بیوگرافی شهید سید قطب

نخبگان را بشناسیم | شهید سید قطب (شاهد بیدار)

خانه / پیشنهاد ویژه / نخبگان را بشناسیم | شهید سید قطب (شاهد بیدار)

در دنیای اسلام، شخصیت های بزرگی ندای آزادی و عدالت خواهی سر داده و مردم را به بازگشت به اسلام راستین و مبارزه با ستم دعوت کرده اند. یکی از این شخصیت های بزرگ، «سید قطب» است که فریاد اسلام خواهی و مبارزات او با استعمار کهنه انگلیس، شایسته مطالعه و درخور تأمل است. وی در طول نیم قرن زندگی و جهاد، خدمات فراوانی در راه اعتلای اسلام و تحقق حکومت اسلامی انجام داد. دشمنان اسلام که تا امروز زیرکانه تر از مسلمانان عمل کرده اند، رفتار سیدقطب و دوستانش را به طور کامل زیر نظر گرفته و سرانجام پس از مدت ها حبس و زندان، وی را شهید کرده اند

در دنیای اسلام، شخصیت های بزرگی ندای آزادی و عدالت خواهی سر داده و مردم را به بازگشت به اسلام راستین و مبارزه با ستم دعوت کرده اند. یکی از این شخصیت های بزرگ، «سید قطب» است که فریاد اسلام خواهی و مبارزات او با استعمار کهنه انگلیس، شایسته مطالعه و درخور تأمل است. وی در طول نیم قرن زندگی و جهاد، خدمات فراوانی در راه اعتلای اسلام و تحقق حکومت اسلامی انجام داد. دشمنان اسلام که تا امروز زیرکانه تر از مسلمانان عمل کرده اند، رفتار سیدقطب و دوستانش را به طور کامل زیر نظر گرفته و سرانجام پس از مدت ها حبس و زندان، وی را شهید کرده اند. گرچه بدخواهان نگذاشتند او به هدف مهمش که ایجاد حکومت واحد اسلامی در سراسر جهان است برسد، فریاد رسای او اکنون پرده گوش ها را در کشورهای اسلامی به لرزه در آورده و چراغ فروزانی که او برافروخته، مشعل هدایت جوانان مؤمن و انقلابی سراسر عالم اسلام شده است.

تولد و زادگاه :

سید قطب در سال1906 میلادی در روستای «موشه» از توابع استان اسیوط مصر که به روستای عبدالفتاح نیز معروف است، دیده به جهان گشود. روستای موشه یا موشا از نظر جغرافیایی در یکی از سرزمین های مرتفع مصر و کنار رود خروشان نیل واقع است. اکثر اهالی روستای موشه مسلمانند و اقلیتی پیرو دین مسیحیت در روستا زندگی می کنند.

محیط خانواده :

پدرش حاج قطب ابراهیم سر سلسله خاندان قطب بود که پس از وفات پدر ریاست این خاندان را برعهده گرفت. از خصوصیات بارز وی این بود که بسیار انفاق می کرد. بخشش وی به قدری بود که وقتی دارایی اش تمام شد، زمین های کشاورزی را یکی پس از دیگری فروخت تا این که مجبور شد منزل بزرگ و زیبایش را نیز بفروشد. از عادات هر ساله او این بود که روزهای عید سعید فطر، قربان، عاشورا، نیمه شعبان، سالروز معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ماه مبارک رمضان، همه اهالی روستا را برای تلاوت قرآن به مناسبت روزهای یادشده در منزل خود جمع می کرد و پس از مراسم دوره خوانی قرآن، بهترین طعام ها را به مهمانان می داد. از ویژگی های دیگر پدرش که سید قطب از آن یاد می کرد، تواضع او است.

حاج ابراهیم از نظر سیاسی عضو حزب اللوای مصر و منزلش مرکز امور سیاسی روستا بود.

مادر سید قطب، زنی پاکدامن و از خاندانی بلند مرتبه بود. دو تن از برادرانش در دانشگاه الازهر مصر تدریس می کردند.

دوران تحصیل :

در سال چهارم ابتدایی یعنی در ده سالگی حافظ کل قرآن کریم شد. سیّد از همان کودکی اهل دقت بود و هر حرفی را بدون دلیل نمی پذیرفت.

وی به کتاب و کتابخوانی بسیار علاقه داشت؛ به طوری که بین مردم روستا به این صفت معروف شده بود.

وی در زمان دانشجویی بسیار با نشاط و آگاه بود و با شجاعت از اوضاع علمی و فرهنگی دانشگاه انتقاد می کرد. با وجود این که هنوز جوان بود، از بحث با استادان در زمینه های علمی، اقتصادی و اجتماعی هراسی نداشت. استادان دانشگاه نیز از تلاش و پشتکار سیّد، متعجب و در عین حال خوشحال بودند. به گفته استادش، محمدمهدی علام، جرأت و استقلال سیّد باعث شده تا محبوب دل ها و از مفاخر دارالعلوم باشد.

اعزام به امریکا :

بعد از انتشار مقالاتی در باره مشکلات مصر، دولتمردان مصر تصمیم گرفتند سیّد قطب را برای مأموریتی کاری به امریکا اعزام کنند. وزارت تعلیم و تربیت مصر سیّد را به بهانه تحقیق در شیوه تربیت در مدارس امریکا اعزام کرد؛ اما آن ها از این تصمیم گیری دو هدف را پی می گرفتند: 1. سیّد قطب از جامعه علمی فرهنگی مصر دور شود تا دیگر نتواند اذهان عمومی را متوجه حرکت اسلامی کند؛ 2. در مدت اقامت خود در امریکا تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار گیرد و به اصطلاح نظرش از غرب ستیزی، به غرب زدگی برگردد. وی در سال 1948میلادی سفرش را با کشتی از بندر اسکندریه به نیویورک آغاز کرد. پس از ورود به نیویورک به انجام مأموریت محوله پرداخت و هر روز به مدارس امریکا می رفت و از نحوه آموزش در آن جا اطلاعاتی کسب می کرد. او حدود دو سال در امریکا اقامت داشت و در این مدت از طریق جراید، رادیو و تلویزیون و با شمّ سیاسی بالایی که داشت، فهمید امریکا  می خواهد از سلطه انگلیس بر دنیا بکاهد و خود، استعمار کشورهای عربی و اسلامی را ادامه دهد؛ بدین سبب تصمیم گرفت هنگام بازگشت به مصر با نوشتن مقاله، به مردم به ویژه نسل جوان آگاهی بخشد و طرح امریکا را آشکار سازد.

بازگشت به مصر :

سیّد قطب در سال 1950 میلادی به مصر بازگشت و در جایگاه دستیار دفتر وزیر تعلیم و معارف مصر، مشغول کار شد. سفر به امریکا نه تنها او را از اهداف و آرمان هایش دور نکرد، بلکه مصمم شد با استعمار بجنگد؛ اما چون نبرد فرهنگی را از درون حکومت مقدور ندید، در 1952 میلادی استعفا داد.

در سنگر مطبوعات :

سیّد در جایگاه سردبیر و نویسنده مجله «الدعوه» کار خود را ادامه داد. مقالات وی در این نشریه، دعوت از مردم برای انقلاب، تشکیل حکومت اسلامی و تغییر حاکمیت بود؛ اما این مجله را نیز پس از مدتی رژیم مصر تعطیل کرد. سیّد باز هم ناامید نشد و با همکاری یوسف شماته، نشریه ای به نام «العالم العربی» را منتشر ساخت.

سیّد در نشریه العالم العربی بر خلاف همه نشریات مصری که تاریخ روز را به میلادی درج می کردند، بر اساس تاریخ هجری قمری می نوشت. وی همچنین مجله «الفکر الجدید» را تأسیس کرد مقالات سیّد در این مجله از تندترین و در عین حال قوی ترین مقالات به شمار می رود. با ادامه موضع انقلابی در مقالات سیّد، این نشریه هم تعطیل شد.

سیّد در هفته نامه اخوان المسلمین افکار اسلامی و انقلابی خود را بیش از گذشته منتشر کرد؛ از این رو پس از چاپ دوازده شماره در تاریخ 6 ذی الحجه 1373 از انتشار آن جلوگیری شد و این واپسین فعالیت مطبوعاتی سیّد قطب به شمار می رفت؛ زیرا در همین سال دستگیر و روانه زندان شد.

اندیشه ها و اعتقادات

سیّدقطب معتقد است هر گروه و دولتی که به یکی از کشورهای اسلامی حمله نظامی می کند، باید تحریم سیاسی و اقتصادی شود. وی می گوید: انگلستان و امریکا با همکاری روسیه در بیرون راندن ما مسلمانان از فلسطین شرکت نمودند. فرانسه در شمال افریقا بر ضد ما جنگید و در آزار و شکنجه ما شرکت کرد و هنوز هم دسته جمعی بر ضد ما و دین ما کوشش می کنند؛ به همین دلیل، هر گونه معاهده و هر گونه همکاری با این کشورها از نظر اسلام نامشروع است و البته مردم مسلمان حق ندارند که در عمل نامشروعی با دولت همکاری کنند؛ بلکه باید به هر وسیله ای که مقدور باشد دولت را از ارتکاب هر عمل حرامی بازدارند .

سیّد قطب از تمام شرکت های اسلامی می خواهد روابط اقتصادی خود را با دشمنان اسلام قطع کنند و معتقد است که همکاری شرکت ها و مؤسسات تجاری با دشمنان اسلام نامشروع است وی همانند دیگر متفکران متعهد جهان اسلام به شدت با فرهنگ غرب مخالفت، و از اندیشه و اخلاق غربی انتقاد می کرد و مقاله ای به نام «عود الی المشرق» از مجله العالم العربی در این زمینه چاپ کرد.

سیّد قطب جامعه را به دو نوع جاهلی و اسلامی تقسیم می کند. او در این زمینه می گوید: امروز در جاهلیتی به سر می بریم که هنگام ظهور اسلام وجود داشت و بلکه تاریک تر از آن. تمامی آنچه در اطراف ما است، جاهلی است. وظیفه ما این است که اولاً تحولی در درون خود به وجود آوریم تا بر اساس آن بتوانیم جامعه را دگرگون کنیم. اسلام بیش از دو جامعه نمی شناسد. جامعه جاهلی و جامعه اسلامی. جامعه اسلامی جامعه ای است که در تمامی ابعاد عقیده و عبادت، شریعت و احکام، سلوک و اخلاق اسلامی در آن تحقق یافته است و جامعه جاهلی جامعه ای است که به اسلام عمل نمی کند.

این اندیشه سیاسی سیّد قطب ما را به یاد حضرت امام خمینی قدس سره می اندازد که فرمود: حکومت یا طاغوت است یا اسلام. در واقع سیّد قطب معتقد است: اسلامی که دشمنان معرفی می کنند با اسلامی که رسول گرامی صلی الله علیه و آله آورد، تفاوت عمیق دارد. سیّدقطب نخستین اندیشه ور جهان اسلام است که کلمه «اسلام امریکایی» را مطرح کرده بود. به اعتقاد او، این روزها امریکایی ها نیازمند اسلام هستند تا در خاورمیانه و کشورهای اسلامی با کمونیسم بجنگد(ما چه می گوییم، ص91). وی معتقد است جامعه ای که مردمش مسلمانند اما احکام آن را رعایت نمی کنند، هرچند نماز بخوانند، روزه بگیرند و به حج بروند، به هیچ وجه جامعه اسلامی نبوده، در ردیف جامعه جاهلی قرار دارد؛ چنان که به اعتقاد او جامعه ای که خدا را قبول دارد، ولی به مردم اجازه نمی دهد دین را به جامعه سرایت دهند، بلکه فقط اجازه می دهد مردم خدا را در مساجد عبادت کنند، جامعه جاهلی است.

سیّد در کتاب معالم فی الطریق ضرورت جهاد ضد دشمن را اجتناب ناپذیر می داند و می گوید: برقراری حکومت خداوند بر روی زمین و محو حکومت بشری، گرفتن قدرت از دست بندگان غاصب و برگرداندن به خدا، اقتدار بر اساس قانون الاهی و از بین بردن قوانین ساخته بشر فقط از طریق موعظه و حرف صورت نخواهد گرفت. سیّد قطب، اسلام را یگانه دین رهایی بخش از مشکلات جوامع بشری می داند و معتقد است که هیچ نظامی غیر از نظام اسلام نمی تواند سعادت بشر را فراهم سازد(عدالت اجتماعی در اسلام، ص23، 27 و130).

سیّد قطب متفکر و دانشمند بزرگ مصری، آفت بزرگ جوامع اسلام را ملی گرایی می داند و معتقد است تا وحدت میان مسلمانان جهان حاصل نشود، امپریالیسم غرب بر منابع مالی مسلمانان چنگ خواهد انداخت. همین اندیشه سیّد، یکی از مواردی بود که باعث تیرگی روابط او با جمال عبدالناصر شد؛ زیرا جمال عبدالناصر به ناسیونالیسم عربی معتقد بود؛ در حالی که سیّد قطب با ملی گرایی به شدت مخالفت   می کرد. سیّد قطب همچون سیّدجمال الدین اسدآبادی مرزهای جغرافیایی را در هم شکست. وی معتقد بود هر جا مسلمانی هست، آن جا قلمرو اسلام است. در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران، وی نامه ای به آیت الله سیّدابوالقاسم کاشانی نوشت و از نهضت ملی شدن صنعت نفت حمایت کرد. سیّد قطب در این نامه نکات بسیار مهمی را بیان می کند. به اعتقاد او، نهضت ملی شدن صنعت نفت، نهضت ملی نیست؛ بلکه نهضتی اسلامی به رهبری شخصی روحانی است. وی این گام را قدمی در راه استقرار نظام اسلامی و کوتاه کردن دست اجانب از کشور ایران می داند. همچنین در این نامه مسلمانان را به وحدت و دوری از تفرقه فرا می خواند.

سرانجام سیّد قطب

مقالات تند و صریح او در نشریات و روزنامه ها ، سبب شد تا وی در سال 1954 دستگیر و به پانزده سال زندان محکوم شود.که با وساطت بزرگان عراق وعبالسلام عارف در سال 1964 میلادی از زندان آزاد شد اما باتوجه به روحیه انقلابی و جهادی که داشت، به عبدالفتاح اسماعیل پیوست و مطالبی در باره لزوم تغییر حاکمیت و برپایی نظام اسلامی نگاشت که بعدها با عنوان کتاب معالم فی الطریق چاپ شد. با ادامه فعالیت های سیّدقطب و تأثیر افکار و آرای وی بر مردم به ویژه جوانان مصر و جهان عرب، در سال 1965 میلادی دوباره دستگیر و زندانی شد. گروه های کمونیستی مصر که به شدت با افکار سیّد مخالف بودند، آن جا شعار می دادند: جمال، ذبح کن. ذبح کن. در این دوره از زندان که حدود چهارماه طول کشید، سیّد را در زندان انفرادی حبس کردند و پیش چشم او خواهرزاده اش، رفعت را کشتند. محاکمه سیّدقطب در جایگاه متهم ردیف اول به فرمان جمال عبدالناصر در دادگاه نظامی در تاریخ 1966/4/12 میلادی آغاز شد و به مدت 36روز ادامه یافت و پس از اتمام محاکمه، سیّد قطب و محمد یوسف هواش و عبدالفتاح اسماعیل محکوم به اعدام و در تاریخ 9 آگوست 1966 هنگام طلوع خورشید، سیّد قطب و دوستانش به سوی جوخه اعدام هدایت شدند. سیّد سربلند و با روی گشاده و خندان جمله ای به سربازان گفت که ترجمه شعر اقبال لاهوری است: «نشان مرد مؤمن با تو می گویم که چون مرگش رسد خندان بمیرد». روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

آثار و تألیفات

سیّدقطب آثار ارزنده ای به جهان اسلام عرضه کرد و بسیاری از تألیفات او به زبان فارسی ترجمه شده است.که از جمله  دهها اثر او به چند نمونه اشاره می شود:1-. آفرینش هنری در قرآن، ترجمه محمدمهدی فولادوند،2- آینده در قلمرو اسلام، ترجمه امام خامنه ای،.3-. اسلام و صلح جهانی، ترجمه و توضیح هادی خسروشاهی و زین العابدین قربانی4- تفسیر فی ظلال القرآن، ترجمه امام خامنه ای و تصحیح حسن نیری،5- چرا اعدامم کردند؟ ترجمه مصطفی اربابی 6- دور نمای رستاخیز در ادیان پیشین و قرآن، ترجمه غلامرضا خسروی حسینی، مقدمه از جلال الدین مجتبوی،7-عدالت اجتماعی در اسلام: مباحثی در زمینه های جامعه، اقتصاد، سیاست و حکومت، ترجمه و توضیحات سیّدهادی خسروشاهی و محمدعلی گرامی8- فاجعه تمدن و رسالت اسلام، ترجمه علی حجتی کرمانی،9-ما چه می گوییم، ترجمه و تفصیل از هادی خسروشاهی10- نشانه های راه، ترجمه محمود محمودی، تهران،11 ویژگی های ایدئولوژی اسلامی، ترجمه محمد خامنه ای، و…

به کانال هیات رزمندگان اسلام بپیوندید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *