تفسير تسنيم (اجمالي)| جلد دوازدهم، سوره بقره، آيه 263

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفاسیر متنی / تفسير تسنيم (اجمالي)| جلد دوازدهم، سوره بقره، آيه 263

اين آيه از جهت محتوا، ادامه آيه گذشته است و به انفاق‏كنندگان مي ‏آموزد كه اگر نمي‏خواهند به نيازمند صدقه بدهند، شايسته است او را با گفتار و كردار پسنديده جواب كنند و اگر عمل ناشايستي انجام داد، با گذشت برخورد كنند و از صدقه آزار دهنده بپرهيزند.

قَولٌ مَعروفٌ ومَغفِرَةٌ خَيرٌ مِن صَدَقَةٍ يَتبَعُها اَذي واللهُ غَنِي حَليم (بقره، 263)

گزيده تفسير
اين آيه از جهت محتوا، ادامه آيه گذشته است و به انفاق‏كنندگان مي ‏آموزد كه اگر نمي‏خواهند به نيازمند صدقه بدهند، شايسته است او را با گفتار و كردار پسنديده جواب كنند و اگر عمل ناشايستي انجام داد، با گذشت برخورد كنند و از صدقه آزار دهنده بپرهيزند.
قول معروف و مغفرت، انسان را به اهداف انفاق، يعني تزكيه نفس، تأليف قلوب و كارگشايي براي ديگران مي‏رساند. و خداوند بي‏نياز و بردبار است.

تفسير

مفردات
قَوْلٌ: قول، ابراز مقصود است با هر وسيله‏اي كه باشد و نه اختصاص به انسان دارد و نه تنها با زبان و گوش گفته و شنيده مي‏شود، بلكه متناسب با دو طرف تفهيم و تفاهم، كه ممكن است خدا، ملائكه، انسان و موجودات طبيعي
^ 1 – ـ براي ملاحظه واژه «صدقة» و «أذي» به آيه 196 (تسنيم، ج10، ص27)، و واژه «حليم» به آيه 225 (تسنيم، ج11، ص220) رجوع شود.
353

باشند، با گفتار، كردار، رفتار يا با ايجاد امر تكويني تحقق مي‏يابد 1.
اميرمؤمنان(عليه‌السلام) درباره خداي سبحان مي‏فرمايد: «يقول ولا يَلْفِظ» 2 قول در اين آيه نيز شامل گفتار، كردار و حالاتي است كه گوياي مكنونات قلبي باشد؛ مانند آيه ﴿ما يَلفِظُ مِن قَولٍ اِلاّلَدَيهِ رَقيبٌ عَتيد) 3
مَعرُوفٌ: معناي «معرفت» در آيه 146 گذشت 4. معروف، چيزي است كه در متن واقع كاملاً متمايز و شناخته شده است، به طوري كه عقل سليم آن را مي‏پذيرد و بدان اعتراف مي‏كند و نقل معتبر نيز آن را موافق عقل و پيرو حق مي‏شناسد و منكر درست عكس آن است، پس معروف هر واجب و مستحب نقلي و مقبول عقلي را شامل است و در خير، صلاح و فلاح، جميل و… به كار مي‏رود 5 ، زيرا امور ياد شده را عقل و نقل به رسميت مي‏شناسند.
اگر چيزي معروف بين مردم بود ليكن به امضاي عقل برهاني يا نقل معتبر، هرچند تقرير معصوم(عليه‌السلام) باشد، نرسيد، معروف قرآني نخواهد بود.
مغفرة: مراد از مغفرت، گذشتن از «حق الناس» است نه آمرزش گناه شرعي، چون آمرزش مصطلح شرعي مخصوص خداست.
خير: «خير» اگر به صورت اضافه يا همراه «مِنْ» بيايد و سياق كلام مساعد باشد، معناي اَرجح و خوب‏تر را مي‏رساند: ﴿ما نَنسَخ مِن ءايَةٍ اَو نُنسِها نَأتِ بِخَيرٍ مِنها اَو مِثلِها) 6 ولي با وجود قرينه، در معناي راجح و خوب نيز به كار
^ 1 – ـ التحقيق، ج9، ص339 ـ 338، «ق و ل».
^ 2 – ـ نهج البلاغه، خطبه 186، بند 16.
^ 3 – ـ سوره ق، آيه 18.
^ 4 – ـ تسنيم، ج7، ص431.
^ 5 – ـ التحقيق، ج8، ص99 ـ 98، «ع ر ف».
^ 6 – ـ سوره بقره، آيه 106؛ ر.ك: التحقيق، ج3، ص160، «خ ي ر».
354

مي‏رود؛ نظير كلمه اَولي كه گاهي تفضيلي است و زماني تعييني: ﴿ءَاَربابٌ مُتَفَرِّقونَ خَيرٌ اَمِ اللهُ الوحِدُ القَهّار) 1
در آيه مورد بحث هم «خير» همراه «مِن» آمده است؛ ليكن به دليل آيه ﴿لاتُبطِلوا صَدَقتِكُم بِالمَنِّ والاَذي… ) 2 كه صدقه همراه منّ و أذي را باطل شمرده است، به معناي «خوب» است نه خوب‏تر.
صدقة: به انفاق تام‏الاجزاء و صحيح، صدقه گفته مي‏شود 3 ؛ نه انفاقي كه با قصد منّ و أذي يا همراه اين دو پديد آيد، زيرا در عنوان «صدقه» قصد قربت مأخوذ است و چنين عمل قربي نمي‏تواند محرّم باشد. البته بايد عنايت كرد كه گاهي منّت و ايذاء با متن صدقه صورت مي‏پذيرد؛ در اين‏حال از سنخ نهي در عبادت است كه مايه بطلان آن است و گاهي با عنوان ديگر (مانند همْز و لمْز) كه مرتبط با صدقه است صورت مي‏پذيرد كه از صنف اجتماع امر و نهي است و گاهي خارج از آن و بيرون از محدوده صدقه صورت مي‏پذيرد كه ظاهر آيه مورد بحث ناظر به آن است كه هيچ‏يك از دو محذور ياد شده را ندارد؛ ليكن از نظر قرآني چنين كاري سبب بي‏اثر شدن صدقه قبلي است؛ يعني «منّ» و «أذي» مي‏تواند مانع بيروني و مزاحم تأثير صدقه شود: ﴿صَدَقَةٍ يَتبَعُها اَذي﴾.
غَني: غني به معناي بي‏نياز است. كاربرد واژه «غني» براي انسان، بي‏نيازي نسبي را مي‏فهماند: ﴿ومَن كانَ غَنِيًّا فَليَستَعفِف) 4 ولي درباره خداوند بي‏نيازي مطلق را مي‏رساند 5.
^ 1 – ـ سوره يوسف، آيه 39.
^ 2 – ـ سوره بقره، آيه 264.
^ 3 – ـ التحقيق، ج6، ص263، «ص د ق».
^ 4 – ـ سوره نساء، آيه 6.
^ 5 – ـ ر.ك: التحقيق، ج7، ص276، «غ ن ي».
355

حليم: از «حلم» به معناي بردباري و خويشتن‏داري از خشم 1 و شتاب نكردن در كيفر دادن است، مانند كيفر منّت و ايذاء.

تناسب آيات
آيه پيشين از پاداش بزرگ انفاق بي‏منّت و اذيت خبر داد و اين آيه به مرحله برتري اشاره مي‏كند: در صورت عدم انفاق نيز بايد با روي خوش و اخلاق نيكو با نيازمند برخورد كرد؛ حتي از گفتار و رفتار ناپسند او هم گذشت.
٭ ٭ ٭

جايگاه قول معروف و مغفرت
قول معروف از سوي انفاق‏كننده در جايي است كه نيازمند در درخواست خود ادب را رعايت كرده و طرف مقابل را نرنجاند؛ ولي «مغفرت» در موردي است كه سائل با اصرار يا گفتار و كردار ناپسندش انفاق‏كننده را برنجاند و او با بردباري از بدرفتاري اين نيازمندِ جسور چشم بپوشد، پس آن كه قصد انفاق ندارد، شايسته است با سخن و كردار پسنديده سائل را بازگرداند و در صورت رنجيدن از او، با گذشت برخورد كند و از دادن صدقه‏اي كه همراهش نيازمند را مي‏آزارد، پرهيز كند، زيرا چنين صدقه‏اي ثوابي ندارد.
براساس مفاد آيه مورد بحث، نه تنها بايد به سبب مفسده «منّ» و «أذي» از جلب منفعت صدقه همراه آن دو گذشت، بلكه بايد مصلحت از دست رفته صدقه را با مصلحت برتري كه در قول معروف و مغفرت هست، جبران كرد، زيرا آن دو از مصاديق انفاق معنوي و مصرف آبرو و گذشتن از حق است كه از
^ 1 – ـ مفردات، ص253، «ح ل م».
356

انفاق مالي برتر است.
تذكّر: 1. قول معروف، چنان‏كه خواهد آمد، نسبت به همه انسانها مطلوب است؛ ولي چون فرد سائل و نيازمندِ محروم، نياز مبرم به رعايت مسائل عاطفي انساني دارد، در اين آيه در خصوص ارتباط با نيازمندان بر قول معروف تأكيد شده است.
2. مراد از صدقه در آيه‏مورد بحث، اعم از صدقه واجب (زكات) و صدقه مستحب است كه در آن ميزان خاص فقهي، در نظر گرفته نشده است.

سهم سازنده اسماي الهي
اسماي حسناي «غني» و «حليم» در ذيل آيه، انسانها را به اخلاق الهي فرا مي‏خواند. صفت «غني» انسان را به انفاق خالصانه فرا مي‏خواند، زيرا مي‏فهماند كه خداي سبحان به انفاق بندگانش نياز ندارد و نيز ترغيب مي‏كند كه با انفاق كردن، بي‏نيازي خود و عدم دلبستگي به «مال» را كه يكي از مظاهر حيات دنيوي است، نشان دهيد و در حدّ خود مظهر خداي «غني» باشيد.
همچنين «منّ» و «أذي» را ترك كنيد، چون خداي «غني» خود نياز نيازمندان را برطرف مي‏كند؛ ولي شما از صفت كمالي انفاق محروم مي‏شويد.
عدم ذكر «منّ» در اين آيه براي آن است كه از مصاديق خاص اذيّت است و در آيات ديگر به جهت غلبه وجودي، پيش از عام (أذي) ذكر شده است كه «منّ» را نيز دربر مي‏گيرد.
صفت «حليم» انسانها را دعوت مي‏كند كه در برابر ناملايمات و گفتار و رفتار بد نيازمندان، هيجان غضب را با بردباري فرونشانده، اهل گذشت و مغفرت باشند.
357

اشارات و لطايف

1. دستور بين‏ المللي اسلام
«قول معروف» از اصول كلي و بين‏المللي حسن معاشرت با ديگران است. قرآن كريم نخست دستور به حسن گفتار با مردم را داده است: ﴿وقولوا لِلنّاسِ حُسنا) 1 و شاهدي بر انصراف آن به خصوص حوزه اسلام و ايمان وجود ندارد. البته اين عموم يا اطلاق همانند عمومها و اطلاقهاي ديگر قابل تخصيص و تقييد است. آنان كه در فرهنگ قرآن مشمول ﴿اِن هُم اِلاّكالاَنعمِ بَل هُم اَضَلُّ سَبيلا) 2 و نيز مصداق شياطين الانس‏اند 3 مشمول جدّي دستور به حسن قول نخواهند بود، پس رهنمود عام و اولي، رعايت حسن قول نسبت به همه است. سپس بندگان خدا را به بهترين گفتار در برخورد با ديگران تشويق مي‏فرمايد: ﴿وقُل لِعِبادي يَقولُوا الَّتي هِي اَحسَن… ) 4 يعني با ديگر انسانها محترمانه و مؤدبانه و زيباترين سخنها را داشته باشيد.

2. مغفرت، دستوري درون ديني
اگر در درون نظام اسلامي برخورد و بدرفتاري ميان مسلمانان رخ دهد، اصل كلي اين است كه دو طرف بايد بكوشند بدي و دشمني را از بين ببرند و شيطان را در القاي دشمني نااميد كنند؛ نه اينكه يكديگر را دشمن بدانند و در پي نفي و طرد يكديگر باشند. اين مهم با دفع سيئات به وسيله حسنات تحقّق مي‏يابد:
^ 1 – ـ سوره بقره، آيه 83.
^ 2 – ـ سوره فرقان، آيه 44.
^ 3 – ـ سوره‏انعام، آيه 112.
^ 4 – ـ سوره اسراء، آيه 53.
358

﴿ولاتَستَوِي الحَسَنَةُ ولاَالسَّيِّئَةُ اِدفَع بِالَّتي هِي اَحسَنُ فَاِذا الَّذي بَينَكَ وبَينَهُ عَدوَةٌ كَاَنَّهُ ولِي حَميم) 1 دستور مغفرت و گذشت از خطاي يكديگر يا سوء رفتار سائل هم، در جهت تحقق اين اصل است.
گفتني است كه مؤمنان در برخورد با دشمنان دين بايد آنها را از پاي درآورند و از صحنه بيرون كنند: ﴿… اَشِدّاءُ عَلَي الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم… ) 2 حضرت علي(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: دشمن مهاجم را سرجايش بنشانيد و شرّ او را با شرّ، مقابله به مثل كنيد: «ردّوا الحجر من حيث جاء فإنّ الشرّ لا يدفعه إلاّ الشرّ» 3
تذكّر: 1. تعبير از جهاد و دفاع كه از واجبهاي مهم الهي است به «شرّ» در اين بيان نوراني، از باب مشاكله است؛ مانند ﴿وجَزؤُا سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثلُها) 4 وگرنه تهاجم بيگانه ظلم است و شرّ و قبيح، و دفاع مجاهدان عدل است و خير و حَسَن.
2. غير مسلمان مستأمن كه در حوزه اسلامي به سر مي‏برد مي‏تواند از عطوفت مسلمانان برخوردار شود و مورد مهرباني قرار گيرد.

بحث روايي

1. چگونگي برخورد با سائل
قال رسول الله‏صلي الله عليه و آله و سلم: «إذا سئل السائل فلا تقطعوا عليه مسئلته حتّي يفرغ منها، ثمّ ردّوا عليه بوقار و لين، إمّا بذل يسير أو ردّ جميل فإنّه قد يأتيكم مَن ليس بإنس و
^ 1 – ـ سوره فصّلت، آيه 34.
^ 2 – ـ سوره فتح، آيه 29.
^ 3 – ـ بحار الانوار، ج72، ص212؛ نهج البلاغه، حكمت 314.
^ 4 – ـ سوره شوري، آيه 40.
359

لا جانّ، ينظرون كيف صنيعكم فيما خوّلكم الله تعالي» 1
اشاره: هرگاه نيازمندي از شما چيزي خواست، به سخن او گوش فرا دهيد و اجازه دهيد تا كلام و درخواستش پايان پذيرد. سپس با متانت و احترام با او برخورد كنيد يا بخششي آسان و بدون تكلّف داشته باشيد يا او را با برخورد و گفتاري نيكو پاسخ گوييد، زيرا گاهي كسي (مثلاً فرشته‏اي به صورت سائل) پيش شما مي‏آيد، نه از بشر است و نه از پري، تا ببيند درباره آنچه خداوند در اختيارتان قرار داده، چه مي‏كنيد.
نيز رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «إنّكم لن تسعوا الناس بأموالكم فَسِعُوهم بأخلاقكم» 2 يعني اموال شما آن‏قدر نيست كه بتوانيد به همه بخشش كنيد و نيز با اموال نمي‏توانيد همه مردم را پوشش داده و پذيرا و پاسخ‏گو باشيد، پس با گستره فراگير اخلاقتان مردم‏داري كنيد.

2. صدقه بودن قول معروف
عن عمرو بن دينار قال: بلغنا أنّ النبي‏صلي الله عليه و آله و سلم قال: «ما من صدقة أحب إلي الله من قولٍ، ألم تسمع قوله: ﴿قَولٌ مَعروفٌ ومَغفِرَةٌ خَيرٌ مِن صَدَقَةٍ يَتبَعُها اَذي) 3
أخرج الطبراني عن سمرة بن جندب قال: قال رسول الله‏صلي الله عليه و آله و سلم: «و ما تصدّق الناس بصدقة مثل علم ينشر» 4 و قال‏صلي الله عليه و آله و سلم: «نِعْم العطية كلمة حق
^ 1 – ـ مجمع البيان، ج2 ـ 1، ص648؛ وسائل الشيعه، ج9، ص420.
^ 2 – ـ بحار الانوار، ج68، ص383؛ النهايه، ابن اثير، ج5، ص184، «و س ع»؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص394.
^ 3 – ـ الدر المنثور، ج2، ص43.
^ 4 – ـ همان؛ منية المريد، ص105.
360

تسمعها ثم تحملها إلي أخ لك مسلم فتعلمها إيّاه» 1
اشاره: همان‏طور كه درباره انفاق بيان شد كه انفاق گاهي مادي است و زماني معنوي، صدقه نيز اين‏چنين است. طبق روايات ياد شده، گفتار نيك و نشر دانش و شنيدن كلمه حق و تعليم آن محبوب‏ترين صدقه نزد خداوند و بهترين بخشش است. در بعضي نصوص آمده است: «صدقة يحبّها الله اصلاح بين الناس إذا تفاسدوا و تقاربُ بينِهم إذا تباعدوا» 2 هرچند هر صدقه‏اي كه مصون از مَنّ و اذي باشد محبوب خداست؛ ولي اصلاح جامعه و تقريب مردم، تا از فساد منزه و از كينه و اختلاف مبرّا شوند، صدقه ويژه‏اي است كه از ديگر صدقات محبوب‏تر است.

٭ ٭ ٭
^ 1 – ـ الدر المنثور، ج2، ص43.
^ 2 – ـ الكافي، ج2، ص209.
361

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *