گفتاری از دکتر عبد الله گنجی روزنامه‌نگار و فعال سیاسی|هیچ چیز نمی تواند مرجع فتنه1388 را تغییر دهد

خانه / پیشنهاد ویژه / گفتاری از دکتر عبد الله گنجی روزنامه‌نگار و فعال سیاسی|هیچ چیز نمی تواند مرجع فتنه1388 را تغییر دهد

تجمعات چشم‌گیر هفته‌های گذشته»،«بنیادین» مربوط به «ماهیت» و «ساختار قدرت» و «دگرگون‌ساز» می‌داند. واژه‌های مذکور پیامی جز تغییر اساسی در ساختار قدرت ندارد. سوماً وی غایت حرکت خود را مواجهه با احمدی‌نژاد و رفتارهای ناجور وی در مناظرات اعلام نمی‌کند. بلکه با فرض پیروزی، از تجمعات چشم‌گیر هفته‌‌های گذشته برای «فشار بر رهبری مبنی بر عقب‌نشینی» استفاده خواهد کرد

هیچ چیز نمی تواند مرجع فتنه1388 را تغییر دهد

عده ای تا برخی رفتار های احمدی نژاد را می بینند یا سخنی از نیروهای انقلاب یا مراجع رسمی در نقد او می شنوند (مثل متهم کردن ایشان به دروغ گویی از سوی دادستان کل کشور)بلافاصله به میدان می آیند که”هشت سال بعد از موسوی به نتیجه رسیدید”یا اینکه”با این رفتارهای احمدی نژاد حصر توجیه پذیر نیست”و…..

به عنوان کسی که دهها مطلب و مقاله پژوهشی و ژورنالیستی در نقد احمدی نژاد نوشته و فحش های آن را هم شنیده ام و تا مرز قضایی هم پیش رفته ام با صراحت اعلام می کنم تحقق فتنه 88 ربطی به احمدی نژاد ندارد.
شاید عنصر زمان و تنفر از او انگیزه طراحان را تقویت کرده باشد اما همانگونه که قبلا نوشتم فتنه 88 یک اقدام از قبل طراحی شده علیه نظام بود.حداقل دو شاخص این موضوع را برجسته می کند. اول طرح دروغین تقلب و دوم شعارهای ساختارشکن علیه نظام .

احمدی نژاد روغگو باشد یا نباشد.اطرافیانش ریخت و پاش کرده باشند یا نکرده باشند و صدها نقص و ایراد دیگر هم اگر برایش متصور باشیم مرجع فتنه در جای خود باقی است.
قبلا همه فروض احتمالی را در مقاله ای پژوهشی نوشتم و فرض قطعی را مستند ذکر کردم.طراحی آگاهانه و اطلاع دقیق موسوی از این طراحی چیزی نیست که بشود آن را پشت اشتباهات احمدی نژاد مخفی کرد.یک بار دیگر همه فرضها را اینجا قرار می دهم.

– فرض‌هاي احتمالي علل وقوع فتنه1388:

1- برخي از افراد از جمله علي مطهري و برخي ديگر از اصلاح‌طلبان علت وقوع فتنه را برخوردهاي غير اخلاقي احمدي‌نژاد نظير نشان دادن عكس همسر موسوي در تلويزيون يا نام بردن از هاشمي و ناطق نوري در مناظرات مي‌دانند و معتقدند بداخلاقي وي منجر به رشد تنفر و در نتيجه ايجاد كينه در اين افراد و حاميان آنان شد. اين فرض با اندكي تأمل قابل رد است چرا كه شعارهاي داده شده در خيابان‌هاي تهران در طول شش ماه فتنه، متوجه احمدي‌نژاد يا عملكرد وي نبود. شعارها معمولاً معطوف بر رد و نفي آرمان هاي انقلاب اسلامي (نفي حمايت از غزه و لبنان) رد نوع نظام مستمر(جمهوري ايراني) و اصول انقلاب اسلامي (اصل ولايت فقيه) و جهت‌گيري‌هاي فيزيكي و ميداني نيز متوجه بسيج و مساجد محل استقرار بسيج بود. بنابراين در شش ماه استمرار فتنه كسي با احمدي‌نژاد كاري نداشت و حملات متوجه اصل نظام و كليت آن بود.

2- فرض دوم اين است كه موسوي فردي كم ظرفيتي بود. چون آمار غلط يا نظرسازي به وي داده بودند پيروزي به باور وي تبديل شده بود. بنابراين كم ظرفيتي وي از يك سو و باور به پيروزي از سوي ديگر باعث عصبانيت و خروج از منطق شد و وي به صورت شتابزده در مقابل قانون،‌رهبري و نظام قرار گرفت. اين فرض نيز باطل است. چرا كه وي تعمداً راه‌هاي عرفي- حقوقي منجر به احقاق حق را طي ننمود و توصيه‌هاي عيان و نهان رهبري و صدها نخبه ومسئول كشور كه به ملاقات وي مي‌رفتند نيز نتيجه نداد و به‌رغم گذشت 18 ماه از انتخابات و صدور بيش از بيست بيانيه نه سندي مبتني بر وقوع تقلب ارائه كرد و نه حاضر به تفاهم بر سر راه كار مشترك براي بررسي ادعاهاي خود شد.

3-فرض سوم اين است كه اگر اين مسئله طراحي هم بوده است، ربطي به موسوي نداشت. چرا كه كانديداي اصلاح‌طلبان تا سه ماه قبل از انتخابات موسوي نبود. اگر طراحي هم بوده به شرط ورود خاتمي بوده است. اما چون خاتمي از گردونه انتخابات خارج شد، اين طراحي به همان صورت سابق به اجرا درآمد و احتمالاً موسوي به صورت كلي از آن خبر نداشته است و به نوعي دردام حزب مشاركت و سازمان مجاهدين و تا حدودي مجمع روحانيون و كارگزاران سازندگي افتاده است. اين فرض نيز به دليلي كه در فرض بعدي مي‌آيد باطل است و اسناد موجود چيز ديگري را نشان مي‌دهد.

4- بر طبق اسنادي كه در ادامه خواهد آمد آنچه كه از روز 23/3/88 در ايران به وضوح پيوست مبتني بر يك طراحي عميق بوده و شخص موسوي نيز كاملاً از آن مطلع بوده است. اين ادعا را مي‌توان به صورت شفاف و منصفانه اثبات كرد.
در بین همه سخنان آشکار موسوی از مصاحبه ۲۱/۳/۸۸ (یک روز قبل از انتخابات، پنج‌شنبه استراحت کاندیداها و ممنوعیت تبلیغات) با هفته‌نامه تایمز برمی‌آید که طراحی خطرناکی برای نظام انجام شده بود . موسوی در آن مصاحبه پرده از یک طرح خطرناک برمی‌دارد و از آنجا که وی شخصی کم ظرفیت و فاقد سعه‌صدر و پیچیدگی است، ناشیانه این طرح را لو می‌دهد.

خبرنگار تایمز از وی می‌پرسد: «اگر شما پیروز انتخابات شوید برای اجرای دیدگاه‌هایتان، با توجه به اختیارات رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران چگونه عمل خواهید کرد» یک انسان سیاست‌مدار و درون نظام اکنون باید چه پاسخی به یک رسانه غربی بدهد؟ اهداف طراحی انجام شده از یک سو و مشی روشنفکری وی از سوی دیگر منجر به این پاسخ می‌شود:«تجمعات چشم‌گیر هفته‌های گذشته احتمالاً ماهیت،‌ساختار قدرت را به نحو بنیادین دگرگون خواهد ساخت در واقع این کار با فشار بر رهبری مبنی بر عقب‌نشینی نسبت به افکار عمومی صورت خواهد گرفت.»(به نقل از تایمز www.alef.ir ) در جمله بالا چند مسئله مهم نهفته است. اول اینکه وی در صورت پیروزی نیز به دنبال انجام عملیات سیاسی و خیابانی در داخل کشور بوده است و با صراحت از تجمعات شبانه هفته‌های گذشته به عنوان یک ظرفیت برای بعد از پیروزی نام می‌برد.

دوم اینکه سطح مواجهه با نظام را با استفاده از «تجمعات چشم‌گیر هفته‌های گذشته»،«بنیادین» مربوط به «ماهیت» و «ساختار قدرت» و «دگرگون‌ساز» می‌داند. واژه‌های مذکور پیامی جز تغییر اساسی در ساختار قدرت ندارد. سوماً وی غایت حرکت خود را مواجهه با احمدی‌نژاد و رفتارهای ناجور وی در مناظرات اعلام نمی‌کند. بلکه با فرض پیروزی، از تجمعات چشم‌گیر هفته‌‌های گذشته برای «فشار بر رهبری مبنی بر عقب‌نشینی» استفاده خواهد کرد. دکتر مرندی وزیر پیشین بهداشت و درمان می‌گوید:«به موسوی گفتم این مصاحبه راتکذیب کن اما حاضر به این کار نشد» اما سؤال دیگری که خبرنگار هفته‌نامه تایمز از موسوی می‌پرسد درباره شکست است. پاسخ موسوی حکایت از روشن بودن تصمیم بعداز شکست در انتخابات دارد. همچنین نشانگر این مسئله است که چرا موضوع جلسه ۱۷/۴/۸۷ حزب مشارکت «بررسی راه‌های به دست گرفتن قدرت» بوده است.

خبرنگار از موسوی می‌پرسد: «اگر شما در انتخابات شکست بخورید به این جوانانی که در خیابان‌ها رقص‌کنان و شادند چه خواهید گفت. اصلاً به همه طرفدارانتان چه خواهید گفت.» پاسخ یک انسان عاقل و معتقد به نظام و انقلاب چه می‌تواند باشد؟ (سؤال از شکست است نه تقلب). موسوی می‌توانست بگوید اگر شکست خودم که طبیعت دموکراسی است. اما اگر مسئله‌ای غیرطبیعی در کار باشد از همه ظرفیت‌‌های قانونی برای احقاق حقوم استفاده خواهم کرد و …. اما وی طراحی بعد از شکست را با عریانی تمام لو می‌دهد. و در جواب می‌گوید «پیام من قبلاً به آنها رسیده است (آنان که در خیابان‌ها رقص‌کنان و شادند) تغییر از مدتی قبل ‌آغاز شده است. پیروزی در انتخابات بخشی از این تغییر است، بخش‌‌های دیگر ادامه پیدا خواهد کرد و هیچ عقب‌گردی در کار نخواهد بود» در این جمله چند تصمیم و برنامه قابل احصاء است. اول اینکه قرار نیست بنده شکست را بپذیرم و راحت از کنار آن عبور کنم. دوم اینکه تجمعات خیابانی هفته‌‌های گذشته برای اهدافی بعد انتخابات پیش‌بینی شده است. سوم اینکه این تجمعات سازمان یافته است (پیام من قبلاً به آنها رسیده است) و تجمع‌کنندگان هم می‌دانند که چه کاری باید از فردای انتخابات صورت گیرد. چهارم اینکه ما تغییر را شروع‌ کرد‌ایم (تمرین تجمعات) و پنجم اینکه پیروزی یکی از اقدامات ما است که در صورت عدم تحقق آن راه‌‌های دیگری را مدنظر داریم (بخش‌‌های دیگر ادامه پیدا خواهد کرد) وششم اینکه: هیچ کس و هیچ چیز نمی‌تواند مارا از ادامه راه باز دارد. (هیچ عقب‌گردی در کار نخواهد بود) بنابراین اصرار مطلق بر ابطال انتخابات و عدم توجه به توصیه‌ها و تذکرات رهبری و دیگر دلسوزان انقلاب که به صورت مستمر با وی ملاقات می‌کردند مؤید این است که با دستگیری طراحان، وی نمی‌تواند حلقه‌‌های فرمول طراحی شده را از امتداد هم خارج کنند و باید مسیر طراحی شده طی شود. چون دستگیری طراحان فتنه باعث خلأ مشورتی به موسوی شد و وی قادر به جایگزینی راهبرد جدید نبود.اما مرحله پایانی این سناریو که در خواست رفراندوم بود همزمان با تجمعات خیابانی از سوی خاتمی اعلام شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *