حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام

نگاهی به زندگی حضرت سکینه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام

خانه / مطالب و رویدادها / نگاهی به زندگی حضرت سکینه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام

سکینه بنت الحسین بن علی بن ابی طالب(علیه السلام) از دختران امام حسین(علیه السلام) است که از بانویی به نام رباب دختر امرؤ القیس متولد شد. اگرچه در منابع متقدم تاریخی، سکینه کوچکتر از دختر دیگر امام حسین(علیه السلام)، یعنی فاطمه معرفی شده، اما تاریخ دقیق تولد ایشان ثبت نشده است؛ با این حال…

نگاهی به زندگی حضرت سکینه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام

حضرت سکینه(سلام ا… علیها) دختر امام حسین(علیه السلام) است که در واقعه عاشورا حضور داشت و سپس همراه با کاروان اسراء به شام برده شد و در پنجم ربیع‌الاول سال 117 هجری قمری در مدینه درگذشت.

 ولادت، نسب، لقب

سکینه بنت الحسین بن علی بن ابی طالب(علیه السلام) از دختران امام حسین(علیه السلام) است که از بانویی به نام رباب دختر امرؤ القیس متولد شد. اگرچه در منابع متقدم تاریخی، سکینه کوچکتر از دختر دیگر امام حسین(علیه السلام)، یعنی فاطمه معرفی شده، اما تاریخ دقیق تولد ایشان ثبت نشده است؛ با این حال، از سخنان امام حسین(علیه السلام) به هنگام خواستگاری حسن مثنی و مخیّر کردن او بین انتخاب سکینه و فاطمه برمی‌آید که او به هنگام حرکت امام به سوی کربلا دختری بالغ و در سن ازدواج بوده است.

نام ایشان آمنه، و به نقلی امینه و به نقل دیگر امیمه بود که مادرش به سبب سکون و آرامش و وقاری که داشت او را سکینه لقب داده بود.

مادر حضرت سکینه (سلام الله علیها)

رباب، همسر گرانقدر امام حسين (علیه السلام)، مادر عبدالله و سكينه و از زنان شايسته و نامدار تاريخ اسلام است. وي بانويي فاضله و محدّثه بود كه همراه امام حسين (علیه السلام) و فرزندانش در كربلا حضور داشت، و شاهد شهادت همسر و طفل شيرخواره‌اش بوده و رنج و مشقّات سفر كربلا را تحمّل نموده است. او وظيفه سنگين خويش را آن طور كه مورد رضايت خدا و فرزند پيامبر بود، انجام داد و  پس از آن، به عنوان اسير همراه ديگر زنان و دختران كاروان حسيني به كوفه و شام برده شد و در نهايت، به مدينه آمد و در آنجا اقامت گزيد. رباب كه از بهترين زنان عصر خويش بود، نزد امام حسين (علیه السلام) منزلتي عظيم داشت و شدّت علاقه امام به وي، به قدري بود كه حضرت فرمود: «من خانه اي را كه سكينه و رباب در آن ساكنند، دوست دارم؛ علاقه مند به ايشان هستم و مال خود را برايشان خرج مي كنم».

رباب به امام حسين (علیه السلام) بسيار وفادار بود و در حمايت و تبعيت از آن حضرت، زندگي كرد و پس از شهادت جانگدازش همراه دخترش سكينه، خيمه عزا برپا نمود و به اقامه عزاي آن امام همام پرداخت. امام صادق (علیه السلام) در اين باره مي فرمايد: «هنگامي كه امام حسين عليه السلام شهيد شد، همسر آن حضرت، رباب، برايش مجلس سوگواري برپا نمود و همراه زنان و خدمتگزارانش چنان گريه كرد كه اشك چشمانش خشك گرديد.» غم و اندوه فقدان امام سبب شده تا رباب يك سال پس از واقعه عاشورا از دنيا برود.

عبدالله (علیه السلام) برادر حضرت سکینه (سلام الله علیها)

عبدالله فرزند ديگر رباب و برادر سكينه(سلام الله علیها) است. امام وقتي ياران و افرادي از خانواده‌اش به شهادت رسيدند، تنها ماند و ديگر اميدي به ياري كسي نداشت، بنابراين براي خداحافظي به جانب خيمه ها آمد و اهل و عيالش را به صبر دعوت نمود و از آ‌ن‌ها خواست تا قضا و قدر الهي را بپذيرند و از اطاعت پروردگار دل خوش باشند. سپس حضرت زينب (سلام الله علیها) عبدالله را نزد امام (علیه السلام) آورد. آن حضرت فرزندش را به آغوش گرفت و گونه هايش را بوسيد. هنوز وداع امام به پايان نرسيده بود كه ملعوني از لشكر دشمن، گلوي عبدالله را نشانه گرفت و با تير جفا پيكرش را به خون آغشته كرد. امام كه از جسارت دشمن و شهادت مظلومانه آن طفل دل آزرده شده بود، مشتش را از خون گلوي او پر نمود و به طرف آسمان پاشيد و فرمود: «خداوندا! اين مصيبت بر من آسان است، چون كه در معرض ديد تو است».

ازدواج

نقل شده که سکینه با پسر عموی خود عبدالله بن حسن ازدواج کرد؛ ولی شیخ مفید و بعضی تاریخ نگاران عبدالله بن حسن را در زمان حضورش در کربلا در سنی که به حد بلوغ نرسیده توصیف کرده‌اند. برخی منابع نیز همسر سکینه دختر امام حسین(علیه السلام) را ابوبکر(عبدالله) بن حسن بن علی(علیه السلام) دانسته‌اند. گویا ابوبکر کنیه عبدالله بوده است.

با توجه به اینکه بر اساس روایات شیعی، سکینه بعد از ازدواجش با عبدالله بن حسن تا زمان وفات با کسی ازدواج نکرده بود، بی تردید موضوع تعدد ازدواج که برای سکینه نقل کرده‌اند اسائه ادب دیگری است که دشمنان برای تقرب بین آل علی(علیهم السلام) و دشمنانشان به اهل بیت(علیهم السلام) بسته و در راستای تلاش برای رفع عداوت تقلیدی بین آنها و بین مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) صورت گرفته است.

حضرت سکینه (سلام الله علیها) در کربلا

اخلاق نيك و خصال پسنديده اين بانوي نمونه، وي را در نظر پدر كه مربي صالح و كاملي بود، عزيز نمود و چون ستاره‌اي فروزان در آسمان خاندان امام درخشيد و همه را شيفته رفتار شايسته خود كرد. امام حسين (علیه السلام) كه آگاه به ضمير انسان‌ها و معيار سنجش اعمال است، سكينه را با زيباترين لقب، يعني «خيرة النّساء» خواند و با عنايتي خاص مقام و منزلت وي را در مواقف بسيار، بر ديگران آشكار نمود.

دلبستگي و مهر امام نسبت به سكينه، در آخرين خداحافظي از خيمه‌ها، قابل توجه و تأمل است. وقتي آن حضرت نزديك خيمه‌ها رسيد، فرمود: «اي زينب! اي ام‌كلثوم! اي سكينه! عليكن مني السلام» چون اهل بيت صدايش را شنيدند، براي وداع گرداگرد امام حلقه زدند. علاقه فراوان سكينه به پدر، عنان اختيار را از كفش ربود، دست‌هايش را بر سر فرود آورد و گفت: «پدرجان! آيا تن به مرگ داده‌اي كه اين گونه خداحافظي می‌‌كني؟ ما، بعد از تو به چه كسي پناهنده شويم؟»، سخنان عاطفه برانگيز دختر، بر قلب پدر سنگين آمد و از بي‌تابي فرزندش گريست و فرمود: «اي نور ديده‌ام! چگونه تسليم مرگ نشود كسي كه يار و ياوري ندارد؟».

صحبت هاي امام براي سكينه كه بوي فراق و تنهايي می‌‌داد، او را از جمع حاضر جدا كرد و در حالي كه آرام‌آرام می‌‌گريست، به گوشه خيمه رفت! شايد قصدش اين بود كه قلب پدر را بيش از اين غصه‌دار نكند. امام حسين (علیه السلام) با مشاهده اين وضع از اسب فرود آمد و سكينه را نزد خويش خواند و او را به سينه چسباند و اشك‌هايش را پاك نمود و فرمود: «اي سكينه! بدان كه بعد از من گريه زيادي در پيش خواهي داشت؛ اما تا هنگامی‌‌ كه جان در بدن دارم، با اين اشكِ جانگدازت، دلم را آتش نزن! آن زمان كه كشته شدم، تو كه بهترين زنان هستي، سزاوارترين فرد به گريستن بر مني!» لفظ جمع در اين جا، بيانگر اين است كه سكينه جزء بانواني است كه دليلي واضح بر بالابودن مقامشان وجود دارد، مانند حضرت فاطمه زهرا (علیه السلام) و زينب (سلام الله علیها)

زماني كه دشمن، او و ديگر زنان را به قتلگاه برد تا از كنار كشتگان عبور دهد، او ناگهان بر پيكر خونين پدر افتاد و او را به آغوش گرفت و طوري گريست كه دوست و دشمن گريان شدند. عمر بن سعد فرمان داد با زور و تهديد دختر امام حسين (علیه السلام) را از بدن پدر جدا نموده و همراه بقيه مصيبت ديدگان به اسارت برند. سكينه می‌‌گويد: «وقتي پيكر پدرم را در آغوش گرفتم، از حلقوم بريده‌اش اين ندا را شنيدم كه می‌‌گفت: «شيعتي ما ان شربتم ماء عذبٍ فاذكروني او سمعتم بغريبٍ او شهيدٍ فاندبوني»؛‌ «شيعيان من! هر زمان كه آب گوارايي نوشيديد، مرا به ياد آوريد و اگر سرگذشت غريب و شهيدي را شنيديد، بر من بگرييد!».

اسارت

پس از واقعه عاشورا، سکینه و دیگر بانوان به اسارت دشمن در آمده و همراه با کاروان اسرا به کوفه و شام برده شدند. در توصیف چگونگی ورود اسرای اهل بیت(علیهم السلام) به شام از یکی از اصحاب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلّم) به نام سهل بن سعد ساعدی روایت شده که روز ورود اسرا به شام مردی را دیدم که سری بر نیزه داشت که سیمایش بسیار شبیه سیمای رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) بود و از پی آن دختری را دیدم که بر شتری برهنه و بی‌محمل سوار بود. خود را شتابان به او رساندم و گفتم: «دخترم شما کیستی؟» گفت: «سکینه دختر حسین(علیه السلام)» گفتم: «آیا از من کاری ساخته است؟ من سهل بن سعد هستم که جدت را دیده و سخن او را شنیده‌ام» گفت: «ای سهل اگر برای تو ممکن است بگو تا این سرها را از اطراف ما دور کنند تا مردم به تماشای این سرها مشغول شده کمتر به حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) نگاه کنند.»، سهل ساعدی چهل دینار زر سرخ، به نیزه‌دار داد تا سر امام را از زنان اهل حرم دور کند.

در چگونگی ورود اسرا بر یزید بن معاویه نیز از امام محمد باقر (علیه السلام) روایت شده که اسرای اهل بیت(علیهم السلام) را با صورت‌های باز و در روز بر یزید وارد کردند. اهل شام با دیدن آنها به یکدیگر می‌گفتند ما هیچ اسیری را زیباتر از این اسرا ندیده‌ایم. اینان کیستند؟ در این هنگام عمه‌ام سکینه با صدای بلند فرمود: «نحن سبایا آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم)؛ ما اسیران آل محمدیم».

بازگشت به مدینه

پس از پایان اسارت سکینه نیز به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت، اما از چند و چون زندگانی او در مدینه تا وفات ایشان در منابع خبر موثق و مورد اطمینان چندانی در دست نیست. شاید بتوان گفتگوی سکینه با دختر عثمان را از معدود خبرهای مورد اعتماد در این دوره دانست.

نقل شده که سکینه روزی با دختر عثمان در مجلسی حاضر بود، دختر عثمان برای فخرفروشی گفت: «أنا بنتُ الشهید: من دختر شهید هستم» سکینه جوابش را نداد تا زمانی که صدای اذان برخاست، همین که مؤذن گفت: «أشهدُ أنّ محمداً رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلّم)» سکینه گفت: «این پدر من است یا پدر تو؟» دختر عثمان شرمسار شد و گفت: «دیگر به شما فخر نخواهم فروخت».

وفات

در چگونگی و محل وفات سکینه اختلاف شده است. بنا بر نقل بسیاری از منابع و مآخذ وفات ایشان در روز پنجم ربیع الاول  سال ۱۱۷ هجری قمری در زمان امارت خالد بن عبدالله بن حارث و به نقلی خالد بن عبدالملک در مدینه اتفاق افتاده است. بنا بر نقل منابع اهل سنت، خالد بن عبدالله بر او نماز خواند و او را در قبرستان بقیع به خاک سپردند.

محل دفن

 بعضی بر این باورند که حرم حضرت سکینه (سلام الله علیها) در کشور سوریه شهر شام(دمشق) است، مرحوم علامه سید محسن امین عالم بزرگ شیعه، بر این باور بودند که حرم سکینه ای که در دمشق است، هیچ ارتباطی به حضرت سکینه(سلام اله علیها) دختر امام حسین(علیه السلام) ندارد و تنها تشابه اسمی میان این دو، شبهه ی دفن دختر امام حسین(علیه السلام) در شام را به وجود آورده است. این حرم مربوط به سکینه دختر یکی از ملوک شام است، زیرا بر صندوقی که بر قبر نهاده‌اند به خط کوفی مشجر عنوان سکینه لقب الملک نوشته شده است. مرحوم حاج شیخ عباس قمی نیز نظر مرحوم سید محسن امینی را تصدیق نموده است.

 بنابر این آن گونه که مورخان نوشته‌اند، حضرت سکینه(سلام الله علیها) در مدینه مقیم بوده و در آنجا رحلت نموده است.

 

منبع: تسنیم

 

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *