هجرت اهل بیت علیهم السلام در عصر عشورا

خانه / قرآن و عترت / عترت / ستارگان هدایت / امام حسین (علیه السلام) / هجرت اهل بیت علیهم السلام در عصر عشورا

با توجه به تمام مصیبت و سختی‌هایی که به اهل بیت علیهم السلام روا شده، می‌توان در بین خیمه‌های نیمه سوخته، طفلان گریان و زنان بی‌حرم را تصور کرد.

عصر روز دهم سال ۶۱ هجری قمری آنچه نباید، اتفاق افتاد و دشمن به چادر اسیری اهل بیتِ علیهم السلام دردانه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم رحم نکردند. زنان و طفلان مویه‌کنان به دنبال نیزه و سر‌ها می‌رفتند و قهقهه مستانه کفار تازیانه‌ای بر زخم غربت آن‌ها بود.
عصر روز دهم، پس از آن همه مصیبت، لشکر بنی امیه به دستور عمر سعد لعنت الله علیه، به دفن کشته‌های خود پرداختند ولی جنازه بی‌سر و زیر پای اسبان لگدکوب شده امام حسین علیه السلام و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان کربلا بود تا این که توسط قبیله بنی‌اسد و به راهنمایی امام سجاد علیه السلام دفن شدند.
گفته‌ای به عینه از شب یازدهم محرم در مقاتل بیان نشده است، اما با توجه به تمام مصیبت، جنایت و سختی‌هایی که به اهل بیت علیهم السلام روا شده است، می‌توان در بین خیمه‌های نیمه سوخته، پیکر‌های عریان، طفلان زخمی و گریان و زنان بی‌حرم را تصور کرد.
در عصر عاشورا عمر سعد سر مبارک امام حسین علیه السلام را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد  و سپس سر‌های یاران و خاندان ایشان را جمع کرده -که هفتاد دو سر بود- نیز به همراهی شمر بن ذی‌الجوشن و قیس بن اشعث به کوفه فرستاد.
عمر سعد ملعون در روز ۱۱ محرم دستور حرکت از کربلا به سوی کوفه را می‌دهد و زنان و حرم امام حسین علیه السلام را بر شتران بی‌جهاز سوار کرده و این امانت‌های نبوت را، چون اسیران کفّار در سخت‌ترین مصائب و غم و غصه کوچ می‌دهند.
در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمی‌کنم لحظه‌ای را که زینب دختر فاطمه سلام الله علیها را از کنار کشته بر خاک افتاده برادرش حسین عبور دادند که از سوز دل می‌نالید … و امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: «من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آن‌ها را دفن نکرده، سینه‌ام تنگ شد و به اندازه‌ای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم برآید و عمه‌ام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بی‌تابی نکنم.»
در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد علیه امام حسین علیه السلام و خارجی معرفی کردن آن حضرت، مردم کوفه از این پیروزی خوشحال می‌شوند و جهت دیدن اسرا به کوچه‌ها و محله‌ها روانه می‌شوند و با دیدن اسرا شادی می‌کنند. ولی با خطابه‌هایی که امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها و سایرین از اسرا ایراد می‌کنند و خودشان را به کوفیان و مردم می‌شناسانند و به حق بودن قیام امام حسین علیه السلام اذعان می‌کنند شادی کوفیان را به عزا تبدیل می‌کنند.

در طول مدتی که در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت می‌کردند سر‌ها بالای نیزه بود و اسراء در کجاوه‌ها جا داده شده بودند و آنان که خیال می‌کردند اسراء از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شده‌اند، جسارت و اهانت می‌کردند، عده‌ای هم از نسب اسراء سؤال می‌کردند با این وضع وارد دارالاماره می‌شوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد که حاکم کوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین علیه السلام است، این ملعون جلوی چشم اسراء و مردم با چوب‌دستی به سر مبارک می‌زد و خود را پیروز میدان قلمداد می‌کرد و کشته شدن امام حسین علیه السلام را خواست خدا قلمداد می‌نمود. ولی با جواب‌هایی که از جانب حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام می‌شنید بیشتر رسوا می‌شد.

منبع: لهوف سید بن طاووس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *