احتجاج امام صادق علیه السلام راجع به بطلان قیاس-قسمت دوم

خانه / قرآن و عترت / عترت / ستارگان هدایت / امام صادق (علیه السلام) / احتجاج امام صادق علیه السلام راجع به بطلان قیاس-قسمت دوم

تو پندارى بر اساس کتاب خدا فتوا مى‏ دهى در حالى که از أهل آن نیستى، و پندارى که صاحب قیاسى، حال اینکه نخست فرد قیاسگر ابلیس ملعون بود، و دین اسلام بر پایه قیاس بنا نشده، و پندارى تو صاحب رأى و نظرى و تنها رأى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله صواب و درست است، و جز آن خطاب و نادرست مى‏باشد، زیرا خداوند متعال فرموده: «پس میان آنان بدان چه خداوند نشانت داده حکم کن»، و این را به غیر او نفرمود، و پندارى که تو صاحب حدود مى‏باشى، و کسى که قرآن بر او نازل شده شایسته‏تر است به علم حدود از تو، و پندارى که تو عالم به مبعث انبیاء مى‏باشى، و خود خاتم الأنبیاء بیش از تو بدانها واقف است، و اگر نبود که مى‏گفتند: بر زاده رسول خدا وارد شد و از او سؤالى نکرد از تو هیچ نمى‏ پرسیدم، قیاس کن اگر أهل قیاسى.

احتجاج امام صادق علیه السلام راجع به بطلان قیاس-قسمت دوم

در روایتى دیگر نقل است که امام صادق علیه السّلام در بدء ورود أبو حنیفه بدو فرمود: تو کیستى؟ گفت: أبو حنیفه.

فرمود: همان مفتى أهل عراق؟ گفت: آرى.

فرمود: با چه چیزى به مردم فتوا مى‏دهى؟ گفت: با قرآن.

فرمود: آیا به تمام قرآن از ناسخ و منسوخ تا محکم و متشابه آن عالمى؟ گفت: آرى.

فرمود: مراد خداوند در آیه: «و در آنها آمد و شد را به اندازه کردیم [و گفتیم:] در آنها شبها و روزها ایمن و بى‏بیم رفت و آمد کنید- سبأ: ۱۸»، کدام موضع است؟

أبو حنیفه گفت: آن میان مکّه و مدینه است، با این جواب امام صادق علیه السّلام روى به جانب أهل مجلس کرده و فرمود:

شما را به خدا قسم آیا تا حال شده که میان مکّه و مدینه سیر کنید و بر جان و اموال خود در امان باشید؟

همگى گفتند: نه، بخدا همین است که شما مى‏فرمایید.

پس امام علیه السّلام فرمود: واى بر تو اى أبو حنیفه، خداوند جز حقّ را نگوید، بگو ببینم مراد خداوند در آیه: «و هر که در آن درآید ایمن است- آل عمران: ۹۷» کدام مکان است؟ گفت: آن بیت اللَّه الحرام است. امام علیه السّلام روى به جانب أهل مجلس کرده و فرمود:

شما را بخدا قسم مگر عبد اللَّه بن زبیر و سعید بن جبیر با داخل شدن به بیت اللَّه الحرام از قتل محفوظ ماندند؟

همگى گفتند: بخدا همین طور است که شما مى‏گویید.

فرمود: واى بر تو اى أبو حنیفه، خداوند جز حقّ نگوید.

أبو حنیفه گفت: من علمى به قرآن ندارم، بلکه عالم به قیاس مى‏باشم.

فرمود: با رجوع به علم قیاس خود بگو نزد خدا [گناه‏] قتل عظیمتر است یا زنا؟

گفت: بلکه قتل.

فرمود: پس چگونه خداوند در قتل به دو شاهد اکتفا فرموده ولى در زنا جز به چهار شاهد رضا نداده؟

سپس فرمود: نماز افضل است یا روزه؟ گفت: بلکه نماز افضل است.

فرمود: بنا بر قیاس تو بر حائض قضاى نمازهایى که نخوانده واجب است نه روزه، حال اینکه خداوند متعال قضاى روزه را بر او واجب فرموده نه نماز.

امام صادق علیه السّلام به أبو حنیفه فرمود: نجاست بول بالاتر است یا منى؟

گفت: بول نجس‏تر است.

فرمود: بنا بر قیاس تو غسل بر بول واجب است نه بر منى، حال اینکه خداوند متعال غسل را بر منى واجب فرموده است نه بر بول.

أبو حنیفه گفت: من صاحب رأى مى‏باشم.

فرمود: نظر تو در باره مردى که برده‏اش هر دو در یک روز [با دو زن‏] ازدواج مى ‏کنند و در همان شب با زنانشان همبستر مى‏شوند، سپس هر دو به سفر رفته و همسران خود را در خانه‏اى قرار مى‏دهند، پس از مدّتى دو همسر هر کدام دارى پسرى مى‏شود، دست بر قضا سقف خانه ریخته و دو زن کشته شده و دو فرزند مى‏مانند، بنا به رأى تو کدامیک از آن دو غلام برده است و دیگرى مالک، و کدام وارث است و کدام موروث؟

گفت: من تنها در حدود واردم.

فرمود: نحوه اقامه حدّ در باره فرد کورى که چشم مرد سالمى را در مى ‏آورد، و فرد دست بریده‏اى که دست مردى را قطع مى‏کند، در این موارد چگونه است؟

گفت: من تنها به بعثت انبیاء عالمم.

فرمود: بگو ببینم خداوند در آیه‏اى که خطاب به موسى و هارون هنگام بعثتشان به فرعون فرمود: «شاید که پند پذیرد یا بترسد- طه: ۴۴» این «لعلّ» بنظر تو شکّ است؟

گفت: آرى.

فرمود: و آن از جانب خدا شکّ بود که گفت: «شاید»؟ أبو حنیفه گفت: نمى‏دانم.

حضرت فرمود: تو پندارى بر اساس کتاب خدا فتوا مى‏دهى در حالى که از أهل آن نیستى، و پندارى که صاحب قیاسى، حال اینکه نخست فرد قیاسگر ابلیس ملعون بود، و دین اسلام بر پایه قیاس بنا نشده، و پندارى تو صاحب رأى و نظرى و تنها رأى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله صواب و درست است، و جز آن خطاب و نادرست مى‏باشد، زیرا خداوند متعال فرموده: «پس میان آنان بدان چه خداوند نشانت داده حکم کن»، و این را به غیر او نفرمود، و پندارى که تو صاحب حدود مى‏باشى، و کسى که قرآن بر او نازل شده شایسته ‏تر است به علم حدود از تو، و پندارى که تو عالم به مبعث انبیاء مى‏ باشى، و خود خاتم الأنبیاء بیش از تو بدانها واقف است، و اگر نبود که مى‏گفتند: بر زاده رسول خدا وارد شد و از او سؤالى نکرد از تو هیچ نمى‏ پرسیدم، قیاس کن اگر أهل قیاسى.

أبو حنیفه گفت: دیگر بعد از این مجلس به رأى و قیاس در دین خدا کلامى نگویم.

فرمود: هرگز، بى‏شکّ حبّ ریاست تو را رها نخواهد ساخت، همان طور که‏ پیشینیان تو را رها نساخت.- پایان خبر

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

بازدیدها: 212

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *