مفهوم شناسی عترت

مفهوم شناسی عترت

خانه / قرآن و عترت / عترت / مفهوم شناسی عترت

«عترت» در لغت به معنای خویشاوندان نزدیک و خصوصی و ذرّیه است.[1] چنان‌چه ارباب لغت گفته‌اند: «عِتْرَة الرجل: أخصّ أقاربه»،[2] بنابراین، معناى لغوی عترت، عبارت است از اهل بيت و اولاد و ذرّيّه، نه مطلق خويشاوندان گرچه از اقوام دور باشند. برخی نیز گفته‌اند: «العترة: ولد الرجل و ذريته من صلبه»،[3] که ناظر به مصداق آشکار خویشاوندان نزدیک و خصوصی است. البته بايد دانست؛ آنچه را كه اهل لغت در كتاب‌های خود در معنای عترت ذكر می‌نمايند، موارد استعمال الفاظ است كه اعمّ از حقيقت و مجاز است و با آن نمی‌توان معانى حقيقی را به دست آورد.

مفهوم شناسی عترت

مقدمه:

امروز در روی زمین، کسی که مانند پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امامان پیشین(علیهم السلام) آگاه و عالم به همة علوم قرآن باشد، غیر از امام عصر ـ صلوات الله علیه ـ وجود ندارد و بعد از این نیز تا روز قیامت کسی نخواهد بود. این خاندان، راسخان در علم اند. پس اگر تفسیر قرآن از غیر راه اهل بیت (علیهم السلام) باشد، باطل و مردود است.

بعضی از امور، در زمرة محکات (امور تردید ناپذیر) قرآن و سنت خاتم پیامبران(صلی الله علیه و آله) شمرده می شود، در حالی که ممکن است غبار زمان و نسیان بر آن نشسته باشد؛ مانند فرمودة رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حدیث گران سنگ ثقلین که عالمان هر دو مذهب ـ عامه و شیعه ـ آن را به طور اجماع قطعی الصدور می دانند. آن حضرت در حدیث ثقلین بیان فرمودند:

إنّی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ـ أهل بیتی ـ ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا و لن تزلّوا.

من در میان شما دو چیز سنگین گران بها را به جا می گذارم؛ کتاب خدا و عترت ـ اهل بیت ـ ام. مادامی که به آن دو چنگ بزنید، هرگز گمراه نخواهید شد و هرگز نخواهید لغزید.

این روایت شریف، از جمله روایات متواتر است و فراتر از یکصد روایت در کتاب های معتبر شیعه و سنی با همان مضمون بیان شده است و بیشتر آنها نیز تواتر لفظی دارند.

 پس از درک مسلم و متواتر بودن حدیث ثقلین، لازم است به چند نکتة مهم که از آن اتخاذ می شود، توجّه شود:

اول، قرآن و عترت، مورد وصیت پیامبرند، و آن حضرت(صلی الله علیه و آله) کاملاً به آنها نظر داشته است.

دوم، عترت و قرآن توأم با هم هستند.

سوم، مراد از عترت، اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستند. که «آیة تطهیر» در شأن ایشان نازل شده، دلیل بر عصمت و طهارت آنهاست.

چهارم، تمسک به عترت(علیهم السلام) موجب هدایت و رستگاری و سبب منحرف نشدن از راه حق و نلغزیدن همیشگی است. و راه نجات، انحصاراً در تمسک به ایشان و پیروی از اوامر و نواهی یشان می باشد.

به گواهی روایات معتبر رسیده از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) مراد از اهل بیت(علیهم السلام)، وجود مبارک امیرالمؤمنین، حضرت صدیقة کبری ـ فاطمة زهرا ـ حضرت امام حسن و حضرت امام حسین و نه نفر از اولاد امام حسین(علیه السلام) اند. جز این حضرات،  احدی عالم به همة علوم و حقایق قرآن و سنت پیغمبر نیست. همة علوم قرآن، پس از پیغمبر(صلی الله علیه و آله) نزد عترت بوده، بیان آن نیز با خود آنان است. به این دلیل است که قرآن مجید به تنهایی و بدون بیان پیامبر و امام منصوب از جانب خدا و منصوص از پیامبر، برای هدایت بشر کافی نیست.

پیغمبر و امام اند که راهنمای به سوی قرآن هستند و هر چه می فرمایند، از قرآن خارج نیست. و قرآن نیز راهنمای به سوی ایشان است.

امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیة شریفة: إنّ هذا القرآن یهدی للّتی هی أقوم.2 قطعاً این قرآن به [آیینی] که خود پایدارتر است، راه می نماید. فرمودند: یعنی این قرآن به سوی امام راهنمایی می کند.

همچنین از حضرت سجاد(علیه السلام) روایت شده است که فرمودند:

هیچ امامی از ما نیست جز آنکه معصوم است و عصمت در ظاهر خلقت شناخته نمی شود. از این جهت است که امام، باید منصوص باشد.

بنابراین مضمون حدیث ثقلین، وجوب عصمت عترت است، اما بیشتر مردم این معنا را نمی دانند. دلیل آن نیز این است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند، کسی که متمسّک به ایشان شود، هرگز گمراه نمی شود و نمی لغزد.

پس هیچ شکی نیست که شخصی که به او چنگ می زنند، باید معصوم واقعی باشد؛ زیرا غیر معصوم مبرّای از خطا نیست، بلکه امکان دارد خطای عمدی نیز مرتکب شود، و کسی را که به او چنگ زده، به گمراهی بیندازد. بنابراین حدیث، علاوه بر آیة تطهیر، نیز عصمت ایشان ثابت و متیقّن می باشد.

در این نوشتار به دنبال معنای حقیقی «عترت» در فرمایشات پیامبر اسلام،  اهل‌بیت در قرآن و روایات،  صفات اهل‌بیت،  منظور از اهل بیت ، واژه اهل‌بیت در آیات،  بررسی آیه تطهیر، آیاتی در شأن اهل بیت علیهم السلام بوده تا آگاهی و علم ما که مقدمه و پلی ست برای تسلیم و سرسپردگی به این ذوات مقدسه،کامل شود تا در مسیر بندگی و کمال قرار بگیریم .

مفهوم شناسی عترت:

 «عترت» در لغت به معنای خویشاوندان نزدیک و خصوصی و ذرّیه است.[1] چنان‌چه ارباب لغت گفته‌اند: «عِتْرَة الرجل: أخصّ أقاربه»،[2] بنابراین، معناى لغوی عترت، عبارت است از اهل بيت و اولاد و ذرّيّه، نه مطلق خويشاوندان گرچه از اقوام دور باشند. برخی نیز گفته‌اند: «العترة: ولد الرجل و ذريته من صلبه»،[3] که ناظر به مصداق آشکار خویشاوندان نزدیک و خصوصی است. البته بايد دانست؛ آنچه را كه اهل لغت در كتاب‌های خود در معنای عترت ذكر می‌نمايند، موارد استعمال الفاظ است كه اعمّ از حقيقت و مجاز است و با آن نمی‌توان معانى حقيقی را به دست آورد.[4]

ارباب لغت در ذیل واژه «عترت» علاوه بر معنای لغوی، به تعیین مصداق عترت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز تصریح کرده‌اند؛

  • زبیدی در تاج العروس می‌گوید: مشهور و معروف آن است كه عترت رسول خدا، اهل بيت او هستند، و ايشانند همان کسانی كه زكات و صدقه واجبه بر آنها حرام است و آنانند مراد از ذوى القربى كه بر ايشان خمس معيّن گرديده است، خمسى كه در سوره انفال[5] آمده است.[6]
  • ابن اعرابی می‌گويد: عترت پيغمبر صلی الله علیه و آله فرزندان حضرت فاطمه بتول(سلام الله علیها) می‌باشند.[7] از ابو سعيد روایت شده است: عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله عبد المطلّب و فرزندان او می‌باشند.[8] همچنین گفته شده است: عترت او، اهل بيت او هستند كه نزديک‌ترين افراد به او می‌باشند و ايشان عبارتند از اولاد پیامبر صلی الله علیه و آله و على و اولاد او علیهم السلام.[9]
  • ابن ابى الحديد در شرح این گفتار أمير المؤمنين علی(علیه السلام) که «فَأيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ؟! وَ كَيْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيّكُمْ؟!»،[10] می‌گويد: مراد از عترت رسول خدا، نزديک‌ترين اهل او و نسل او می‌باشد، و صحيح نيست سخن كسى كه می‌گويد: مراد، خويشاوندان حضرت است گرچه دور باشند. و گفتار ابو بكر را كه در روز سقيفه يا پس از آن گفت: «ما عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله هستيم و همچون پوست تخم مرغى كه از رسول خدا خالى شده باشد می‌باشيم»،[11] بايد فقط بر طريق مجاز گرفت، چرا كه آنان نسبت به شهرهای دوردست و قبايل گوناگون و مختلفى كه در شهرها و نواحى زندگى می‌كنند، عترت او هستند نه در حقيقت و واقع امر. آيا نمی‌بينى كه عَدْنَانى به قَحْطَانى مفاخرت و مباهات می‌كند و می‌گويد: «من پسر عموى رسول خدا هستم»؟![12] او نمی‌خواهد بگويد من پسر عموى واقعى و حقيقى او هستم، بلكه نسبت به قحطانى كه بسيار نسبش دور است می‌خواهد بگويد گویا من پسر عمّ وى می‌باشم، و اين كلمه «ابن‏عمّ» را مجازاً استعمال نموده و بدان لب گشوده است.

عترت در بيان رسول خدا صلی الله علیه و آله :

هنگام گفتن: «إنّى تَاركٌ فِيكُمُ الثّقَلَيْنِ»، فرمود: «عِتْرَتى أهْلَ‏بَيْتِى‏» و در وقت ديگر نيز روشن نمود كه اهل او كيست در حالى كه كِساء را بر رويشان انداخت، در آن زمانى كه این آيه نازل شد: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» این گونه دعا کرد: «خدایا! اينان اهل بيت من می‌باشند پس رجس و پليدى را از ايشان ببر!»[13]

و در اين خطبه أمير المؤمنين(علیه السلام) كه می‌فرمايد: «وَ فِيكُمْ عِتْرَةُ نَبِيّكُمْ»، خودش و دو پسرش را اراده کرده است. و در حقيقت اصلْ خود اوست، و دو پسرانش تابع او هستند و نسبتشان به او مانند نسبت ستارگان درخشان است با طلوع خورشيد جهانتاب.[14]

خلاصه؛ از دیدگاه شیعه –با توجه به روایات- مقصود حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله از، «عترتی» خصوص وجود مقدّس أميرالمؤمنين علی(علیه السلام)، فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، امام حسن، امام حسين(علیهماالسلام) و نُه فرزند يكى پس از ديگرى از ذرّيه امام حسين(علیه السلام) است كه آخرين آنها حضرت امام مهدی(عج) می‌باشد.[15]

[1]. جزری، ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج ‌3، ص 177، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ اول، 1367ش؛ ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی‏، سید احمد، ج ‌3، ص 395، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش.

[2]. النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج ‌3، ص 177.

[3]. مجمع البحرین، ج ‌3، ص 395؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج ‌7، ص 186، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ اول، 1414ق.‌

[4]. حسینی تهرانی، سید محمد حسین، امام شناسی، ج ‏13، ص 419، نشر علامه طباطبایی، مشهد، چاپ سوم، 1426ق.

[5]. انفال، 41.

[6]. تاج العروس من جواهر القاموس، ج ‌7، ص 186.

[7]. همان.

[8]. همان.

[9]. همان.

[10]. «پس كجا شما را در وادى سرگردانى و تحيّر می‌برند؟ و چگونه شما متحيّر شده و راه را گم كرده‌ايد در حالى كه در ميان شما عترت پيغمبر شما وجود دارد؟!»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صالح، صبحی، ص 119 – 120، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.

[11]. «نَحْنُ عِتْرَةُ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه و آله وَ بَيْضَتُهُ الّتِى فُقِأَتْ عَنْه».

[12]. «أنَا ابْنُ‏عَمّ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه و آله».‏

[13]. «اللّهُمّ هَؤُلَاءِ أهْلُ‏بَيْتِى فَأذْهِبِ الرّجْسَ عَنْهُمْ!».

[14]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل،‏ ج ‏6، ص 375 – 376، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق.

[15]. ر.ک: «اهل بیت»، سؤال 829؛ «دلایل اعتقاد به امامت و امامان»، سؤال 321؛ «انحصار امامت در نسل پیامبر»، سؤال 2969.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *