اِن تُبدوا الصَّدَقتِ فَنِعِمّا هِی واِن تُخفوها وتُؤتوهَا الفُقَراءَ فَهُوَ خَیرٌ لَکُم ویُکَفِّرُ عَنکُم مِن سَیِّءاتِکُم واللهُ بِما تَعمَلونَ خَبیر (۲۷۱)
گزیده تفسیر
انفاق علنی همراه با اخلاص خوب است و در بعضی موارد از انفاق پنهانی هم بهتر است، زیرا فایده های فراوان اجتماعی دارد؛ لیکن درباره انفاق به فقیر آبرومند، تصدّق پنهانی بهتر است، چون حیثیت فقیر آبرومند حفظ می شود.
تصدّق پنهانی به فقرای آبرومند، که راهی نیز برای رهایی از خطر ریا در انفاق است، پارهای از گناهان بزرگ و کوچک انفاق کننده را محو میکند و خدای سبحان به اعمال بندگان آگاهی دقیق دارد و از آشکار، سرّ و سرّ سرّ انسانها با خبر است.
تفسیر
مفردات
إن تُبْدُوا: «اِبداء» در مقابل اِخفاء (پنهان کردن) و به معنای آشکار کردن است.
^ ۱ – ـ ر.ک:تسنیم،ج۲،ص۴۶۹، ذیل آیه ۲۵، «ایتاء»؛ج۱۰، ص۵۱۵، ذیل آیه ۲۱۵، «خیر».
۴۵۹
اصل این ریشه، «بُدُوّ» (بر وزن قعود) به معنای آشکار شدن کامل قهری و بدون قصد و اختیار است ۱٫
الصّدقاتِ: صدقات جمع صدقه، مالی است که انسان به قصد قربت از اموالش خارج میکند؛ مانند زکات. صدقه در اصل به مال داوطلبانه غیر واجب، و زکات به واجب گفته میشد و گاه که صدقه دهنده قصدش صدق در عمل باشد، واجب را نیز صدقه گویند ۲٫
نُکَفّرُ: کَفر پوشاندن شیء است. شب چون افراد و اشیا را میپوشاند، کافر است، چنان که زارع چون بذر را در زمین میپوشاند، به کافر موسوم است. تکفیر، پوشاندن گناه است؛ به گونهای که گویا انجام نشده است ۳٫ برخی، کفر را به معنای رد و عدم اعتنا به شیء دانسته و پوشاندن را از آثار این معنا میدانند ۴٫
سَیّئاتِکُم: «سیّئه» از ریشه سوء، هر چیزی است که انسان را اندوهگین میکند؛ خواه از امور دنیایی باشد یا اخروی و از حالات نفسانی یا بدنی باشد یا از امور خارجی؛ مانند از دست رفتن مال، جاه و فقدان دوستی.
سیئه، به معنای کار زشت و ضد حسنه آمده است.
گفتنی است که حسنه و سیئه دو قسم است: ۱٫ خوب و بد از دیدگاه عقل و نقل که هر دو از منابع معرفتی شرعاند. ۲٫ خوب و بد به لحاظ طبع انسان که بعضی چیزها خوشایند او و برخی ناخوشایند وی است ۵٫ سیئات در
^ ۱ – ـ التحقیق، ج ۱، ص ۲۲۱ ـ ۲۲۰، «ب د و».
^ ۲ – ـ مفردات، ص ۴۸۰، «ص د ق».
^ ۳ – ـ همان، ص ۷۱۴ و ص ۷۱۷، «ک ف ر».
^ ۴ – ـ التحقیق، ج ۱۰، ص ۷۹، «ک ف ر».
^ ۵ – ـ مفردات، ص ۴۴۲ ـ ۴۴۱، «س و أ».
۴۶۰
آیه از قسم نخست است.
خبیر: از «خُبر» اطلاع و آگاهی دقیق و محیط و نافذ است. ۱
تناسب آیات
قرآن کریم همراه بیان اصول و خطوط کلی احکام، روش اجرای آنها را هم توضیح میدهد. درباره انفاق نیز همراه دعوت به آن، تحریم منّت و اذیّت و ریا در انفاق و بازگو کردن مَثَلهای گویا، راه انفاقی را بیان میکند که خطر کمتری متوجّه آن باشد و بهره بیشتری نصیب منفق کند.
٭ ٭ ٭
ارجمندی تصدّق علنی
تصدّق علنی همراه با اخلاص به نهادها و سازمانها و مراکز خدمات، مؤسسات درمانی و… خوب است: ﴿اِن تُبدوا الصَّدَقتِ فَنِعِمّا هِی﴾، زیرا سبب تشویق مردم، سرکوبی دشمنان و خوشحالی دوستان شده و انسان منفق را اُسوه دیگران میکند. همچنین وقتی مستمندان جامعه میفهمند که عدّهای در فکر آناناند، دلگرم میشوند و آرامش مییابند، پس تصدّق علنی با اخلاص، به دلیل فواید فراوان اجتماعی در همه جا نیکوست.
ادامه آیه، راه رهایی از ریایی شدن انفاق را بیان میکند که صدقههای علنی خوب است؛ ولی اگر صدقهها را پنهانی به مستمندان بدهید، بسیار بهتر است.
^ ۱ – ـ ر.ک: التحقیق، ج۳، ص۱۰، «خ ب ر»؛ تسنیم، ج۱۱، ص۳۹۲، ذیل آیه ۲۳۴٫
۴۶۱
قیدِ ﴿وتُؤتوهَا الفُقَراء﴾ برای بیان این حقیقت است که تصدّق پنهانی، وقتی بهتر از تصدّق علنی است که درباره اشخاص فقیر باشد، هرچند که انفاقکننده از خطر ریا و سمعه در امان باشد. راز این برتری، حفظ آبروی فقیر آبرومند است، چنانکه احراز فقر گیرنده لازم است؛ مبادا متکدیان حرفهای در نهان به عنوان فقر، صدقه واجب را غارت کنند.
بر این اساس، آیه مورد بحث دلالت ندارد که تصدّق مخفی در همه موارد، افضل و بهتر است، بلکه در تصدّق به غیر فقیر (نهادها و مؤسّسات)، تصدّق علنی میتواند بهتر باشد. آیه ﴿اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم بِالَّیلِ والنَّهارِ سِرًّا وعَلانِیَهً فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم) ۱ شاهد یکسان بودن صدقه علنی با صدقه مخفی از نظر علم الهی و پاداش داشتن هر یک است. البته هر یک از این دو خصوصیتی جداگانه دارند: گاه مصلحت شخص در پنهان کردن انفاق است؛ مانند کسی که نتواند در حضور مردم کاری کند و از آنان انتظار تشکر نداشته باشد. اینجا تصدّق سرّی بهتر است، هرچند دریافت کننده نهاد و مؤسسهای باشد، نه فقیر؛ ولی اگر کسی در حضور مردم باشد و آنها را نبیند، بلکه فقط خداوند و دستورهای الهی را ببیند و نیز کارش مایه اُسوه دیگران گردد و گیرنده صدقه نیز شخص فقیر نباشد تا از گرفتن شرم کند، با توجّه به فواید و آثار اجتماعی تصدّق علنی، انفاق آشکار بهتر است. افزون بر اینکه دلیلی برای اخفای تصدّق مخلصانه به شخصیتهای حقوقی، مانند مسجد و درمانگاه و مدرسه و… نیست.
انفاق علنی کسی که مقتدای همه یا بیشتر مردم یا صنف مخصوصی مانند
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۲۷۴٫
۴۶۲
کشاورزان و دامداران و صنعتگران و… است، آثاری شگفت دارد؛ انسان در پرتو انفاق علنی میتواند در اُسوه شدن هم به پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم تأسّی کند: ﴿لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَهٌ حَسَنَه) ۱ و مقتدای متّقیان شود: ﴿واجعَلنا لِلمُتَّقینَ اِماما) ۲ وگرنه انفاق کننده و نیکوکار پنهانی نمیتواند قُدوه و امام متّقیان شود. پس تصدّق مخفیانه در همه جا بهتر از تصدّق علنی نیست، بلکه تنها در موردی که گیرنده صدقه فقیر باشد یا ملاک اُسوه شدن با ملاک اخلاص تزاحم پیدا کند، تصدّق مخفی بهتر از تصدّق علنی است.
همچنین رجحان تصدق پنهانی به فقیران هم ویژه فقیر آبرومند است: ﴿لِلفُقَراءِ الَّذینَ اُحصِروا فی سَبیلِ اللهِ لایَستَطیعونَ ضَربًا فِی الاَرضِ یَحسَبُهُمُ الجاهِلُ اَغنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّف) ۳ درباره فقیر آبرومندی که به جهت عفت خود، لباس آبرومندی بر تن کرده است، تا کسی به فقر او پی نبرد، انفاق پنهانی بهتر است؛ ولی تصدّق پنهانی به فقیری که به فقر شهره است، رجحانی ندارد.
صدقه مخفی به فقرا، سبب بخشش پارهای از گناهان میشود: ﴿ویُکَفِّرُ عَنکُم مِن سَیِّءاتِکُم﴾. مرجع ضمیر در ﴿ویُکَفِّرُ﴾، «اِخفاء» است که برگرفته از ﴿واِن تُخفوها﴾ است، زیرا ضمیر فعلی که دنبال چند جمله میآید، قدر متیقّن، به مرجع پایانی باز میگردد، بنابراین ضمیر ﴿یُکَفِّر﴾ مانند ضمیر غایب در ﴿فَهُوَ خَیرٌ لَکُم﴾، به «اِخفاء» باز میگردد نه به اعمّ از «ابداء» و «اخفاء» یا «الله».
^ ۱ – ـ سوره احزاب، آیه ۲۱٫
^ ۲ – ـ سوره فرقان، آیه ۷۴٫
^ ۳ – ـ سوره بقره، آیه ۲۷۳٫
۴۶۳
اگر دلیل دیگری تصدق علنی را هم مایه تکفیر گناهان بداند، با این آیه مخالفت نخواهد داشت، زیرا این آیه ظهور ندارد که تکفیر گناهان مخصوص تصدق پنهانی است، بلکه از آیه عدم الاطلاق استفاده میشود نه تقیید.
چند نکته
۱٫ «صدقه» به معنای مال مخصوص و «تصدّق» به معنای صدقه دادن است. این دو واژه، در مباحث فقهی با یکدیگر تفاوت دارند؛ ولی در بحثهای تفسیری و آیات انفاق، به معنای هماند، زیرا بطلان و منّت و اذیّت و ریا درباره مال معنا ندارد؛ خلاف حلال و حرام و مرغوب و نامرغوب بودن، پس در آیه، بحث مخفی یا علنی کردن تصدّق است نه مال.
۲٫ قرآن کریم هنگام دستور و ارشاد، فعل امر یا مضارع استفاده میکند؛ ولی درباره جزا فعل ماضی به کار میبرد، تا بفهماند عمل انجام شده معلوم و مورد پاداش خداست و هرگز خداوند آن را مهمل رها نمیکند. از اینرو در آیه پیشین فعل ماضی آمده است: ﴿وما اَنفَقتُم) ۱ ولی در این آیه فعلِ مضارعِ ﴿اِن تُبدوا﴾ استعمال شده است.
۳٫ مرجع ضمیر ﴿هِی﴾ در ﴿فَنِعِمّا هِی﴾ واژه «اِبداء» است که از فعل ﴿تُبدوا﴾ به دست میآید. نیز مرجع ضمیرِ مفرد غایب در ﴿فَهُو﴾ کلمه «اِخفاء» است که از فعل ﴿اِن تُخفوها﴾ فهمیده میشود.
تأنیث ضمیر ﴿هِی﴾ که به ابداء بازمیگردد به لحاظ صدقات است و تذکیر ضمیر ﴿هو﴾ که به اخفا برمیگردد به لحاظ خود اخفاست.
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۲۷۰٫
۴۶۴
انفاق به کافر فقیر
صدقههای واجب، حکم خاص خود را دارد؛ ولی صدقههای مستحب را میتوان به هر مستمندی پرداخت، گرچه کافر باشد، زیرا کلمه ﴿ الفُقَراء﴾ در ﴿وتُؤتوهَا الفُقَراء﴾ عام است و فقیر کافر را هم دربر میگیرد.
شاهد دیگر بر جواز تصدّق به فقیر کافر، آیات زکات در سورههای مکّی است، زیرا هیچیک به زکات مصطلح فقهی نظر ندارد، بلکه مراد از زکات در این آیات، تزکیه روح از یک سو و زکاتهای مستحبی از سوی دیگر است. زکات مصطلح فقهی، در مدینه واجب شده است.
افزون بر این، فقه و نظامی که در آن سیر و سیراب کردن سگ گرسنهای که هراش و مهدورالدم نباشد واجب است و ثواب دارد: «لکلّ کبد حری أجرٌ» ۱ اجازه نمیدهد که انسانی گرسنه بماند و بمیرد، گرچه مشرک باشد، از این رو از صدقههای مستحبی میتوان به کافران کمک کرد.
آری اگر کمک مالی به کافر و مشرک، مایه کمک به کفر و شرک او باشد، یا به کافر و مشرک فقیری انفاق شود که در صدد آزار مسلمانان است، این عمل منهی است. خداوند درباره نامسلمانی که به اسلام و مسلمانان آزاری نمیرساند، به انفاق و رفتار عادلانه و نیک تشویق و سفارش میکند: ﴿لایَنهکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقتِلوکُم فِی الدّینِ ولَم یُخرِجوکُم مِن دیرِکُم اَن تَبَرّوهُم وتُقسِطوا اِلَیهِم) ۲
^ ۱ – ـ جامع الاخبار، ص۱۳۹؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۷۰٫
^ ۲ – ـ سوره ممتحنه، آیه ۸٫ «قَسط» به معنای ظلم: «واَمَّا القسِطونَ فَکانوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا» (سوره جنّ، آیه ۱۵) و «قِسط» به معنای عدل است (مفردات، ص ۶۷۰، «ق س ط» ).
۴۶۵
از آیه ﴿ویُطعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسکینًا ویَتیمًا واَسیرا) ۱ نیز میتوان استظهار کرد که انفاق به کافر جایز بلکه راجح است، زیرا یکی از سه نفر یا سه صنف مذکور در این آیه اسیر است که اهل بیت عصمت(علیهمالسلام) به او اطعام کردهاند و اسیر در مدینه کسی بود که قبلاً کافر بوده و در جنگ با مسلمانان شرکت کرده و بر اثر پیروزی نیروی اسلام به اسارت درآمده بود؛ هرچند ممکن است در مدینه اسلام آورده باشد.
تذّکر: گرچه خدای سبحان کافر و مؤمن را روزی میدهد و صالح و طالح را برخوردار میکند: ﴿کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وهؤُلاءِ مِن عَطاءِ رَبِّکَ وما کانَ عَطاء رَبِّکَ مَحظورا) ۲ لیکن این کار تکوینی خدا معیار کار تشریعی نیست تا صدقه واجب را نیز بتوان به کافر و طالح داد. البته انفاقهای غیر واجب میتواند توسعه داشته باشد، چنانکه گذشت.
بخشودگی بعضی از گناهان
سیئات جمع «سیّئه» به معنای چیز بد و نامطلوب اعتقادی، اخلاقی و عملی است. در قرآن کریم نیز در معنای مطلق گناه بزرگ و کوچک به کار رفته است: ﴿وجَزؤُا سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثلُها) ۳ چون شاهدی در این آیه بر اختصاص نیست و مستفاد از اطلاق آن این است که کیفر سیّئه و گناه چیزی است که نسبت به گناهکار سیّئه محسوب میگردد، یعنی مایه ناخوشایندی اوست (البته کیفر، معادل گناه است و هرگز بیش از آن نخواهد بود)؛ لیکن با وجود
^ ۱ – ـ سوره انسان، آیه ۸٫
^ ۲ – ـ سوره اسراء، آیه ۲۰٫
^ ۳ – ـ سوره شوری، آیه ۴۰٫
۴۶۶
قرینه، به معنای خصوص گناهان کوچک است: ﴿اِن تَجتَنِبوا کَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُکَفِّر عَنکُم سَیِّءاتِکُم) ۱ به قرینه تقابل، ﴿سَیّئات﴾ به معنای گناهان کوچک است.
تذکّر: اگر کسی از گناهان بزرگ اجتناب نکرد مشمول آیه تکفیر نیست، چنانکه اگر از هر دو گناه پرهیز کرد فوق شمول آیه است و اگر مرتکب گناه بزرگ شد نه گناه کوچک باز مشمول آیه نیست، زیرا گناه بزرگ او بخشوده نمیشود و گناه کوچک هم که منتفی است و اگر مرتکب گناه کوچک شد نه بزرگ مشمول عفو روز حساب میشود؛ اما اینکه آیا در دنیا هم بالفعل بخشوده شده باشد روشن نیست. در آیه مورد بحث به جهت نبودِ قرینه، ﴿سَیّئات﴾ به معنای مطلق گناهانِ بزرگ و کوچک است؛ امّا با وجود کلمه ﴿مِن﴾ که ظاهر در تبعیض است برخی از گناهان آنها تکفیر میشود نه همه آنها. آیا آن بعض، خصوص گناهان کوچک است یا نه؟ احتمال زاید بودن حرف ﴿مِن﴾ مطرح است.
هشدار به اخلاص در عمل
گاه انسان به جهت نشناختن خود و بسیاری از خاطرات و انگیزههای پنهانیاش، خود را میفریبد و در حالی که در نهان خانه قلب، مشغول ارضای غریزه جاهطلبی است، سبب تصدّق علنی خود را تشویق و ترغیب دیگران به این کار ذکر میکند؛ لیکن خدای سبحان از پیدا و پنهان و نیز نهانِ نهان انسان که خودش هم آن را تفصیلاً نمیداند، به خوبی آگاه است: ﴿یَعلَمُ السِّرَّ
^ ۱ – ـ سوره نساء، آیه ۳۱٫
۴۶۷
واَخفی) ۱
انسان، لحظه به لحظه باید به درون خود سرزند و آن را گردگیری کند تا شیطان نتواند قلب او را به تصرّف درآورد و باید بداند که خداوند به اعمال او آگاهی دقیق دارد: ﴿واللهُ بِما تَعمَلونَ خَبیر) ۲
اشارات و لطایف
۱٫ آگاهی انسان کامل از خصوصیتهای ابداء و اخفای صدقه
جهر و اخفات نماز تعبداً معین شده است، به طوری که ترک عمدی آنها جایز نیست؛ امّا جهر و اخفا، و عَلَن و سرّ صدقه تعیین نشده است، بلکه موردی است و شخصِ متصدّقْ بیاطلاع از علل و عوامل آن نیست و قرآن حکیم به هر دو قسم آن دعوت کرده است: ﴿… فَهُوَ یُنفِقُ مِنهُ سِرًّا وجَهرا) ۳ البته ذکر خدا به طور اخفاء و سرّ مطلوبتر است: ﴿واذکُر رَبَّکَ فی نَفسِکَ تَضَرُّعًا وخیفَهً ودونَ الجَهرِ مِنَ القَول) ۴
انسان کامل که از خصوصیتهای سرّ و علن آگاه است هر صدقهای را مطابق ویژگی پنهان و پیدای آن عطا میکند و فعل معصوم(علیهالسلام) گرچه حجت است لیکن در مواردی که رعایت خصوصیت معتبر است و خصوصیتها متفاوتاند هرگز نمیتوان فعل خاصِ انجام پذیرفته از معصوم مخصوص در زمان ویژهای را الگو قرار داد چون صرف فعل اطلاق ندارد.
^ ۱ – ـ سوره طه، آیه ۷٫
^ ۲ – ـ سوره بقره، آیه ۲۳۴٫
^ ۳ – ـ سوره نحل، آیه ۷۵٫
^ ۴ – ـ سوره اعراف، آیه ۲۰۵٫
۴۶۸
سرّ آگاهی انسان کامل معصوم(علیهالسلام) از خصوصیتهای ممتاز ابداء و اخفای صدقه این است که وی مظهر تام خدای علیم است. آنچه در پایان آیه مورد بحث آمده: ﴿واللهُ بِما تَعمَلونَ خَبیر﴾ ناظر به علم اصیل خدای سبحان است و انسان کامل مظهر چنین علیمی است، از اینرو هم از گزند و آسیبهای مانع قبول تصدق با خبر است و هم از فضیلت هریک از ابداء و اخفای آن در مورد مناسب خویش.
۲٫ ملاک برتری تصدّق مخفی
خود انفاقکننده، صدقه علنی را از دیگران نمیپذیرد؛ یا با اغماض و اکراه آن را میپذیرد، پس بهتر است هنگام انفاق به فقیر، پنهانی تصدّق کند، زیرا وجود عواطف و احساسات میان فقیر و دیگران مشترک است. این معیار، همان ملاک وجدانی و نفسانی است که در بحث انفاق از مال خوب و طیّب هم مطرح شد: ﴿ولاتَیَمَّموا الخَبیثَ مِنهُ تُنفِقونَ ولَستُم بِءاخِذیهِ اِلاّ اَن تُغمِضوا فیه) ۱
عاملی که انسان را در مورد تصدق مخفی، به تصدّق آشکار وامیدارد، ارضای حبّ جاه درونی برگرفته از وساوس شیطان است، چنانکه انگیزه او در صدقه مخفیانه، حکمت الهی است که بدان دست یافته است. البته فرق بین تصدق به نهادها و سازمانها و مراکز خیری و بین تصدق به اشخاص ملحوظ خواهد بود، زیرا جریان عواطف، تکریم گیرنده و صیانت کیان مؤمنِ نیازمند، در کمک به مراکز عمومی مطرح نیست.
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۲۶۷٫
۴۶۹
۳٫ مقدم داشتن فقیر آبرومند
یکی از مصارف صدقات، فقیراناند: ﴿اِنَّمَا الصَّدَقتُ لِلفُقَراءِ والمَسکین) ۱ لیکن همانگونه که در دَوَران امر میان انفاق از مال طیّب یا خبیث و انفاق در سرّ یا عَلَن، انفاق سرّی از مال طیّب مقدّم است، هنگام دَوَران انفاق به فقیرِ معروف به فقر یا به محتاج آبرومند که به سبب عفّت، خود را توانگر جلوه میدهد یا دیگران او را توانگر میپندارند، فقیر آبرومند را باید مقدم داشت. این مطلب را میتوان از آیه ﴿… یَحسَبُهُمُ الجاهِلُ اَغنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعرِفُهُم بِسِیمهُم… ) ۲ استظهار کرد.
۴٫ برتری صدقه پنهانی
بعضی از مسائل فقهی، راه نجات از ریا را یاد میدهد؛ مانند فتوا به رجحان نماز واجب در مسجد و بهتر بودن نماز مستحبی، اعمّ از نوافل عادی، مرتّب و غیر مرتّب و مبتدئه و غیر مبتدئه، در منزل که در بحث مکان نمازگزار آمده است. آری بعضی از نوافل مخصوص مساجد است؛ مانند نماز تحیت یا نماز در ایام اعتکاف.
راز فتوای یاد شده این است که پنهان داشتن نماز مستحبی بهتر از آشکار ساختن آن است تا انسان از خطر ریا حفظ شود، وگرنه در مکانی که شخص تنهاست و مسجد نیز هست، خواندن نماز مستحبی در مسجد رجحان دارد، زیرا خطر ریا منتفی است. البته درباره زنان، مخصوصاً زنان جوان، خواندن
^ ۱ – ـ سوره توبه، آیه ۶۰٫
^ ۲ – ـ سوره بقره، آیه ۲۷۳٫
۴۷۰
نماز واجب در منزل رجحان دارد و با نماز آنان خانه از محرومیت عبادی خارج میشود و همین حکمتِ محروم نماندن خانه میتواند سبب رجحان ادای نافله مردان در منزل باشد.
در باب زکات نیز اِظهار زکاتِ واجب و اِخفای زکاتِ مستحب و صدقههای مستحبی، مستحب است؛ لیکن اِظهار زکاتِ واجب، به قول مطلق مستحب نیست، بلکه استحباب اظهار صدقه واجب در جایی است که مزاحم حیثیّت و آبروی فقیر نباشد، وگرنه برای حفظ حیثیّت و آبروی مستمند، اخفای صدقه، چه واجب و چه مستحب، افضل است، چنانکه آیه مورد بحث هم بر این مطلب دلالت دارد.
مرحوم شهید درباره کسی که به سبب شرم از گرفتن صدقه خودداری میکند، فتوا داده است که صدقه را به عنوان هدیه به او بدهند و پرداختکننده میان خود و خدایش قصد قربت کند ۱٫
بحث روایی
۱٫ اظهار و اخفا در صدقات واجب و مستحب
عن أبی جعفر(علیهالسلام) فی قوله (عزّ وجلّ):﴿اِن تُبدوا الصَّدَقتِ فَنِعِمّا هِی﴾، قال: قلت: «یعنی الزکاه المفروضه». قال: ﴿واِن تُخفوها وتُؤتوهَا الفُقَراء﴾ قال: «یعنی النافله؛ إنّهم کانوا یستحبون إظهار الفرائض و کتمان النوافل» ۲
عن الحلبی عن أبی عبدالله(علیهالسلام) قال: سألته عن قول الله: ﴿واِن تُخفوها
^ ۱ – ـ ر.ک: اللمعه الدمشقیه، ج۱، ص۲۰۲، کتاب الزکاه، الفصل الثالث: فی المستحق.
^ ۲ – ـ الکافی، ج ۴، ص ۶۰٫
۴۷۱
وتُؤتوهَا الفُقَراءَ فَهُوَ خَیرٌ لَکُم﴾، قال: « لیس تلک الزکاه، ولکنّه الرجل یتصدّق لنفسه، و الزکاه علانیه لیس بسرّ» ۱
قال أبو عبدالله(علیهالسلام): «فکلّ مافرض الله عزّ وجلّ علیک فإعلانه أفضل من إسراره، و کل ما کان تطوّعاً فإسراره أفضل من إعلانه؛ ولو أنّ رجلاً یحمل زکاه ماله علی عاتقه فقسّمها علانیه کان ذلک حسناً جمیلا» ۲
[قال الصادق(علیهالسلام)] قال: «الزکاه المفروضه تخرج علانیه و تدفع علانیه و بعد ذلک غیر الزکاه إن دفعته سراً فهو أفضل» ۳
اشاره: در حدیث اول به امر عام استدلال شده است که در صورت مزاحمت تصدق علنی با آبروی فقیر، اخفای آن افضل است، زیرا اظهار صدقه واجب رجحان نفسی دارد نه رجحان مطلق، یعنی صدقه واجب در حد ذات خود اظهار شود خوب است، پس اظهار زکات به قول مطلقْ مستحب نیست؛ چنانکه افضلیت اخفای صدقه مستحبی هم نفسی است؛ یعنی «اخفاء» به خودی خود خوب و بهتر از اظهار است؛ ولی اگر عوارض ولواحق دیگری در کار باشد که ملاکهای بهتری دارند، اظهار افضل است.
طبق حدیث دوم، آیه مورد بحث درباره زکات واجب نیست، زیرا زکات واجب علنی است نه سری. گفتنی است که جمله «الزکاهُ علانیهٌ لیس بسرّ» در این روایت، مطلق است و شامل مصرفی که فقیر و غیر آن است میشود؛ ولی چون در ذیل آیه آمده است که ﴿واِن تُخفوها وتُؤتوهَا الفُقَراء﴾، اگر مورد مصرف صدقه، فقیر باشد، اخفا افضل است، هرچند صدقه واجب.
^ ۱ – ـ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۱۵۱٫
^ ۲ – ـ الکافی، ج ۳، ص ۵۰۱٫
^ ۳ – ـ تفسیر القمی، ج۱، ص۹۳ ـ ۹۲؛ وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۱۱٫
۴۷۲
حدیث سوم، نکات زیر را در بردارد:
۱٫ مفاد حدیث به صورت قضیه موجبه کلیه بیان شده و بدین لحاظ درباره نماز نیز صادق است؛ ولی به قرینه آیه ﴿اِنَّمَا الصَّدَقتُ لِلفُقَراءِ والمَسکین) ۱ که روایت مزبور ذیل آن وارد شده و بدین سبب روایت میتواند مربوط به خصوص صدقات باشد یا اطلاق از آن فهمیده نشود، در مورد نماز و مانند آن قابل استدلال نیست.
۲٫ برتری اظهار صدقه واجب، برای این است که سبب تعظیم شعائر دینی و دوری انسان از تهمت است؛ همچنین در صدقه واجب، صدقه دهنده به ریاکاری متهم نمیشود، زیرا همه میدانند که او انجام وظیفه میکند؛ مانند کسی که در مسجد نماز واجب را میخواند، از این رو امام صادق(علیهالسلام) حمل زکات واجب بر دوش به صورت آشکار را کاری پسندیده و نیکو دانستهاند.
۳٫ مضمون این روایت با ظاهر آیه مورد بحث تعارض دارد و نسبت میان آیه و روایت، عموم و خصوص من وجه است، زیرا مفاد روایت این است که اظهار صدقه واجب افضل است چه به فقیر داده شود و چه به مصرف دیگر از مصارف معهود صدقه برسد؛ ولی مفاد آیه این است که اگر مصرف صدقه، فقیر باشد اخفا افضل است، خواه آن صدقه واجب باشد و خواه مستحب. البته اگر ظهور روایت در مورد اجتماع، قویتر از ظهور آیه باشد همان معیار خواهد بود.
مفاد حدیث چهارم، مانند روایت اخیر، مطلق است و نسبت آن با آیه مورد بحث، عام و خاص من وجه است، و حکم تقدیم اظهر در مورد اجتماع، همان است که گفته شد.
^ ۱ – ـ سورهتوبه، آیه ۶۰٫
۴۷۳
چکیده بحث
از نوع روایاتی که در آنها از آیه مورد بحث سؤال شده است، برمیآید که مراد از ﴿واِن تُخفوها وتُؤتوهَا الفُقَراء﴾ زکات واجب نیست، بلکه صدقه مستحبی است. از بعضی روایات هم بر میآید که در صدقه واجب، به فقیر یا غیر فقیر، اظهار افضل است؛ لیکن چون فضل درجاتی دارد، روایات در موردی است که گرفتن صدقه علنی برای فقیر، عادی باشد، وگرنه در مورد فقیری که جز با اغماض، صدقه را نمیپذیرد، اخفای آن افضل است، بلکه هر چه مخفیتر بهتر؛ به گونهای که خود فقیر هم آگاه نشود که صدقه گرفته است؛ حتی دست راست صدقه دهنده از تصدّق دست چپ آگاه نشود: «سبعه یظلّهم الله فی ظلّه یوم لا ظلّ إلاّ ظلّه… و رجل تصدّق بصدقه فأخفاها حتّی لم تعلم یمینه ما تنفق شماله» ۱
۲٫ اجر صدقه پنهان و آشکار
قال الصادق(علیهالسلام): «صدقه اللیل تطفیء غضب الرب و تمحو الذنب العظیم و تهوّن الحساب، و صدقه النهار تزید فی العمر و تثمر المال» ۲
اشاره: شب و روز غالباً ملازم با سرّ و علن است؛ ولی نسبت میان شب و روز و سرّ و علن، عموم و خصوص من وجه است. این مطلب در آیه ﴿اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم بِالَّیلِ والنَّهارِ سِرًّا وعَلانِیَه… ) ۳ بحث خواهد شد.
٭ ٭ ٭
^ ۱ – ـ کتاب الخصال، ص۳۴۳؛ مجمع البیان، ج۲ ـ ۱، ص۶۶۳؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۳۹۸٫
^ ۲ – ـ المقنعه، ص ۲۶۱؛ وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۱۱٫
^ ۳ – ـ سوره بقره، آیه ۲۷۴٫
۴۷۴
بازدیدها: 406