چرا وعدۀ ارض موعود یک نسل به عقب افتاد

خانه / مطالب و رویدادها / یادداشت و گفتگو / چرا وعدۀ ارض موعود یک نسل به عقب افتاد

چرا وعدۀ ارض موعود یک نسل به عقب افتاد

صهیونیست‌ها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان می‌دهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم(ع) عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلۀ حضرت موسی(ع) نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنی‌اسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. بنی‌اسرائیل نخستین مرتبه در زمان یوسف(ع) به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطۀ حضرت موسی(ع) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال 586 قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه بخت النصر اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود. و نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی(ع) با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم سوره إسراء استنباط می‌شود (عَسىَ‏ رَبُّكُم‏ أَن يَرْحَمَكُم وَ إنْ عُدتُم عُدْنَا).

یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعت گذاران یهود در اواخر قرن 19 مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات شدند. این سلسله مقالات، سعی دارد با زبانی ساده این ادعای صهیونیست‌ها را بررسی کند.

********

 ما از اين‌ پس‌ استدلالات‌ خود را صرفاً بر تورات‌ و عهد عتيق‌ كنوني (كه يهود آن را تَنَخ مي‌نامد)‌ و مطالب‌ حقي‌ كه‌ در آن‌ باقی مانده است‌ مبتني‌ خواهيم‌ كرد تا هيچ‌ مانعي‌ از سوي‌ يهوديان‌ و اهل‌ كتاب‌ براي پذيرش‌ اين‌ سخنان‌ موجود نباشد. و از سويي‌ مخاطبان‌ مسلمان‌ نیز‌ به‌ برخي‌ مطالب‌ صحيح‌ موجود در تورات و انجیل وقوف‌ يابند و آنها را با قرآن‌ مجيد و سنت‌ اسلامي‌ تطبيق‌ داده قدر و منزلت دين خود بيشتر بشناسند.

چرا وعدۀ ارض موعود یک نسل به عقب افتاد

 

 

دخول به زمین مقدس یک نسل به عقب افتاد

مطالعه‌ و بررسي‌ كتب‌ و رسالات‌ عهد عتيق‌ به‌ ما مي‌فهماند كه‌ اين‌ قوم‌ از ابتداي قوامش استعداد زيادي‌ در‌ شرارت‌ و فساد و دنياگرايي‌ داشته است، تا آن‌ حد كه‌ در ميانه راه‌ مصر به فلسطين،‌ چندين‌ نوبت‌ به‌ بهانه آب‌ و نان‌ و چندين‌ بهانه واهي‌ ديگر، با منجي‌ خود حضرت موسي‌(ع‌) منازعه‌ كردند (سفر خروج‌ 14/ 11 – 15/ 24 – 16/ 2 و 3 – 17/ 2 و 3 ـ سفر اعداد 14/ 2 تا 6 – 16/ 41 – 20/ 2 تا 5) و حتي‌ نزديك‌ بود كه حضرتش را سنگسار كنند (خروج‌ 17/ 4). چنانكه‌ در همين‌ ايام‌، در ماجراي‌ بلعام‌ باعور به‌ زناكاري‌ با قوم‌ موآب‌ پرداختند[1](سفر اعداد باب‌ 25)، گوساله زرين‌ و بت‌هاي‌ ديگر پرستيدند (خروج‌ 32/ 19- اعداد 25/ 2 و 3)، و مكرراً لعنت و ‌ عقوبت خداوند را بر جان‌ خود خريدند. حتي‌ وقتي‌ كه‌ به‌ آستانه زمين ‌فلسطين‌ (كنعان‌) رسيدند منتظر بودند تا دقيقاً همانطور كه‌ خداوند براي‌ هلاك‌ فرعون ‌عمل‌ كرده‌ بود و ايشان فقط نظاره‌گر واقعه بودند (خروج‌ 14/ 14)، اين‌ نوبت نيز خداوند عماليق‌ و ديگر ساكنان‌ فعلي‌ زمين‌ را با معجزه‌اي منهزم‌ كند. اما وقتي دانستند كه بايست جهاد كنند اكيداً با پیامبر خدا حضرت موسي(ع) درآويختند و حتي جمعي از ايشان از ترس مرگ در صدد بازگشت به مصر بودند. موسي و هارون و يوشع از شدت خشم گريبان دريده به روي درافتادند. تفصيل‌ اين‌ واقعه‌ در تورات كنوني در ابواب‌ 13 و 14 سفر اعداد و در سفر تثنيه 1/ 19 تا 46 آمده،‌ و در قرآن‌ مجيد نيز در سوره مائده‌/ 20 تا 26 مذكور است‌.

اگرچه‌ خداوند پيروزي‌ قطعي‌ يهود بر قوم عماليق را وعده‌ كرده‌ بود، اما يهود‌ حاضر نشد‌ زحمت‌ اين جهاد منصور براي فتح ارض موعود را متحمل شود.[2] آنها اینطور تصور می‌کردند كه چون خداوند توسط انبيايش يعني يعقوب و يوسف و موسي به دخول ایشان به آن سرزمين مقدس وعده داده است (تورات: سفر پيدايش 48/ 21 – 50/ 24 – سفر خروج 3/ 17- 4/ 29 تا 31 – 6/ 4 تا 27 – 13/ 9 تا 11 ـ قرآن: مائده/ 21 ـ اعراف/ 129 و 137) پس حتماً مجبور خواهد شد بدون دخالت يهود، زمين مقدس را مفتوح کند تا خلف وعده نکرده باشد. اما غافل از اينكه يكي از سنت‌های خداوند، «بداء» است كه وفق آن برخي وعده‌ها تا رسيدن زمان مناسبشان به تأخير مي­افتند. پس در آن وقت، حضرت حق وعده را در فرزند يا نوادگان آن شخص (اشخاص) محقق خواهد كرد.[3]

روز بعد از استنکاف یهود از دخول در حدود فلسطین، فرمان‌ تكويني خداوند توسط موسي(ع) بدينطور اعلام ‌شد كه‌ این قوم‌ به عقوبت اين گناه، چهل‌ سال‌ در بيابان‌ سرگردان‌ خواهند بود تا مدت عمر اين‌ منازعه كنندگان‌ به‌ سر آيد. وعده دخول در ارض مقدس نيز در نسل بعدی محقق خواهد شد:

و خداوند موسي‌ و هارون‌ را خطاب‌ كرده‌ گفت‌ تا به‌ كي‌ اين‌ جماعت‌ شرير را كه‌ بر من‌ همهمه‌ مي‌كنند متحمل‌ بشوم‌. همهمه بني‌اسرائيل‌ را كه‌ بر من‌ همهمه‌ مي‌كنند شنيدم‌. به‌ ايشان‌ بگو خداوند مي‌گويد به‌ حيات‌ خودم‌ قسم‌ كه‌ چنانكه‌ شما در گوش‌ من‌ گفتيد همچنان‌ با شما عمل‌ خواهم‌ نمود. لاشه‌هاي‌ شما در اين‌ صحرا خواهد افتاد و جميع‌ شمرده‌ شدگان‌ شما بر حسب‌ تمامي‌ عدد شما ــ از بيست‌ ساله‌ و بالاتر[4] ــ كه‌ بر من‌ همهمه‌ كرده‌ايد شما به‌ زميني‌ كه‌ درباره آن‌ دست‌ خود را بلند كردم‌ كه‌ شما را در آن‌ ساكن‌ گردانم‌ هرگز داخل‌ نخواهيد شد مگر كاليب‌ بن‌ يفنه‌ و يوشع‌ بن‌ نون.[5] اما اطفال‌ شما كه‌ درباره آنها گفتيد كه‌ به‌ يغما برده‌ خواهند شد ايشان‌ را داخل‌ خواهم‌ كرد و ايشان‌ زميني‌ را كه‌ شما رد كرديد خواهند دانست‌. ليكن‌ لاشه‌هاي‌ شما در اين‌ صحرا خواهد افتاد و پسران‌ شما در اين‌ صحرا چهل‌ سال‌آواره‌ بوده،‌ بار زناكاري ‌شما را متحمل‌ خواهند شد تا لاشه‌هاي‌ شما در صحرا تلف‌ شود. (اعداد14/ 26 تا 33)

با اين حال، خداوند رزّاق‌ در اين‌ چهل‌ سال‌ سرگرداني در بیابان‌، روزي ايشان‌ را از منّ‌ آسماني ‌عطا كرد و لباس‌هاي‌ ايشان‌ را تازه‌ نگاه‌ داشت‌ تا مندرس‌ نشود (تثنيه‌ 8/ 3 و4).

چرا وعدۀ ارض موعود یک نسل به عقب افتاد

 

مدت اسارت بنی­‌اسرائیل در مصر

خداوند متعال به حضرت ابراهيم(ع) سال‌هاي اسارت بني‌اسرائيل در زمین بیگانه (که بر اسارت در مصر قابل تطبیق است) را چهار نسل و به مدت چهارصد سال پيشگويي فرموده بود (پيدايش 15/ 13 و 16). لكن در سفر خروج تورات اين مدت 430 سال درج شده است (خروج 12/ 40 و 41) و همين رقم توسط پولس در نامه‌اش به غلاطيان 3/ 17 دیده می‌شود. در حالي كه مستر هاكس در قاموس كتاب مقدس ذيل واژه «خروج» اين مدت را تخميناً 215 سال مرقوم داشته است كه دقيقاً نصف رقم فوق الذکر است. رقم 215 سال به نظر راقم مقبول‌تر مي‌آيد. از آنجا كه عمران (پدر موسی) نوه لاوي بوده است، پس موسي(ع) نسل سوم لاوي خواهد بود. اما خداوند به ابراهيم(ع) بازگشتِ نسل چهارم را وعده كرده بود. پس در اينجا قول برخي روايات اسلامي صادق مي‌آيد كه خداوند بني‌اسرائيل را به سبب دعاهاي وافرشان براي ظهور منجي خود و نجات از مصر، 150 سال زودتر از وقت از آن سرزمین رهایی داد.

اما چه مي‌توان گفت در اینكه چطور بنی‌اسرائیل به امدادهاي خداوند غرّه شده و در آستانه ارض مقدس[6]نخواستند كه براي آن جنگِ منصور، قدمي پيش نهند. پس خداوند ورود ایشان به کنعان را يك نسل به تأخیر انداخت. پس نهايتاً نسل چهارم بني‌اسرائيل به رهبری جانشین حضرت موسی(ع) به سرزمین مقدس وارد شدند، درست به همانطور كه خداوند علیم تقدير نموده و به ابراهیم(ع) پيشگويي فرموده بود. اما شمار سال‌هاي اسارت در مصر از 400 سال به 215 سال كاسته شده است. و چنانكه خواهيم ديد مدت اسارت بابلي اين قوم نيز از مدت هفتاد سال (که قبلاً پیشگویی شده بود) به 48 سال تقليل يافته است.

ادامه دارد….

 

* امیر اهوارکی

 

پانوشت‌ها:


[1]. در تورات شمار خطاکاران یهود که به عقوبت آن گناه پس از این واقعه به وبا مبتلا گشته جان سپردند، بیست و چهار هزار نفر مکتوب است (اعداد 25/ 9).

[2]. البته نسل عمالقه بعدها منقرض گشت و نامشان از زیر آسمان محو شد (سفر خروج 17/ 14 ـ نهج­‌البلاغه، خطبه 182).

[3]چنانکه مثلاً تولد حضرت عیسی(ع) نیز یک نسل به عقب افتاده است. حدیثي از امام صادق(ع) درالكافي کلینی مكتوب است كه آن حضرت آيه شريفه آل‌عمران/ 36 را كه در خصوص تولد غيرمنتظره حضرت مريم(س) است تفسير كرده‌اند (نگا. كليني، الكافي، 8 ج، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365؛ ج 1، ص 535). اين حديث شريف، در تفسیر المیزان نيز در ذیل مبارکه آل‌­عمران/ 36 مذكور است. بداء با این مصداقش از سنت­‌های خداوند متعال است و این حقیقت در روایتی از امام رضا(ع) با همین دو نمونه که مذکور آمد مؤكد گشته است. نگا. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 14، ص 203؛ باب 16 (باب قصص مريم و ولادتها و بعض احوالها)، ح 16

[4]. اشاره است به سرشماری موسی(ع) و هارون(ع) از افراد ذکور و جنگاوران قوم که در ابتدای سفر اعداد مذکور است: «و تمامی شمرده‌­شدگان بنی­‌اسرائیل بر حسب خاندان آبای ایشان، از بیست ساله و بالاتر، هر کس از اسرائیل که برای جنگ بیرون می­رفت، همه شمرده‌­شدگان ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه نفر بودند» (سفر اعداد 1/ 45 و 46). البته این تعداد مربوط به یازده سبط یعقوب است و افراد ذکور سبط لاوی در این شمار مذکور نیست.

[5]. از هر سبط یهود یک نفر برای جاسوسی زمین کنعان انتخاب و ارسال گشتند. پس از بازگشت ده نفر از ایشان، قوم را از عمالقه و دیگر ساکنان کنعان ترساندند و فقط کالیب و یوشع (جوانی که بعدها وصیّ موسی شد) قوم را به جهاد طبق فرمان خداوند تشجیع و تشویق نمودند (اعداد 13/ 30 ـ 14/ 6 تا 9). حتی عده‌­ای از مشایخ و سران یهود در گفت­‌وگو برای تعیین سرداری بودند تا به مصر بازگردند! (اعداد 14/ 14). سپس تمامی جماعت خواستند تا کالیب و یوشع را سنگسار کنند (اعداد 14/ 10) لیکن خداوند ایشان را نجات بخشیده بقا داد و آن ده نفر که باعث این عصیان عظیم شدند را به وبای عاجل مبتلا کرد که سریعاً مردند (اعداد 14/ 37) و آن 603 هزار نفر هم در مدت چهل سال آتی هلاک شدند و فرزندان ایشان بودند که به زمین کنعان داخل گشتند ـ در قرآن کریم کالیب و یوشع بدون ذکر نامشان، در همین ماجرا مذکورند. نگا. مائده/ 23

[6]. تعبیر «ارض مقدس» برای زمین کنعان در خصوص همین ماجراهای فوق‌­الذکر، در قرآن (مائده/ 21) آمده است. همچنین از این زمین در قرآن کریم با وصف «مبارک» نیز یاد شده است (نگا. اسراء/ 1 ـ انبیاء/ 71 و 81).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *