احترام به شخصیت همسر، باید ناموس زندگی مشترک باشد
احترام به شخصیت همسر، باید ناموس زندگی مشترک باشد. به هیچ وجه و به هیچ بهانه ای نباید به همسر، بی احترامی کرد؛ حتی در زمان بروز اختلافات و اوج عصبانیت. بی احترامی به دیگران، خود نشانه پستی روح انسان است.[1] اگر کسی که به او بی احترامی می شود از مومنان باشد زشتی این عمل بیشتر می شود تا جایی که چنین عملی به منزله جنگ با خداوند، دانسته شده است.[2] احترام فقط وظیفه زن نیست. مرد هم باید به همسرش احترام بگذارد.[3] احترام کوچک و بزرگ هم ندارد.[4]
مطمئن باشید کسی نمی تواند همسری را که موجب خرد شدن شخصیت او شده، به راحتی دوست بدارد و ناسازگاری های او را تحمل کند. برخی برای ابراز وجود و اعلام سلطه بر طرف مقابل، در موقعیت های مختلف، از همسر خود زهر چشم می گیرند تا حساب کار برای همیشه دستش باشد.
اینها برخورد تند و غیرمحترمانه را وسیله کارسازی برای رسیدن به این هدف می دانند. غافل از اینکه بین رفتار غیرمحترمانه و اختلاف، رابطه مستقیم وجود دارد. هر چه قدر حریم شخصیت زن و شوهر به وسیله هم بیشتر رعایت شود اختلاف کمتر می شود و اختلاف های ایجاد شده هم به راحتی حل می شوند، اما هر اندازه دیوار احترام زن و شوهر به وسیله یکدیگر شکسته شده، هتک گردد تعداد و شدت اختلافات، بالا می رود و اختلاف های ایجاد شده هم حل نمی شود و یا به سختی حل می شوند.
من از وقتی که پدید آمدم یادم نمی آید که از محبت، جدا شده باشم. من و محبت، رفیق همزادیم. از همان روز اول بنایمان این بود که معنابخش باشیم برای هم. محبت بدون من معنا ندارد. اگر می خواهی خودت بپرس از محبت که آیا دلش می آید جایی برود بدون احترام؟ کاش همه این را می فهمیدند!
تمام رفتارها و گفتارها باید به گونه ای باشند که شخصیت همسر، زیر پا له نشود. ناگفته پیداست که حفظ حرمت و شخصیت همسر، در صورتی مفید خواهد بود که هم در جمع و هم در خلوت، رعایت شود. برخی در جمع به همسرشان احترام می گذارند اما در خلوت خانواده احترام را فراموش می کنند. برخی هم بر عکس، در خلوت، محترمانه برخورد می کنند و در جمع به همسرشان احترام نمی گذارند.
یکی از توجیهات این افراد آن است که احترام به همسر در حضور دیگران ممکن است برای مردم این شبهه را ایجاد کند که ما از همسرمان می ترسیم. مثلا مردها می گویند نمی خواهیم کسی بگوید که زن ذلیل هستیم. مشکل این افراد آن است که محور زندگی شان را نگاه و قضاوت مردم قرار داده اند. اینها حاضرند با بی احترامی اقتدار خودشان را به رخ دیگران بکشند و در برابر آن، قیمتی معادل به خطر انداختن اصل زندگی پرداخت کنند.
برخی خیال می کنند که کاملا احترام به شخصیت خویش را نگه می دارند، غافل از اینکه بسیاری از رفتارهای آنان، مصداق بی احترامی است. اگر برخی از مصادیق احترام و بی احترامی را با هم مرور کنیم معلوم می شود که تا چه اندازه به همسرمان احترام می گذاریم.
مصادیق بی احترامی به همسر
الف) چگونه صدا زدن
لحن صدا زدن زدن همسر و کلمه ای که برای آن استفاده می کنیم برای خود پیام دارد. اگر همسرمان را با لفظ خانم و یا آقا و لحنی محترمانه صدا بزنیم پیامی کاملا متفاوت دارد با زمانی که او را بدون پیشوند آقا یا خانم و با لحنی سبک صدا می کنیم. برخی صمیمیت را با خرد کردن شخصیت اشتباه می گیرند و برای این کار توجیهات سطحی می آورند.
چندبار در روز مرا صدا می زنی؟ یک بار؟ دوبار؟ سه بار؟ چندبار؟ هر چندبار که باشد، این را بدان که هر بار صدا زدن فرصتی است برای نشان دادن دلت به من. من با لحن صدا زدن و واژه هایی که برای صدا زدنم انتخاب می کنی خط دلت را می خوانم. راستی حواست هست این روزها بد خط شده ای؟
ب) شیوه درخواست ها
برای انجام دادن هر کاری می توان با لحنی تحکم آمیز و آمرانه از همسر، چیزی را طلب کرد اما همین درخواست می تواند با لحنی دوستانه و همراه با خواهش انجام بگیرد. لحن تحکم آمیز غیرمحترمانه است و ادبیات خواهشی پیام احترام آمیزی را به همراه دارد.
من از اندازه درخواست های تو گله ندارم. هر چه قدر دوست داری از من درخواست کن اما اگر دوست داری درخواست هایت فاصله مرا با تو زیاد نکند مراقب چگونگی درخواستت باش. وقتی بوی خودبرتربینی از درخواست هایت به مشامم می رسد. احساس می کنم فرسنگ ها فاصله داریم. هر وقت خواستی این گونه از من درخواست کنی به اندازه فاصله ای که از تو گرفته ام صدایت را بالا ببر. مراقب باش روزی نرسد که فاصله ام با تو به قدری شده باشد که هر چه قدر هم صدایت بالا برود به گوش من نرسد!
مراقب باشید روزی نرسد که فاصله تان با همسر به قدری شده باشد که هر چه قدر هم صدایتان بالا برود به گوش او نرسد!
ج) سلام کردن
سلام دادن، علاوه بر آثار مادی و معنوی،[5] پیام های تربیتی بسیاری دارد. افزون بر توصیه های عمومی درباره سلام، تاکید خاصی بر سلام دادن در محیط خانه وجود دارد[6] که خود، نشان از جایگاه ویژه سلام در خانواده دارد. یکی از اصلی ترین پیام های سلام، احترام گذاشتن است. وقتی من به کسی سلام می دهم و در سلام هم پیش دستی می کنم با این کار به او می گویم که برای تو احترام قائلم. لحن سلام دادن هم خیلی مهم است. وقتی لحن سلام دادن، صمیمانه و به همراه کلمات محترمانه و محبت آمیز باشد، پیام بیشتری را با خود حمل می کند. گاهی به همسرمان سلام می کنیم و به گفتن کلمه سلام بسنده می کنیم. گاهی هم علاوه بر آن، از کلمات محترمانه و با محبت دیگری هم استفاده می کنیم. این دو با هم تفاوت بسیاری دارد.
ما سلام ها را اول می کُشیم، بعد جنازه اش را به همسرمان تحویل می دهیم. برای همین است که سلام های ما به خانه مان جان نمی دهد. اگر جان نگیرد!
د) استقبال و بدرقه کردن
نوع رفتار ما وقتی که همسرمان از خانه بیرون می رود یا این که به خانه می آید، می تواند نشانی از احترام یا بی توجهی داشته باشد. بدرقه کردن در هنگام بیرون رفتن و استقبال در هنگام بازگشتن، علامت احترام ما به شخصیت همسرمان است.[7]
راستش وقتی می خواهم از خانه بیرون بروم با این که دلم نمی آید از خواب بیدارت کنم اما منتظرم از خواب بیدار شوی. عادت کرده ام به این که نگاهم همیشه عکس لبخندت را در آخرین لحظه بگیرد تا از وقت رفتن تا آمدنم به تماشای آن بنشینم. وقتی هم که می آیم، لحظه ها را یکی پس از دیگری می شمارم تا وقتی که در را به رویم باز کردی، با لبخند مهربانت خستگی را از تنم بیرون کنم. وقتی که به دنبالم تا در خانه می آیی، حس بودن دارم. وقتی که به استقبالم می آیی، حس می کنم ارزش دارم برای تو. وقتی که نباشی میل آمدن به خانه را ندارم، من عادت کرده ام به بدرقه و استقبالت. خودت بد عادت، نه خوش عادتم کرده ای. ترک عادتم نده. همیشه با من باش.
بدرقه کردن در هنگام بیرون رفتن و استقبال در هنگام بازگشتن، علامت احترام ما به شخصیت همسرمان است.
ه) گوش دادن
توجه به سخنان همسر، به این معناست که ما برای او و سخنانش ارزش قائلیم. از آن سو، بی توجهی به سخنان او این پیام را در خود دارد که من برای تو و سخنانت ارزشی قائل نیستیم.شنیدن را نمی شود فهمید؛ اما دیدن را می شود دید. من وقتی با تو حرف می زنم با نگاهت می فهمم که حرفم را می شنوی یا نه.
و) احترام گذاشتن به خانواده همسر
معمولا هر فردی نسبت به خانواده خود حساسیت ویژه ای دارد. به همین دلیل هم نوع برخورد ما با خانواده همسر به صورت مستقیم در رابطه ما با خود او تاثیرگذار است. کسی نباید به خانواده همسرش بی احترامی کند. بی احترامی به خانواده همسر، بی احترامی به خود همسر است. البته احترام گذاشتن به خانواده همسر هم به معنای اجازه دادن به آنها برای دخالت در زندگی مان نیست.
ح) فحش دادن
اثر تخریبی ناسزا گفتن و فحش دادن بر روی فضای احترام آمیز خانواده، قابل وصف نیست. این کار زشت، از اعمالی است که حتی برای دشمن هم روا دانسته نشده،[8] چه رسد به خانواده. ناسزاگویی، نه تنها عمل اخلاقی بسیار زشتی است؛ بلکه زمینه دشمنی و بروز کینه میان زن و شوهر را نیز فراهم می آورد.[9]
به هیچ دلیلی نباید اجازه داد پای ناسزاگویی به سخنان ما باز شود. در فضای آلوده ناسزاگویی، آغازکننده، مقصر اصلی است و برای این که بتواند از بار سنگین عمل زشت خود آسوده شود، باید پوزش بطلبد.[10]
در خانه ای که در و یاقوت نگه می دارند لجن های متعفن را هم نگه می دارند؟ اگر فرش زیر پایت حریر باشد، اجازه می دهی چارپا روی آن قدم بگذارد؟ دهان تو با در و یاقوت های ذکر خدا، آذین شده و حریر نام های شیرین و زیبای دوستان خدا، آن را فرش کرده است. حیف نیست این خانه را با لجن متعفن حرف های زشت و فضولات بدبوی ناسزا، آلوده کنی؟ قدر زبانت را بدان مراقب خانه دهانت باش.
ط) کتک زدن
متاسفیم که باید بگوییم برخی برای اثبات قدرت و ابهت خود و یا برای به کرسی نشاندن حرف هایشان، از وسیله غیرانسانی کتک، استفاده می کنند. کتک زدن، از بزرگ ترین مصادیق بی احترامی بوده، عامل تخریب بنای صمیمت و احترام است. مایه تعجب است که کسی همسرش را کتک بزند و باز هم با او مراودات زناشویی داشته باشد![11] اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید گفت برخی از اینهایی که همسرانشان را کتک می زنند، خودشان به کتک خوردن سزاوارترند.[12] اگر کسی همسرش را کتک بزند، باید منتظر عقوبت آن باشد.[13]
منبع: تا ساحل آرامش، محسن عباسی ولدی
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 158