهد که پاره‌ای از افراد هنگامی که به‌هر دلیل با موجودیت نظامِ حاکم مخالف می‌شوند، یا بخشی از عملکرد آن را نمی‌پسندند و از سویی نیز نمی‌توانند به واکنشی ستیزه‌جویانه دست زنند، مخالفت خود را در رفتارهای اجتماعی ظاهر می‌سازند؛ رفتارهایی که برخی از آنها از مصادیق بی‌حیایی و بی‌عفتی به‌شمار می‌رود.

بنابراین اگر حاکمیت سیاسی و اجتماعی از آنِ مذهب‌گرایان باشد، آنان می‌کوشند هر آنچه نشان مذهب دارد، از خود دور سازند و در برابر آن موضع‌گیرند. (غلامی، 1387: 168) از دیگر سو، عده‌ای نیز که از فطرت الهی خود دور شده‌اند و نسبت به ارزش والای عفاف و حیا شناخت کافی ندارند، این‌گونه فضایل اخلاقی را غیرواقعی دانسته، تأکید بر لزوم رعایت آنها را تنها زاییده تخیلات علمای دین می‌دانند و به همین‌رو با رعایت نکردن آنها سعی می‌کنند با حاکمیت سیاسی و دینی حاکم مخالفت کنند.

به همین دلیل عملکرد صحیح نظام سیاسی کشور می‌تواند در توسعه و تقویت عفاف و حیای بانوان نقش مهمی داشته باشد. این عملکردها دارای بعد فرهنگی، نظارتی و انتظامی است که بی‌شک توجه به این ابعاد و هماهنگ‌کردن آنها از سوی دولتمردان و سیاستمداران، انعکاس مناسبی در این زمینه خواهد داشت. دولت، حوزه‌های علمیه، جامعه کارشناسی و نهادهای زنان، مهم‌ترین مجموعه‌هایی هستند که می‌توانند با برنامه‌ای هماهنگ، بیشترین نقش را در تقویت فرهنگ عفاف و حیا در جامعه ایفا کنند.

همچنین یکی از مهم‌ترین وظایف حاکمیت سیاسی هر جامعه، کنترل اجتماعی است. بر این اساس، جامعه هرقدر در فرآیند جامعه‌پذیری و شکل‌گیری شخصیت افراد دقت ورزد و نصاب تربیتی، اخلاقی و انضباط اجتماعی بالایی را در نظر داشته باشد، از طراحی و اِعمال ساختارهای نظارتی و کنترل دقیق ـ اعم از رسمی و غیر رسمی ـ گریزی نخواهد داشت؛ زیرا در هر جامعه، همواره افراد ناسازگار و متخلفی وجود دارد که درصدد سرپیچی‌اند. (شرف‌الدین، 1386: 13)

ناگفته نماند برخورد قهریه با مصادیق بی‌حیایی و بی‌عفافی در جامعه آخرین راه‌حل است. بی‌تردید تا در این زمینه کارهای فرهنگی زیربنایی و روبنایی صورت نپذیرد، برخوردهای انتظامی جز بازخورد منفی در جامعه، پیامد دیگری نخواهد داشت، هرچند برخی معتقدند که برخوردهای مقطعی نیز می‌تواند در بازگشت انسان به فطرت سلیمش اثرگذار باشد.

نتیجه‌

بر پایه آنچه گفته آمد، مشخص شد که دو واژه حیا و عفاف از نظر واژگانی و اصطلاحی دارای معانی متفاوتی هستند، اما به‌شدت نیز با یکدیگر مرتبط‌اند؛ بدین‌معنا که یکی (حیا) ریشه و دیگری (عفاف) ثمره آن است. بر همین اساس، جلوه‌های حیا و عفاف در آیات و روایات مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به این مصادیق، آشکار گردید که این‌دو صفت بسیار به یکدیگر نزدیک‌اند.

بررسی‌های ما در آیات و روایات و همچنین گزارش‌های تجربی نشان می‌دهد که جلوه حیا و عفاف در زنان بیش از مردان است و این نکته‌ای است که می‌توان آن را مطابق با فطرت و خلقت زنان دانست. در پایان این پژوهش با توجه به مفهوم‌شناسی حیا و عفاف، راهکارهایی برای تقویت و ترویج این فرهنگ در بین زنان، به‌دست داده شد؛ چراکه معتقدیم زنان در امور تربیتی خانواده مؤثرترین‌اند. این راهکارها به ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، روانی و سیاسی اشاره داشت که البته هریک نیز به موارد جزئی‌تری تقسیم‌پذیر است.

منابع و مآخذ

  1. قرآن کریم.
  2. ابن‌اثیر، مبارک بن مبارک الجزری، 1367، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تحقیق طاهر احمد الزواری، قم، اسماعیلیان.
  3. ابن‌بابویه القمی، محمد بن علی (شیخ صدوق)، 1362، الخصال، قم، جامعه مدرسین.
  4. ابن‌مسکویه، احمد بن محمد، 1371، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، قم، بیدار.
  5. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، 9 جلد، بیروت، دار صادر.
  6. احمدی، علی‌اصغر، 1378، روابط دختر و پسر در ایران، تهران، سازمان اولیاء و مربیان.
  7. اسماعیلی ‌یزدی، عباس، 1386، فرهنگ صفات بایدها و نبایدهای اخلاقی، قم، مسجد مقدس جمکران.
  8. امام جعفر صادق علیه السلام (منسوب به)، 1400 ق، مصباح الشریعة، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
  9. بانکی‌ پورفرد، امیرحسین، 1381، آیینه زن (مجموعه موضوعی سخنان مقام معظم رهبری)، قم، کتاب طه.
  10. ــــــــــــــــــــ ، 1386، حیا، اصفهان، حدیث راه عشق.
  11. بهشتی، احمد، 1388، «اخلاق و تشکیک»، دو فصلنامه عقل و دین، ش 2.
  12. پسندیده، عباس، 1386، پژوهش در فرهنگ حیا، قم، دارالحدیث.
  13. پیز، آلن و باربارا، 1384، آنچه زنان و مردان نمی‌دانند (حقایقی درباره برقراری ارتباط با جنس مخالف)، ترجمه زهرا افتخاری، تهران، نسل نواندیش.
  14. تمیمی آمدی، عبدالواحد، 1366، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
  15. ثابت، حافظ، 1387، تربیت جنسی در اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
  16. جاجرمی، ابوالحسن بن محمد کاظم، 1390، ینابیع الحکمه، تهران، نشر سرور.
  17. جوان، عبدالله، 1387، بررسی روابط دختر و پسر در ایران، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما.
  18. الحر العاملی، محمد بن الحسن، 1387، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، قم، ذوی القربی.
  19. حرانی، ابن‌شعبه، 1404 ق، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله و سلم، قم، جامعه مدرسین.
  20. دهخدا، علی‌اکبر، 1338، لغت‌نامه دهخدا، زیر نظر محمد معین، تهران، دانشگاه تهران.
  21. دورانت، ویل، 1369، لذات فلسفه، ترجمه علی زریاب خوئی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
  22. دیلمی، احمد و مسعود آذربایجانی، 1381، اخلاق اسلامی، قم، دفتر نشر معارف.
  23. دیلمی، شیخ حسن، 1376، ارشاد القلوب الی الصواب، ترجمه علی سلگی نهاوندی، قم، ناصر.
  24. الراغب ‌الاصفهانی، حسین بن محمد، 1412 ق، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت، دار القلم.
  25. راوندی، سید فضل‌الله، بی‌تا، النوادر للراوندی، قم، دارالکتاب.
  26. رجبی، عباس، 1383، «حیاء و خودآرایی؛ نقش آن در سلامت روانی زن»، مجله معرفت، ش 87.
  27. ــــــــــــــــــــ ، 1387، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه .
  28. سازمان ملی جوانان، وضعیت و نگرش و مسایل جوانان ایران، 1381، تهران، روناس.
  29. شرف‌الدین، حسین، 1386، «ریشه‌یابی جامعه‌شناختی بی‌حجابی»، فصلنامه فقه؛ کاوشی در فقه اسلامی، ش 51 ـ 52، برگرفته از سایت: www.shareh.net.
  30. شلیت، وندی، 1386، فمنیسم در آمریکا تا سال 2003 (نابودی عفاف ارمغان فمنیسم)، ترجمه سمانه مدنی، قم، دفتر نشر معارف.
  31. ضمیری، محمدرضا، 1382، «رسانه‌ها و انحرافات جنسی»، کتاب زنان، ش 8.
  32. طباطبایی، سید محمدحسین، 1374، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  33. الطریحی، فخرالدین، 1408 ق، تحقیق السید احمد الحسینی، تهران، مکتبة نشر الثقافة الاسلامیة.
  34. طوسی، خواجه نصیرالدین، بی‌تا، اخلاق ناصری، شیراز، انتشارات علمیه اسلامیه.
  35. غزالی، امام محمد، 1368، کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
  36. ــــــــــــــــــــ ، 1374، میزان العمل، تصحیح سلیمان دانا، ترجمه علی‌اکبر کسمایی، تهران، سروش.
  37. غلامی، یوسف، 1387، اخلاق و رفتارهای جنسی، قم، دفتر نشر معارف.
  38. قاضی مرادی، حسن، 1383، در ستایش شرم، تهران، اختران.
  39. قرائتی، محسن، 1383، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن.
  40. کلینی، محمد بن یعقوب، 1362، الکافی، تهران، اسلامیه.
  41. مجلسی، محمدباقر، بی‌تا، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، الاسلامیة.
  42. محمدی ری‌شهری، محمد، 1377، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث.
  43. مشکینی، علی، 1424 ق، تحریر المواعظ العددیه، قم، الهادی.
  44. مصباح یزدی، محمدتقی، 1381، «اخلاق و عرفان اسلامی»، مجله معرفت، ش 54.
  45. مقیمی حاجی، ابوالقاسم، 1380، جوانان و روابط، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه.
  46. موسوی خمینی، سید روح الله (امام)، 1378، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمة الله علیه .
  47. میبدی، رشیدالدین احمد بن ابی‌سعد، 1371، کشف الاسرار و عدة الابرار، تحقیق علی اصغر حکمت، تهران، امیرکبیر.
  48. میرخانی، عزت‌السادات، 1381، «جایگاه عفاف در قوانین و حقوق اجتماعی»، ندای صادق، ش 25.
  49. میرعارفین، زهره سادات 1385، «عفاف زن در متون مقدس»، بینات، ش 51.
  50. نراقی، مولی مهدی، 1367، اخلاق اسلامی (گزیده کتاب جامع السعادات)، ترجمه سید جلال‌الدین مجتبوی، تهران، حکمت.
  51. ــــــــــــــــــــ ، 1377، علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه دکتر سید جلال‌الدین مجتبوی، تهران، حکمت.
  52. نوری، حسین، 1408، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسه آل البیت.
  53. واصفیان، فرزانه، 1388، «شناسایی عوامل مؤثر بر انحرافات جنسی زنان»، فصلنامه پژوهشی پژوهش‌نامه اخلاق، ش 3.
  54. ورام بن ابی‌فراس، بی‌تا، مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، قم، مکتبة فقیه.
  55. Marx, karl, 1975, letter to Arnold roge, march 1843, in collected works, vol.2, progress publisher.
  56. www.noormags.com

منبع: فصلنامه پژوهشی در اخلاق شماره10

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *