رضا داوری | مدیریت امام و رهبری در عبور نظام اسلامی از بحران ها

خانه / اختصاصی هیأت / رضا داوری | مدیریت امام و رهبری در عبور نظام اسلامی از بحران ها

دکتر رضا داوری | مدیریت امام و رهبری در عبور نظام اسلامی از بحران ها 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 * با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357، نظام نوپای اسلامی به وسیله بحران­های متعدد داخلی وخارجی مورد تهدید جدی قرار گرفت وتا پایان حیات حضرت امام این تهدیدات تداوم یافت. ، دشمنان داخلی و خارجی از یک سو در جهت خاموش کردن و کاستن شتاب پیشرفت انقلاب، با بهره گیری از امکانات نرم افزاری و سخت افزاری، با ایجاد ناامنی، آشوب، کودتا، تفرقه افکنی در صف انقلابیون اعم از حاکمان، مردم و گروه‌های مبارز، تحریم اقتصادی، حمله نظامی، عملیات روانی و… بحران آفرینی نموده و از سویی دیگر اختلاف سلایق و گرایشات جریان های انقلابی منجر بروز شرایط دفعی فقدان تصمیم گیری گردیده و به شکل گیری بحرانهای تهدیدآمیزی را در پی داشته است؛ امام با هوشمندی و اعتماد به نفس و با استعانت از قدرت بی‌منتهای الهی و با پشتیبانی مردم متدین موفق به اداره این بحران‌ها گردیدند.

*رهبر معظم انقلاب در شرايطي سكان هدايت انقلاب را به دست گرفتند كه فضاي پيش روي ايشان با دوران زعامت امام (ره) بسيار متفاوت بود. امام با مرجعيت علي‌الاطلاق و پشتوانه حوزه علميه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه كار علمي، فقهي، آموزشي و پرورشي و با تشكيلاتي قوي و منسجم از روحانيون و دانشگاهيان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه مرجعيت، از تلاش‌ها و جانفشاني‌هاي مريداني چون طالقاني‌ها، بهشتي‌ها، مطهري‌ها، خامنه‌اي‌ها، هاشمي رفسنجاني‌ها، مفتح‌ها، باهنرها، رجايي‌ها، سعيدي‌ها، غفاري‌ها، اندرزگوها، مدني‌ها، اشرفي اصفهاني‌ها، دستغيب‌ها و … بهره برد كه اين امتياز در سال‌هاي نخستين رهبري آيت الله خامنه‌اي، به رغم تمامي شايستگي هاي ايشان، مهيا نبود و سال‌ها به درازا كشيد تا بن‌مايه‌هاي عميق علمي و قابليت‌هاي شگرف فقهي ايشان به رخ مدعيان كشيده ‌شود.

*به‌راستى چرا در این سال‏ها که از ریز و درشت حوادث گفته‌ایم، از تهدیدات بنیان‌برافکن سخن رانده ‏و فراز و نشیب‏هاى انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته‏ایم و بر عبور از این توفان‏ها و تلاطم‏ها بالیده و افتخار کرده‌ایم، کمتر از تدبیر و هوشیارى و رهبرى داهیانه سکاندار نظام اسلامى در دهه دوم و سوم و چهارم انقلاب سخن به‌میان آورده‌ایم، تهدیداتى که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگرچه معتقدیم از رهبرى امام راحل و معمار این انقلاب الهى نیز به مشتى از خروار بسنده کرده‌ایم.

يکي از مواردي که انقلاب ايران و به ثمر رسيدن جمهوري اسلامي ايران را از ساير ‏انقلاب هاي دنيا متمايز ساخته است، نحوه رهبري و مديريت آن بود.

در آن زمان با توجه ‏به امکانات ارتباطات جمعي و ساير وسائل ارتباطاتي و در تبعيد بودن رهبر اين انقلاب ‏در خارج از کشور، ارتباط بسيار قوي بين امام خميني (ره) و توده ملت ايران برقرار ‏شده بود و با سبک مديريت و رهبري خاص امام خميني (ره) که برخاسته از اسلام ‏ناب محمدي و جهاد در برابر استعمار و ظلم و بي عدالتي بود بدست جوانان و مردم ‏ايران به ثمر نشست و هيچ قدرتي نتوانست اين حرکت و انقلاب عظيم را متوقف کند ‏و خون شهدا ضمانت اقتدار و ثبات اين انقلاب شد.‏
همچنين بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با وجود تمام بحرانهاي که کشور را فرا گرفته ‏بود با رهبري و مديريت عالمانه امام خميني(ره) کشور را با سرفرازي از بحرانها خارج ‏ساخت. ‏
رهبري از مباحثي است که در تمام طول تاريخ بشريت بويژه از دوران انقلاب صنعتي و ‏بروز بحرانهاي مختلف ذهن متفکران و انديشمندان را به خود مشغول کرده است و در ‏اين زمينه تئوري ها و الگوهاي متفاوتي از سوي صاحبنظران علم مديريت از غرب و ‏شرق ارائه گرديده است ولي تاکنون هيچ يک از آنها نتوانسته بحرانهاي جهاني را ‏مديريت کند و راه گشائي براي مشکلات خرد و کلان جوامع باشند. لذا در طول اين ‏ساليان سبک رهبري و ويژگيهاي مديريتي امام در تاريخ انقلاب از لحظات آغازين ‏انقلاب و مبارزات تا لحظه پيروزي آن و همچنين در طول دوران جنگ تحميلي با وجود ‏بحران هايی که يکي پس از ديگري از سوي دشمنان اين انقلاب ايجاد مي گرديد، مورد ‏توجه انديشمندان و متفکران علم مديريت قرار گرفته است.‏
ويژگي هاي رهبري و مديريتي امام خميني (ره) و همچنين اخلاق فردي و خصوصيات ‏ايشان در درجات بسيار عالي قرار داشت و از ايشان يک نمونه انسان کامل ساخته ‏بود که بيان هر کدام از اين خصوصيات اخلاقي و مديريتي ايشان نياز به بحثي مستقل ‏دارد. در اين مقاله سعي شده با توجه خصوصيات رهبري و سبک مديريتي ايشان، ‏بطور مختصر به شرح بعضي از اين ويژگي ها بپردازيم.‏
در حیات سیاسی امام خمینی (ره)، سه نوع مدیریت ویژه قابل تبیین است که بنا به شرایط و مقتضیات از سوی ایشان اعمال می‌شد:

۱- مدیریت مبارزه

اولین سند مکتوبی که ازامام راحل(ره) دردست است، مربوط به یادداشتی است که ایشان در سن 23 سالگی دردفتر مرحوم وزیری یزدی نگاشته اند.

از جمله ابتکارات مرحوم حجت الاسلام وزیری، موسس کتابخانه وزیری یزد، تهیه و جمع آوری خط و عکس علمای اعلام بوده که از زمان های پیش دفتری را بدین منظور تهیه کرده و همه جا آنرا با خود می بردند و خدمت هر یک از مراجع تقلید و بزرگان علم که می رسیدند درخواست می کردند تا شرحی در این دفتر یادداشت کنند و عکس خود را کنار آن الصاق نمایند.

از جمله کسانی که مرحوم وزیری در سال 1363 هجری قمری مطابق با 1323 هجری شمسی به زیارتشان نائل شدند، رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بوده اند. این ملاقات در یازدهم جمادی الاولی سال 1363 هجری قمری در قم اتفاق افتاده و بنا به درخواست مرحوم وزیری حضرت امام شرح مبسوطی در سه صفحه پیرامون قیام و انقلاب در آن دفتر مرقوم فرموده اند.

 این نوشته نخستین بیانیه سیاسی امام خمینی (ره) است که تاکنون مکشوف شده است، و نیز نشان دهنده روح بزرگ و اهداف عالیه حضرت امام، و بیانگر آن است که چگونه این رادمرد در آن خفقان ستم شاهی با کمال جرات و شهامت همگان را به قیام و وحدت فرا می خواندند.

در آن یادداشت، حضرت امام از لزوم قیام فردی و اجتماعی درمقابل دسیسه های دشمنان اسلام سخن گفته اند و تاکید کرده اند که معادلات قدرت حاکم بر جهان را می توان با بیداری و قیام یکپارچه مسلمانان و مستضعفان عالم برهم زد.

این نوع مدیریت معطوف به انقلابی‌گری است که حول سه محور ایمان، اتحاد و ایدئولوژی، با رهبری و مدیریت امام در یک پروسه زمانی از آغاز حیات سیاسی او شروع شد.

 مدیریت بر نفس، اولین مرحله‌ای بود که امام آن را به عنوان اولین اصل مدیریت انتخاب کرده بودند. در مرحله دوم امام، رهبری و هدایت نیروهای انقلابی را عهده دار شدند. (از ۱۵ خرداد ۴۲ تا ۱۳ آبان ۴۳) وقتی رژیم پهلوی پی به وجود رهبری اثربخش و بی‌بدیل امام برد تصمیم به تبعید ایشان گرفت با این وجود امام مدیریت و هدایت مردم مبارز را از طرق مختلف ادامه دادند که مهم‌ترین آن، تبیین ایدئولوژی حکومت اسلامی و ولایت فقیه در قالب درسهای حکومت اسلامی به عنوان الگوی جانشین بعد از فروپاشی رژیم طاغوت بود. (از ۱۳ آبان ۴۳ تا یک آبان ۵۶) با اعلام فضای باز سیاسی جهانی و تحولات اجتماعی در ایران که منجر به تشدید مبارزات انقلابیون گردید اما مبارزات را رهبری می‌کردند. (تا سال ۵۷)

۲- مدیریت بحران

با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷، دشمنان داخلی و خارجی از یک سو در جهت خاموش کردن و کاستن شتاب پیشرفت انقلاب، با بهره گیری از امکانات نرم افزاری و سخت افزاری، با ایجاد ناامنی، آشوب، کودتا، تفرقه افکنی در صف انقلابیون اعم از حاکمان، مردم و گروه‌های مبارز، تحریم اقتصادی، حمله نظامی، عملیات روانی و… بحران آفرینی نموده و از سویی دیگر اختلاف سلایق و گرایشات جریان های انقلابی منجر بروز شرایط دفعی فقدان تصمیم گیری گردیده و به شکل گیری بحرانهای تهدیدآمیزی را در پی داشته است؛ امام با هوشمندی و اعتماد به نفس و با استعانت از قدرت بی‌منتهای الهی و با پشتیبانی مردم متدین موفق به اداره این بحران‌ها گردیدند.

۳- مدیریت راهبردی

امام براساس جهان بینی اسلامی به انقلاب می‌نگریستند و آن را محدود و محصور در مرزهای ایران نمی‌دانستند و در جهت احیای امت اسلامی (جامعه سازی) و ساختن حکومت الگو و‌ام القری (دولت سازی) برای جهان اسلام و سایر کشورهای آزادیخواه و مستضعف از هیچ اقدامی فروگذار نکردند. تاسیس نهادهای انقلابی جهت تقویت انتظام، وفاق، امنیت، اقتدار ملی و معنوی، رفاه اقتصادی، رشد علمی و صنعتی و… از یکسو و اصلاح نهادهایی مثل صدا و سیما، دانشگاه، رسانه‌های گروهی، مطبوعات، ارتش، نیروی انتظامی و… جهت ساماندهی اجتماعی فرهنگی و… از سوی دیگر از جمله چنین اقداماتی است.

مدیریت “مبارزه” دوران قبل از انقلاب را شامل می‌شود و دوگونه دیگر به دوران حکومتداری امام بعد از انقلاب اسلامی برمی گردد. با پیروزی انقلاب اسلامی، و استقرار نظام جمهوری اسلامی، امام با دو نوع مدیریت ” بحران” و مدیریت “راهبردی” به حل و فصل مشکلات و چالش‌ها و اداره جامعه اسلامی پرداختند ایشان ریشه مشکلات جوامع را فقدان تهذیب و تزکیه می‌دانستند و تصریح کردند که اکثر مشکلات جامعه از آخوندهای نامهذب دانشمندان سازنده سلاح مخرب و دانشمندانی است که توسط بیگانگان تطمیع می‌شوند. دانش و علم دین اخلاق را مضر به حال بشریت می‌دانستند و تاکید می‌کردند که اگر علم درخدمت قدرت و امیال (شهرت، شهوت، طمع ورزی و…) قرارگیرد. سقوط وتباهی جامعه را به همراه خواهد داشت. اگر سیاست مداری بر طریق اخلاق نباشد. او چاقوکش ازکار درمی آید. (صحیفه ج ۱۸، ۱۷۵).

منشور اخلاقی امام خمینی در مدیریت

با نگاهی دقیق و عمیق به نحوه رفتار مدیریتی امام خمینی (ره) می‌توان گفت که اندیشه و عمل مدیریتی امام منطبق بر نظریات دانشمندان علم مدیریت و نحوه رفتار آن حضرت براساس اخلاق و احساس تعهد دقیق و عمیق دینی بود. بر این اساس، عنایت به نحوه مدیریت رهبر فقید انقلاب اسلامی در جایگاه مدیریت قابل تامل و تعمق است.

تصمیمات امام، ترجمان آیات و روایات و سنت پـیامبر ائمه بوده که پس از نزدیک یک قرن تعلیم و تعلم و تزکیه و تهذیب و فراگیری و تدریس شاخه‌های مختلف اعم ازفلسفه، عرفان، فقه اصول، اخلاق و… تحقق یافته بود. و همه حوزه‌ها برای کسب معرفت دینی نزدیک به هم درتحقق شخصیت جامع امام، موثر و شکل دهنده بودند و سیر مراحل شکل گیری عمل امام مبتنی بر آن بوده است. دیدگاه­های امام درحوزه‌های مختلف تاثیر داشتند. مثلا تاثیر عرفان در مدیریت امام به این نحو بود که ایشان درقدم اول، بهبود وضعیت مسلمین را یقظه و بیداری می‌دانستند (صحیفه، ۱۸، ۱۷۵).

استراتژی صفاتی امام خمینی در مواجهه با بحران

تبلور تعهد در نگرش امام (ره): تعهد امام به حوزه‌های سه گانه دین، جامعه و نفس، منجر به شکل گیری یک مثلث اساسی در نگرش امام می‌شود. ثمره تعهد به دین، تکلیف گرایی است و تعهد به جامعه، نظریه مصلحت را شکل می‌دهد و تعهد به نفس منجر به آرامش روحی و روانی امام می‌گردد.

تکلیف گرایی: حضرت امام (ره) با الهام از آموزه‌های قرآنی که هدف بعثت انبیاء را برقراری عدالت می‌دانند، سیاست را وسیله‌ای برای رسیدن به عدل به حساب می‌آورد. به تعبیر ایشان، عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته،شان و مقامی نیست بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام اسلام است. در جایی دیگر در یک موضع گیری تاریخی می‌فرمایند ما مامور به انجام وظیفه و تکلیفیم نه حصول نتیجه».

امام (ره) با تاثیر ازنهضت سیدالشهداء علیه السلام تاکید داشتند: «سیدالشهداء علیه السلام و اصحاب او آموختند تکلیف را؛ فداکاری در میدان و تبلیغ در خارج می‌دان». (صحیفه، ۱۷، ۵۹)

او استراتژی مدیریتی خویش را با الهام از تکلیف گرایی قرآن و سیدالشهداء علیه السلام اتخاذ کرده و توجیه قواعد عرفی «نادرستی مبارزه اقلیت در برابر اکثریت» را به شدت رد می‌کردند. سیاست مداری از نظر امام یک شغل نبوده بلکه یک وظیفه است.

آرامش روحی

حضرت امام (ره) با نیروی الهی اعتماد به نفسی که داشتند در موضع گیری‌های خویش در برابر بحرانی‌ترین حوادث و شرایط، خونسردی و آرامش خود را چنان حفظ می‌کردند که در پاره‌ای مواقع اسباب شگفتی می‌شد.

وقتی خبر شهادت حاج آقا مصطفی (ره) (فرزند ارشد امام که خیلی محبوب امام بودند) به ایشان رسید، امام در پیامی به ملت ایران فرمودند: «این طور قضایا مهم نیست. خیلی پیش می‌آید. برای همه مردم پیش می‌آید… یک الطاف خفیه‌ای خدای تبارک و تعالی دارد که ما‌ها علم به آن نداریم…». (صحیفه، ۱، ۲۵۵) ایشان حتی در مراسم تشییع و خاک سپاری هم شرکت نکردند و شب هنگام پس از زیارت حرم مطهر حضرت علی علیه السلام بر سر مزار فرزندش رفته و با چهره‌ای باز و آرام نخست برای یکایک عالمان مدفون در آن مقبره، اعلام قرائت فاتحه کردند و در پایان از حاضران خواستند برای مصطفایش طلب مغفرت کنند و در حالی که همه چشم‌ها گریان بود، در پایان بدون کوچک‌ترین آزردگی و گرفتگی از حاضران تشکر و از آنجا بیرون رفتند.

واقع گویی

 ایشان بر واقع گویی به مردم تاکید داشتند و بار‌ها به مسئولین، وزرا و… لزوم گزارش دهی و گفتن واقعیات به مردم را جهت رفع ابهامات ضروری می‌دانستند. امام از انجام کارهایی که به ظاهر کوچک بود که مردم عادی و عوام انجام می‌دادند دریغ نمی‌کردند و هیچ وقت ادعا نمی‌کردند که این کار درشان من نیست. از من کارهای بزرگ‌تر از این برمی آید. ایشان حتی از بسته بندی آجیل برای رزمندگان دریغ نمی‌کردند.

مدارا با مردم

 امام (ره) همیشه با مردم مدارا می‌کردند. اگر مرتکب اشتباهاتی می‌شدند آنان را تذکر می‌دادند و درصدد جذب بودند: برخورد با بنی صدر، جبهه ملی، نهضت آزادی و… موید این مدعاست. ایشان حتی به بنی صدر پس از عزل از مقام ریاست جمهوری گفتند: شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هوای نفسانی کن، خداوند می‌پذیرد تو را، آبروی تو را اعاده می‌کند.

 ایشان پس از قطع رابطه آمریکا با ایران، آن را طلیعه پیروزی خواندند و به نفع ملت مظلوم در برابر ظالمان آمریکایی خواندند (صحیفه، ۱۲، ۴-۲۳۳) و از آن برای ایجاد یاس و ناامیدی ملت ایران جلوگیری و به نفع وحدت و انسجام ملی بهره بردند.

ساده زیستی و دوری از تشریفات: از لحاظ ساده زیستی و دوری از تشریفات، هم خود مرد عمل بودند و هم کارگزاران را به شدت از اخلاق کاخ نشینی برحذر و زیستن همانند مردم عادی و متوسط را توصیه می‌کردند: «اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خداوند تبارک و تعالی می‌خواهد در جامعه ما محقق کند مردم را از آن خوی کاخ نشینی به پایین بکشید». (صحیفه، ج۱۷، ۳۷۵) و اخلاق کریمه برای مسئولان را از جاهای دیگر بیشتر لازم می‌دانستند.

شایسته سالاری در مناصب حکومتی: امام به شایسته سالاری در مناصب حکومتی تاکید داشتند. فرمان ۸ ماده‌ای خطاب به ستاد پیگیری تخلفات قضایی در ۱۵ دیماه ۱۳۶۱، و انحلال هیئت های گزینش کشور اعلام کردند که هیئت های جایگزین متشکل از افراد صالح، متعهد، عاقل، صاحب اخلاق کریمه، فاضل، متوجه به مسائل امور، بدور از تنگ نظری، تندخویی، مسامحه کاری، بدون ملاحظه روابط، به گزینش برای نیروهای مسلح وزارتخانه‌ها، ادارات، موسسات آموزشی و غیرآموزشی اقدام شود.

قاطعیت

قاطعیت حضرت امام (ره) چه در عرصه داخلی خطاب به مسئولان و کارگزاران برای حل مشکلات و چه به ابرقدرت‌ها از جمله اسراییل، آمریکا  و به دولت‌ها  و به کشورهای تحت ستم ناشی از اعتماد به نفس امام و ضرورت انقلاب درونی انسان‌ها و کشاندن آن به عرصه مقابله با استعمارگران بود.

امام در پیامی به مناسبت شهادت سیدمحمد علی قاضی طباطبایی (ره) فرمودند : ما باید از کنار این وقایع، با تصمیم و عزم و خونسردی نگذریم و به راه خود که راه جهاد فی سبیل الله است ادامه دهیم.» (صحیفه، ۱۸، ۲۳۰)

دوری از حب نفس

او به تمامی مسئولان برای دوری از حب نفس، به عنوان ریشه تمامی مشکلات، سخنان ایشان در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری بنی صدر (صحیفه، ج۱۲، ۲و۱۴۱) و حتی پیام پس از عزل وی (صحیفه، ج۱۴، ۴۸۲) نیز بر ضرورت دوری از هوای نفس تاکید کرده‌اند.

    با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، تجربه جديدي از نظام حكومتي و مديريت سياسي با محوريت دين و نقش فراگير مردم ارائـه شـد. مـديريت سياسـي نظـام حكـومتي جديد كه با بحران هاي متعددي روبرو شده بود، مستلزم بهـره گيـري مـديران نظـام انقلابي از الگويي منسجم از مديريت بحران بود.

موج ترورهای اوایل انقلاب

او دربرابر موج ترورهای شخصیت‌های برجسته نظام از جمله در دیدار با خانواده شهید مفتح فرمودند: این شهادت‌ها دنباله آن شهادت‌هایی است که در اسلام از اول تا حالاواقع شده است. مذهب تشیع مذهب شهادت است از اول با شهادت تحقق پیدا کرده است و با شهادت ادامه پیدا کرده. (صحیفه، ج ۱۱، ۳۸۸). خطاب به آقای سیدرضی شیرازی نیز تصریح کردند: جوانان ما از شهادت در راه هدف که‌‌ همان اسلام است استقبال می‌کنند. (صحیفه ج۹، ۸۶)

آن حضرت در پاسخ به موج ترورهای اوایل انقلاب فرمودند: «بکشید ما را، ملت ما بیدار‌تر می‌شود. ما از مرگ نمی‌ترسیم». (صحیفه۷، ۱۸۲) در ۹ آذرماه ۱۳۵۸ در مصاحبه با خبرنگار مجله تایم در خصوص تسخیر لانه جاسوسی فرمودند: « عدم شناخت صحیح شما از مردم ایران موجب اشتباهات بسیاری است. ملت ایران به مناسبت ظلمهایی که از آمریکا دیده است نسبت به آمریکا کینه عجیبی دارد». (صحیفه، ج۱۱، ۱۶۱-۱۵۵) در مقابل محاصره اقتصادی کار‌تر و دولتش، ایشان فرمودند: «ما ملتی هستیم که به این گرسنگی خوردن‌ها عادت کردیم». (ه‌مان، ۹-۳۸) و «این محاصره اقتصادی که خیلی از آن می‌ترسند، من یک هدیه‌ای می‌دانم برای کشور خودمان». (صحیفه، ۱۴، ۱۱۶-۱۱۴)

حزب خلق مسلمان

امام در موضع گیری مهم در برابر غائله‌ای که حزب خلق مسلمان آذربایجان به راه انداخته بود در ۱۸ آذرماه ۱۳۵۸، اعلام کردند: «… ما نمی‌خواهیم که برادرکشی شود… ما اگر یک روز به مردم بگوییم، خود مردم آذربایجان کار را اصلاح می‌کنند». (صحیفه، ۱۰، ۲۶۶)

نهضت آزادی

امام از‌‌ همان بدو ورود و تشکیل دولت موقت، اسلام را خط قرمز قرارداده و تصمیم گیری‌های خویش را برمبنای آن قرارداده بودند. ایشان پس از اینکه ماهیت لیبرالیستی نهضت آزادی نزد مردم روشن شد. تصریح کردند که عدم آشنایی و اطلاع نهضت آزادی به اسلام و فقه اسلامی موجب گمراهی می‌شود. از این رو، برخورد با آنان را لازم دانسته و برعدم رسمیت آن تاکید کردند.

دولت موقت

شیوه امام دربرخورد با دولت موقت تا افشا شدن ماهیت آن روشی براساس حمایت، تعقیب و مراقبت ضمن نظارت بر آن بود که تذکرات لازم را می‌داند ولی مهم‌ترین مساله حرکت در راه اسلام اصیل بود که با احدی بر سرآن معامله نمی‌کردند .

کودتای نوژه

امام در شب کودتای نوژه مورخه ۱۹/۴/۱۳۵۹، علی رغم اطلاع از آن و اینکه ممکن است محل سکونتش بمباران شود، منزل خود را ترک نکرد و این خبر نه تنها هیچ تاثیری در زندگی روزمره‌اش نمی‌گذاشت بلکه او را در تصمیم بر ادامه راه جدی‌تر و مستحکمتر می‌کرد .

تشکیل ارتش بیست میلیونی

آن حضرت در مرحله اول جنگ، با تشکیل ارتش بیست میلیونی (مردمی)، اعتماد خویش به مردم را علنی کردند و مهم‌ترین موضع راهبردی امام در جنگ مقاومت مردمی و همه جانبه بود و هنگام تشدید جنگ، خواستار حضور گسترده مردم شدند و در برابر جنگ شهر‌ها، به دلیل تعهد به مردم مظلوم عراق، مقاومت کرده و از مقابله به مثل پرهیز کردند.

عرصه سیاست خارجی

امام (ره) در عرصه سیاست خارجی، نگاهی جهانی داشتند و اعتقاد به ارزشهای اسلامی را مبین نوعی احساس مسئولیت نسبت به جامعه جهانی تلقی می‌کردند. تاکید بر نفی ظلم و ظلم پذیری، نفی سلطه و سلطه‌گری و نفی سکوت و برخورد انفعالی از مبانی فکری امام بوده و کرارا می‌فرمودند که: «انقلابمان را به تمام دنیا صادر می‌کنیم» بر خلاف نظر لیبرالهای دولت موقت که با صراحت اعلام کردند ما قصد صادر کردن انقلابمان را نداریم.

 

الگوی مدیریت بحران امام در تسخیر لانه جاسوسی

با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357، نظام نوپای اسلامی به وسیله بحران­های متعدد داخلی وخارجی مورد تهدید جدی قرار گرفت وتا پایان حیات حضرت امام این تهدیدات تداوم یافت.

یکی از مهمترین بحران­ها که جنبه بین المللی نیز داشت و بیش از یک سال تبدیل به مهمترین مسأله سیاسی روز دنیا گردید تسخیر سفارت آمریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام بود که با مدیریت هوشمندانه امام این بحران  در جهت اهداف انقلاب کنترل و مهار گردید.

وقوع بحران تسخیر لانه جاسوسی و پیامدهای بحران­زای آن می­توانست در سال­های آغازین حیات نظام اسلامی، تهدیدی جدی برای نظام و انقلاب باشد که با مدیریت امام این تهدید به فرصتی جهت تثبیت و تقویت انقلاب مبدل شد و پروژه استبداد ستیزی امام با استکبار ستیزی به کمال خود رسید.

در ادامه به بررسی مهم­ترین عوامل و زمینه­های وقوع بحران، چگونگی بحران، مهم­ترین موضع­گیری­ها در قبال بحران، پیامدهای بحران­زای بحران پرداخته می­شود:

پیامدهای بحران­زای داخلی و خارجی

اقدام انقلابی دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا، پیامدهای مختلفی در عرصه داخلی و خارجی داشت که خود می­توانست به بحرانی دیگر در نظام جمهوری اسلامی مبدل شود ولی با درایت امام و هوشیاری مردم این تهدیدات به فرصتی برای نظام مبدل شد. مهم­ترین این تهدیدات عبارتند از:

کناره­گیری دولت موقت: کناره­گیری دولت موقت در یک انقلاب نوپا در شرایط بحرانی در اعتراض به اقدام دانشجویان می­توانست زمینه بحران دیگری باشد که با درایت امام این امر به فرصتی به نفع نظام تبدیل شد.

صدور قطعنامه 457 شورای امنیت علیه ایران: قطعنامه 457 شورای امنیت علیه ایران که در 10/9/58 با درخواست آمریکا به اتفاق آراء تصویب شد واثر مخربی در افکار عمومی دنیا (دولت­ها و ملت­ها) نسبت به ایران داشت ولی در داخل با مدیریت امام، منجر به بالاتر شدن تب و شور انقلابی گردید.

محکومیت ایران در دادگاه لاهه: دادگاه لاهه با شکایت آمریکا در 24/9/58، ایران را محکوم نمود و دستور آزادی گروگان­ها را صادر کرد ولی شورای انقلاب با صدور بیانیه­ای، رأی دیوان لاهه را محکوم نموده و مسأله گروگان­ها را مسأله­ای داخلی عنوان کرد .

تحریم اقتصادی: آمریکا و هم­پیمانانش اقدامات متعددی را جهت اعمال فشارهای اقتصادی به ایران انجام دادند از جمله تلاش در جهت تصویب قطعنامه تحریم اقتصادی ایران در شورای امنیت که با ناکامی مواجه شد. بلوکه کردن اموال و دارائی­های ایران در آمریکا، ممنوعیت ارسال قطعات یدکی و تسلیحات به ایران و ممنوعیت واردات نفت از ایران توسط شرکت­های آمریکائی، مسدود نمودن حساب­های بانکی ایران در بانک­های خارجی، ممنوعیت کلیه مبادلات ارزی توسط بانک­های آمریکایی، همراه­کردن برخی کشورهای اروپایی و ژاپن در اعمال تحریم­های اقتصادی علیه ایران و…

حمله نظامی به ایران (واقعه طبس): آمریکا پس از واقعه تسخیر، با مطرح کردن محاصره اقتصادی در پی القاء این فکر بود که آمریکا قصد حمله نظامی به ایران را ندارد ولی یک ماه پس از فتح لانه جاسوسی، مرحله آماده­سازی کماندوهای آمریکایی در آمریکا و مصر به مدت پنج ماه انجام شد و سپس در چهارم اردیبهشت 59 تعداد شش فروند هواپیمای130-c  و نود کماندوی آموزش دیده راهی ایران شدند تا به همراه 80 هلی کوپتر راهی طبس گردند که در آنجا گرفتار طوفان شن شدند و در انجام عملیات ناکام ماندند. امام در واکنش به این عملیات، آن را موافق با حساب­های معنوی خواندند (صحیفه نور، ج12، 457).

کودتای نظامی نوژه: هرچند طرح این کودتا  قبل از واقعه تسخیر در دستور کار دولت مردان آمریکایی قرار داشت ولی واقعه تسخیر، آمریکا را در انجام این عملیات مصمم نمود. ستاد فرماندهی کودتا، متشکل از عناصر سیاسی و نظامی رژیم گذشته بود آنان قصد داشتند تا اهداف و مراکز مهمی در تهران از جمله بیت امام، فرودگاه مهرآباد، نخست­وزیری، ستادمرکزی سپاه و کمیته­های انقلاب اسلامی، پادگان ولی عصر و امام حسین علیه السلام و… را هدف بمباران قرار داده و با اشغال مراکز مهمی چون صداوسیما، ستاد ارتش، پادگان قصر و جمشیدیه و… عملاً حکومت را سرنگون نمایند. این طرح به وسیله یک خلبان وطن دوست و مؤمن افشا شد و خنثی گردید. برخورد امام با این جریان  در کمال آرامش و خونسردی صورت گرفت .

تشویق عراق در شروع جنگ علیه ایران: هرچند عراق به دلایل مختلف تاریخی، ایدئولوژیکی، جغرافیائی،حقوقی وسیاسی آغازگر جنگ هشت ساله علیه ایران بود ولی آمریکا در این میان نقش مؤثری را در تحریک صدام علیه ایران ایفا نمود و اقدامات متعددی را در این خصوص انجام داد .. آمریکا جنگ علیه ایران را موجب تضعیف ایران می­دانست و آنان می­توانستند از این ضعف به نفع آزادی گروگان­ها بهره­برداری کنند. هرچند شروع جنگ حل بحران را شتاب بخشید ولی نتایج معادلات با درایت امام به ضرر آمریکا و به نفع ایران رقم خورد و آمریکا به خواسته­های خود نرسید.

دیگر اقدامات آمریکا: مذاکره با دولت موقت، اعزام دبیرکل سازمان ملل متحد به ایران جهت متقاعدسازی ایران در آزادی گروگان­ها، اخراج شاه از آمریکا، نامه ماسکی وزیر خارجه آمریکا به شهید رجایی، تشکیل کمیسیون تحقیق، قطع روابط سیاسی با ایران و… از جمله اقدامات و فشارهای سیاسی آمریکا جهت حل معضل گروگان­گیری بود که با مدیریت امام آمریکا به اهداف خود نرسید.

بررسی نحوه مدیریت امام مانند دیگر الگوهای مدیریت بحران در سه مرحله قبل وحین و بعد از بحران صورت می­گیرد.

مدیریت قبل از بحران

مهم­ترین اصل در این مرحله برنامه­ریزی است که در دو صورت محقق می­گردد:

طراحی جامعه امن: در این مرحله امام در مقام پیشگیری از بحران به طراحی و معماری یک جامعه امن که در برابر انواع بحران­ها مقاوم بوده و استعداد صیانت از ذات و خود تداوم­دهندگی مطلوبی را داشته باشد پرداختند. مهم­ترین اقدام امام در این حوزه تأسیس نهادهای مؤثر از قبیل شورای انقلاب، سپاه پاسداران، جهاد سازندگی و… بود که همگی نقش مهمی در اداره بحران­ها از جمله تسخیر لانه جاسوسی داشتند.

اصلاح نهادهایی چون دانشگاه­ها، صدا وسیما، مطبوعات، نیروی انتظامی، ارتش و… با رویکرد ساختاری و انسانی که رکن مهمی در برقراری پایه­های امنیت در جامعه محسوب می­شوند و نقش مؤثری را در فرآیند مدیریت بحران ایفا نمودند. ایجاد امنیت فکری، ایدئولوژیک، مرزی و داخلی و… که از جمله کارکردهای نهادهای اصلاح شده امام بودند.

تهیه برنامه برای مقابله با بحران های احتمالی: در این مرحله امام به نکات مهمی توجه نمودند:

    الف) شناخت عوامل بحران­زا از جمله آمریکا به عنوان دشمن درجه اول انقلاب و نظام اسلامی و اعلام خطر نمودن نسبت به دخالت­های غیرقانونی آن کشور قبل و بعد از انقلاب. امام که بارها خطر آمریکا را به عنوان عامل اصلی بحران­ها در ایران و جهان اسلام گوشزد نموده بودند در پیامی تاریخی در10/8/58 موجب تحریک و تهییج احساسات انقلابی دانشجویان گردیده که منجر به تسخیر لانه جاسوسی گردید.

    ب) شناخت قشر دانشگاهی جامعه به عنوان کانون ضد بحران و بهره­گیری از شعور و درک عمیق آنها از مسائل جهانی و منافع ملی و شور و حرارت انقلابی آنان که پیام امام در دهم آبان­ماه خطاب به آنان صادر شد.

    ج) دعوت از مردم جهت حمایت از اقدامات انقلابی دانشجویان در پیام دهم آبان­ماه حکایت از ایمان و اعتماد امام به مشارکت مردمی و نقش مؤثر آنان به عنوان ضلع دیگر کانون ضد بحران دارد.

    د) تشکیل شورای انقلاب به عنوان گروه مدیریت بحران که نقش مؤثری را در اداره انقلاب و بحران تسخیر در کنار امام ایفا نموده و با استعفای دولت موقت تبدبل به مهم­ترین مرکز تصمیم­گیری گردید.

  مدیریت حین بحران: در این مرحله که 444 روز به طول انجامید امام با بهره­گیری از عناصر و ارکان مدیریتی قدرت سازماندهی، هدایت، کنترل و تصمیم­گیری موفق به مدیریت بحران گردیدند.

  سازماندهی

 امام از همان ابتدای تسخیر لانه جاسوسی از حرکت سازمان یافته دانشجویان حمایت کردند و آن را انقلاب دوم و تکمیل کننده انقلاب اول نامیدند (صحیفه نور، ج10، 140). توجه به نکات ذیل در سازماندهی مورد توجه امام قرار داشت:

الف) با استعفای دولت موقت، سکان اداره انقلاب از دست عناصر لیبرال و منحرف خارج و در اختیار نیروهای صالح و پاک و انقلابی قرار گرفت.

ب) علی­رغم قدرت و نفوذ شخصیتی امام و قدرت بالای ایشان در تصمیم­گیری، امام استقرار نهادهای قانونی از جمله مجلس را تنها راه حل مشکل بحران می­دانستند و از طرفی با شروع جنگ ایران و عراق به عنوان یکی از پیامدهای بحران­زای تسخیر لانه جاسوسی، در پیامی سیاست­های دفاعی انقلاب را در جنگ تبیین نموده و لزوم تقسیم کار و عدم دخالت نهادهای غیرمسئول را  در امور خواستار شدند (صحیفه نور،ج13، 94).

ج) امام از همه اقشار خواستند ضمن حمایت از اقدام انقلابی دانشجویان، برای مقابله با توطئه های آمریکا بسیج شوند و از هیچ قدرتی نهراسند (همان، 10، 153). تشکیل بسیج بیست میلیونی در 5/9/58 در پاسخ به تهدیدات نظامی کارتر صورت گرفت.

د) خدامحوری ونهراسیدن از قدرت دشمن در عملکرد امام در مواجهه با تحریم اقتصادی، واقعة نافرجام طبس، کودتای نوژه و… مشهود است.

ه) امام شورای امنیت، دادگاه لاهه و هر نهاد بین­المللی که تحت نفوذ مستقیم آمریکا باشد را غیرصالح می­دانستند و اعتمادی به نهادهای نزدیک با عامل بحران نداشتند لذا برای اقدامات و تصمیمات آن نهادها، ارزشی قائل نبودند (همان، 240).

و) امام با هوشیاری تحریم اقتصادی را حربه ناکارآمد دانسته و از آن جهت خودکفائی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بهره ­بردند (صحیفه نور، ج11، 50) و در برابر قطع روابط سیاسی آمریکا با ایران نیز آن را به فال نیک گرفته و در راستای مصالح انقلاب و نظام و مردم دانستند (صحیفه نور، ج12، 237-233).

ی) لزوم وحدت رویه میان مسؤولان و سازمان انقلابی بحران را امام مورد توجه قرار می­دادند به عنوان مثال اختلاف بنی صدر و رجائی پس از بیانیه الجزایر که در پایان بحران به اوج خود رسیده بود؛ امام از رجائی خواست تا در برابر تخریب­های بنی­صدر بخاطر مصلحت و حفظ وحدت و جلوگیری از تنش و ناامنی و تعمیق شکاف­های داخلی سکوت کند (درویشی،1385،146).

هدایت ورهبری

 یکی از مهم­ترین ابزارهای شناخت، حرکت­های دیپلماتیک در خلال بحران است که ممکن است به صورت ارعابی یا سازشی و یا ترکیبی از هر دو صورت گیرد. امام در جریان هدایت بحران از هر سه شیوه استفاده نمودند، شیوه ارعابی که نتیجه آن تصاعد و تداوم بحران بود و شیوه سازشی و ترکیبی از هر دو شیوه که منجر به تعادل بحران گردید. لذا هدایت بحران توسط امام در قالب سه نوع رفتار قابل بررسی است:

الف- تصاعد بحران: بخشی از اقدامات امام در جریان بحران منجر به گسترش و تصاعد بحران گردید که مهم­ترین آن حمایت قاطعانه امام از اقدام دانشجویان در فتح لانه جاسوسی به عنوان انقلاب دوم بود و وجود چنین رویدادی در فضای ناآرام و ملتهب آن برهه از انقلاب زمینه افزایش بحران را فراهم می­نمود. تحقیر آمریکا و این که آمریکا هیچ غلطی نمی­تواند بکند (صحیفه نور، ج10، 149) منجر به خشم سران کاخ سفید و اعمال اقدامات تشدیدکنندة بحران از جمله تحریم­ها و فشارهای مختلف گردید.

ب- تداوم بحران: روحیه تهاجمی امام در برخورد با آمریکا منجر به تداوم بحران گردید. ریشة این تداوم در روحیه مقاومت­گرائی امام در برابر اقدامات خصمانه آمریکا بود. شهادت طلبی یکی دیگر از شاخصه­هایی است که نهراسیدن از دشمن و درگیری با آن را موجب شده  و منجر به تداوم بحران می­گردد. امام بارها نسبت به وجود فرهنگ شهادت و روحیة شهادت­طلبی در خود و ملت در برابر اقدامات آمریکا تأکید می­نمودند (صحیفه نور، ج10، 225 و ج12، 268).

بهره­گیری امام از تکنیک افزایش اعتبار و ترساندن آمریکا که اگر آمریکا بخواهد دست به کارهای ابلهانه مثل حمله نظامی به طبس بزند کنترل جوان­های غیور ایرانی مشکل است (همان، 12، 58) همچنین هشدار و اخطارهای شدید به دولت آمریکا و کارتر، تهدید و اولتیماتوم همگی در تداوم بحران مؤثر بودند.

تلاش امام جهت ساختارشکنی در نظم جهانی و ایجاد یک نظم جدید مبتنی بر عدل و دفع ظلم و ستم و استکبار از جمله اقدامات امام بود که با واکنش نظام جهانی روبرو گشته و منجر به تداوم بحران می­گردید (همان، ج11، 160).

ج- تعادل بحران: امام بیش از آن که به دنبال تصاعد و تداوم بحران باشند در درجه اول در پی حل و فصل بودند لذا هدایت بحران توسط امام مبتنی بر تعادل بحران نیز بوده است. حال به نمونه رفتارهای امام در این مورد اشاره می­شود:

1- اعلام پیش شرط­های ایران جهت آزادی گروگان­ها و حل بحران در سخنرانی­ها و مصاحبه­های متعدد

2- دستور آزادی سیاه­پوستان و زنان آمریکایی به شرط این که جاسوسی آنها ثابت نشده باشد (صحیفه نور،11، 54).

3- اعلام این که اسلام دین سلم، دوستی و محبت است و از همة جنگ­ها گریزان است (صحیفه نور، 11، 81). در برابر تبلیغات دشمن که سعی می­نمود چهره­ای خشن و جنگ­طلب از انقلاب اسلامی ایران در اذهان جهانی به تصویر بکشد.

4- تأکید امام بر ضرورت حفظ روابط سیاسی با همة کشورها در دوران بحران (همان،35).

5- تمایز بین دولت جنایتکار با ملت باوجدان آمریکا (همان، ج10، 253).

6-  تحریک افکار عمومی دنیا برای بازدارندگی در برابر حمله آمریکا (همان،225).

7- دعوت از هیأت مستقل بین­المللی جهت دیدار با گروگان­ها علی­رغم اقدامات یک­جانبه­گرایانه آمریکا و نظام جهانی تحت نفوذ آمریکا (همان، 11، 229).

8- دستور آزادی گروگان بیمار که بیانگر حس انساندوستی و رأفت اسلامی نسبت به بیماران بوده و همچنین احتمال مرگ بیمار منجر به بهره­برداری­های سوء آمریکا می­گردید که زمینه تشدید بحران را فراهم می­نمود.

9- دستور حل مسأله به وسیلة مجلس و نمایندگان مردم به عنوان یک نهاد قانونی و مردمی از سوی امام در نهایت منجر به حل بحران گردید.

کنترل ونظارت

 با توجه به اهمیت موضوع بحران، امام به طرق مختلف بر امور بحران نظارت داشتند:

1- پیگیری شخصی و مستقیم از طریق اخبار تلفنی و ملاقات با افراد و دانشجویان و دخالت مستقیم در امور جهت عدم انحراف آنان از مسیر اصلی. مطالعه و اصلاح بیانیه­های دانشجویان قبل از انتشار از جمله این اقدامات بود.

2- دستور به رسانه­های جمعی ازجمله صداوسیما و مطبوعات جهت در اولویت قرار دادن اخبار و اطلاعات مربوط به قضایای لانه جاسوسی؛

3- اعزام حاج سید احمد خمینی به تهران و بازدید از محل وقوع بحران و دیدار با دانشجویان و گروگان­ها؛

4- دستور امام در خصوص عدم ملاقات اعضای شورای انقلاب با نمایندگان اعزامی آمریکا و عدم اجازه به بنی­صدر جهت شرکت در جلسه شورای امنیت و تلاش جهت حل اختلاف میان اعضای شورای انقلاب؛

5- محدود نمودن اهداف و جلوگیری از اشغال دیگر سفارتخانه­ها توسط عناصر منافق و سودجو و منحرف؛

6- امام با مطرح نمودن پیش شرط­ها در خصوص آزادی گروگان­ها نگذاشتند بحران با مطرح شدن خواسته­های زیادی از کنترل خارج شود.

تصمیم گیری

این اصل که یکی از مهم­ترین اصول در مدیریت بحران امام است به صورت­های ذیل محقق گردید:

با اشغال سفارت، وجود دوگانگی میان مراکز تصمیم­گیری، اعلام موضع صریح را مشکل می­نمود که امام در این شرایط فقدان تصمیم­گیری، با اعلام موضع رسمی و صریح، شرایط امکان تصمیم­گیری را فراهم نمودند.

خدامحوری و عدم تکیه به قدرت­های خارجی از جمله شوروی در تصمیم­گیری امام مؤثر بود. شجاعت، سرعت، دقت، قاطعیت و قانون­محوری در تصمیم­گیری­های امام در مواجهه با این بحران مشهود بود. امام با طولانی­نمودن مدت بحران سعی نمودند تا اهداف مورد نظر انقلاب از جمله استقرار نهادهای قانونی مثل دولت و مجلس در عرصة داخلی و شکستن بت آمریکا و تحقیر آن در عرصه جهانی تحقق یابد.

مدیریت بعد از بحران

با پایان یافتن بحران و عادی­شدن شرایط، امام اقدامات پیشگیرانه جهت مبارزه با بحران­های احتمالی آینده را مدنظر قرار می­دادند. لذا بدلیل اهتمام جدی نسبت به مراحل قبل و حین بحران در الگوی مدیریت بحران امام، در این مرحله اقدامات خاصی صورت نمی­گیرد که معطوف به اقدامات اصلاحی و بازسازی خرابی­های گذشته باشد چرا که الگوهایی نظیر تقدیرگرا که رویکردی انفعالی و واکنشی دارند در این مرحله فعالیت بیشتری را می­طلبند ولی الگوی امام که مبتنی بر اقدامات فعال پیشگیرانه و تعادل بحران است در این مرحله، فعالیت عمده­ای را نمی­طلبد.

 تاملی بر الگوی مدیریتی حضرت امام خمینی در دوران دفاع مقدس

بحران­ ها آزمون مدیریت جوامع هستند که سیستم­ های سیاسی را به چالش می­کشند. بررسی چگونگی مدیریت بحران­ها در کشورها، می­تواند ارزیابی مثبتی برای سیستم­های مدیریتی گوناگون باشد. جنگ یکی از این بحران ها است که تا به امروز کشورهای متعددی را درگیر خود ساخته است. بررسی مدیریت جنگ­ در کشورهای گوناگون تجربه­ های موفق و ناموفق متعددی را آشکار می­ سازد. برای نمونه جمهوری اسلامی ایران یکی از طولانی ترین جنگ­های جهان معاصر را تجربه کرده است. جنگ تحمیلی یکی از آزمون­هایی بود که سیستم نوپای جمهوری اسلامی را و شاید استعدادهای رهبری و ظرفیت­های مدل حکومتی ولایت فقیه را به چالش فراخواند. در همین زمینه بررسی چگونگی مدیریت حضرت امام (ره) در جنگ تحمیلی می­تواند تجربه جمهوری اسلامی ایران را در مدیریت بحران­ها رهنمون سازد.

تأملی در شیوه مدیریت جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، از سوی امام خمینی (ره) – به ویژه در سال های نخستین آن- الگوی منحصر به فردی از مدیریت بحران های سیاسی را نشان می دهد. بر خلاف تصور عده ای از تحلیل­گران که شیوه مدیریت امام را صرفا فردی یا کاریزماتیک و در ارتباط مستقیم با مردم می­پندارند، ایشان در کنار مردم مداری از مدیریت سیستمیک نیز در مدیریت جنگ استفاده کردند. مدیریت سیستمیک بحران های سیاسی، الگوی رایج در واحدهای سیاسی مختلف می باشد.

در این الگو، هر گونه تصمیم­گیری و مدیریت بحران، در چارچوب سلسله مراتب و نظام تصمیم­گیری حاکم اتخاذ می­شود. در حالی که در شرایط عادی، پروسه تصمیم­گیری مطابق قانون اساسی و قواعد رایج صورت می­گیرد، در شرایط بحرانی مانند بروز جنگ، فرآیند تصمیم­گیری متحول می­شود و به صورت خاص در می­آید.

با آغاز جنگ تحمیلی امام خمینی (ره) با تأکید بر انسجام و وحدت درونی و دوری از اختلافات سعی کرد تا اولین گام در برابر این بحران را با حفظ انسجام درونی و استفاده از عاملان انسانی که سراپا همه گوش به فرمان رهبری او بودند، بردارد.

در ابتدای تجاوز عراق به ایران، اولین گام ایشان، پیام به جامعه برای حفظ خونسردی و برخورداری از آگاهی در برابر اغتشاشاتی است که گروهک منافقین ایجاد می­کند. امام با هوشیاری در برابر این دو بحران یعنی اعلام جنگ عراق و اغتشاشات منافقین ملت را آرام می­کند، سپس منافقین را مورد خطاب خود قرار می­دهد که در صورت تداوم این اغتشاشات در شرایط جنگی آن­ها نیز همراه و متحد عراق هستند.( صحیفه امام، ج13، ص221)

در همین زمینه هرساله حضرت امام (ره) به مناسبت تجاوز ارتش بعث به خاک ایران پیامی را ایراد می فرمودند. به عنوان نمونه در پیامی که ایشان در 31 شهریور 1362 ایراد کردند آمده است: «سقوط صدام تا حدى است که حتى با منافقین فرارى، که خود از او مفلوکتر و شکست‏ خورده‏تر هستند، دست اخوت مى‏دهد. و منافقین نیز که براى ترمیم ننگ و بى‏آبرویى خود به هر حشیشى متشبث مى‏شوند و تنها براى اینکه رادیو بغداد اسمى از این مدعیان نجات خلق بَرَد با کمال وقاحت با صدام جانى، که با خمپاره‏ها و موشک ها هزاران زن و مرد و کودک و بزرگ و کوچک این مرز و بوم را شهید کرده است و هر روز شهرهاى این خلق بی گناه را با توپ هاى دوربرد بر سرشان خراب مى‏کند، دست اخوت و برادرى مى‏دهند، و رسماً براى آنان جاسوسى مى‏کنند. و با آنکه سران منافقین در دامن امریکا و فرانسه مشغول عیاشى و خوشگذرانى هستند، مع الأسف عده‏اى نوجوان را با حیله و تزویر گول زده و قدرت تفکر را از آنان سلب نموده‏اند. امیدوارم نوجوانان فریب خورده با دیدن این جنایات و روشن شدن همدستى آنان با صدام، دیگر کورکورانه از آنان تبعیت نکنند.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 147)

گام بعدی حضرت امام در مدیریت بحران جنگ حماسی است. از یک سو انقلاب در مراحل اولیه خود قرار داشت و هنوز نیروهای کشور به سازماندهی و تشکیلات مناسب دست نیافته بودند و از سویی نیز جنگی روانی مبنی بر پیروزی عراق در آغاز جنگ شکل گرفته بود. کسانی مانند هنری کیسینجر پیش‌بینی کرده بودند عراق در یک جنگ ده روزه می‌تواند بر جمهوری اسلامی پیروز شود. همچنین همان روز بختیار که شناخت بیشتری از بقیه­ ی مردم ایران داشت سقوط نظام جمهوری اسلامی را ظرف چند ماه محقق دانست و صدام در روز اول جنگ گفته بود که هفت روز دیگر به تهران خواهیم رسید.

حماسی بودن در چنین شرایطی به این معنا است که امام به عنوان رهبر فکری، بسیج­گر و سیاست­گذار، با اطمینان در هشدار به شروع جنگ، عراق و حامیانش را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: «گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به اینها بدهد. هر وقتى که مقتضى بشود من پیامى به ملت خواهم داد و به صدام حسین و امثال او ثابت خواهم کرد که اینها، این اذناب امریکا قابل ذکر نیستند…» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 221)

مطالعه رفتار و عملکرد امام خمینی (ره) در دوران دفاع مقدس نشان می­دهد که ایشان از شیوه مزبور مدیریت بحران­ها، بیشترین بهره را برای اداره احسن جنگ برده اند. نمونه بارز این نوع مدیریت نیز، تأکید خاص حضرت امام به نقش شورای عالی دفاع بود. این شورا که مطابق قانون اساسی برای اداره امور جنگ تشکیل شده بود؛ نقشی اساسی در تصمیم­ گیری­ های مرتبط با جنگ داشت. امام در سخت­ ترین شرایط جنگ تحمیلی نیز از این شورا سلب مسئولیت نکرد و همواره، بر تمرکز تصمیم­گیری­ها در آن تأکید داشت. برای نمونه، ایشان در بیانیه­ای خطاب به مردم و مسئولان در 25 اسفند 1359 ضمن تأکید بر معیار بودن قانون اساسی در اعمال نهادها و مأموریت یافتن شورای عالی دفاع می­فرمایند: «مسائل دفاع در شورا مطرح و رسیدگى مى‏شود و پس از تصویب، تصمیم در اجرا با فرماندهى کل قواست و قواى مسلح باید اوامر ایشان را اجرا نمایند.» (صحیفه امام، ج‏14، ص202)

  با آن که این شورا، به صورت مرتب جلسه هایی را در خدمت امام تشکیل می­داد، اما امام به ارائه رهنمودهای کلی بسنده و به هیچ وجه سعی نمی­کردند اختیارات آن را محدود کنند و یا به طول کامل به تصمیم­هایش جهت دهند. در چارچوب سلسله مراتب تصمیم­گیری و اجرا، امام بر رعایت سلسله مراتب و اطاعت نیروها از فرماندهان خود تأکید ویژه ای داشتند. برای نمونه، ایشان تا جایی که ممکن بود بر فرماندهی کل قوا از سوی بنی­صدر (علی رغم عملکرد منفی وی) تأکید می­کردند. در سطوح پایین نیز، به طور مرتب نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و ژاندارمری را به اطاعت از فرماندهان خود توصیه می­نمودند.

همچنین در کنار احترام به قانون اساسی حضرت امام (ره)، حرکت جوانان به سوی جبهه­ ها با پیام­های پرنفوذ رهبر، یک جریان «هنجار درونی» به وجود آورد که به تدریج همه­ اقشار را فراگرفت. «اى جوانان دانشگاهى، اى دانشجویان عزیز، به فریاد کشور و اسلام و ملت خودتان برسید و قهرمانانه قیام کنید که فرج شما نزدیک و حزب خدا بر حزب شیطان غلبه مى‏کند.» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 269)

 از سوی دیگر، جنگ به دلیل ماهیت انقلاب ایران خاصیتی مذهبی داشت. رهبری امام نیز بر بستر مذهب جریان داشت و با آموزه­ های مذهبی آمیخته بود. امام با بهره­ گیری مناسب از خاطره جمعی مخاطبان خود، آموزه­ های مذهبی را به جریان انداخت. این گواهی بود بر تفکر امام که دین را جاری در زندگی می­دانست و به آن ابعادی همه­ جانبه می­بخشید

امام خمینی (ره) با بهره­ گیری از آموزه­ هایی که از اسلام داشت و بر اساس توانایی و قابلیت­های رهبری خویش در هنگام جنگ توانست با شناخت از وضع موجود، تصمیم­ گیری سنجیده و مطابق با شرایط انجام دهد. تأکید بر انسجام و بهره­ گیری از آموزه­های مذهبی و ایجاد امواج مردمی در برابر نیروی متجاوز در آن شرایط، کاربرد بهینه­ ی داشته­ های کشور بود.

ایشان با شناخت از واقعیت­ ها و حقیقت­ های موجود سیستم نوپای جمهوری اسلامی، با تلفیق آموزه­ های مذهبی و ملی و برجسته کردن اتحاد درونی توانست تا سرمایه اجتماعی را تقویت نماید و همین امر یکی از ابعاد مثبت مدیریت رهبری در دروان جنگ تحمیلی بود. چنانچه کشوری که در وضعیت بحران در بحران قرار داشت، توانست با مدیریت صحیح منابع انسانی و تقویت انسجام درونی، جنگ را به نفع خود پایان دهد. تجربه­ مدیریتی امام خمینی (ره) در چنین شرایطی، تبلور آمیختگی توانایی­های فکری، بسیج­ گرانه و سیاسَت­گذارانه­ ایشان بود.

حضرت امام (ره) در جنگ تحمیلی، برای مقابله با متجاوزان بعثی، مردم را برای دفاع از سرزمین و کیان اسلامی به عنوان یک تکلیف شرعی بسیج نموده و بیشترین موفقیتهای جنگ ۸ ساله به وسیله مردمی به دست آمد که با اعتقاد به اسلام، به عنوان یک تکلیف شرعی و دینی در پاسخ به صدور جهاد توسط نائب امام زمان (عج) به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل آمده بودند و حتی ارگانهای دولتی را نیز در پیام ۷ ماده‌ای خود، موظف شرعی کردند که از مخالفت بپرهیزند تا دشمنان بهره برداری نکنند. (صحیفه ۱۳، ۲۲۸)

امام با عنایت به اینکه این جنگ را جنگ بین دو کشور ندانستند و یک جنگ عقیدتی خواندند پیامی خطاب به ملت و ارتش عراق نیز صادر کرده و با آنان اتمام حجت کردند. (کمتر از یک ماه، هفت مرتبه ملت و ارتش عراق را به طور مستقیم مورد خطاب قرار دادند. ایشان برجسته‌ترین هدف اساسی جنگ را دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام ذکر کردند. (صحیفه، ج۲۱، ۹۶) دین محوری و اسلام گرایی امام نه تنها در مرزهای ایران محدود نشده بود بلکه تمام بشریت و ابرقدرت‌ها را نیز به اسلام دعوت کردند. ایشان در نامه تاریخی خود به گورباچف تصریح کردند :از شما می‌خواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، که به جهت ارزشهای والاو جهان شمول اسلام است که می‌تواند وسیله راحتی و نجات همه ملت‌ها باشد. امام از‌‌ همان بدو ورود به ایران وقتی فهمیدند که کمیته استقبال تشکیل شده و می‌خواهند فرودگاه را فرش کنند و ایشان را با چرخبال به بهشت زهرا ببرند، فرمودند: «مگر می‌خواهند کوروش را وارد ایران کنند؛ من می‌خواهم در میان امتم باشم و همراه آنان بروم ولو پایمال شوم.»

حجاب معاصرت

آنهایى که از نزدیک دستى بر تاریخ دارند، از یک بیمارى شایع به‌نام «حجاب معاصرت» میان راویان و تحلیل‌گران تاریخ سخن مى‏گویند. چه‌بسیار تاریخ‌دانان و تاریخ‌نویسانى که در پرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخى هم‌عصر خود غفلت ورزیده‏اند اما رنج‏ها و مشقت‏هاى طاقت‌فرسایى را براى ضبط و روایت برهه‏هایى دور از یک دوره تاریخى متحمل شده‏اند که از ارزش و اعتبار چندانى برخوردار نبوده است.

 این بیمارى، در عصر حاضر به‌تجربه درآمده و نه‌تنها گریبان اهل‌تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاه‌ها، حوزه‏هاى علمیه، عالمان دینى، رجال مذهبى و اصحاب رسانه را نیز در برگرفته است.

به‌جهت تقریب به ذهن و نه مشابهت، علماى فلسفه و عرفان، تعبیرى در توصیف واجب الوجود دارند که مى‏گویند: «هو مستور لشدة ظهوره و هو مخفى لشدة وجوده» یعنى ظهور و وجود بارى تعالى آن‌قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفى مانده است. به‌راستى چرا در این سال‏ها که از ریز و درشت حوادث گفته‌ایم، از تهدیدات بنیان‌برافکن سخن رانده ‏و فراز و نشیب‏هاى انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته‏ایم و بر عبور از این توفان‏ها و تلاطم‏ها بالیده و افتخار کرده‌ایم، کمتر از تدبیر و هوشیارى و رهبرى داهیانه سکاندار نظام اسلامى در دهه دوم و سوم و چهارم انقلاب سخن به‌میان آورده‌ایم، تهدیداتى که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگرچه معتقدیم از رهبرى امام راحل و معمار این انقلاب الهى نیز به مشتى از خروار بسنده کرده‌ایم.
امام بخشى از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیرى بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود: یکى از بازوهاى پرتوان جمهورى اسلامى… برادرى آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن… ازجمله افراد نادرى که چون خورشید روشنى مى‏بخشد… متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام… عالم به دین و سیاست… کسى که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین‌انداز است… سربازى فداکار در جبهه جنگ و معلمى در محراب، خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنماى دلسوز در صحنه انقلاب… در حکم آیه شریفه أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارُ وَ رُحَماءُ بَینَهُم… من آقاى خامنه‏اى را بزرگ کردم… ایشان سرمایه انقلاب هستند… ایشان از اجتهادى که لازمه ولایت فقیه مى‏باشد، برخوردارند… ایشان الحق شایسته رهبرى‏اند، با بودن آقاى خامنه‏اى شما خلأ رهبرى ندارید و… و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانى خود میان مردمى که دست بیعت به‌سوى ایشان دراز کرده بودند، فرمود: “ما با خدا پیمان بسته‏ایم راه امام خمینى را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است، دنبال کنیم و از هیچ‌یک از آرمان‏هایى که به‌وسیله امام ترسیم شده، چشم‌پوشى نخواهیم کرد.  آرمان‌هایى چون پیگیرى سیاست نه‌شرقى و نه‌غربى، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگى دنیاى اسلام، وفادارى به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود‌کفایى کشور، حرکت به‌سمت استعدادهاى جوشان داخلى و ساختن جوانان و اصلى‌شمردن مسئله فلسطین. “

چالش هاي پس از رهبري

جابه جايي ها در حوزه قدرت، همواره با مشكلات عديده‌اي درنظام‌هاي سياسي رايج همراه بوده است، اما با ژرف نگري‌هاي امام امت(ره) و درايت و اقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور ميليوني مردم در مراسم تشييع بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، اين انتقال قدرت در نظام اسلامي با كم‌ترين هزينه انجام شد.

 به اعتقاد بسياري از تحليل‌گران سياسي، معدل عملكرد و هنر مديريتي و رهبري امام (ره) در برهه زماني 67 تا 68، كه آخرين سال حيات مادي ايشان بر اين كره خاكي بود را مي‌توان با تمام دوران مبارزه و رهبري امام(ره) مقايسه كرد و در واقع سال 1367، سال شكوفايي و اوج هنرنمايي آن قائد عظيم الشأن بود. در اين سال، امام ضمن ترسيم خطوط كلي سياست‌ها و خط مشي جمهوري اسلامي ايران در عرصه‌هاي سياسي، فرهنگي و بين المللي، بن بست‌هاي موجود در اداره كشور را كه جز با يد بيضايي و انگشت اشارت ايشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تكاملي انقلاب را تضمين نمايد. پذيرش قطعنامه 598 و پايان جنگ تحميلي، عزل منتظري از قائم مقامي رهبري و انهدام باند مهدي هاشمي، تشكيل شوراي بازنگري قانون اساسي و حذف مرجعيت از شرايط رهبري، از جمله بن بست‌هايي بودكه مي توانست هر انقلابي را به زانو درآورد، علاوه بر آنكه با صدور حكم قتل سلمان رشدي و گشايش جبهه فرهنگي اسلام در برابر دنياي غرب، دعوت گورباچف و بلوك شرق به اسلام و تاكيد مجدد برصلاحيت‌هاي آيت الله خامنه‌اي، سياست هاي كلي نهال نوپاي انقلاب را ترسيم فرمودند.

رهبر معظم انقلاب در شرايطي سكان هدايت انقلاب را به دست گرفتند كه فضاي پيش روي ايشان با دوران زعامت امام (ره) بسيار متفاوت بود. امام با مرجعيت علي‌الاطلاق و پشتوانه حوزه علميه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه كار علمي، فقهي، آموزشي و پرورشي و با تشكيلاتي قوي و منسجم از روحانيون و دانشگاهيان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه مرجعيت، از تلاش‌ها و جانفشاني‌هاي مريداني چون طالقاني‌ها، بهشتي‌ها، مطهري‌ها، خامنه‌اي‌ها، هاشمي رفسنجاني‌ها، مفتح‌ها، باهنرها، رجايي‌ها، سعيدي‌ها، غفاري‌ها، اندرزگوها، مدني‌ها، اشرفي اصفهاني‌ها، دستغيب‌ها و … بهره برد كه اين امتياز در سال‌هاي نخستين رهبري آيت الله خامنه‌اي، به رغم تمامي شايستگي هاي ايشان، مهيا نبود و سال‌ها به درازا كشيد تا بن‌مايه‌هاي عميق علمي و قابليت‌هاي شگرف فقهي ايشان به رخ مدعيان كشيده ‌شود.

*مديريت بحران

حضرت آيت الله خامنه‌اي در حالي توسط خبرگان اين ملت براي رهبري نظام اسلامي برگزيده شد، كه كشور آبستن حوادث و مشكلات بسيار بود. رحلت امام يك شوك سهمگين به دولت و ملت ايران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان‌ها سائيده و نشان مي‌دادند. تأسيسات زيربنايي كشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالايشگاهها و صنايع مادر، در دوران جنگ تحميلي خسارات فراوان ديده بودند، ذخاير ارزي كشور به پائين‌ترين ميزان خود رسيده بود و تأمين نيازهاي اساسي و اوليه مردم، تبديل به يك دغدغه جدي شده بود.

تنظيم سياست‌ها و اولويت‌هاي باز سازي كشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادي كشور از چالش‌هاي نفس‌گيري بود كه در اولين سال رهبري ايشان اتفاق افتاد. برنامه‌اي كه به دليل ماهيت ابزاري و سرمايه‌اي خود، موجبات بروز برخي ناعدالتي‌ها و تبعيض‌ها را فراهم مي‌ساخت اما اين امر دليلي بر سكوت و يا شانه خالي كردن ايشان از زير بار مسئوليت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخي سياست‌هاي اقتصادي، در مواردي از سرعت گرفتن برنامه هاي موسوم به توسعه اقتصادي به دليل فشاري كه برگرده اقشار آسيب پذير و محروم جامعه وارد مي‌آمد، جلوگيري به عمل آوردند.

فصل اول: شباهت‌هاى اصولى‏
نگاه عمیق و دقیق به روشهاى مدیریتى امام راحل(ره) و مقام معظم رهبرى‌ (حفظه الله)، عقل را بر آن مى‌دارد که میان روشهاى مدیریتى این دو بزرگوار، شباهت‌هاى اصولى و اساسى بسیارى وجود دارد.
اگر فضاى تصمیم‏گیرى سیاسى را به الف) سازمان‌یافته و برنامه‌ریزى شده، ب) استراتژیک، ج) بحرانى، تقسیم‏بندى کنیم جمهورى اسلامى تاکنون همواره در فضاى بحرانى به‌سر مى‏برده است و این مقتضاى طبیعى انقلابى است که به آرمان‌هاى متعالى خود مى‏اندیشد اما هم دوستانى اندک و کم‌توان و نیز دشمنانى بى‏شمار و باهوش و تا دندان مسلح دارد.

 بنابراین تصمیم‏گیرى در چنین شرایطى بسیار حساس و نیازمند تصمیم‏گیران آگاه، هوشمند، مدبر و جامع‌نگر و شجاع مى‏باشد. عبور موفقیت‏آمیز از این بحران‌ها و تبدیل‌کردن آنها به فرصت‏هاى مغتنم، از شاخص‏هاى بارز دیپلماسى جمهورى اسلامى ایران بوده و هست.
تسلط و احاطه بى‌نظیر حضرت امام و مقام معظم رهبرى بر امورى همچون مسایل نظامى، تهدیدات همه‌جانبه دشمنان و خصوصاً تهاجم فرهنگى، نیازهاى نسل جوان، مطالبات و نیازهاى دانشگاهها، بایسته‏هاى حوزه‏هاى علمیه، شناخت دغدغه‏هاى نیروهاى انقلاب و درک شایسته‏اى از بایسته‏هاى نظام اسلامى، شناخت قابلیت‏ها و ظرفیتهاى ساختار انقلابى نظام و… در کنار مصادیق بى‏شمارى از مطالعه دقیق و تحقیق راهبردى و کاربردى، مشورت، استقامت، صبر، متانت در شیوه‏هاى مدیریتى و از همه مهم‏تر، ابعاد عرفانى و معرفتى ایمان به خدا و وعده‏هاى صادق او و ایمان به رسالت الهى خود و ایمان به مومنین اهل حقیقت… همه گوشه‏هایى از ابعاد بى‏نظیر و گران‌سنگى است. این تسلط و احاطه همه‌جانبه در هر دو رهبر، باعث گردیده تا حتى بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، در موارد گوناگون و متعددى گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند.
برخى روشها و شیوه‏هاى مدیریتى مشترک را مقایسه کنیم:

الف: واکنش واقع‌گرایانه
یکى از ویژگى‏هاى مشترک مدیریت امام و رهبرى، واکنش‏هاى واقع‌گرایانه نسبت به تحولات منطقه‏اى و جهانى‏ بوده است.
براى مثال جلوه واکنش واقع‌گرایانه در مدیریت حضرت امام(ره) را مى‏توان در عدم دخالت مستقیم در جنگ لبنان و مخالفت ایشان با اعزام نیرو به سوریه یافت و این در حالى بود که بسیارى از نیروهاى حزب اللهى و دلسوز نظام، بر اساس یک تحلیل احساسى و غیر واقع‌گرایانه اعتقاد به دخالت مستقیم در جنگ لبنان و اعزام نیرو به آنجا و گشودن جبهه جدیدى داشتند.
جلوه‏هاى واکنشهاى واقع‌گرایانه در شیوه مدیریتى رهبر فرزانه انقلاب نیز کم نیست. یکى از این نمونه‏ها «حمله آمریکا به عراق براى آزادسازى کویت» بود که در آن هنگام برخى از سیاسیون چپ سیاسى کشور، پیشنهاد همراهى با صدام علیه آمریکا مى‏دادند. در چنین شرایطى رهبر معظم انقلاب با درک صحیح تحولات منطقه و با معیار اصول‌گرایى، موضع بى‏طرفى ایران را رسما اعلام کرد. البته این بى‏طرفى به معناى سکوت در برابر جنایات ناشى از جنگ نبود بلکه در عین حال بى‏طرفى، انتقادى را برگزید. بعدها اسنادى که منتشر شد نشان داد که این جنگ سناریوى تعریف‌شده آمریکا براى اهداف چند‌منظوره بود. نمونه دیگر حادثه ۱۱ سپتامبر بود. اکنون که مواضع اتخاذ‌شده از سوى گروهها و شخصیت‏هاى مختلف در آن زمان مورد بررسى قرار مى‏گیرد، کاملا نشان مى‏دهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جریانات سیاسى به‌اصطلاح اصلاح‌طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضد تروریستى شرکت نماید.

در حالى‌که رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونى‌ترین انگیزه این تحولات و روندهاى آن‌را هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجى کشور را به‌سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاست‏هاى تهاجمى پس از ۱۱ سپتامبر هدایت کردند. در شرایط چنین گفتمانهایى، رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایه‏اى را اتخاذ کردند که از یک‌سو به‌لحاظ دیپلماتیک بى‏طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوى دیگر راهبرد فرصت‏سازى براى ارتقاى منافع ملى مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آن‌را به‌وضوح مشاهده مى‏کنیم.  آنچه در نمونه‏هاى بالا ملاحظه شد، دقیقاً بیانگر واکنش‏ها و رویکردهاى واقع‌گرایانه نسبت به تحولات منطقه‏اى و جهانى بوده است.

ب: تشخیص به‌موقع رویدادها و روندهاى سیاسى‏
این تشخیص بیشتر در حوزه سیاست خارجى مصداق دارد و پایه و مایه اصلى آن، درک و بینش و بصیرت و علم و آگاهى فوق‌العاده درباره رویدادها و جریان‌شناسى روندهاى سیاسى منطقه‏اى و جهانى است.
در زمان حضرت امام(ره) پناه نبردن به آغوش شوروى سابق، علی‌رغم پیشنهاد برخى از اطرافیان انقلاب، هم‏چنین شناخت و بریدن دست قدرتمند جاسوسى ایالات متحده آمریکا در روزگارى که آمریکا در اوج قدرت استراتژیک خود قرار داشت و در اواخر عمر با برکت ایشان، نامة پر معنا و پر مغز و محتواى ایشان به گورباچف (رهبر شوروى ) و پیش‌بینى فروپاشى قریب‌الوقوع اتحاد جماهیر شوروى، از مصادیق مهم این تشخیص‌هاى ‏صحیح است.
در مدیریت رهبر معظم انقلاب نیز مى‏توان به مصادیق بارز و محکمى اشاره کرد: هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى در اوایل دهه ۱۳۷۰، افشاى سناریوى یلتسینى کردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاست‏هاى پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلاف‌افکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راه انداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر، بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام‌هراسى و اسلام‌ستیزى غرب و… نمونه‏هایى از درک سریع و به‌موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.

ج: هدایت دیپلماسى هوشمندانه
در دیپلماسى هوشمندانه، درک صحیحى از تهدیدات و فرصت‏ها و قوت‏ها و ضعف‏ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات، همواره دیدگاههاى مختلفى از سوى جریانات سیاسى وجود داشته و اصرار بر اجرایى‌شدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها، اکنون به‌خوبى مى‏توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و غیر عاقلانه بوده است در حالى‌که اگر هدایت‏هاى هوشمندانه مقام رهبرى نبود، خساراتى جدى بر منافع و مصالح کشور وارد مى‏شد.
در مدیریت حضرت امام(ره) استقامت و رادمردى در مقابل قطع رابطه با آمریکا از طرف این کشور، حمایت از دانشجویان خط امام در قبال تسخیر لانه جاسوسى، عدم پذیرش نمایندگان رسمى و غیر رسمى آمریکا، فرمان ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر و عدم پذیرش بسیارى از قطعنامه‏ها و پیشنهادات آتش‌بسى که در آن مصالح و عزت جمهورى اسلامى لحاظ نشده بود، از نمونه‏هاى هدایت دیپلماسى هوشمندانه است.
در مدیریت مقام معظم رهبرى نیز موارد متعددى از این مدیریت به چشم مى‏خورد. یکى از مهمترین عرصه‏هاى تجلى این دیپلماسى در موضوع هسته‏اى ایران است. همه متفق القولند که سکان‌دار اصلى تحولات هسته‏اى ایران چه در بعد فنى و چه در ابعاد سیاسى و دیپلماتیک آن، رهبر معظم انقلاب بوده است.

 در ابتداى بحران هسته‏اى که جامعه دو قطبى شده و یک طرف بحث واگذارى و تسلیم را مطرح و دیگرى مقابله و جنگ را پیشنهاد مى‏داد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانى و هوشمندانه‏اى را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضاى سنگین بین‏المللى خارج ساخت. معظم له با پرهیز از افراط‌گرى و تفریط‌گرایى، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهاى معقولانه و هوشمندانه‏اى را تجویز مى‏کردند. اکنون تردیدى نیست که چنانچه مشى و رویکرد و هدایت‏هاى معظم له نبود، پرونده هسته‏اى ایران از دو حال خارج نبود یا کاملا تسلیم محض مى‏شد و یا منهدم می‏گردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بى‏نظیرى را برجاى گذاشتیم و به میزان زیادى خصم را از بعد سیاسى و حقوقى و فنى خلع سلاح کردیم و همه این‏ها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود.

فصل دوم: تفاوت در وضعیت‏ها
همانگونه که در کلام حضرت ختمى مرتبت(ص) آمده است، خصوصیت جهاد در زمان حضرت رسول اکرم‌(ص) جهاد در راه تنزیل است اما جهاد در زمان امیر المومنین على بن ابیطالب‌ علیه السلام، جهاد در راه تاویل.
خصوصیت مجاهدت‏هاى زمان پیغمبر(ص) این بود که جبهه حق و باطل کاملا روشن بود و یک طرف ایمان و طرف دیگر کفر قرار داشت. در یک طرف مسلمان‏ها و پیامبر(ص) و طرف دیگر کفار و مشرکان بودند.
علت جهادهاى امیرالمومنین علیه السلام، همان‏گونه که خود آن‌حضرت اشاره فرموده، زیاده‌خواهى عده‏اى و رواج بدعت‏ها در جامعه بود. امیرالمومنین علیه السلام آن‌گاه که قدرت پیدا کرد، به حکم «حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ» وظیفه داشت با همان مسلمان‏هاى نمازخوان و مسجدى، همان کسانى که سال‏ها در جنگ‏هاى بدر و حنین و احد در راه اسلام جنگیده بودند و مجروح شده و اموالشان را براى رواج اسلام داده بودند، بجنگد؛ چرا؟ براى آن‌که دین خدا احیا شده و بدعت‏ها از بین برود. آیا این امر مخصوص زمان حضرت على علیه السلام بود و دیگر مصداق نخواهد داشت؟
و اینگونه تفاوت در وضعیت‏ها رخ مى‏نمایاند. چه امام حسن علیه السلام با آن همه صبورى و خوددارى، اگر در شرایط و وضعیت امام حسین علیه السلام قرار می‌گرفت، همان راه و همان شیوه‏ها را انتخاب مى‏کرد که اباعبدالله انتخاب کرده بودند.
این اصل مهم در مدیریت انقلاب نیز به آسانى قابل ملاحظه است. اگر انقلاب اسلامى را به دو مرحلة الف:کاشت و ب: داشت و ارشاد تقسیم کنیم، آنگاه خواهیم دریافت که حتى یک مدیر به خودى خود، اگر در دو مرحلة مجزا قرار گیرد، تصمیمات و روشها و تدابیر مدیریتى متفاوتى را بر خواهد گزید؛ چه رسد به آن‏که دو مدیر و رهبر (ولو با تمام ویژگى‏هاى مشترک) در دو مرحله، یک انقلاب را مدیریت کنند.
براى مثال حضرت امام(ره) آنگاه که در مرحلة ایجاد انقلاب اسلامى قرار گرفتند، از همه گروه‏هاى مخالف رژیف دعوت به همگرایى بر سر آرمانهاى مشترک کردند و آنگاه که مردم در رفراندم تاریخى خود، راى قاطع به جمهورى اسلامى دادند، در یک حرکت حساب‌شده و هدفمند، بنیانهایى همچون مجلس خبرگان قانون اساسى، سپاه پاسداران، بسیج، کمیته‏هاى مختلف انقلاب اسلامى، بنیاد شهید، وزارت اطلاعات، سازمان جهاد سازندگى، شوراى نگهبان قانون اساسى، مجلس خبرگان رهبرى، بنیاد مسکن و ده‏ها سازمان و نهاد انقلابى را شکل دادند که نشان از نیازهاى زمان خود براى نیل به اهداف انقلاب و کسب تجربه در جهت آن اهداف بود.
درباره مدیریت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مد ظله العالى) در شرایط خاص خود، تنها به چند جمله بسنده مى‏کنیم: در زمان زعامت و ولایت ایشان، مراحل تثبیت انقلاب و ایجاد دولت اسلامى و تشکیل جامعه اسلامى تا کنون شکل گرفته است و مى‏رویم تا به مرزهاى تشکیل تمدن نوین اسلامى دست یابیم. در همین راستا و با توجه به قدرت سیاسى و اقتصادى و فرهنگى کشور، هیچ فرد منصفى نمى‏تواند منکر این مهم شود که دستاوردهاى نظام درعرصه‏هایى چون پیشرفت‏هاى هسته‌اى، موشکى، سلول‏هاى بنیادى، تولید داروها و واکسن‏هاى مهارکننده بیمارى‏هایى چون ایدز و برخى سرطان‏ها، ترمیم ضایعات نخاعى، دستیابى به فناورى شبیه‏سازى، به‌راه افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرم‌افزارى در حوزه و دانشگاه، دمیده‌شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان‌گرایى و… در گرو دغدغه‏ها و پیگیرى‏هاى مستمر ایشان صورت گرفته است.
از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذارى سال‏ها به عناوینى همچون سال پیامبر اعظم‌(ص)، رفتار علوى، حماسه حسینى، سال امام خمینى، پاسخگویى مسؤولان، انضباط اجتماعى، خدمتگزارى به مردم، عدالتخواهى، اتحاد ملى و انسجام اسلامى، تلاش مضاعف و همت مضاعف، جهاد اقتصادى و بالاخره تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی و حمایت از کالای ایرانی است، نامگذارى‏هایى که در واقع یک نوع فرهنگ‏سازى در جامعه اسلامى بوده است. بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگ‏سازى‏هاى مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهى و اصلاحات یعنى مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشت‌ساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسع‌ترى را طلب مى‏نماید.
آینده‌نگرى و پیگیرى‏هاى مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسؤولان نظام سندى به‌عنوان سند ۲۰ ساله را تدوین نمایند که بر اساس آن، نظام اسلامى در سال ۱۴۰۴ هجرى خورشیدى باید در زمینه علمى، فناورى و اقتصادى‏ به قدرت اول آسیاى جنوب غربى (خاورمیانه، آسیاى میانه و قفقاز) تبدیل گردد. از دیگر ابتکارات ایشان، احیاى اصل ۴۴ قانون اساسى است که کارشناسان از آن به‌عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادى نام مى‏برند. با اجراى اصل ۴۴، از تصدى‌گرى دولت در مناصب اقتصادى کاسته شده و بخش خصوصى و تعاونى‏ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد.
تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سخت‏ترین و بحرانى‏ترین شرایط، از دیگر هنرهاى ناب رهبرى ایشان در طول بیست و نه سال گذشته بوده است، به‌گونه‏اى‌که در بحرانى‏ترین شرایط فرموده‏اند:  “من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال مى‏دانم.” اگر هر مدیر و مسؤولى صرفا کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانى و دلهره‏اى ندارم. این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایى دفاع مقدس، براى حفظ موجودیت و بقاى خود مى‏جنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشته‏اى نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیاى سیاسى در جهان اسلام و تشکیل خاورمیانه جدید سخن مى‏گفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامى سخن مى‏گویند و ایرانى که زمانى‏ بانک مرکزى، تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایى آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است.
افزایش اقتدار و نفوذ ایران؛ تبدیل شدن ایران به یک کشور شکست‌ناپذیر و مقاوم، شکسته‌شدن مجدد ابهت آمریکا و متحدینش، تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران، هر کدام از دیگر دستاوردهاى نظام در دوره رهبرى حضرت آیت الله خامنه‏اى‌(حفظه الله) است.
دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینى‌(ره) و حضرت آیت الله خامنه‏اى(حفظه الله تعالى) مى‏باید بدانند و نیک هم مى‏دانند که این دو گوهر ناب، یک حقیقت با دو تجلى هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفى شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهى به جامعه اسلامى و بشریت تشنه امروز و فردا است.

*    مديريت هوشمندانه‌ بحران ها
به‌منظور روشن شدن نقش رهبرى نظام در مديريت بحران‌ها و تدبيرهاى هوشمندانه ايشان در بيش از سه دهه رهبرى حكيمانه، به چند نمونه از بحران‌هاى داخلى و خارجى و تدبيرهاى ايشان در مهار آن‌ها اشاره مى‌كنيم كه به‌خوبى گوياى نقش و جايگاه رهبرى نظام و بيانگر توانمندى و كارايى آن در برطرف نمودن بحران‌ها است.
*    مطبوعات زنجيره‌اى وپروژه فشار
شكل‌گيرى مطبوعات زنجيره‌اى كه در جهت اجراى پروژه‌هايى چون نافرمانى مدنى، استحاله از درون، ديپلماسى مسير دو، براندازى خاموش، پروژه خندق، تعادل ويرانگر، مقاومت مدنى، مشروعيت دوگانه، فشار از پائين و چانه‌زنى در بالا، عبور از خاتمى و. . . تدارك ديده شده بود، با شجاعت و ميدان‌دارى رهبرى به تسخير نيروهاى نظام درآمدند تا يكى از مستحكم‌ترين و مؤثرترين پايگاههاى دشمن كه عبدالله‌بن ابى‌ها در آن موضع گرفته و فروپاشى نظام اسلامى را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشى گردد.
برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه‌هايى چون فشار از پايين و چانه‌زنى در بالا و يا پروژه فروپاشى از درون، گواهى ديگر بر برخورد امام‌گونه ايشان با مخاطرات پيش روى انقلاب است.
معظم‌له در پاسخ به مدعيان پروژه فشار با صراحت اعلام كردند: «اگر فشار بياوريد حادثه كربلا تكرار خواهد شد نه صلح امام حسن علیه السلام» و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: «اصلاحات در ذات و هويت انقلاب است درحالى‌كه برخى به‌دنبال نقش‌آفرينى همزمان يلتسينى و گورباچفى هستند. اين‌ها اشتباه اول شان اين است كه آقاى خاتمى، گورباچف نيست. اشتباه دومشان اين است كه اسلام، كمونسيم نيست. اشتباه سومشان اين است كه نظام مردمى جمهورى اسلامى، نظام ديكتاتورى پرولتاريا نيست. اشتباه چهارمشان اين است كه ايران يك‌پارچه، شوروى متشكل از سرزمين‌هاى به هم سنجاق شده نيست و اشتباه پنجم‌شان هم اين است كه نقش‌ بى‌بديل رهبرى در ايران شوخى نيست.»
كودتاى ۱۸ تير ۷۸
تدبير امام‌گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با كودتاى ۱۸ تير ۷۸، تلولو ديگرى از هنر رهبرى و هدايت ايشان است. حادثه‌اى كه با طراحى نيروهاى خارجى و صحنه‌گردانى اپوزيسيون داخلى و بازيگرى گروهى از اراذل و اوباش و تعدادى دانشجونما كه بازيچه سياست‌بازان حرفه‌اى شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبير رهبرى، بساط آن برچيده شد تا آرامش و امنيت به جامعه اسلامى‌مان لبخند زند.
حادثه ۱۱ سپتامبر
نمونه ديگر حادثه ۱۱ سپتامبر بود. اكنون كه مواضع اتخاذشده از سوى گروهها و شخصيت‌هاى مختلف در آن زمان مورد بررسى قرار مى‌گيرد، كاملاً نشان مى‌دهد كه رويكرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جريانات سياسى به‌اصطلاح اصلاح‌طلب اصرار داشتند كه ايران از اين فرصت استفاده كند و وارد گفتگو با آمريكا شده و در ائتلاف بزرگ ضدتروريستى شركت نمايد. در حالى‌كه رهبر معظم انقلاب از ظاهر اين تحول گذشته و درونى‌ترين انگيزه اين تحولات و روندهاى آن‌را هدف قرار داده بودند و بر اين اساس سكان سياست خارجى كشور را به‌سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سياست‌هاى تهاجمى پس از ۱۱ سپتامبر هدايت كردند.
اكنون همه افكار عمومى جهان و حتى در داخل آمريكا نيز به رويكردى كه ايران انتخاب كرده بود رسيدند و اين نشان‌دهنده تدبير و آينده نگرى در حوزه ديپلماسى است. در همين راستا اقدام آمريكا عليه افغانستان و سپس عليه صدام نيز جالب توجه است. بسيارى در داخل به اين اقدامات، مثبت مى‌نگريستند و برخى نيز پا را فراتر گذاشته و جنگ جديد آمريكا را جنگ تمييز ياد مى‌كردند.
بحران دادگاه ميكونوس‌
در ماجراى دادگاه ميكونوس كه به‌دنبال ترور صادق شرفكندى دبيركل حزب دموكرات كردستان و سه تن از همفكران وى در ۲۶ شهريور ماه ۱۳۷۱ در رستوران ميكونوس شهر برلين آلمان صورت گرفت و با نقش‌آفرينى بنى‌صدر خائن همراه شد، دادگاه ميكونوس پس از پنج سال در حكمى موهن كه بر مبناى شهادت گروهك منافقين شكل گرفت، حكم بازداشت وزير اطلاعات جمهورى اسلامى ايران را صادر نمود و در آن از برخى مقامات جمهورى اسلامى به‌عنوان طراحان اين ترور نام برده شد كه همزمان با اعلام اين حكم موهن، رسانه‌هاى غربى به‌ويژه رسانه‌هاى آمريكا و رژيم صهيونيستى تبليغات گسترده‌اى را بر عليه نظام جمهورى اسلامى به‌راه انداختند و تلاش نمودند كه جمهورى اسلامى را به‌عنوان ناقض حقوق بين‌المللى معرفى نمايند، متعاقب صدور اين حكم، مقامات رسمى كشور و وزارت امور خارجه ضمن محكوم نمودن اين حكم، مراتب اعتراض شديداللحن خود را به مقامات آلمانى اعلام نمودند كه به‌دنبال آن روابط ايران و آلمان تيره شد و سفير اين كشور و سفراى كشورهاى اروپايى در اقدامى هماهنگ يكى پس از ديگرى كشور را ترك كردند و روابط كشورمان با كشورهاى اتحاديه اروپا نيز تيره گرديد.
در چنين شرايطى مقام معظم رهبرى با اشاره به عدم نياز جمهورى اسلامى به رابطه با كشورهاى اروپايى، درباره سفيرانى كه به‌خاطر دادگاه ميكونوس، كشور ايران را ترك كرده بودند، با قاطعيت فرمودند: لازم نيست سفرايى كه رفته‌اند به ايران برگردند، سفير آلمان حق ندارد بيايد تا زمانى كه ما بگوييم و اگر بنا باشد سفراى كشورهاى اروپايى مجدداً به تهران بازگردند – البته ايران در اين‌راه پيش‌قدم و درخواست‌كننده نخواهد بود – سفير آلمان بايد آخرين آن‌ها باشد.
پس از مدتى كشورهاى اروپايى كه از چنين اقدامى طرفى نبستند، مجبور شدند سفراى خود را راهى ايران نمايند و همانگونه كه مقام معظم رهبرى تأكيد فرمودند، سفير آلمان آخرين سفيرى بود كه به‌صورت تحقيرآميز وارد ايران شد.
نامه وقيحانه نمايندگان مجلس ششم به رهبرى درباره جام زهر
پس از حمله نظامى آمريكا به عراق، ۱۲۷ نفر از نمايندگان مشاركتى مجلس ششم در بهار ۱۳۸۲، در نامه‌اى به مقام معظم رهبرى با ارائه تصويرى غيرواقعى و نااميدكننده از وضعيت داخلى كشور و هم‌چنين تجسم علامات فروپاشى نظام از داخل! از سويى و نمايش آرايش مقتدرانه دشمنان در مرزهاى خارجى از سوى ديگر، راهكار تسليم و مذاكره با آمريكا براى جلوگيرى از حمله به ايران را توصيه مى‌نمايند. در اين نامه تأكيد شده بود: اگر جام زهرى بايد نوشيد، قبل از آن‌كه كيان نظام و مهم‌تر از آن، استقلال و تماميت ارضى كشور در مخاطره قرار گيرد، بايد نوشيده شود.
مقام معظم رهبرى در پاسخ به چنين تفكرى با ارائه تصويرى واقع‌بينانه از شرايط كنونى و لزوم حفظ دستاوردهاى انقلاب و پرهيز از هرگونه رعب و وحشتى در مقابل جنگ روانى و تبليغاتى آمريكا، به نمايندگان هشدار داده و می‌فرمايند : «. . . در شرايط مرعوب شدن، ترسيدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتّى باورهاى قطعى انسان هم از ياد مى‌رود؛ انسان مرعوب، اين‌طور است. جبن، هم عقل را از كار مى‌اندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جبان، نه درست مى‌تواند فكر كند، نه درست مى‌تواند عزم و اراده‌ى خودش را به‌كار بيندازد؛ دائم يك قدم به جلو برمى‌دارد و يك قدم به عقب.»
بحران كوى دانشگاه‌
ماجرا از آن‌جا آغاز گرديد كه در تيرماه ۱۳۷۸، كميسيون فرهنگى مجلس پنجم، طرحى را با عنوان «اصلاحيه قانون مطبوعات» در چهار بند به تصويب رساند. همزمان با ارسال اصلاحيه قانون مطبوعات به هيأت رئيسه مجلس، جناح‌هاى موسوم به جبهه دوم خرداد و روزنامه‌هاى وابسته به آن‌ها ازجمله نشاط، سلام، صبح امروز، خرداد و روزنامه‌هاى زنجيره‌اى به تبليغات منفى و جنجال پيرامون اين طرح پرداختند. روزنامه سلام هم در ۱۵ تير يعنى يك روز مانده به مطرح شدن اصلاحيه در صحن علنى مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نمود و با تيتر درشت نوشت: سعيد اسلامى پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است. كه به‌دنبال آن روزنامه سلام به‌دليل نشر اكاذيب توقيف شد. متعاقب آن روزنامه‌هاى وابسته به جريان دوم خرداد با اعلام حكم توقيف روزنامه سلام به هشدار و تهديد با تيترهاى جنجالى روى آوردند و رسانه‌هاى خارجى و داخلى وابسته به آن‌ها سعى در ملتهب نمودن فضا و ادامه تشنجات داشتند كه با هوشيارى و تدبير به‌هنگام مقام معظم رهبرى، حادثه‌اى كه مى‌رفت نتايج زيانبارى براى نظام به‌دنبال داشته باشد و دشمنان را در رسيدن به رؤياهاى خود اميدوار نموده بود، به صحنه كم‌نظير حمايت و دلدادگى مردم به نظام تبديل گرديد.
فتنه ۸۸ و حوادث پس از انتخابات‌
يكى از بحران‌هاى شديدى كه نظام جمهورى اسلامى را با مشكلات زيادى روبه‌رو نمود، حوادث پس از انتخابات رياست جمهورى ۸۸ بود، آنچه پس از انتخابات رخ داد، در لايه ظاهرى اعتراض به نتيجه انتخابات با ادعاى واهى تقلب بدون هيچ‌گونه دليل و مدركى و با استفاده از روش‌هاى غيرقانونى و كشاندن اعتراضات به سطح خيابانها بود. در حالى‌كه راه‌حل قانونى براى اين مسأله وجود داشت و انتظار اين بود كسانى‌كه معتقد به نظام اسلامى بوده و ساليان زيادى به نظام خدمت نموده و قانون‌گرايى و احترام به قانون را از برنامه‌هاى اصلى خود معرفى نموده بودند، از طريق مجارى قانونى مطالبات و ادعاهاى خود را پيگيرى نمايند.
ولى متاسفانه اصرار بر پيمودن مسيرهاى غيرقانونى براى پيگيرى مطالبات، منجر به بروز تشنجات و بر هم خوردن نظم و امنيت و آرامش مردم شد. اما در پس پرده‌ى حوادث رخ‌داده و لايه زيرين آن، تلاش براى بر هم زدن امنيت و آرامش كشور و براندازى نظام و مقابله با نظام اسلامى در سايه حوادث و آشوب‌هاى خيابانى تحت عنوان اعتراض به انتخابات در دستور كار دشمنان و بدخواهان داخلى و خارجى نظام قرار گرفت و مخالفان نظام تمام تلاش خويش را براى سوء‌استفاده از فضاى به‌دست‌آمده و به‌اصطلاح ماهى گرفتن از آب گل‌آلود به‌كار بستند و سيل عظيم تبليغات منفى رسانه‌هاى غربى و پوشش گسترده حوادث و بزرگ‌نمايى‌ها و سياه‌كارى‌هاى صورت‌گرفته توسط آن‌ها و حمايت كشورهايى نظير آمريكا و انگلستان – كه دشمنى آنان بر مردم ايران پوشيده نبوده و نيست – و اين‌بار تحت لواى حمايت از مردم ايران و آزادى به ميدان آمده بودند، شاهد گويايى بر برنامه‌ريزى دشمنان در اين مسأله بود.
با نگاهى به حوادث سال ۸۸ درمى‌يابيم، ايشان تلاش بسيارى انجام دادند تا در راستاى سياست «جذب حداكثرى»، افراد و گروه‌هاى مختلف سياسى در زير پرچم جمهورى اسلامى ايران باقى بمانند و به فعاليت بپردازند ولى برخى شخصيت‌هاى سياسى، بدون توجه به خواست ملت و رهنمودهاى حضرت آيت‌الله خامنه‌اى، فضا را به سمتى بردند كه نهايتاً منجر به حذف خودشان از آينده سياسى كشور شد. با دقت در فاصله زمانى بين انتخابات رياست جمهورى سال‌۸۸ تا خلق حماسه ۹دى همان سال، درمى‌يابيم رهبرى با تدبير و نيز تبيين و شفاف نمودن فضاى غبارآلود شكل‌گرفته، سعى در آرام نمودن فضاى كشور و نيز كنترل برخى عناصر استحاله‌شده گرفتند.

تحولات منطقه و موج بيدارى اسلامى‌
منطقه خاورميانه از ديرباز مهد تحولات سرنوشت‌سازى بوده است. بى‌ترديد بخش عمده‌اى از اين تحولات، متأثر از انقلاب اسلامى و سياست‌ها و عملكرد جمهورى اسلامى ايران مى‌باشد. در اين ميان شخصيت مقام معظم رهبرى به‌عنوان سكاندار انقلاب اسلامى و رهبر و تئورى‌پرداز و تصميم‌ساز نظام، نقش بى‌بديلى داشته است؛ نقشى كه متأسفانه در گيرودار هجمه تبليغاتى دشمنان، آن‌چنان‌كه بايسته و شايسته است، مورد بازخوانى و تبيين قرار نگرفته است. مقوله مقاومت اسلامى به‌عنوان يكى از شاخصه‌ها و اركان انقلاب اسلامى، در نگاه نافذ مقام معظم رهبرى جايگاه ويژه‌اى دارد.
نگاه معظم‌له به مقاومت، يك نگاه اعتقادى و قرآنى است، بدين‌معنا كه مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعده‌هاى الهى و پيروزى جبهه حق در برابر لشكريان باطل است. از طرفى جمهورى اسلامى ره‌توشه‌اى سترگ از تجارب مقاومت چندين‌ساله چه پيش از انقلاب و چه پس از انقلاب، در اختيار دارد و رهبر انقلاب اسلامى بر اين باور است كه اين تجارب، راهگشاى ملل منطقه خواهد بود. بر همين اساس معادله مقاومت در منطقه، با كمك جمهورى اسلامى تغيير يافت و تبديل و ارتقاء سنگ در دست فلسطينيان به «موشك جواب موشك» در غزه و ساير مقاومت‌هاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.
مقام معظم رهبرى دوره ربع قرنى پس از امام خمينى را با اقتدار كامل و صيانت دقيق از انقلاب و هدايت آن به‌سوى اهداف بلند و پشت سرگذاشتن برخى از اين اهداف به پيش‌ برد، معلوم شد كه ايشان امام ديگرى در تاريخ انقلاب اسلامى است كه نشان داد چگونه مى‌توان راه امام(ره) را در سخت‌ترين اوضاعى كه دشمنان داخلى و خارجى رقم مى‌زنند، طى كرد و موانع را يكى پس از ديگرى كنار زد و توطئه‌ها را خنثى كرد و دستاوردهاى جديد را يكى پس از ديگرى به كارنامه انقلاب پويا و بالنده افزود و آمال و آرزوهاى رويايى دشمن را كه در دنياى بدون امام خمينى(ره) شكل‌گرفته بود، بر هم ريخت.

آنچه در اين نوشتار بدان اشاره شد , نمونه هايي از توانمندي و هوشمندي رهبري نظام در برخورد با بحران ها و مديريت آن ها بود , بحران هايي كه هر يك از آن ها كافي بود تا هر نظام سياسي را با چالش و مشكلات جدي روبرو سازد و موجوديت آن را به خطر بيندازد . تدابير حكيمانه و بينش عميق مقام معظم رهبري به عنوان سكان دار انقلاب اسلامي در دوران پر بركت رهبري خود , موجب شد تا كشتي نظام اسلامي از ميان اين امواج سهمگين و طوفان هاي شديد به سلامت به سمت ساحل سعادت و پيشرفت و عدالت حركت كند و دشمنان را در رسيدن به اهداف شوم خود ناكام گذارد . باشد كه قدران چنين نعمت بزرگي باشيم و با وحدت و همدلي ايشان را در رسيدن به اهداف عالي و نوراني نظام همراهي نماييم.////

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *