اجوبه الاستفتائات
س ۱: آیا تقلید، صرفاً یک مسأله عقلی است یا ادلّه شرعی نیز دارد؟
ج: تقلید، ادلّه شرعى دارد و عقل نیز حکم مىکند که شخص ناآگاه به احکام دین باید به مجتهد جامعالشرایط مراجعه کند.
س ۲: به نظر شریف حضرتعالی، عمل به احتیاط بهتر است یا تقلید؟
ج: چون عمل به احتیاط مستلزم شناسایى موارد و چگونگى احتیاط و صرف وقت بیشتر است، بهتر آن است که مکلّف در احکام دین از مجتهد جامع الشرایط تقلید کند.
س ۳: قلمرو احتیاط در احکام دین در بین فتاوای فقها چه اندازه است؟ آیا رعایت آرای فقیهان گذشته نیز لازم است؟
ج: مراد از احتیاط در موارد آن، رعایت همه احتمالات فقهى است؛ بهطورى که مکلّف مطمئن شود که به وظیفه خود عمل کرده است.
س ۴: دخترم به زودی به سن تکلیف میرسد و باید برای خود مرجع تقلیدی انتخاب کند، اما درک مسأله تقلید برای او دشوار است، وظیفه ما نسبت به او چیست؟
ج: اگر وى به تنهایى نمىتواند وظیفه شرعى خود را در اینباره تشخیص دهد، وظیفه شما ارشاد و راهنمایى اوست.
س ۵: نزد فقها معروف است که تشخیص موضوعات احکام به عهده خود مکلّف است و وظیفه مجتهد تشخیص حکم است، ولی در عین حال مجتهدین در بسیاری موارد، در تشخیص موضوعات احکام نیز اظهار نظر میکنند، آیا متابعت از نظر مجتهد در موضوع نیز واجب است؟
ج: تشخیص موضوع، موکول به نظر خود مکلّف است و متابعت از مجتهد در تشخیص موضوع واجب نیست، مگر آنکه به آن تشخیص اطمینان پیدا کند و یا موضوع از موضوعاتى باشد که تشخیص آن نیاز به استنباط دارد.
س ۶: آیا کسی که در آموختن احکام دینیِ مورد نیاز خود کوتاهی میکند، گناهکار است؟
ج: اگر نیاموختن احکام به ترک واجب یا ارتکاب حرام بیانجامد، گناهکار است.
س ۷: گاهی از افراد کم اطلاع از مسائل دینی درباره مرجع تقلید شان پرسش میشود، میگویند نمیدانیم، یا اظهار میدارند که از فلان مجتهد تقلید میکنیم، ولی عملاً التزامی به خواندن رساله آن مجتهد و عمل به فتاوای او ندارند، اعمال اینگونه افراد چه حکمی دارد؟
ج: اگر اعمال آنان موافق احتیاط یا مطابق با واقع یا با نظر مجتهدى باشد که وظیفه دارند از او تقلید کنند، محکوم به صحّت است.
س ۸: با توجه به اینکه در مسائلی که مجتهد اعلم قائل به وجوب احتیاط است، میتوانیم به مجتهد اعلم بعد از وی مراجعه کنیم، اگر اعلم بعد از او نیز قائل به وجوب احتیاط در مسأله باشد، آیا رجوع به اعلم بعد از او جایز است؟ و اگر فتوای مجتهد سوم هم همانگونه بود، آیا میتوان به اعلم بعد از آنان مراجعه کرد؟ و همینطور…، لطفاً این مسأله را توضیح دهید.
ج: در مسائلى که مجتهد اعلم فتوا ندارد، رجوع به مجتهدى که در آن مسأله احتیاط نکرده است و فتواى صریح دارد، با رعایت ترتیب الاعلم فالاعلم، اشکال ندارد.
استفتائات جدید
س: منظور از سن تمییز که در بحث تکلیف پسران مطرح مىباشد، چیست؟ آیا داشتن شهوت یا برانگیخته شدن شهوت در پسران مطرح مىباشد؟
ج) مقصود از تمییز، درک خوبى و بدى است و در صورتى که نوجوان به مرحلهاى برسد که نگاه او به نامحرم یا نگاه نامحرم به او موجب تحریک شهوت شود، در مقابل او حفظ حجاب لازم است.
س: چرا باید مرجع تقلید داشته باشیم؟
ج) از باب حکم عقل به رجوع غیر متخصص به متخصص.
اجوبه الاستفتائات
س ۹: آیا تقلید از مجتهدی که متصدی مقام مرجعیت نبوده و رساله عملیه هم ندارد، جایز است؟
ج: در صحّت تقلید از مجتهد جامعالشرایط، تصدّى مرجعیت یا داشتن رساله عملیه شرط نیست، لذا اگر براى مکلّفى که قصد تقلید از او را دارد، ثابت شود که وى مجتهد جامعالشرایط است، تقلید اشکال ندارد.
س ۱۰: آیا تقلید از کسی که در یکی از ابواب فقه مثل نماز و روزه به درجهی اجتهاد رسیده، جایز است؟
ج: فتواى مجتهد متجزّى که تنها در برخى ابواب فقهى داراى فتوا و نظر اجتهادى است براى خودش حجت است، ولى جواز تقلید دیگران از او محل اشکال است؛ اگر چه جواز آن بعید نیست.
س ۱۱: آیا تقلید از علمای کشورهای دیگر که دسترسی به آنان امکان ندارد، جایز است؟
ج: در تقلید از مجتهد جامع الشرایط شرط نیست که مجتهد اهل کشور مکلّف و یا ساکن در محل سکونت او باشد.
س ۱۲: آیا عدالت معتبر در مجتهد و مرجع تقلید با عدالت معتبر در امام جماعت از حیث شدّت و ضعف تفاوت دارد؟
ج: با توجه به حسّاسیّت و اهمیت منصب مرجعیت در فتوا، بنا بر احتیاط واجب، شرط است که مجتهدِ مرجع تقلید علاوه بر عدالت، قدرت تسلّط بر نفس سرکش را داشته و حرص به دنیا نداشته باشد.
س ۱۳: این که گفته میشود باید از مجتهدی تقلید نمود که عادل باشد، مقصود از عادل چه کسی است؟
ج: عادل کسى است که پرهیزگارى او به حدى رسیده باشد که از روى عمد مرتکب گناه نشود.
س ۱۴: آیا اطلاع از اوضاع زمان و مکان از شرایط اجتهاد است؟
ج: ممکن است این شرط در بعضى از مسائل دخیل باشد.
س ۱۵: بنا بر نظر حضرت امام راحل(قدّسسرّه) مرجع تقلید باید علاوه بر علم به احکام عبادات و معاملات، نسبت به همه امور سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و رهبری، عالم و آگاه باشد. ما در گذشته مقلّد حضرت امام بودیم، بعد از رحلت ایشان با راهنمایی تعدادی از علما و تشخیص خودمان لازم دانستیم به جنابعالی رجوع نموده و از شما تقلید کنیم تا بین مرجعیت و رهبری جمع کرده باشیم، نظر شما در این مورد چیست؟
ج: شرایط صلاحیت مرجعیت تقلید، در تحریر الوسیله و رسالههاى دیگر به تفصیل ذکر شده است، و تشخیص فرد شایسته تقلید موکول به نظر خود مکلّف است.
س ۱۶: آیا در تقلید، اعلمّیت مرجع شرط است یا خیر؟ معیار و ملاک اعلمیّت چیست؟
ج: در مسائلى که فتواى اعلم با فتواى غیر اعلم اختلاف دارد، احتیاط آن است که از اعلم تقلید کند و ملاک اعلمیت این است که آن مرجع نسبت به سایر مراجع قدرت بیشترى بر شناخت حکم الهى داشته باشد و بهتر بتواند احکام شرعیه را از أدلّه استنباط کند و همچنین نسبت به اوضاع زمان خود به مقدارى که در تشخیص موضوعات احکام و ابراز نظر فقهى مؤثر است، آگاهتر باشد.
س ۱۷: آیا تقلید کسی که از جهت احتمال عدم وجود شرایط معتبر تقلید در مجتهد اعلم، از مجتهد غیر اعلم تقلید کرده است، محکوم به بطلان است؟
ج: بنا بر احتیاط، تقلید از غیر اعلم در مسائل مورد اختلاف، به مجرد احتمال عدم وجود شرایط معتبر در اعلم، جایز نیست.
س ۱۸: اگر ثابت شود که تعدادی از علما در بعضی از مسائل اعلم هستند، یعنی هر کدام از آنان در مسأله معیّنی اعلم باشند، آیا تقلید از هر یک از آنان جایز است؟
ج: تبعیض در تقلید اشکال ندارد و اگر اعلمیّت هر یک از آنان در مسائلى که مکلف بنا دارد در آن مسائل از او تقلید کند محرز شود، بنا بر احتیاط، تبعیض در تقلید در صورت اختلاف فتوا در مسائل مورد نیاز مقلّد، واجب است.
س ۱۹: آیا با وجود اعلم، تقلید از غیر اعلم جایز است؟
ج: در مسائلى که فتواى غیر اعلم مخالفِ فتواى اعلم نباشد، رجوع به غیر اعلم اشکال ندارد.
س ۲۰: نظر جنابعالی در اشتراط اعلمیت مرجع تقلید چیست و دلیل آن کدام است؟
ج: در صورت تعدّد فقهاى جامعالشرایط و اختلاف آنان در فتوا، بنا بر احتیاط واجب، مکلّف باید از اعلم تقلید نماید، مگر آنکه احراز شود که فتواى وى مخالف احتیاط است و فتواى غیر اعلم موافق با احتیاط. و دلیل وجوب تقلید از اعلم بناى عقلا و حکم عقل است، زیرا که اعتبار فتواى اعلم براى مقلد یقینى و اعتبار قول غیر اعلم احتمالى است.
س ۲۱: از چه کسی باید تقلید کنیم؟
ج: از مجتهدى که جامع شرایطِ فتوا و مرجعیت است، و بنا بر احتیاط باید اعلم هم باشد.
س ۲۲: آیا تقلید ابتدایی از میّت جایز است؟
ج: در تقلید ابتدایى، احتیاط در تقلید از مجتهد زنده و اعلم نباید ترک شود.
س ۲۳: آیا تقلید ابتدایی از مجتهد میّت، متوقف بر تقلید از مجتهد زنده است؟
ج: تقلید ابتدایى از مجتهد میّت یا بقا بر تقلید او باید به تقلید از مجتهد زنده و اعلم باشد.
راههای اثبات اجتهاد، اعلمیت و به دست آوردن فتوا
س ۲۴: بعد از احراز صلاحیت مجتهدی برای مرجعیت تقلید به وسیله شهادت دو فرد عادل، آیا لازم است در اینباره از اشخاص دیگر نیز تحقیق کنم؟
ج: شهادت دو فرد عادل و اهل خبره بر صلاحیت و جامعالشرایط بودن مجتهد براى جواز تقلید از او کافى است و تحقیق از افراد دیگر لازم نیست.
س ۲۵: راههای انتخاب مرجع و به دست آوردن فتوا کدام است؟
ج: احراز اجتهاد و اعلمیت مرجع تقلید به وسیله امتحان یا تحصیل یقین ولو از شهرت مفیدِ علم یا اطمینان، یا با شهادت دو نفر عادل از اهل خبره صورت مىگیرد. راههاى به دست آوردن فتواى مجتهد عبارتند از: ۱٫ شنیدن از خود مجتهد ۲٫ شنیدن از دو یا یک فرد عادل ۳٫ شنیدن از یک نفر مورد اطمینان ۴٫ دیدن در رساله مجتهد، در صورتى که رساله وى مصون از اشتباه باشد.
س ۲۶: آیا وکالت در انتخاب مرجع مثل وکالت پدر برای پسر و معلم برای شاگرد صحیح است؟
ج: اگر مراد از وکالت، سپردن وظیفه تحقیق و جستجو براى یافتن مجتهد جامعالشرایط به پدر، معلم، مربى و یا غیر آنان باشد، اشکال ندارد و نظرشان در این مورد اگر مفیدِ علم یا اطمینان و یا واجد شرایط بیّنه و شهادت باشد، از نظر شرعى معتبر و حجت است.
س ۲۷: از تعدادی از علماء که خود مجتهد بودند، راجع به فرد اعلم سؤال شد. فرمودند که رجوع به فلان مجتهد دامت افاضاته باعث برائت ذمّه میگردد. آیا با آنکه شخصاً اطلاع از اعلمیت آن مجتهد ندارم و یا در اینباره شک دارم و یا اطمینان دارم که اعلم نیست، زیرا افراد دیگری که با دلیل و بینه مشابه اعلمیت آنان ثابت شده است، وجود دارند، میتوانم به گفته آنان اعتماد کرده و از آن مجتهد تقلید کنم؟
ج: اگر بیّنه شرعى بر اعلمیت مجتهد جامعالشرایط اقامه شود، تا زمانى که بیّنه شرعى دیگرى که معارض آن باشد پیدا نشود، آن بیّنه حجت شرعى است و به آن اعتماد مىشود، اگر چه موجب حصول علم یا اطمینان نباشد، در این صورت جستجو از بیّنه معارض و احراز عدم وجود آن لازم نیست.
س ۲۸: آیا جایز است کسی که اجازه از مجتهد ندارد و در بعضی از موارد مرتکب اشتباه در نقل فتوا و احکام شرعی شده است، متصدی نقل فتوای مجتهد و بیان احکام شرعی شود؟ وظیفه ما در صورتی که این شخص احکام را از روی رساله عملیه نقل میکند، چیست؟
ج: در تصدى نقل فتواى مجتهد و بیان احکام شرعى، اجازه داشتن شرط نیست، ولى کسى که دچار خطا و اشتباه مىشود، جایز نیست متصدى این کار شود و اگر در موردى اشتباه کرد، چنانچه متوجه اشتباه خود شد، بر او واجب است شنونده را از آن اشتباه آگاه نماید. به هر حال، بر مستمع جایز نیست تا اطمینان به صحّت گفتار گوینده پیدا نکرده، به نقل او عمل کند.
راههای اثبات اجتهاد، اعلمیت و به دست آوردن فتوا
س: دو نفر بالغ عادل برای من از شخصی که به او اطمینان دارم و آن شخص هم در این موارد تحقیق کرده است نقل کردهاند که فلان شخص اعلم است و میتوانی از او تقلید کنی آیا اینگونه تقلید کردن صحیح است؟
ج) اگر عادل و خبره باشند، اشکال ندارد.
س: بنده سالها پیش از طریق سؤال از یک فرد عادل مرجع تقلیدی را انتخاب کردم ولی با توجه به اینکه باید از دو نفر مجتهدشناس میپرسیدم، وظیفهام در این وضعیت چیست و حکم اعمال انجام گرفته چیست؟
ج) اگر از مجتهدی تقلید کردهاید که دو نفر مجتهدشناس نیز همان را معرفی میکنند و یا فتوای او موافق با فتوای مجتهدی است که دو نفر مجتهدشناس معرفی کردهاند، صحیح است و اگر فتوای او مخالف فتوای مجتهدی است که وظیفه فعلی شما تقلید از اوست، باید قضا شود.
عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر
س ۲۹: تا به حال در بقا بر تقلید از میّت، به اجازه مجتهد غیر اعلم عمل میکردیم. اگر اجازه مجتهد اعلم شرط بقا بر تقلید از میّت است، آیا عدول به اعلم و طلب اجازه او برای بقا بر میّت بر ما واجب است؟
ج: اگر فتواى غیر اعلم موافق با فتواى اعلم در این مسأله باشد، عمل به فتواى غیر اعلم اشکال ندارد و نیازى به عدول به اعلم نیست.
س ۳۰: آیا در عدول از یکی از فتاوای امام خمینی(قدّسسرّه) واجب است به فتوای مجتهدی که از او برای بقا بر تقلید میّت اجازه گرفتهام، رجوع کنم یا آنکه به فتوای سایر مجتهدین هم میشود عمل کرد؟
ج: احتیاط در رجوع به فتاواى همان مجتهد است، مگر آنکه مجتهد زنده دیگر اعلم از آن مجتهد و فتواى او در مسأله مورد عدول مخالف فتواى مجتهد اول باشد، که احتیاط واجب در این صورت، رجوع به مجتهد اعلم است.
س ۳۱: آیا تغییر مرجع تقلید جایز است؟
ج) عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر بنا بر احتیاط واجب جایز نیست مگر این که اعلم یا محتمل الاعلمیه باشد.
س ۳۲: جوانی هستم ملتزم به احکام شرعی، در گذشته قبل از رسیدن به سن تکلیف مقلد حضرت امام رحمه الله علیه بودم، ولی این تقلید مبتنی بر بیّنه شرعی نبود بلکه بر این اساس بود که تقلید از امام سبب برائت ذمّه میگردد. بعد از مدّتی به مرجع دیگری عدول کردم، در حالی که این عدول هم صحیح نبود و بعد از درگذشت آن مرجع، به جنابعالی عدول کردم. لطفاً حکم تقلیدم از آن مرجع و حکم اعمالم در آن مدت و تکلیف فعلیام را بیان فرمایید.
ج: آن دسته از اعمال شما که بر اساس فتواى امام(قدّسسرّه)، چه در حال حیات با برکت وى و چه بعد از رحلت ایشان، بنا بر بقا بر تقلید از امام(قدّسسرّه) انجام گرفته، محکوم به صحّت است. ولى اعمالى که به تقلید غیر منطبق با موازین شرعى از مرجع دیگرى انجام یافته، اگر منطبق با فتواى کسى که هم اکنون باید از او تقلید کنید، باشد، محکوم به صحّت و موجب برائت ذمّه است، والّا قضاى آنها بر شما واجب است. در حال حاضر شما بین بقا بر تقلید از امام راحل طاب ثراه و بین عدول به کسى که بر اساس موازین شرعى او را شایسته تقلید مىدانید، مخیّر هستید.
عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر
س: مىخواستم بدانم که اگر شخصى بخواهد مرجع تقلید خود را به خاطر برخى ملاحظات عوض کند، آیا باید اجازه مرجع تقلید را داشته باشد یا نه؟
ج) هر شخصى که از مرجعى تقلید مىکند، در تغییر مرجع خود و احکام آن نیز باید از نظر همان مرجع تبعیت نماید.
بقا بر تقلید میت
س ۳۳: شخصی که مقلّد امام (رحمه الله علیه) بوده، پس از ارتحال ایشان از مرجع معیّنی تقلید نموده است. در حال حاضر میخواهد دوباره از امام تقلید نماید. آیا این تقلید جایز است؟
ج: رجوع از مجتهد زنده جامعالشرایط به مجتهد میّت بنا بر احتیاط، جایز نیست. ولى اگر مجتهد زنده در زمان عدول به او واجد شرایط نبوده است، عدول به او از همان ابتدا باطل بوده، و این فرد در حال حاضر اختیار دارد که همچنان بر تقلید امام رحمه الله علیه باقى بماند و یا به مجتهد زندهاى که تقلیدش جایز است، عدول کند.
س ۳۴: من در زمان حیات امام خمینی رحمه الله علیه به سن تکلیف رسیده و در بعضی از احکام از ایشان تقلید کردم، در حالی که مسأله تقلید به خوبی برایم معلوم نبود، اکنون چه تکلیفی دارم؟
ج: اگر در اعمال عبادى و غیر عبادى در زمان حیات امام رحمه الله علیه به فتاواى ایشان عمل نمودهاید، و عملاً مقلد ایشان، هرچند در بعضى از احکام، بودهاید، در حال حاضر بقا بر تقلید حضرت امام رحمه الله علیه در همه مسائل براى شما جایز است.
س ۳۵: حکم بقا بر تقلید میّت اگر اعلم باشد، چیست؟
ج: بقا بر تقلید میّت در هر صورت جایز است. ولى سزاوار است که احتیاط در بقا بر تقلید میّتِ اعلم ترک نشود.
س ۳۶: آیا در بقا بر تقلید میّت، اجازه از مجتهد اعلم معتبر است و یا اجازه هر مجتهدی کافی است؟
ج: در جواز بقا بر تقلید میّت، در صورتى که مورد اتّفاق فقها باشد، اجازه از اعلم واجب نیست.
س ۳۷: شخصی که از امام راحل(قدّس سرّه) تقلید میکرده و بعد از رحلت ایشان در بعضی از مسائل از مجتهد دیگری تقلید کرده است، اکنون آن مجتهد نیز وفات نموده است، این شخص چه تکلیفی دارد؟
ج: مىتواند مانند گذشته، بر تقلید از امام(قدّس سرّه)، در مسائلى که از ایشان عدول نکرده، باقى بماند. همچنان که مخیّر است در مسائلى که عدول نموده بر فتواى مجتهد دوم باقى بماند و یا به مجتهد زنده عدول کند.
س ۳۸: بعد از وفات امام راحل(قدّس سرّه) گمان میکردم که بنا بر فتوای ایشان بقا بر تقلید میّت جایز نیست، لذا مجتهد زنده دیگری را برای تقلید انتخاب کردم. آیا میتوانم بار دیگر به تقلید از امام راحل رجوع کنم؟
ج: رجوع به تقلید از امام(قدّس سرّه) بعد از عدول از ایشان به مجتهد زنده در مسائلى که عدول نمودهاید، جایز نیست، مگر این که فتواى مجتهد زنده، وجوب بقا بر تقلید میّت اعلم باشد، و شما معتقد باشید که امام رحمه الله علیه نسبت به مجتهد زنده اعلم است، که در این صورت بقا بر تقلید امام رحمه الله علیه واجب است.
س ۳۹: آیا جایز است که در یک مسأله با وجود اختلاف در فتوا گاهی به فتوای مجتهد میّت رجوع کنم و گاهی به فتوای مجتهد زنده اعلم؟
ج: بقا بر تقلید میّت تا زمانى که به مجتهد زنده عدول نشده، جایز است و پس از عدول، رجوع مجدد به میّت جایز نیست.
س ۴۰: آیا بر مقلّدین امام راحل(قدّس سرّه) و کسانی که قصد بقا بر تقلید از ایشان را دارند، اجازه گرفتن از یکی از مراجع زنده واجب است؟ یا این که اتّفاق اکثر مراجع و علمای اسلام بر جواز بقا بر میّت کافی است؟
ج: با فرض اتّفاق علما، مبنى بر جواز بقا بر تقلید از میّت، بقا بر تقلید امامرحمه الله علیه جایز است و در این مورد نیازى به رجوع به مجتهد معیّنى نیست.
س ۴۱: نظر شریف جنابعالی راجع به بقا بر تقلید از میّت در مسألهای که مکلّف در حال حیات مرجع به آن عمل کرده و یا نکرده، چیست؟
ج: بقا بر تقلید میّت در همه مسائل حتى در مسائلى که تاکنون مکلّف به آنها عمل نکرده است، جایز و مجزىاست.
س ۴۲: بنا بر جواز بقا بر تقلید از میّت، آیا این حکم شامل اشخاصی که در زمان حیات مجتهد مکلّف نبوده ولی به فتاوای آن مرجع عمل کردهاند، هم میشود؟
ج: اگر تقلید شخص غیربالغ از مجتهد جامعالشرایط به نحو صحیح محقق شده باشد، باقى ماندن بر تقلید همان مجتهد بعد از فوتش جایز است.
س ۴۳: ما از مقلدین امام خمینی(قدّس سرّه) هستیم که بعد از رحلت جانسوز ایشان بر تقلید وی باقی ماندهایم. ولی چون در شرایط دشوار فعلی که ملت مسلمان با استکبار جهانی درگیر است، با مسائل شرعی تازهای روبرو میشویم و احساس میکنیم باید به حضرتعالی رجوع نمائیم و از شما تقلید کنیم، آیا این کار برای ما جایز است؟
ج: بقا بر تقلید از امام(قدّس سرّه) براى شما جایز است و فعلاً نیازى به عدول از تقلید ایشان ندارید، در صورت نیاز به استعلام حکم شرعى در مسائل مستحدثه، مىتوانید با دفتر ما مکاتبه نمایید.
س ۴۴: وظیفه مقلد در قبال مرجع تقلید خود در صورتی که اعلمیت مرجع دیگری را احراز نماید، چیست؟
ج: بنا بر احتیاط، واجب است در مسائلى که فتواى مرجع فعلى با فتواى مرجع اعلم اختلاف دارد، به مرجع اعلم عدول نماید.
س ۴۵: ۱٫ در چه صورتی جایز است، مقلد از مرجع تقلیدش عدول کند؟ ۲٫ آیا عدول از اعلم به غیر اعلم در مواردی که فتاوای مرجع اعلم منطبق با زمان نباشد و یا عمل به آن بسیار دشوار باشد، جایز است؟
ج: ۱٫ عدول از مرجع تقلید زنده در مسائلی که آن مرجع فتوا دارد به مجتهد دیگر، جایز نیست علی الاحوط، مگر در صورتی که مرجع دوم اعلم از مرجع اول و فتوای او در مسألهای مخالف فتوای مجتهد اول باشد. ۲٫ تنها گمان به ناهماهنگی فتاوای مرجع تقلید با زمان و شرایط حاکم بر آن و یا دشواری عمل به فتاوای او، سبب جواز عدول از مجتهد اعلم به مجتهد دیگر نمیشود.
بقا بر تقلید میت
س: اینجانب مقلّد حضرت امام خمینى رحمه الله علیه مىباشم آیا مىتوانم در صورت لزوم بعضى مسائل جدید به مراجع دیگر مراجع نموده و در حالى که به تقلید خود از حضرت امام رحمه الله علیه باقى بمانم؟
ج) عدول از مجتهد متوفّى به مجتهد زنده بلا مانع است.
مسائل متفرقه تقلید
س ۴۶: مراد از جاهل مقصّر چه کسی است؟
ج: جاهل مقصر به کسى گفته مىشود که متوجه جهل خود بوده و راههاى رفع جهالت خود را هم مىداند، ولى در آموختن احکام کوتاهى مىکند.
س ۴۷: جاهل قاصر کیست؟
ج: جاهل قاصر کسى است که اصلاً متوجه جهل خود نیست و یا راهى براى برطرف کردن جهل خود ندارد.
س ۴۸: احتیاط واجب چه معنایی دارد؟
ج: یعنى وجوب انجام یا ترک فعلى از باب احتیاط.
س ۴۹: آیا عبارت «فیه اشکال» که در بعضی از فتاوی ذکر میشود، دلالت بر حرمت دارد؟
ج: بر حسب اختلاف موارد، معناى آن فرق مىکند. اگر اشکال در جواز باشد دلالت بر حرمت در مقام عمل دارد.
س ۵۰: عبارتهای «فیه اشکال»، «مشکل»، «لایخلو من اشکال»، «لا اشکال فیه» فتواست یا احتیاط؟
ج: همه این عبارتها دلالت بر احتیاط دارند، مگر عبارت «لا اشکال فیه» که فتوا است.
س ۵۱: فرق بین جایز نبودن و حرام چیست؟
ج: در مقام عمل بین آنها فرقى نیست.
مسائل متفرقه تقلید
س: در مسائلى که حضرتعالى بنا بر احتیاط واجب حکم مىفرمایید تکلیف مقلد چیست و اگر مقلد در صورت تمایل بتواند از مرجع تقلیدى که در آن زمینه حکم صریح داده تقلید کند آیا اجازه دارد و در صورت جواز آیا مرجع مورد نظر حتماً باید اعلم بعد از مرجع تقلید مکلف باشد و اگر اینگونه است چگونه باید آن مرجع را تعیین کرد؟
ج) رجوع به مجتهدى که در آن مسأله احتیاط ننموده است، مانع ندارد و بنابر احتیاط، ترتیب الأعلمفالأعلم باید رعایت شود و تعیین آن وظیفه مکلّف است.
س: اگر فرد مسلمانى به تحقیق در مورد نظریات مربوط به اثبات یا ردّ وجود خداوند، آخرت، روح و… بپردازد، آیا مرتکب گناهى شده است؟ و آیا بر اعتقادات او ممکن است تاثیرگذار باشد؟ با توجه به این که اکثریت ما جوانان بدون تحقیق اسلام آوردهایم؟
ج) صِرف تحقیقات موجب گناه نیست ولى چنانچه احتمال عقلایى بدهد که این مطالب در او تأثیر سوء خواهد داشت و در خود قدرت پاسخگویى صحیح و دفع شبهات را نمىبیند، نباید به آنها بپردازد.
س: مىخواهم بدانم اگر کسى مدت چند سال اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد حکم اعمال وى چه مىشود؟
ج) اگر اعمال وى موافق احتیاط یا مطابق با واقع یا با نظر مجتهدى باشد که وظیفه دارد از او تقلید نماید محکوم به صحت است.
س: فرمودهاند در نماز مىشود قرآن تلاوت نمود؛ مستدعى است بفرمایید در چه مواضعى و تا چه میزان؟
ج) قرآن خواندن در سجده مکروه است و در غیر سجده (غیر از آیات چهارگانه که مشتمل بر سجده واجب مىباشند) اشکال ندارد.
مرجعیت و رهبری
س ۵۲: در صورت تعارض فتوای ولی امر مسلمین با فتوای مرجعی در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وظیفه شرعی مسلمانان چیست؟ آیا معیاری برای تفکیک احکام صادره از طرف مراجع تقلید و ولی فقیه وجود دارد؟ مثلاً اگر نظر مرجع تقلید با نظر ولی فقیه در مسأله موسیقی اختلاف داشته باشد، متابعت از کدامیک از آنان واجب و مجزی است؟ بهطور کلی احکام حکومتی که در آن نظر ولی فقیه بر فتوای مراجع تقلید برتری دارد، کدام است؟
ج: در مسائل مربوط به اداره کشور اسلامى و امورى که به عموم مسلمانان ارتباط دارد، نظر ولى امر مسلمین باید اطاعت شود. ولى در مسائل فردى محض، هر مکلفى باید از فتواى مرجع تقلیدش پیروى نماید.
س ۵۳: همانگونه که مطّلع هستید در اصول فقه از مسألهای تحت عنوان «اجتهاد متجزّی» بحث میشود، آیا اقدام امام خمینی(قدّسسرّه) در تفکیک مرجعیت و رهبری، گامی در تحقق تجزّی در اجتهاد محسوب نمیشود؟
ج: تفکیک بین رهبرى ولى فقیه و مرجعیت تقلید، ربطى به مسأله تجزّى در اجتهاد ندارد.
س ۵۴: اگر مقلد یکی از مراجع باشم و در این حال ولی امر مسلمین اعلان جنگ یا جهاد بر ضد کفّار ظالم نماید و مرجع تقلید من اجازه شرکت در جنگ را ندهد، آیا ملزم به رعایت نظر وی هستم؟
ج: در مسائل عمومى جامعه اسلامى که یکى از آنها دفاع از اسلام و مسلمین بر ضد کفّار و مستکبران متجاوز است، اطاعت از حکم ولى امر مسلمین واجب است.
س ۵۵: حکم یا فتوای ولی امر مسلمانان تا چه حد قابل اجرا میباشد؟ و در صورت تعارض با رأی مرجع تقلید اعلم، کدامیک مقدم است؟
ج: اطاعت از حکم ولى فقیه بر همگان واجب است و فتواى مرجع تقلید نمىتواند با آن معارضه کند.
ولایت فقیه و حکم حاکم
س ۵۶: آیا اعتقاد به اصل ولایت فقیه از جهت مفهوم و مصداق یک امر عقلی است یا شرعی؟
ج: ولایت فقیه که عبارت است از حکومت فقیه عادل و دینشناس حکم شرعى تعبدى است که مورد تأیید عقل نیز مىباشد، و در تعیین مصداق آن روش عقلایى وجود دارد که در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران بیان شده است.
س ۵۷: آیا احکام شرعی در صورتی که ولی امر مسلمین به دلیل مصالح عمومی مسلمانان، بر خلاف آنها حکم نماید، قابل تغییر و تعطیل است؟
ج: موارد این مسأله مختلف است.
س ۵۸: آیا رسانههای گروهی در نظام حکومت اسلامی باید تحت نظارت ولی فقیه یا حوزههای علمیه و یا نهاد دیگری باشند؟
ج: اداره رسانههاى گروهى باید تحت امر و اشراف ولى امر مسلمین باشد و در جهت خدمت به اسلام و مسلمین و نشر معارف ارزشمند الهى به کار گمارده شود، و نیز در جهت پیشرفت فکرى جامعه اسلامى و حل مشکلات آن و اتحاد مسلمانان و گسترش اخوت و برادرى در میان مسلمین و امثال اینگونه امور از آن استفاده شود.
س ۵۹: آیا کسی که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد، مسلمان حقیقی محسوب میشود؟
ج: عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، اعم از این که بر اثر اجتهاد باشد یا تقلید، در عصر غیبت حضرت حجت(ارواحنا فداه) موجب ارتداد و خروج از دین اسلام نمىشود.
س ۶۰: آیا ولی فقیه ولایتی دارد که بر اساس آن بتواند احکام دینی را به هر دلیلی مانند مصلحت عمومی، نسخ نماید؟
ج: بعد از وفات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) امکان نسخ احکام دین اسلام وجود ندارد، و تغییر موضوع یا پیدایش حالت ضرورت و اضطرار یا وجود مانع موقتى براى اجراى حکم، نسخ محسوب نمىشود.
س ۶۱: وظیفه ما در برابر کسانی که اعتقادی به ولایت فقیه جز در امور حسبیه ندارند، با توجه به اینکه بعضی از نمایندگان آنان این دیدگاه را ترویج میکنند، چیست؟
ج: ولایت فقیه در رهبرى جامعه اسلامى و اداره امور اجتماعى ملت اسلامى در هر عصر و زمان از ارکان مذهب حقّه اثنىعشرى است که ریشه در اصل امامت دارد، اگر کسى به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم لزوم اعتقاد به آن رسیده باشد، معذور است، ولى ترویج اختلاف و تفرقه بین مسلمانان براى او جایز نیست.
س ۶۲: آیا اوامر ولی فقیه برای همه مسلمانان الزام آور است یا فقط مقلدین او ملزم به اطاعت هستند؟ آیا بر کسی که مقلد مرجعی است که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد، اطاعت از ولی فقیه واجب است یا خیر؟
ج: بر اساس مذهب شیعه همه مسلمانان باید از اوامر ولایى ولى فقیه اطاعت نموده و تسلیم امر و نهى او باشند، و این حکم شامل فقهاى عظام هم مىشود، چه رسد به مقلدین آنان. به نظر ما التزام به ولایت فقیه قابل تفکیک از التزام به اسلام و ولایت ائمّه معصومین(علیهمالسلام) نیست.
س ۶۳: کلمه ولایت مطلقه در عصر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به این معنی استعمال شده است که اگر رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) شخصی را به انجام کاری امر کنند، انجام آن حتی اگر از سختترین کارها هم باشد بر آن فرد واجب است، بهطور مثال اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) به کسی دستور خودکشی بدهند. آن فرد باید خود را به قتل برساند. سؤال این است که آیا ولایت فقیه در عصر ما با توجه به این که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) معصوم بودند و در این زمان ولی معصوم وجود ندارد، به همان معنای عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) است؟
ج: مراد از ولایت مطلقه فقیه جامعالشرایط این است که دین حنیف اسلام که آخرین دین آسمانى است و تا روز قیامت استمرار دارد دین حکومت و اداره امور جامعه است، لذا همه طبقات جامعه اسلامى ناگزیر از داشتن ولى امر و حاکم و رهبر هستند تا امت اسلامى را از شر دشمنان اسلام و مسلمین حفظ نماید، و از نظام جامعه اسلامى پاسدارى نموده و عدالت را در آن برقرار و از ظلم و تعدّى قوى بر ضعیف جلوگیرى نماید، و وسائل پیشرفت و شکوفایى فرهنگى، سیاسى و اجتماعى را تأمین کند. این کار در مرحله اجرا ممکن است با مطامع و منافع و آزادى بعضى از اشخاص منافات داشته باشد، حاکم مسلمانان پس از این که وظیفه خطیر رهبرى را طبق موازین شرعى به عهده گرفت، باید در هر مورد که لازم بداند تصمیمات مقتضى بر اساس فقه اسلامى اتخاذ کند و دستورات لازم را صادر نماید. تصمیمات و اختیارات ولى فقیه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و این توضیح مختصرى درباره ولایت مطلقه است.
س ۶۴: آیا همانگونه که بقا بر تقلید از میّت بنا بر فتوای فقها باید با اجازه مجتهد زنده باشد، اوامر و احکام شرعی حکومتی هم که از رهبر متوفّی صادر شده است، برای استمرار و نافذ بودن احتیاج به اذن رهبر زنده دارد یا این که بدون اذن رهبر زنده هم خود به خود از قابلیت اجرایی برخوردار است؟
ج: احکام ولایى و انتصابات صادره از طرف ولى امر مسلمین اگر هنگام صدور، موقت نباشد، همچنان استمرار دارد و نافذ خواهد بود، مگر این که ولى امر جدید مصلحتى در نقض آنها ببیند و آنها را نقض کند.
س ۶۵: آیا بر فقیهی که در کشور جمهوری اسلامی ایران زندگی میکند و اعتقادی به ولایت مطلقه فقیه ندارد، اطاعت از دستورات ولی فقیه واجب است؟ و اگر با ولی فقیه مخالفت نماید فاسق محسوب میشود؟ و در صورتی که فقیهی اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه دارد ولی خود را از او شایستهتر به مقام ولایت میداند، اگر با اوامر فقیهی که متصدی مقام ولایت امر است مخالفت نماید، فاسق است؟
ج: اطاعت از دستورات حکومتى ولى امر مسلمین بر هر مکلفى ولو این که فقیه باشد، واجب است. و براى هیچ کسى جایز نیست که با متصدى امور ولایت به این بهانه که خودش شایستهتر است، مخالفت نماید. این در صورتى است که متصدى منصب ولایت از راههاى قانونى شناخته شده به مقام ولایت رسیده باشد. ولى در غیر این صورت، مسأله بهطور کلى تفاوت خواهد کرد.
س ۶۶: آیا مجتهد جامعالشرایط در عصر غیبت ولایت بر اجرای حدود دارد؟
ج: اجراى حدود در زمان غیبت هم واجب است و ولایت بر آن اختصاص به ولى امر مسلمین دارد.
س ۶۷: آیا ولایت فقیه یک مسأله تقلیدی است یا اعتقادی؟ و کسی که به آن اعتقاد ندارد چه حکمی دارد؟
ج: ولایت فقیه از شئون ولایت و امامت است که از اصول مذهب مىباشد. با این تفاوت که احکام مربوط به ولایت فقیه مانند سایر احکام فقهى از ادّله شرعى استنباط مىشوند و کسى که به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم پذیرش ولایت فقیه رسیده، معذور است.
س ۶۸: گاهی از بعضی از مسئولین، مسألهای به عنوان «ولایت اداری» شنیده میشود که به معنای لزوم اطاعت از دستورات مقام بالاتر بدون حق اعتراض است. نظر جنابعالی در اینباره چیست؟ و وظیفه شرعی ما کدام است؟
ج: مخالفت با اوامر ادارى که بر اساس ضوابط و مقررات قانونى ادارى صادر شده باشد، جایز نیست. ولى در مفاهیم اسلامى چیزى به عنوان ولایت ادارى وجود ندارد.
س ۶۹: آیا اطاعت از دستورات نماینده ولی فقیه در مواردی که داخل در قلمرو نمایندگی اوست، واجب است؟
ج: اگر دستورات خود را بر اساس قلمرو صلاحیت و اختیاراتى که از طرف ولى فقیه به او واگذار شده است، صادر کرده باشد، مخالفت با آنها جایز نیست.
ولایت فقیه و حکم حاکم
س. اصل جواز امامت برای اقامه نماز جمعه متوقف بر این اجازه نیست ولی ترتّب احکام نصب وی برای امامت جمعه متوقف بر این است که منصوب از طرف ولیّ امر مسلمین باشد. منظور از «ترتّب احکام نصب» چیست؟
ج. از جمله موارد ترتب احکام نصب: الف) انجام نماز عید فطر و قربان به جماعت، به نیت استحباب توسط ائمه جمعه منصوب و به نیت رجاء توسط دیگران. ب) اگر کسی نذری مربوط به امام جمعه منصوب داشته باشد، فقط برای او باید انجام دهد.
س. در ردّ مظالم از چه کسی باید اذن گرفت؟
ج. بنا بر احتیاط از حاکم شرع اجازه بگیرند.
راههاى شناخت اعلم
س: دو نفر بالغ عادل براى من از شخصى که به او اطمینان دارم و آن شخص هم در این موارد تحقیق کرده است نقل کردهاند که فلان شخص اعلم است و مىتوانى از او تقلید کنى آیا اینگونه تقلید کردن صحیح است؟
ج) اگر عادل و خبره باشند، اشکال ندارد.
انتخاب مرجع تقلید با معرفى یک نفر عادل
س: بنده سالها پیش از طریق سؤال از یک فرد عادل مرجع تقلیدى را انتخاب کردم ولى با توجه به اینکه باید از دو نفر مجتهدشناس مىپرسیدم، وظیفهام در این وضعیت چیست و حکم اعمال انجام گرفته چیست؟
ج) اگر از مجتهدى تقلید کردهاید که دو نفر مجتهدشناس نیز همان را معرفى مىکنند و یا فتواى او موافق با فتواى مجتهدى است که دو نفر مجتهدشناس معرفى کردهاند، صحیح است و اگر فتواى او مخالف فتواى مجتهدى است که وظیفه فعلى شما تقلید از اوست، باید قضا شود.
تبعیض در تقلید
س: در صورتى که مقلد از مرجع تقلید سؤال نماید ولى ایشان به دلایلى پاسخ ندهند و از سایر مراجع نیز جوابهاى متفاوتى دریافت کرده باشد مىتواند با رجوع به عقل خویش اقدام نماید؟
ج) در فرض مذکور جاى رجوع به عقل نیست و باید احتیاط کند و چنانچه احتیاط ممکن نشد از میان مراجع به فتواى مرجع اعلم بعدى مراجعه نماید.
س: مرجع تقلید من نماز دانشجو را شکسته و روزه را براى او در سفر منتفى مىداند اینجانب در این مسأله به مرجع تقلید دیگرى رجوع کردم حال متوجه شدم اشتباه کرده و پشیمان شدهام. با توجه به اینکه من مرتب در رفت و آمد هستم و روزه گرفتن برایم بسیار مشکل مىباشد، آیا مىتوانم دوباره به نظر مرجع اول برگشته و نماز را شکسته بخوانم و روزه نگیرم؟
ج) اشکال ندارد به شرط آنکه عدول مکرر به صورت بازیچه در نیاید.
منبع:khamenei.ir
بازدیدها: 876