رژیم اسرائیل،از هجوم به احتیاط | دکتر سعداله زارعی

رژیم اسرائیل،از هجوم به احتیاط | دکتر سعداله زارعی

خانه / اختصاصی هیأت / رژیم اسرائیل،از هجوم به احتیاط | دکتر سعداله زارعی

رژیم اسرائیل،از هجوم به احتیاط

به موازات بحث هر روزه از اعمال محدودیت علیه مقاومت لبنان، تماس‌های مختلفی از سوی طرف‌هایی که دنبال اعمال محدودیت می‌باشند، با حزب‌الله گرفته می‌شود. آخرین نمونه آن تماس مقامات فرانسوی و آمریکایی با حزب الله برای جلوگیری از عملیات تلافی‌جویانه آن در پاسخ به هدف قرار گرفتن «علی کامل محسن»، عضو حزب‌الله در جریان حمله رژیم صهیونیستی به جنوب دمشق بود. کما اینکه در جریان استعفای «حسان دیاب» نخست‌وزیر، فرانسوی‌ها تماس‌های مکرری با حزب‌الله داشتند تا درباره گزینه بعدی نخست‌وزیری انعطاف نشان دهد و این در حالی است حزب‌الله هیچ‌گاه تمایلی به تشکیل دولتی متحد خود در بیروت نداشته است.

رژیم اسرائیل،از هجوم به احتیاط
رژیم اسرائیل،از هجوم به احتیاط

 

رژیم صهیونیستی در مواجهه با حزب‌الله لبنان در وضعیت «احتیاط» به سر می‌برد. یک روز پس از آنکه علی کامل محسن مورد هدف جنگنده‌های رژیم صهیونیستی قرار گرفت و به شهادت رسید، مقامات ارشد رژیم در دو حزب لیکود و آبی ـ سفید در تماس با «گوترش» دبیر کل سازمان ملل درصدد برآمدند حزب الله را متقاعد کنند که تعمدی در به شهادت رساندن یک عضو حزب‌الله در کار نبوده است. آنان از طریق واسطه‌ها به حزب الله اطمینان دادند که برنامه‌ای برای حمله به نفرات حزب‌الله در دستور کار ندارند. در این میان «گابی اشکنازی» وزیر خارجه در مصاحبه‌ای اعلام کرد، «واکنش حزب‌‌‌الله باید به اندازه اتفاقی که افتاده باشد و فراتر نرود». همزمان، رژیم صهیونیستی از ترس واکنش حزب‌الله، مقادیر زیادی نیرو  و تجهیزات نظامی به مرزهای شمالی فلسطین اشغالی گسیل کرد که روزنامه‌ هاآرتص، این حجم را بعد از جنگ 33 روزه 1385 بی‌سابقه دانست و جالب این است که یک روزنامه اسرائیلی فاش کرد که نتانیاهو طی ابلاغیه رسمی از فرماندهی نیروهای اعزامی به شمال فلسطین خواسته است، در مقابل آرایش و تحرک نظامی حزب‌الله در آن سوی مرز حساسیتی نداشته و به سمت آن شلیک نکنند. این در حالی است که تا پیش از این اسرائیل رفت و آمد نیروهای حزب‌الله در نوار مرزی را خط قرمز خود اعلام کرده و به همین دلیل نیروهای «کلاه آبی» وابسته به سازمان ملل در 14 سال گذشته تا عمق 5 کیلومتری داخل لبنان حضور داشتند. این تحولات نشان می‌دهد، اسرائیل یک گام از ایجاد موازنه نظامی با حزب‌الله عقب نشسته و به مرحله «عدم  درگیری» رسیده است.

«ناصر قندیل» یک تحلیلگر لبنانی در یادداشتی که در 22 مرداد 99 در روزنامه لبنانی «البناء» به چاپ رسید، نوشت رویکرد سیاست باز فرانسه و آمریکا در برابر حزب‌الله نشان می‌دهد در فضای داخلی لبنان به بن‌بست رسیده‌اند و به جای بحث از دولتی مستقل ـ به معنای خلع ید احزاب و اقوام لبنانی ـ از مشارکت همگانی در دولت آینده حرف می‌زنند و حال آنکه حزب‌الله به طور اصولی با دولت همگانی موافق است و در جریان استعفای دیاب فقط دو ملاحظه را مطرح کرده و آمریکا و فرانسه در گفت‌وگو با حزب‌الله خواستار انعطاف مقاومت در این دو مورد شده‌اند.

کما اینکه وقتی آقای سیدحسن نصرالله در سخنرانی خود از لزوم «گرایش به شرق» در تعاملات خارجی لبنان سخن گفت، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به دست و پا افتادند و این را زنگ خطری برای خود ارزیابی کردند و حال آنکه حزب‌الله کنترل دولت لبنان را در دست ندارد. مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا پس از سخنان سید گفت آمریکا کمک‌های خود به لبنان را ادامه می‌دهد و این نقض آشکار سیاست «تحریم لبنان» بود که آمریکایی‌ها چند سال است به قصد تضعیف مقاومت و رویارو کردن آن با مردم لبنان دنبال کرده‌اند. سخنان دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در کنفرانس پاریس که امانوئل ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه پس از انفجار سه‌شنبه 14 مرداد بندر بیروت برپا کرده بود برای جمع‌آوری کمک به لبنان هم‌ از تظاهر به عقب‌نشینی او از سیاست خود علیه حزب‌الله حکایت می‌کرد. ترامپ در این سخنرانی از تکرار اتهامات علیه حزب‌الله خودداری کرد و به فرانسه اجازه داد تا در بررسی تحولات لبنان با حزب‌الله به عنوان یک طرف مهم تحولات لبنان تماس بگیرد.

علاوه بر پمپئو، «دیوید هیل» دیپلمات برجسته آمریکا در سفر به لبنان درصدد تماس با حزب‌الله برآمد. هیل در این تماس‌ها یک درخواست بیشتر از حزب‌الله نداشت: «از واکنش به اقدام رژیم اسرائیل در به شهادت رساندن علی کامل محسن خودداری کند». «جیمز جفری» نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه که در زمان جنگ33 روزه سفیر آمریکا در لبنان بود و حزب‌الله را به خوبی می‌شناسد، به حزب‌الله پیشنهاد کرد طرح «فریدریک هاف» ناظر به ترسیم مرزهای دریایی لبنان با رژیم صهیونیستی را بپذیرد. براساس این طرح، لبنان و رژیم اسرائیل در خط مرزی مشترک مقابل رأس ناقوره لبنان از میدان گازی واقع در این منطقه، برداشت نصف نصف داشته باشند و حال آنکه حزب‌الله این حوزه گازی را متعلق به لبنان می‌داند. صرف نظر از محتوای طرح هاف، تماس آمریکایی‌ها به نمایندگی از رژیم صهیونیستی با حزب‌الله نشان‌دهنده پذیرش نقش مقاومت لبنان در پرونده گاز ناقوره است و این در حالی است که ماهیت این موضوع امنیتی ـ نظامی نیست تا مستقیماً به حزب‌الله ارتباط داشته باشد.

اگرچه نمی‌توان گفت آمریکا و فرانسه سیاست تضعیف موقعیت و قدرت حزب‌الله را کنار گذاشته‌اند، اما تغییر لحن و ادبیات آنان در مقابل حزب‌الله از اعتراف به ناتوانی در پیش بردن مقاصد خود در لبنان خبر می‌دهد. مثلاً آنان در مواجهه با تحولات نیمه دوم مرداد ماه و پس از انفجار در اسکله شماره 12 بندر بیروت و استعفای حسان دیاب، از تأیید نظرات مثلث حریری، جعجع و جنبلاط مبنی بر تشکیل دولت بحران که منظورشان کنار گذاشتن مجلس نمایندگان لبنان در فرایند تشکیل  دولت است، خودداری کرده و مانند حزب‌الله، امل و جریان آزاد ملی لبنان به رهبری نصرالله، بری و عون از لزوم تسریع در تشکیل «دولت وحدت ملی» سخن گفته‌ و در عین حال تلاش کرده‌اند، خواسته‌های خود ر ا در قالب چنین دولتی دنبال نمایند. بعضی محافل لبنانی گفته‌اند آمریکا برای آنکه نشان دهد از تنش با حزب‌الله در لبنان حمایت نمی‌کند، پرونده لبنان را از «دیوید شنکر» معاون وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه به دلیل آنکه به سخت‌گیری در مقابل حزب‌الله شهرت یافت، گرفته و به دیوید هیل معاون وزیر خارجه در امور سیاسی سپرده‌ است. هیل ظرف یک هفته دو بار به بیروت سفر کرده و در دیدار با «جبران باسیل» رئیس جریان آزاد ملی لبنان ملاقات کرد و آن‌گونه که روزنامه الاخبار که به حزب‌الله لبنان نزدیک است، می‌گوید، نرمش در برابر تحولات لبنان را به او اطلاع داده است. آمریکایی‌ها در همان حال در دیدار با مقامات لبنانی از موافقت خود با واگذاری ده میلیارد دلار کمک‌های فوری از صندوق بین‌المللی پول خبر داده‌اند که البته با توجه به خلف وعده‌های مکرر قبلی آمریکا، با  تردید به این وعده نگریسته شده است. گفته می‌شود لبنان در جریان انفجار مهیب سه‌شنبه بیروت غربی لااقل 15 میلیارد دلار خسارت دیده است.

اعتراف به قدرت حزب‌الله هم در واکنش به رژیم صهیونیستی و هم در عرصه داخلی لبنان حزب‌الله را به عنوان یک «قدرت تثبیت‌شده» در کانون تحولات لبنان و منطقه قرار داده است.

وضعیت رژیم صهیونیستی در زمانه کنونی، «پیچیدگی» زیادی پیدا کرده است. این رژیم از 1327 (1948م) که با کمک ویژه اروپا و به طور خاص، انگلیس تأسیس گردید، تا حدود دو دهه پیش در نقطه «تعیین وضعیت منطقه» نشسته بود. کم نیستند تحلیلگرانی که معتقدند جنگ عراق علیه ایران (1359 ـ 1367) منشأ اسرائیلی داشته است و نیز بسیاری از تحلیلگران و ناظران معتقدند روی کار آمدن جرج بوش
(2000 ـ 2008م) منشأ صهیونیستی دارد و باز کم نیستند تحلیلگران و ناظرانی که معتقدند جنگ‌های بزرگی که در فاصله سال‌های 2001 تا 2006 در منطقه رخ داد و کشورهایی به اشغال قوای نظامی آمریکا و انگلیس درآمدند، جنگ‌هایی ذاتاً اسرائیلی بوده‌اند، کما اینکه بسیاری از تحلیلگران اتفاقات کوچک‌تر از اینها  نظیر کشته شدن ضیاءالحق، رئیس‌جمهور اسبق پاکستان را نیز کار اسرائیلی‌ها می‌دانند. برای اکثر این موارد علاوه بر دیدگاه‌‌های کارشناسی، اسناد هم وجود دارند. این نقش‌آفرینی‌ها با نقشی که در 1948 برای اسرائیل در آسیا ترسیم شده، تطبیق هم می‌کند. دیوید بن گوریون اولین نخست‌وزیر اسرائیل با صراحت گفته بود «اسرائیل دروازه سیطره اروپا و آمریکا بر آسیاست». اما می‌توان در جمع‌بندی محصول رژیم اسرائیل با قاطعیت گفت این نقش‌آفرینی در دو دهه اخیر برای غرب رضایت‌بخش نبوده است. کمااینکه جنگ‌های افغانستان و عراق به نتیجه مناسبی نرسیده و حتی به قدرت بیشتر دشمنان آمریکا منتهی شده‌اند. علاوه بر آن برخلاف گذشته، جنگ‌ها و درگیری‌هایی که خود اسرائیلی‌ها در دو دهه اخیر به راه انداخته‌اند، بدون استثناء با شکست ارتش و دستگاه سیاسی اسرائیل تمام شده و به تقویت دشمنان اسرائیل در منطقه منجر شده‌‌اند و در هر جنگ، رژیم صهیونیستی یک گام به عقب برگشته است.

از نظر تئوری و راهبرد هم اسرائیل طی دو دهه اخیر تغییرات عمده‌ای کرده است. تا پیش از دو دهه اخیر، استراتژی امنیتی اسرائیل، «برتری مطلق» بر ارتش‌های منطقه (از پاکستان تا مراکش) بود و بر این اساس، به برترین قدرت نظامی هوایی منطقه تبدیل شده بود و به عنوان چهارمین نیروی هوایی دنیا با مخاطبان سخن می‌گفت و واقعاً هم این‌طور بود و بر این اساس این رژیم توانست در جنگ ژوئن 1967 طی شش روز ارتش‌های بزرگ مصر و سوریه که از سوی یگان‌های عراقی، اردنی و لبنانی هم حمایت می‌شدند، متلاشی نماید و چندین دهه با استناد به آن، موقعیت نظامی خود در منطقه را تثبیت کند. کما اینکه به خصوص در منطقه عربی این برتری پذیرفته شد و به «ترک مخاصمه» با «اسرائیل غاصب» منجر و دو جلوه «مذاکرات صلح» (مدل مصر) و «آتش‌بس دائمی» (مدل سوریه) پدیدار شد.

پیروزی ایران در جنگ تحمیلی به این وضع خاتمه داد. پیروزی ایران در جنگی که با توجه به پشتیبانی چندبعدی عربستان، اردن، کویت و… از صدام حسین، ابعاد منطقه‌ای و با توجه پشتیبانی آشکار تسلیحاتی روسیه، اروپا و آمریکا، ابعاد بین‌المللی هم داشت، «قدرت نظامی» را در منطقه جابه‌جا نمود. خود اسرائیلی‌ها زودتر از دیگران و بلافاصله پس از عملیات بیت‌المقدس در سوم خرداد 1361، متوجه این نکته شد و لذا به زودی به لبنان حمله کرد و تا شمال بیروت پیش رفت و عملاً این کشور را اشغال نظامی نمود تا از جابه‌جایی قدرت نظامی در منطقه جلوگیری نماید و این در حالی بود که این رژیم به خوبی می‌دانست که اشغال لبنان برخلاف موارد قبلی، این بار با مقاومت جدی مواجه می‌شود. اما گمان می‌کرد هزینه‌های انسانی و معنوی اشغال لبنان برای اسرائیل قابل تحمل است و از حوادث حتمی دیگر هزینه کمتری دارد. بر این اساس وقتی اسرائیل تا بیروت را به اشغال درآورد، مناخیم بگین نخست‌وزیر وقت اسرائیل در پاسخ به این پرسش که آیا اشغال لبنان دائمی است یا موقت، گفت: «اسرائیل گاوی است با دو شاخ تیز که جز پیشروی نمی‌شناسد». اما البته با حمله به لبنان، «بزرگ‌ترین تهدید امنیتی اسرائیل از دل «بزرگ‌ترین اشتباه اسرائیل» به وجود آمد. با اشغال نظامی لبنان، حزب‌الله در همان ماه‌های اولیه شکل گرفت و 18 ماه بعد به طور رسمی اعلام موجودیت کرد و زنجیره سقوط نظامی اسرائیل و کشورهای غربی‌ حامی این رژیم که در لبنان پادگان‌ها و پایگاه‌های نظامی داشتند، شکل داد. عملیات‌های احمد قصیر، هیثم دبوق، عبدالله عطوی، علی صفی‌الدین، صلاح غندور، علی اشمر، عمار حمود و … به زودی عرصه را بر اسرائیل تنگ کرد و 11 سال پس از شروع عملیات‌های مقاومت، ناگزیر به ترک بخش اعظم مناطق اشغالی لبنان در سال 1375 ـ 1996م ـ شد. پس اسرائیل 14 سال بعد از اینکه گمان کرد با وارد کردن یک «ضربه قاطع نظامی» می‌‌تواند برتری نظامی منطقه‌ای خود را حفظ کند، شکست را پذیرفت. هر چند ایران در حد فاصل 1361 تا 1379 که ارتش رژیم اسرائیل در لبنان بود، هیچ حضور عملیاتی در لبنان نداشت، به دلیل پیوستگی ایدئولوژیکی و سیاسی حزب‌الله به انقلاب اسلامی، به شکست اسرائیل از ایران مشهور شد.

استراتژی نظامی رژیم اسرائیل پس از شکست از حزب‌الله در درگیری‌های 1363 تا 1379 ـ 1984 تا 2000 ـ به استراتژی «موازنه قوا» تغییر کرد، معنای موازنه قوا این بود که قدرت برتر بودن اسرائیل ممکن نیست و این رژیم از مرحله «تهدیدگری» به مرحله «تهدیدپذیری» رسیده و لذا روی «تسلیحات» و نه نیروی انسانی تمرکز خاصی کرد. شعار دولت‌های اسرائیل پس از عقب‌نشینی سال 2000 این بود که نباید ایران و حزب‌الله به سلاح‌هایی دست پیدا کنند که سلاح اسرائیل را تحت‌الشعاع قرار دهد. به عبارت دیگر رژیم اسرائیل نبرد ارتش با ارتش که پیش از این در آن به طور مکرر پیروز شده بود را به ناچار کنار گذاشت و نگران بود که در نبرد سلاح با سلاح نیز نابرابری به ضرر او ایجاد شود. بر این اساس از سال 2000، اسرائیل از یک‌سو روی پروژه اتمی «دیمونا» در استان بئرالسبع توجه ویژه‌ای نشان داد و از سوی دیگر خط سیر تسلیحاتی ایران و حزب‌الله را به شدت دنبال می‌کرد و هر جا که می‌توانست به آن ضربه می‌زد. اما این استراتژی که جنبه پدافندی داشت، هر چند هزینه‌هایی را به جبهه مقاومت تحمیل نمود، چندان کمکی به رژیم صهیونیستی نکرد.

رژیم اسرائیل از یک سو پس از آنکه برتری موشکی سپاه در مواجهه با جنگ‌افزارهای آمریکا در منطقه به اثبات رسید و از سوی دیگر پس از آنکه سیدحسن نصرالله در مصاحبه 17 تیر 1398 با شبکه المیادین با صراحت اعلام کرد که به انبوهی از «موشک‌های نقطه‌زن» دست پیدا کرده و در نقاطی از لبنان مشغول تولید آنهاست، متوجه عدم کارآیی سیاست موازنه تسلیحاتی گردید و یک بار دیگر یعنی حدود دو دهه پس از دنبال کردن سیاست موازنه، ناگزیر به تغییر الگوی دفاعی و نظامی خود گردید. پس اسرائیل برتری تسلیحاتی مقاومت را هم پذیرفته است.

25 تیر 99 یک مرکز مطالعات نظامی نزدیک به رژیم اسرائیل در تحلیلی نوشت: «موشک‌های نقطه‌زن همان کار هواپیماهای پیشرفته F5 تا F35 اسرائیل را می‌کنند با این تفاوت که هزینه‌های عملیات‌های موشکی از هزینه‌ عملیات ‌های نیروی هوایی بسیار کمتر و ریسک‌ آن هم بسیار پایین‌تر است». رژیم اسرائیل هم اینک ناگزیر در تلاش است تا تضمین‌هایی برای مواجه نشدن با حمله حزب‌الله به دست آورد و یا عملیات‌های حزب‌الله را به سمتی هدایت کند که با هزینه‌های کمتری برای اسرائیل تمام شود و به خصوص جنبه تهدیدات امنیتی ـ یعنی تهدیدات موجودیتی ـ نداشته باشد.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *