نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأتوا حَرثَکُم اَنّی شِئتُم وقَدِّموا لاَنفُسِکُم واتَّقوا اللهَ واعلَموا اَنَّکُم مُلقوهُ وبَشِّرِ المُؤمِنین (۲۲۳)
گزیده تفسیر
زنان برای بقای نوع و تکثیر نسل بشر، کشتزار مرداناند. این آیه در مقام بیان مسئله زناشویی و تولید نسل برای بقای نوع انسان، مرد را مانند کشاورز بذرافشان و زن را چون کشتزاری میداند که نطفه مرد در رحم او رشد میکند و زن با تولید فرزند مایه بقای نسل آدمی است.
برای تأکید بر حفظ نسل که هدف اصیل عمل زناشویی است، واژه «حرث» در آیه تکرار شده است. هدف از آمیزش جنسی که میتواند هر وقت وبه هرگونه و از هر جا باشد، تنها لذایذ جنسی نیست، بلکه لذت جنسی مزدی نقد برای تحمل زحمات طاقتفرسای تولید فرزند و پرورش اوست.
خداوند برای ترغیب به هدفدار کردن آمیزش جنسی میفرماید که از رهگذر مباشرت با زنانتان فرزندان شایستهای برای آخرت خود بفرستید، پس تولید مثل و بقای نسل مهم است؛ ولی فرزند نیز باید سودمند و صالح باشد.
رعایت تقوای الهی و یقین به ملاقات خدا و لازمِ آن یعنی تحفظ و
۱۸۶
مراقبت در همه امور خانوادگی بایسته است.
مژده الهی را پیامبر اعظم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) به مؤمنان میرساند.
تفسیر
مفردات
حرث: «حرث» به معنای کاشتن و بذرافشانی کردن و نیز به معنای کشتزار ۱ و در آیه هم کشتزار مراد است.
أنّی: این واژه در چند معنا به کار رفته است: ۱٫ برای شرط و به معنای «أین» (هر جا)؛ مانند «أنّی تبحث تجد فائده»؛ هر کجا جستوجو کنی فایدهای مییابی. ۲٫ برای استفهام و به معنای «مِنْ أین» (از کجا)؛ مانند ﴿قالَ یمَریَمُ اَنّی لَکِ هذا﴾؛ مریم! این غذا از کجا برای تو آمده است؟ ۳٫به معنای «مَتی» (زمان)؛ مانند «أنّی جئت؟؛ کی آمدی؟ ۴٫ به معنای «کیف» (چگونه)؛ مانند ﴿اَنّی یُحیی هذِهِ اللهُ بَعدَ مَوتِها﴾؛ خدا چگونه این را پس از مردن زنده میکند ۲ ؟ شیخ طوسی ترجمه آن را به غیر «من اَین» خطا دانسته است ۳٫
قرطبی میگوید:
«أنّی» برای سؤال یا اِخبار از امری است که جهات متعدد دارد و در لغت، اعم از «کیف»، «أین» و «متی» است و در این آیه به
^ ۱ – ـ مفردات، ص۲۲۶، «ح ر ث».
^ ۲ – ـ المعجم الوسیط، ص۳۱، «أنّی».
^ ۳ – ـ التبیان، ج۲، ص۲۲۳٫
۱۸۷
همین الفاظ تفسیر شده است. «سیبویه» آن را به «کیف» و «مِنْ أین» تفسیر کرده است ۱٫
در بحث روایی میآید که «أنّی» در روایات به «کیف»، «مَتی» و «مِنْ أین» تفسیر شده است.
تناسب آیات
این آیه در ادامه بیان احکام نکاح است و محل آمیزش جنسی را بیان میکند که خدا در همبستر شدن با زنان بدان امر کرده است و آن، کشتزار زنان یعنی رحم است، چون هدف اصیل از آمیزش، تولید مثل است و تنها رحم، کشتزار بارور کردن نطفه مرد و بقای نوع انسان است ۲٫
٭ ٭ ٭
سهم زنان در تولید و حفظ نسل
قرآن کریم از رابطه زن و مرد در شرایط گوناگون به شکلهای مختلف یاد کرده است: هنگام سخن از تشکیل خانواده، پس از شرط کفو بودن همسر، اساس آن را بر مودّت عاقلانه و گذشت مهربانانه از اشتباهات یکدیگر میداند؛ نه جهیزیه زیاد و مهریه گران و زیبایی چهره و اصالت تبار و برتری نژاد: ﴿ ومِن ءایتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِننفُسِکُم اَزوجًا لِتَسکُنوا اِلَیها وجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّهً ورَحمَه) ۳
^ ۱ – ـ الجامع لاحکام القرآن، مج۲، ج۳، ص۸۸٫
^ ۲ – ـ ر.ک: الاساس فی التفسیر، ج۱، ص۵۱۸٫
^ ۳ – ـ سوره روم، آیه ۲۱٫
۱۸۸
همچنین زنان را پوشش مردان و نیز مردها را لباس زنان دانسته است: ﴿هُنَّ لِباسٌ لَکُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنّ) ۱ پس زن و شوهر باید مانند لباس یکدیگر را در برگیرند و آبروی هم را نگه دارند و در سردی و گرمی روزگار نگهبان همدیگر باشند و به سخن دیگر، یکدیگر را از خود بدانند و هر یک نقایص دیگری را بپوشاند و نیازهای همدیگر را تأمین کنند و هر کدام آرایه آن یکی باشد.
قرآن کریم هنگام بیان رابطه زناشویی بین زن و مرد، زن را کشتزار مینامد؛ نه فقط محلّی برای ارضای غریزه جنسی: ﴿نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم﴾. براین اساس، وجود زن برای تولید نسل و حفظ و بقای نوع انسان است و کردار شوهر با زن، در مقام تولید نسل باید مانند رفتار کشاورز با کشتزارش، برای تولید مثل باشد، پس آیه مورد بحث، در مقام بیان سهم زن در تولید و حفظ نسل است و تکرار «حرث» به جهت اهمیت مسئله نسل و تأکید بر آن است.
سهم زن در میلاد طی نُه ماه وصف ناشدنی است، زیرا تمام تحویل و تحول از نطفه، علقه، مضغه، جنین، آنگاه خلق آخر شدن و سرانجام، قوام احسن یافتن و احسن المخلوقین شدن که از احسن الخالقین بودن و شدن خداوند برمیآید همگی در نهان و نهاد زن صورت میپذیرد. اگر وی علم شهودی میداشت و دست بیدستی خداوندی را میدید که با دو دست غیبی خود بشر را میآفریند: ﴿خَلَقتُ بِیَدَی) ۲ ملکوت مادری را به مُلک دنیا نمیفروخت.
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۱۸۷٫
^ ۲ – ـ سوره ص، آیه ۷۵٫
۱۸۹
رسالت انسانسازی و خلیفه آفرینی
تعبیر ﴿نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم﴾ جمله خبری و وصفی است؛ لیکن میتواند به داعی انشا القا شود و به صورت جمله انشایی و دستوری ظهور کند و پیام اساسی آن، هم متوجه زنان شود که ای زنان بزرگوار، کوشا باشید تا مَحترَث و کشتزار شوید؛ و هم متوجه مردان شود که ای رجال شریف، بکوشید کشاورز به معنای «حارث» نه «زارع» گردید، زیرا انسانسازی، خلیفه آفرینی و کریم به بار آوردن کاری نیست که معادل داشته باشد.
عمده آن است که مرد و زن آگاه باشند که هیچیک زارع نیست، بلکه محدوده کار آنها حرث و بذرافشانی و بذرپذیری است؛ نه زرع که احیای بذر و رویش حیاتمندانه آن باشد، چنانکه در جریان رویش تمام گیاهان، اصل حیات بخشی از آنِ خدای سبحان است. قرآن حکیم در این باره حرث و بذرافشانی را به مردم اسناد داده و زرع و احیای جماد مرده را به خداوند؛ و درباره پرورش فرزند نیز اِمناء و نقل نطفه از جایی به جای دیگر را به پدران نسبت داده و خلقت را به خداوند و چنین فرموده است: ﴿اَفَرَءَیتُم ما تَحرُثون ٭ ءَاَنتُم تَزرَعونَهُ اَم نَحنُ الزّرِعون) ۱ ﴿اَفَرَءَیتُم ما تُمنون ٭ ءَاَنتُم تَخلُقونَهُ اَم نَحنُ الخلِقون) ۲
از این تحلیل، فروعی استنتاج میشود: ۱٫ رها کردن حرث که به صورت موات یا بایر درآید مطابق ساختار اصلی آن نیست. ۲٫ حضور بیگانه و تصاحب غاصب که به صورت استثمار رحم در میآید برابر فرآیند خلقت
^ ۱ – ـ سوره واقعه، آیات ۶۳ ـ ۶۴٫
^ ۲ – ـ سوره واقعه، آیات ۵۸ ـ ۵۹٫
۱۹۰
نیست. ۳٫ اختلاط میاه و مشوبیّت نسل و نژاد با نظام آفرینش هماهنگ نیست. ۴٫ دخالت در دستگاه خلقت به اسقاط جنین که در آستانه تبدیل حرث به زرع است، موازی حکمت الهی نخواهد بود.
نکته: تبیین آیات الهی که در مباحث سابق مطرح شده است: ﴿کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمُ الاءایت﴾ در امر و نهی قرآن حکیم متبلور است، زیرا در تبیین نهی قبلی از آمیزش و دستور به اعتزال محیض چنین آمد: ﴿قُل هُوَ اَذی) ۱ و امر بعدی به آمیزش و ترخیص مباشرت چنین ارائه شد: ﴿حَرثٌ لَکُم﴾ و این همان صراط مستقیم در سامانههای آفرینش است. برخی از کژاندیشان، این راه راست را کژراهه میکنند: ﴿ویَبغونَها عِوَجا) ۲ و کیفیت کژراهه کردن آن قبلاً بازگو شد.
اهداف اصیل داشتن کارهای طبیعی
کارهای طبیعی انسان بر اساس انگیزههای مادی صورت میگیرد؛ ولی در پشت این انگیزهها اهداف اصیلی هست که قرآن کریم او را به آنها توجّه میدهد و پیامدهای طبیعی اعمال را رهگذری برای آن اهداف میداند؛ برای نمونه انگیزه طبیعی انسان از تحصیل مواد خوراکی و پختن آنها که کاری دشوار است، رفع گرسنگی و لذّت غذا خوردن است ، با آنکه انگیزه اصیل از خوردن غذا حفظ حیاتِ فردی انسان است و خدای حکیم برای اینکه انسان رنج گردآوری و آمادهسازی غذا را بپذیرد، انگیزهای در او ایجاد کرده و مزد کاری به او داده است و آن اینکه از خوردن غذا لذّت ببرد و از اینراه با دست خود
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۲۲۲٫
^ ۲ – ـ سوره اعراف، آیه ۴۵؛ سوره هود، آیه ۱۹؛ سوره ابراهیم، آیه ۳٫
۱۹۱
انسان، جان او را حفظ میکند که هدف اصلی است، گرچه بعضی افراد میپندارند که برای لذّت بردن از خوردنیها آفریده شدهاند؛ یا خوردن صرفاً برای لذّت بردن است.
همچنین خدای حکیم برای حفظِ نوع و نسل آدمی نیز که تلاش و رنج فراوان میخواهد، همین گونه عمل کرده است و برای پیدایش و حفظ و سرپرستی و پرورش و تربیت کودک که امور دشواری است، لذایذ حیوانی (جنسی) و عواطف انسانی خاص قرار داده است تا بشر این کار سنگین را بر عهده بگیرد، وگرنه انسان حاضر نبود کودک را با همه مشکلاتش بپروراند، پس علاقهمندی مرد به زن و فرزند که در نهاد او گذاشته شده است، برای حفظ نسل انسان است؛ نه فقط وسیلهرضای غریزهشهوت.
بر همین اساس، خدای حکیم در ﴿فَأتوا حَرثَکُم﴾ به هدف اصیل عمل زناشویی یعنی حفظ نوع انسان فرمان داده و با تکرار کلمه «حرث» و نیاوردن ضمیر، بر اهمّیت سهم زن در تولید و حفظ نسل تأکید کرده است.
همچنین به دلیل ﴿فَأتوا حَرثَکُم﴾ مراد از ﴿اَنّی﴾ در ﴿اَنّی شِئتُم﴾، هر یک از احتمالات سه گانه پیشین باشد، باید مباشرت با زنان از محل پیدایش نسل و کشتزار باشد و ﴿وقَدِّموا لاَنفُسِکُم﴾ که کنایه از تولید فرزند صالح است، مؤید لزوم مباشرت از همان محل است.
نکته: ۱٫ این آیه شریفه در مقام بیان رابطه زناشویی و تبیین هدف اصیل آن است؛ نه بیان حکمت آفرینش زن، هرچند سهم اساسی یاد شده میتواند از منافع و فواید مهم آفرینش وی باشد.
۲٫ امر در تعبیرِ ﴿فَأتوا﴾ و مانند آن، طبق شواهد داخلی و خارجی، مفید وجوب نیست. گاهی برای نفی دلالت اینگونه از اوامر بر وجوب، چنین تقریر
۱۹۲
میشود که چون در تعبیر ﴿اَنّی شِئتُم﴾ حق انتخاب و خصوصیتهای زمانی و مانند آن در اختیار مرد است، معلوم میشود که اصل آمیزش واجب نیست ۱ ؛ لیکن این استدلالْ صائب نیست، زیرا ممکن است اصل عملی خاص واجب باشد؛ لیکن توسعه در زمان و زمین باشد؛ یعنی حق انتخاب به قیود عمل بازمیگردد نه اصل آن.
تولید نسل شایسته
﴿وقَدِّموا لاَنفُسِکُم﴾، ترغیب به هدفدار بودن مباشرت انسان برای پیدایش فرزند صالح است، از اینرو رعایت حلال و حرام برای ایجاد نطفه و حفظ آداب مباشرت و انتخاب زن ولود و شایسته با ایمان، مقدّمات لازم برای این هدف است، وگرنه نفس تولد فرزند اعم از صالح و طالح، مطلوب انسان و جامعه بشری نیست.
عبارت ﴿وقَدِّموا لاَنفُسِکُم﴾ نشان این است که آدمیان با آنکه در عمل مباشرت، با حیوانات دیگر اشتراک دارند، باید برای خودشان چیزی پیش بفرستند که در قیامت برایشان سودمند باشد، چنان که در آیات ﴿ولتَنظُر نَفسٌ ما قَدَّمَت لِغَد) ۲ ﴿وما تُقَدِّموا لاَنفُسِکُم مِن خَیرٍ تَجِدوهُ عِندَ الله) ۳ و﴿ونَکتُبُ ما قَدَّموا وءاثرَهُم) ۴ به این مسئله آگاهی داده شده است و این معنا به صورت کلّی با عمل صالح هماهنگ است، زیرا مفعول ﴿قَدَّموا﴾
^ ۱ – ـ المیزان، ج۲، ص۲۱۲٫
^ ۲ – ـ سوره حشر، آیه ۱۸٫
^ ۳ – ـ سوره بقره، آیه ۱۱۰٫
^ ۴ – ـ سوره یس، آیه ۱۲٫
۱۹۳
محذوف و این نشانِ عموم است و یکی از مصادیق عمل صالح، تولید فرزند صالح است.
در خیر بودن فرزند صالح همین بس که اگر قبل از پدر و مادر به لقای الهی برسد، برای آنان «فَرَط» ۱ و چنانچه بعد از آنها به دیار باقی سفر کند، تا زنده است به عنوان «ولد صالح یدعوا له» ۲ نافع خواهد بود.
رعایت تقوا در خانواده
قرآن کریم تقوا و توجّه به دیدار خداوند را از اموری میداند که در تمام شئون زندگی، به ویژه در محدوده خانواده بایسته است: ﴿واتَّقوا اللهَ واعلَموا اَنَّکُم مُلقوهُ وبَشِّرِ المُؤمِنین﴾.
گرچه تقوا در سیاق آیه مورد بحث، مطلق است، قدر مسلّم آن، تقوای خانوادگی است؛ یعنی ذیل آیه مطلق است و همهشئون تقوا را دربرمیگیرد؛ ولی در امور خانوادگی صریح است و در غیر آن ظاهر، پس انسانها باید در امور مربوط به خانواده، تشکیل آن و برقراری رابطه زن و شوهر، مدیریّت خانواده، مراقبت از فرزندان و پرورش آنان و… تقوا را پاس بدارند: ﴿واتَّقوا الله﴾ و از روز قیامت و سوءحساب بترسند.
﴿واعلَموا اَنَّکُم مُلقوه﴾، به داشتن یقین به دیدار خداوند فرمان میدهد؛ ولی لازمِ آن یعنی مراقبت و تحفّظ، مراد است و این گونه اطلاق در سخنان شایع است؛ مانند دستور به علم و یقین در ﴿واعلَموا اَنَّ اللهَ یَحولُ بَینَ المَرء
^ ۱ – ـ بحار الانوار، ج۳۹، ص۳۴۱٫
^ ۲ – ـ الکافی، ج۷، ص۵۶٫
۱۹۴
وقَلبِه) ۱
گفتنی است که عمل صالح و ترس از روز حساب، از لوازم خاص ایمان است، ازاینرو خدای سبحان در ذیل آیه به پیامبرش فرمان میدهد تا به مؤمنان و پاسداران حریم حدود الهی بشارت دهد. این تبشیر در قبال انذار ضمنی است که از جمله ﴿اَنَّکُم مُلقوه﴾ بر میآید تا هماهنگی بشیر و نذیربودن اسلام و آورنده آن محفوظ باشد.
اشارات و لطایف
۱٫ شناخت مغالطه لذّت و قذارت
برخی از مفسّران آمیزش در غیر کشتزار را شدیداً تقبیح کرده و تحریم آن را با قذارت و پلیدی چنین عملی همراه کردهاند، به طوری که گاهی این عمل را «لواط صغیر» دانسته و زمانی چنین کاری را زمینه اعتیاد قوم لوط به آن کار زشت بیسابقه: ﴿ما سَبَقَکُم بِها مِن اَحَدٍ مِنَ العلَمین) ۲ پنداشتهاند؛ یعنی قوم لوط قبل از ابتلا به این خطر با همسران خود چنان میکردند و گاهی از تعلیل ﴿هُوَ اَذی﴾ و از تنقیح مناط قذارت محیض به قذارت موضع نَجْو تعدّی کرده و این عمل قبیح را همانند آمیزش محیض پلید دانستهاند و…. رجوع به تفسیر طبری ۳ ، جامع الاحکام قرطبی ۴ و المنار ۵ ، روح البیان ۶ نموداری از این مطالب
^ ۱ – ـ سوره انفال، آیه ۲۴؛ ر.ک: المیزان، ج۲، ص۲۱۴٫
^ ۲ – ـ سوره اعراف، آیه ۸۰؛ سوره عنکبوت، آیه ۲۸٫
^ ۳ – ـ جامع البیان، ج۲، ص۵۲۸٫
^ ۴ – ـ الجامع لاحکام القرآن، مج۲، ج۳، ص۹۰٫
^ ۵ – ـ تفسیر المنار، ج۲، ص۳۶۱ ـ ۳۶۲٫
^ ۶ – ـ تفسیر روح البیان، ج۱، ص۳۴۷٫
۱۹۵
را روشن میکند.
لازم است عنایت شود که فتوای نهایی به فنّ فقه باز میگردد که جامع ادلّه قرآنی و روایی است؛ ولی مطلب مهم این است که گاهی لذت حیوانی آمیزش در حرث، جلوی قبح و قذارت و پلیدی و پَلَشتی این کار را میگیرد و آن را غیرپلید جلوه میدهد، در حالی که اگر از منظر حیات انسانی انسان (نه جنبه حیوانی او) به این عمل ننگین نگاه شود، قذارت آن کمتر از آلودگی دم حیض و پلیدی نَجْو نیست. شناخت اینگونه از مغالطهها که لذّت حیوانی یا عادت به حساب کرامت و شرفِ خود عمل گذاشته میشود در فن منطق یافت نمیشود. نزد ارباب خرد و اصحاب عقل و صحابه معرفت، زشتی این عمل با شرمندگی مضاعف همراه است؛ بر خلاف ابتلای زن به حیض یا زن و مرد به استنجاء:
گر تو آدم زادهای چون او نشین ٭٭٭ جمله ذُرّیات را در خود ببین
چیست اندر خُم که اندر نهر نیست ٭٭٭ چیست اندر خانه کاندر شهر نیست
این جهان خم است و دل چون جوی آب ٭٭٭ این جهان حجره ست و دل شهر عجاب ۱
اگر انسان آن است که با اینگونه عبارتها معرّفی میشود، تنزّل وی در حدّ آمیزش با حَرْث، کمتر از حالت محیض زن و دفع فضولات در دستشوییها برای هر فردی نیست. برخی از حیوانات که سفارش شده است از آنها عمل نکاح
^ ۱ – ـ مثنوی معنوی، ص۵۷۱، دفتر چهارم، بیت ۸۰۹ ـ ۸۱۱٫
۱۹۶
فراگرفته شود فضیلت آمیزش آنها در این شمرده شده است که هرگز در حضور کسی به چنین عمل زشتی مبادرت نمیکنند و کسی تاکنون آنها را در این حال ندیده است.
۲٫ فرزند شایسته، سرمایه سعادت
رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم) ضمن بیانی لطیف، فرزند شایسته را روزی و رحمتی از سوی خدا دانسته که میان بندگانش قسمت فرموده، چنانکه حسنین(علیهماالسلام) را دو ریحانه خود از دنیا معرفی کرده است: الولد الصالح ریحانه من الله قسّمها بین عباده؛ و إنّ ریحانتی من الدّنیا الحسن و الحسین ۱٫
در بیان صادق آل رسول(علیهمالسلام) نیز فرزند نیکو از جلوههای سعادت انسان به شمار آمده است: من سعاده الرجل الولد الصالح ۲٫
همچنین فرمودهاند: مردی به فرزنددار شدن رغبت نداشت، تا اینکه هنگام وقوف در صحرای عرفات جوانی را دید که با اشک و آه از پدر و مادرش یاد و برای آنان دعا میکند. دیدن این صحنه وی را به داشتن فرزند ترغیب کرد ۳٫
این داستان یکی از رموز سعادتمندی والدین را فرزند صالح نشان میدهد.
پیامبر گرامی اسلام(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: روزی حضرت مسیح(علیهالسلام) از کنار قبری گذشت و صاحب آن را در عذاب دید. سال دیگر هنگام عبور از آنجا او را از عذاب در امان یافت و چون از خدای متعالی راز آن را پرسید، وحی آمد که
^ ۱ – ـ الکافی، ج۶، ص۲؛ وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۳۵۸٫
^ ۲ – ـ الکافی، ج۶، ص۳؛ وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۳۵۹٫
^ ۳ – ـ الکافی، ج۶، ص۳؛ وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۳۵۵٫
۱۹۷
فرزند صالحی از نسل او راهی را آباد کرده و یتیمی را پناه داده است، از اینرو وی را بخشیدم؛ آنگاه پیامبر خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: میراث خدا (عزّوجلّ) از بنده مؤمنش، فرزندی است که پس از او خدا را بپرستد: میراث الله (عزّوجلّ) من عبده المؤمن ولد یعبده من بعده ۱٫
این سخنان نورانی، هم نشان میدهد که فرزند صالح سهم کلیدی در سعادت انسان ایفا میکند و سرمایهای معنوی است و هم به داشتن فرزند و تلاش در تربیت او ترغیب میکند.
۳٫ انبیا و درخواست فرزند صالح
پیامبران الهی نیز نعمت بزرگ فرزند شایسته را از خدا میخواستند. حضرت علی(علیهالسلام) در تفسیر آیه ﴿واِنّی خِفتُ المَولِی مِن وَراءی) ۲ فرمودهاند: زکریّا وارثی نداشت و از خدای متعالی فرزند خواست و خدا در پیری دعای او را مستجاب کرد و فرزندی به او بخشید: أنّه لم یکن له وارث حتّی وهب الله له بعد الکبر ۳٫
سرّ این طلب، آن هم در دوران کهولت یا فرتوتی، مشاهده کرامات حضرت مریمٍّ بوده که در این آیه آمده است: ﴿کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَرِیا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقًا قالَ یمَریَمُ اَنّی لَکِ هذا قالَت هُوَ مِن عِندِ اللهِ اِنَّ اللهَ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِساب ٭ هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّه… ) ۴
^ ۱ – ـ الکافی، ج۶، ص۳ ـ ۴؛ وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۳۵۹٫
^ ۲ – ـ سوره مریم، آیه ۵٫
^ ۳ – ـ الکافی، ج۶، ص۳؛ وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۳۵۶٫
^ ۴ – ـ سوره آل عمران، آیات ۳۷ ـ ۳۸٫
۱۹۸
۴٫ فرزند صالح، پیش فرستی برای آخرت
برخی فرزند را مایه فخر و مباهات بر دیگران میدانند؛ مانند کسی که میگفت: ﴿اَنا اَکثَرُ مِنکَ مالًا واَعَزُّ نَفَرا) ۱ در حالی که فرزند باید پیش فرستی برای آخرت باشد: ﴿وقَدِّموا لاَنفُسِکُم﴾.
براساس دو رویکرد پیش گفته درباره فرزند، آیات قرآن کریم در این مورد دو دستهاند:
أ. دستهای از آیات فرزند را در ردیف مال دنیا و زینت حیات دنیوی برشمردهاند که در آخرت هم نفعی به حال والدین خود ندارد. برخی از این آیات عبارتاند از:
یک. ﴿زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَوتِ مِنَ النِّساءِ والبَنینَ والقَنطیرِ المُقَنطَرَه) ۲
دو. ﴿اَلمالُ والبَنونَ زینَهُ الحَیوهِ الدُّنیا) ۳ فرزندی که مایه فخر انسان بر دیگری تلقی شود، در ردیف مال و در حدّ زمین و درخت و سنگ است نه در حد ملائکه.
سه. ﴿اَنا اَکثَرُ مِنکَ مالًا واَعَزُّ نَفَرا﴾: این آیه کریمه درباره مردی دنیازده است که اولاد خود را در ردیف اموال خود، مایه فزونیطلبی خویش بر دیگران میدانست.
^ ۱ – ـ سوره کهف، آیه ۳۴٫
^ ۲ – ـ سوره آل عمران، آیه ۱۴٫
^ ۳ – ـ سوره کهف، آیه ۴۶٫
۱۹۹
چهار. ﴿اَیَحسَبونَ اَنَّما نُمِدُّهُم بِهِ مِن مالٍ وبَنین ٭ نُسارِعُ لَهُم فِی الخَیرتِ بَل لایَشعُرون) ۱ اینگونه نیست که کثرت مال و فرزند، همواره مایه سعادت انسان باشد.
پنج. ﴿مَنّاعٍ لِلخَیرِ مُعتَدٍ اَثیم ٭ عُتُلٍّ بَعدَ ذلِکَ زَنیم ٭ اَن کانَ ذا مالٍ وبَنین) ۲ مال و فرزند برای عدّهای سبب گنهکاری و تعدّی است.
شش. ﴿یَومَ لایَنفَعُ مالٌ ولابَنون ٭ اِلاّمَن اَتَی اللهَ بِقَلبٍ سَلیم) ۳ در قیامت همانگونه که مالْ نفعی به حال صاحبش ندارد، فرزندان ناصالح هم سودی برای پدر و مادر ندارند، بلکه آن پدر و فرزند با کوشش و تلاش از یکدیگر میگریزند؛ حتی پدر حاضر است که همه فرزندانش را فدای خود کند تا از آتش قیامت رهایی یابد: ﴿یَوَدُّ المُجرِمُ لَویَفتَدی مِن عَذابِ یَومَئِذٍ بِبَنیه) ۴
ب. دستهای از آیات از فرزند با عظمت یاد میکنند و او را مایه خیر دنیا و آخرت میدانند. برخی از این آیات عبارتاند از:
یک. ﴿اَلمالُ والبَنونَ زینَهُ الحَیوهِ الدُّنیا والبقِیتُ الصّلِحتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوابًا وخَیرٌ اَمَلا) ۵ برخی از اموال و ابناء جزو باقیات صالحاتاند؛ برخلاف بعضی دیگر که زینت حیات پست دنیوی هستند و خیر اخروی ندارند.
دو. ﴿والَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن اَزوجِنا وذُرّیتِنا قُرَّهَ اَعیُنٍ واجعَلنا لِلمُتَّقینَ اِماما) ۶ این آیه کریمه افزون بر اینکه فرزند صالح را روشنی چشم
^ ۱ – ـ سوره مؤمنون، آیات ۵۵ ـ ۵۶٫
^ ۲ – ـ سوره قلم، آیات ۱۲ ـ ۱۴٫
^ ۳ – ـ سوره شعراء، آیات ۸۸ ـ ۸۹٫
^ ۴ – ـ سوره معارج، آیه ۱۱٫
^ ۵ – ـ سوره کهف، آیه ۴۶٫
^ ۶ – ـ سوره فرقان، آیه ۷۴٫
۲۰۰
میداند، مردان الهی را به جهت درخواست چنین فرزندانی میستاید.
سه. ﴿والَّذینَ ءامَنوا واتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمنٍ اَلحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم) ۱ ذرّیههای مردان مؤمن اگر در راه پدران خود گام بردارند، در قیامت به آنها ملحق میشوند و در بهشت در کنار یکدیگر لذت میبرند؛ بر خلاف پدر و فرزندی که به جهت بیایمانیشان از یکدیگر گریزاناند.
برپایه این آیات، انسان باید فرزند را پیشفرستی برای آخرتش بداند و همه تلاش خود را در تربیت او به کارگیرد؛ نه اینکه وی را مایه فخر و مباهاتِ مادی خویش بر دیگران دانسته و در حد اموال دنیا به او بنگرد. تفاوت این دو دیدگاه در آخرت روشن میشود که برخی در کنار فرزندان صالح خود در بهشت بهسرمیبرند و بعضی هراسان از فرزندان خود میگریزند و در دل خود از قربانی کردن ایشان برای رهایی از عذاب اِبایی ندارند.
بحث روایی
۱٫ معنای أنّی
عن معمّر بن خلاّد عن أبی الحسن الرضا(علیهالسلام) أنّه قال: أیّ شیء یقولون فی إتیان النّساء فی أعجازهنّ؟ قلت: بلغنی أنّ أهل المدینه لا یرون به بأساً. قال: إنّ الیهود کانت تقول: إذا أتی الرجل من خلفها خرج ولده أحول؛ فأنزل الله: ﴿نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأتوا حَرثَکُم اَنّی شِئتُم﴾؛ یعنی من خلف أو قدّام خلافاً لقول الیهود؛ و لم یعنِ فی أدبارهنّ ۲٫
^ ۱ – ـ سوره طور، آیه ۲۱٫
^ ۲ – ـ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۱۱٫
۲۰۱
عن أبی بصیر عن أبی عبدالله(علیهالسلام) قال: سألته عن الرّجل یأتی أهله فی دبرها، فکره ذلک و قال: و إیّاکم و محاشّ النساء! و قال: إنّما معنی ﴿نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأتوا حَرثَکُم اَنّی شِئتُم﴾ أیّ ساعه شئتم ۱٫
عن عبدالله بن أبی یعفور قال: سألت أبا عبدالله(علیهالسلام) عن إتیان النساء فی أعجازهنّ؛ قال: لا بأس. ثمّ تلا هذه الآیه: ﴿نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم… ) ۲
عن أبی جعفر(علیهالسلام) فی قول الله: ﴿نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأتوا حَرثَکُم اَنّی شِئتُم﴾، قال: حیث شاء ۳٫
اشاره: این روایات با اغماض از سند سه دستهاند:
أ. براساس روایت نخست، «أنّی» به معنای چگونگی است. یهود میگفتند: اگر مرد از پشت در قُبُل زن نزدیکی کند، فرزند او لوچ میشود؛ خداوند در رد آنان فرمود که هرگونه میخواهید نزدیکی کنید، پس آیه برای تجویز وطی در دُبُر نیست، بلکه جواز هرگونه وطی در قُبُل است.
«أعجاز»، جمع «عَجُز» به معنای «مؤخّر الشّیء» است.
ب. طبق روایت دوم، «أنّی» به معنای زمان است نه مکان، پس آیه دلیل جواز وطی در دُبُر زن نیست، بلکه ظاهر «إیّاکم و محاشّ النساء» حرمت این عمل است.
«محاشّ»، جمع «محشّه» به معنای دبر است.
ج. براساس روایات سوم و چهارم، «أنّی» به معنای «مکان» است و ظاهر آیه جواز وطی در دُبُر زوجه است.
^ ۱ – ـ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۱۱٫
^ ۲ – ـ همان، ص۱۱۰٫
^ ۳ – ـ همان، ص۱۱۱٫
۲۰۲
جمع میان این سه دسته از روایات و مشابه آنها، جواز همراه با کراهت وطی در دُبُر است.
۲٫ نکاح برای طلب فرزند
عن عبدالله بن أبی یعفور، قال: سألت أبا عبدالله(علیهالسلام) عن الرّجل یأتی المرأه فی دُبُرها؛ قال: لا بأس إذا رضیت. قلت: فأین قول الله(عزّوجلّ): ﴿فَأتوهُنَّ مِن حَیثُ اَمَرَکُمُ الله﴾؟ قال: هذا فی طلب الولد. فاطلبوا الولد من حیث أمرکم الله. إنّ الله یقول: ﴿نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأتوا حَرثَکُم اَنّی شِئتُم) ۱
اشاره: امام(علیهالسلام) با استشهاد به آیه مورد بحث وطی در دبر زوجه را در صورت رضایتش بیاشکال میداند و با آیه ﴿فَأتوهُنّ… ﴾ بیمنافات میبیند، زیرا این آیه ناظر به مورد نزدیکی برای طلب فرزند است؛ یعنی از همانجایی که خداوند به شما دستور فرمود، فرزند بطلبید و مفید حصر آمیزش در آن نیست.
٭ ٭ ٭
^ ۱ – ـ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۱۴٫
۲۰۳
بازدیدها: 505