آیینه خواص/میثم تمار
میثم و ذکر مصیبت برای امام حسین(ع)
میثم پس از شهادت حضرت علی(ع) در خدمت امام حسن مجتبی(ع) بود، ولی ملازمت او با امام حسن(ع) محدود به مدت زمانی بود که امام در کوفه حضور داشتند و چون زندگی او در کوفه بود، نتوانست با امام(ع) به مدینه مشرّف شود، ولی در زمان امام حسین(ع) گاهی به مکه و مدینه مشرّف میشد و به خدمت امام حسین(ع) میرسید و حتی در آخرین سفری که به مدینه داشت، امام را در مدینه نیافت و بدون اینکه امام را زیارت کند به کوفه مراجعت کرد، ولی پس از مراجعت به فرمان ابنزیاد دستگیر و زندانی شد.
جناب میثم با توجه به علومیکه از امیرالمؤمنین(ع) در مورد اخبار غیبی آموخته بود، دائماً در هر فرصتی از قیام حضرت اباعبداللهالحسین(ع) سخن میراند. جبله مکیه میگوید: از او شنیدم که میگفت: «به خدا سوگند این امت، دخترزاده رسول خویش را در دهم محرمالحرام به قتل میرسانند و دشمنان خدا آن روز را روز عید و برکت میگیرند و این وعده حتمی و انجام شدنی است و ذکرش در علم خدای تعالی آمده است. من آن را از مولای خویش حضرت حیدر کرّار(علیهالسلام) شنیدم و او به من خبر داد که هر چیزی حتی وحشیان بیابان و ماهیان دریا و پرندگان هوا بر او میگریند و خورشید، ماه، ستارگان، آسمان، زمین و مؤمنان انس و جن و همه فرشتگان آسمانها، زمینها، رضوان، مالک و حاملان عرش نیز بر او میگریند و از آسمان خون و خاکستر میبارد.
لعنت و نفرین خداوند سبحان بر قاتلان ایشان واجب گشته، همانگونه که بر مشرکانی که برای خدا شریکی دیگر قائل گشتند و همانگونه که بر یهود و نصاری و مجوس واجب گشته است.» پرسیدم: ای میثم! چگونه مردم این روز را روز جشن و برکت قرار میدهند؟ میثم گریسته و گفت: به پندار خود این روز همان روزی است که خداوند سبحان توبه حضرت آدم(ع) و حضرت داوود(ع) را در آن پذیرفت و به پندارشان، این همان روزی است که خداوند سبحان، حضرت یونس(ع) را از شکم ماهی خارج ساخت و همان روزی است که سفینه حضرت نوح(ع)، بر کوه جدی استوار یافت، در حالی که تمامی این موارد به حقیقت در ماه ذیالحجه رخ داد و به پندارشان این همان روزی است که خداوند رود نیل را برای بنیاسرائیل شکافت و حال آنکه آن حادثه در ماه ربیعالأول بوده است. سپس در ادامه فرمود: «ای جبله! بدان حضرت اباعبداللهالحسین(ع) و اصحاب وفادار ایشان در روز قیامت دارای درجهای فوق درجه سایر شهدا میباشند. ای جبله! هرگاه به خورشید نگریستی و دیدی آفتاب سرخی گرفت و همچون خون خالص و تازه گشت بدان که سیدالشهداء در آن گاه به قتل رسیده است.» جبله میگوید: روزی خارج شدم، خورشید بر دیوارها همچون پارچهای سرخ بود. فریاد زدم، گریستم و گفتم: سوگند به خدا سید و سالار ما حسینبنعلی (علیهالسلام) را کشتند.
این حدیث فقط حاکی از اعلام خبر شهادت سیدالشهداء(ع) نیست، بلکه در بردارنده علوم عدیدهای است از جمله اینکه چگونه جبله واقعه طف را درک خواهد کرد.
(به نقل از امالی صدوق)
بازدیدها: 259