یادداشتی از حاج منصور ارضی|ما حاج فیروز زیرک کار را نشناختیم

خانه / مطالب و رویدادها / یادداشتی از حاج منصور ارضی|ما حاج فیروز زیرک کار را نشناختیم

شخصی که از نوجوانی تمام قوانین بندگی خدا را رعایت می کند و البته زیر بنای پاکی اش از ارحام مطهره اش باشد، به چنین شخصی اجازه می دهند نوکر سیدالشهداء(علیه السلام)باشد یعنی چنین شخصی به تبع امام حسین (علیه السلام) برای سایر ائمه نیز این نوکری برای همیشه قابل قبول است.

برای بعضی از نوکرها کار به جایی می رسد که همه چیز را فراموش می کنند ولی چطور این اسم مقدس امام حسین یا امیرالمومنین(علیهما السلام) را فراموش نمی کنند؟
چون با ذات وجودشان یکی شده است. شخصی که از نوجوانی تمام قوانین بندگی خدا را رعایت می کند و البته زیر بنای پاکی اش از ارحام مطهره اش باشد، به چنین شخصی  اجازه می دهند نوکر سیدالشهداء(علیه السلام)باشد یعنی چنین شخصی به تبع امام حسین (علیه السلام) برای سایر ائمه نیز این نوکری برای همیشه قابل  قبول است.
هر چه رعایت تقوا می کند برای حفظ نوکری اش است، یعنی حلال و حرام خدا را رعایت می کند، چیزی که امام حسین روز عاشورا فرمودند.
آنها که ارادتمند هستند به این نوکر امام حسین اگر رعایت تقوا را بکنند حداقل گوشه ای از این مقامات را خدا به آنها عنایت می کند. چنین نوکر هایی وقتی از دنیا می روند جایشان به هیچ وجه پر نمی شود.                                                                                                                                                                                                      untitled-32
حاج فیروز انتهای ارادت را در شعر ایجاد و ابداع می کرد وقتی می خواند در حضور می خواند چون در وجودش ظهور می کرد کانّا او هست و مقام قرب امامت. این حال را همه باید بسیار تلاش کنند تا به آنها عنایت شود.
بیشتر خواندن های ما برای تشکیل و اجرا و به انتها رساندن مجلس است ولی حاج فیروز گوشه ای از این وادی را اتخاذ کرده بود و حرف می زد. وقتی شعر مصیبت را می خواند اطرافیان درک می کردند که ” بِکَ عَلَینا ” در زیارت عاشورا را نشان می داد یعنی درک مصیبت داشت و آن را به مستمعین انتقال می داد. این مقام در اثر رعایت حلال و حرام به دست می آید.
حال برخی سوال می کنند چرا حاج فیروز مُهر سکوت بر لب نهاده است؟ شاید یک وجهش این باشد هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند … ولی در اصل حاج فیروز چون که به دریا رسید آرامش کسب کرد. همه صدای رودخانه برای رسیدن به دریاست. چنین نوکری مقام قرب دارد به ابی عبدالله، همانگونه که قنبر و سلمان مقام قرب داشتند.
او را نگاه می کنند می گویند مجنون شده !  همه آن سرو صداها شده  “یا حسین ” یعنی به اسم اعظم رسیده ، آن چه که همه می خوانند و گریه می کنند بیشتر از آن ارباب بهش داده است. وقتی اسم “الله” جمیع صفات است “یا حسین” هم که می گوید همه حرف ها را زده است.
حبیب را در کربلا ببینید شب عاشورا چه حرف هایی زده ؟ موقع شهادت دارد می گوید؛ “اوصیک بهذا الغریب” همه انسان ها را مورد این آیه قرار می گیرند؛  “وَ مَن نُعَمّره نُنکّسه” امّا نوکر امام حسین در شکستگی، قانون نور در فیزیک را دارد که وقتی انکسار پیش می آید نور را به دیگران هم می رساند و از چندین وجه پخش می شود
چنین انکسار نوری فقط در دستگاه امام حسین پیدا می شود. آقای حجت کسری در شمبران هم هر چه بهش می گویند می گوید یا علی فقط که این مقام قرب است.
این هیاهوها و سر و صدا های ما در دوری است. رودخانه وقتی به دریا می رسد دیگر رودخانه نیست جزئی از دریا می شود. آیا شاگردان حاج فیروز این را متوجه هستند ؟
آن نوکری ارزش دارد که پس از هر مجلسی فکر کند.” تَفَکّر ساعَهً… “
ما حاج فیروز را نشناختیم چگونه ذوات مقدس اهل بیت را خواهیم شناخت ! آنکه معاند است می گوید چرا بت سازی می کنید ؟
ما اگر روی دست دیگران نخوانیم طوری می خوانیم که مردم استفاده ببرند خود ما سودی نمی بریم اما حاج فیروز به جایی رسیده که خودش استفاده می برد.
    منبع:وارث

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *