نیایش با خدا – شرحی بر دعای سحر – بخش ششم

خانه / پیشنهاد ویژه / نیایش با خدا – شرحی بر دعای سحر – بخش ششم

نیایش با خدا – شرحی بر دعای سحر – بخش ششم

اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ نورِكَ بِانْوَرِه‏ وَ كُلُّ نورِكَ نَيّرٌ؛ اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِنورِكَ كُلِّهِ. ای خالق نور … ای سراسر نور … ای خدا .

تفسير ادبى‏

كلمه «نور» از نظر لغت به چيزى می گويند كه خود به خود ظاهر باشد و چيز ديگرى را هم ظاهر كند. لذا می گويند:

«ظاهِرٌ بِذاتِه، مُظْهِرٌ لِغَيْرِه.»(1) پروردگار عالم نور است‏ «اللَّهُ نورُ السَّمواتِ وَالارْضً»(2) زيرا به خودى خود ظاهر، موجود و واجب‏الوجود است. منوّرِ غير است؛ يعنى ما سوى الله پرتوى از نور او و وابسته به اوست.

     پروردگار عالم هم از نظر صفات جمال و هم از نظر صفات جلال نور است، زيرا عالم وجود مظهر رحمانيّت او، و بهشت مظهر رحيميّت او، و آتش مظهر قهّاريّت اوست. روشن است هر كجا كه قهر و جلال خدا باشد جمال در آن مستور است. و هر كجا كه جمال باشد جلال در آن مخفى است. هم قهر و هم لطف است، در حالى كه‏ لطف است قهر در آن مخفى است. لذا بايد بگوييم آتش يعنى جهنّم، با فرض اين كه مظهر قهر خداست اما براى تربيت و ساختن است، و لطفى در آن موجود است.

«يا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه»

     پروردگار عالم به حسب فيض مقدس هم نور است، زيرا موجودات همه و همه موجود به فيض مقدس خدا هستند چنان چه اهل‏بيت عليهم السلام هم نورند، در روايات می خوانيم: «اوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ نورُ مُحَمَّد.»(3) و اهل‏ بيت عليهم السّلام همه شان نور واحدند، چنان چه در روايات داريم: «كُلُّهُمْ نورُ واحِد.»(4) واسطه فيض مقدس اهل بيت‏ند، وقتى واسطه، اهل‏بيت باشند پس اهل‏ بيت هم‏ «ظاهِرٌ بِذاتِه مُظهِرٌ لِغَيْرِه.» هستند.

نیایش با خدا – شرحی بر دعای سحر – بخش ششم

شرح عرفانى‏

     كسى كه به در خانه خدا رفته است وقتى به نور خدا، ذات مقدس و صفات و اسماء وى توجه كند، می گويد: «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ نورِكَ بِانْوَرِه؛ خدايا! به درخانه ‏ات آمده‏ ام، توجه به نورايت تو دارم و به نورانى‏ ترين نورهايت. به ذات مقدست تو را قسم می دهم.»

     ولى وقتى توجه پيدا می كند به اين كه همه صفات جلال و جمال عين نور خداست، می گويد: «وَ كُلُّ نورِكَ نَيّرٌ اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِنورِكَ كُلِّه‏؛ خدايا! در اين عالم چيزى نيست جز ذات تو، چيزى نيست جز وجود مقدس تو. خدايا! به درخانه‏ ات آمده‏ ام و تو را به ذات مقدست قسم می دهم».

      كسى كه به در خانه خدا می رود گاهى به فيض مقدس و گاهى به رحمت واسعه خدا و به «كن» رحمانى وى نظر دارد. داعى در اين نظر، كثرات را مشاهده می كند، در اين مرتبه واسطه فيض، حقيقت محمدى صلى الله عليه و آله و مابقى موجودات را می بيند و می گويد: «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ نورِكَ بِانْوَرِه؛ اى خدا! به درخانه ‏ات آمده ‏ام، توجه به نورت دارم و به نورانى‏ ترين نورهايت؛ يعنى به حقيقت محمد تو را قسم می دهم.»

سپس توجه می كند به اين كه فيض مقدس و «كُنِ» رحمانى بسيط است، يك چيز بيشتر نيست. لذا در اين نظر می گويد:

«وَ كُلُّ نورِكَ نَيّرٌ اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِنورِكَ كُلِّه‏؛ اى خدا! به درخانه‏ ات آمده‏ ام، و تو را به نورت كه يك چيز بيشتر نيست و فيض مقدس است، قسم می دهم.»

درس ولايى‏

     گاهى هم توجه به اين دارد كه بايد به در خانه خدا رفت و به اهل‏ بيت توسل كرد. نور چهارده معصوم و كثرات را می بيند و می گويد: «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ نورِكَ بِانْوَرِه؛ خدايا! به درخانه‏ ات آمده ‏ام، توجه به چهارده معصومت دارم، و تو را به نورانى ‏ترين نورهايت قسم می دهم؛ يعنى به حقيقت محمد صلّى الله عليه و آله تو را قسم می دهم.»

     گاهى به‏ «كُلُّهُمٌ نورٌ واحِد» توجه می كند؛ لذا می گويد: «وَ كُلُّ نورِكَ نَيّرٌ اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِنورِكَ كُلِّه‏؛ اى خدا! به درخانه‏ ات آمده ‏ام، و تو را به چهارده معصوم قسم می دهم.»

اقسام ايمان و معرفت به خدا

ايمان و معرفت به خدا بر دو قسم است: عقلى و شهودى.

معرفت عقلى: معرفتى است كه به واسطه برهان پيدا می شود. قرآن شريف هم خيلى ما را به اين نوع از معرفت ترغيب كرده است؛ مثلًا می فرمايد:

«انَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الارْض وَ اخْتِلافِ اللّيلِ وَ النَّهارِ لَاياتٍ لِاوُلِى الْالْبابِ.»(4) در خلقت آسمان‏ ها و زمين؛ در اين كه شب می رود و روز می آيد، روز می رود و شب می آيد، شب بلند می شود و روز كوتاه می شود و روز بلند می شود و شب كوتاه می شود، نشانه‏اى براى خدا است. به واسطه برهان حدوث و برهان نظم به خدا پى برده می شود و معرفت پيدا می شود، اما اين قسم معرفت نمی تواند كاربردى داشته باشد.

نیایش با خدا – شرحی بر دعای سحر – بخش ششم

معرفت شهودى: معرفتى است كه به واسطه رابطه با خدا پيدا می شود. روزه ماه مبارك رمضان، بيدارى شب، خواندن نماز شب، راز و نياز با خدا، خواندن قرآن، نور و معرفت می دهد؛ معرفتى كه در دل رسوخ می كند و اطمينانى قوى در دل پيدا می شود: «الا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ القُلوب.»(6) همين معرفت شهودى است كه كاربرد دارد، و روشن است كه اين ايمان به واسطه برهان پيدا نمی شود.

«الَعِلْمُ نورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فى قَلْبِ مَنْ يَشاءُ؛(7) دانش، نورى است كه خداوند در قلب هر كس كه صلاح بداند قرار می دهد.»

اين نور و معرفت را بايد خدا بدهد.

– خدا به چه كسى می دهد؟

– به آن كسى كه مهيّا و در معرض باشد.

– چگونه می توان در معرض واقع شد؟

– روزه ماه مبارك رمضان انسان را در معرض رحمت خدا و مورد عنايت خاص وى قرار می دهد. ديگر خواه ناخواه دست عنايت خدا روى سر او است. هدايت خدا بدين سبب است؛ هدايتى كه به معناى‏ «ايصالِ الَى الْمَطلوب» است؛ يعنى دست خدا هميشه روى سر اوست تا به مقصودش برسد.

قرآن می فرمايد: «قَدْ جائَكُمْ مِنَ اللَّهِ نورٌ وَ كِتابٌ مُبين»؛(8) از طرف خدا نور و كتاب آشكار آمد.

«يَهدى بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلام»؛(9) خدا به واسطه قرآن هدايت می كند.

– چه كسى را هدايت می كند؟

– كسى را كه از او راضى باشد.

– به چه چيزى او را هدايت می كند؟

– به راه ‏هاى سلامتى.

«وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُلُماتِ الَى النُّورِ»؛(10) از ظلمت‏ ها او را بيرون می كشد و او را به نور می برد.

روشن است كه به اذن خدا، نور هدايت و نور معرفت در دل انسان ريخته می شود: «و يَهْديهِمْ الى صِراطٍ مُسْتَقيم»؛(11) و به راه راست هدايتش می كند.

     انسانى كه بر صراط مستقيم است ديگر كج نمی رود و افراط و تفريط ندارد. او هم چنان راه خود را می پيمايد تا به مطلوب و مقصود برسد. مقصود، همان راه مستقيم است كه به آن رسيده است.

استدعاى الهى‏

     در وقت خواندن اين جمله، از خدا نور، هدايت و معرفت بخواهيد. معرفتى كه كاربرد داشته باشد بايد خدا بدهد، برهان نمی تواند بدهد. اين هم وقتى پيدا می شود كه انسان در معرض قرار گيرد؛ يعنى خود را در معرض قرار بدهد. هر چه رابطه با خدا بيشتر باشد، اين هدايت، معرفت و نور بيشتر است.

در اثر ياد و اطاعت خدا و در معرضِ نفحات الهى قرار گرفتن، آدمى به جايى می رسد كه عالم ملكوت را می بيند، و آن را تسخير می كند.

پی نوشت:

1- بحارالأنوار، ج 4، ص 20،( باب 3- تأويل آيه‏ النور)، ذيل ح 7.

2- نور، آيه 35.

3- بحارالأنوار، ج 1، ص 97،( باب 2)، ح 7،« اول ما خلق اللّه نورى».

4- مدينة المعاجز، ج 2، ص 369،« كلّنا من نورٍ واحد».

5- آل‏ عمران، آيه 190.

6- رعد، آيه 28.

7- مصباح الشريعة، ص 16،( الباب السادس في الفتياء).

8- مائده، آيه 15.

9- مائده، آيه 16.

10- مائده، آيه 16.

11- همان.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *