چرائی نه به مذاکره با آمریکا | دکتر یدالله جوانی

چرائی نه به مذاکره با آمریکا | دکتر یدالله جوانی

خانه / سر تیتر اخبار / چرائی نه به مذاکره با آمریکا | دکتر یدالله جوانی

باگذشت بیش از پنج سال ازتوافق بین المللی «برجام» و آشکارشدن خسارتهای فراوان آن به دلیل پایبند نبودن کشورهای اصلی دراین توافق یعنی آمریکا و شرکای اروپایی اش به تعهدات برجامی، همچنان داخل کشورجریانی تلاش می کند، راه رهایی کشور از مشکلات کنونی را، رفتن به سمت مذاکره با آمریکا اعلام کند. درچنین شرایطی، ضرورت دارد نیروهای متعهد به منافع ملی و ارزش های اسلامی، باکار و تلاش و جدیت به هنگام، مانع از تکرار اقدامات خسارت باری چون برجام شوند. ماهیت این اقدامات چیست؟

چرائی نه به مذاکره با آمریکا | دکتر یدالله جوانی

چکیده:

درشرایطی که مشکلات اقتصادی کشور زندگی مردم را تحت فشار قرارداده، گروه ها و جریان هایی راه حل این مشکلات را مذاکره با آمریکا برای برداشتن تحریم ها می دانند. اما در این میان، مذاکره با آمریکا مخالفانی داشته و حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)، ازجمله کسانی هستندکه با مذاکره به شدت مخالف بود و آن را رد می کنند. درچنین فضا و شرایطی، طرفداران مذاکره به شکل های مختلف می خواهند به مردم القا کنند که رهبری به دلیل مخالفت با مذاکره، عامل اصلی مشکلات کشوراست! آیا مطلب درست است؟ یا یک جریان تحریف تلاش می کند به موازات جریان تحریم، آمریکا را در رسیدن به اهدافش در قبال جمهوری اسلامی کمک نماید. بررسی دلایل قطع رابطه آمریکا پس از انقلاب اسلامی با ایران و اعمال تحریم ها از یک طرف، و اینکه چرا آمریکایی ها پس ازسه دهه قطع ارتباط با جمهوری اسلامی، در  دوره اوباما به جمهوری اسلامی پیشنهاد مذاکره برای رفع و کاهش تحریم ها را دادند از طرف دیگر، بسیار کمک می کند تا بتوانیم به پاسخ صحیح برای سوال مذکور دست یابیم. نکته دیگر اینکه، با وجود دلایل فراوان برای اینکه پیشنهاد آمریکا برای مذاکره یک خدعه و نیرنگ بیش نیست؛ تجربه برجام ازسال۱۳۹۴تاکنون است. درحالی که مقام معظم رهبری درسال های ۹۱،۹۲هرنوع مذاکره با امریکا برای حل مشکلات اقتصادی کشور را نه تنها بی فایده، بلکه خسارت بار اعلام می کردند، اما آقای روحانی در وعده های انتخابی سال ۹۲، به گونه ای تبلیغ کرد که با مذاکره با آمریکا می توان همه تحریم ها را برداشت و تمامی مشکلات را حل کرد! نظر به رای مردم به ایشان، مقام معظم رهبری در مذاکره درعین خوبیش نبودن به نتیجه موافقت کردند ودرنهایت مذاکرات مستقیم ایران وآمریکا موجب پدیده ی برجام شد. اکنون درحالی که با گذشت بیش از پنج سال ازبرجام، بی فایده بودن مذاکره با آمریکا مشخص شده،بازهم عده ای تنها راه حل مشکلات کشوررا، مذاکره با آمریکا می دانند.

 

چرائی نه به مذاکره با آمریکا
چرائی نه به مذاکره با آمریکا

مقدمه:

باگذشت بیش از پنج سال ازتوافق بین المللی «برجام» و آشکارشدن خسارتهای فراوان آن به دلیل پایبند نبودن کشورهای اصلی دراین توافق یعنی آمریکا و شرکای اروپایی اش به تعهدات برجامی، همچنان داخل کشورجریانی تلاش می کند، راه رهایی کشور از مشکلات کنونی را، رفتن به سمت مذاکره با آمریکا اعلام کند. درچنین شرایطی، ضرورت دارد نیروهای متعهد به منافع ملی و ارزش های اسلامی، باکار و تلاش و جدیت به هنگام، مانع از تکرار اقدامات خسارت باری چون برجام شوند. ماهیت این اقدامات چیست؟ به طورقطع ماهیت اقدامات ضروری دراین شرایط، راه انداختن جهاد و نهضت تبیین است. باید اهل منبر و خطابه، اهل قلم و صاحبان تریبون و رسانه، فعالان در عرصه ی فضای مجازی، موضوع را جدی گرفته، درخصوص آن روشنگری نمایند. دلیل تاکید بر این روشنگری و بصیرت افزایی چیست؟پاسخ به این پرسش، انگیزه ها را برای راه انداختن جهاد تبیبن و روشنگری تقویت میکند. دلیل اصلی آن است که، انسان گرفتار و غرق مشکلات ،درصورت نداشتن علم و آگاهی صحیح برای رهایی از شرایط سخت، به راحتی مرتکب خطا شده و دست به انتخاب های غلط و نادرست می زند.جهل و نا آگاهی، بزرگترین دشمن انسان درهنگام تصمیم گیری و انتخاب راه است. درموضوع مذاکره با آمریکا، دودیدگاه کلی درکشور وجود دارد:

۱)دیدگاه جریان انقلابی با محوریت مقام معظم رهبری، مبنی برنفی مذاکره با آمریکا به دلیل خسارت با ربودن آن.

۲)دیدگاه مقابل که معتقد است، تنها ازطریق مذاکره با آمریکا، مشکلات کشور درحوزه های مختلف و به ویژه مشکلات اقتصادی را می توان حل کرد.

درواقع یک دیدگاه، نتیجه مذاکره را خسارت و ضرر، و دیدگاه دیگر سود و منفعت میداند!

کدام یک از این دو دیدگاه عالمانه و واقع بینانه است؟ این نوشتار به دنبال پاسخ به این پرسش است.

ماهیت مذاکره در عرف بین الملل

مذاکره از رایج ترین شیوه ها و روش های سیاسی، برای حل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی است. از مذاکره به دلیل تنوع فراوان آن، تعاریف متعددی ارائه شده است.

«پروفسورمارسل مارل» درتعریف مذاکره می گوید: «مذاکره،گفت وگویی برای حل مسأله متنازع فیه بین طرفین اختلاف از طریق توافق، باچشم پوشی احتمالی از قسمتی از ادعاهای اولیه است.» وجود و پدیدائی اختلافات بین دولت ها در عرصه بین المللی به دلیل تضاد و تعارض منافع، امری طبیعی و اجتناب ناپذیراست. در دوران کهن، مهمترین روش حل منازعه توسل به قوه قهریه، زور و جنگ بود. این روش تا مدت ها درحقوق بین الملل مجاز شمرده می شد و بعضی دانشمندان هم، جنگ را یک امر طبیعی و اجتناب ناپذیر در صحنه بین الملل می دانستند. اما به دلیل خسارت های فراوان ناشی از جنگ و توسل به زور، این شیوه به مرور زمان مطرود شمرده شد و روش حل و فصل اختلافات از طریق مسالمت آمیز مورد توجه واقع شد. مذاکره بهترین شیوه ای است که می توان ازطریق آن، منازعات و اختلافات را حل و فصل نمود. درسیاست خارجی کشورها مذاکره یک امر رایج پسندیده و دارای کاربرد فراوان است. باتوجه به آنچه آمده مذاکره روشی برای حل اختلافات و رسیدن به توافق، بانوعی«بده وبستان» است.

جایگاه مذاکره در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

سیاست خارجی، خط مشی و روشی است که دولتها در برخورد با امور و مسائل خارج از کشور برای حفظ حاکمیت و دفاع از موجودیت و تامین منافع ملی خود اتخاذمی کنند. درعرصه بین الملل، سیاست خارجی کشورها از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی برپایه و اساس اصل «نه شرقی نه غربی …»تاکید داشته، حفظ هویت نظام اسلامی، تامین منافع ملی، وپا فشاری برارزش هایی چون ایستادگی در مقابل ظالمان و دفاع از مظلومان را برمبنای سه اصل عزت، حکمت و مصلحت دنبال می نماید. جمهوری اسلامی در سابقه تاریخی ۴۱ سال گذشته خود، نشان داده در امور اختلافی با دیگران، تاکید بر استفاده از روش ها و شیوه های مسالمت داشته و برای مذاکره جهت حل اختلافات اهمیت ویژه ای قائل است. مهم ترین دلیل براین ادعا، اینکه جمهوری اسلامی در۴۱سال گذشته، آغازگر هیچ جنگی نبوده است. اما در این میان، جمهوری اسلامی بر مذاکره ای تاکید داشته و داردکه، اصول و ارزش های جمهوری اسلامی درآن پایمال نگردد. ازدیدگاه مقام معظم رهبری، در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، هیچ گونه گردن کلفتی و ژست ابرقدرتی از هیچکس پذیرفته نیست. کنارنیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند، پافشردن برحقیقت وحمایت از مظلومان و طرفداری از اسلام، ازجمله اصول مستحکم سیاست خارجی محسوب می شودکه جنجال های هوچیگرانه دشمنان هم قادربه منحرف ساختن آن نخواهدبود.

آمریکا درسیاست خارجی جمهوری اسلامی

تاپیش از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا کشوری بود که ایران را به شکل مدرن تحت سلطه خود قرار داده بود و منابع و ذخایر آن را چپاول می کرد. انقلاب اسلامی کشور ایران را از چنگال آمریکا  خارج کرد وبه آن استقلال بخشید. اما با این وجود، جمهوری اسلامی به عنوان یک کشورانقلابی درحوزه سیاست خارجی تنها با رژیم صهیونیستی به دلیل غاصب بودن و رژیم آفریقای جنوبی به دلیل نژادپرستی قطع رابطه کرده، آمریکا ازجمله کشورهایی بودکه باوجود چپاول منابع ملت ایران، جمهوری اسلامی اقدام به قطع رابطه با آن نکرد. اما این آمریکایی ها بودند که به جای توجه به واقعیت های ایران انقلابی و محترم شمردن حقوق ملت ایران ؛ بنا را بر دشمنی گذاشته، شکست انقلاب اسلامی و براندازی جمهوری اسلامی را در دستورکارخودقراردادند. براساس همین سیاست بودکه، آمریکایی ها از روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توطئه ها علیه ملت ایران را، یکی ازپس دیگری آغازکردند.

تبدیل شدن سفارت آمریکا درتهران به لانه و مرکز طراحی توطئه ها و نقشه ها علیه انقلاب اسلامی و نظام نوپای جمهوری اسلامی، سبب گردید این کانون توطئه، به دست دانشجویان مسلمان پیرو خط امام تسخیرگردد. پس  از این اقدام انقلابی دانشجویان که موردحمایت امام (ره) و مردم قرارگرفت؛ آمریکایی ها ضمن قطع رابطه با ایران، جمهوری اسلامی را در فهرست تحریم های خود قرار دادند. حضرت امام (ره) ازاین قطع رابطه استقبال نموده و فرمودند، ما این رابطه را می خواهیم چه بکنیم؛ این رابطه، رابطه ظالم بامظلوم و رابطه گرگ بامیش است.

درخصوص قطع رابطه آمریکا با ایران و شروع تحریم های روزافزون این کشور علیه ملت ایران چند نکته قابل توجه است:

۱)آمریکایی ها تصور می کردند از طریق قطع رابطه، اعمال تحریم ها و طراحی چند اقدام براندازانه از قبیل :تجزیه طلبی، کودتا و جنگ، جمهوری اسلامی در یک مدت کوتاهی ساقط خواهدشد.

۲)جریان های لیبرالیستی و ملی گرای غرب گرا همانند نهضت آزادی و جبهه ملی، از قطع رابطه ایران و امریکا به شدت ناراحت شده، بر این نکته تاکید داشتند که جمهوری اسلامی بدون برخورداری از حمایت های آمریکا، قادربه ادامه حیات نیست.

۳)درگذر زمان و خصوصا بعد از فروپاشی بلوک شرق، افرادی درایران باتوجه به ادعای آمریکایی ها مبنی برتک قطبی شدن جهان با محوریت آمریکا، خواهان مذاکره ایران با آمریکا شدند.

۴)باوجود تشدید فشارها، تحریم ها و اعمال انواع توطئه ها، نه تنها جمهوری اسلامی ساقط نشد و تضعیف هم نگردید، بلکه روز به روز ایران به پیشرفت های جدیدی دست یافت و در مسیر توسعه قدرت قدم برداشت .

ورود ایران به باشگاه هسته ای جهان آن هم درشرایط تحریمی، دست یابی جمهوری اسلامی به دانش فناوری موشکی، پیشرفت های گوناگون درصنایع دفاعی و نظامی، پیشرفت ها در صنایع نانو و علوم پزشکی، تقویت زیرساخت های راهبردی برای توسعه اقتصادی، و پیدایی نفوذ منطقه ای شکفت انگیز برای جمهوری اسلامی باشکل گیری محور مقاومت، همگی برخلاف تصور و برآوردهای آمریکا و متحدین اروپایی و منطقه ای او بوده درچنین شرایطی بودکه آمریکایی ها متوجه اشتباه بودن «سیاست قطع رابطه باایران» شدند.

آمریکادرتکاپوی مذاکره ورابطه باایران

با آشکارشدن شکست قطعی سیاست قطع رابطه و تقابل با ایران از سوی آمریکا در پایان دوران ریاست جمهوری بوش پسر، اندیشکده های آمریکا به دولتمردان این کشور، درپیش گرفتن سیاست مذاکره و تلاش برای برقراری رابطه با جمهوری اسلامی را توصیه کردند. اما در این میان نکته مهم آن است که آمریکا در سیاست جدیدش، همان هدف قبلی را مبنی بر براندازی جمهوری اسلامی و شکست انقلاب تعقیب نمود بر اساس چنین سیاستی بود که پا به قدرت رسیدن دمکراتها و ورود آقای اوباما به کاخ سفید، وی ابراز علاقه برای برقراری رابطه با ایران نمود. درچنین شرایط رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی با بصیرت کامل و درک درست از توطئه جدید آمریکایی ها، اعلام داشتند، دستی که آمریکایی ها به نشانه دوستی به سمت ملت ایران درازکرده اند، ظاهری مخملی دارد؛ لکن باطنش چدنی و برای فریب است.

متاسفانه در داخل کشور، عده ای از گروه های سیاسی و عمدتا وابسته به یک جریان فکری، اظهار نمودندکه آقای اوباما با سیاست جدیدش مبنی بر آمادگی جهت مذاکره با جمهوری اسلامی، یک فرصت برای ملت ایران است.

متاسفانه این گروه ها و بعضا افراد شاخص و برجسته یک جریان سیاسی، با ترجیح منافع فردی و جریانی برمنافع ملی، به جای در پیش گرفتن رویکرد تبیین و روشنگری نسبت به توطئه جدید آمریکا، این رویه را درپیش گرفتند که، ازطریق مذاکره با آمریکا می توان مشکلات اقتصادی کشور را به سرعت حل کرد! در چنین فضایی مردم ایران در معرض یک آزمون بزرگ قرارگرفتند. آزمون داشتن بصیرت و فهم از توطئه جدید آمریکا، با فریب حیله های استکبار را خوردن و تحت تاثیر جریان منفعت گرایی داخلی، با تصور حل مشکلات اقتصادی کشور و ایجادگشایش ها، مذاکره با آمریکا را به عنوان راه حل مشکلات پذیرفتن.

بیانات روشنگرانه مقام معظم رهبری

سال های ۹۰و۹۱را می توان، سال های انتخاب یکی از رویکرد دانست:۱)نفی مذاکره با آمریکا ۲)پذیرش مذاکره با آمریکا. رویکرد اول برنفی مذاکره با آمریکا به این دلیل تاکید داشت که، آمریکا از طریق مذاکره می خواهد اراده خود را به جمهوری اسلامی تحمیل کرده و با تحت فشار قراردادن ایران پای میز مذاکره، ملت ایران را به صورت مرحله به مرحله، وادار به عقب نشینی از اصول، ارزش ها و دستاوردهای علمی، فناورانه و نفوذ منطقه ای کرده، در نهایت مجبور به تسلیم شدن نماید. اما رویکرد دوم بر مذاکره با آمریکا تصریح و تاکید داشت با این استدلال که از طریق مذاکره می توان مشکلات کشور را به ویژه درحوزه اقتصادی حل کرد و مسیر پیشرفت اقتصادی و توسعه ایران را هموارنمود. انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، نقطه عطفی برای پذیرش یکی از این دو رویکرد  از سوی مردم بود. آمریکایی ها با تحلیل شرایط داخلی کشورمان و تشدید فشارهای تحریمی به بهانه فعالیت های هسته ای، برداشتن تحریم ها را به پذیرش محدودیت های هسته ای از طریق مذاکره گره زدند. در واقع آمریکایی ها سیاست و راهبرد«فشار-مذاکره» را در پیش گرفتند. درچنین شرایطی مقام معظم رهبری در بیانات متعدد و پی درپی، نسبت به توطئه جدید آمریکایی ها هشدارداده، ملت ایران را به هوشیار بودن درقبال این توطئه فراخواندند. معظم له درسال ۹۰در شرایطی که عده ای دنبال زمینه سازی برای مذاکره با آمریکا بودند؛ دربیاناتی تصریح نمودندکه، ملت ایران اهل مذاکره است اما نه با آمریکا. مقام معظم رهبری غیرقابل اعتماد بودن و پایبند نبودن آمریکایی ها به تعهدات ازیک سو، و نقشه آنان برای به تسلیم کشاندن ایران از طریق مذاکره تحت فشار را، مرتب به ملت ایران گوشزد نمودند. ایشان در سخنرانی ۲۹بهمن۱۳۹۱(حدود چهار ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲)درجمع مردم تبریز، به ملت ایران نسبت به خدعه و نیرنگ مذاکره با آمریکا هشدارجدی دادندکه، بایدمراقب بود و با تصورحل مشکلات،در دام مذاکره نیفتاد. حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) دراین دیدار، درتبیین واقعیات وحقایق بحث مذاکره، پنج نکته مهم را مورد تاکید قراردادند: غیرمنطقی ومتناقض بودن حرف و رفتار دولتمردان آمریکایی- تلاش آمریکایی ها برای تسلیم کردن ملت ایران به عنوان هدف اصلی مذاکرات – معنای حقیقی مذاکره درعرف قدرتهای سلطه گر – دروغ و فریبکاری آمریکایی ها درباره برداشته شدن تحریم ها با مذاکره و منطقی بودن رفتارملت ایران و نظام جمهوری اسلامی در مقابل پیشنهاد آمریکا. مقام معظم رهبری با اشاره به دو سه بارمذاکره با آمریکایی ها در۱۵سال گذشته در موضوعات منطقه ای و عدم پایبندی آنان به تعهداتشان ،فرمودند:«آیا با وجود این تجربیات، بازهم لازم است بی منطقی آمریکاییها را درمذاکرات تجزیه کنیم؟»

وعده های انتخاباتی سال۹۲

متاسفانه در فضای انتخاباتی سال۹۲، یکی از کاندیدهای انتخابات ریاست جمهوری، باصراحت هرچه تمام حل مشکلات اقتصادی کشور را به مذاکره با آمریکا به عنوان کدخدای جهان گره زد.

آقای دکترحسن روحانی درچندین نشست انتخاباتی و از جمله نشست با دانشجویان در دانشگاه صنعتی شریف در اردیبهشت سال۹۲، با شعار محوری«هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد هم چرخ زندگی مردم»،اعلام داشت از طریق مذاکره با آمریکا درموضوع هسته ای، می توان تحریم ها و فشارهای اقتصادی را از روی زندگی مردم برداشت. ایشان دریکی از نشست های انتخاباتی، با قطعی پنداشتن حل مشکلات اقتصادی از طریق مذاکره با آمریکا و با علم به مواضع رهبری مبنی برنفی هر نوع مذاکره با آمریکا، اعلام می کند دولت آینده برای حل مشکلات کشور، اجازه مذاکره با آمریکا را داشته باشد! به عبارت دیگر آقای روحانی به مردم گفت، اگر میخواهید مشکلات کشورحل شود، باید رهبری به دولت آینده اجازه مذاکره با آمریکا رابدهد. این درحالی بودکه پیش از این، مقام معظم رهبری مذاکره با آمریکا را خسارت بار و بدون فایده اعلام کرده و آمادگی آمریکایی ها برای مذاکره با ایران را، یک خدعه و نیرنگ برای به تسلیم کشاندن جمهوری اسلامی ارزیابی کرده بودند.

پیروزی آقای روحانی وپدیدایی برجام

مردم با تصور حل مشکلات اقتصادی کشور بر اساس وعده های انتخاباتی آقای روحانی ازطریق مذاکره با آمریکا، به ایشان رای داده و او را پیروز انتخابات یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نمودند. دولت آقای روحانی براساس شعارها و وعده های انتخاباتی، مذاکره با آمریکا را به عنوان اولویت اول و رویکرد اصلی برای حل مشکلات کشور، در دستورکار قرارداد. مقام معظم رهبری درچنین شرایط که مردم پنداشتند با مذاکره مشکلات حل خواهدشد، ضمن اعلام خوشبین نبودن به مذاکره، با طرح سیاست نرمش قهرمانانه با مذاکره مشروط فقط در موضوع هسته ای موافقت نمودند. در نهایت به دنبال چندین دور مذاکرات در تیر ماه ۱۳۹۴، برجام شکل گرفت. براساس برجام، ایران متعهد به پذیرش مجموعه ای از محدودیت ها در برنامه ی هسته ای شد و در مقابل کشورهای ۱+۵، متعهد به رفع تحریم های هسته ای شدند. آقای روحانی درآستانه امضای برجام باصراحت اعلام کرد، در روز بعد از برجام، تمامی تحریم ها برداشته خواهدشد!

سرنوشت برجام

جمهوری اسلامی براساس سیاست های دولت آقای روحانی، به سرعت به تمامی تعهدات برجامی خود عمل کرد، اما در نقطه مقابل آمریکایی ها از همان ابتدا طبق نقشه از پیش طراحی شده خود، ازعمل به تعهدات سرباز زده و شرط و شروطهایی رامطرح کردند.آقای اوباما با صراحت اعلام کرد، ایران در صورتی می تواند ازمنافع برجام در گشایش های اقتصادی بهره ببرد که به روح برجام عمل کند! او روح برجام را به تغییر رفتار ایران درحوزه های نظامی، موشکی، منطقه ای و حقوق بشرت فسیرکرد. بنابراین درهمان ابتدای پس از برجام و در همان دولت آقای اوباما، رفتارآمریکایی ها نشان دادکه آنان، برجام را به عنوان یک مقدمه و نقطه شروع برای برجام های دیگر می دانند. ایران از نظرآمریکایی ها با پذیرش برجام، نشان دادکه در برابرتحریم ها آسیب پذیرترشده، آمادگی دادن امتیاز درتمامی حوزه ها را دارد. فلذا آمریکا پس از برجام، نه تنها تحریم ها را برنداشت ، بلکه به بهانه های دیگر، تحریم های جدیدی را هم به تحریم های قبلی اضافه کرد. نکته مهم در این میان، واکنش دولت آقای روحانی نسبت به منتقدین مذاکره و برجام بود. آقای روحانی برای درست جلوه دادن مذاکره با آمریکا ، به مذاکرات پیامبر و صلح حدیبه، مذاکرات امام حسن (علیه السلام)با معاویه و مذاکرات امام حسین (علیه السلام) با جبهه مقابل استناد می کرد!

ایشان برجام را به عنوان بزرگترین پیروزی ایران در سیاست خارجی و ارزش آن را همانند آزادسازی خرمشهر در دوران دفاع مقدس اعلام کرد. طرفداران مذاکره پس از برجام، به مردم وعده رشد اقتصادی هشت درصد، ایجاد اشتغال و تامین رفاه مردم دادند. اما گذر زمان نشان دادکه ، آنچه در پیش روی عده ای تصور میکنند سرابی بیش نیست! پس از روی کار آمدن ترامپ،نه تنها تحریم ها شدید شده بلکه در ۱۸اردیبهشت سال ۱۳۹۷، آمریکا از برجام خارج شد. دولت آقای روحانی اعلام کرد، اتفاق خاصی نیفتاده و از یک توافق بین المللی بین ایران و۱ +۵، فقط یک کشور خارج شده، جمهوری اسلامی برجام را با کشورهای دیگر ادامه خواهد داد. اروپایی ها وعده ها دادندکه با وجود خروج آمریکا، به تعهدات برجامی خود مبنی بر برداشتن تحریم ها پایبند خواهند بود. مقام معظم رهبری در این خصوص تصریح نمودندکه، به اروپایی ها هم نباید اعتمادکرد. از زمان خروج آمریکا از برجام تاکنون، بیش از۲سال میگذرد و اروپایی ها هم درعمل نشان دادند به هیچ یک ازتعهدات خود پایبند نیستند.

شروط ۱۲گانه آمریکابرای برداشتن تحریم ها

پس از خروج آمریکا از برجام، آقای پمپئو به عنوان وزیر امورخارجه دولت ترامپ، طی بیانیه ای اعلام داشت ؛جمهوری اسلامی اگر بخواهد تحریم ها برداشته شود، باید به ۱۲خواسته آمریکا عمل نماید. شروط ۱۲گانه ای که وزیر خارجه آمریکا برای برداشتن تحریم ها و مذاکره مجدد با ایران جهت رسیدن به توافق جدید اعلام داشت، عبارت است از:

  • ایران بایدکلیه جزئیات ابعادنظامی برنامه پیشین هسته ای خود را به آژانس بین المللی اتمی اعلام کند.
  • ایران باید غنی سازی اورانیوم را متوقف کند و هرگز دنبال فرآوری تولید پلوتونیم نرود؛ این شامل بستن راکتورآب سنگین نیز می شود.
  • ایران باید به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه بازرسی بدون محدودیت از همه مراکز وتاسیسات را درسراسرکشور بدهد.
  • توسعه برنامه موشکی بالستیک ایران باید متوقف شود و پرتاب سامانه های موشکی جدید با قابلیت حمل هسته ای، دیگر انجام نشود.
  • همه شهروندان آمریکا و همچنین شهروندان دیگرکشورهای دوست و متعهد ما، که به اتهامات ساختگی در ایران زندانی هستند، باید آزاد شوند.
  • ایران باید ازحمایت ازگروه های تروریستی در منطقه خاورمیانه از جمله حزب الله لبنان، حماس و گروه فلسطینی جهاد اسلامی دست بردارد.
  • ایران باید حاکمیت دولت عراق را به رسمیت شناخته و اجازه دهد شبه نظامیان شیعه آن کشورخلع سلاح و منحل شوند و دوباره آنها را بسیج نکند.
  • ایران باید از حمایت نظامی از شبه نظامیان شیعه حوثی دست بردارد و به سمت دست یافتن به یک راه حل سیاسی مسالمت آمیز دریمن گام بردارد.
  • کلیه نیروهای نظامی تحت امر ایران در سراسر سوریه باید از آن کشور خارج شوند.

بندهای ۱۰،۱۱،۱۲هم بر توقف حمایت های ایران از گروه های تروریستی و توقف فعالیت های نیروی قدس سپاه تاکید دارد.

دولت ترامپ با در پیش گرفتن سیاست فشار حداکثری و تحریم های هوشمند، به دنبال وادارکردن ایران به پذیرش چنین خواسته هایی است. تأمل در این خواسته ها، نشان می دهدکه آمریکا به دنبال به تسلیم کشاندن کامل جمهوری اسلامی است.

توجیه شکست برجام

درحالی که برجام خسارت بار بود و تنها دستاوردش، رشد فکری ملت ایران نسبت به دشمن های آمریکا می باشد،‌ طرفداران سرسخت برجام که بعضا برجام را همچنان یک دستاورد بزرگ می دانند، به نوعی اشتباه اعتماد به آمریکا را توجیه می کنند. مواردی از این توجیهات عبارت است از:

  • درحالی که هدف اصلی برجام از نظر ایران، برداشتن تحریم ها و گشایش اقتصادی برای ملت بود، حال اینکه این اتفاق نیفتاده، دستاوردهای خیالی و غیر واقعی برای برجام درست میکنند. به عنوان مثال می گویند؛ با برجام سایه جنگ از سرکشور دو رشد و برجام جلوی جنگ را گرفت. این ادعا دروغی بیش نیست؛ چراکه، اگر سایه جنگ بالای سرملت ایران نیست و کشورهایی چون آمریکا و رژیم صهیونیستی جرأت حمله به ایران را ندارند، دلیل آن فقط و فقط، قدرت دفاعی ایران است.
  • عده ای از طرفداران برجام، دلیل ناکامی برجام را، نه آمریکا، بلکه به تعبیرخود تندروی های داخلی ایران معرفی می کنند! البته در دنیا هیچ کس چنین تحلیلی ندارد جز دلبستگان به غرب در داخل کشور.
  • گروهی هم می گویند، خروج آمریکا با تصمیم ترامپ غیر قابل پیش بینی بود و با پیروزی دمکراتها در انتخابات آمریکا، برجام را می توان احیاء کرد. به عنوان مثال«مهدی رحمانیان»مدیر مسئول روزنامه شرق که پس از۲۳تیرماه۹۴با تیتر بزرگ «پیروزی بدون جنگ» به استقبال برجام رفت، در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه شما نوشتید؛ «امضای کری تضمین است»، آیا فکر می کردید آمریکا از برجام خارج شود؟ درپاسخ می گوید؛«من فکرمیکنم به عقل جن هم نمی رسید که آمریکا از برجام خارج شود!»

این توجیهات برای برجام بدون فرجام، درحالی مطرح می شودکه مقام معظم رهبری، قبل و بعد از برجام بارها به غیرقابل اعتماد بودن آمریکایی ها اشاره و تصریح فرموده بودند؛ آمریکا دست از فشار و تحریم برنمی دارد چون با ماهیت جمهوری اسلامی مشکل دارد.

تلاش برای برجام های دیگر

باوجود مشخص شدن بی فایده بودن مذاکره با آمریکا، باز هم کسانی در داخل همچنان تنها راه حل مشکلات کشور را مذاکره با آمریکا و حتی شخص ترامپ اعلام می دارند. نکته مهم دراین میان، ترساندن ملت ایران از عواقب مذاکره نکردن با آمریکا، ازطریق تبلیغ دوگانه دروغین جنگ و صلح است…این افراد می گویند، اگر با آمریکا مذاکره نکنیم، جنگ خواهد شد و در نهایت ایران ضعیف شده در جنگ، باید تن به مذاکره اجباری دهد و در این صورت امتیازات بیشتری خواهیم داد. جریان تند و افراطی جبهه اصلاحات که فتنه ۸۸ را به پا کردند؛ چنین دیدگاهی را مرتب در جامعه منتشر می کنند. ازمیان موارد فراوان به ۲مورداشاره می شود.

الف)مصطفی تاج زاده ازجمله کسانی می باشد که به شکل های مختلف، بر ضرورت مذاکره با آمریکا تاکیدکرده، تنها راه رهایی کشور از مشکلات و جلوگیری از جنگ را، مذاکره با آمریکامی داند.

تاج زاده چند ماه پیش در یک مناظره دانشجویی با آقای نبویان می گوید:«امکان نداردکه شیوه ای جز تعامل برد- بردیاباخت – باخت وجود داشته باشد و ما محکوم به گفتگو هستیم. حالا این گفتگو می خواهد قبل از جنگ باشد یا بعد از جنگ باشد و عقل حکم می کند که قبل از اینکه همه چیز به هم بریزد گفتگو کنیم!»

اخیر ایشان در مصاحبه با شرق می گوید:«در شرایط کنونی من به مذاکره مشروط با دولت آمریکا و حتی شخص ترامپ معتقدم!»

ب)صادق زیباکلام هم از جمله کسانی است که مرتب برای مذاکره با آمریکا نظریه پردازی می کند. ایشان پس از بیانات اخیرمقام معظم رهبری در عیدسعیدقربان، به عنوان یک فعال اصلاح طلب دانشگاهی در گفت وگو با روزنامه آرمان می گوید:«بنده در گذشته معتقد بودم بین ایران و آمریکا بحران ایجاد شده است. این درحالی است که مدت هاست به این نتیجه رسیده ام که باید به جای کلمه بحران از باتلاق استفاده کنم. معتقدم تنها راهی که می تواند ایران را از این باتلاق نجات دهد به تعبیر من، برجام۹۹است.»

بسیار روشن است که آمریکایی ها با دیدن این آدم ها و حرفهایشان در ایران، امید دارند درنهایت ایران تحت فشار تن به مذاکره خواهد داد!

چرائی نه به مذاکره دربیانات اخیرمقام معظم رهبری

حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)در بیانات تلویزیون خود در روزعیدقربان سال جاری خطاب به مردم، ضمن برشمردن اهداف آمریکا از تحریم ها علیه ملت ایران، درخصوص علت مخالفت با مذاکره با آمریکا فرمودند:«اینکه آمریکایی ها می گویند بیایید مذاکره کنیم، مذاکره شان سراین چیزهاست. خواهش میکنم همه این را توجه کنند! البته من بارها این را گفته ام، بازهم ناچارم بگویم، چون بعضی ها یا متوجه نمی شوند یا وانمودمی کنند متوجه نشده اند با اینکه دشمن می گوید بیایید مذاکره کنیم، یعنی اینکه شما بیایید پشت میزمذاکره بنشینید و ما به شما بگوییم باید شما موشک نسازید، شما هم باید قبول کنید؛ اگر قبول کردیدکه خب پدرتان در آمده ؛ یعنی خودتان را بی دفاع کرده اید؛ اگرقبول نکردید، همین آش است و همین کاسه؛ بازهم دعوا، بازهم تحریم، بازهم تهدید، مذاکره یعنی این؛ دلیل اینکه بنده می گویم با آمریکا مذاکره نمی کنیم، این است که این مذاکره (نتیجه ندارد)؛ البته او سود می برد از مذاکره با این بنده خدا، پیرمردی که الان سرکاراست درآمریکا، مثل اینکه از مذاکره باکره شمالی یک مقدار استفاده تبلیغاتی کرد؛ این می خواهد  استفاده کند.حالابرای انتخابات، برای غیرانتخابات، دنبال استفاده شخصی خودش است؛ اما فراتر از اینها، نظام سیاسی آمریکا ادعای مسائل حیاتی را در مورد جمهوری اسلامی ایران دارد؛ یعنی می گوید شما امکانات دفاعی خودتان را کنار بگذارید، شما اقتدار منطقه ای تان را کنار بگذارید، شما قدرت ملی تان را کنار بگذارید، خب اینهاکه نمی شود؛ انسانی که باشرف است و علاقمند به حفظ مصالح کشور است که زیر بار این حرفها نمی رود؛ مذاکره یعنی این، اینکه بنده مخالفت می کنم با مذاکره، معنایش این است ؛ والا ما با همه جای دنیا غیر از آمریکا و غیر از رژیم جعلی صهیونیستی مذاکره می کنیم؛ با همه ارتباط داریم، مذاکره می کنیم، می نشینیم، پامی شویم، مشکلی نداریم؛ مسئله ی آمریکا این است.»

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *