تفسير تسنيم (اجمالي)| جلد دوازدهم، سوره بقره، آيه 266

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفاسیر متنی / تفسير تسنيم (اجمالي)| جلد دوازدهم، سوره بقره، آيه 266

كساني كه صدقه خود را با منّت‏گذاري و آزردن ديگران يا با ريا باطل مي‏كنند، به پيرمردي ناتوان و عائله‏ مند مي‏ مانند كه همه دارايي وي در آتش بسوزد و قدرت بازگرداندن آن را نداشته باشد.

اَيَوَدُّ اَحَدُكُم اَن تَكونَ لَهُ جَنَّةٌ مِن نَخيلٍ واَعنابٍ تَجري مِن تَحتِهَا الاَنهرُ لَهُ فيها مِن كُلِّ الثَّمَرتِ واَصابَهُ الكِبَرُ ولَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَاَصابَها اِعصارٌ فيهِ نارٌ فَاحتَرَقَت كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الاءيتِ لَعَلَّكُم تَتَفَكَّرون (بقره، 266)

گزيده تفسير
كساني كه صدقه خود را با منّت‏گذاري و آزردن ديگران يا با ريا باطل مي‏كنند، به پيرمردي ناتوان و عائله‏مند مي‏مانند كه همه دارايي وي در آتش بسوزد و قدرت بازگرداندن آن را نداشته باشد.
هدف از اين تمثيل، كه فرجام سخت اعمال فاسد آنان را بيان مي‏كند، انديشيدن در اين حقايق و عبرت‏گرفتن از آن است.
391

تفسير

مفردات
أيودّ: همزه براي استفهام انكاري و نفي وقوع مابعد آن است؛ مانند ﴿اَفَاَصفكُم رَبُّكُم بِالبَنين) 1 «مودّت» در اين‏گونه موارد عبارت از دوستي همراه با آرزوست.
نخيل: «نخيل» جمع نخل (درخت خرما) است. اين ريشه اگر به صورت فعل به كار رود، به معناي اَلَك كردن و بيختن آرد و پاك كردن شي‏ء است 2. در روايت آمده است: «لا يقبل الله من الدعاء إلا الناخلة، أي الخالصة» 3
تذكّر: واژه تمر و رطب و مانند آن در قرآن نيامده؛ ولي نخيل كه درخت آن است استعمال شده است، چنان‏كه كلمه «كَرْم» به معناي درخت انگور در قرآن نيامده؛ ولي ميوه آن، يعني عنب، به كار رفته است. برخي احتمال داده‏اند كه فرق در منافع فراواني است كه درخت خرما نسبت به درخت انگور دارد 4.
اعناب: «اعناب» جمع عنب به معناي انگور و درخت انگور است 5.
الكبر: «كِبَر» در برابر صِغَر (مانند عظيم در مقابل حقير 6) به معناي پيري و
^ 1 – ـ ر.ك: تسنيم، ج6، ص51 ـ 50 ذيل آيه 105 بقره، «يودّ»؛ ج2، ص467 ذيل آيه 25 بقره، «جنّت»؛ ج2، ص469 ذيل آيه 25 بقره، «الأنهار».
^ 2 – ـ سوره اسراء، آيه 40. مغني اللبيب، ص7، حرف الف.
^ 3 – ـ مفردات، ص796، «ن خ ل».
^ 4 – ـ النهايه، ج5، ص33، «ن خ ل».
^ 5 – ـ تفسير المنار، ج3، ص58.
^ 6 – ـ مفردات، ص589، «ع ن ب».
^ 7 – ـ التحقيق، ج10، ص17، «ك ب ر».
392

سالخوردگي (هَرَم) است 1.
ذُرّيّة: «ذُرّيّه» از «ذَرّ» به معناي پراكنده ساختن و ريز ريز كردن شي‏ء است نه مطلق پراكنده كردن. ذرّيّه در اصل «ذُرّه» بوده كه ياي نسبت و تاي تأنيث به آن افزوده شده است. ذُرّه (مانند لُقمه) به معناي چيزي است كه پراكنده شود: «ما يُذرّ و ينشر» 2 مراد از ذرّيه، فرزندان دختر و پسر و نسلي است كه از انسان منتشر مي‏شود.
اعصار: «عصر»، فشردن چيزي براي به دست آوردن نتيجه دلخواه است؛ مانند فشردن انگور براي به دست آوردن آب آن. «اعصار»، مطلق فشردن است با هر فشارنده از قبيل گرما، باد و سيل. مراد از اعصار در آيه، فشار شديدي است كه باغ با طراوت و سرسبز را بخشكاند و به آتش بكشد 3 و منشأ آن گِردباد گَردآلود است كه عمودي از زمين برمي‏خيزد و بين آسمان و زمين اثر سوزنده‏اي خواهد داشت و سوزاندن اختصاصي به آتش ندارد، گاهي سوز سرما همان كار سوز گرما را خواهد كرد.
طريحي مي‏گويد: گفته شده: اعصار باد تندي است كه خاك را به سوي آسمان بلند مي‏كند، گويا عمودي از آتش است، و عرب آن را رَوْبَعه مي‏نامد 4.
تذكّر: اگر اعصار به معناي گردباد همراه با آتش باشد، ذكر ﴿فيهِ نار… ﴾ براي توضيح است.
^ 1 – ـ معجم مقاييس اللغه، ج5، ص154، «ك ب ر».
^ 2 – ـ التحقيق، ج3، ص306 و 308، «ذ ر ر».
^ 3 – ـ همان، ج8، ص146 و 149، «ع ص ر».
^ 4 – ـ مجمع البحرين، ج3، ص406، «ع ص ر».
393

الآيات: «آيات» نشانه‏ها و راهنماييهايي است كه مؤمنان به آن نيازمندند، يا منظور، حقايقي است كه از آيه 261 همين سوره تا به اينجا به صورت تمثيل درباره انفاق بيان و آشكار شده است.

تناسب آيات
اين آيه شريفه تتمه آيات پيشين و بيان تمثيلي ديگري براي انفاق ريايي يا انفاق با «منّ» و «أذي» است كه سبب بطلان انفاق و نابود شدن ثمرات آن مي‏شود.
٭ ٭ ٭

حالت اسفبار باطل كننده صدقه در قيامت
نيازمندي هرگز انسان را رها نمي‏كند؛ خواه در دنيا و خواه در برزخ يا قيامت. عامل رفع نياز، يا قدرت تحصيل معاش است كه شخص مقتدر با ضابطه‏هاي تجاري و مانند آن حاجت خود را برطرف مي‏كند يا نسبت است كه شخص منتسب با رابطه خانوادگي آن را مرتفع مي‏دارد يا مودّت است كه شخص وديد و محبّ با پيوند خُلّت و دوستي آن را حلّ مي‏كند. در قيامت نه قدرت كسب و تجارت است و نه روابط خانوادگي حاكم است و نه پيوند دوستي. آياتي كه قبلاً گذشت عهده‏دار نفي همه اين ضوابط و روابط دنيايي در معاد بود: ﴿يَومٌ لابَيعٌ فيهِ ولاخُلَّة) 1 براي تبيين وضع استثنايي معاد، در آيه مورد بحث تمثيلي مطرح شده كه عصاره آن نفي ضابطه دروني و سلب رابطه بيروني، به اضافه نياز مضاعف خود و عائله است؛ يعني بار سنگين هزينه كه حتماً بايد برداشته شود با فقدان قدرت حمل آن از يك سو و سلب حمل آن توسط باربران از سوي
^ 1 – ـ سوره بقره، آيه 254.
394

ديگر: ﴿كَلاّلاوَزَر) 1 همراه است.
هيچ كس دوست ندارد در حال پيري با داشتن فرزندان خردسال و ناتوان، تنها دارايي‏اش با گردبادي حاوي آتش سوزان، سوخته و نابود شود؛ به ويژه اگر دارايي وي باغي باشد پر از درختان خرما و انگور و… كه از زير درختانش نهرهاي آب روان باشد. حال كساني كه صدقه خود را با منّت و آزار يا ريا آلوده و باطل مي‏كنند چنين است، زيرا ثمرات فراوان انفاق را آن‏هم در قيامت كه به شدّت به آن نياز دارند، از دست رفته مي‏بينند.
«واو» در ابتداي دو فقره ﴿واَصابَهُ الكِبَر﴾ و ﴿ولَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاء﴾ حاليه است 2 و اين دو جمله بيان شدّت نياز صاحب باغ به آن است، زيرا انسان سالمندي كه از سويي نياز شخصي و از سوي ديگر عائله و فرزندان خردسال و ناتوان دارد، چنانچه تنها سرمايه‏اش (باغ) بسوزد، نه خود مي‏تواند دوباره آن را بخرد يا احداث كند و نه كودكانش مي‏توانند او را در اين امر ياري دهند.
لازم است عنايت شود كه مقصود، عدم امكان عادي است نه امكان عقلي، بنابراين محال نيست چنين شخصي مورد تفقد قرار گرفته و از راه پيش‏بيني نشده‏اي متمكّن گردد، چنان‏كه در قيامت مورد محبّت اولياي الهي قرار گرفته و مشفوع‏له شود؛ ولي به حسب ظاهر براي رفع نيازمندي خود و فرزندان تحت تكفّل خويش راهي ندارد.
نكته: 1. كلمه ﴿جَنَّة﴾ ممثّل انفاق است و ﴿مِن نَخيلٍ واَعناب﴾ تبيين ﴿جَنَّة﴾ و مفيد غلبه درختان خرما و انگور بر محصولات ديگر جنّت است.
^ 1 – ـ سوره قيامت، آيه 11.
^ 2 – ـ روح المعاني، ج3، ص60.
395

2. سرّ اينكه درختان خرما و انگور جداگانه ذكر شده‏اند اين است كه بيشتر درختان اين باغ و بهترين ميوه‏هاي حجاز كه در مكانهاي ديگر نيز موجود بوده، درختان خرما و انگور بوده است، وگرنه به دليل ﴿لَهُ فيها مِن كُلِّ الثَّمَرت﴾ محصولات ديگري نيز براي آن باغ فرض شده است.
3. گرچه ﴿الثَّمَرت﴾ جمع داراي «الف و لام» است و كلمه ﴿كُلّ﴾ به آن اضافه شده؛ ولي معناي نسبي دارد، زيرا همه محصولات جهان در يك باغ نمي‏گنجد؛ مانند واژه «كلّ» در آيه ﴿واوتِيَت مِن كُلِّ شي‏ء) 1 كه مقصود نعمتهايي است كه در منطقه زندگي ملكه سبأ (يمن) بوده است.

وقوع خارجي مفاد آيه در دنيا
تطبيق مفاد آيه مورد بحث با روز قيامت كه نياز شخص در آن روز، هميشگي است و هر كس در فكر كار خود است: ﴿لِكُلِّ امرِي‏ء مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنيه) 2 و همه روابط و رشته‏هاي پيوند گسسته مي‏شود: ﴿يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن اَخيه ٭ واُمِّهِ واَبيه) 3 ﴿وتَقَطَّعَت بِهِمُ الاَسباب) 4 به معناي عدم وقوع خارجي مفاد آيه در دنيا نيست، زيرا بعضي تهديدها و قصّه‏ها و مثَلَهاي قرآني در خارج تحقق يافته است؛ مانند: ﴿واضرِب لَهُم مَثَلًا رَجُلَينِ جَعَلنا لاَحَدِهِما جَنَّتَين) 5 و ﴿اِنّا بَلَونهُم كَما بَلَونا اَصحبَ الجَنَّة) 6
^ 1 – ـ سوره نمل، آيه 23.
^ 2 – ـ سوره عبس، آيه 37.
^ 3 – ـ سوره عبس، آيه 35 ـ 34.
^ 4 – ـ سوره بقره، آيه 166.
^ 5 – ـ سوره كهف، آيه 32.
^ 6 – ـ سوره قلم، آيه 17.
396

در بعضي از آيات قرآن كريم از وقوع اين حوادث به سنّت و روش الهي ياد شده است: ﴿لَقَد كانَ لِسَبَاٍ في مَسكَنِهِم ءايَةٌ جَنَّتانِ عَن يَمينٍ وشِمالٍ… وهَل نُجزي اِلاَّالكَفور) 1 پس شدني است كه اين مَثَل، صِرف تشبيه معقول به محسوس نباشد و اهل منّت و آزار بر ديگران احياناً در دنيا نيز به چنين روز سياهي گرفتار شوند.

راز تعبير به ﴿لَعَلَّكُم تَتَفَكَّرون﴾
دشواري تفكر گاهي مرهون «شبهه علمي» است كه عبارت از پيچيدگي مطلب و صعوبت تأمين مبادي تصوري و تصديقي و غموض پي بردن به مقدرات مطوي است، و زماني در گرو «شهوت عملي» است؛ مانند اشتياق وافر به مال از يك سو و ابتلاي به جاه‏طلبي از سوي ديگر و آلوده شدن به فرومايگي به جاي فروتني از سوي سوم، كه همگي مانع تأمل در عاقبت انفاق نكردن و شحيح و ممسك و بخيل ماندن از يك جهت و تفكر در پايان كار انفاق مصحوب به ريا از جهت ديگر و انديشيدن در ثمره تلخ انفاق ملحوق به منّت و ايذا از جهت سوم است، از اين‏رو در پايان آيه چنين آمده است: ﴿…لَعَلَّكُم تَتَفَكَّرون﴾.

بحث روايي

اثر سوء انفاق با منّت
قال أبو عبدالله(عليه‌السلام): «الإعصار: الرياح؛ فمنِ امتنّ علي من تصدّق عليه، كمن
^ 1 – ـ سوره سبأ، آيات 17 ـ 15.
397

كان له جنّة كثيرة الثمار و هو شيخ ضعيف له أولاد صغار ضعفاء فتجي‏ء ريح أو نار فتحرق ماله كلّه» 1
اشاره: لازم است عنايت شود كه مضمون آيه شامل حال منّت‏گذار، موذي و مرائي است و اختصاصي به هيچ قسم ندارد؛ ولي اين روايت به عنوان نمونه فرجام منّت‏گذار را ذكر كرده وگرنه اختصاصي به آن ندارد و اذيت كننده و رياكننده در انفاق نيز همين عاقبت را دارند.

٭ ٭ ٭
^ 1 – ـ تفسير القمي، ج1، ص92.
398

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *