دوباره بساط طرب شد محیا
دوباره رسیده شب شور و غوغا
شب می فروشی شب باده نوشی
شب لب نهادن به لبها ی صحبا
شب هوو کشیدن گریبان دریدن
شب پر کشیدن پریدن به بالا
چه شب که زهرا دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بیتاب مولا
غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص امیرت مشخص
مکن دل دل ای دل بزن دل به دریا
که دنیا به خسران عقبی نیرزد
به دوری ز اولاد زهرا نیرزد
و این زندگانی فانی جوانی
خوشی های امروز و اینجا
به افسوس بسیار فردا نیرزد
اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقینا یقینا خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت
چه اندازه در ندبه ها زارِ یاری
به شانه کشیدی غم سینه اش را
و یا چون بقیه تو سر بار یاری
اگر یک نفر به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بیما رو بی تاب یاری
اگراشک داری به شکرانه اش هااا !!!
که مست نگاه گوهر بار یاری
دل آشفته بودن دلیل کمی نیستی
اگر بی قراری بدان یار یاری
و پایان این بی قراری بهشت است
بهشتی که سر خوش ز دیدار یاری
نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را
به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره ی بد شدیدا گرفته
خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لبهای گرم علی یا علی اش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیازو قنوت نمازش
به سبحانَ سبحانَ سبحانِ مهدی
به برق نگاه و به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش به جاه جلیلش
به صوت حجازی قران مهدی
به صبح عراق شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بنده ی بی سرو پا
مرا همدمو محرم و هم رکاب
سفرها ی سوی شام و خراسان عراقش بگردان
ندیدم شَهی در دل آرامی تو
به قربان اخلاق مولایی تو
تو خورشیدی و ذره پرور ترینی
فدای سجایای زهرایی تو
نداری خماری به مشتاقی من
ندیدم نگاهی به صحبایی تو
نداری خرابی به بی تابی من
ندیدم صبویی به مینایی تو
نداری به کویت زمن بینوا تر
ندیدم کریمی به طاهایی تو
نداری گدایی به رسوایی من
ندیدم نگاری به زیبایی تو
نداری مریضی به بد حالی من
ندیدم دمی چون مسیحایی تو
نداری غلامی به تنهایی من
ندیدم غریبی به تنهایی تو
نداری اسیری به شیدایی من
ندیدم کسی را به آقایی تو
امید غریبانِ تنها کجایی
چراغ سر قبر زهرا کجایی
تجلی طاها
گل اشک مولا
دل آشفته ی داغان
کوچه ی غم
گرفتار گودال خونین
در افکار غم های زینب
سیه پوش قاسم
عزادار اکبر گل باغ لیلا
پریشان دست علم گیر سقا
نفس های سجاد
نواهای باقر
دعاهای صادق
کس بی کسی های شب های کاظم
حبیب رضا و انیسِ غریبِ جواد الائمه
تمنای هادی
عزیز دل عسکری
پس نگارا بفرما کجایی
دلم جز هوایت هوایی ندارد
لبم غیر نامت نوایی ندارد
وضو و نماز و قنوتم بدون ولایت صفایی ندارد
دلی که نشد خانه یاس نرگس خراب است ویران بهایی ندارد
مرا در کمندت بیفکن که دیگر گرفتار عشقت رهایی ندارد
خوشا آنکه غیر از ظهورت نگارا شب قدر دیگر دعایی ندارد
ید الله ی و حق به جز دست مشگل گشای تو مشگل گشایی ندارد
غلام تو ام از ازل تا قیامت که این بنده گی انتهایی ندارد
بیا تا جوانم بده رخ نشانم
که این زندگانی وفایی ندارد
نگارا نگاهی به جز نوش لعلت دل زخم خورده دوایی ندارد
بیا تا نمردم به فکر دوا باش
به فکر علاج بی نوا باش
کریما ریحما رئوفا عطوفا نگارا بهارا بیاا جان مولا
بیا جان زهرا بیا جان زینب بیا جان سقا
سحر خیز مکه
سحر خیز کوفه
سحر خیر مشهد
سحر خیز کربو بلا و مدینه
سحر یاد ما باش…
سحر یاد ما باش…
سحر یاد ما باش…
بازدیدها: 401