هشدار خداوند دربارۀ‌ قيامت‌

خانه / مطالب و رویدادها / هشدار خداوند دربارۀ‌ قيامت‌

در روايت‌ است‌ كه‌ حضرت‌ أميرالمؤمنين‌(ع) اين‌ آيه‌ را بسيار تلاوت‌ ميكرده‌اند: أَيَحْسَبُ الْإِنسَـٰنُ أَن‌ يُتْرَكَ سُدًي‌. «آيا انسان‌ چنين‌ مي‌پندارد كه‌ مُهمل‌ آفريده‌ شده‌ و به‌ خود واگذارده‌ شده‌ است‌؟» و اشك‌ از چشمانشان‌ جاري‌ مي‌شد. و هر وقت‌ اين‌ آيه‌ را تلاوت‌ ميكردند، مكرّراً ميخواندند.

چه‌ خوب‌ بيان‌ فرموده‌ است‌ خداوند جلَّ و عزّ در سورۀ قيامت‌: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَی‌’ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ.
«در آن‌ هنگام‌ چهره‌هائي‌ با طراوت‌ و شكفته‌ بوده‌ و نظر بر جمال‌ لايزالي‌ پروردگار خود مي‌كنند، و بر آيات‌ و تجلّيات‌ او مينگرند و او را در آن‌ جلوه‌ها مي‌يابند.»
وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذِ بَاسِرَةٌ * تَظُنُّ أَن‌ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ. «و در آن‌ هنگام‌ چهره‌هائي‌ افسرده‌ و غم‌ و اندوه‌ گرفته‌، و كدورت‌ و گرفتگي‌ آنها را إحاطه‌ كرده‌؛ گمان‌ مي‌كنند عذابي‌ سخت‌ و دردناك‌ كه‌ پشتها را مي‌شكند بر آنان‌ وارد مي‌شود.»
كَلَّآ إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ * وَ قِيلَ مَنْ رَاقٍ * وَ ظَنَّ أَنـَّهُ الْفِرَاقُ * وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ * إِلَي‌’ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ. «نه‌ هرگز چنين‌ نيست‌ كه‌ مي‌پندارند، و انكار قيامت‌ مي‌كنند؛ بلكه‌ زماني‌ كه‌ جان‌ انسان‌ به‌ سينه‌ برسد و به‌ استخوانهاي‌ ترقوه‌ و گلو كه‌ آخرين‌ نفس‌ و دم‌ انساني‌ است‌ برخورد كند، و در آن‌ حال‌ گفته‌ شود: كيست‌ كه‌ درمان‌ كند، و دعا و تعويذي‌ بدهد، و رُقيه‌اي‌ بنويسد ؟ و در آن‌ هنگام‌ كه‌ ديگر دست‌ از همه‌ چيز كوتاه‌، و اميد قطع‌ گردد و فراق‌ و جدائي‌ را نزديك‌ ببيند، و ساقهاي‌ پايش‌ به‌ هم‌ بچسبد و تكان‌ نخورد و ديگر قدرت‌ بر حركت‌ نداشته‌ باشد (يا آنكه‌ همين‌ حال‌ احتضار و سكرات‌ مرگ‌ كه‌ حال‌ اُفول‌ تن‌ است‌ به‌ ساقه‌ آخرت‌ كه‌ طلوع‌ عوالم‌ غيب‌ است‌ بپيوندد، يا آنكه‌ ملائكۀ رحمت‌ يا غضب‌ آنقدر زياد و فراوان‌ گرد آمده‌ و ساقه‌ يعني‌ كوچه‌ داده‌ و از ميان‌ آن‌ اين‌ بنده‌ را به‌ مقصد برند) در آن‌ وقت‌، موقع‌ حركت‌ دادن‌ و سوق‌ دادن‌ بسوي‌ پروردگار تو است‌ اي‌ پيامبر!»
فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلَّي‌’ * وَلَـٰكِن‌ كَذَّبَ وَ تَوَلَّي‌’ * ثُمَّ ذَهَبَ إِلَي‌’ٓ أَهْلِهِ يَتَمَطَّي‌’ٓ * أَولَي‌’ لَكَ فَأَوْلَي‌’ * ثُمَّ أَوْلَي‌ لَكَ فَأَوْلَي‌’ٓ. اين‌ آيات‌ دربارۀ أبوجهل‌ نازل‌ شده‌ است‌ كه‌ پيغمبر صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ را مسخره‌ ميكرد و دعوت‌ آن‌ حضرت‌ را به‌ نماز و زكوة‌ و روز بازپسين‌ افسانه‌ ميگرفت‌. آيه‌ ميگويد:
«نه‌ تصدّق‌ ميدهد و نه‌ نماز بجاي‌ مي‌آورد، وليكن‌ إنكار خدا و تكذيب‌ روز قيامت‌ ميكند و بر حقائق‌ جهان‌ و كلام‌ خدا و رسولش‌ پشت‌ ميكند. و سپس‌ از نزد رسول‌ خدا بسوي‌ اهل‌ خود متكبّرانه‌ ميرود، و در نزد آنان‌ به‌ جسارت‌ به‌ رسول‌ خدا افتخار ميكند.
آري‌! جهنّم‌ سزاوار اوست‌، پس‌ سزاوارتر براي‌ او از هر چيز آتش‌ دوزخ‌ است‌.»
أَيَحْسَبُ الإنسَـٰنُ أَن‌ يُتْرَكَ سُدًی‌ * أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن‌ مَّنِيٍّ يُمْنَیٰ * ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّی‌’ * فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالانثَی‌’ * أَلَيْسَ ذَ’لِكَ بِقَـٰدِرٍ عَلَی‌’ أَن‌ يُحْـِـیَ الْمَوْتَی‌’.[1] «آيا انسان‌ گمان‌ ميكند كه‌ مهمل‌ خلق‌ شده‌ و در برابر عالم‌ آفرينش‌ تعهّد و مسؤوليّتي‌ ندارد ؟ آيا اين‌ انسان‌ اصلش‌ از منيّ ريخته‌ شده‌ نبود ؟ و سپس‌ در رحم‌ مادر بصورت‌ و شكل‌ علقه‌ و خون‌ بسته‌ شده‌ درآمد، و پروردگار او را به‌ شكل‌ و صورت‌ معيّن‌ و اعضاء و جوارح‌ و حواسّ معتدل‌ آفريد، و به‌ غرائز و ملكات‌ او را تسويه‌ فرمود. و آن‌ خدائيكه‌ از انسان‌ دو زوج‌ مرد و زن‌ را قرار داد، آيا چنين‌ پروردگار قدرتمندي‌ نمي‌تواند مردگان‌ را زنده‌ كند و آنها را به‌ جزاي‌ كردار و رفتارشان‌ برساند؟»
در روايت‌ است‌ كه‌ حضرت‌ أميرالمؤمنين‌(ع) اين‌ آيه‌ را بسيار تلاوت‌ ميكرده‌اند: أَيَحْسَبُ الْإِنسَـٰنُ أَن‌ يُتْرَكَ سُدًي‌. «آيا انسان‌ چنين‌ مي‌پندارد كه‌ مُهمل‌ آفريده‌ شده‌ و به‌ خود واگذارده‌ شده‌ است‌؟» و اشك‌ از چشمانشان‌ جاري‌ مي‌شد. و هر وقت‌ اين‌ آيه‌ را تلاوت‌ ميكردند، مكرّراً ميخواندند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *