شهید مدافع حرم «بهرام مهرداد» متولد 1352 و ساکن تهران بود. او یکی از مستشاران زبده نظامی ایران در سوریه بود که چندی پیش برای دفاع از حریم عقیله بنی هاشم داوطلبانه به سوریه رفته بود و در این راه با انفجار خودرو اش توسط تروریست های تکفیری به شهادت رسید. او که فرمانده بسیج سابق حوزه 257 شهرک ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود، جوانان زیادی را جذب فعالیت های انقلابی و بسیجی کرد. در هیأت به صورت فعال مداحی میکرد و مراسم روضه های اهل بیت(علیه السلام) را با صدایش گرم میکرد. شهید مهرداد از دوستان نزدیک شهید جاویدالاثر مدافع حرم، مرتضی کریمی بود و از او دو فرزند دختر 8 و 20 ساله به یادگار مانده است. او چند روز پیش در سوریه به شهادت رسید و پیکر مطهر در روز 25 تیرماه 96 در پایتخت تشییع شده و به خاک سپرده شد.
مهدی محمد گنجی از دوستان نزدیک شهید مهرداد است. او با اشاره به آشناییاش با این شهید مدافع حرم میگوید: در پایگاه بسیج با هم آشنا شدیم و این اواخر با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. در محل هیأت داشتیم و با هم روضه میخواندیم. صمیمیت من با بهرام 7 یا 8 ساله بود.
او به دوستان شهید اشاره میکند که بعد از شنیدن خبر شهادتش بیقرار شده و همچون نزدیکان او اشک میریزند و در این باره میگوید: بهرام با رفتنش یک منطقه را عزادار کرد و این یعنی در دل تک تک بچههای منطقه جای دارد. گاهی یک شهید از سوریه میآید و بچهها ادب میکنند و به حرمت شهید بودنش اشک میریزند اما گاهی یک نفر مثل بهرام با شهادتش همه را دلتنگ خود میکند و همه حسرت میخورند که چرا از او جدا شدهاند وگرنه او که بازی این دنیا را برده است.
گنجی از روشهای مدیریت و مردم داری شهید مهرداد میگوید و موفقیت او در فرماندهی بسیجیان محل را منحصر به فرد میداند. او میگوید: بهرام مدتی مسئول بسیج بود. با روحیه همدلی بچهها را جذب بسیج میکرد. بچهها دلی پای کار بسیج ایستاده بودند. اخلاق خوش داشت. مشکلگشای همه بچههای محل بود. طوری برخورد میکرد که همیشه بچه ها در خانهاش بودند و دو و برش را میگرفتند. هرکسی هر مشکلی داشت چه مشکل خانوادگی، چه مشکل اقتصادی و هر درد و دل دیگری، میرفت درِ خانه بهرام و از او کمک میخواست. بچهها وقتی با او صحبت میکردند، بهرام آرامشان میکرد. بعضی وقتها میگفت اینقدر دم در خانه مراجع دارم که گاهی خانواده از دستم شاکی میشوند.
هرچند کسی مثل بهرام مهرداد، ایمان و عقیده انقلابی خود را خوب به همه دوستان و نزدیکانش ثابت کرده بود و با وجود اینکه همه کم و بیش احتمال شهادتش را میدادند اما غم از دست دادنش برای همه سنگین و طاقت فرساست. گنجی در این باره میگوید: کسی مثل بهرام مهرداد اگر شهید نمیشد باید شک میکردیم. همه دوستانش این روزها همین حرف را میزنند. نهایتا در سوریه ماشینش را با موشک زدند. پیکرش سوخته و از بدنش چیز زیادی به جا نمانده است.
اولین و مهم ترین توصیهای که بهرام به دوستان و نزدیکانش داشت را به خاطر میآورد و میگوید: بهرام همیشه در مجالس به ما توصیه میکرد و میگفت: “فقط حواستان به خانواده شهدا باشد.” آن موقع هم که فرمانده پایگاه بسیج بود، یکی از وظایفی که همیشه بر گردن خود احساس میکرد سر زدن به خانواده شهدا بود. خیلی برای بچههای شهدا احترام قائل بود و به خصوص برای بچههای شهدای سوریه خیلی گریه میکرد.
او در میان سخنانش از شهید جاویدالاثر مرتضی کریمی هم میگوید. کسی که کمتر از دو سال پیش در خان طومان طی انفجار تویوتا بدنش از بین رفت و چیزی از پیکرش باقی نماند. مرتضی از دوستان نزدیک بهرام بود و شاید این دوستی در عاقبت مشترکشان بی تأثیر نبوده باشد. گنجی میگوید: روضه خوان و هیأتی بود. هر جا بهرام پرچم هیأت را بالا میبرد، همه زیر علمش سینه میزدند. شهید مرتضی کریمی در بسیج نیروی بهرام مهرداد بود. مرتضی هم روضه خوان بود. در مجلسهایی که میگرفتیم مرتضی روضه میخواند. حاجی برای بچهها وقت تقسیم میکرد و میگفت اول تو بخوان و بعد تو بخوان و… مرتضی که رفت و شهید شد، حاجی خیلی بی قراری میکرد. میگفت: “خوش به حال مرتضی. او پیروز شد و بازی را بُرد و ما ماندیم.”
منبع: عقیق
بازدیدها: 106