گ سیاه، از جهات گوناگون، آثار و خواص مختلف دارد و به اعتبار هر یک از این خواص، در مورد یا مواردی خاص، به کار می رود . رنگ سیاه از جهتی رنگ پوشش است; یعنی سبب استتار و اختفا می گردد و برای چنین هدفی به کار گرفته می شود؛ از جهت دیگر، رنگ هیبت و تشخص است . به همین سبب، لباس رسمی شخصیت ها سیاه یا سرمه ای سیر است . در نقل های تاریخی موارد فراوان می توان یافت که برای نشان دادن هیبت و تشخص فرد، گروه، حکومت یا مسأله ای از این رنگ استفاده شده است.
یکی دیگر از خواص و آثار رنگ سیاه، آن است که این رنگ به صورت طبیعی، رنگی حزن آور و دلگیر و مناسب عزا و ماتم است . از همین رو، بسیاری از مردم جهان از این رنگ برای اظهار اندوه در مرگ دوستان و عزیزان خود سود می جویند . البته انتخاب رنگ سیاه در ایام سوگواری، علاوه بر نکته فوق، علتی منطقی – عاطفی نیز دارد. آن که در ماتم عزیزان خویش جامه سیاه می پوشد و در و دیوار را سیاهپوش می کند، بااین عمل می خواهد بگوید و بفهماند: عزیز از دست رفته، مایه روشنی چشم و فروغ دیدگانم بود و دفن پیکرش در دل خاک به سان افول ماه و خورشید در چاه مغرب، پهنه حیات و زندگی را در چشمم تیره و تار ساخته و زمین و زمان را در سیاهی و ظلمت فرو برده است. این مطلب شواهد گوناگون دارد. حضرت زهرا علیهالسلام هشت روز پس از رحلت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله بر مزار آن حضرت فریاد برآورد: «ای پدر، تو رفتی و با رفتن تو دنیا روشنی های خویش را از ما برگرفت و نعمت و خوشی اش را از ما دریغ کرد . جهان، به حسن و جمال تو، روشن و درخشان بود [ولی اکنون با رفتن تو] روز روشن آن سیاه گشته و تر و خشکش حکایت از شب های بس تاریک دارد . . . و حزن و اندوه، همواره، ملازم ماست…»
فردوسی نیز، با اشاره به قتل سیامک توسط دیوان، می گوید:
چو آگه شد از مرگ فرزند، شاه از اندوه گیتی بر او شد سیاه
بنابراین، سیاه پوشی به دلیل رمز و رازی که در این رنگ نهفته است، رسمی طبیعی و سنتی منطقی برای نشان دادن حزن و اندوه بوده، ملل و اقوام گوناگون در ایام عزا از آن بهره جسته اند.
سابقه سیاه پوشی
شواهد فراوانی در متون کهن ایرانی وجود دارد که سیاهپوشی را نشان ماتم و اندوه قلمداد کرده است. شاهنامه فردوسی که بیانگر فرهنگ و تمدن کهن ایران است، از مواردی که جامه سیاه را نمود عزا و غم تلقی کرده، آکنده می نماید. وقتی رستم به ست برادرش، شغاد، ناجوانمردانه کشته شد، با این بیت روبرو می شویم:
به یک سال در سیستان سوگ بود همه جامه هاشان سیاه و کبود
در عصر ساسانیان، هنگامی که بهرام گور در گذشت، ولی عهدش یزدگرد سیاه پوشید:
چهل روز سوگ پدر داشت راه بپوشید لشگر کبود و سیاه
وقتی فریدون در گذشت نیز بازماندگان و سپاهش جامه سیاه پوشیدند:
منوچهر یک هفته با درد بود دو چشمش پر از آب و رخ زرد بود
سپاهش همه کرده جامه سیاه توان گشته شاه و غریوان سپاه
این سیاهپوشی تا اکنون در ایران رایج است.
در اساطیر یونان باستان آمده است: زمانی که تیتس از قتل پاتروکلوس به دست هکتور شدیدا اندوهگین شد، به نشانه عزا سیاه ترین جامه هایش را پوشید. این امر نشان می دهدکه قدمت رسم سیاهپوشی در یونان به عصر هومر باز می گردد. در میان عبرانیان نیز رسم آن بود که در عزای بستگان سرها را می تراشیدند و بر آن خاکستر می پاشیدند و لباس تیره می پوشیدند.
بستانی، در دائره المعارف خود، رنگ سیاه را مناسب ترین رنگ عزا در تمدن اروپای قرن های اخیر گزارش کرده، می نویسد: «طول دوران عزاداری، بر حسب درجه نزدیکی به میت، از یک هفته تا یک سال طول می کشد و بیوه زنان دست کم تا یک سال عزا می گیرند و در این مدت لباس های آنان سیاه رنگ و خالی از هر گونه نقش و نگار و زیور آلات است.»
در کتب تاریخی گزارش شده است که عرب، در مواقع مصیبت، جامه خویش به رنگ سیاه می کرد. در عصر پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از پایان جنگ بدر که ۷۰ تن از مشرکان و قریش به دست مسلمانان بر خاک هلاکت افتادند، زن های مکه در سوگ کشتگان خویش جامه سیاه پوشیدند.
شعر لبید، درباره سیاهپوشی زنان نوحه گر، مورد استشهاد بسیار از کتب لغت است:
یخشمن حر اوجه صحاح فی السلب السود و فی الامساح
آن زنان در حالی که لباس های سیاه عزا و پلاس مویین بر تن کرده بودند، گونه های خویش را با ناخن می خراشیدند.
پس شواهد تاریخی و ادبی نشان می دهد، رنگ سیاه از دیر باز در میان بسیاری از ملل و اقوام نشان عزا و اندوه بوده است . این امر به ایران یا دوران اسلام اختصاص ندارد و اعراب پیش از اسلام، ایرانیان و یونانیان باستان در عزا جامه سیاه یا کبود می پوشیدند .
اما آیا واقعاً پوشیدن لباس سیاه در عزای اهل بیت علیهالسلام مکروه است؟
جواب:
آیت الله بهجت می فرمایند: پوشیدن پیراهن مشکی مانعی ندارد بلکه مطلوب است.
و آیت الله فاضل لنکرانی، در مورد نماز خواندن با لباس مشکی تأکید کرده است: چون لباس سیاه علامت عزاداری سیدالشهداء علیهالسلام است و عزاداری آن حضرت کمال رحجان دارد لذا نماز خواندن با آن مکروه نمی باشد.
و آیت الله نوری همدانی اعتقاد دارد: پوشیدن لباس مشکی در عزای ائمه علیهالسلام رحجان دادر و کار خوبی است.
آیت الله خامنه ای هم معتقدند: پوشیدن پیراهن مشکی برای ابراز حزن بر مصیبتی که بر سیدالشهداء و اهل بیت علیهالسلام وارد شده مطلوب می باشد.
و آیت الله مکارم شیرازی می فرمایند: پوشیدن لباس های سیاه به عنوان عزاداری که موجب تعظیم شعائر دین است اشکالی ندارد.
سیاه پوشی از دیدگاه فقها
الف – عالم بزرگوار مرحوم بحرانی می نویسد: بعید نیست استثناء پوشیدن لباس سیاه در ماتم امام حسین علیهالسلام از این اخبار ( دال بر کراهت پوشیدن لباس سیاه )، چون روایات مستفیضه داریم که امر به اظهار شعائر حزن می کند و تایید می شود به روایتی که علّامه مجلسی(ره) از برقی در کتاب « محاسن » از عمر بن زین العابدین علیهالسلام نقل می کند.( الحدائق الناصره: ۷/۱۱۸)
ب – مرحوم علّامه نوری پس از ذکر روایاتی که حاکی از حسن و رجحان پوشیدن لباس مشکی در عزای سالار شهیدان(ع) است می نویسد:
این اخبار و قضایا اشاره یا دلالت بر مکروه نبودن یا رجحان پوشیدن لباس سیاه در عزای امام حسین(ع) دارد، همانطور که سیره بر آنست.( مستدرک الوسائل : ۳/۳۲۸)
ج – عالم بزرگوار مرحوم سید محمد کاظم یزدی – صاحب عروه الوثقی – در پاسخ سؤالی در همین زمینه می نویسد:
بلی، راجح و موجب خشنودی پیغمبر خدا و ائمه هدی(ع) است به لحاظ اینکه نوعی از اظهار مصیبت و حزن است، و از بعضی اخبار هم رجحان و مطلوبیّت آن استفاده می شود بنابراین پوشیدن لباس سیاه به غرض مذکور مستثنی است.
علاوه براین مطالب گفته شده سیره عدّه ای از مراجع عالیقدر تقلید از گذشته براین اصل استوار است که از اول محرم تاپایان ماه صفر جامه سیاه می پوشیدند و در طول این دو ماه، جامه سیاه را از تن خارج نمی کردند.
استحباب پوشیدن لباس سیاه در عزای سیدالشهداء(ع)
۱- در جنگ احد که ۷۰تن از مسلمانان شهید شدند ، زنان مسلمان- ازجمله امّ سلمه- درسوگ شهیدان جامه سیاه در برکردند.( سیره ابن هشام : ۳/۱۵۹)
۲- ابو نعیم اصفهانی نقل می کند: هنگامیکه خبرشهادت امام حسین علیهالسلام به امّْ سلمه رسید، د رمسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآله قبّه ای سیاه زد و جامه سیاه پوشید. (عیون الاخبار از عماد الدین ادریس قریشی /۱۰۹)
۳- اسماء بنت عمیس، پس از جنگ موته در عزای همسر خویش« جعفر طیّار» لباس سیاه پوشید.( مجمع الزوائد هیثمی : ۳/۱۶)
۴- یکی از فرزندان امام زین العابدین صلیاللهعلیهوآله قل می کند که پس از شهادت امام حسین علیهالسلام زنان بنی هاشم در ماتم آن حضرت لباسهای سیاه و جامه های خشن پوشیدند و هرگز از سرما شکایت نمی کردند و پدرم علیّ بن الحسین علیهالسلام به علّت (اشتغال آنها به) مراسم عزاداری برای ایشان غذا درست می کردند.( محاسن برقی / ۴۲۰ح۱۹۵، بحارالانوار: ۴۵/۱۸۸)
۵- هنگامی که یزید، اهل بیت رسول خدا را طلبید و آنان را میان ماندن در شام و برگشتن به مدینه مخیّر نمود، گفتند: « ما بیش از هر چیز دوست داریم که برای امام مظلوم مجلس ماتم و عزا برپا کنیم وگریه و زاری کنیم.
یزید گفت: آنچه می خواهید انجام دهید. آنگاه خانه هایی را برای آنان مهیّا ساخت، پس از زنان بنی هاشم و طائفه قریش کسی باقی نماند، جز اینکه (به نشانه عزاداری ) برای حسین علیهالسلام لباس سیاه پوشیدند، و به مدت هفت روز برای آن حضرت ندبه و زاری کردند.( منتخب طریحی : ۲/۴۸۲، بحارالانوار: ۴۵/۱۹۶)
۶- پس از خطبه تاریخی امام سجّاد علیهالسلام د رمسجد جامع دمشق، منهال برخاست و گفت: چگونه هستی ای فرزند رسول خدا؟ امام سجاد علیهالسلام فرمود: چگونه می شود حال کسی که پدرشبه قتل رسیده باشد و اهل و عیالش اسیر شده باشند؟ همانا من و اهل بیتم لباس عزا پوشیده ایم و پوشیدن لباس نو برما روا نیست. (مقتل ابی مخنف / ۲۱۷، ناسخ التواریخ، زندگی امام سجاد علیه السلام)
۷- سلیمان بن راشد از پدرش نقل می کند که امام سجاد علیهالسلام را دیدم که جبه ای جلو باز و سیاه رنگ و طیلسانی کبود رنگ پوشیده بود.
این شیوه از سوی دیگر ائمه علیهالسلام و بزرگانی چون ام سلمه، مختار ثقفی و سیف بن عمیره نخعی کوفی جریان داشته و در عصر غیبت تا کنون تداوم یافته است. (کافی: ۶/۴۴۹، وسائل: ۵/۳۴ ب ۱۸ احکام ملابس، حدیث دوم)
۸- نعمان بن بشیر هنگامی که خبر شهادت امام حسین(ع) را به گوش اهالی مدینه رسانید، همه مردها سیاه پوشیدند و فریاد و ناله سردادند. ( مقتل ابی مخنف/۲۲۲)
۹- سلیمان بن ابی جعفر (عموی هارون) در تشییع پیکر مطهّر امام کاظم علیهالسلام جامه سیاه پوشیده بود. (بحارالانوار: ۴۸/۲۲۷)
۱۰- سیف بن عمیره، صحابی بزرگ امام کاظم علیهالسلام در سوگنامه خود می گوید:
والبس ثیاب الحزن یوم مصابه ما بین اسود حالک او اخضر
در روز شهادت آن حضرت ( روز عاشورا ) جامه های عزا بر تن کن، یا به رنگ سیاه تند و یا سبز سیر (منتخب طریحی: ۲/۴۳۷)
این ده مورد ثابت می کند که در قرون اولیه اسلام نیز همانند روزگار ما لباس سیاه علامت عزا بوده است. قضیه اول و دوم به بانویی مربوط می شود که هفت سال همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود و بیش از پنجاه سال با امامان معصوم از نزدیک مربوط، و محشور و مأنوس بوده است. ودایع امام علی و امام حسین علیهالسلام درنزداو بود، و امام حسین علیهالسلام او را مادر خطاب می کرد، با توجه به اینکه اقامه مراسم عزا از مسائل مبتلابه بود و همواره رخ میداد، می توان عمل او را به تقریر معصومین علیهالسلام نیز نسبت داد و عمل او را علاوه بر سیره کاشف از سنت دانست .
مورد سوم درباره اسماء بنت عمیس است که همواره در محضر حضرت فاطمه زهرا و امیر المؤنان(ع) حضور داشت، عمل او نیز بیش از مسأله سیره برای ما مطرح می باشد.
درمورد چهارم باید گفت که وجودافرادی چون عقیله بنی هاشم، نائبه حضرت زهرا، قهرمان کربلا، حضرت زینب کبری علیهالسلام در میان بانوان سیاه پوش ، مسأله را از حدّ سیره بالاتر می برد.
مورد پنجم نیز عیناً همانند مورد چهارم است و در حدّ حجّت شرعی است.
اینک روایاتی که حاکی از قول یا عمل معصوم می باشد:
۱- اصبغ بن نباته گوید: بعد از شهادت مولای متقیان امیرالمؤمنان علیهالسلام وارد مسجد کوفه شدم، دیدم که حضرت حسن و حسین علیهالسلام جامه سیاه به تن کرده بودند. (در سال ۳۵۲هجری معزّالدوله امر کردکه دهه اول محرم مردم لباس سیاه تن کنند و بازارها را ببندند.)
۲- بعد از شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام عبدالله بن عباس به سوی مردم بیرون آمد و گفت: امیرالمؤمنین از میان ما رفت و برای خود جانشینی گذاشت که اگر دوست دارید به سوی شما بیرون آید، وگرنه کسی را بر کسی (اجباری) نیست. مردم به گریه افتادند و گفتند: بیرون آید، پس امام حسن علیهالسلام در حالی که جامه های سیاه پوشیده بود به سوی مردم بیرون آمد و برای آنان خطبه خواند. (سیاه پوشی درسوگ ائمّه نور/۲۳۳به نقل از رساله آیت الله مامقامی)
۳- رسول اکرم علیهالسلام در آستانه رحلت خودسیاه پوشیده بودند، امام صادق علیهالسلام نیز می گویند: رسول اکرم هنگام رحلت پیراهنی سیاه بر تن کرده بود.
۴- بعداز شهادت امام حسین علیهالسلام فرشته ای از فرشتگان بهشتی بر دریاها فرود آمد و بالهای خود را بر فراز آن گسترد و سپس شیهه ای کشید و گفت: «ای اهل دریاها جامه عزا برتن کنید که فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را سر بریدند. (بحارالانوار : ۴۵/۲۲۱)
۵- سکینه دختر امام حسین علیهالسلام خطاب به یزید گفت: دیشب خواب دیدم که… خادم بهشتی دستم را گرفت و داخل قصر نمود. آنجا با پنج بانوی بزرگ و نورانی روبرو شدم که در میان آنها زنی بزرگوارو نورانی تر از همه به چشم می خورد که موی پریشان کرده و لباس سیاه پوشیده بود و در دستش پیراهنی خون آلود…او فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بود. (بحارالانوار: ۴۵/۱۹۵)
۶- امام حسن عسگری علیهالسلام دراوصاف روز نهم ربیع فرمودند:
« یَوْمَ نَزْعِ السَّوادِ» «روز بیرون آوردن جامه های سیاه است.» (مستدرک: ۳/۳۲۶ ب ۴۸ از احکام ملابس ح ۳۰)
فلسفه سیاه پوشی عباسیان
عباسیان که در طول قیام داعیه خونخواهی شهدای اهل بیت علیهالسلام داشته اند و وقتی به قدرت رسیدند، دولت خود را دولت آل محمد صلیاللهعلیهوآله و ادامه خلافت علی بن ابی طالب صلیاللهعلیهوآله خواندند، لباس سیاه را برای نشان دادن تداوم ماتم و اندوه شان در فقدان عزت پیامبر و مصائب اهل بیت علیهالسلام انتخاب کردند . (۲۲) براساس منابع تاریخی، پس از قتل فجیع زید و یحیی، آتش خشم مردم علیه رژیم اموی زبانه کشید و در خراسان بزرگ آن روز، شهری باقی نماند که مردمش، لباس سیاه نپوشیده باشند . قیام ابومسلم و ظهور سیاه جامگان عباسی نیز دقیقا در همین دوره حساس تاریخی صورت گرفت . بنی عباس که در بحبوحه قیام زید و یحیی خود و پیروان خویش را از معرکه و جنگ بابنی امیه و خطرات ناشی از آن برکنار داشته بودند، اوضاع و شرایط را جهت بهره برداری مناسب دیدند و به بهانه خونخواهی شهدای مظلوم کربلا و زید و یحیی، پرچم سیاه و سیاهپوشی را ابزار اعلام عزای شهدای اهل بیت علیهالسلام ساختند و با این ترفند دوستداران اهل بیت علیهالسلام را پیرامون خود گرد آوردند; و برای آن که این تبلیغ ظاهری را در اذهان مردم زنده نگه دارند، پس از به قدرت رسیدن، سیاهی پرچم و لباس را شعار همیشگی خویش ساختند.
به دلیل همین فریبندگی ظاهری بود که امام صادق علیهالسلام و دیگر ائمه علیهالسلام به رنگ و لباس سیاه خرده می گرفتند; یعنی مخالفت امام در این موارد، به سیاهپوشی رسمی و خاصی که از سوی بنی عباس تحمیل شده و نماد بستگی و اطاعت از حکومت ستمگران به شمار می آمد، ناظر است نه سیاهپوشی در عزا و ماتم; به ویژه مصائب اهل بیت علیهالسلام .
کتاب هایی درباره استحباب پوشش سیاه در عزای عترت
۱- ارشاد العباد الی الاستحباب لبس السواد علی سیدالشهداء و الأئمه الامجاد تالیف : سید جعفر طباطبایی نوه صاحب ریاض چاپ ۱۴۰۴ه قم.
۲- عزاداری سید الشهداء علیهالسلام تالیف: سبط حسین زیدی – معاصر – چاپ ۱۴۱۵ه ۲۱۶صفحه
۳- عزاداری از دیدگاه مرجعیّت شیعه، تالیف: علی ربانی خلخالی – معاصر – چاپ ۱۴۱۵ه ۲۴۰صفحه قم
۴- و اما جامع ترین کتابی که تا کنون در این خصوص نوشته شده، سیاه پوشی در سوگ ائمه نور تالیف “علی ابوالحسنی” (منذر) است که چاپ نخست آن از سوی انتشارات “معاصر” در سال ۱۳۷۵شمسی در ۳۹۲ صفحه و در قم انتشار یافته است.
کتاب «سیاه پوشی در سوگ ائمه نور(علیهم السلام) ـ ریشههای تاریخی، مبانی فقهی» نوشته علی ابوالحسنی(منذر) به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عرضه شده است.
این کتاب در ۱۵ فصل با عناوین «طرح مسئله»، «رنگ سیاه؛ رنگ پوشش، هیبت، اعتراض و عزا»، «رمز انتخاب رنگ سیاه در ایام عزا»، «سیاه پوشی در ملل و اقوام جهان»، «سیاه پوشی در عرب»، «سیاه پوشی در سوگ آل الله؛ رسم جاری اهل بیت(ع) و دوستان آنان در تاریخ»، «رنگ سیاه، در نخستین عزاداری آشکار و عمومی شیعیان (بغداد، عاشورای ۳۵۲ هجری»، «سیاه پوشی بنی عباس؛ تمسک به شعار شیعه برای دستیابی به قدرت!»، «نتیجه مباحث گذشته»، «دلایل جواز و استحباب سیاه پوشی در سوگ ائمه اطهار(ع)»، «فتاوی علما در استحباب سیاه پوشی (در سوگ سالار شهیدان(ع)»، «سیاه پوشی عرشیان در عزای سالار شهیدان(ع)»، «سیاه پوشی جنیان در عزای سالار شهیدان(ع)»، «نهم ربیع و عید غدیر؛ روز کندن جامه های سیاه» و «پایان سخن (خلاصه و جمع بندی نظر اسلام در باب سیاه پوشی)» ارائه شده است.
این کتاب، پنج ضمیمه به نامهای «سیاه پوشی پیامبر(ص) در آستانه رحلت (یک بحث علمی ـ انتقادی)»، «سیاه پوشی زنان پیامبر(ص) در سوگ آن حضرت»، «قصیده شیوا و سوزناک سیف بن عمیره (صحابی بزرگ امام صادق و کاظم(ع) در سوگ سالار شهیدان(ع) و ترغیب شیعیان به پوشیدن لباس سیاه در عزای آن حضرت»، «آل بویه؛ اعتقاد به تشیع اثنی عشری، ترویج شعائر شیعی و ارتباط قوی با فقهای امامیه» و «بنی عباس؛ تمسک به شعارها و شعائر شیعه برای دستیابی به حکومت» به نگارش درآمده است.
در مقدمه این کتاب چنین آمده است که «کتاب سیاه پوشی در سوگ ائمه نور علیهالسلام به تبیین ریشههای تاریخی و اعتقادی یکی از همین سنتها ـ سنت سیاه پوشی در عزای ائمه نور علیهالسلام بویژه سالار شهیدان علیهالسلام ـ میپردازد، و شیوه تدوین و نگارش آن، چنان انتخاب شده که در عین بهرهمندی خواص، عوام را نیز سودمند افتد. همچنین، اگرچه موضوع آن بحث در باب سیاه پوشی است و نویسنده بر بحث حول این موضوع، ثاب و استوار مانده است؛ اما خواننده تیزبین با نکتههای بسیار دیگری نیز ـ در طول کتاب ـ آشنا خواهد گشت.»
منبع: مشرق
بازدیدها: 385