از ديدگاه اسلام،دين مجموعه به هم پيوستهاي از باورها و انديشههاي برگرفته از وحي الهي در رابطه با جهان،انسان و جهان پس از مرگ است كه هدف آن هدايت انسان به سوي روشي بهتر زيستن و كاملتر شدن است.
مرحوم علامه جعفري(ره) ميگويد: «هر حقيقت و پديدهاي كه براي تنظيم و اصلاح حيات انساني در ارتباط چهارگانه (ارتباط انسان با خويشتن، ارتباط انسان با خدا، ارتباط با جهان هستي و ارتباط انسان با هم نوع خويش) قابل بهرهبرداري باشد، از ديدگاه اسلام جزء دين محسوب ميشود.[1]
انسان در قبال خدا وظايفي دارد كه آن وظايف عبارتند از:
1. عبادتهاي فردي: كه مربوط به فصل عبادات ميباشد: طهارت، نماز، زكوات، خمس، روزه، اعتكاف و ….كه از واجبات عبادي ميباشد كه هر انسان مسلماني بايد آن را انجام دهد.
2. عبادتهاي غير فردي (اجتماعي)، كه شامل بقيه فصول فقهي ميباشد از جمله، احكام اجتماعي حقوقي، سياسي، اجتماعي كه عبادتهاي جمعي به شمار ميآيند. و آنچه محل بحث است مشاركت سياسي است كه در اسلام دين از سياست جدا نيست و سياست بمنزله عبادت ميباشد، امام خميني(ره) ميفرمايد: «در اسلام آن قدر آيه و روايت كه در سياست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند كتاب فقه را ملاحظه كنيد، هشت تايش كتابي است كه مربوط به عبادات است، باقيش مربوط به سياست و اجتماعات و معاشرات و اين طور چيزهاست. ما همه آنها را گذاشتيم كنار و يك بعد را، يك بعد ضعيفش را، گرفتيم.»[2]
مرحوم محقق حلّي نويسنده كتاب شرايع الاسلام (و بسياري از فقهاي ديگر) احكام فقهي را به چهار قسم اصلي يعني: عبادات، عقود، ايقاعات و احكام مشتمل بر 48 باب تقسيم كرده است كه فصل مربوط به عبادات تنها شامل ده باب ميشود.[3]
نگاهي به عناوين دهگانه نشان ميدهد كه بسياري از آنها نيز منحصر، به رابطه فرد با خدا نميباشد بلكه مستقيم و يا غير مستقيم ناظر به احكام مربوط به جنبههايي از روابط اجتماعي هستند و صرفاً از آن جهت كه قصد قربت شرط صحت آنها بوده است در زمره عبادات شمرده شدهاند. ضمن آن كه حتي در مورد بابهايي همانند طهارت و نماز كه در فصل عبادات آمده است نيز جنبههاي اجتماعي متعددي را ميتوان يافت كه تشريع آنها نيز ملحوظ شارع مقدس بوده است.
بديهي است كه احكام مندرج در ذيل سه فصل عقود و ايقاعات و احكام ناظر به وظايف فرد نسبت به ديگران (فرزند، خانواده، جامعه، حكومت، طبيعت) و مربوط به حقوق اجتماعي و آداب معاشرت و آئين كسب و تجارت و ديگر روابط اقتصادي و احكام مربوط به دادرسي و اقامه حدود وظايف حكومت در قبال افراد و جامعه ميباشد.
نگاهي گذرا به قرآن كريم نيز گوياي اين است، كه انسان بايد به ارتباط خود با انسانهاي ديگر در مناسبات اجتماعي اهميت دهد. اين قضيه آنقدر مهم است كه حتي بعضي از سورههاي قرآن تماماً يا بخش اعظم آن در راستاي همين ارتباط بوده است.[4] اساساً در بينش توحيدي اسلام هيچگاه دنيا و آخرت در برابر يكديگر قرار ندارند تا رفتارهاي مربوط به جنبههاي دنيايي زندگي انسانها را بتوان از مسايل عبادي و معنوي جدا كرد. و لذاست كه امام خميني بارها فرمودهاند كه اسلام همهاش سياست است و سياستش عين عبادت و عبادتش عين سياست. در بينش ديني، مسلمان مكلّف است از قانون خدا در همه رفتارهاي ارادي خود پيروي كند و دين اسلام آيات قرآني و احاديث و سيرة عملي معصومين ـ عليهم السّلام ـ و آراء بزرگان دين با رهبانيت و گوشهگيري و عزلت به شدّت مبارزه كرده است و از اين روست كه در زبان آيات و روايات اخلاقي، جهاد، تلاش و كار و كسب و نيايش و خدمت به خلق خدا و هر حركتي كه انسان مؤمن با انگيزه الهي و بر طبق احكام او انجام دهد عبادت (به معناي عام) است و گاه شود كه اثر يك حركت اجتماعي نزد خداوند بارها مطلوبتر از صدها ذكر و نيايش باشد.
چنانكه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند: «ضربة عليّ يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين» و اين منطق يك مسلمان واقعي است كه «انّ صلوتي و نسكي و محياي و مماتي لللّه رب العالمين» جامعيت دين اسلام يكي از علل گسترش روزافزون آن ميباشد. واقعيت اين است كه يكي از اساسيترين عوامل صفبندي دولتهاي غربي و آمريكا و بلوك الحادي كمونيسم (قبل از فروپاشي) در مقابل انقلاب اسلامي ايران همين مطلب است كه اسلام تنها يك آيين عبادي و فردي نيست. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ از نفي شرك و كوشش در مقابل هر چه غير خداست آغاز ميشود (لا اله الا الله) و به مرحله پذيرش آگاهانه احكامي ميرسد كه هيچ زمينهاي از رفتارهاي فردي و خانوادگي و اجتماعي بشر را فروگذار نكرده است. براي اثبات اين مدعا كافي است فهرست عناوين ابواب مجموعههاي روايتي (همانند اصول و فروع كافي، بحارالانوار. وسايل الشيعه و…) ملاحظه شود و موضوعات مطروحه در قرآن كريم مورد توجه قرار گيرد. بر همين اساس احكام اخلاقي و فقهي اسلام نيز دستهبندي شدهاند. حتي در رسالههاي علميه فقها نيز علاوه بر احكام عبادات و معاملات و احكام حقوقي، مسايل همچون، احكام نگاه كردن و … را به تفصيل ميتوان ديد. به طور كلي يكي از معتقدات مسلمانان آن است كه هيچ حركت و رفتار و فعل آگاهانه (و حتي نيت و قصدي) نيست كه مشمول حكمي از احكام فقهي نباشد.[5]
امام خميني(ره) در جاي ديگر فرمودهاند: «اسلام دين سياست است، حكومت دارد. شما بخشنامه حضرت امير به مالك اشتر را بخوانيد ببينيد چيست. دستورهاي پيامبر و دستورهاي امام ـ عليه السلام ـ در جنگها و در سياست ببينيد چه دارد.»[6]
حضرت علي ـ عليه السلام ـ نيز در جاي جاي نهجالبلاغه به اين نكته اشاره دارند كه اسلام دين اجتماع و سياست است و تكاليف عبادي و فردي نميتوانند جايگزين مسايل اجتماعي و سياسي بشوند.[7] پس مشاركت سياسي هم نيز نه تنها عبادت بلكه در مواردي از مهمترين آنهاست مثلاً امام حسين ـ عليه السلام ـ براي جهاد و مبارزه با ظالمان،حج كه از مهمترين عبادتها به حساب ميآيد را ترك كردند. بسياري از بزرگان از علماي ما تنها به خاطر پاسخگويي به نيازهاي فكري، عقيدتي، فرهنگي، تربيتي و حتي سياسي جامعه، گاه دست از زندگي زاهدانه خود ميكشيدند و مستقيماً به فعاليتهاي سياسي و اجتماعي ميپرداختند،نظير آن را از قديم تاكنون، بخصوص دوران معاصر ميتوان ديد. اين همان سيره مقدس رسول الله است،ايشان براي هدايت مردم و به عهده گرفتن رهبري همه جانبه (به خصوص سياسي، حكومتي) عبادتهاي فردي خويش در غار حرا را ترك گفتند، نه اينكه عبادت را ترك كردند بلكه نوع آن را بنا به مقتضيات زمان تغيير دادند.
شايد يك آيه از قرآن كريم در اثبات مدعي كافي باشد كه خداي تعالي فلسفه بعثت را در يك چيز خلاصه كرده است و آن برقراري قسط و عدالت در تمام شئون حيات فردي و اجتماعي است، «لقد ارسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط و انزلنا الحديد فيه بأس شديد و منافع للناس»[8] همانا رسولان خود را، با آيات روشن فرستاديم و به آنان كتاب و ميزان نازل كرديم تا براي مردمان قسط به پا دارند و… و واضح است كه اقامه قسط به قرينه «كتاب و ميزان و حديد» جز با تشكيل حكومت و تدارك وسايل آن امكان ندارد. بعلاوه مسايل عبادي و فردي خود اهميتش در اين است كه ميتواند زمينهساز حضور مثبت انسان در جامعه بشود.
پی نوشتها:
[1] . مجله قبسات، شماره 1، ص 66.
[2] . كتاب كوثر، ج 3، چ اول، 1373، ص 112 و 113،ناشر مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره).
[3] . (طهارت، صلوة، زكوة، خمس، روزه، اعتكاف، حج، جهاد، امر به معروف و نهي از منكر).
[4] . سوره حجرات.
[5] . كوثر ج3، چ اول، 1373، ص 456، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره).
[6] . همان، ص 115.
[7] . نهجالبلاغه، فيض الاسلام، نامه شماره 53، ص 988 و نيز خطبه 3 و نيز خطبه 131؛ و نيز نامه 131.
[8] . سوره حديد، آيه 25.
منبع: راسخون
بازدیدها: 203