استاد قرائتی| مقایسه اسلام ناب و اسلام آمریکایی

استاد قرائتی| مقایسه اسلام ناب و اسلام آمریکایی

خانه / علما وسخنرانان / استاد قرائتی| مقایسه اسلام ناب و اسلام آمریکایی

حجت‌الاسلام قرائتی در برنامه امروز درس‌هایی از قرآن به موضوع ویژگی‌های قلب انسان در قرآن و آسیب سخنان لغو و بیهوده در قلب انسان اشاره کرد.

استاد قرائتی| مقایسه اسلام ناب و اسلام آمریکایی

حجت‌الاسلام محسن قرائتی معلم و مفسر قرآن کریم در برنامه امروز درس‌هایی از قرآن به موضوع ویژگی‌های قلب انسان در قرآن و آسیب سخنان لغو و بیهوده در قلب انسان اشاره و به مقایسه اسلام ناب و اسلام آمریکایی پرداخت که متن آن در ادامه تقدیم می‌شود.

موضوع برنامه

ویژگی‌های قلب انسان در قرآن

عناوین

آمادگی پذیرش حق، حتی از مخالف

پیروی از بهترین سخن و بهترین عقیده

مقایسه اسلام ناب و اسلام آمریکایی

تکیه نکردن به اسباب دنیوی

آسیب سخنان لغو و بیهوده در قلب انسان

بنده خدا، نه بنده نفس و غریزه

متن برنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

دو جلسه در مورد روح و قلب صحبت کردیم. مسأله مهمی است. وقتی بیش از ۱۳۰ بار در قرآن سخن از روح و قلب آمده است، قلب سلیم، قلب منیب، فِی قُلُوبِهِمْ‏ مَرَض‏، قُلُوبَهُمْ قاسِیَه، وَ لَمَّا یَدْخُلِ‏ الْإِیمانُ‏ فِی قُلُوبِکُم‏، طهر قلبی من الشرک، أخرج حب‏ الدنیا من‏ قلبی» اینقدر قلب قلب در دعاها و قرآن آمده ماجرا چیست. مشکل همین است. مثلاً می‌گوییم: فلانی روحیه ندارد. دلش بدهکار نیست. روحش متحجر است، قفل شده و حق پذیر نیست. امراض هم زیاد است. لجبازی بیماری روحی است. کینه بیماری روحی است. دو جلسه صحبت کردیم ولی یادداشت‌هایی مانده است. بلکه انشاءالله امشب تمام کنیم.

عواملی که روح، دل زنده است یا مرده، دل مردگی یا زنده دلی، آنچه در جلسه قبل گفتم این است. یکی عشق است. آدم وقتی عاشق شد دیگر درست فکر نمی‌کند. می‌گوید: من این غذا را می‌خواهم. می‌خواهم با این ازدواج کنم. این ماشین را می‌خواهم، این شغل را می‌خواهم. دیگر قدرت کم و زیاد کردن و تجلیلش از بین می‌رود. بنده خدا نیست، بنده نفسش است.

آمادگی پذیرش حق، حتی از مخالف

یک آیه به نظرم حفظ هستید. «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/۱۷) «بَشّر عباد» پیغمبر بشارت بده به بندگان که «یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ» حرف‌ها را بشنوند، انتخاب کنند و هرکدام بهتر است را قبول کنند. نگویند این را فلانی گفته است. ممکن است فلانی گفته باشد، بی‌خود گفته است. فلانی گفته، خیلی هم مهم است. ولی حرفش بی‌خود است. بشارت بده به کسانی که عاشق کسی نمی‌شوند. مرید کسی نمی‌شوند.

ما گاهی وقت‌ها مرید کسی که می‌شویم همه کارهایش را فکر می‌کنیم خوب است. یکبار مرا نزد شخصی بردند، دیدم خیلی مرید او هستند و برایش می‌میرند. من که پیش او رفتم دیدم مرتب سیگار می‌کشد. گفتم: اینجانب مرید این آقا نیستم. چون این سیگاری که می‌کشد ۱- پولش را آتش می‌زند. ۲- ریه‌اش را خراب می‌کند. ۳- هوای عمومی را کثیف می‌کند. چهار ضرر به خودش می‌زند. اسراف هست، تبذیر هست، ضرر به خود هست، حالا ایشان شبی دو لیتر هم گریه می‌کند، بکند. ممکن است گریه‌هایش او را وادار به توبه کند یا خدا به خاطر خوبی‌هایش او را ببخشد ولی این کارش غلط است. مرید کسی نشوید. اول می‌گوید: «فَبَشِّرْ عِبادِ» عباد یعنی انسان باید عبد خدا باشد. چون اگر بنده خدا نبودی و دنبال هوست بودی هرچه خوشت آمد عمل می‌کنی. خوشم آمده عمل می‌کنم. خوشم نیامد عمل نمی‌کنم. این دیگر خدا نیست. «فَبَشِّرْ عِبادِ» اول باید عبد باشد.

«یَسْتَمِعُونَ» گفته، یسمعون نگفته است. «یَسْتَمِعُونَ» یعنی خوب دل بده. یسمعون یعنی شنید،«یَسْتَمِعُونَ» یعنی با دقت شنید.  می‌گوید: «یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ» نگفته «یَسْتَمِعُونَ القائل» نگاه نکن قائل کیست؟ گوینده کیست، هرکس می‌خواهد باشد. حرف چه حرفی است. یکوقت یک بچه حرف می‌زند پخته است. یکوقت یک پدربزرگ حرف می‌زند نپخته است. «یَسْتَمِعُونَ القول» نه «یستمعون القائل».

پیروی از بهترین سخن و بهترین عقیده

«فَیَتَّبِعُونَ» چیزی گوش بدهید که قابل تبعیت باشد. حرف‌هایی که قابل پیروی نیست گوش ندهید. حرف باید قابل تبعیت باشد. خیلی چیزها قابل تبعیت نیست. مثلاً قبل از اینکه من بیایم، دیدم این بحث می‌شود که این آیه در سوره مزمل است یا مدثر یا در سوره … یا مزمل یا مدثر، اینکه قابل پیروی نیست. خود آیه را بخوانیم و عمل کنیم.

«أَحْسَنَهُ» یعنی از نظر علمی هم باید این آقایی که حرف‌ها را گوش می‌دهد قدرت تشخیص احسن داشته باشد. بعضی از ما قدرت تشخیص احسن نداریم. به نظر خودمان یک چیزی غلط است، کج می‌فهمیم. «فَیَتَّبعون أحسَنَه» یعنی کسی حق دارد کتاب‌های مختلف را بخواند…

آخر گاهی می‌گوییم: آقا فلان کتاب خواندنش حرام است. می‌گوید: شما با آزادی علم مخالف هستید؟ من می‌خواهم کتاب‌های مختلف  مطالعه کنم و خودم انتخاب کنم. اگر قدرت تشخیص داری بله، اگر برق کش هستی دستت را به هر سیم می‌خواهی بگذاری، بگذار. اما اگر ناشی هستی، آدم ناشی دست به سیم برق گذاشتنش حرام است. قدرت تشخیص نداری. گاهی وقت‌ها انسان روی جهل خودش کارهایی را خیال می‌کند. دو تا مثال بزنم. بنده خدایی می‌گفت: چرا اسم بچه‌تان را مهین می‌گذارید؟! مهین یعنی پست، «ماء مهین» چرا به دختر عزیزت می‌گویی: مهین خانم! یعنی پست خانم، پست است؟ خوب که روی منبر حرف‌هایش را پایین آمد. به او گفتند: آقا آن مهینی که به معنای پست است، مهین عربی است. «ماء مهین»من که اسم دخترم را مهین گذاشتم، مهین از ماه است. مهین فارسی است. مهین فارسی یعنی ماه پاره، یعنی دختر خوشگل! مهین عربی یعنی پست، تو مهین را عربی می‌بینی، انتقاد می‌کنی به مهین فارسی، مثل آدمی که دو شاخ تلفن را به برق می‌زند. کج می‌روی و متوجه نیستی. گاهی وقت‌ها انسان اینطور می‌شود.

مقایسه اسلام ناب و اسلام آمریکایی

رضوان و سلام خدا بر امام. امام اواخر عمرش مرتب می‌گفت: اسلام ناب، اسلام ناب یعنی چه؟ اسلام آمریکایی

واقعاً اگر مقایسه کنیم قرآن در مورد مؤمن می‌گوید: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ‏ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّه‏» (بقره/۲۵۶) یعنی نسبت به طاغوت باید موضع داشته باشی، بعد می‌گوید: ایمان داشته باشی. آدم‌هایی که نسبت به طاغوت موضع ندارند، در خود ایران هستند، حالا یکوقت هوا گرم است، نمی‌آید. یکوقت روزه هست، نمی‌آید. یکوقت راهش دور است نمی‌آید، طوری نیست. اما آدم‌هایی هستند که واقعاً در راهپیمایی قدس در کل سالها شرکت نکردند. من در ایمان اینها شک دارم. چون شرط ایمان این است که «یَکفُر بالطاغوت» تو نسبت به اسرائیل به اندازه یک پشه تکان نخوردی. اینها دین ندارند. حالا دعای ندبه‌ شان ترک نمی‌شود

قرآن چه می‌گوید؟ قرآن می‌گوید: ایمان این است، اول «یکفر بالطاغوت» نسبت به اسرائیل باید یک برخوردی داشته باشی. «وَ یُؤْمِنْ بِاللَّه‏» نسبت به آمریکا باید یک برخوردی داشته باشی. نسبت به گناه باید یک برخوردی داشته باشی. اینها دنبال امام غایب هستند نه امام قائم!

امامی که غایب باشد، همینطور به ما دعا کند. ما هم برایش شله زرد می‌پزیم و دعای ندبه می‌خوانیم. امام غایب را دوست دارند نه امام قائم را.

یک حدیثی است معروف است. می‌گویند: کسی خدمت امام صادق آمد و گفت: چرا قیام نمی‌کنید. شما صد هزار تا شیعه داری. بلند شو حکومت بنی عباس را ریشه‌کن کن. خیلی که شعار داد، امام صادق فرمود: بفرما در این تنور! گفت: ما عرضی نکردیم. جسارتی نکردیم! هرکاری گفت، گفت: آقا ببخشید من جسارتی نکردم. نشست، یک بنده خدای دیگری آمد و گفت: سلام علیکم! امام صادق فرمود: سلام علیکم، در تنور برو. قشنگ کفش‌هایش را در آورد و داخل تنور رفت! این طرف گفت: اِ… سوخت سوخت! دید نه نسوخت. آن کسی که می‌گوید: درون تنور برو، خودش هم آتش را خاموش می‌کند. خدا به نوح گفت: کشتی بساز. کشتی باید کنار دریا ساخته شود که وقتی هول می‌دهی درون آب برود. وسط کویر گفت: کشتی بساز. گفت: به تو ربطی ندارد، کشتی با تو و آبش با من! من زمین و آسمان را دستور می‌دهم، همه زمین زیر آب برود. نوح گفت: خیلی خوب، کشتی را ساخت و مؤمنین را سوار کرد و به پسرش گفت: «یا بُنَیَّ ارْکَبْ‏ مَعَنا» (هود/۴۲) پسرجان ایمان بیاور، تو هم سوار کشتی شوی! تمام کفار امروز غرق خواهند شد. گفت: من غرق نمی‌شوم. «قالَ سَآوِی إِلى‏ جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْماءِ» (هود/۴۳) پسر نوح گفت: ایمان نمی‌آورم، سوار کشتی هم نمی‌شوم، اگر هم دنیا زیر آب رفت، سر کوه می‌روم، «سأوِی» مأوا و منزل می‌گیرم «الی الجبل» جبل یعنی کوه، من سر کوه می‌روم. این قصه را خدا چرا نقل می‌کند؟ می‌گوید: هرکس در مقابل قدرت خدا به قدرت دیگر تکیه کند او هم مثل پسر نوح است. نوح می‌گفت: پسرم قهر خدا می‌آید، همه زیر آب می‌روید. ایشان می‌گفت: نخیر! کوه مرا نجات می‌دهد.

تکیه نکردن به اسباب دنیوی

الآن سعودی اینطور است. می‌گویند: آمریکا نمی‌تواند تو را نگه دارد. اگر آمریکا می‌خواست غلطی بکند، شاه را نگه می‌داشت. می‌گوید: نه من پرچم آمریکا را می‌زنم، از اقیانوس‌ها عبور می‌کنم. «سآوی الی پرچم آمریکا» جوان که دنبال دختر پولدار می‌گردد، می‌دانی چرا؟ می‌گوید: من سآوی الی ارث پدر زن! دنبال یک دختری می‌گردم میلیاردی باشد، پیر باشد، دو تا سکته ناقص هم کرده باشد. من که داماد شدم او بمیرد، به یک ارثی برسیم و زندگی ما خوب شود. این جوان پسر نوح است. پسر نوح می‌گفت… نصفش را من می‌گویم و نصفش را شما بگویید… پناه می‌برم به… با هم بگویید… آمریکا می‌گوید: پناه می‌برم به آمریکا. این پسر می‌گوید: پناه می‌برم به ارث پدر زن! همه ما پسر نوح هستیم.

او می‌گوید: دکترایم را بگیرم وضعم خوب می‌شود. اینقدر دکتر داریم که هزار و یک مشکل در زندگی‌اش دارد. دکتر که آدم را خوشبخت نمی‌کند. تکیه به جایی نکنیم.

اینطور نیست که اگر شما مدرکت را بگیری، خوشبخت شوی. فلانی همسرت شود خوشبخت شوی. اگر با فلانی شریک شوی، خوشبخت شوی. اگر خانه‌ات فلان‌جا باشد خوشبخت شوی. «الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی»

زمان قدیم لوله کشی نبود، هر محله‌ای دو تا محله، کمتر و بیشتر، یک چاه می‌زدند، آب چاه در خانه‌ها تقسیم می‌شد. تهران یک کوچه به نام کوچه شترداران بود. میدان قیام، در این کوچه شترداران آخرین آب بود، آخرین محله بود، آب‌های لجن به این خانه‌ها می‌رسید و به این کوچه، مردم کوچه جمع شدند نزد آخوند روضه خوانی که روزهای عاشورا نزد ناصرالدین شاه روضه می‌خواند. گفتند: آقا تو می‌روی برای شاه روضه می‌خوانی. دستور بده خودمان در محله خودمان یک چاه بزنیم. گفت: امروز می‌گویم. این واعظ رفت روضه بخواند. ناصرالدین شاه نشسته بود. قصه نوح را گفت. نوح به پسرش گفت: ایمان بیاور سوار شوی. غرق می‌شوی! گفت: من غرق نمی‌شوم به آسیا می‌روم. گفت: آسیا هم زیر آب می‌رود. گفت: به ایران می‌روم. گفت: ایران هم زیر آب می‌رود. گفت: به تهران می‌روم. گفت: تهران هم زیر آب می‌رود. گفت: می‌روم کوچه شترداران. نوح گفت: خوب اگر کوچه شترداران می‌روی، به آنجا هیچوقت آب نمی‌رسد! بعد گفت: آقای ناصرالدین شاه محله ما محله‌ای است که آنجایی که همه دنیا را آب گرفت، آب به محله ما نرسید! مردم خندیدند و یک چاه آبی هم دادند. امان از آخوند که اگر بخواهد از ناصرالدین شاه چاه آب بگیرد، از سوره نوح زمین و آسمان را به هم می‌دوزد، این هنر است.

من تقاضایم این است که خواهرها، برادرها، در ذکرتان، وردتان، نذرتان، تصمیم‌هایتان، گاهی هم باید عبادت را ول کند. امام داشت طواف می‌کرد، دید کسی دستش را چنین می‌کند. امام به این بغلی گفت: این چه کار دارد؟ گفت: کار به من دارد. گفت: برو ببین چه می‌گوید؟ گفت: در حال طواف هستم. گفت: طواف را رها کن. چه کسی گفته زیارت جامعه را تا آخر بخوانی؟ اگر یک مرتبه یک صفحه، دو صفحه را خواندی دیدی یک اولویت دارد، تعطیل کن. چه کسی گفته هر شب احیاء بگیری؟ چه کسی گفته تا صبح بیدار شوی؟ وقتی نمی‌توانی خودت را نگه داری، یک چرت بخواب! بعضی می‌گویند: دکتر گفته: روزه‌ات را بخور.    می‌گوید: نه، من می‌خواهم خیلی باتقوا باشم. بعضی که خیلی با تقوا هستند، خیلی بی تقوا هستند. یک کسی همه لباس‌هایش را سبز کرد، ریش‌هایش را هم سبز کرد. گفتند: چرا ریشت را سبز کردی؟ گفت: من می‌خواهم یک ضرب چهارده معصوم شوم. اینها را پای حساب خدا نگذارید. بگویید: آقا نفس است، سلیقه است، قدرت انتخاب احسن باید داشته باشیم و بی‌خود برای خودمان دین درست نکنیم.

آسیب سخنان لغو و بیهوده در قلب انسان

جلساتی که چرت و پرت گفته می‌شود سنگدلی می‌آورد. او یک جوک می‌گوید، برای اینکه کم نیاورد، او هم یکی دیگر می‌گوید. او هم یک کار دیگر می‌گوید. مواظب باشید گفتگوهای لغو، قرآن می‌گوید: «وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ‏ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» (مؤمنون/۳) علامت مؤمن این است که لغو نگوید. فکاهی طوری نیست، لبخند طوری نیست. اما ساعت‌ها بنشینیم یکی او، یکی او، این دیگر دلی برای نماز نمی‌ماند. چون پر شد از چرت و پرت، امام سجاد می‌گوید: «من مجالس البطالین» چرا سر نماز وضعم خوب نیست و خوابم می‌گیرد؟ برای اینکه از بس با بطالین، یعنی آدم‌های باطل گو، با یاوه گو‌ها نشستی، دیگر سر نماز حواست جمع نیست.

بنده خدا، نه بنده نفس و غریزه

اول می‌گوید: عباد، یعنی تو باید بنده خدا باشی تا حق را تشخیص بدهی. کسی که بنده شکم است، دنبال شکمش است. به کسی گفتند: برویم روضه، گفت: من شام خوردم! یعنی چه؟ یعنی روضه هم می‌رود، می‌‌رود که شام بخورد. بعد هم می‌گوید: کجا شله می‌دهند؟ کجا برنج می‌دهند؟ کجا قیمه می‌دهند؟ کجا قرمه می‌دهند؟ اگر آدم شکمو باشد…

یکوقت من به یک نفر از اینهایی که دور من بودند، گفتم: شما چند مدتی هست با من هستید، عیب‌های مرا بگویید، خوبی‌های مرا هم بگویید. گفتند: تو سالی یکبار خوب هستی. گفتم: سالی یکبار، کی؟ گفتند: روزهایی که عید، عیدی می‌دهی! آن کسی که بنده شکم و بنده شهوت است نمی‌تواند… «فَبَشِّرْ عِبادِ»

«الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ» نگفته یسمعون، «یستَمِعون» یادتان هست چه گفتم؟ فراموش کردید؟ فرق بین یَسمَعون و یَستَمعون… بارک الله…. «یسمعون» یعنی حق را بشنود، «یَستَمعون» یعنی دل بدهد. «یَستَمعون الْقَوْلَ» نه «یَستَمعُونَ القائل» نگاه نکند چه کسی گفته، حرف منطقی است یا نه؟ هرکس می‌خواهد باشد. «فَیَتَّبِعُونَ» یعنی درسی را حرف بزنید، به چیزهایی گوش بدهید که قابل تبعیت باشد. حالا اطلاعاتی که قابل تبعیت نیست، کوه هیمالیا چند متر است؟ هرچه می‌خواهد باشد. الآن من چه کنم؟ نمی‌توانم پیروی کنم. گوش به حرفی بدهید که دنبال شنیدن تصمیم پیروی بگیرید. «أَحْسَنَهُ» یعنی قدرت تشخیص أحسن هم داشته باشید. یعنی از نظر علم قدرت اجتهادی داشته باشید. بتوانید حق و باطل را تشخیص بدهید وگرنه همان مهین فارسی را با مهین عربی قاطی می‌کند و روی منبر می‌گوید: چرا دخترت را مهین گذاشتی؟ باید قدرت تشخیص داشته باشید.

بس است، درهای ماه رمضان دارد بسته می‌شود. اینهایی که بنزین ماشین‌شان یک لیتر بیشتر نمانده هی نگاه به عقربه می‌کنند، دیگر بی‌خودی مسافر سوار نمی‌کنند. می‌گوید: من دو لیتر بیشتر بنزین ندارم، یا زن زائو یا خونریزی مغزی! برای تخم مرغ و تخم کدو برنمی‌دارم این دو لیتر بنزین را در خیابان‌ها پرسه بزنم. دو سه لیتر بنزین بیشتر از ماه رمضان باقی نمانده است. این شب‌های آخر بیشتر قرآن بخوانید. بیشتر دعا کنید. به دیگران هم دعا کنید.

«بسم الله الرحمن الرحیم، نسألک و ندعوک بسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم بحق محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و تسعه المعصومین من ذریه الحسین» ده مرتبه «یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب» خدایا در این ماه رمضان قلب ما را قلب سلیم، منیب، قلبی که «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ‏ قُلُوبُهُمْ» (انفال/۲) صدای اذان را شنید، دلش بلرزد. قلبی که «بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/۲۸) آن روح‌ها و قلب‌هایی که در قرآن سفارش کردی، قلبی که از دشمن نترسد، قلب شجاع، قلب مخلص که در آن کلک و ریا و حقه‌بازی نباشد، خدایا روح ما و قلب ما را قلب سلیم و منیب قرار بده. هرچه در این ماه رمضان به خوب‌ها دادی، به خاطر خوبی‌شان، به آبروی آن خوب‌ها همه آنها را به همه ما مرحمت کن.

خدایا همه رقم نکبت و ذلت و تفرقه و وحشت بر سران اسرائیل و آمریکا نازل بفرما. خدایا هرکس برای مسلمین نقشه بدی دارد، طرح را خنثی و طراحش را نابود بفرما. دعا می‌کنند و می‌گویند: خدایا آرزومندان را قسمت کن. البته این یک دعای خوب است ولی بهترش هم هست. خدایا آرزومندان را قسمت بفرما. آنهایی هم که آرزو ندارند، صدها میلیون آدم هست آرزو ندارد مشهد و کربلا و مکه بیاید، قرآن بخواند. دین، خدایا منحرفین را هم هدایت بفرما. هدایت شده‌ها را حفظ کن. اموات ما را بیامرز. ایمان کامل، بدن سالم، عقل قوی، علم مفید، عمر با برکت، رزق حلال، اولاد صالح، نیت خالص، عزت دنیا و آخرت، حسن عاقبت، همسر خوب برای بی همسرها، مسکن خوب برای بی مسکن‌ها، اولاد برای افرادی که اولاد دار نمی‌شوند، شفاء برای مریض‌ها، صفا برای کدورت‌ها و قهر و گله‌ها، نصیب همه ما بفرما. هر دعایی که به عقل و زبان ما جاری نشد اما خیر دنیا و آخرت ما در اوست، تأمین بفرما. خدایا سیدحسن نصر الله را در لبنان، آیت الله سیستانی را در عراق، مقام معظم رهبری را در ایران، همه علاقه‌مندان اینها و تمام کسانی که در حق، در مرز اسلام هستند در پناه امام زمان حفظ و از الآن تا ابد قلب حضرت مهدی را از ما راضی بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *