و لمّا برزوا لجالوت و جنوده قالوا ربّنا اَفرغ علینا صبراً و ثبّت اَقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین (۲۵۰)
گزیده تفسیر
سپاهیان طالوت که تا این مرحله از سوابق درخشانی برخوردار نبودند، هنگامی که برابر سپاه دشمن صفآرایی کردند، کمی افراد و ساز و برگ نظامی را به فراموشی سپردند و تنها با توکل به پروردگارشان دست به دعا برداشتند و از او صبر، ثبات قدم و پیروزی خواستند.
لبریز شدن جان از صبر، ثَبات قدم را در پی دارد که آن نیز پیروزی را به ارمغان میآورد.
دعای سپاهیان طالوت پیش از آغاز جنگ میفهماند که یاد توحیدی خداوند و شریک قرار ندادن عِدّه و عُدّه، از وظایف عام نظامی است که نباید در میادین جنگ از آن غفلت شود.
۶۹۲
تفسیر
مفردات
بَرَزُواْ: «بُروز» به معنای ظاهر شدن ۱ ، یا ظهور با کیفیت خاصی است که پیشینه نداشته باشد ۲٫ بَراز، فضای باز است و بیرون آمدن از صف سپاه برای جنگ را مبارزه گویند ۳٫
اَفْرِغْ: «فُراغ»، خالی شدن چیز پر و «افراغ» تهی کردن آن است. آمدن افراغ با حرف «علی» دلالت دارد که چیزی از بالا بر سر چیزی خالی میشود. بر این اساس، گویا صبر در ظرفی قراردارد و همه آن بر مبارزان ریخته میشود؛ بهطوری که ظرف قبلی فارغ و خالی میگردد. این، رساترین تعبیر در مقام درخواست صبر است؛ یعنی خدایا صبری به ما ده که بر همه ظاهر و باطن ما چیره گردد ۴٫ چنین صبر گسترده و فراگیر سبب میشود که شخصِ واجد آن به وصف ممتاز «صبّار» متصف شود و برای نبرد با ارتش جرّار و خونریز مهاجم، صبّار بودن لازم است ۵٫
عنصر محوری افراغ و تفریغ صبر، همان ریزش از بالا و فراگیر شدن آن است و داشتن ظرف قبلی و خالی شدن از آن، در حقیقت این امر مطلوب دخیل نیست و سخن راغب که جریان افراغ صبر را استعاره دانسته است ۶ ،
^ ۱ – ـ المصباح، ص۴۴، «ب ر ز».
^ ۲ – ـ التحقیق، ج۱، ص۲۳۶، «ب ر ز».
^ ۳ – ـ مفردات، ص۱۱۸، «ب ر ز».
^ ۴ – ـ التحقیق، ج۹، ص۶۹، «ف ر غ».
^ ۵ – ـ سوره ابراهیم، آیه ۵٫
^ ۶ – ـ ر.ک: مفردات، ص۶۳۲، «ف ر غ».
۶۹۳
شاید ناظر به همین مطلب باشد و کلام ابن اثیر که «اَفرغتُ الإناء افراغاً و فرّغته تفریغاً إذا قلبتُ ما فیه» ۱ ناظر به معنای رایج آن است و آنچه در آیه ﴿قالَ ءاتونی اُفرِغ عَلَیهِ قِطرا) ۲ آمده است، به لحاظ کیفیت دارج آن در سدسازی است. غرض آنکه داشتن ظرف قبلی و استقرار در آن، در مفهوم افراغ اخذ نشده است، چنان که اگر ریزش به نحو تجلّی باشد نه تجافی، منافی با واژه افراغ نخواهد بود.
ثَبِّتْ: «ثَبات» ضدّ «زوال» و به معنای پایداری است و تثبیت، تقویت است. «ثبّتْ» یعنی نیرومند گردان ۳٫
٭ ٭ ٭
پیشینه سپاه طالوت
پس از بازگشت آرامش به اردوی سپاهیان طالوت، کار صفآرایی در برابر جالوت و لشکریان او آغاز شد. میان طالوتیان و جالوتیان از چند جهت تفاوت بود، زیرا از سویی طالوتیان ملّتی آواره و بدون امکانات نظامی بودند و از سوی دیگر، آنان جمعیتی پراکنده داشتند که میان پدر و پسر و دوست و آشنا جدایی افتاده بود و در زمان جنگ به یکدیگر شناسایی چندانی نداشتند. معلوم است که سازماندهی امّتی ناشناس کاری دشوار بود.
همچنین جمعیت فراوانی از آنها در آزمون الهی با نهر آب روبهرو شدند و بیشتر آنان از طاعت طالوت سرپیچیدند و طبق نظرهای گذشته یا در صحنه
^ ۱ – ـ النهایه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۳۷، «ف ر غ».
^ ۲ – ـ سوره کهف، آیه ۹۶٫
^ ۳ – ـ مفردات، ص۱۷۱، «ث ب ت».
۶۹۴
نبرد حاضر نشدند؛ یا بر فرض حضور، در هنگام رویارویی با دشمن جنگ را نابرابر شمردند و اظهار ناتوانی کردند و شرکت نکردند.
سرّ درخواست صبر از خداوند
وفاداران به طالوت (کسانی که اصلاً آب را طعم نکردند؛ یا فقط از آن اغتراف کردند) که پیش از این مرحله به اصل همراهی خداوند با صابران تصریح داشتند، هنگام رویارویی با جالوتیان به خداوند عرض کردند که خدایا تو با صابران هستی؛ ولی صبر را چگونه به دست آریم. این بیان، همانند این نیایش امام سجّاد(علیهالسلام) در دعای معروف به ابوحمزه ثمالی است که پروردگارا خیر از کجا به من میرسد و جز از نزد تو خیر یافت نمیشود ۱٫
رزمندگان مؤمن نیز که نیک میدانستند صبر هدیهای الهی است، دست به دعا برداشتند و از خداوند خواستند تا صبر را در ظرف جان آنان بریزد تا از هرگونه اضطراب ایمن باشند: ﴿رَبَّنا اَفرِغ عَلَینا صَبرا﴾ و چون نعمت صبر هدیّه الهی است کسی نمیتواند بگوید من خودم صبر کردم و خدا به وعدهاش عمل کرد و مرا پیروز ساخت، بلکه صبر نیز از سوی خداوند عطا میشود و باید از او صبر خواست، بنابراین انسان باید همواره خود را بدهکار خداوند بداند، زیرا هیچ خیری نیست، مگر از او و هیچ راه نجاتی نیست، مگر از پیش خدا و این حصر نیز حقیقی است نه اضافی: من أین لی الخیر یا رب و لایوجد إلاّ من عندک و من أین لی النجاه و لاتستطاع إلاّ بک. لا الذی احسن استغنی عن عونک و رحمتک ۲٫
^ ۱ – ـ مصباح المتهجد، ص۵۲۴، «دعای ابو حمزه ثمالی».
^ ۲ – ـ همان.
۶۹۵
نیاز مجاهد نستوه به افراغ صبر
افراغ صبر یعنی نیل به صبر کامل، برای مجاهد نستوه لازم است تا به احدی الحسنیین برسد، زیرا همانطور که پیروزی بر خصمِ مهاجمْ صبر تام میخواهد، استقامت تا مرز شهادت و تسلیم نشدن در برابر طاغی باغی نیز به افراغ صبر محتاج است، از همینرو ساحرانی که با دریافت اعجاز موسای کلیم موحّد شدند و به نبوّت آن حضرت ایمان آوردند در برابر تهدید توانفرسای فرعون که گفته بود: ﴿لاُقَطِّعَنَّ اَیدِیَکُم واَرجُلَکُم) ۱ چنین گفتند: ﴿رَبَّنا اَفرِغ عَلَینا صَبرًا وتَوَفَّنا مُسلِمین) ۲ و سرانجام شهید شدند.
نکته: برخی افراغ و صبّ صبر را در حکم ریزش آب خنک دانستهاند که رافع هرگونه خستگی و فروماندگی است و آن را عوض تحمّل تشنگی در آزمون نهر مزبور خواندهاند ۳ ؛ یعنی صبر از آن آب هنگام امتحان، به صورت ملکه طمأنینه بخش و صبر الهی در آمد که تمام هویّت مجاهدان بردبار را زیر پوشش خود قرار داد.
اثر لبریزی از صبر
افراغ ظرف قبلی از صبر و پرسازی قلب از صبر مصبوب، سبب میشود که وسوسه به دل راه نیابد، زیرا صبر فراوان تمام صحنه دل را اشغال میکند و جایی برای وهم، خیال و وسوسه نمیگذارد و در پی آن ثبات قدم پدید میآید،
^ ۱ – ـ سوره اعراف، آیه ۱۲۴٫
^ ۲ – ـ سوره اعراف، آیه ۱۲۶٫
^ ۳ – ـ ر.ک: روح المعانی، ج۲، ص۲۶۰٫
۶۹۶
ازاینرو طالوتیان در دعای دوم خود از پروردگارشان ثبات قدم را درخواست کردند: ﴿وثَبِّت اَقدامَنا﴾.
ثمره استوارگامی، پیروزی بر دشمنان است، از این جهت یاران طالوت در ادامه دعا نصرت الهی و ظفر بر جالوتیانِ کافر را خواستار شدند: ﴿وانصُرنا عَلَی القَومِ الکفِرین﴾، بنابراین دعاهای سهگانه طالوتیان دعاهایی منسجم و در پی یکدیگر است.
صبر به تنهایی (به نحو طفره) پیروزیآور نیست، بلکه انسان صابر باید ثبات قدم نیز داشته باشد، وگرنه انسانی ساکت است نه صابر. صابر کسی است که در متن حادثه حضور دارد و مشکل را لمس میکند و صحنه را ترک نمیکند و اثر چنین صبری ثبات قدم است و ثبات قدم نیز پیروزی را در پی دارد و این همان انسجام یاد شده قبلی است که از گزند طفره مصون است.
یاد خدا وظیفه عام نظامی
دعای طالوتیان که قبل از شروع جنگ اظهار شده است، نه در اثنای جنگ و بر اثر خستگی، نشان میدهد که آنان هرگز توان خود یا رهبری طالوت را شریک قدرت بیکران خداوند قرار نداده و پیروزی را تنها در سایه اعطای صبر و پایداری از جانب خداوند میطلبیدند.
اصولاً انسان موحّد، هرچند که از عِدّه و عُده برخوردار باشد، باید هم پیش از حضور در صحنه و هم در معرکه جنگ به خدای یگانه اعتماد کند و این یک وظیفه عام نظامی است، چنانکه قرآن کریم در آیه شریفه ﴿یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِذا لَقیتُم فِئَهً فَاثبُتوا واذکُروا اللهَ کَثیرا) ۱ بدان تصریح میکند، زیرا
^ ۱ – ـ سوره انفال، آیه ۴۵٫
۶۹۷
یاد خداوند تنها عبادتی است که حدّ و مرز معیّنی ندارد: ﴿یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکُرُوا اللهَ ذِکرًا کَثیرا) ۱
نکته: نصر الهی گاهی به ایجاد رعب مجاهدان در راه حق در دلهای معاندان است و زمانی به ایجاد اختلاف رأی در بین صاحبنظران آنها و وقتی به اسبابی دیگر است، از اینرو نصر غیر از صبر است.
بحث روایی
استحباب دعاهای مأثور قبل از شروع جنگ
عن عبدالله بن میمون القداح عن أبی عبدالله(علیهالسلام) قال: کان علیّ(علیهالسلام) إذا أراد القتال، قال هذه الدّعوات: اللّهمّ! إنّک أعلمت سبیلاً من سبلک، جعلت فیه رضاک و ندبت إلیه أولیاءک و جعلته أشرف سبلک عندک ثواباً و أکرمها إلیک مآبًا و أحبّها إلیک مسلکاً؛ ثمّ اشتریت فیه: ﴿مِنَالمُؤمِنینَ اَنفُسَهُم واَمولَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنّه… ) ۲
عن الأصبغ قال: ما کان علی(علیهالسلام) فی قتال قطّ إلاّ نادی: «یا کهیعص» ۳
عن علی(علیهالسلام) أنّه کان إذا لقی العدوّ قال: اللّهمّ! أنت عصمتی و ناصری و مانعی! اللّهمّ! بک أصول و بک أُقاتل ۴!
و عنه(علیهالسلام) أنّه قال: دعا رسول الله(صلّی الله علیه وآله وسلّم) یوم أُحد، فقال: اللّهمّ! لک الحمد و إلیک المشتکی و أنت المستعان! فهبط علیه جبرئیل، فقال یا محمّد! دعوت
^ ۱ – ـ سوره احزاب، آیه ۴۱٫
^ ۲ – ـ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۱۱۳؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۰۴٫
^ ۳ – ـ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۰۵٫
^ ۴ – ـ همان، ص۱۰۷٫
۶۹۸
الله باسمه الأکبر ۱٫
عن علی بن الحسین زین العابدین(علیهماالسلام) أنّه قال: لمّا أصبحت الخیل تقبل علی الحسین(علیهالسلام)، رفع یدیه و قال: اللّهمّ! أنت ثقتی فیکلّ کرب و أنت رجائی فی کلّ شدّه و أنت لی فی کلّ أمر نزل بی ثقه و عدّه! کم من همّ یضعف فیه الفؤاد و تقل فیه الحیله و یخذل فیه الصّدیق و یشمت فیه العدو؛ أنزلته بک و شکوته إلیک، رغبه منّی إلیک عمّن سواک، ففرّجته [عنّی] و کشفته؛ فأنت ولیّ کلّ نعمه و صاحب کلّ حسنه و منتهی کلّ رغبه ۲٫
اشاره: روایات یاد شده ناظر به جریان سپاه طالوت نیست، از این جهت مناسب بحث روایی آیه مورد بحث نخواهد بود؛ لیکن نقل آنها در اینجا به لحاظ دعایی است که در آیه مورد بحث از صحابه طالوت در صحنه مبارزه نقل شده است.
همچنین با در نظر گرفتن این مطلب است که ظاهر قرآن کریم از یکسو امضای نیایش رزمندهها و از سوی دیگر اجابت آن دعا به پیروز کردن داعیان و شکست خوردن طاغیان است، چنانکه ظاهر آن این است که سپاه طالوت با امضای وی چنین دعا کردهاند و طالوت نیز مبعوث از طرف خداوند برای فرماندهی (بدون واسطه یا با واسطه) بود، از این جهت دعای مجاهدان در ساحت مبارزه مطلوب تلقی شد. گذشته از آنکه نصوص خاص عهدهدار مباشرت معصومان(علیهمالسلام) نسبت به جریان دعاهای ویژه در جهاد و دفاع است.
٭ ٭ ٭
^ ۱ – ـ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۰۸٫
^ ۲ – ـ الکافی، ج۲، ص۵۷۸ ـ ۵۷۹؛ مستدرک الوسائل، ص۱۱۲٫
۶۹۹
بازدیدها: 333