استاد حاج سعید حدادیان
بسم الله الرحمن الرحیم
«السلام علیکم یا اهل بیت النبوه»
یک بحثی ما داشتیم که آقا اگر شما شعر خوب انتخاب کنید دکلمه هم جواب می دهد، خیلی هم خوب جواب می دهد. الان شما نگاه کنید دوتا آقا زاده آمدند، هر دو هم از حفظ خواندند، که بعضی از دوستان جلسه را شرمنده کنند و این مثنوی که خوانده شد، حالا از همین آخر بگوییم، مثنوی معروفی است از آقای سازگار که شاید بیست سالی از سرایش آن می گذرد بلکه بیشتر. تحقیقا سالی بر ما نگذشته که ابیاتی از این مثنوی را حداقل نخوانیم، چه بسا هر سال ما حداقل یک بار،عمدتا کسانی که با ایشان آشنایی دارند یک بار هم که شده از ابتدا تا انتها خوانده اند بعضی از شعرها را، آنوقت سیری هم ندارند مردم. مضامین مضامین بلند است و مشتمل بر روایات است. مردم عمدتا بلد هستند اما جلسه تشکیل می شود برای آن هایی که بلد هستند تذکر بدهیم که ذکر اهل بیت، یاد اهل بیت، آن هایی که بلد نیستند برایشان تعلیم می شود.
پیامبر(ص) خم شد و بوسید دستت
نه اینکه پیامبر(ص) ایستاد و تو دستت آمد بالا بلکه پیامبر(ص) خم شد و بوسید دستت؛تازه این روایت را چه کسی می گوید؟ عایشه می گوید؛ می گوید: «شوقا الیها»، وقتی که حضرت زهرا(س) مشرف می شدند به محضر پیامبر(ص)، رسول الله اگر نشسته بودند می ایستادند «قام الیها» می ایستاند بعد می رفتند به سوی او و خم می شدند و دست مبارکشان را می بوسیدند.
مردم چند دسته هستند، یک دسته آن هایی که بلد هستند اما توقع دارند در جلسه ای شرکت کنند که نابلدی نشود، بلد هستند دوست دارند در جلسه ای شرکت کنند که آن جلسه تقویت مکتب اهل بیت بشود نه تضعیف کننده، آن ها می دانند، اما کیف می کنند وقتی شما آن چه را که می دانند خوب می گویید. همه آمدند همین ها را بشنوند، الان ما چیزی نو داریم که مثلا برویم خدمت مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی)، یا علما؟! ما چیز نویی داریم برا آن ها؟! همه را در کتاب ها دیده اند، بلد هستند، از ما هم خیلی بهتر بلد هستند؛ قاعده این است که اجرای ما و آن محتوایی که ما ارائه می دهیم یک محتوای حضرت زهرا(س)پسند باشد، پیامبر(ص) پسند باشد، اهل بیت پسند باشد، عالم پسند باشد. این خواندن ها هم چندتا نکته درش هست ؛ پس ببینید انتخاب شعر ، موضوعیت داشت، همین مثنوی که دیدید، بعد اوج این مثنوی می رسد به اینجا که
“به محشر برفراز چرخ گردون / ندا خیزد که این الفاطمیون / همه حوران به استقبال خیزند / برات عفو پیش پات ریزند”،
بالاخره به این فضا می رسد که،
“چنان گردد که از فرمان دادار / بگردد عفو دنبال گنه کار،
بعد آنوقت حرکات دست هم مهم است، نگاه هم مهم است، سر هم مهم است، بدن هم مهم است، منتهی آن هایی که چاق تر هستند باید کمتر حرکت کنند، ضمن اینکه حرکت هم در سه چهار بیت اول نداریم ما، اشاره، هیچی ما در چند بیت اول نداریم، اگر ما از اول یک دفعه دست را خرج کنیم این خطا است، وزین یکی دو سه بیت می خوانیم، صدای ما کار می کند، خُرد خُرد که رفتیم جلو، همه چیز هم لازم نیست با دست نشان بدهیم، خیلی محدود و معدود اما به موقع ما با حرکت بدن، سر، دست، منتهی این ها باید ذاتی باشد، مردم احساس نکنند که ما داریم بازیگری می کنیم، مجلس گردانی با بازیگری دوتا است. آن شعر اول هم که خواندند خب می دانید که مربع ترکیب است، طوری باید خواند که معلوم بشود پایان بند کجاست. مخصوصا در مولودی ها باید از این موقعیت استفاده کرد که ما چهار مصرع داریم و یک دو مصرع، بیایم این دو مصرع را طوری بخوانیم که پایان بندی این بند معلوم بشود و مردم صلوات بفرستند و ما به بند بعد برسیم.
خب این دعای محبین را من سریع می خواهم با شما ها یک مروری بکنم. بحث امشب مناجات است.
(حاج آقا شروع می کند به خواندن دعا و معنی کردن آن).
برادر ها ما همه از دم تنبل هستیم هیچ چیز نباید شب تو را خراب بکند، هیچ چیز نباید نماز شب تورا بهم بزند، مثل من نباشید، بی سحر نباشید.
برای مداح ها پیش می آید(من دیدم)،آخوند ضد انقلاب چطوری یک مداح را جذب می کند! آن هایی که می گویند دین از سیاست جدا است (که این خودش یک سیاست انگلیسی است)می خواهند تو را بد بخت کنند، اینطوری با تو حرف می زنند، اولا وقتی میایی جلو پایت بلند می شوند، (ای بابا ما میرویم پیش این حزب اللهی ها ما را اصلا تحویل نمی گیرند). دوم می گویند شما قیامت سی نفر را شفاعت می کنی ، آنقدر خدا بهت مقام داده. آقا هی هندوانه زیر بغلت می گذارند هی هندوانه زیر بغلت می گذارند، آنقدر می گوید و بعدش می گوید حیف نیست که شما اسم این و آن را پشت میکروفن می آوری!، مثلا چرا امام را دعا می کنی!چرا رهبر را دعا می کنی!چرا شهدا را دعا می کنی.! چرا یاد زینبیون می کنی! گول نخورید. آقا یک عالمی پیدا کردم بیا ببین، فقط از ولایت می گوید. بابا ! ببین اول اعتقاداتش چی است، چهار تا خصوصیت باید داشته باشد، اگر می خواهی مرید شوی برو مرید شو: 1. مجتهد باشد 2. مذاقش ولایی باشد( نشود آن شیخی که قائم مقام رهبری شد، امام فرمود والله من مخالف بودم با این مسئله. بعد یک دفعه اعلام کند که فدک برای حضرت زهرا(س)نیست.خب این مجتهد است آخه. ارادتی که باید به اهل بیت داشته باشد، ندارد اینطوری می شود، حالا حرف های دیگری هم داشته ، بعضی از شاگردانش گله می کردند که این حرف راهم زد و آن حرف را هم زد). این مهم است که اهل بیت دوست باشد، عاشق اهل بیت باشد، اهل روضه باشد، اهل بُکا باشد 3. متخلق به اخلاق باشد (یعنی اخلاق اسلامی داشته باشد) 4. انقلابی باشد (بعضی ها کور هستند. کشورهای دیگر آمدند پناه آوردند به حضرت آقا، به این انقلاب پناه آوردند، آنوقت این آقا هنوز روح این انقلاب را نفهمیده است. آقایان دقت کنند که منبری که دعوت می کنید، اگر با انقلاب خوب نیست، اگر با ولایت فقیه خوب نیست، شما دعوت نکنید، بازار گرم کن اینجور منبری ها نشوید. جلسه ای که مال اینطور آدم ها است نروید. این درس مداحی است. درس امشب من تمام).
استاد حاج عباس دلجو
بسم الله الرحمن الرحیم.
آنچه را که لازم است یک مداح بداند.
جلسه پیش عرض کردم خدمتتان، اول غرورتان را بشکنید و بریزید، بعضی ها باد دارند، این باد تا هست کسی به جایی نمی رسد، غرور را بشکنید، هرکی هستی،طرفدار داری، اولین شرط ، همان شکستن است، خودتان را بشکنید، چون اگر نشکنید هیچ کسی را بزرگ نمی بینید، چه علم، چه فن، چه کار، چیزی هم یاد نمی گیرید. دوم اینکه کی گفته که شما مداح هستید؟ اگر یادتان باشد ماه پیش گفتم، گفتم که بعضی ها فکر می کنند که با آمدن این کلاس ها مداح می شوند. آقا به حرف ها زاویه ندهیدا، من سوال کردم جواب دارم. عرض کردم حضورتان که کی گفته که شما مداح می شوید؟ کی گفته که شما در آینده مداح خوبی می شوی؟ روضه خوان خوبی می شوی؟ کی؟ هیچ کسی! پس کی باید بگوید؟ چگونه باید بگوید؟ با این کلاس ها و با این حرف ها کسی مداح می شود ؟، یک استاد باید بیاید تک تک؛ یک استادی که جامع باشد، از تجربه مداحی کافی، خودش هم به قول معروف از علوم کافی بهره مند باشد، شما تک تک بخوانید. صدا شناسی داشته باشد، مسائل روان شناسی داشته باشد، همه این ها را بلد باید باشد، بعد بگوید شما به درد دعا می خورید، شما به درد شور می خورید، شما به در د مثلا مولودی می خورید، تکلیفت روشن شود. الان درهم آمدید نشسته اید،بعد این اتفاق نیفتد چه بلایی سرتان در می آید؟! ده سال این کلاس وآن کلاس می آیی، من یک چیز می گویم، آن یک چیز می گوید، آن استاد یک چیز می گوید، این وسط حیران هستید، بعد هم یک جایی می خوانید، می بینند هنوز آن چیزی که باید بشوید نشدید، آنی که شما را خواننده می کند، قدم اول تشخیص یک استاد مجرب است بعد تعیین مسیر است، به تیپ و قیافه و هیکل و … همه چیزت را می سنجد، همه این علوم را دارد، می گوید که تو داداش به درد این کار نمی خوری، نمی روی پنج سال ده سال دیگه ببینی عمرت را باخته ای، هزینه کردی، وقت صرف کردی، بعد هم به جایی نرسیدی، همه اش شدی عرق پاک کن این مداح، کفش جفت کن آن مداح، دو خط بخوان واحد این مداح، همه اش یک عمر نوچه شدی. پس کِی تو می خواهی استاد شوی؟ کِی می خواهی خودت بشوی؟معلوم نیست! پس بروید آن را پیدا کنید. کیمیا چی بود؟ کیمیا این بود که شما بروی یک استادی راجع به تو نظر بدهد، بررسی ات بکند بگوید تو چه کاره هستی. چرا بعضی ها مداح خوبی نمی توانند بشوند؟ چرا بعضی مداحان در روضه ضعیف هستند؟
- پایه های مداحی را ایجاد نکردند. مداحی پایه دارد. مرحوم آقای قاضی فرمود که: نیمی از علم رسیدن به استاد خوب است. شما به سخنرانی نیاز ندارید، شما به قصابی نیاز دارید، یکی باید شما را بتراشد، یکی باید قصابیتان بکند. پایه های مداحی چیست؟ نصفش رسیدن به استاد خوب است. نصف بقیه اش را باید استاد بگوید. عمومی نیست، پایه های هر فرد فرق می کند. متناسب با خود فرد است که آن را باید استاد بگوید، که چه پایه ای برای چه کسی خوب است. اصلا کار مداحی به شکل عمومی نیست. کار مداحی عین پزشکی است ، تنها می روی می نشینی دکتر معاینه ات می کند، برایت سونوگرافی می نویسد، برایت چکاپ می نویسد، اکو می نویسد، همه چیز می نویسد، بعد می آید قرص تجویز می کند. اگر دیدید یک دکتری آمد در مطب دید همه نشستند، به همه گفت بروید استامینوفن بخورید ، می دانید که آن دکتر خوب نیست، دکتر باید تک تک ببیند، بشنود، چون آدم ها جدا هستند، استعداد ها جدا است، نمی شود برای همه یک چیز را تجویز کرد. من حرفم را در این قسمت اول زدم، باهوش ها گرفتند.نصف کار این است که یک استاد قبولت بکند، قبول کند تو را به شاگردی بگوید من از این یک چیزی بتراشم، درست کنم.
- حافظه ی خوب. حافظه ی خوب نداشته باشی روضه ها را در ذهنت نمی توانی نگه داری و بچینی. یک روضه خوان خوب قطعا باید یک حافظه ای داشته باشد، هوشی داشته باشد که این روضه ها را به ترتیب و به جایش به یادش بیارد. بعضی ها حافظه ی خوب ندارند، یادشان می رود اصلا از کجا شروع کند، کجا اوج بدهند، کجا منفجر کنند، کجا گریه بگیرند و کجا تمام کنند. پس کلی باید مطلب در ذهنت باشد که داری شروع می کنی این ها را بغل هم در ذهنت بچینی فرار نکند. بحث حافظه بحث پیگیری است . یک دکتر روانپزشک، روانشناس انواع و اقسام فراموشی ها را بلد است، می روی می گویی من شعر نمی توانم حفظ کنم، به تو می گوید که چه مشکلی داری. پس یک روضه خوان باید یک حافظه ی قوی داشته باشد.
- بیان. بعضی ها بیان ندارند، بعضی ها خوب حرف می زنند، بعضی ها حرف خوب می زنند. بیان ها فرق دارد. ما ده نوع بیان داریم. بیان شاعرانه و بیان آموزش و بیان سخنوری و موعظه و این ها، آیا به درد مداحی می خورد؟! نه . بیان مداحی جدا است. بلاغت مداحی جدا است. شما باید علم بیان یاد بگیرید. لکنت هایتان رفع شود که توپوق نزنید. بعضی ها گفتار درمانی نیاز دارند. ما در شعر خواندنشان این را می فهمیم، در روضه خواندنشان می فهمیم، میلرزند می فهمیم، قشنگ متوجه می شویم که این نیاز به گفتار درمانی دارد. بیان، یک علم است، بیان، یک فن است، مداحی که نمی تواند یک داستان را خوب بیان کند، این آدم هم اگر با آهنگ بیان کند کسی برایش گریه نمی کند. پس اول روضه بیان است، ما در روضه یاد دادن اول به جناب مداح می گوییم که این نقل مقتل را بیا بیان کن، با احساس، با قواعدش، می ایستد می گوییم خب این ضعیف است، بیان را اول درست می کنیم که کجا را چی بگوید، چگونه بگوید، کجاها را حساس باشد، کجا ها را عاطفی بگوید، کجا ها ترحمی بگوید، کجا ها با بغض بگوید . بیان را اول درست می کنیم می گوییم حالا همین را می توانی با آهنگ بیان کنی. با آهنگ بگویی. پس یکی از ضعف هایی که در مداحان است که نمی توانند روضه بخوانند علم بیان است.
- کم رو بودن و خجالتی بودن. این یک بیماری روانی است. در مشاوره به این می گویند یک بیماری روانی. پر رو گری هم یک بیماری است. یکی زیادی دریده و پر رو است، یکی هم زیادی کم رو و خجالتی است؛ تعادل ندارد.
5.جنس صدا برای روضه. ما معمولا تست که می کنیم، می گوییم داداش تو جنس صدایت به درد روضه نمی خورد، تو اگر بخوانی کسی با صدای تو گریه نمی کند، یک صدای زخمی می خواهد. تشخیص باید باشد. می گوییم عزیزم تو با این صدایت دعا خوان خوبی می شوی، همه کیف می کنند، تو با این صدای نازک و زیر دعا خوان و مولودی خوان می شوی. روضه صدای فونیک (نِی) می خواهد، صدایی که به شکل نِی در بیاد، صدایی که متعادل باشد. این صدا را می شود ساخت، حال می خواهد، پول می خواهد، وقت می خواهد. جنس صدای بعضی ها برای روضه نیست، باید یک استادی بیاید این صدا را برای روضه بسازد، صدای نازک معمولا از مردم گریه گیر نیست (من نشسته بودم، یک عزیزی روضه را با آواز خواند! هیچ وقت روضه را با آواز نمی خوانند. چون آواز گریه نمی گیرد. روضه یک لحن مخصوصی دارد، سبک مخصوصی دارد.) .
- فضای روانی روضه : یک کسی آدم شاد و شنگولی است، همه اش در بگو و بخند است ، همه اش در مسائل شادی است، این آدم در محیطی بزرگ شده و محیطش هم همینطوری بوده، روانشناسان می گویند این قبض می خواهد، یک قبض روح می خواهد، یک انسان های سنگین با وقار گرفته می خواهد، اینی که همه جوره نگاهش می کنی می خندی، خودش را به خنده و این ها معروف کرده، هر جا هم که می رود بگو و بخند است، این هیچ موقع روضه خوان قوی نمی شود. روضه خوان های قدیمی را نگاه کنید، قدیمی ها روضه خوان هایشان قوی بودند، پیرهنشان گریه در میاورد، شکلشان، عبوس نبودند! سنگین بودند، معمولا از این ها کمتر خنده می دیدند، انسان وقتی سابقه خنده و سبکی و این ها در ذهنش نباشد، از لحاظ روانی تأثیر روضه بیشتر است. فضای روانی باید ببینیم چه بوده، این فضای روانی خیلی مهم است، بعد می گوییم فضایت را عوض کن، برو تو دعا، یک مقدار دعا خوان شو، یک مقدار اهل رقت باش، درمان های رقتی، که انسان رقیق القلب بشود، یک مقداری بیاید در فضای سنگین معنویت.
- ذاتا اهل رقت و بُکا باشد، گریه کن باشد. خدا رحمت کند قدیمی ها را، نمی گذاشتند کسی روضه بخواند، می گفتند اول خودت گریه کن باش بعد روضه بخوان، اصلا حق ندارد مداحی که خودش به مقام بُکا نرسیده(خودش سخت گریه است) حالا توقع دارد مردم گریه کنند، نمی شود. باید اول برای رقت قلبت یک کاری بکنی، خودت که گریه کنی، مردم با کوچک ترین چیز با تو گریه می کنند. یک کلمه با گریه خیلی بهتراز این است که نیم ساعت روضه بخوانی اما کسی گریه تو را نبیند. تو خودت اهل بُکا باش. چگونه اهل بُکا باشیم؟ یک درسی داریم که سوز دل از کجا پیدا می شود، رقت قلب از کجا پیدا می شود. نمونه های کوچکش: مثلا زیاد با زن معاشرت داشته باشی قسی القلب می شود، چشم چران باشد قسی القلب می شود، گوشت زیاد بخورد قسی القلب می شود، لقمه حرام و… .اهل بُکا بودن، همین جا تصمیم بگیرید، بروید کربلا، خودتان را بچسبانید به ضریح امام حسین(ع) بگویید یا اباعبدالله، اولین چیزی که می خواهی به من بدهی اشک چشم است، من خودم گریه کن خوبی باشم. وقتی گریه کن خوبی باشی، روضه خوان خوبی هم می شوی، ابدا اگر در زندگیت تا اهل بُکا نشدی، روضه نخوان، چرا ؟ چون یک نفر از آنجا بر می گردد می گوید اگر گریه دارد تو خودت چرا گریه نمی کنی! اگرتو داری می خوانی که دل ما بسوزد، چرا دل خودت نمی سوزد! . حالا بعضی ها گریه شان در خواندنشان تأثیر دارد و صدایشان را خراب می کند، به آن ها یک چیز دیگر می گوییم، بعضی ها همزمان با گریه ، صیحه هم می زنند، این یک لطف خداست که گریه با صدا دارد و روضه خوان هم هست، بعضی ها آرام گریه هستند و فقط اشک می ریزند و می خوانند، این انواع کار است. انواع کار بررسی اش فرق می کند.ما فعلا داریم کلی می گوییم که هرکس می خواهد روضه خوان خوبی بشود اول باید گریه کن باشد، یعنی یک مداح باید بیشتر از یک مستمع عادی گریه کند، اگر نکند مریض است.
- سابقه ی سنگینی و وقار: بعضی ها را به جلفی می شناسند، آن ها نباید مداحی بکنند، روضه بخوانند، بعضی ها جلف هستند، بعضی ها سابقه خوبی ندارند.
- روان شناسی روضه: روانشناسی روضه خودش جدا است. روانشناسی روضه دو بخش است: یک بخش روانشناسی خود روضه خوان،یک بخش هم روانشناسی مستمع. کدام قوی تر است و بهتر است؟ می گوییم روانشناسی روضه خوان مربوط به خودش است که باید بداند که چه لباسی می پوشد، با چه شکلی چگونه شروع می کند، چه می گوید، اولین گویشش در روضه چی است. این نوع روانشناسی بیست در صد است و هشتاد درصدش در روانشناسی مستمع است. من دارم برای کی می خوانم؟، اول بسنجم ببینم این ها گریه کن هستند یا نیستند. برای چی گریه می کنند؟ . روانشناسی مستمعین خیلی مهم است، اگر اولین خواننده هستی باید از استاد مجلس بپرسی، اگر هم نیستی باید روانشناسی مستمعین را یاد بگیری. از لباس ها می شود فهمید که این ها چه کاره هستند، از قیافه ها، از نگاه ها، بعضی نگاه ها ایراد گیر هستند، من قشنگ در مجالس می فهمم. یک بزرگی در یک جلسه ای روضه می خواند همه گریه می کردند به جز دو سه نفر ، مجلس که تمام شد گفت که شما بیا، گفت مداحی ؟ گفت آره، گفت از اول فهمیدم، چون همه داشتند گریه می کردند تو فقط داشتی نگاه می کردی.
- نفوذ کلام و نور کلام : این درسی است که من از مرحوم آقای مجتهدی تهرانی (رضوان الله تعالی علیه) یاد گرفتم . گاهی کسی می خواند، گریه کم می کردند یا نمی کردند، بعد می آمدند می گفتند آقا یک چیز به ما بگو، می گفت که نورش را زیاد کن. خدا ایشان را بیامرزد، بعضی وقت ها حاج آقا می گفت که پیر زن یادتان نرود، همه می گفتند پیر زن کیه؟ می گفت دنیا دیگه، دنیا؛( دنیا را به پیر زن تشبیه کردند) . می گفت نورش را زیاد کن. چگونه نورش را زیاد کنیم؟ . آمد به حضرت آیت الله قاضی(رضوان الله تعالی علیه) یک مشکلی را گفت، آقا فرمود که نیاز به نور داری، گفت چه کنم؟ فرمود نماز شب . تو میبینی حاج سعید حدادیان می خواند گریه می کند، تو می بینی حاج منصور ارضی می خواند گریه می کند. پشت پرده را هم می بینی ؟ آن لحظه ای که خلوت کرده سر به سجده گذاشته ، دارد می گوید خدایا آبرو بده، خدایا نفس بده، خدایا سوز بده، خدایا نفوذ کلام بده، آن هم می بینی؟! نه آن را نمی بینی، چرا؟ چون این آقایانی که خوب گریه می گیرند شب ها یک هیأت دو نفره دارند، اول توی آن هیأت دو نفره حال می کنند، بعد بلند می شوند می آیند، تا دو خط شعر می خوانند تو دلت زیر و رو می شود. نماز هایت را اول وقت بخوان، نصف شب هم بلند شو یک زاری بزن، بعد ببین گریه می کنند یا نه.
مقتل می خواند، آقا مقتل استاد محمد تقی جعفری گریه درآور نیست، چرا؟ نوع بیان مقتل باید گریه دار باشد. من که ضعیف هستم، من که هنوز استاد نشدم کجا بروم؟ می گوییم برو کتاب های شیخ شوشتری رابخر، برو ملا اسماعیل سبزواری را بخر؛ اصلا همان طوری که او گفته بگویی گریه می گیری. یعنی یکی نشسته زحمت را به جای من و تو مداح کشیده. این مقتل را درست کرده که ببین از اینجا شروع کن، مردم یواش یواش دل هایشان نرم می شود، به اینجا که رسیدی منفجر می شوند. پس خود مقتل و مطالب پر حرارت مهم است . یک مطلبی داری میخوانی، این زبان حال است، شعر اول چند درصد، زبان حال کلا 50 درصد حرارت دارد، ذکر مصیبت 50 درصد حرارت دارد؛ حالا زبان حال یک فن است( خود زبان حال را که چگونه بخوانیم که گریه بگیریم، یک فن است)، خود ذکر مصیبت هم که چطوری بگوییم گریه بگیریم یک فن است. چیزی که شما را روضه خوان می کند، تصاویر روضه است. چند رقم بلدی بگویی امام حسین(ع) علی اصغر را آورد میدان؟ چند رقم بلدی روضه حضرت رقیه(س) بخوانی؟ نه اینکه خالی ببندی. بلد باشید تصویر سازی کنید، این یک هنر است. ملا اسماعیل سبزواری یکی از هنرهایش همین است، شما می بینید در مقتلش چهار جور روضه حضرت زهرا (س) دارد، هر کدام هم با یک تصویر جدا. مرحوم شوشتری هم همین طور است… .شما باید مضامین را دقیق ببینی در مسائل تخیل، در مسائل خیال بافی و تصویر سازی، ذهنت قوی باشد. اگر آدم خیال پردازی نباشی، نمی توانی به تصاویر مختلف روضه بخوانی. نه اینکه دروغ بگویی،نه، به تصاویر مختلف بگویی. مثلا می خواهی بگویی این دخترگریه کرد، با چند نوع می توانی صحبت کنی، با تشابیه شعری، با حرف زدن .
مرحوم حاج عباس زرین باف که خدارحمتش کند می گفت من برای یک روضه خواندنم گاهی می نشستم کلی فکر می کردم، که من الان می روم توی مجلس می خواهم این تکه را بخوانم چطوری بخوانم، چطوری من این مطلب را بیان کنم که خانم زینب(س) آمد بالای سر امام حسین(ع)، این را چطور بیان کنم، می گفت می نشستم فکر می کردم، بعد از گفتار دیگران هم استفاده می کردم برای خودم هجی می کردم، انتخاب می کردم که الان توی مجلس خواستم این روضه را بخوانم اینطوری بگویم. پس یک مداح، یک روضه خوان باید راجع به روضه اش فکر کند.
خداوند متعال توفیق بدهد همه ما بتوانیم مداحان و روضه خوانان خوبی برای اهل بیت باشیم ان شاء الله .
متن جلسات مجمع الذاکرین هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 5