گفت و گو با مرحوم آیت الله خسرو شاهی

خانه / مطالب و رویدادها / گفت و گو با مرحوم آیت الله خسرو شاهی

بسم الله الرحمن الرحیم

” و صلی الله علی اشرف انبیائه و خاتم اوصیائه صلی الله علیهم اجمعین “

از برکات حرم مطهر اهل بیت ( علیهم السلام)؛ شهر مقدس قم، مهاجرت شخصیتی مانند مرحوم آیت الله حائری یزدی و تأسیس حوزه علمیه قم در آن و مهاجرت آیت الله بروجردی و سپس ادامه حوزه و طلوع شخصیتهایی مانند مرحوم امام راحل و مرحوم علامه طباطبایی می باشد.

جلسات اخلاقی و هشدار دهنده مرحوم امام و دیگر اساتید؛ امثال مرحوم استاد شهید مطهری و دیگر بزرگان را بسیار آمادگی داد که در جستجوی هر چه بیشتر اساتید انسان سازی باشند. ولذا استاد شهید در سفری به اصفهان با استاد نهج البلاغه مرحوم حاج میرزا علی آقای شیرازی برخورد کرده و اعتراف کردند ما با استفاده از آن بزرگوار موفق به شناخت نهج البلاغه شدیم و ای کاش توفیق شناخت قرآن را نیز پیدا کنیم. این خواست و عطش نیز به وسیله مهاجرت مرحوم علامه طباطبایی ( رضی الله عنه) از الطاف خاصه الهی برآورده شد و ما طلاب ابتدایی نیز بحمد الله تعالی از این خرمن فیض اگر نه گندم ولی به کاهی رسیدیم و ابتدا در اثر نداشتن مکان مناسبی قرار شد روزها در باغی که نزدیک منزل ایشان بود از بیانات تفسیری و اخلاقی ایشان استفاده کنیم.

اساس تعلیمات و تدریسات ایشان که از استاد عالی مقامشان مرحوم قاضی کسب شده بود دستگیری و نجات طلاب و دانشجویان از خواب غفلت و توجیه آنان به سوی بندگی و صرف چند روزه عمر در عبودیت الهی بود به طوری که تمامی لحظات زندگی حتی برای کسب امور معیشتی یا اداره پستها و مقامها و یا تشکیل خانواده، دارای بعد و جنبه بندگی باشد، آن گونه که در ابتدای تفسیر سوره فاتحه در صفحه اول فرموده اند : ( ان الله سبحانه بیّن فی مواضع من کلامه : ان ما لیس لوجهه الکریم هالک باطل، و انه سیقدم الی کل عمل عملوه مما لیس لوجهه الکریم فیجعله هباء منثورا و یحبط ما صنعوا و یبطل ما کانوا یعملون و انه لا بقاء لشی ء الا لوجهه الکریم فما عمل لوجهه الکریم و صنع باسمه هو الذی یبقی و لا یفنی و کل امر من الامور انما نصیبه من البقاء بقدر ما لله فیه نصیب و هذا هو الذی یفیده ما رواه فریقان عن النبی ( صلی الله علیه آله و سلم) انه قال : « کل امر ذی بال لم یبدأ فیه باسم الله فهو ابتر» الحدیث و الابتر هو المنقطع الآخر فالانسب أن متعلق الباء فی البسمله ابتدئ بالمعنی الذی ذکرناه). ایشان درباره اینکه اولین آیه سوره مبارکه فاتحه که اولین سوره قرآن است با آیه شریفه ” بسم الله” آغاز می شود، که این ” باء” به چه فعلی یا اسمی – طبق قاعده عربیت و ادبیات عرب- تعلق دارد؟ ایشان انتخاب فرمودند به اینکه به فعل ابتدء برمیگردد یعنی من ابتدا میکنم به نام خداوند بخشنده مهربان. در صورتیکه شاید مفسرین و لغت شناسان دیگر این طور نگفته باشند ولی ایشان در این مساله که اولین مساله تفسیرشان بود از یک روایت نبوی متابعت کرده اند که آن روایت این است که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه آله و سلم) فرموده اند: هر کار مهمی که به نام خداوند ابتدا نشود انقطاع خواهد یافت، بریده خواهد شد و به سود نخواهد رسید. بنابراین ایشان هم معناً و هم لفظاً اول استفاده شان از روایت بوده است و این مطلبی است که شخصاً بنده از ایشان شنیدم و کمتر کسی درباره تفسیر ” المیزان” این مطلب را یاد آوری کرده که این تفسیر بسیار ارزنده، طرز استفاده اش از روایات با سایر تفاسیر هیچ فرقی ندارد، منتها آنها آیه را بیان می کنند و در تفسیرش روایت می آورند ولی ایشان اول به روایات رجوع می کند و مطلب آیه را که از روایات به دست آورد، [ تفسیر و معنای آیه را] طوری تنظیم می کنند که با روایات تطبیق شود و روایاتش هم در آخر ذکر شود تا این افراط و تفریطی که در برخی محدثین و غیر آنها پیدا شده که قرآن جز با روایات نباید تفسیر شود، این افراط و تفریط جلویش گرفته شود ولی رهنمودشان را از روایات گرفته اند و بهترین شاهد همین مساله است و از خود ایشان هم – در وقتی که خدمتشان بودم- شنیدم که فرمود: اگر روایات نبود من در تفسیر چیزی نمی فهمیدم. این مطلب ای کاش تکرار می شد تا مردم بدانند که برکات تفسیر ” المیزان” برکات روایات ائمه اطهار ( علیهم السلام) است.

مرحوم استاد شهید فرمود: تفسیر ” المیزان” سالها بعد جلوه شایسته اش بروز می کند. در تأیید فرموده ایشان عرض می شود که ببینید در زمان ما که سالها از انقلاب مقدس اسلامی می گذرد، هنوز این مساله جا نیفتاده و دوره ای برای اساتید محترم دانشگاه ترتیب داده نشده، چه رسد به دبیران و آموزگاران دلسوز و عزیز که مانند یک جهش ریاضی یا طبیعی و یا اجتماعی با این تفسیر شریف و تفسیر اولین آیه ؛ – تفسیر آیه شریفه- ” بسم الله الرحمن الرحیم” آشنا شوند و در نتیجه یک انقلاب فرهنگی شایسته این رژیم الهی به وجود آورند. انقلابی که در درون انسانها مساله فنای طبیعت و بقای وجهۀ الاهیت را چنان پایه ریزی کند

، که اگر استاد فیزیک یا ریاضی متوجه شود که کلاس را غافلانه گذرانده توبه و استغفار کند.

مرحوم علامه این بیت مولوی را فراموش نمی کرد:

” اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین”

لعنت خدا همان ابتر بودن و منقطع الآخر بودن است که فرد و جامعه اسلامی باید به عنوان یک فاجعه انسانی از آن بپرهیزد . مرحوم امام ( رحمه الله) هم درباره پیروزی در جنگ با دشمنان، مساله وظیفه را تکرار می کرد. وظیفه همان بندگی خدای جهان و انسان است که حضرت مهدی ( ارواحنا فداه) برای برای گسترش آن در کره زمین قیام خواهد کرد و انقلاب فرهنگی اسلامی به معنای آشنا کردن دولت و ملت ایران با آن است. آشنایی این فضیلت به این است که تمام وزارتخانه ها چه رسد به حوزه ها و دانشگاهها، از افرادی دوره دیده تشکیلات داده شوند. دوره ای که از پیش از دبستان آغاز شده باشد به همان شیوه ای که کودک با بهداشت دهان و دندان و نیروهای بینایی و شنوایی آشنا می شود، با بندگی انسان و جهان نسبت به پروردگار مهربانش هم آشنا شود.

بدیهی است که ظلم و ستم فراگیر در جهان ریشه در همین مساله بی خبری از جهان ربوبیت دارد. این ایده و مرام در زندگی و معاشرت این گونه اساتید انسان ساز به وضوح دیده می شد. [ مرحوم علامه] فرمودند: من یاد ندارم در شبهای ماه رمضان خوابیده باشم.

به خاطر دارم در ماه رمضانی تفسیر را در حدود بعد از نیمه شب، در صحن شریف قم ترتیب دادند به طوری که پس از درس به حرم مطهر مشرف شوند و برای صرف غذای سحری برگردند. بنده هم که ظرفیت لازم را نداشتم به این برنامه چند شب عمل کردم که در اثر کم خوابی و بی توفیقی بیمار شده و از روزه ماه رمضان هم محروم شدم. امتحانات در همه گونه امور برای ارائه قابلیات وجود دارد. فرمودند: روزی در حجره تدریس در خدمت مرحوم استاد بودیم و بحث توحید را بیان می کردند، ناگهان سقف حجره طوری تکان خورد که گویا زمین لرزه ای رخ می دهد. حاضران با عجله در صدد خروج از حجره به طور ایجاد مزاحمت با یکدیگر بر آمدند! ولی بعدا با نبودن خطر بازگشت نموده و ایشان [ آیت الله قاضی رحمه الله] بعد که از جای خود تکان هم نخورده بود، فرمود: بفرمایید ای آقایان موحد و آشنای با معارف!.

مرحوم استاد شهید دوره دروس ” مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی” را به همین منظور برای نسل جوان آماده کرده و بسیار مناسب است که در برنامه ریزی های همه دوره های آموزشی و فرهنگی از آن استفاده شود. در مجموعه آثار ایشان، جلد دوم صفحه 83 به همین مسائل اصولی اشاره فرموده اند. جهان بینی توحیدی یعنی درک اینکه جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده و نظام هستی بر اساس خیر و جود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آنها استوار است، یعنی جهان یک قطبی و تک محوری. یعنی جهان ماهیت از اویی « انّا لله» و به سوی اویی « انّا الیه راجعون» دارد. جهان مدرسه انسان است و خداوند به هر انسانی بر طبق نیت وکوشش صحیح و درستش پاداش می دهد. همان مساله مرحوم علامه در مورد منقطع الآخر و مورد لعنت قرار نگرفتن که همین پی بردن به ” انا لله و انا الیه راجعون” و آن را سرلوحه اعمال قرار دادن و جهاد فرهنگی و علمی، درباره این که لحظه ای از آن در هیچ عملی، در هیچ تدریسی و در هیچ قدمی فراموش نشود. درست صد در صد برعکس و خلاف فرهنگهای روز ما، حتی کشورهای اسلامی که سران منفور عرب دستور دشمنان اسلام را به خاطر چند روز عیاشی می پذیرند و فلسطینیان را رها می کنند.

مرحوم احمد آرام و دانشمندانی دیگر در سالها قبل کتابی به نام ” اثبات وجود خدا” ترجمه کردند که از گفتارهای دانشمندان درجه یک آمریکاست . در یکی از مقالات آن آمده است: علم در پی آگاهی از ماشین طبیعت و استفاده از آن است و به سازنده آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس حیوان سازی انسانها پی ریزی شده است. این است یک معنای فراگیری جور و ستم در دنیا که معنای انقلاب فرهنگی هم درست مبارزه با آن خواهد بود.

[ مرحوم علامه] از این طور توجیهات نسبت به نسل جوان ایشان کوتاهی نمی کردند، حتی بعضی از کسانی که در تهران – در عصر طاغوت- مدارس دینی تاسیس کرده بودند، می آمدند در قم و دروس نسبتاً اسلامی خودشان را از ایشان استفاده می کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. پس ایشان همه توجهش به اصلاحات بشریت؛ چه کودک، چه نوجوان، چه جوان و چه اجتماع، بر اساس توحید و خداشناسی و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی که مرحوم امام هم داشتند به عنوان اینکه ما باید وظیفه را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل آزرده نشویم چون هدف ما انجام وظیفه و بندگی است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در حوزه ها، چه دانشگاهها، چه در اجتماعات و صدا و سیما هم برای بازاریان و مردمان دیگر و خانواده ها کاملا جدی روشن کنند

که ما وقتی میتوانیم ادعا کنیم که از جمهوری اسلامی بهره بریده ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس شهدا قدردانی کرده ایم که همه مسایل بر اساس ” انا لله و انا الیه راجعون” شروع شود، ادامه یابد و ختم شود . و این مسایل درصفحه اول کتاب المیزان مطرح شده است .خداوند را به حق قرانش قسم میدهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

– حاج اقا خاطره ای از علامه دارید ؟

– خاطره اینکه درباره اینکه ایشان به منازل ما چند تا طلبه تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند جمعه ها ناهار هم در خدمتشان بودیم و از بیاناتشان استفاده کنیم، بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در قم ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی و نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می کردند و می آمدند و با خودشان هم یک نوشته ای یا دفترچه ای همراه داشتند. این موضوع نشان می داد که ایشان معتقدند به اینکه انسان باید مدارک سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه اینکه از فکر و حافظه استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود ولی اگر انسان خلاصه مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می شود. و آن وقت توضیح می دادند یک مطلبی و یا یک روایتی را. همین بیتی که ایشان می خواندند که:

” اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین”

این را وقتی تفصیل می دادند، به این مطلب می رسیدند که شهرسازی و معماری و مهندسی اسلامی با این طرز ساختمانهای فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می کند، توجهش از آن هدف ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلا یا تظاهر خانواده ها در مجالس، که خانواده یک شخص اعیان منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل برمی گردند، نسبت به شوهرانشان و پدر و مادرانشان گله مند می شوند که خانواده فلانی این طور بودند. همین مساله در ساختمانها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب توجه افراد به جنبه دنیا شود و از خدا غافل شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از آخرتشان بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره.

– اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید ؟

اولین بار ما در صحن قم بودیم و طلبه ای بودیم. می دیدم که یک آقایی می آیند، رد می شوند و طلاب و دانشجویان دینی کتاب جلو میبرند و از ایشان مساله ای می پرسند. فقط این را می دیدیم ولی بعد که کم کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای تبریزند و از نجف به قم آمدند و بعدها فهمیدیم که در مسایل اخلاقی و انسان سازی واردند. با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم کم رابطه زیاد شد و به منازل کشید و برخی شبهای جمعه یا تعطیلی ایشان تشریف می آوردند منازل ما در خدمتشان بودیم. آخرینش قسمت بنده نبود چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند.

– یکی از درسهایی که میتوانیم از ایشان برای جوانها بگیریم چیست؟

– عرض کنم که مسئله آماده شدن برای گرفتن درس و پرسیدنش و در پی آن بودن، که از مشکلات است به اینکه جوان چگونه مشتاق شود تا از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن این گونه است که دوره ای برای معلمین و آموزگاران عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی برایشان تا آنها فرصتی داشته باشند- تا در تابستان در دوره ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات اینها کرد. آنوقت همین صفحه اول تفسیر” المیزان” برای تمام کشور کافیست و برای همه قانونگذاران دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان مجلس و وزارتخانه ها و بازاری ها کافیست که مساله این است که هرچه برای خدا باشد، آن به سود انسان است و آنچه با غفلت از خدا باشد، سودی به انسان نمی رساند. واین خاصیت و سنت الهی در جهان است حال اگر این تفهیم شود به یک ورزشکار، او فکر می کند الآن تکلیف الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است 5سال کار ورزشی اش عقب بیفتد تا امور دینی و معارفی اش جلو بیفتد. همچنین دانش آموز وقتی فهمید این دانش باید در خدمت بندگی خدا باشد، نگاه می کند به کلاس و مدرسه و مدیر و تنظیمات و قوانین مدرسه که گاهی باید وضعیتش را عوض کند و به پدر و مادر بگوید من اینجا نمی توانم استفاده کنم و جای دیگری میروم. همچنین راجع به پدر و مادر برنامه هایی که آنها را متوجه تکالیفشان کند، کم است نسبت به برنامه های ورزشی و برنامه های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در گوشه اینها از این م

سایل معارفی یافت می شود در حالیکه باید ریشه یابی کرد سعادت بشر و اگر ریشه یابی کنند دانشمندان به این می رسند که جهان، جهان خداوند است و انسان بنده خدا، حالا چقدر این بنده دارد در جهان به وظیفه اش عمل می کند، این باعث انقلابی می شود که خانواده ها و ادارات و وزارتخانه ها را متحول می کند و اینکه وزارتخانه ای باید برای خصوص این امور تشکیل شود و تشخیص وظیفه بدهند، وظیفه ای که مرحوم امام و مرحوم علامه در پی آن بودند و ائمه( علیهم السلام) و قرآن کریم دستور دادند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *