جلسه چهارم آموزش مداحی ، مجمع الذاکرین هیات رزمندگان اسلام ،استاد میهمان حاج مصطفی خورسندی

خانه / آموزش / جلسه چهارم آموزش مداحی ، مجمع الذاکرین هیات رزمندگان اسلام ،استاد میهمان حاج مصطفی خورسندی

بسم الله الرحمن الرحیم

  • متدین بودن مداح

مداح باید مداح باشد. میم مداح یعنی متدین بودن، چرا بعضی ها می شوند صاحب نفس؟ نمکی است که خدا داده ، استاد می فرمودند که تا نمکدان نشوی نمک را نمی ریزند. چرا بعضی صدایشان نمک دارد؟ این نمک از کجاست؟ بعضی ها صدایشان حال دارد بعضی حالشان صدا دارد. موفق کسی است که هم حالش صدا داشته باشد و هم صدایش حال داشته باشد. در دو بعد باید ذاکر تلاش کند هم کاری کند که صدایش حال داشته باشد و هم کاری کند که حالش صدا داشته باشد.

چطور بعضی ها به این درجه می رسند؟ خیلی صدای زیبایی دارد نهایتا به گوش می رسد و لذت برده می شود اما خروجی یک انسانی که تأثیر عملی را در آن فرد ببیند شما نمی بینید . یعنی از در هیئت که کسی رفت بیرون بگوید من 5- 10 آدم به معنای آدم تحویل جامعه دادم آدم وارسته تحویل دادم . ولی شما ببینید نفس آقای حق شناس و بهجت به هر کس که خورده خروجی اش یک انسان است .

آنکه مسیر صحیح را طی  کرده باشد در هر نقطه ای از دنیا که باشد راهی که شروع کرده در مسیر امام حسین ممکن نیست که تغییر دهد . عرض اینجاست که چرا بعضی نفوذ کلام پیدا می کنند ؟

آمده خدمت استاد ما- حاج آقای کربلایی که پدر 3 شهید و خودشان از پیشکسوتان عرصه جهاد و شهادت بودند – گفتند خدا پشت به پشت به پدر ما فرزند داد . مادرم گفت که وقتی مرا باردار شد می گفت من رفتم دارو گرفتم که تو را در دوران جنینی از بین ببرم. شب خوابیدم در عالم رؤیا حضرت زهرا علیها السلام را دیدم که فرمودند مراقب این فرزندت باش که ما او را به نوکری حسین خود انتخاب کرده ایم. اینجوری نیست که هرکسی بیاید و اجازه داشته باشد در این وادی بخواند . وقتی انتخاب شدی و انتساب پیدا کردی یعنی یک بار مسئولیت ویژه . یعنی نوکر امام حسینی در هر شرایط چه پشت میکروفون و چه جدای از میکروفون. یعنی هرکس شما را نگاه کند هر عملی از ما سر بزند ما را منسوب می کنند به امام حسین پس مراقب باشیم کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم. مردم را بخوانید نه با زبان با عمل. میم مداح یعنی متدین بودن.

  • نظم و تقوا دو عامل موفقیت

اشاره فرمودند انس با قرآن انس با مناجات انس با اهل بیت . ما گاهی اینقدر برای مردم می گوییم که خودمان را فراموش می کنیم . اینقدر در جلسات می شنویم که برنامه ریزی برای عمل نداریم.

تمام برنامه های روزانه تان را مکتوب کنید و بر اساس برنامه جلو بروید چه ساعتی قرآن بخوانم ؟ چه ساعتی شعر حفظ کنم . چه ساعتی دعا بخوانم . اگر کسی به جایی رسیده در پرتو این دو مطلب است : تقوا و نظم .

اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم . این را امیرالمؤمنین نفرموده اند تا ما فقط برای دیگران ذکر کنیم . امام رضوان الله علیه را ببینید ساعتی که از جلوی یک مغازه رد می شدند دقیقا معلوم بود که آقا دارند از اینجا عبور می کنند. متدین بودن تنها در تسبیح گرفتن و ذکر گفتن نیست . در تمام امور باید نشان دهد آدم متدین به چه شکلی عمل می کند .

  • لزوم پرداختن به خود

خدا رحمت کند حاج محمد علامه را، حاج اکبر آقای بازوبند به ایشان گفته بودند آقای علامه صدا نداری اما چرا لب باز می کنی مو به تن آدم صاف می شود؟ ایشان فرموده بودند -20 سال قبل از فوتشان- 40 سال است که هر روز صبح بعد از نماز صبح تا زیارت عاشورا نخواندم و اشک بر اباعبدالله الحسین نریختم از خانه بیرون نرفتم .

ذات نایافته از هستی بخش

کی تواند که شود هستی بخش

نه ابری که بود ز آب تهی

کی تواند که کند آب دهی

استاد فرمودند که باید به اندازه پروژکتور نور داشته باشی تا به اندازه یک شمع نور برسانی .

با کلاس به کلاس و از این جلسه و به آن جلسه رفتن و از این استاد به آن استاد رفتن آدم به جایی نمی رسد . آقای حدادیان می فرمودند نگذارید حقوق اساتید مختلف به گردنتان بیاید . پیش یک استاد که می روید حرفش  را اجرا کنید .

کسی که از اول صبح تکلیفش را معلوم کرده و با اباعبدالله الحسین است . عزیزی می فرمود : نگاه باید نگاه امام سجادی باشد مثل مردم می بیند ولی دارد چیز دیگری را می بیند. شما ظرف آب می بینی می گویی السلام علیک یا اباعبدالله. ذهنت می رود طرف حضرت . اما یک نفر فقط آب را می بیند. نگاه مهم است . امام سجاد بچه می دید اشک می ریخت گوسفند ذبح می کردند اشک می ریخت .

یک چیز را نگاه می کنند دو چیز را می بینند. نگاه متفاوت است نگاهی نشأت گرفته از انس با امام حسین علیه السلام . این آدم که اینقدر روحش لطیف است لطافت روحش در جلسه اثر می گذارد.

  • راه های بالا رفتن نفوذ کلام

چه کنیم نفوذ کلاممان بالا رود : اول توجه به نماز اول وقت . اهلیت نماز اول وقت . کسی که اهلیت نماز شب دارد ممکن است نماز شب نخواند . خسته است خوابش می برد غصه می خورد که چرا نماز شبش قضا شد . ولی یک کسی بی خوابی به سرش می زند نماز شب می خواند شب های دیگر هم نمی خواند و برایش مهم نیست. این خوانده ولی اهل نماز شب نیست ولی آن خوابیده ولی اهل نماز شب است.

یک موقع آدم نماز اول وقت نمی خواند ولی وقتی نمازش به تأخیر می افتد غصه دار می شود که چرا نمازم از اذان فاصله گرفت .

آیت الله مجتهدی می فرمودند : اگر مردم به دو چیز توجه کنند گره هاشان باز می شود یک نماز اول وقت ،دوم احترام به پدر و مادر.

  • احترام به پدر و مادر

نوکر امام حسینی که دست پدر و مادر را نبوسد مخصوصا وقتی وارد جلسه ای شدید که 500 نفر 1000 نفر دور شما را گرفته اند ، پدرت می آید خم می شوی دست پدر را می بوسی یا می گویی حاج آقا حالشان خوب است .

خانم دکتری بود با تخصصی ویژه خدمت عالمی رسیده بود گفته بود : حاج آقا من اهل روضه هستم ولی در مدینه آمده ام یک قطره اشک نمی توانم بریزم.خیلی خوب است آدم بداند از کجا می خورد. فورا این عالم فرموده بود: پدر و مادر داری؟ گفت : پدرم از دنیا رفته ولی مادر دارم. فرمود : مادرت از دستت ناراحت است ؟ گفت نمی دانم فکر می کنم موقعی که داشتم می آمدم سوار هواپیما شوم برای مدینه ، مادرم از من نگران شدند . فرمود: چرا ؟ گفت : من موقع آمدن با او روبوسی نکردم. من تعدادی دکتر و پرستار دورم را گرفته بودند ، مادرم هم از شهرستان آمده بود یک لباس دهاتی تنش بود ، من هم از دور فقط خداحافظی کردم .

حکیم می گردد پیدا می کند علت را از بین می برد اما بعضی ها فقط معلول را از بین می برند. مثلا می گوید آقا فلان چیز را انجام بده اشک چشمت اضافه می شود ، نه شما باید ببینی علت چه بوده؟

گفت : به او گفتم فورا زنگ بزن. زنگ زده بود منزل . برگشته بود مثل ابر بهار این خانم دکتر اشک می ریخت . چی شده؟

گفت : زنگ زدم به مادرم گفتم مادر از دست من ناراحتی ؟ فرموده بودند : بله به شدت از دستت ناراحتم و قصد کردم تا آخر عمرم نبخشمت . مادر چرا ؟

تو فکر کردی من دهاتی هستم فهم لازم را هم ندارم؟ تو اگر متخصص شدی زحمت های من بوده ، تو موقع رفتن با خانم دکتر ها و پرستارها روبوسی کردی به من که رسید از دور دست تکان دادی ؟

گفتم : غلط کردم مادر مرا ببخش. گفت : قصد کردم و عهد کردم که نبخشم .گفتم : مادر من در مدینه ام قسمت می دهم به حضرت زهرا سلام الله علیها که مرا ببخش.

گفت : تا نام حضرت زهرا را بردم دیدم مادرم بغضش ترکید . زد زیر گریه . گفت نامی را بردی که نمی توانم نبخشمت.

می گفت : از آن لحظه که من گوشی را گذاشتم ناخودآگاه مثل ابر بهار دارم اشک می ریزم.

رضایت پدر و مادر . پدرت می گوید این هیئت فامیل است بیا اینجا بخوان . 5 نفرند. آن 500-1000 نفری که دورت را گرفته اند اگر به خاطر خدا ترک کردی…

  • اقبال خدا مهم است نه مردم

یک جمله یادگار داشته باش : اقبال مردم دلیل بر اقبال خدا نیست.

 آقای علامه می فرمودند که فلان ذاکر مشهور ، گفت خواب دیدم امام حسین علیه السلام را ، گفتم : آقا مجالس ما را قبول دارید دوست دارید . فرمودند : بله . آقا کدام مجلس را  در تهران بیشتر می پسندید؟ فرمودند : فلان آدرس پیرزنی است روضه می گیرد ما خیلی آن روضه را دوست داریم.

می گفت : این مداحی که از یکسال قبل باید از او نوبت می گرفتی دوچرخه را سوار شد رفت تا برود در آن خانه بخواند . گفت : آمدم جلوی در دیدم پیرزنی نشسته گفتم خانم شما روضه دارید؟ گفت : بله . گفتم : می شود من هم اینجا بخوانم ؟ گفت : مردم محل مرا می شناختند تا مرا دیدند یکدیگر را صدا کردند که بیایند . شاخص بود.

رفتم ده روز روضه خواندم . جمعیتی نبود اما حس می کردم در و دیوار دارند گریه می کنند . وقتی دهه تمام شد گفتم می شود اجازه دهید من پاکت روضه خوان هایی که آمده اند اینجا خوانده اند را بدهم؟ می گفت : من می دانستم این روضه قبول است . گفت : دیدم این پیرزن از گوشه چادر دست هایش را بیرون آورد ، گفت من کل سال می روم خانه مردم کلفتی می کنم لباس می شویم نظافت می کنم یک دهه روضه برای امام حسین می گیرم . اینها را هم می خواهم خودم هزینه اش را بدهم. شما می خواهی همه راجمع کنی بروی . با این دست های کارگری روضه را برای اباعبدالله می گیرم.

ما نمی دانیم آیا این جلسه 5هزار نفری مورد توجه امام حسین است یا این جلسه 5 نفری؟ خدا رحمت کند شهید غلامعلی رجبی را . این تکیه ها که بچه ها با چادر مادرشان می زدند می گفتند آقا غلامعلی می شود برای ما هم بخوانی ؟ شروع می کرد به خواندن انگار یک مجلس عظیم چند صد نفره چند هزار نفره است. بعد هم وقتی می گفتند آقا غلامعلی اینجا چند تا بچه اند (چرا اینقدر مایه می گذاری؟)

می فرمود : این حواله اربابم است . یک موقعی بچه ای می گفت آقا غلامعلی این شعر را دوباره بخوان . می فرمود : این حواله اربابم است.

صاحبکار را گم نکنیم. این را دائم یکجا بنویسیم . صاحبکار را گم نکنیم. اگر توجه کنیم به این موضوع خیلی چیزها برای ما درست می شود .

  • ما کاره ای نیستیم

یک موقع بچه را بغل گرفتی می بری جلوی نانوایی یک نان می گیری گوشه نان را بچه گرفته شما بچه را بغل کردی نان را هم نگه داشتی وقتی وارد خانه می شوی بچه به مادرش می گوید مامان من نان خریدم. گاهی بغلت کرده اند پولش را خودشان داده اند زحمتش گردن خودشان است بعد ما فکر می کنیم ما اجرا کرده ایم. یک ذره روضه اش می گیرد، نوحه اش می گیرد . ببین بغلت کرده اند اجازه داده اند که یک ذره وارد بشوی . اولا خودت را بینداز در دامان اهل بیت  بگذار بغلت کنند . ثانیا باور نکن که من و تواییم . اگر خطایی سر می زند مال ماست اگر کار خوبی سر می زند مال آنهاست.

گوشه نان را داده اند دست من و تو که فکر کنیم کاری کرده ایم . اما اگر گوشه را هم نشان بدهی به حضرت زهرا که خانم ببینید من این کار را کرده ام. به مادر اگر بگویی مادر یک نگاه به تو می اندازد لبخند هم می زند و می بیند که بغل چه کسی هستی . اما اینکه فکر کنی تو خریدی خیلی بد است. فکر کنی که کاری از تو برآمده نشان می دهد که خیلی خیلی بچه گانه است این فکر .

حواست پرت نشود که حنجره من سبک من …یک لحظه اگر نظرشان را بردارند اسم و فامیلت یادت می رود.امام رضوان الله علیه می فرمودند : یک لحظه من فراموش کردم کی هستم. اصلا یادم رفت کی هستم. این نکته خیلی مهم است .

  • اثر تعقیبات و توسل و توکل

تعقیبات هر نماز را بخوانیم. ذاکری که تعقیبات نمازها را نداند … می گویند تعقیبات نماز صبح را بخوان نمی داند … اصلا انس ندارد نمی داند تعقیبات در کجای مفاتیح هست. بسیار زیارت عاشورا در تأثیر کلام اثرش بالاست.  حداقل قبل از مجلس یک سلام بدهید .

توسل قبل از خواندن و توکل ، کارایی ویژه دارد . به آقای هاشمی نژاد گفتند نفوذ کلامت برای چیست ؟ گفتند : من از زمانی که صدا می زنند آقای فلانی می روند منبر تا وقتی می خواهم بروم بر منبر می گویم :  بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر  فصل لربک وانحر … متوسل می شوم به مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها .

آقای بهجت رحمه الله می فرمودند : چپ می گردی بگو یا صاحب الزمان راست می گردی بگو یا صاحب الزمان می نشینی می ایستی بگو یا صاحب الزمان در هر تغییر وضعیتی بگو.

چقدر ما قبل از اجرا و در طول روز ذکر یا صاحب الزمان ادرکنی بر زبانمان جاری می شود؟

مگر نه اینکه همه امور باید به امضای آقا برسد؟

میم: متدین بودن . خودتان بسطش دهید .

  • دانش در مداحی

دال مداحی یعنی دانش داشتن. در حوزه ی ادبیات . بلند می شود پشت بلندگو می گوید من یک رباعی بخوانم غزل می خواند … قالب شعر را باید بلد باشی. اگر بلد نیستی لازم نیست بگویی دارم چه می خوانم . بگویید من می خواهم چند بیت شعر بخوانم. وقتی فرق بین دوبیتی و رباعی را نمی دانی ، وزن آنها را نمی دانی نگو.

در حوزه مباحث اعتقادی باید دانش داشته باشید. در ردیف های آوازی در مقتل .

مقتل نخود لوبیاست ، آشپز می خواهد . مقتل خوانی با مقتل خوانی متفاوت است.

مقدمات روضه چیست اصل روضه چیست تشابهات در روضه چیست استنتاج در روضه چیست قله روضه چیست. این 5 مرحله را طی می کند یا نمی کند؟ همینجوری شروع کند به روضه خوانی که نمی شود.

گریزها بر چه اساسی باید باشد گریز موضوعی را می داند گریز آهنگی را می داند؟ پل های ارتباطی را می داند ؟ دانش دانش..

  • مراقبت بر تلف نکردن وقت مردم

خدا رحمت کند آقای محدث زاده – پسر مرحوم آقاشیخ عباس قمی- می گفت یک منبر بدون مطالعه رفتم پشت میکروفون،  شب پدرم را خواب دیدم فرمود پسرم اشرف مخلوقات انسان است و اشرف  نعمات در اختیار او عقل و تفکر و ذهن اوست . یک ساعت وقت اشرف مخلوقات را گرفتی و اشرف نعماتش را در اختیار تو گذاشت چرا بدون مطالعه رفتی پشت میکروفون ؟ چجوری می خواهی قیامت جواب دهی؟

خدا رحمت کند استاد اخلاقی داشتم ایشان می فرمودند کسانی که درس می دهند و بعضی از مطالب را به مردم می گویند قیامت خیلی یقه شان گیر است. چرا این مطلب را برای من گفتی چرا این مطلب را نگفتی ؟عمری که من در اختیار تو گذاشتم… خیلی مهم است که من چه شعری دارم می خوانم؟ به کجا می برم مردم را ؟ بعضی از اساتید فن می گویند فرار کنید از خواندن که قیامتش سخت است .

همین جوری نیست که بروم پشت میکروفون هرچه دلم می خواهد بگویم. ثانیه ثانیه اش یقه آدم گیر است . چه بسا کسانی که 5 نفر 20 نفر دورشان را می گیرند قیامتشان راحت تر باشد از کسانی که دور آنها را 20-30 هزار نفر می گیرند. اینها وحشتناک باید بترسند از اینکه قیامت اگر قرار باشد سؤال و جوابی صورت بگیرد و این 20 هزار نفر بخواهند از او بازخواست کنند چه پاسخی خواهد داشت.

دانش .

  • ادب و اخلاق در مداح

الف مداح ، اخلاق و ادب . شروع توجه به اخلاق و ادب در منزل است. اگر در خانه پیش زن و بچه ، پدر و مادر ، خواهر و برادر ، …

خدا حفظ کند آقای فاطمی نیا را می فرمودند : رحمت خدا بر شما نازل می شود وقتی که عصبانی می شوید برگردید.

آقای بهتاش می فرمودند : وارد خانه شدم دیدم خانمم دارد جورابم را می شوید گفتم خانم ممنونم دستتان درد نکند خیلی شما زحمت می کشید. ایشان آدم متخلقی است.

گفت خانمم یک نگاهی کرد گفت حاج آقا درست است همسرمی شوهرمی وظیفه ام است دارم این کار را انجام می دهم. اما وقتی می شویم این جوراب را ، می گویم خدایا شاهد باش دارم جوراب های یک نوکر امام حسین را می شویم.

کاری نکنیم که زن و بچه ما بگویند بابا تو نوکر امام حسینی؟ کاری کنیم که بچه ببالد که بابایش نوکر امام حسین است . همسرت ببالد به این .  اخلاق اخلاق اخلاق ادب ادب ادب

  • مراعات حال ذاکران دیگر

دعوت کرده بودند یکی از ذاکران عزیز را پیش حاج آقای رشاد . می گفت من سه چهار روز یا بیشتر وقت گذاشتم یک قصیده مطول حفظ کردم در مورد امام هادی علیه السلام . می گفت همین که نشستم بخوانم دیدم جوانی نشست کنار من . اخوی ایشان می گفت من دیدم خیلی زحمت کشید بعد نشست پشت میکروفون یک شعر دیگر خواند . گفتم داداش کج سلیقگی نکردی؟ شما چند روز وقت گذاشتی . گفت من نشستم این قصیده را بخوانم دیدم این جوان همان قصیده ای که من از مرحوم غروی اصفهانی زحمت کشیدم حفظ کردم این جوان می خواهد بخواند . من یک شعر دیگر خواندم . گفتم عیب ندارد یک شعر قدیمی می خوانم من خراب شوم اما این بچه خراب نشود.

ممکن است این فرد چیز دیگری همراهش نباشد. ظاهرش این است که اینجا داری خراب می شوی باطنش این است که دارند آبادت می کنند .

اما اگر آمدی یک نفر را خراب کردی…

اخیرا جلسه ای بود من به یکی از این آقایان گفتم آقا شما چرا ادامه ندادی ؟ گفت من اگر ادامه می دادم راه بسته می شد بر روی دیگران . من نوکر امام حسینم . جوری نخوان که راه بر دیگران بسته شود . در این همایش پیرغلامان استان گلستان من دیدم در اتوبوس بعضی از این ذاکران می خواندند ، دیدم یک پیرغلامی یک روند دارد ذکر می گوید ذکرش که تمام شد ، دیدم که شروع کرد خواندن چقدر قشنگ خواند . گفتم حاج آقا من فکر نمی کردم اینقدر قشنگ شما بخوانید . گفت من هر کسی می خواند دیدی دارم ذکر می گویم . هرکه می خواند ذکر می گیرم برایش که خدا کند مجلسش گل کند . خدا کند موفق باشد . برای همین هر موقع خودم می خوانم مجلسم گل می کند . چون هیچ وقت نخواستم کسی مجلسش خراب شود.

من کیف کنم قبل از من کسی که می خواند به زیبایی بخواند چون این دارد آب می ریزد به آسیاب ارباب ما . اگر دوست داشتی او فُل کند و تو گل کنی انتظار  گل کردن نداشته باش .

  • دنبال مجلس گرم کردن نباش

 البته به دنبال گل کردن هم نباش . ضریح شش گوشه امام حسین را گرفته بود فریاد می زد آقا غلط کردم .  زار می زد. بچه ها کشیدن او را کنار که فلانی تو از نوکرهای خوب امام حسینی چه داری می گویی؟ گفت من ضریح شش گوشه را گرفتم فریاد می زدم برای اینکه روز عاشورا من داشتم روضه گودال می خواندم مردم داشتند بال بال می زدند از شدت گریه من خوشحال بودم که مجلسم گل کرده . مردم غرق در فضای اشک و سوز بودند من خوشحال بودم که مجلسم گل کرده آمدم به امام حسین بگویم آقا غلط کردم .

اگر همراه این هق هق گریه مردم هق هق گریه شما باشد اثر خود را گذاشته است .

  • حسن سلیقه و حسن انتخاب در مداحی

ح در مداح یعنی حسن سلیقه و حسن انتخاب . چه چیزی را کجا بخوانم چه چیزی را کجا بگویم . اصلا لازم است بخوانم ؟ طرف بلند شد گفت من دو خط بخوانم اسم مرا هم بنویسند ، یک اهل دلی نشسته بود گفت نوشته بودند ، خواندی خط زدند. چه دلیلی دارد ، این آقا به این قشنگی خوانده تو برای چه می خواهی بخوانی ؟ اصلا چه دلیلی دارد بخوانی ؟

این را یک جا یادداشت کنید اگر ده کلاس داشته باشد ذاکری ، نُه کلاسش نخواندن  است . چه دلیلی دارد من بخوانم ؟ حسن انتخاب . استاد به ما می فرمودند که اگر جایی رسیدی که یک بیت جا دارد اجازه این که دو بیت بخوانی نداری . اگر رسیدی به اینکه باید دعا بکنی اجازه یک بیت هم نداری.

برای چه می خوانی یک بیت را . جلسه آماده نیست. خود خواننده باید آماده باشد مستمع هم باید آماده باشد حالا شما از جهت معنوی آماده ای مستمع هم آماده است آیا شعر لازم را داری ؟ اینگونه نیست که من فقط با اخلاص بروم پشت بلندگو. به قول استاد می فرمودند خیلی اگر می خواهد اخلاصت گل کند بلند شو نماز شب بخوان. وقت مردم را نمی توانی با اخلاص بگیری باید شعر داشته باشی باید مطلب داشته باشی .

میم متدین بودن

دال دانش

الف اخلاق و ادب

ح حسن سلیقه و حسن انتخاب

یک دیدگاه

  1. ممنون از این که متن جلسه چهارم رو قرار دادید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *