یادی از 28 دی سال 65، روزی که سنندج به خاک و خون کشیده شد

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / یادی از 28 دی سال 65، روزی که سنندج به خاک و خون کشیده شد

در روز 28 دی ماه سال 1365 در سنندج مثل دیگر روزهای سال مردم در میان سرمای سخت زمستان کار خود را آغاز کردند، که به ناگاه دیوار صوتی شهر شکسته شد. فضای رعب و وحشت همه جا را فرا گرفت همه به گمان اینکه هواپیماهای جنگی هستند و از آسمان این شهر عبور می کنند تاحدودی بی خیال از کنار موضوع عبور کردند و عده ای هم به دنبال پناهگاه بودند ولی این بار قضیه کمی فرق می کرد و پنج هواپیمای بمب افکن عراق در آسمان شهر سنندج هویدا شدند و دیوار صوتی شهر را شکستند.

استان کردستان در زمان 8سال دفاع مقدس بارها مورد حمله ی رژیم سفاک صدام قرار گرفت که بمباران 15 خرداد 64 شهر بانه نیز در نوع خود یک فاجعه غیر انسانی بود، بمباران شیمیایی شهر سردشت و روستاهای مریوان و ده ها و صدها سند معتبر دیگر، ولی هنوز کوچه پس کوچه های شهر سنندج صدای ناله ی مادران دلاور  و در خون غلتیدن جوانان برومند و کودکان مظلومش در روز 28 دی ماه سال 65 را از یاد نبرده است.
 در 31 شهریور ماه سال 1359 با حمله هوایی عراق به چند فرودگاه ایران و تعرض زمینی همزمان ارتش بعث به شهرهای غرب و جنوب ایران، جنگ 8 ساله حکومت صدام حسین علیه ایران آغاز شد. این جنگ 19 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و چند روز پس از آن اتفاق افتاد که صدام پیمان الجزایر را در برابر دوربین‌های تلویزیون بغداد پاره کرد. صدام در نطقی با تأکید بر مالکیت مطلق کشورش بر اروند رود (که وی آن را شط‌العرب نامید) و ادعای تعلق جزایر ایران به «اعراب» جنگ را در زمین، هوا و دریا علیه ایران آغاز کرد.
این جنگ در حالی شروع شد که مردم ایران دوران نقاهت پس از انقلاب را می‌گذراندند و طبعاً به بازسازی کشور و آرامش و سازندگی می‌اندیشیدند. نیروهای مسلح نیز به دلیل آن که انتظار جنگ را نداشتند، از آمادگی چندانی برای رویارویی در یک نبرد بزرگ برخوردار نبودند. به همین دلایل، نظامیان عراق در ماههای اول پس از شروع حمله، موفق شدند چند شهر مرزی را در غرب و جنوب ایران تصرف کنند.
گرچه صدام حسین در ساعات میانی 31 شهریور و پیش از صدور فرمان حمله به ایران، موضوع اختلافات مرزی را دلیل وقوع جنگ عنوان کرد، اما حتی خود او نیز می‌دانست این جنگ مرحله اجرایی نقشه برنامه‌ریزی شده، هدفمند و فرامنطقه‌ای است و دولت بغداد به دلیل اختلافات زمینی و دریایی خود با ایران، تنها داوطلب اجرای این نقشه شده است.
صدام که اساساً با نیت مبارزه با جمهوری اسلامی ایران در 25 تیر 1358 با کودتا در عراق به قدرت رسیده بود، از ابتدا از تمامی راههای ممکن برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی بهره گرفت و در جنگی که بر ایران تحمیل کرد از انواع و شیوه های غیر جنگی  و غیر انسانی برای رسیدن به اهداف خود و ضربه رساندن به کشور و مردم وطنمان بهره گرفت.
بمباران های شمیایی و به ویژه هوایی در مناطق مسکونی و ریختن بمب های بی شمار بر سر زنان و کودکان سرزمینمان در بیشتر شهرها و روستاهای کشور بخشی از جنایت های رژیم بعثی و صدام حسین بود.
استان کردستان در جریان جنگ هشت ساله بارها این اقدامات فجیع را به چشم دید بمباران 15 خرداد 64 شهر بانه نیز در نوع خود یک فاجعه واقعی بود که هرگز در جریان محاکمه صدام حسین به آن اشاره ای نشد. بمباران شیمیایی شهر سردشت که منجر به شهید و زخمی شدن صدها شهروند شد، بمباران شیمیایی روستاهای مریوان و ده ها مورد دیگر. ولی هنوز کوچه پس کوچه های شهر سنندج صدای ضجه مادران و در خون غلتیدن جوانانش در روز 28 دی ماه سال 65 را از یاد نبرده است.
در ۲۸ دی سال ۶۵ بمب‌افکن‌های رژیم بعث عراق ۱۸ نطقه مسکونی شهرسنندج را در فاصله ۶دقیقه بمباران کردند و در چنین روزی ۳۴۳ نفر از مردم بی‌گناه و مظلوم این شهر شهید و مجروح شدند.
در روز 28 دی ماه سال 1365 در سنندج مثل دیگر روزهای سال مردم در میان سرمای سخت زمستان کار خود را آغاز کردند، که به ناگاه دیوار صوتی شهر شکسته شد. فضای رعب و وحشت همه جا را فرا گرفت همه به گمان اینکه هواپیماهای جنگی هستند و از آسمان این شهر عبور می کنند تاحدودی بی خیال از کنار موضوع عبور کردند و عده ای هم به دنبال پناهگاه بودند ولی این بار قضیه کمی فرق می کرد و پنج هواپیمای بمب افکن عراق در آسمان شهر سنندج هویدا شدند و دیوار صوتی شهر را شکستند.
هیچ کس فکرش را نمی کرد که این هواپیماهای بمب افکن قصد بمباران شهر و مناطق مسکونی را دارند. آژیرها نواخته شد و به یکباره صدای اولین انفجار به گوش رسید و آپارتمان های ادب به خود لرزیدند و صدای ناله و شیون به آسمان رسید.
اولین بمب در یک آپارتمان مسکونی و در نزدیکی یک مدرسه ابتدایی فرود آمد و هنوز صدای انفجار اول به پایان نرسیده بود که صداهای بعدی هم شروع شد و این بار محله چهارباغ و بعد خیابان انقلاب و در نهایت خیابانهای اکباتان و میدان لشکر هدف بمب افکنهای رژیم بعث عراق قرار گرفتند.
این پایان راه نبود مثل اینکه هواپیماهای بعثی قصد داشتند سنندج را به خاک و خون بکشند زیرا به شلوغ ترین محله سنندج هم رحم نکردند و با بمباران محله “پیرمحمد” باعث خلق یکی از فجیع ترین جنایتهای بشری در تاریخ شدند و دست آخر هم به مجتمع مسکونی لشکر واقع در پادگان سنندج یورش برده و آنجا را با خاک یکسان کردند.
18 نقطه سنندج در فاصله 6 دقیقه توسط پنج بمب افکن های رژیم بعث عراق مورد حمله ای ناجوانمردانه قرار گرفت و 220 نفر شهید و بالغ بر 123 نفر نیز به شدت مجروح شدند که تنها بیمارستان شهر سنندج نیز گنجایش و ظرفیت این همه مجروح را در آن روزها نداشت و البته امکانات لازم هم برای خدمت رسانی به افراد مجروح و همچنین تدفین شهدا در دسترس نبود.
روز 28 دی ماه یکی از روزهای دردناک برای مردم سنندج است چرا که باعث مرگ کودکان و زنانی و جوانانی شد که بی گناه به شهادت رسیدند. این روز یکی از روزهای دردناک برای مردم شهری است که در زمان جنگ تحمیلی هم شهدای زیادی را تقدیم انقلاب کردند اما این حادثه را باید جز فجیع ترین جنایتهای بشری نامید چرا که باعث مرگ کودکان و زنانی و جوانانی شد که بی گناه به شهادت رسیدند چرا که در کمتر از چند دقیقه بیش از ۲۲۰ نفر شهید و بالغ بر ۱۲۳ نفر نیز به شدت مجروح شدند که تنها بیمارستان شهر سنندج نیز گنجایش و ظرفیت این همه مجروح را در آن روزها نداشت و البته امکانات لازم هم برای خدمت رسانی به افراد مجروح و همچنین تدفین شهدا در دسترس نبود و بازماندگان این بمباران اکنون نیز پس از 30 سال از آن روز، اگر از حال و هوای مردم شهر در آن روز ها ازشان بپرسی، اشک از چشمشان جاری می شود و این روز به عنوان روز مقاومت سنندج در تاریخ ایران نامگذاری شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *