marefat-emam

نقش کرامات در کسب معرفت به امام – جلسۀ ششم

خانه / آموزش / نقش کرامات در کسب معرفت به امام – جلسۀ ششم

منظور از کرامات ، رفتاری است که کاملاً روشن باشد که از غیر راه مخلوق تحقق پیدا کرده و با عنایت الهی بوجود آمده است. والا صرف اینکه یک کار خلاف عادتی انجام دهند یا خبر غیرعادی از گذشته، حال یا آینده بدهند، دلیل صحت کلامشان نمی شود؛ ولو اینکه حرف حقی را هم نقل کنند.

نقش کرامات در کسب معرفت به امام – آیت الله مصباح یزدی

من باب نقش کرامات در کسب معرفت به امام .  نقش کرامات در کسب معرفت به امام یکی از مفیدترین راه ها برای شناختن مقامات اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، دیدن آثاری است که حاکی از وجود آن مقامات است. در زبان عوام به آن می گویند «معجزات ائمه علیهم السّلام»، اما علمای اهل کلام برای اینکه فرق باشد با معجزه ای که علامت نبوت است به اینها می گویند «کرامات اهل بیت علیهم السلام». به خصوص در کشور ما از این کرامات آنقدر دیده شده و نقل شده که قابل شمارش نیست.

کسانی که دقت نظر ندارند، خیال می کنند هرکار خلاف عادتی کرامت است و دلیل می شود که کسی که این کار را انجام داده پیش خدا مقامات عالی دارد. شیادانی هم هستند که از همین استفاده می کنند و بواسطه بعضی ریاضت های باطل، چیزهایی برایشان کشف می شود که در واقع مزد آن ریاضت هاست که خدا در این عالم به آنها می دهد. مثلا پیشگویی هایی یا غیب گویی هایی می کنند که دور از دسترس است و اینها را نشانه این معرفی می کنند که ما مقامات بزرگی داریم! هر چیز غیر عادی را کرامت نمی گوییم؛ بلکه باید به گونه ای باشد که معلوم شود از طرف خداست والا اگر معلوم باشد از طریق ریاضت های باطله است، حجیتی ندارند و حتی شاید ذکر و طرح و تأیید مفاد آن کمکی به راه شیطان باشد.

منظور از کرامات ، رفتاری است که کاملاً روشن باشد که از غیر راه مخلوق تحقق پیدا کرده و با عنایت الهی بوجود آمده است. والا صرف اینکه یک کار خلاف عادتی انجام دهند یا خبر غیرعادی از گذشته، حال یا آینده بدهند، دلیل صحت کلامشان نمی شود؛ ولو اینکه حرف حقی را هم نقل کنند. پس اگر ما چیزی که از آن مقام خدادادی ناشی می شود، از کسی ببینیم، به آن کرامت می گوییم. تأکید روی این است که باید به کمک عقل ثابت شود که این کار، کار انسان عادی نیست و جز با عنایت و توفیق الهی انجام نمی گیرد.

پس اگر ما بتوانیم بعضی چیزهایی که یا بی واسطه یا با واسطۀ کم اما کاملاً مطمئن نقل شده اینها را مورد توجه قرار بدهیم؛ این وسیلۀ بسیار خوبی است برای اینکه ما معرفت خودمان را به ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین زیاد کنیم. از این قضایایی که واسطۀ نقل آن خیلی کم است، قضایایی است که مرحوم حاج شیخ حسین فاضلی ابرقویی رحمه الله داشتند. ایشان در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در همان مقبره ای که مرحوم آقای مفتح رحمه الله مدفون است، دفن شده اند. یک وقت ما ایشان را در منزلشان زیارت کردیم؛ لطف خدا بود که ایشان حاضر شدند بعضی از چیزهایی را که خودشان دیده بودند برای من نقل بکنند.

marefat-emam
نقش کرامات در کسب معرفت به امام – جلسۀ ششم

از جمله این نقلیات که فوائد دیگری هم غیر از معرفت امام علیه السّلام دارد و معرفت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم در آن مستتر است این قصه است که ایشان می گفتند: در ایامی که امام در پاریس بودند، ما یک سفری حج می رفتیم. در شهر جدّه که از هواپیما پیاده شدیم، بنا شد کاروانی که ما با آن آمده بودیم با اتوبوسی به طرف مدینه حرکت کنند. وقتی ما سوار اتوبوس شدیم، دیدم یک آقای خیلی محترم و موقّری هم آمدند نشستند پهلوی من. ما هم یک سلام و عرض ادبی کردیم.

این آقای بزرگواری که پهلوی من نشسته بودند و لباس سیادت به تن داشتند، گفتند از آقای خمینی خبر داری؟ گفتم که شنیده ایم که ایشان در پاریس هستند و نمی گذارند به ایران بیایند. ایشان شروع کرد به صحبت کردن دربارۀ حرکت امام و گفت به زودی ایشان از پاریس به ایران می آید و پیروز می شود. جا داشت تعجب کنم و بگویم که آقا شما از کجا می دانید ایشان به ایران می آید؟! اما من خیلی ساده تلقی کردم؛ به ذهنم نیامد که یک حرف خیلی فوق العاده ای است یا ایشان باید یک شخص فوق العاده ای باشد.

رسیدیم به یک قهوه خانۀ مفصلی که بین جدّه و مدینه بود و معمولاً زوّار آنجا که می رسیدند پیاده می شدند. ما پیاده شدیم و وقتی برگشتیم، آمدیم سر جای قبلی مان نشستیم. شاگرد شوفر صدا زد نگاه کنید اگر کسانی که کنارتان بودند، نیامده اند، دنبالشان برویم تا جا نمانند. گفتم: بله این آقایی که پهلوی من بود هنوز نیامده. شاگرد شوفر گفت: شما که کسی پهلویت نبود! من آمدم بگویم که نه یک سیدی بوده، فوراً به ذهنم آمد که شاید یک شخص فوق العاده ای بوده و آنها او را ندیده اند.

بعد در ذهنم مرور کردم که این آقا چی گفت؟ خبر غیبی داد که امام از پاریس به ایران می آیند و پیروز می شوند. اینها را از کجا می دانست؟ بعد از اندکی فکر کردن، مطمئن شدم که آقا امام زمان صلوات الله علیه بودند و از این محرومیت گریه افتادم و ناراحت شدم که ایشان را نشناختم، ولی دیگر کار گذشته بود. خود همین هم یک کرامتی بود که بر معرفت من افزوده شد. این داستان در بین داستان های دیگری که من شنیده و خوانده ام این امتیاز را دارد که واسطۀ آن یک نفر بود و من هیچ شکی نداشتم که همه اینها دقیقاً همانگونه واقع شده که ایشان بیان می کرد و آن شخصی را که می گفت قطعاً خود حضرت ولی عصر صلوات الله علیه بوده اند.

حسینیه مجازی مصباح الهدی

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *