ویژگی های حکومت آخر الزمان به عنوان آینده مطلوب بشریت در آینده پژوهی اسلامی با تکیه بر نهج البلاغه

خانه / آموزش / ویژگی های حکومت آخر الزمان به عنوان آینده مطلوب بشریت در آینده پژوهی اسلامی با تکیه بر نهج البلاغه

ویژگی های حکومت آخر الزمان به عنوان آینده مطلوب بشریت در آینده پژوهی اسلامی با تکیه بر نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

در بسیاری از آیات قرآن ، جوامع روایی و نهج البلاغه بشارت حکومت آخر الزمان و ویژگی های آن به عنوان آینده مرجح (تعریف شده در آینده پژوهی) که مطلوب بشریت می باشد، اشارات فراوانی شده است که تبیین کننده اتفاقات، رویدادها و ویژگی های آن دوران می باشد.

از طرفی یکی از ارکان تشکیل دهنده آینده پژوهی تصویرها هستند که بیان کننده ذهنیت مشترک افراد جامعه نسبت به یک موضوع خاصی است. در این راستا می توان با برشمردن ویژگی ها و شرایط حاکم بر آن جامعه، تصویر واضحی ترسیم نمود. البته برای رسیدن به آن مقصود باید زمینه ایجاد آنرا در اولین قدم با شکل دادن گفتمان اسلام سیاسی که زمینه آن در انقلاب اسلامی ایران بوجود آمده است، را فراهم ساخت. «شکل گیری گفتمان اسلام سیاسی در فرآیند انقلاب اسلامی و متعاقب آن در کشورهای اسلامی، جنبش فرهنگی دینی است که نسبت به فرسایش هویت و امنیت از خود واکنش نشان می دهد و با در نظر گرفتن گونه های مختلف از اسلام سیاسی، در صدد ارائه رویکردی ایجابی و سازنده از حکومت دینی است (دهشیری و مقامی، ١٣٩٤: ٥). «گفتمان ها در واقع منظومه های معانی هستند که در آنها نشانه ها با توجه به تمایزی که با یکدیگر دارند هویت و معنا می یابند… و تصور و فهمما از واقعیت و جهان را شکل می دهند» (عامری گلستانی و قادری، ١٣٩١: ٦). از دیدگاه نهج البلاغه، حکمرانی از مهمترین ابزارهای نیل جامعه به کمال و تعالی است، لذا حکومت بخاطر داشتن امکانات مناسب می تواند وسیله مناسبی برای نیل به این هدف اصیل باشد. حکمرانی ، سازمانی است که قدرت خود را به نمایندگی از مردم دارد، لذا حکمرانان وکیل (و نه قیم و مالک) مردم هستند. ما در این مقاله ضمن بیان تصویر حکومت ایده آل عدل الهی از دیدگاه نهج البلاغه، به واکاوی همه جانبه با ویژگی های آن به عنوان آینده مرجح ، (تعریف شده در آینده پژوهی) خواهیم پرداخت.

بیان مسأله

با توجه به پیشرفت شگفت انگیز علم، در همه شاخه ها، انسان ها نمی توانند نسبت به آینده خود و زمینه سازی برای ایجاد حکومت عدل الهی، بی تفاوت باشند. توجه گسترده بشر به علوم ستاره شناسی، نجوم و مانند آن برای پیش بینی آینده ، نشان دهنده این دغدغه فکری در جهان اطراف اوست . بنابراین، چگونگی برنامه ریزی و کسب تجربه گذشتگان در ترسیم آینده او بسیار مؤثر و حیاتی است. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «پسرم، هر چند من به اندازه همه آنان که پیش از من بوده اند نزیسته ام، اما در کارهاشان نگریسته ام و در سرگذشته هاشان اندیشیده ام و در آنچه از آنان مانده ، رفته و دیده ام تا چون یکی از ایشان گردیده ام (نامه / ٣١). آینده پژوهی

در رابطه با ویژگی های حکومت آخرالزمان، با تکیه بر نهج البلاغه از اموری است که اولا: جایگاه آینده پژوهی را از دیدگاه نهج البلاغه مورد توجه قرار می دهد و ثانیا: می توان فهمید که اگر جامعه ای نگاه به آینده در زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی خود نداشته باشد، چه اتفاقاتی آن جامعه را تهدید خواهد کرد و ثالثا: با این تحقیق به مکانیسمی دست خواهیم یافت که می توان برای معضلات جامعه ، راه حل مناسبی ارائه نمود.

پیشینه پژوهش

گرچه بنا بر عرف موجود این دانش مربوط به چند دهه پیش و از غرب می باشد، ولی با بررسی دقیق تاریخ خواهیم یافت که آینده پژوهی قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد. «توان پیش بینی در همان اوان زندگی، خود را نشان می دهد؛ در واقع، به محض درک این مهم از سوی نوزاد که گریه اش واکنش دیگران را در پی دارد، توان پیش بینی آینده رخ می نماید (وندل بل، ١٣٩١: ٤٢). اشتیاق بشر برای دانستن آینده در زمینه های مختلف و از جمله حکومت داری به درازای تاریخ زندگی بشر برمی گردد. صرف نظر از سنت و سیره انبیاء الهی و امامان معصوم (علیه السلام) در حکومت داری، «کتاب جمهور افلاطون آغازگر سنت آرمان شهری (مدینه فاضله) بودکه در گسترش مطالعات آینده نقش داشت). (مافی ، ١٣٩٠: ١٩). در طول تاریخ، بشر برای استیلای بر منابع مختلف و کسب قدرت، در پی یافتن راه های چیرگی بر انسان ها و جوامع بوده است . مثلا تافلر با انتشار کتاب «موج سوم» (١٩٨٠) بیش از پیش و در ابعادی بی سابقه، توجه جهان را به این رویکردها جلب نمود. وی با انتشار آثاری چون «ورق های آینده»، «جابجایی در قدرت»، «جنگ و ضد جنگ» و «آفرینش تمدنی جدید: سیاست در موج سوم» در رأس آینده پژوهان و آینده شناسانی معاصر غرب جای گرفت و توجه بین المللی را به این رویکرد معطوف کرد. دو سازمان پر اعتبار «انجمن آینده دنیا» در سال ١٩٦٧ در آمریکا و «فدراسیون جهانی آینده پژوهی در سال ١٩٧٣ در پاریس تأسیس شدند که بطور حرفه ای در همه عرصه های آینده پژوهی فعالیت خود را آغاز نمودند. (دارابی، ١٣٩٥: ٣٧). اما آنچه این مقاله را از پژوهش های دیگر متمایز می کند، بررسی آینده حکمرانی مطلوب و مرجح در آینده پژوهی اسلامی از دیدگاه نهج البلاغه می باشد.

ضرورت و اهمیت مسئله

امروزه تغییرات جهانی در بخش های علوم، فن آوری و غیره با آهنگی پر شتاب رخ می دهد.

به دنبال این تغییرات، تحولات روزافزون در جنبه های مختلف زندگی ، افزایش روزافزون وابستگی متقابل کشورها و حکومت ها، تمرکز زدایی جوامع و نهادهای موجود که به دلیل گسترش فن-آوری اطلاعات، شتاب بیشتری یافته است، تمایل روزافزون به جهانی شدن به همراه حفظ ویژگی های ملی، قومی و فرهنگی و بسیاری از عوامل دیگر، لزوم و ضرورت درک بهتر تغییرات و آینده حکمرانی را برای دولت ها، کسب و کارها، سازمان ها و مردم ایجاب می کند. این تحولات و تغییرات، یکی از پدیده های عادی در جوامع می باشد و روندی پیوسته و طولانی دارد. دگرگونی در همه زمینه ها، از گذشته تا حال و آینده امتداد داشته و خواهد داشت. و این نگاه غامض، پاسخ خردمندانه و حکیمانه به چالش های پدید آمده در پی دگرگونی هاست. چنان که تمایل به حس کنجکاوی و نگرانی انسان در باره سرنوشت خود در آینده، از مهم ترین دلیل های ضرورت آینده پژوهی در همه زمینه ها و از جمله حکمرانی هاست که با دقت در اصول مندرج در قانون اساسی انقلاب اسلامی، با هویت مردم سالاری و مبتنی بر اندیشه دینی پرچم دار ایجاد زمینه ظهور منجی عالم بشریت شده است . «انقلاب اسلامی داعیه دار به میدان آوردن دین در عرصه اجتماعی بود و مبتنی بر اندیشه دینی، حکومت و مردم سالاری دینی را تشکیل داد»(آجیلی و بیکی، ١٣٩٥: ١١).

تصویر حکمرانی مطلوب در آینده پژوهی اسلامی از منظر نهج البلاغه

یکی از مهم ترین مباحثی که در نهج البلاغه به آن پرداخته شده و یک آینده پژوه اسلامی باید آنرا مورد تحقیق و بررسی قرار دهد، موضوع حکمرانی و ویژگی های یک حکمران ایده آل می -باشد. پاسداشت حقوق مردم در همه عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مانند آن ، از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر حکمرانان نسبت به آن ناآگاه یا بی توجه باشند، چون از امکانات و قدرت حکومتی زیادی برخوردار هستند، می تواند منشأ بسیاری از مفاسد و تباهی های آینده جوامع و در نتیجه سرایت به کل جهان باشد. هدف آینده پژوهی اسلامی در رابطه با حکمرانی خوب، ایجاد آینده متعالی ای است که در آن مردمی که مورد استضعاف قرار گرفته اند را از قید مستکبران نجات داده و محرومیت و تبعیض را از آنها بردارد. وقتی به آیات، ٥ قصص، ١٠٥ انبیاء، ٥١ غافر، ٢١ مجادله، ٥٥ نور و مانند آن نظر می اندازیم، می بینیم که خواست و اراده الهی بر آن است که مستضعفان ، وارثان زمین در آینده باشند، و مقام امامت و پیشوایی به آنان تعلق گیرد و این در پرتو ایجاد حکومتی است که احکام قرآن را عملی سازد، لذا در اصول ٣، ١١، ١٤ و ١٥٤ قانون اساسی جمهوری اسلامی به جهت تکریم جایگاه و شأن انسان ها اشاراتی به این امر مهم شده و مورد تإکید فراوان امام (ره) و مقام معظم رهبری قرار گرفته است. اگر از دیدگاه قرآن آینده باید اینگونه باشد (چه اینکه در تعریف آینده مرجح بیان می شود)، بنابر این یک آینده پژوه اسلامی نمی تواند منفک از تحقیق در این زمینه بسیار حیاتی و مهم باشد. «موضوع (کنش حمایت گرانه در دین اسلام در همه زمینه ها از جمله حمایت از فقرا و مستضعفان و محرومان) در اسلام نه تنها به عنوان یک اصل انکار نشدنی تلقی شده ، بلکه یکی از معیارهای تحقق دین مداری و ایمان شناخته می شود» (درخشه و کمالی، ١٣٩٥،

٥-٤). یکی از شاخصه منحصر به فرد نهج البلاغه آن است که گوینده کلمات بلند و نورانی آن به عنوان حاکم جامع الشرایط نظام اسلامی، علاوه بر ارائه دیدگاه متعالی نظری، خود نیز عامل به آن بوده و برای تحقق حکومت اسلامی از نوجوانی در رکاب حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از هیچ فداکاری دریغ نداشته است. «من در خردسالی، بزرگان عرب را به خاک افکندم و شجاعان دو قبیله معروف ربیعه و مضر را در هم شکستم» (خطبه / ١٩٢) و تعلیم یافته و بزرگ شده مکتب آن بزرگوار است. «و من همواره با پیامبر(صلی الله علیه و آله) بودم، چونان فرزند که همواره با مادر است . پیامبر هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار می فرمود و به من فرمان می داد که به او اقتدا نمایم» (خطبه / ١٩٢) و در این راه از ملامت هیچ ملامتگری متأثر نمی شد و با یقین و اعتقاد راسخ مسیر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) را دنبال می فرمود. «و أني لمن قوم لا تأخذهم فی الله لومة لائم (خطبه / ١٩٢). امام علی (علیه السلام) کسی است که به تعبیر ابن ابی الحدید معتزلی اگر وی نمی بود رسالت حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) به انجام نمی رسید. «اگر ابوطالب و فرزندش نبودند، دین (اسلام) هرگز تجسم نمی یافت و برپا نمی ایستاد او (ابوطالب) در مکه پناه داد و حمایت کرد و این (امام علی (علیه السلام)) در مدینه تا پای جان جنگید» (ابن ابی الحدید، ١٣٧٨، ج ١٤، صص ٨٤-٨٣). تمامی این مبارزات و مجاهدت های امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برای تحقق آرمان های حکومت اسلامی بوده است تا انسان ها را از یوغ سرسپردگی به شیاطین و هواهای نفسانی به آزادی و زندگی واقعی راهنمایی کند. «ای اهل ایمان هنگامی که خدا و پیامبرش شما را به حقایقی که به شما زندگی واقعی می بخشد دعوت می کنند اجابت کنید» (انفال / ٢٤). فرق دیدگاه امام علی (علیه السلام) به حکمرانی (که در زمان حضرت مهدی (عج) ظهور پیدا می کند) با هوا پرستان در آن است که وی، حکمرانی را بعنوان وسیله ای برای هدف متعالی رساندن بشر به عبودیت خداوند سبحان و تربیت آنها و ایجاد زندگی اجتماعی آرمانی تعریف شده در قرآن و عترت دعوت می کند: «خدایا تو میدانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود، بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش باز گردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم(خطبه / ١٣١)، در حالی که نگاه دیگر حکمرانان به حکومت رسیدن به منابع ثروت و قدرت و تحکم بر مردم می باشد. «لکن از این اندوهناکم که بیخردان و تبهکاران این امت، حکومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به بردگی کشند» (نامه / ٦٢).

بنابر این، نوع رفتار و سیاست گذاری های حاکمان، بشدت متأثر از نوع نگاه آنها به حکمرانی می باشد. اگر حاکمان از حکمرانی، تسلط بر منابع و ثروت و دستیابی به قدرت اراده کنند، حاکمیت استبداد و خودکامگی بوجود خواهد آمد، ولی اگر نگاه حاکمان به حکومت، خدمت به مردم و هدایت و ارشاد آنها به آرمان های والای الهی باشد هرگز از امکانات به قصد خودکامگی و تسلط بر منابع مالی و استبداد استفاده نخواهند کرد، بلکه حکمران خود را خزانه دار مردم و امانتدار بیت المال می بیند. «در روابط خود با مردم انصاف داشته باشید و در برآوردن نیازهایشان شکیبا باشید. همانا شما خزانه داران مردم و نمایندگان ملت و سفیران پیشوایان هستید»(نامه / ٥١).

در نامه ٥ امام علی (علیه السلام) به اشعث می فرمایند: «در دست تو اموالی از ثروتهای خدای بزرگ و عزیز است و تو خزانه دار آنی تا به من بسپاری. حال، این نگاه امام علی (علیه السلام) را با آنچه در نگاه غیر علوی از حکمرانی استنباط می شود، مقایسه نمایید، که در بدو حکمرانی خود، چک سفید امضاء در تصرف و دخل و خرج بیت المال و دیگر امکانات را می طلبند تا اختیارات حکمرانی خود را تا آنجا که ممکن است افزایش دهند ولی از نظر امام علی (علیه السلام)، حکمران خزانه دار و امانتدار بیت المال است.

گاهی مفهوم حکمرانی به دلیل تبلیغات فریبنده در بین جوامع چنان ترویج داده می شود که از واقعیت خود فرسنگ ها دور می گردد و مترادف با هنرپیشگی حاکمان در چگونگی تسلط بر جامعه به هر وسیله ممکن تبدیل می شود. (دیدگاه ماکیاولی (یا دیدگاه معاویه) که هدف وسیله را توجیه می کند). «به خدا سوگند معاویه زیرک تر از من نیست لیکن شیوه او پیمان شکنی و گنهکاری است. اگر پیمان شکنی ناخوشایند نمی بود، زیرک تر ازمن کسی نبود»(خطبه / ٢٠٠).

بنابر این حکمرانی در منطق معاویه دعوت جامعه به خود است ولی حکمرانی در منطق امام علی (علیه السلام) دعوت مردم به خدا و اجرای احکام الهی است. (جوادی آملی، ١٣٦٨: ٥٧-٦٧). این مهم به عنوان یکی از مبانی و پایه های حکمرانی در نهج البلاغه است، که مفهوم جایگاه و ویژگی های حکومت و حاکمان در نهج البلاغه به عنوان آینده مرجح و مطلوب در آینده پژوهی اسلامی باید به درستی تبیین شود.

مفهوم شناسی و جایگاه سیاست و حکومت داری در آینده پژوهی اسلامی از دیدگاه نهج البلاغه

اولین گام تحقیق آینده پژوهان اسلامی در زمینه حکمرانی آن است که سیاست را به عنوان ابزار هدایت، رهبری، تدبیر امور و فراهم ساختن زمینه های اصلاح و ارشاد مردم (و نه عامل فریب و گمراهی آنها) در حکومت ها بدانند. سیاست و حکومت داری آخر الزمان تصویر روشنی از تعاریفی است که امام علی (علیه السلام) از آن نشان می دهند. وی، سیاست درست و نیکو را مایه راستی و درستی و برپایی مردم دانسته، می فرمایند: «نیکویی سیاست، برپا دارنده مردم است. (خوانساری، ١٣٦٠، ج ٣: ٣٨٤). حکومت حضرت مهدی (عج) مطابق اندیشه امام علی (علیه السلام)، به مفهوم قدرت مداری ، خودرأیی، تحکم و تجبر نمی باشد، بلکه تدبیر صحیح امور در جهت خدمت به مردم ، تحقق عدالت و فراهم کردن زمینه تربیت است. از این رو امام علی (علیه السلام) زمامداران و حاکمان قدرت مدار و خودکامه را سیاست مدار و شایسته قرار گرفتن در جایگاه سیاست مردمان نمی داند، لذا در نامه ای به معاویه می فرمایند: «معاویه! از کی شما سیاست مداران مردم و سرپرستان کار این امت بوده اید؟ نه پیشینه ای در دین دارید، و نه شرفی مهین از زمان پیشین؛ و پناه به خدا از گرفتاری به شقاوت دیرین…» (نامه / ١٠). بنابر این از منظر امام علی (علیه السلام)، سیاست انسانی به دور از فریبکاری، قدرت مداری، ریاکاری و زورگویی است؛ بلکه تدبیر امور با مبانی اخلاقی و رفتار انسانی است ، و از آفات نفسانی و مدیریتی به دور بوده و بر اساس خطوط کلی سامان می یابد که اهداف آن عبارتند از (١) آگاهی بخشی سیاسی و غیرسیاسی (خطبه ٣٤ و ٥١). (٢) پاسداشت آزادی (نامه ١ و ٥٤ و کلام ٢٠٨). (٣) دادگستری (بخش پایانی خطبه ٣ و نامه ٥٣). (٤) امنیت سازی (نامه ٥٣ «و أشعر قلبک…» و کلام ٤٠ و ١٣١ وخطبه  ٢١٦«فلا تکلموني بما تکلموا به الجبابرة …»). (٥) بهبود مادی (نامه ٥٣ «اسبغ علیهم الارزاق …» و خطبه ٣٤«و توفیر فیئکم …»). (٦) حقوق گرایی (خطبه ٢١٦ و کلام ٢٠٥). (٧) اصلاح فرهنگی (خطبه ١٠٥«و الاحیاء للسنۀ…» و کلام ١٦٤ و حکمت ٣٧ وِخطبه ٣٢ و ٤١ و کلام ٢٣٣).

پایه های حکمرانی (آخر الزمان) در آینده پژوهی اسلامی از نگاه نهج البلاغه

پایه های حکمرانی حضرت حجت (عج) در آینده پژوهی اسلامی با تکیه بر نهج البلاغه که مورد تحقیق آینده پژوهان اسلامی واقع می شود، در یک تقسیم بندی کلی بر دو مبنا استوار است.

١)ماهیت حکمرانی؛ که همان پیمان الهی از علما و فرهیختگان برای برپایی حکومت الهی است. امام علی (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند: «و اگر خداوند از عالمان پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده، هیچ آرام و قرار نگیرند بی تأمل رشته حکومت را از دست می گذاشتم(خطبه / ٣). «خداوند از آگاهان و فرهیختگان پیمان گرفته است که برای برپایی حق و عدالت برخیزند و این پیمانی فطری است، زیرا فطرت آدمی عشق به کمال مطلق و انزجار از نقص دارد» (موسوی خمینی ، ١٣٦٢: ١٥٢).

٢) اقبال عمومی مردم؛ که سبب محقق شدن حکومت می گردد. «اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند… مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم (خطبه / ٣). بنابر این حکمرانی احدی جز به خواست مردم محقق نمی گردد (البته اینکه خداوند دلها را منقلب می کند و مانند آن، امر دیگری است) مگر آنکه بوسیله استبداد و تجبر بر ملتی حکمرانی کرد که پایه ای بشدت متزلزل و ناپایدار خواهد داشت زیرا مردم نقش ایجادی، ابقایی و اصلاحی دارند و در آخر الزمان باید مردم به آن بینش و معرفت برسند تا زمینه ظهور محقق گردد و دولت عدالت گستر ایجاد شود. امام علی (علیه السلام) پس از آنکه مردم در روز شورا با عثمان بیعت کردند فرمودند: «ما را حقی است، اگر به ما داده شود، و گرنه بر پشت شتران سوار شویم و برای گرفتن آن برانیم هر چند شب روی به طول انجامد»(حکمت / ٢٢). و یا اینکه می فرمایند: «اگر حضور مردم نبود»(خطبه / ٣) و یا: «دستم را (برای بیعت) گشودید و من آنرا بستم و به سوی خود کشیدید و من آنرا برگرفتم سپس به من هجوم بردید»(کلام / ٢٢٩) که اشاره به نقش ایجادی مردم دارد. نکته قابل توجه اینکه، در نظام بشری، روابط انسانی و مدیریت بشر بر بشر، کسی مالک و صاحب اختیار کس دیگری نیست چون جنس آن حقوقی و رابطه دو ذی حق است (تماثل حقوقی که در خطبه ٢١٦ مفصل آمده است) لذا بلافاصله حق و تکلیف ظاهر می گردد. حضرت علی (علیه السلام) در جنگ صفین به لشکریان خود می فرمایند: «جز این نیست که ما و شما بندگان و مملوک پروردگاریم و جز او پروردگاری نیست. او مالک ماست و ما را بر نفس خود اختیاری نیست (خطبه / ٢١٦).

البته نظر اهل تسنن در این رابطه با اعتقادات شیعه (غیر از بند ٥ زیر) تفاوت دارد و آنان معتقد به اصول ششگانه زیر برای تصدی امر خلافت و حکومت داری هستند. ١) تئوری اهل حل و عقد (مثل آنچه در تشکیل سقیفه کردند) ٢) اصل تغلب (همان چیزی را که امام علی (علیه السلام) در خطبه های ١٧٢ و ٢١٧ به آن اشاره می نمایند) ٣) اصل استخلاف (که در خطبه ٣ امام (علیه السلام) به آن اشاره می فرمایند آنجا که ابوبکر قبل از فوتش ، خلافت را به عمر تسلیم کرد) ٤) اصل شورا (که در خطبه ٣ امام علی (علیه السلام) می فرمایند: فَيَا للَّهِ وَ لِلشُّورَى) ٥) اجماع و ٦) توارث، هستند. (ر. ک. دلشاد تهرانی، ١٣٩١، دفتر دوم).

نکته بعدی که آینده پژوهان اسلامی در این زمینه به آن می پردازند اینکه حق حاکمیت، علی الاطلاق از آن خداوند سبحان است ولی همان خدا، حق حاکمیت و رقم خوردن سرنوشت سیاسی و اجتماعی هر قومی را به خود آنان واگذار کرده است . مانند هدایت و ضلالت که از آن خداست «یهدی من یشاء و یضل من یشاء»(مدثر/ ٣١) و مانند آن، خدای متعال گرچه راضی به گمراهی ما نیست «و لا یرضی لعباده الکفر»(زمر/ ٧)، در عین حال می فرماید: «فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر»(کهف / ٢٩). اما حق حکومت و حکمرانی از آن شایستگان و فرهیختگان است و خداوند به همه امر فرموده تا این امانت را به اهلش واگذار کنیم «إن الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلی أهلها»(نساء/٥٦).

آخرین نکته اینکه، موضوع نبوت و امامت یک جایگاه معنوی و الهی است ولی حکمرانی، امری بشری و دنیایی است که فی نفسه هیچ ارزشی ندارد. در نبوت و امامت مردم نه اختیار سلب دارند و نه اختیار دادن، ولی در امر حکمرانی ، چون از آن مردم می باشد لذا می توانند از کسی سلب یا به کسی عطا نمایند و این همان امری است که آینده پژوهان با بررسی نوع دیدگاه و رویکرد اجتماعی ، اعتقادی و فرهنگی هر جامعه، امکان تحقق حکومت عدل الهی را برای آینده جوامع پیش بینی می نمایند. اگر به بخش های مختلف نهج البلاغه و مخصوصا خطبه ٢ توجه کنیم این موضوع را بیشتر درک خواهد شد. حضرت علی (علیه السلام) در این خطبه می فرمایند: «و لهم خصائص حق الولایة (خطبه / ٢). با دقت در موضوع فوق الذکر در می یابیم که حق ولایت که همان حکمرانی است از آن شایستگان (اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام)) می باشد ولی بدلایلی که مردم اقبال نکردند محقق نشد. پس از ٢٥ سال خانه نشینی، امام (علیه السلام) در ادامه می فرمایند هم اکنون حق ولایت به اهلش بازگشت «ألآن إذ رجع الحق إلی أهله و نقلِ إلی منتقله (خطبه / ٢). از اینجا معلوم می شود که حق حکومت و حکمرانی یک امری بشری است چون اگر حق حکومت را امر الهی و معنوی بدانیم، (چه اینکه خوارج مبتلای به همین اشتباه شدند – رجوع شود به خطبه ٤٠) دچار خطای بزرگی خواهیم شد زیرا امر معنوی و الهی رفتنی نیست که به خواست مردم برگردد.

شاخصه های بشری حکمرانی در آینده پژوهی اسلامی از نگاه نهج البلاغه

از جمله مسائل بسیار مهمی که مورد ارزیابی آینده پژوهان اسلامی از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه قرار می گیرد، اینکه حکمرانی فی حد ذاته، شأن و مقامی بحساب نمی آید و تنها وسیله ای است که می توان با آن احکام و فرامین الهی را اجرا کرد و نظام عادلانه اسلامی را برقرار نمود.

حضرت امام خمینی (ره) در کتاب ولایت فقیه خود در قسمت «حکومت وسیله ای است برای تحقق هدف های عالی اینگونه می فرمایند: «عهده دار شدن حکومت (حکمرانی) فی حد ذاته ، شأن و مقامی نیست، بلکه وسیله اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است… . پس نفس حاکم شدن و فرمانروایی وسیله ای بیش نیست … . بعضی از مردم چون دنیا چشمشان را پر کرده خیال می کنند که ریاست و حکومت فی نفسه برای ائمه (علیه السلام) شأن و مقامی است که اگر برای دیگری ثابت شد دنیا به هم می خورد» (موسوی خمینی، بی تا: ٥٩ -٦٠). در سال ٣٦ هجری قمری، امام علی (علیه السلام) هنگام عزیمت به شهر بصره، جهت جنگ با ناکثین در سرزمین ذی قار در حال پینه زدن کفش مبارک شان بودند که عبدالله ابن عباس بر وی وارد می شود. امام (علیه السلام) از او می پرسند: در نظر تو این کفش چقدر ارزش دارد؟ او جواب می دهد: قیمتی ندارد. امام (علیه السلام) به وی می فرمایند: «به خدا سوگند همین کفش بی ارزش نزد من از حکومت بر شما محبوب تر است مگر آنکه حقی را با آن بر پا دارم یا باطلی را دفع نمایم (خطبه /٣٣). در بخش پایانی خطبه ٣ امام پس از بیان شرایط قبولی حکمرانی، در ادامه آن می فرمایند: «آنگاه می دیدید که دنیای شما (ناظر به حکمرانی است) نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است.

شاخصه های بشری بودن حکمرانی که مورد ارزیابی آینده پژوهان اسلامی در رفتارشناسی امام علی (علیه السلام) قرار می گیرد عبارتند از:

١) گذرا و موقتی بودن حکمرانی:

در معرفت شناسی، حکومت برخاسته از دولت است که از «دَولَة» به معنای «گردش» گرفته شده است. اگر حکمرانی امر الهی می بود قطعا دست به دست نمی گشت در حالی که : «تلک الایام نداولها بین الناس (آل عمران / ١٤٠). در بخشی از نامه ٦٢ امام (علیه السلام) می فرمایند: «سوگند به خدا، نه در فکرم می گذشت، و نه در خاطرم می آمد که عرب خلافت را پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از اهل بیت او بگرداند، یا مرا پس از وی از عهده دارشدن حکمرانی بازدارند. تنها چیزی که نگرانم کرد شتافتن مردم به سوی فلان شخص (ابوبکر) بود که با او بیعت کردند. من دست باز کشیدم تا آنجا که دیدم گروهی از اسلام بازگشته، می خواهند دین محمد (صلی الله علیه و آله) را نابود سازند. پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنه ای در آن بینم یا شاهد نابودی آن باشم که مصیبت آن بر من سخت تر از رها کردن حکومت بر شماست که (این حکمرانی) کالای چند روزه دنیاست و به زودی ایام آن می گذرد چنانکه سراب ناپدید می شود یا چونان پاره های ابر که زود پراکنده می گردد» (نامه / ٦٢). در اینجا این سؤال پیش می آید که آیا دین و ارزش های انسانی مهمتر است یا حکمرانی؟ با توجه به فراز بالا در می یابیم که قطعا دین و ارزش های انسانی در نگاه امام علی (علیه السلام) بسیار مهمتر است. در بخش انتهایی این فراز نیز گذرا بودن امر حکومت داری را به صراحت بیان می فرمایند: «إنما هي متاع أیام قلائل یزل منها ما کان، کما یزل السراب(نامه / ٦٢).

٢) تبعیت حکمرانی از اطلاعات و آگاهی ها:

حکمرانی در نگاه امام علی (علیه السلام) به شدت تابع اطلاعات و آگاهی هایی است که باید حکمرانان بدست آورند لذا حضرت به مالک اشتر  می فرمایند: «فراوان خود را از رعیت خویش پنهان مکن که پنهان شدن والیان از رعیت نمونه ای است از تنگ خویی و کم اطلاعی در کارها   و نهان شدن از رعیت، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است باز دارد… و همانا والی، بشر است که آنچه را مردم از او پوشیده دارند نداند» (نامه / ٥٣).

٣) خطاپذیری در حکمرانی:

شاخصه بعدی بشری بودن حکمرانی در نهج البلاغه خطاپذیری در حکومت است . حضرت علی (علیه السلام)می فرمایند: «من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم مگر که خدا مرا در کار نفس کفایت کند»(خطبخ / ٢١٦). در امر حکمرانی ، اگر حکمران شخص رسول الله (صلی الله علیه و آله) هم باشد جریان عملکرد خالد ابن ولید اتفاق می افتد و یا در جریان برکناری منذر ابن جارود عبدی امام علی (علیه السلام) مرقوم می دارند:  «همانا شایستگی پدرت مرا نسبت به تو خوشبین، و گمان کردم همانند پدرت می باشی و راه او را می روی(نامه / ٧١). در این فراز امام (علیه السلام) تعمدا تصریح به خطاپذیری در امر حکمرانی دارند تا به همه این موضوع را آموزش دهند.

٤) محدودیت پذیری در حکمرانی:

در موضوع حکمرانی (چون جنس آن بشری است) نمی توان هر کاری انجام داد زیرا حرکت از قوه به فعل زمانبر است ، در حالی که اگر این امر الهی می بود، با یک فرمان «کن فیکون» کار انجام می پذیرفت. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «اگر از این فتنه ها و لغزشگاه با قدرت بگذرم، دگرگونی های بسیار پدید می آورم (حکمت / ٢٧٢).

٥) مشورت و رایزنی در امر حکمرانی :

نیازمندی به مشورت در امر حکمرانی از شاخصه های بشری بودن آن می باشد. زیرا اگر حکومت الهی می بود مشورت کردن معنا نداشت، زیرا با اتصال به عالم غیب ، حکمرانی انجام می گرفت و دیگر هیچ نیازی به مشورت نبود. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «پس از گفتن حق یا مشورت در عدالت خودداری نکنید» (خطبه / ٢١٦).

بررسی ویژگی های سلبی و ایجابی حکمرانان در نهج البلاغه

موضوع مهمی که آینده پژوهان اسلامی در خصوص حکمرانان و سرنوشت آینده جوامع تحت حکومت آنان مورد بررسی قرار می گیرد، تحقیق پیرامون ویژگی های سلبی و ایجابی زمامداران است. از نظر امام علی (علیه السلام) کسانی که می خواهند امانت سنگین مسئولیت حکمرانی یک جامعه را بپذیرند باید دارای ویژگی های سلبی و ایجابی خاص و ممتازی باشند.

آینده پژوهان در تحقیق و پیش بینی برخی از عوامل سقوط و انحطاط آینده جوامع، کافی است به این موارد سلبی که حضرت علی (علیه السلام) در کلام ١٣١ در باره حاکمان فرموده اند، دقت داشته باشند. «و شما نیک می دانید که نه جایز است که بخیل بر ناموس و جان و غنیمت ها و احکام مسلمانان ولایت یابد و پیشوایی آنان را عهده دار شود تا در مال های آنان حریص گردد، و نه نادان تا به نادانی خویش مسلمانان را به گمراهی برد، و نه ستمکار تا به ستم، عطای آنان را ببرد، و نه حیف و میل کننده اموال، تا به مردمی ببخشد و مردمی را محروم سازد، و نه آنکه بخاطر حکم کردن رشوه ستاند تا حقوق را پایمال کند، و آنرا چنانچه باید نرساند، و نه آنکه سنت را ضایع سازد و امت را به هلاکت در اندازد» (کلام / ١٣١). با دقت در فرازهای فوق امام علی (علیه السلام) ترسیم دقیقی از برخی ویژگی های سلبی حکمرانان را یادآور می شوند. رذائل اخلاقی مانند حرص، رشوه، بخل، خردگریزی، افراط و تفریط در امور، خود بزرگ بینی، عدم مشورت با خردمندان و استبداد رأی و مانند آن، ریشه در دنیا طلبی دارد چنانچه امام علی (علیه السلام) (به نقل از حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله)) می فرمایند: «حب الدنیا رأس کل خطیئۀ»٤١ (ابو الحسن ابن علی الحرانی ، ١٣٩٢، ج ١٥)؛ لذا در بخش های مختلف نهج البلاغه تنفر شدید خود را از دلدادگی به دنیا اعلام می دارند. «از خواری دنیا نزد خدا همان بس که جز در دنیا نافرمانی خدا نکنند و جز با رها کردن دنیا به پاداش الهی نتوان رسید» (حکمت / ٣٨٥). و یا در نامه ٤٥ امام دوری جستن از دنیا را بطور کامل تشریح می فرمایند.

در برابر ویژگی های سلبی یاد شده خصوصیات ایجابی حکمرانان که سبب پیشرفت و ارتقاء آینده جوامع می شوند عبارت است از:

١) چون حکمرانی جایگاه قدرت است، اگر حاکمان دارای تقوای الهی نباشند به شدت تحت وسوسه های نفسانی و شیطانی قرارخواهند گرفت، لذا بیشترین تأکید امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه بر این امر واقع شده است. «و او را فرمان داد که نفس خویش را از پیروی شهوت ها مهار سازد و در هنگام سرکشی ها آن را بازدارد، زیرا نفس فرمان دهنده به بدی است مگر آنکه خدا رحم نماید» (نامه /٥٣).

٢) حکمران باید یک انسان خردمند و مدیر و مدبر باشد، تا بتواند به خوبی از پس مسائل جامعه برآمده تصمیمات درستی اتخاذ نماید تا علاوه بر پیشرفت جامعه، حقوق آحاد مردم نیز پاس داشته شود. «و عقلی چون دور اندیشی و تدبیر نیست (حکمت / ١١٣). ٣) حکمران باید دارای بصیرت و شناخت و آگاهی کافی برای رتق و فتق امور باشد تا جامعه را با جهل و نادانی به انحطاط و ضلالت سوق ندهد. «سزاوارترین مردمان به خلافت قوی ترین آنان بدان و داناترین شان به فرامین خداوند است (خطبه / ١٧٣). ٤) یکی دیگر از شروط بنیادی حکمرانی در نهج البلاغه داشتن عدالت است. ویران کننده ترین و خانمان سوزترین چیزی که ممکن است شالوده یک نظام و جامعه را از هم بپاشاند، ظلم و بی عدالتی است . امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «بدان که برترین بندگان خدا نزد او پیشوایی است عادل ، هدایت شده و راهبر، که سنتی را که شناخته است برپا دارد، و بدعتی را که ناشناخته است بمیراند. سنت ها روشن است و نشانه هایش هویداست، و بدعت ها آشکارا است و نشانه هایش برپاست. و بدترین مردمان نزد خدا پیشوایی است ستمگر، خود گمراه و موجب گمراهی دیگران، که سنت پذیرفته را بمیراند، و بدعت واگذارده را زنده گرداند» (کلام / ١٦٤). ابن هلال ثقفی روایت می کند:

«بزرگان کوفه گرچه در ظاهر خود را طرفدار امام وانمود می کردند ولی بخاطر توزیع عادلانه امکانات توسط امام (علیه السلام) با وی خصومت داشتند، در حالی که معاویه برای هر کدام از بزرگان و اشراف دو هزار دینار قرار داده بود» (ابن هلال ثقفی، ١٤٠٧: ٢٩). ٥)

3) شرط بعدی حکمرانی داشتن سعه صدر در امور مدیریتی و صبر و بردباری در برابر مشکلات و توانایی حفظ حقوق مدنی و پاسداری از قوانین و مقررات می باشد. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «بر سر هر یک از کارهایت مهتری از آنان بگمار که نه بزرگی کار او را ناتوان سازد و نه بسیاری آن وی را پریشان نماید»(نامه / ٥٣) و نیز می فرمایند: «ای مردم سزاوارترین اشخاص برای حکومت کسی است که بدان تواناتر باشد»(خطبه / ١٧٣). ٦) حکمرانان باید دارای روحیه ساده زیستی و دوری از اشرافی گری باشند تا مردم ناتوان با دیدن سلوک رفتاری آنان پریشان حال نشوند و او را همانند خود ببینند. امام علی (علیه السلام) در نامه ٤٥، عثمان ابن حنیف را بخاطر رفتن به میهمانی یکی از ثروتمندان بصره، بشدت ملامت می کنند تا درس عبرتی در سراسر تاریخ برای تمامی کارگزاران و حکمرانان باشد. در بخش پایانی کلام ٢٠٩ نیز می فرمایند: «خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند تا فقر و نداری، تنگدست را به هیجان نیاورد و به طغیان نکشاند»(کلام / ٢٠٩). ٧)

4) شرط بعدی حکمرانی در نهج البلاغه داشتن روحیه مردم داری و حفظ کرامت آنان و عدم احتجاب والی از مردم می باشد. امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر می فرمایند: «مبادا که دور از چشم مردم در سراپرده بمانی که غیبت حکمرانان از ملت، منشأ کم آگاهی از جریانهای کشور باشد»(نامه / ٥١). و یا رفتار امام (علیه السلام) در برخورد با استقبال مردم انبار در حکمت ٣٧ نشانه توجه ویژه امام (علیه السلام) به حفظ کرامت مردم و عدم ایجاد روحیه خود بزرگ بینی در بین حکمرانان است . ٨) شرط ایجابی دیگر حکمرانان در پرتو نهج البلاغه، داشتن صداقت و صراحت با مردم است . معمولا حکمرانان از صداقت گریزانند ولی از نظر امام علی (علیه السلام) داشتن صداقت و راستگویی از ارکان مهم یک حکمران بحساب می آید.

«آنان زمامداران حق و یقین و پیشوایان دین اند و با گفتار راست قرین اند»(خطبه / ٨٧). خود حضرت در زمانی که به خلافت رسیدند فرمودند: «پیمان من بدانچه می گویم در گرو است و به درستی گفتارم متعهد و پایبندم… به خدا سوگند به اندازه سر سوزنی را پنهان ندارم و هیچ نوع دروغی نگویم(خطبه / ١٦). بنابر این در منطق امام علی (علیه السلام) هیچ امری از امور حکومتی بجز اسرار نظامی و امنیتی، نباید از مردم پنهان داشته شود. «بدانید حق شما در نزد من آن است که چیزی را از شما نپوشانم جز راز جنگ (که از پوشاندن آن ناچارم)»(نامه / ٥١). و در یک کلام ، نتیجه می گیریم که، حکمرانان باید دارای صبغه الهی باشند، که اتم آنرا در پیامبران (صلی الله علیه و آله) و امامان (علیه السلام) میتوان دید، لذا مردم را باید ترغیب به پیروی از آنان کرد تا سعادتمند شوند.

افلاطون در مقدمه کتاب چهارم جمهور خود پس از بیان ویژگی های چهارگانه افراد و جامعه بشری در شهر آرمانی خود به نقل از ارسطو، اشاره ای به خصوصیات و وظائف زمامداران نیز دارد(افلاطون، ١٣٦٨ش: ٢٢٧-٢٣٨) و در ادامه می گوید: « باید آنان (مردم -کارگران و پیشه وران) را وادار کنیم که از هر حیث مطیع انسان شریف (منظور حکمران) شوند زیرا نیروی الهی بر نفس وی حکومت می کند».

حکمرانی صالحان در آینده پژوهی اسلامی

نه تنها اسلام ، بلکه همه ادیان الهی دارای آموزه ها و گزاره هایی بودند که با آینده بشریت ارتباط تنگاتنگی داشته اند. (ابراهیم نژاد، ١٣٨٥، ص ٦٠٢). در نتیجه با نگاه به طول تاریخ زندگی بشری، می توان انگیزه های اندیشیدن انسان در باره آینده را به دو عامل مهم نسبت داد. ١) عقل به عنوان عامل درونی (حجت باطنی) و ٢) تعالیم انبیای الهی، به ویژه تعالیم قرآن و اهل بیت (علیه السلام) به عنوان عامل بیرونی (حجت ظاهری). امام جعفر صادق (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «هر که عاقل است دین دارد و کسی که دین دارد به بهشت (آینده مطلوب) می رود». (مصطفوی، بی تا، ج ١: ١٢). در زمان غیبت علما و صالحان به عنوان امینان وحی الهی و مقدمه چینان ظهور حضرت حجت (عج) باید زمینه تحقق آن انقلاب بزرگ الهی را فراهم سازند، لذا توجه به نایبان امام زمان (علیه السلام) در دوره غیبت از مسائل مهم در تحقیق آینده پژوهی اسلامی بحساب می آید. «مسأله نیابت امام زمان (عج) در زمان غیبت مسأله اصلی برای شیعیان است که آثار سیاسی و اجتماعی فراوان داشته است… سابقه نیابت در تشیع، خود ریشه تاریخی دارد و حتی از زمان خود امامان شیعه آغاز شده است (موثقی و اعتمادی فر، ١٣٩٢: ٦). خاستگاه نگاه به آینده در اسلام، صرفا حفظ بقا و کسب رفاه مادی نیست، بلکه با هدایت وحی ، سعی در تعالی و تکامل به قرب الهی و جانشینی خدا دارد. یعنی انسان با تعالیم وحی، خود را نیازمند آینده نگری در دو بعد جسمانی و روحانی می یابد. در برخی از آیات قرآن مجید و بخش هایی از نهج البلاغه می توان نوید آینده حکمرانی صالحان بر جوامع بشری را مشاهده کرد. این ویژگی ها که کامل ترین آنرا در جامعه مهدوی می توان دید، دقیقا همان خصوصیاتی است که در جامعه علوی به استناد نهج البلاغه (در بخش های فوق اشاره کردیم)، می باشند. برخی از این آیات که نوید حکمرانی نیکان بر عالم و گسترش عدل، قسط، امنیت، رفاه ، آزادی واقعی و در یک کلام داشتن یک زندگی ایده آل و آبرومندانه، در آینده بشارت داده شده به قرار زیر است. «خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتما آنان را در این سرزمین جانشین (خود) قرار دهد

همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین (خود) قرار داد و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیم شان را به ایمنی مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند» (نور/ ٥٥). در آیات ٣٣ توبه و ٢٨ فتح و ٩ صف ، خداوند سبحان عبودیت خود را در سطوح گوناگون فردی و اجتماعی، بر اساس برنامه ریزی و در چارچوب اصل اختیار قرار داده است که انسان ها از آن بهره مند می باشند. این آیات کریمه، به آینده جوامع انسانی بر اساس خوش بینی به جریان نظام جهان و طرد هرگونه بدبینی در باره پایان کار بشر تاکید ورزیده است. در آیه ٣ مائده بیان می کند که دین با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف در کامل ترین شکل خود به بشر عرضه شده و بندگان شایسته خداوند سبحان، وارثان آینده زمین خواهند شد. «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الارض یرثها عبادی الصالحون (انبیاء/ ١٠٥). بنابر این دین مبین اسلام نویدبخش آینده سعادت مند برای بشریت و حکمرانی صالحان و نیکوکاران است «کتب الله لأغلبن أنا و رسلي(مجادله / ٢١) و «و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم أئمۀ و نجعلهم الوارثین(قصص / ٥). (مشابه این آیات بسیار فراوان است مانند: آیات شریفه ٥١ غافر و ٣٣ توبه و ٨ صف و ١٧٢و ١٧٣ صافات و ١٨ انبیاء و ٤ روم و غیره). ابو امامه باهلی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل می کند: «در آن زمان سلطنت کفار گرفته خواهد شد و سلطنتی برای غیر از اسلام نیست، زمین چون سفره نقره می شود» (سید ابن طاووس، ١٣٨١، ص ٦٨). شهید مطهری در مجموعه آثارشان دارند: «هدف از بعثت انبیا گسترش توحید نظری و عملی فردی و اجتماعی است (مطهری، ١٣٨٨، ج ٢، صص ١٧٧-١٧٩). ایده حکمرانی آینده اولیاء و مصلحان الهی در مقیاس جهانی، بزرگ ترین ره آوردی است که در آیه شریفه ٤١ حج آمده است «الذین إن مکناهم فی الأرض أقاموا الصلوة و آتوا الزکوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر».

بنابر این محققان آینده پژوه اسلامی درحکمرانی مصلحان ، سه موضوع را در نظر خواهند داشت؛ اولا: اهتمام به معنویت و عبودیت خداوند سبحان در چنین نظامی تقویت می گردد،ثانیا: برای رفع نیازمندی های مادی و اقتصادی مردم تلاش خواهد شد و ثالثا: نظارت سخت و مؤکد بر عدم انحراف عقاید و اخلاق مردم مورد توجه واقع خواهد شد؛ زیرا بصیرت مردم در آن زمان، مانند پیروان واقعی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) متعالی می گردد «حملوا بصائرهم علی أسیافهم(خطبه / ١٥٠). آینده حکمرانی (جامعه مهدوی) در پرتو نهج البلاغه تصویر تمام عیار سیره و سنت نبوی ١٦١ و علوی است که بر خود سخت گیر بودند و لباس خشن می پوشیدند، اما با مردم بسیار مهربان هستند.

در بخشی از خطبه ١٥٠ نهج البلاغه امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «بدانید آن کس از ما (حضرت مهدی «عج) که فتنه های آینده را دریابد با چراغی روشنگر در آن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و امامان (علیه السلام) رفتار می کند تا گره ها را بگشاید و بردگان و ملت های اسیر را آزاد سازد. جمعیت های گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را جمع آوری می کند. حضرت مهدی (علیه السلام) سال های طولانی در پنهانی از مردم به سر می برد آنچنان که اثرشناسان، اثر قدمش را نمی شناسند، گرچه در یافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیرها صیقل می خورند، دیده هاشان با قرآن روشنایی گیرد و در گوشهایشان تفسیر قرآن طنین افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر کشند» (خطبه / ١٥٠).

همانگونه که ملاحظه می شود، آینده جهان در پرتو نهج البلاغه بسیار مثبت، روشن و متکامل است، درست بر خلاف نظریه پردازانی که آینده را وحشت زا و تاریک معرفی می کنند. در بخش دیگری، امام (علیه السلام) در وصف آینده حکمرانی (حضرت حجت «عج) اینگونه می فرمایند: «زره دانش بر تن دارد و با تمامی آداب و با توجه و معرفت کامل آن را فرا گرفته است. حکمت، گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می باشد و نیاز اوست که در بدست آوردنش می پرسد. در آن هنگام که اسلام غروب می کند و چونان شتری در راه مانده دم خود را به حرکت درآورد، گردن به زمین می چسباند (ضرب المثلی که نشانه، ضعف و درماندگی است) او پنهان خواهد شد (دوران غیبت) و او باقیمانده حجت های الهی و آخرین جانشین از جانشینان پیامبران است (خطبه / ١٨٢).

نتیجه

بر اساس ویژگی ها و ابعادی که از مدینه فاضله آخر الزمان بیان شد، تصویر واضحی به عنوان الگو و چراغ راه برای اداره جوامع جهت رسیدن به زمان ظهور حضرت حجت (عج) ارائه گردید. در این راستا، ویژگی حاکمان و حکومت و آینده حکمرانی مطلوب و مرجح (تعریفی آینده پژوهی) را در پرتو نهج البلاغه مورد ارزیابی قرار دادیم. آینده پژوهان در تحقیقات خود نمونه اتم و کامل حکمرانی در مدینه فاضله را در زمان حضرت حجت (عج) که بر سیره و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امام علی (علیه السلام) می باشد را جستجو می نمایند. در یک جمع بندی، برخی از این خصوصیات عبارتند از: ١) گسترش جهانی عدالت ٢) زنده کردن اسلام ٣) برپایی تمدن اسلامی ٤) کشف تمام سطوح علم ٥) رفاه عمومی ٦) پیشرفت علوم طبیعی و وسایل زندگی٧) امنیت در سراسر دنیا ٨) سختگیری با مسئولین ٩) مهربانی با مردم ١٠) سادگی و عدم تجمل گرایی. که این جریانات فوق الذکر در چند گام به وقوع می پیوندد. اولا: همه قوانین تعطیل شده در همه عرصه های زندگی مردم و نشانه ها و آیات محو شده خداوند سبحان از اصول اسلامی، توسط حکمرانی که تمامی ویژگی های حاکم الهی را داراست ، مجددا احیا و باز گردانده می شوند. ثانیا: اصلاح اساسی و زیربنایی در تمامی عرصه های جوامع بشری بگونه ای می شود که همه علائم آن در نظر هر بیننده ای هویدا و آشکار خواهد شد و ثالثا: بندگان مظلوم خدا از شر ظالمان امان یافته، دست تطاول ستمکاران از سر ستمدیدگان کوتاه خواهد. انشالله تعالی

منابع

آجیلی، هادی و بیکی، مهدی (١٣٩٥). «واکاوی دگردیسی سیاسی جنبش اسلام گرای اخوان المسلمین تونس، فصلنامه پژوهش های سیاسی جهان اسلام، سال ششم، شماره اول، بهار.

ابراهیم نژاد، محمدرضا (١٣٨٥). «پیامبران و تمدن آینده بشر»، شماره ٢، (پیاپی ٦٠٢)، نشریه مکتب اسلام ، اردیبهشت .

ابن ابی الحدید معتزلی، عز الدین عبد الحمید ابن هبه الله (١٣٧٨ه. ق). شرح نهج البلاغه، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، الطبعه الاولی، مصر: دار احیاء الکتب العربیه، ج ١٤.

ابو اسحاق ابراهیم ابن محمد الکوفی المعروف بابن هلال الثقفی (ف ٢٨٣ ق) (١٤٠٧ق). الغارات، حققه و علق علیه السید عبدالزهراء الحسینی الخطیب ، الطبعۀ الاولی، بیروت: دار الأضواء.

ابو محمد الحسن ابن علی ابن الحسین ابن شعبه الحرانی (١٣٩٤ه. ق). تحف العقول عن آل الرسول، قم: مکتبه بصیرتی، ج ١٥.

افلاطون (١٣٦٨). جمهور، ترجمه فؤاد روحانی، چاپ پنجم، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

جمال الدین محمد خوانساری (ف ١١٢٥ق) (١٣٦٠). شرح غرر الحکم و درر الکلام ، با مقدمه و تصحیح و تعلیق میر جلال الدین حسینی ارموی، چاپ سوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ج ٣.

فصلنامه علمی -پژوهشی جوادی آملی، عبدالله (١٣٦٨). ولایت فقیه، چاپ دوم، تهران: مرکز نشر فرهنگی رجا.

دارابی ، علی (١٣٩٥). آینده پژوهی انقلاب اسلامی- بیم ها و امیدها، چاپ دوم، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر.

درخشه، جلال و کمالی، علی (١٣٩٥). «بازنمائی «کنش حمایت گرانه در آینه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه پژوهش های سیاسی جهان اسلام، سا ل ششم، شماره اول، بهار.

دهشیری، محمدرضا و مقامی اسماعیل، زمستان ١٣٩٤، بیداری اسلامی و شکل گیری هندسه جدید خاورمیانه، فصلنامه پژوهش های سیاسی جهان اسلام ، سال پنجم، شماره ٤

دلشاد تهرانی، مصطفی، ١٣٩١، سیره نبوی، تهران، انتشارات دریا، دفتر دوم سیره اجتماعی

سید ابن طاووس (١٣٨١). الملاحم و الفتن، ترجمه محمد جواد نجفی، چاپ پنجم، تهران : انتشارات اسلامیه .

عامری گلستانی، حامد و قادری، نفیسه سادات (١٣٩١). «نگاهی گفتمانی به اسلام هراسی، فصلنامه پژوهش های سیاسی جهان اسلام، سال دوم، شماره چهارم، زمستان.

مافی، فرزانه (١٣٩٠). پژوهشی در حوزه آینده پژوهی، تهران: پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام

مصطفوی خراسانی، جواد (بی تا). ترجمه و شرح اصول کافی، تهران: انتشارات قائم.

مطهری، مرتضی (١٣٨٨). مجموعه آثار، به نقل از آینده بشریت از دیدگاه شهید مطهری، سید سعید حسینی، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ج ٢.

موسوی خمینی، روح الله (١٣٦٢). طلب و اراده، ترجمه و شرح احمد فهری، چاپ اول ، تهران : مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.

موسوی خمینی، روح الله (بی تا). ولایت فقیه و جهاد اکبر، تهران: انتشارات محمد.

موثقی، سید احمد و اعتمادی فر، امین (١٣٩٢). «زمینه های اجتماعی اسلام گرایان ایران و بسا اسلام گرائی ترکیه، فصلنامه پژوهش های سیاسی جهان اسلام، سال سوم، شماره چهارم ، زمستان .

وندل بل (١٣٩٢). مبانی آینده پژوهی، ترجمه مصطفی تقوی و محسن محقق، چاپ اول، تهران : مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاع، بهار.

منبع : مجله «پژوهشهای سیاسی جهان اسلام» پاییز 1395 – شماره 20

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *