میلاد حضرت صاحب الزمان (عج) مبارک

خانه / اختصاصی هیأت / میلاد حضرت صاحب الزمان (عج) مبارک

میلاد موعود

دوازدهمین و آخرین امام شیعیان، در سپیده دم روز جمعه پانزده شعبان سال 255 ه. ق در شهر سامراء به دنیا آمد. پدر گرامی اش امام حسن عسکری(ع) و مادر بزرگوارش نرجس (نرگس) نام داشت. وقتی نرجس را به همراه تعدادی دیگر در جنگ مسلمانان و رومیان اسیر کردند و به بغداد آوردند، کسی حاضر نمی شد او را بخرد تا آن که فرستاده ای از سوی امام هادی(ع) نامه ای به زبان رومی برایش آورد و او با خواندن نامه، سخت گریست و گفت: مرا به کسی بفروش که این نامه را نوشته است و بعد او را به خانه امام هادی(ع) آوردند و همسر امام حسن عسکری(ع) شد.

هنگامی که امام مهدی(عج) به دنیا آمد پدرش تولد او را پوشیده نگه داشت و به شیعیان سفارش کرد از ذکر نام آن حضرت جلوگیری کنند. امام حسن عسکری(ع) یک سال پیش از شهادتش، حضرت مهدی(عج) را به همراه مادربزرگش به مکه فرستاد تا از چشم مأموران دور بماند و برای انحراف افکار دشمنان، بدون این که اسمی از آن حضرت ببرد، مادر خویش را وصی خود قرار داد.

«آن حضرت پس از شهادت پدر، حدود پنج ساله بود که به امامت رسید. امامت او نیز بنا بر حدیث های فراوانی بود که از پیامبر(ص) و امامان پیشین روایت شده بود. جعفر، عموی امام زمان(عج) پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) ادعای امامت و جانشینی آن حضرت را کرد و می خواست با خواندن نماز بر جنازه برادرش جانشینی خود را رسمیت بخشد، اما ناگهان حضرت مهدی(عج) در جلوی چشم همگان حاضر شد، جعفر را کنار زد و خود بر جنازه پدر نماز گزارد و پس از نماز از چشم مردمان پنهان شد. آن حضرت چند بار دیگر نیز چنین ظاهر شد.»

اسما، القاب و کنیه های حضرت مهدی(عج)

برای حضرت مهدی(عج) 182 اسم ذکر کرده اند. شیخ صدوق از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده که فرمود: «بیرون می آید مردی از فرزندان من در آخرالزّمان و فرمود که برای او دو اسم است. اسمی مخفی و اسمی ظاهر، اما اسم مخفی او، احمد است.»

شیخ طوسی می گوید: «از حذیفه روایت شده که گفت: شنیدم از رسول خدا(ص) که ذکر کرد مهدی را. پس فرمود: بیعت می کنند با او، در رکن و مقام، اسم او احمد است و عبدالله و مهدی، پس این ها نام های اوست.»

بعضی از اسامی و القاب مشهور دیگر آن حضرت عبارت اند از: ابوالقاسم، ابوصالح، ابوابراهیم، ابومحمد، بقیةالله، بقیةالانبیا، حجت الله، خاتم الاوصیا، خلف صالح، خلیفةالله، صاحب الزّمان، صاحب العصر، صاحب الامر، قائم، منصور، منتظر، منتقم، نعمت ظاهره و….

ویژگی های ظاهری حضرت مهدی(عج)

امام زمان(عج) چشمانی سیاه، ابروانی پیوسته، ریشی انبوه و یک خال هاشمی بر گونه راست دارد. صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشد و بلند قامت است.

بعضی از خصوصیات ظاهری آن حضرت بدین شرح است:

1 – شبیه پیامبر(ص)

حضرت مهدی(عج) سیمایی چون سیمای پیامبر(ص) دارد، در رفتار و گفتار و سیرت نیز همانند اوست. امیرالمؤمنین(ع) روزی به فرزند خود امام حسین(ع) نظر افکنده، به اصحاب خود فرمودند:

«سیخرج الله من صلبه رجلاً باسم نبیکم، یشبهه فی الخلق و الخلق؛ در آینده از نسل او مردی پدید می آید که همنام پیامبر شماست و در ویژگی های ظاهری و سجایای اخلاقی به او شباهت دارد.»

2 – زیبا و خوش صورت

امیرالمؤمنین(ع) در وصف زیبایی آن حضرت فرمودند: «هو شابّ مربوع حسن الوجه».

3 – گشاده پیشانی

«هو رجل اجلی الجبین، نور وجهه یعلو سواد لحیته و رأسه؛ پیشانی بلند و گشاده اش بر هیبت و وقارِ چهره زیبایش می افزاید و چنان نوری بر چهره و جبین او پیداست که سیاهی موهای سر و محاسن شریفش را تحت الشعاع قرار می دهد.»

4 – میانه قامت

حضرت علی(ع) فرمودند: «لیس بالطّویل الشامخ و لا بالقصیرٍ اللازق، بل مربوع القامة؛ قامتی نه دراز بی اندازه و نه کوتاه بر زمین چسبیده دارد، بلکه اندامش معتدل و میانه است.»

5 – دارای دو خال مخصوص

امام صادق(ع) فرمودند: «بالقائم علامتان: شامةٌ فی رأسه و داء الحزاز برأسه، و شامةٌ بین کتفیه من جانبه الأیسر تحت کتفیه ورقَةً مثل ورقة الآس؛خالی بر چهره دارد که بر گونه راستش هم چون دانه مُشکی میان سفیدی صورتش می درخشد و خالی دیگر بین دو کتفش متمایل به جانب چپ بدن دارد.»

درباره شمایل ظاهری امام زمان(عج)، از روایات و احادیث می توان بعضی دیگر از صفات آن حضرت را به دست آورد:

* آن حضرت رنگی سپید اما مختصری آمیخته با رنگ سرخ دارد.

* چشمانش سیاه و ابروانش به هم پیوسته است و در وسط بینی اش کمی برآمدگی وجود دارد.

* میان دندان هایش گشاده و گوشت صورتش کم است.

* میان دو کتفش عریض است و شکم و ساق او به امیرالمؤمنین(ع) شباهت دارد.

* در وصف او آمده است: «المهدی طاووس أهل الجنّه، وجهه کالقمر الدّرّی علیه جلابیب النّور؛حضرت مهدی(عج) طاووس اهل بهشت است، چهره اش مانند ماه درخشنده است و گویا جامه هایی از نور بر تن دارد.»

طول عمر مهدی(عج)

روایات متعددی درباره طول عمر، به ویژه طول عمر حضرت مهدی وارد شده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

امام سجاد(ع) فرمودند: در حضرت مهدی(ع) سنّت و شیوه ای از زندگی حضرت نوح(ع) است و آن طول عمر است

امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود که از طول غیبت ولی عصر(عج) متعجب بود، فرمودند: «خدای تبارک و تعالی سه ویژگی از سه پیامبر را در قائم ما(عج) جاری ساخته است: ولادت او را هم چون ولادت حضرت موسی(ع) قرار داد؛ غیبت او را همانند غیبت حضرت عیسی(ع) مقرّر فرمود و عمر طولانی او را چون عمر طولانی حضرت نوح(ع) قرار داد. آن گاه به بنده صالح خود، حضرت خضر(ع) عمر جاودانی داد تا علت عمر طولانی او باشد.»

امام صادق(ع) فرمود: «اما بنده صالح، حضرت خضر(ع) که خدای تبارک و تعالی برای او عمر طولانی قرار داد، نه برای این که در آینده به پیامبری برگزیده شود یا کتابی بر او نازل گردد یا شریعتی برای او تشریع شود، بلکه فقط برای این که در علم ازلی خدای تبارک و تعالی مقدّر بود که عمر قائم ما در زمان غیبت، بسیار طولانی باشد، ولی دانست که بسیاری از مردمان، این عمر طولانی را انکار خواهند کرد، خدایش او را عمر بسیار طولانی داد بدون این که سبب دیگری داشته باشد؛ فقط برای این که با عمر طولانی او به عمر طولانی حضرت قائم(عج) استدلال گردد و بدین وسیله حجت بر دشمنان لجوج تمام شود تا مردمان را در پیش گاه خدا حجتی نباشد.»

تاریخ و طول عمر

در کتاب های تاریخی انسان های با عمر طولانی به نام «معمّرین» معرفی شده اند؛ یعنی کسانی که عمر طولانی دارند. شاید این مطلب فقط یک تصادف باشد که در طول تاریخ، تنها به دو تن مأموریت داده شده که تمدن انسانی را از مایه های فساد و تباهی پاک سازند و دوباره آن را بسازند و زندگی آن دو چنان طولانی شود که چندین برابر یک آدم معمولی عمر کنند. «نوح» نخستین آن دو در گذشته، نقش خود را به پایان برد و به گفته صریح قرآن، 950 سال در میان قوم خویش زندگی کرد و سرنوشتش آن بود که به دنبال طوفان، تمدن جهان را از نو به پا سازد. و دیگری، «مهدی» است که نقش خویش را در آینده ایفا می کند و تاکنون بیش از هزار سال در میان توده خویش زیسته و چنین مقدّر است که در روز موعود، جهان را دوباره می سازد

نمونه های گوناگونی در تاریخ راجع به طول عمر بعضی انسان ها آمده است که به چند مورد اشاره می کنیم:

– شیخ طوسی (ره): لقمان بن عاد، 3500 سال عمر کرد.

– ربیع بن ضبع بن وهب، 340 سال زیست.

– اکثر بن صیفی، 330 سال در این جهان ماند و پدرش «صیفی بن رباح»، 270 سال زیست، بدون این که از تعقل و تفکرش کم شود و او به ذوالحلم (صاحب بردباری) معروف بود. 

– حضرت خضر(ع) قبل از حضرت موسی (ع) متولد شده و هنوز هم زنده است.

– حضرت نوح(ع)2800 سال عمر کرد.

– عرج بن عنق، 3600 سال عمر کرد. او در زمان حضرت آدم(ع) متولد شد و زنده بود تا حضرت موسی(ع) او را کشت.

– ضحاک که او را بیورسپ می گفتند، 1000 سال عمر کرد.

– آدم ابوالبشر و شیث، 912 سال زندگی کردند.

– در تورات آمده است که ذوالقرنین 3000 سال عمر کرد.

دلایل غیبت امام زمان(عج)

پس از هجوم مأموران عباسی به خانه امام حسن عسکری(ع) و جست وجوی فرزند و جانشین وی، روشن شد خطری که جان امام آینده را تهدید می کند، بسیار جدی است. این هجوم و پی گیری در پیدا کردن حضرت مهدی ایجاب می کرد تا برای نگه داری جان باقی مانده سلسله امامت و سلاله نبوت و مصلح بزرگ انسانیت، اقدامی بس جدی به عمل آید. یکی از علل ظاهری و ملموس آن، همین چگونگی و پیش آمد بود که از سوی دشمنان پدیدار گشت و باعث امر عظیم غیبت شد.

موضوع غیبت – آن چنان که در روایات آمده است – سرّی از اسرار خداوند و غیبی از غیوب الهی است. بنابراین نمی توان به طور دقیق پرده از این راز برداشت ولی حین فحص در روایات می یابیم که این دسته از روایات، به سه محور و دلیل اصلی تصریح دارند که به آن ها اشاره می کنیم:

1 – نجات یافتن از خطر قتل

اگر امام زمان از همان ابتدا در میان مردم می زیست، این امکان وجود داشت که بسان ائمه دیگر کشته شود که در این صورت مأموریت الهی و اهداف اصلاحی وی ناقص می ماند.

زرارة بن اعین از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمود: «قائم باید غایب شود، عرض کردم: چرا؟ فرمود: از کشته شدن می ترسم و با دست به شکم خود اشاره کرد.»

2 – محفوظ ماندن از بیعت با ستم گران

حضرت مهدی هیچ حکومتی را به رسمیت نشناخته و نمی شناسد. او مأمور به تقیه از هیچ سلطانی نیست و تحت حکومت هیچ ستم گری در نیامده و در نخواهد آمد، زیرا مطابق وظیفه خود عمل کرده و دین خدا را به طور کامل و بی هیچ بیم و ملاحظه ای اجرا می کند. بنابراین جای هیچ عهد و بیعت با کسی و مراعات و ملاحظه دیگران باقی نمی ماند.

3 – امتحان و آزمایش مردم

گروهی که ایمان محکمی ندارند، باطنشان ظاهر می شود و کسانی که ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده، به واسطه انتظار فرج و صبر بر شداید و ایمان به غیب، ارزش آن ها معلوم می شود و به درجاتی از ثواب نایل می گردند.امام کاظم(ع) می فرمایند: «زمانی که پنجمین فرزند من غایب می شود، مواظب دین خود باشید. مبادا کسی شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتی خواهد داشت به گونه ای که گروهی از مؤمنان از عقیده خود برمی گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می کند…. »

آغاز غیبت کبری

بعد از درگذشت ابوالحسن سمری، مرحله جدیدی در تاریخ شیعه آغاز گشت که به دوران «غیبت کبری» معروف است.

ابوالحسن علی بن محمد سمری، چهارمین و آخرین سفیر حضرت ولی عصر(ع)، بعد از رحلت حسین بن روح به مقام نیابت منصوب شد و مدت سه سال عهده دار این منصب بود تا این که در نیمه شعبان 329 هجری دار فانی را وداع گفت و با رحلت او باب سفارت بسته شد.

از توقیعات شریفی که به دست او از ناحیه مقدسه صادر شده، توقیع معروفی است که در اواخر سفارت او صادر شد و آن این است:

«و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة علیهم؛ اما در مورد حوادثی که روی می دهد، به راویان احادیث ما رجوع کنید، که آن ها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم.»

در روزهای بیماری علی بن محمد سمری از وی پرسیدند: ما را به چه کسی توصیه می کنی که بعد از تو در مسائل شرعی و حقوقی به او مراجعه کنیم؟ در پاسخ فرمود: «خدا مشیتی دارد که آن را انجام خواهد داد». آن گاه نامه ای را که از ناحیه مقدسه رسیده بود، درآورد و مهر آن را بشکافت و برای حاضران قرائت نمود. ترجمه این توقیع شریف که به خط حضرت مهدی(عج) نوشته شده چنین است:

«به نام خداوند بخشنده مهربان، خدا پاداش برادرانت را در سوگ تو افزون سازد، که تو شش روز دیگر از این جهان رحلت خواهی کرد. کارهایت را فراهم ساز و کسی را به جانشینی خود برنگزین و به کسی وصیت مکن، که غیبت کامل فرا رسیده است. دیگر تا روزی که خدای تبارک و تعالی بخواهد، ظهوری نخواهد بود. و آن مدتی بس دراز خواهد بود که دل ها را قساوت خواهد گرفت و زمین پر از ظلم و ستم خواهد شد. در این دوران برخی از شیعیانم ادعای مشاهده خواهند نمود. آگاه باشید که هر کس ادعای مشاهده کند پیش از خروج سفیانی و وقوع صیحه، دروغ گفته است. و هیچ حول و قوّه ای جز برای خداوند بزرگ و بزرگوار نیست.»

آخرین سفیر حضرت بقیةالله(ع) طبق وعده آن حضرت، در روز ششم از صدور توقیع شریف، دیده از جهان فرو بست و با رحلت او غیبت صغری پایان یافت و غیبت کبری آغاز گردید. تعیین روز وفات سمری طی نامه و قرائت آن در حضور جمع کثیری از شیعیان، به طور حتم و جزم اثبات می کند که آن نامه به دست خط شریف حضرت بقیةالله(ع) بوده است، که خواسته در آستانه غیبت کبری معجزه ای دیگر از خود نشان دهد و بر قوّت ایمان و اخلاص شیعیان بیفزاید، تا با گام هایی استوار به استقبال غیبت کبری بشتابند.

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *