نیایش با خدا – شرحی بر دعای سحر – بخش چهارم

خانه / مطالب و رویدادها / نیایش با خدا – شرحی بر دعای سحر – بخش چهارم

نیایش با خدا – شرحی بر دعای سحر – بخش چهارم

اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِاجَلّهِ‏ وَ كُلُّ جَلالِكَ جَليل؛ اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِجَلالِكَ كُلّهِ. خدا … خداوندا … پروردگارا …

تفسير ادبى‏ جلال

كلمه «جلال» از نظر لغت به معناى «عظمت» است. كلمه «جلال» ازاسماء پروردگار عالم است. قرآن می فرمايد:

«تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِى الْجَلالِ وَ الاكْرام»؛(1) مبارك است نام پروردگار تو كه صاحب جلالت و كرامت است.

     استعمال كلمه «جلال» در مورد خدا، نظير كبريايى و عظمت معمولًا به حسب كمال صفات است. هم چنان كه استعمال لفظ «كبير» مربوط به ذات مقدس او و استعمال كلمه «عظيم» مربوط به ذات و صفات اوست.

تقسيم صفات الهى از ديدگاه عرفا و علماى علم كلام‏

در اصطلاح عرفا، صفات بارى تعالى به دو قسم منقسم شده است: اول: «صفات جماليه»؛ دوم: «صفات جلاليه».

صفات جمال: آن صفاتى را كه متعلق به لطف و عنايت و رحمت باشد، مثل كلمه لطيف، رحيم، كريم، صفات جمال گويند؛ زيرا از اين‏ها نوركرامت، لطف و عنايت می بارد.

صفات جلال: آن صفاتى است كه در آن‏ها قهر، غلبه و غضب نهفته باشد؛ مثل قهّار، عزيز، جبّار، متكبر و از اين قبيل صفات. اين‏ها صفات جلالند، زيرا در ذات آن‏ها قهر، غلبه و عظمت خوابيده است.

     علماى علم كلام هم اصطلاحى دارند، آن‏ها نيز صفات جماليه و صفات جلاليه درست كرده ‏اند و می گويند: صفات جمال، «صفاتى ثبوتى» است؛ مثل صفت واجب براى بارى تعالى و همه صفاتى كه نام برديم، از قبيل رحيم، كريم و عظيم. آن‏ها معتقدند كه همه اين‏ها صفات جماليه‏ اند.

صفات جلاليه «صفات سلبى» است؛ براى مثال پروردگار عالم، ممكن و يا ظالم و امثال اين‏ها نيست.

شرح عرفانى‏

     معنا و توضيح اين جمله‏ ها، اين است كه وقتى صفات جمال بر قلب عارف تجلّى كند؛ يعنى به صفات جماليه، مثل رأفت، لطف و عنايت توجه داشته باشد، در اين حالت عارف بايد چنين بگويد:

«اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاجْمَلِه؛ وَ كُلُّ جَمالِكَ جَميل.»

خدايا! به درخانه‏ات آمده‏ ام، توجهم به صفات جمال توست، توجهم به رأفت توست، توجهم به لطف توست و توجهم به عنايت توست.

گاهى عظمت پروردگار عالم بر دل او تجلّى می كند كه در اين حالت می گويد:

«اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِاجَلِّهِ؛ وَ كُلُّ جَلالِكَ جَليل.»

خدايا! آمدم درِ خانه ‏ات، تمام توجهم به صفات جلال توست، تمام توجهم به عظمت و كبريايى توست، و تو را هم به صفات جلالت، به عظمتت و كبريايى ‏ات قسم می دهم.

تذكر اخلاقى‏

     كسى كه با خدا راز و نياز می كند مخصوصاً عارف، بايد در هنگام دعا توجهش به هر دو گروه صفات باشد؛ يعنى هم به صفات جمال و هم به صفات جلال. اين همان حالت خوف و رجايى است كه در روايات ما بسيار به آن سفارش شده است. انسان در حالى كه به سعه رحمت پروردگار و به لطف و عنايت وى توجه دارد، بايد به قهر، كبريايى و عظمت خدا هم توجه داشته باشد؛ يعنى در حالى كه توجه به صفات جمال دارد به صفات جلال هم توجه داشته باشد.

     اگر انسان يك بُعدى شد؛ يعنى تمام توجهش به صفات جمال و به رحمت خدا بود، معمولًا در حريم خدا تعدّى می كند و جسور می شود و جرأت و جسارت گناه كردن پيدا می كند. عكس آن هم، اگر هميشه به صفات جلال توجه داشته باشد؛ يعنى هميشه عظمت خدا در دلش باشد نه رأفت و رحمتش، قهر و غلبه خدا در نظرش باشد نه لطف و نه كرمش، براى چنين كسى حالت يأسى پيدا می شود و اين هم گناهى بسيار بزرگ است، تا آن جا كه ديگر برايش حالت بطالت و سرخوردگى پيدا می شود.

انسان اگر به حال اوّل، يعنى «جسور در گناه» باشد، در خطر بزرگى است و اگر در حال دوم، يعنى «بطالت»، و «سرخوردگى» باشد، آن هم در خطر بزرگى است.

     از اين رو انسان بايد در آن حالى كه اسلام می خواهد، قرار بگيرد، در حالى كه توجه به‏ رحمت خدا دارد، به سخط خدا هم توجه داشته باشد تا از خطرات بزرگى كه براى انسان از طريق اين حالات پديد می آيد مصون بماند چنان كه در دعاى رجبيه می خوانيم: «يا مَنْ ارْجُوهُ لِكُلِّ خَيْر وَ امَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ؛(2)

خدايا! من اميد دارم به رحمت تو، من اميد دارم كه هر خيرى از طرف تو به من برسد و ايمان هم دارم كه سخط توپيش هر شر است.»

خدايا! در عين حالى كه به تو اميد و رجا دارم اما از قهر و غضب تو می ترسم؛ يعنى در حالى كه به صفات جمالت توجه دارم توجه به صفات جلالت دارم.

نیایش با خدا – شرحی بر دعای سحر – بخش چهارم

تعاليم دعاى سحر

     دعاى سحر به ما می فهماند كه: «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاجْمَلِهِ‏ وَ كُلُّ جَمالِكَ جَميلٌ؛ خدايا! در خانه‏ ات آمده‏ ام، توجه به صفات جمالت دارم، توجه به رأفتت دارم، توجه به رحمتت دارم و توجه به لطفت دارم.»

و ديگر اين كه: «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِاجَلِّهِ؛ خدايا! در خانه‏ ات آمده ‏ام، توجه به كبريايى‏ ات دارم، توجه به عظمتت دارم، توجه به قهرت دارم و توجه به صفات جلالت دارم.»

     سالك در اين حالت، هم به صفات جمال و هم به صفات جلال، توجه دارد، از اين‏رو می گويد: خدايا! من جمع كرده ‏ام بين خوف و رجا آن چه را كه موجب سعادت دنيا و آخرت است.

دقت عرفانى امام خمينى رضوان الله تعالی علیه

     استاد بزرگوار ما رهبر عظيم الشأن انقلاب دقتى عرفانى در اين جا دارند. ايشان می فرمايند: دل‏ هاى دوستان خدا مختلف و متفاوت است؛ بعضى از دل ‏ها ذوقى و عشقى هستند، دلى كه چنين باشد هميشه نظرش به صفات جمال است.

     البته در صفات جمال، صفات جلال هم مخفى است، اين معلوم است. ولى آن كه ذوقى و عشقى است هميشه نظر به بهاء و حلاوت و لطف و رحمت دارد، بعضى از دل‏ ها هم اين جورى است كه هميشه مورد صفت جلال خدا هستند. عظمت خدا بر آن‏ها حكم‏فرماست. صاحب اين دل از دوستانى است كه هميشه نظر به جلالت و به صفات جلال خدا دارد.

     بعضى از افراد، دوستان خدا هم به جايى رسيده‏ اند كه حالت جمع‏ الجمعى پيدا كرده‏ اند. در حالى كه متوجه به صفات جمالند متوجه به صفات جلالند. باز در حالى كه متوجه به صفات جلالند متوجه به صفات جمالند.

هم‏چنين می فرمايند:

     حضرت محمد صلّى الله عليه و آله كه مظهر كلمه «يا الله» است، آن حضرت حالت جمع الجمعى را دارد چنان كه بر دل حضرت يحيى عليه السّلام صفت جلال غلبه دارد، جلال و عظمت بر دلش تجلّى كرده است، و چنان كه بر دل حضرت عيسى هم صفت جمال غالب است، خورشيد جمال الهى از قلب او تجلّى كرده است.

بعد نقل می كنند: حضرت عيسى در مقابل حضرت يحيى خنديد و حضرت يحيى گفت: «كَانَّكَ قَدْ آمَنْتَ مِنْ غَضَبِ اللَّهِ؛ گويا مأمون از غضب خدا هستى.»

حضرت عيسى هم جوابش را داد و گفت: «كَانَّكَ آيَسْتَ مِنْ رَوحِ اللَّهِ‏؛ گويا تو هم مأيوس از رحمت خدا هستى.»

خطاب شد: «فَاوْحى‏ اللّه الَيْهِما احَبُّكُما الَىَّ الطلق البسام احْسَنُكُما ظَنًّا بى‏؛(3)

می دانيد كداميك‏ را بهتر دوست دارم؟ هر كدام بيشتر به من حُسن ظن داريد، من او را بيشتر دوست دارم.»

ما بايد حُسن ظن به خدا زياد داشته باشيم.

«يا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهْ؛(4) اى خدايى كه رحمت تو بر غضبت، پيشى جسته است».

     بايد يك حال جمع الجمعى داشته باشيم و شباهتى هم به پيغمبر اكرم صلّى الله عليه و آله داشته باشيم. بايد در حالى كه متوجه صفات جمال حقّيم متوجه صفات جلال او هم باشيم و در حالى كه خائف از غضب خدا هستيم اميد به رحمت او هم داشته باشيم و در حالى كه می گوييم:

«اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاجْمَلِه.» اين را هم بگوييم: «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِاجَلِّه.»

خدايا! من، هم به رحمت تو توجه دارم و هم به غضبت، اما می دانم كه رحمتت بر غضبت سبقت دارد.

خدايا! اين را درك كرده ‏ام كه اگر مرا به جهنم هم ببرى، قبلش رحمت است.

خدايا! جهنّم رفتن من براى اين است كه پاك و بهشتى بشوم.

خدايا! جايى نيست كه رحمت تو نباشد.

خدايا! می دانم تا جايى كه بشود به من رحم كنى تو به من رحم می كنى.

پی نوشت:

1- الرحمن، آيه 78.

2- مفاتيح الجنان، دعاى مبارك رجب.

3- شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 332.

4- مصباح المتهجد، ص 442.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *