ناتوی فرهنگی چیست؟

خانه / پیشنهاد ویژه / ناتوی فرهنگی چیست؟

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان در مورد ناتوی فرهنگی فرمودند :
در مقابل پیمان ناتو كه آمریكاییها در اروپا به عنوان مقابله با شوروی سابق یك مجموعه مقتدر نظامی به وجود آوردند ؛ اما برای سركوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده می كردند ، حالا یك ناتوی فرهنگی هم به وجود آْورده اند . این ، بسیار چیز خطرناكی است . البته حالا هم نیست ؛ سالهاست كه این اتفاق افتاده است .

ناتوی فرهنگی چیست؟

 بعد از پایان جنگ سرد و حذف تهدید نظامی شوروی كه هدف اصلی شكل گیری ناتو بود ، بسیاری از آگاهان استمرار حیات ناتو را غیرضروری دانستند . اما از آن جایی كه سیاست خارجی ایالات متحد آمریكا بر اساس یك دشمن و تهدید خارجی استوار است با تئوریزه كردن فضای بعد از جنگ سرد بر مبنای ” جنگ تمدن ها ” نه تنها استمرار حیات ناتو با ماهیت نظامی را ضروری دانستند بلكه با توجه به چالش جدید غرب در مقابل بیداری جهان اسلام ، شاهدیم كه دنیای غرب باز هم همچون گذشته با سردمداری آمریكا به صورت غیررسمی ، سازمانی را در حوزه فرهنگ ایجاد كرده كه به تعبیر مقام معظم رهبری می توان آن را ” ناتوی فرهنگی ” نام گذاشت.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان در مورد ناتوی فرهنگی فرمودند :

من پریروز در روزنامه – البته سه ، چهار ماه قبل از این ، من مقاله اش را دیده بودم – گزارشی از تشكیل ” ناتوی فرهنگی ” را خواندم . یعنی در مقابل پیمان ناتو كه آمریكاییها در اروپا به عنوان مقابله  با شوروی سابق یك مجموعه  مقتدر نظامی به وجود آوردند ؛ اما برای سركوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده می كردند ، حالا یك ناتوی فرهنگی هم به وجود آْورده اند . این ، بسیار چیز خطرناكی است . البته حالا هم نیست ؛ سالهاست كه این اتفاق افتاده است .

مجموعه ی زنجیره ی به هم پیوسته  رسانه های گوناگون – كه حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلویزیونها و رادیوها – در جهت مشخصی حركت می كنند تا سررشته ی تحولات جوامع را به عهده بگیرند ؛ حالا كه دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است .

در گرجستان كه یك تحول سیاسی اتفاق افتاد و جابجایی قدرت انجام گرفت ، یك سرمایه دار آمریكایی و صهیونیست یهودی – البته اسمش معروف است ، من نمی خواهم اسمش را بیاورم – اعلام كرد كه من ده میلیون دلار در كشور گرجستان خرج كردم و تحول سیاسی ایجاد كردم ؛ خیلی راحت . ده میلیون دلار خرج می كنند ، یك حكومت را كنار می گذارند ، یك حكومت دیگر را سر كار می آورند ! اینها باید روی مردم اثر بگذارند ؛ باید اجتماعات درست كنند . در اوكراین هم همین كار را كردند ؛ در جاهای دیگر هم همین كار را كردند . گاهی اوقات تأثیراتشان به شكل دیگری است و تعیین كننده است ؛ شاید این را در یك جمع دانشجویی دیگر گفته باشم كه ماهاتیر محمد ، نخست وزیر سابق مالزی – كه بسیار هم آدم پركار و دقیق و جدی و پایبندی بود – به تهران آمد ، به دیدن من هم آمد ؛ همان اوقات بود كه تحولات گوناگونی در آسیای شرقی اتفاق افتاده بود ؛ در مالزی ، اندونزی و تایلند ، و زلزله ی اقتصادی به وجود آمده بود . همین سرمایه دار صهیونیستی و بعد سرمایه دارهای دیگر ، با بازیهای بانكی و پولی توانستند چند تا كشور را به ورشكستگی بكشانند. در آن وقت ماهاتیر محمد به من گفت : من فقط همین قدر به شما بگویم كه ما یك شبه گدا شدیم ! البته وقتی كشوری وابستگی اقتصادی پیدا كرد و خواست نسخه های اقتصادی بانك جهانی و صندوق بین المللی پول را عمل بكند ، همین طور هم خواهد شد .

بخش اول ، تبیین ابعاد و پیشینه

در دهه 1920 و 1930 میلادی سه ایدئولوژی مختلف از متن فرهنگ و تمدن غربی سر بر آورد ، چالش های متقابل این سه ایدئولوژی و توسعه طلبی هر یك در نهایت منجر به جنگ جهانی دوم در سال 1939 گردید . لیبرال دموكراسی غرب به سردمداری آمریكا و كمونیسم شرق به رهبری اتحاد جماهیری شوروی در مقابل دشمن مشترك یعنی آلمان نازی به یك اتحاد موقت دست یافتند و در خلال جنگ سعی نمودند با تشكیل كنفرانس های گوناگون مثل یالتا ، تهران و سانفرانسیسكو نقشه سیاسی – ایدئولوژی دنیای بعد از جنگ را مهندسی كنند .

اما علی رغم موفقیت نسبی این دو قدرت در تعیین حوزه نفوذ و تقسیم جهان ، با پایان جنگ و نابودی دشمن مشترك اختلاف دو ابرقدرت پیروز در جنگ به زودی نمایان و جبهه بندی جدید و بلوك بندی قدرت با محوریت آمریكا و شوروی شكل گرفت و هر یك تهدید جدی علیه دیگری قلمداد می شد . از این روی هر یك از دو بلوك قدرت سر بر آورده از جنگ جهانی دوم درصدد تمهیدات لازم جهت مقابله با رقیب تدارك برآمدند. در همین راستا در سال 1949 یعنی حدود 4 سال پس از پایان جنگ جهانی دوم پیمان آتلانتیك شمالی ( ناتو ) با رهبری آمریكا و با حضور و عضویت كشورهای اروپای غربی با هدف مقابله با تهدیدات قدرت نظامی اتحاد جماهیری شوروی و تسلط بر منافع ملت ها شكل گرفت .

سازمان ناتو گرچه به بحث و بررسی مسایل سیاسی ، اقتصادی و حتی مسایل و مشكلات ناشی از جنگ اعضای خود هم می پرداخت ، اما جهت گیری و رویكرد اصلی آن نظامی بود . این سازمان در سال 1950 با لشكركشی به كره جنوبی دامنه نفوذ خود را تا جنوب شرق آسیا گسترش داد و با عضویت یونان و تركیه در سال 1952 حوزه مدیترانه را نیز ضمیمه حضور نظامی خود كرد . بعد از مدتی با شكل گیری سازمان ” سنتو ” بین تركیه ، ایران و پاكستان  و اعمال سیاست سد نفوذ ( Containments) یك كمربند امنیتی از اروپا تا منتهی الیه آسیا در مقابل تهدید و نفوذ شوروی ایجاد كردند .

ناتو با ایجاد تأسیسات پایه ای مشترك در زمینه هایی مانند دفاع هوایی و سیستم مخابراتی واحد ، توسعه و استاندارد سازی جنگ افزارهای خود نه تنها در كشورهای عضو قدرت خود را نهادینه كرد بلكه اعضای این پیمان حضور نظامی خود را جهت تسلط بر منابع دیگر كشورها به حوزه خارج از ناتو هم گسترش دادند .

بعد از پایان جنگ سرد و حذف تهدید نظامی شوروی كه هدف اصلی شكل گیری ناتو بود ، بسیاری از آگاهان استمرار حیات ناتو را غیرضروری دانستند . اما از آن جایی كه سیاست خارجی ایالات متحد آمریكا بر اساس یك دشمن و تهدید خارجی استوار است با تئوریزه كردن فضای بعد از جنگ سرد بر مبنای ” جنگ تمدن ها ” نه تنها استمرار حیات ناتو با ماهیت نظامی را ضروری دانستند بلكه با توجه به چالش جدید غرب در مقابل بیداری جهان اسلام ، شاهدیم كه دنیای غرب باز هم همچون گذشته با سردمداری امریكا به صورت غیررسمی ، سازمانی را در حوزه فرهنگ ایجاد كرده كه به تعبیر مقام معظم رهبری می توان آن را ” ناتوی فرهنگی ” نام گذاشت .

چیستی ناتوی فرهنگی

ماهیت فرهنگی ناتو بر خلاف آنچه تصور می شود جدا و متفاوت از ناتو با رویكرد نظامی نیست . امروز ماهیت فرهنگی ناتو صورتی تكامل یافته و رشد داده شده و در حقیقت یك مرحله بلوغ از همان ناتوی سابق است كه البته این بار جنبه میلیتاریستی ، جزء كوچكی و در حقیقت بخش خردی از حركت كلان نظام سلطه برای تضمین ” آینده برای خود ” است.

ارگان نظامی ناتو ، با ابزار ناتوی فرهنگی ، مثل رسانه ، به عنوان یك سرباز نگاه می كند و مدیریت ناتوی فرهنگی در سطح كلان به كل ارگان نظامی به عنوان یك لشگر از نیروی نبرد خود می نگرد.

در حقیقت میدان نبرد امپریالیسم بر علیه نیروی مقاوم در مقابل سلطه نظام استعمار جهانی ، آن چنان گسترده شده كه جنبه نظامی در آن به این سو و آن سو می غلتد ، و گه گاه در گوشه و كنار آتش جنگ بپا می كند ، اما در این میدان نبرد سربازان متعدد فرهنگی با پشتیبانی مسایل اقتصادی در كنار سربازان نظامی به نبرد با اندیشه مقاوم در مقابل نظام سلطه مشغولند .

بدین ترتیب می توان ماهیت نظام سلطه را در میدان نبرد برای تضمین ” آینده برای خود ” متشكل از اجزائی به شرح زیر دانست :

الف : وجه غالب ، كه ماهیتی ضد فرهنگی دارد و اساس آن بر تخریب پایه ها و بنیان فرهنگی و ایدئولوژی كشورهای مقاوم در مقابل نظام سلطه بنا شد . این بخش به كمك ابزار متعددی محقق می شود كه مهمترین آنها تخریب روند بیداری جهان اسلام ، دامن زدن به اختلاف شیعه و سنی ، ترویج فساد و ابتذال اخلاقی ، تبلیغ و ترویج عرفانهای انحرافی و مسلكهای منحط و استعمار ساخته و تخریب باورهای مبلی و دینی می باشد .

ب : وجه مقوم ، كه ماهیتی اقتصادی دارد . نظام امپریالیستی از دیرباز با تأكید بر جنبه های اقتصادی سعی در تثبیت سلطه خود داشته ، این جنبه از میدان نبرد غالبا به دو گونه عمل می شده ، گونه اول نفس چپاول و غارت ثروت ملل است و گونه دوم نوعی وابستگی و تضعیف و مانع شدن از رشد اقتصادی كشورهای تحت سلطه است ، اما امروز در میدان نبرد ناتوی فرهنگی مسائل اقتصادی همچون تحریم ها حكم مقوم و كاتالیزور برای تسهیل هجمه های فرهنگی و تخریب ایدئولوژیها را دارد می باشد .

نظام سلطه به خوبی می داند كه ملتی كه در بحران اقتصادی و فقر مادی دچار است زودتر به مهلكه فقر فرهنگی وارد می شود و تنها در این شرایط است كه ارزشهای غربی و فرهنگ لیبرالی جواب می دهد و الا جایی كه فرهنگ ناب اسلامی رواج دارد ارزشهای لیبرالی ، ضد ارزش محسوب می گردد .

ج : وجه زمینه ساز ، كه ماهیتی نظامی و میلیتاریستی دارد و به عنوان آماده سازی جنبه های دیگر در میدان نبرد ناتوی فرهنگی عمل می كند . نظام سلطه جهانی جنگ نظامی به راه می اندازد تا بتواند برنامه اصلی خود كه تخریب فرهنگ به كمك مقوم های اقتصادی است را عملی كند ، كه نمونه های آن در جنگ 33 روزه و نیز عراق و افغانستان عملیاتی شده است .

د: وجه مكمل ، كه ماهیت جنگ روانی دارد و به عنوان تسریع كننده برنامه های فرهنگی و اقتصادی و بعضاً نظامی عمل می كند ، جنگ روانی غالبا در حوزه موضوعی خاص عملیاتی می شود مثلا در ماههای گذشته مقوله انرژی هسته ای در جمهوری اسلامی ایران و دسترسی بومی به این فناوری در چارچوب عملیات روانی بازتاب داده شده و ایران به عنوان كشوری كه قصد تولید بمب اتم و نابودی جهان را دارد معرفی شد .

البته در گذشته هر یك از كشورهای غربی بنا به منافع ملی خود بر ما تهاجم فرهنگی داشته اند . اما در چند سال اخیر و پس از ناكامی آن ها در اقدامات سیاسی ، تبلیغی و نظامی علیه كشورهای اسلامی از جمله علیه جمهوری اسلامی ایران ، غرب به دنبال تشكیل مجموعه فكری منسجم برآمد و آمریكا سعی می كند یكپارچه غرب را در مقابل جهان اسلام قرار دهد ، به عنوان مثال در ترسیم كاریكاتورهای موهن علیه پیامبر اعظم (ص) شاهد بودیم كه غرب به سمت یك برنامه ریزی همه جانبه حركت می كند .

رویكرد اصلی ناتوی فرهنگی ، جنگ نرم و هدف اصلی آن نابودی فرهنگ و هویت ملی جوامع به ویژه مقابله با ایمان انسان هایی است كه مصرند از هویت ملی و دینی خود شرافت مندانه دفاع كنند .

اعضای ناتوی فرهنگی با بهره گیری از 57 سال تجربه كار مشترك در مقابله با رقیب ، تأسیسات پایه ای هماهنگی را در حوزه های مختلف به ویژه در حوزه رسانه ای شكل داده اند تا تحولات اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ملت ها را در مسیر خواست و منافع خود هدایت كنند .

امروز خبرگزاری های مسلط بین المللی همچون ” بی ، بی ، سی ” ، ” سی ، ان ، ان ” تأسیسات ماهواره ای كه ارسال امواج صدها شبكه ماهواره ای را بر عهده دارند صدها روزنامه و هزاران پایگاه خبری و تبلیغاتی از جمله این تأسیسات هستند كه همگی ارزش های مشترك غربی را منتشر و تلاش می كنند به طور منظم و هماهنگ ارزش های مقاوم در برابر خود را در هم بكوبند .

در سال 1999 یكی از متخصصان جنگ جهانی دوم به نام خانم ” فرانسیس استیونر ساندرز ” كتابی با عنوان ” جنگ سرد فرهنگی ” منتشر كرد كه زلزله ای در محافل فرهنگی و روشنفكری غرب بر پا كرد . چاپ های بعدی این كتاب با عنوان ” جنگ سرد فرهنگی ؛ سیا و جهان هنر و ادب ” در 509 صفحه منتشر گردید .

به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران ، كتاب خانم ساندرز یكی از حیرت آورترین و افشاگرانه ترین كتاب هایی است كه تاكنون درباره سرویس اطلاعاتی ایالات متحده آمریكا منتشر شده است . خانم ساندرز نشان می دهد كه ” كورد مه یر ” رئیس بخش عملیات بین المللی سیا و همكار وی ” آرتور شلزینگر ” طبق طرحی كه ” ملوین لاسكی ” ارائه داد ، حركتی را آغاز كردند كه به ایجاد شبكه فرهنگی غول آسایی در سراسر جهان انجامید . ساندرز این شبكه را ” ناتوی فرهنگی ” می نامد. بودجه این عملیات در سال 1950 یعنی در زمان دولت ترومن ، 34 میلیون دلار در سال بود .

سیا در چارچوب عملیات جنگ سرد فرهنگی ، شبكه مطبوعاتی جهان شمولی ایجاد كرد كه از ایالات متحده تا لندن و اوگاندا و خاورمیانه و آمریكای لاتین گسترش داشت و در تمام این دوران ، مطبوعات روشنفكری متنفذی مانند پارتیزان ریویو ، كنیان ریوریو ، نیولیدر ، انكاونتر ، درمونات ، پرووه ، تمپوپرزننه ، كوادرانت و … از سیا كمك های مالی مستقیم و غیرمستقیم دریافت می كردند. به تعبیر خانم ساندرز ، سازمان سیا در مقام ” وزارت فرهنگ بلوك غرب ” عمل می كرد . به عنوان مثال این سازمان به شدت از ” جكسون پولاك ” و ” نقاشی آبستره ” به شدت حمایت می كرد تا در عرصه هنر ، سبك رو به رواج ” رئالیسم سوسیالیستی ” را شكست دهد . در هالیوود ، مأموران سیا كارگردانان را ترغیب می كردند كه در فیلم های خود سیاهپوستان را هر چه بیشتر نمایش دهند ، آنان را آراسته و خوش لباس به تصویر كشند و از این طریق ایالات متحده را جامعه آزاد و دمكرات بنمایانند . فیلم مزرعه حیوانات ” جرج اورول ” با سرمایه سیا تهیه شد و فیلم 1984 اورول نیز با بودجه سیا ساخته شد .

بسیاری از كتب كمپانی معروف ” پراگر ” با بودجه مستقیم سیا چاپ می شد و كتاب ” طبقه جدید ” میلوان جیلاس با پشتیبانی سیا ، در تیراژهای وسیع در سطح دنیا ترجمه و توزیع گردید . همچنین میلیون ها نسخه از كتاب های ” ایروینگ كریستول ” به صورت مجانی در سراسر جهان توزیع گردید . سیا در سال 1950 ، با اختصاص 10 میلیون دلار ، رادیوی اروپای آزاد را نیز تأسیس كرد . طبق تخمین خانم ساندرز ، سازمان سیا در دوران جنگ سرد فقط یك هزار عنوان كتاب را تحت عنوان نام بنگاههای فرهنگی و انتشاراتی ، فقط در ایالات متحده منتشر كرده است .

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *